- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وقتی از شبنم قلی خانی درباره همبازی شدن با استادش می پرسیم، اندکی تامل می کند و با حسرت از درس هایی که از زنده یاد پرویز پورحسینی آموخته، سخن می گوید؛ از روزهایی که برای نخستین مرتبه در «مریم مقدس» بازی کرد تا عرق خاصی که به شخصیت «نسا» در «بیگانه ای با من است» دارد. او «پنجمین خورشید» و «هشت و نیم دقیقه» را جزو کارهای دوست داشتنی اش می داند. قلی خانی بازیگری را از تئاتر شروع کرده و با نقش حضرت مریم(س) در «مریم مقدس» به شهرت رسیده است. چندین فیلم مستند و کوتاه را کارگردانی کرده و علاقه دارد در ژانر کودک فیلم بسازد.
در مقطعی که جوانان برای معروف شدن باید خیلی تلاش کنند تا خود را ثابت کنند، شما در 18 سالگی با «مریم مقدس» معروف شدید. این اتفاق چگونه افتاد؟
در این روزگار برخی جوانان برای دیده و بازیگر شدن تلاش می کنند. بازیگری اتفاقی است که برای رسیدن به آن نباید عجله کرد. سال اول رشته تئاتر بودم که به دفتر کار «مریم مقدس» برای تست دادن معرفی و بعد از این که تست دادم پذیرفته شدم. می خواهم به همه جوانان علاقه مندی که این مصاحبه را می خوانند بگویم که شاید شروع اهمیت داشته باشد، اما مهم تر از آن ادامه مسیر است. خیلی ها شروع خوبی دارند اما در ادامه دیده نمی شوند. به هر حال چند معیار این مسیر را می سازد؛ ابتدا رفتار و اخلاق حرفه ای که برای یک بازیگر اهمیت دارد و مسئله دوم انتخاب های درست و به جاست. در این 20 و اندی سالی که در این حرفه فعالیت می کنم، واقعاً احساس می کنم وقتی به عقب برمی گردم، از هیچ کدام از کارهایم پشیمان نیستم و همه نقش ها و کارگردان هایی را که با آن ها کار کرده ام، دوست دارم.
با این که طراحی صحنه و کارگردانی خواندید، بازیگری را به طور جدی پیگیری کردید. آیا بازیگری انتخاب اول تان است یا کارگردانی؟
لیسانس طراحی صحنه و لباس و فوق لیسانس کارگردانی تئاتر را دارم و بعد هم در استرالیا کارگردانی فیلم خواندم، اما از ابتدا بازیگری را به طور حرفه ای انجام دادم. به هر حال در مقطع لیسانس و فوق لیسانس علاقه داشتم تجربه های بیشتری کسب کنم و در رشته های مختلف تئاتر فعال باشم اما بیشتر پیشنهاد بازی داشتم و به این مسیر سوق داده شدم و ادامه دادم.
چرا بعد از ادامه تحصیل در رشته فوق لیسانس کارگردانی فیلم در استرالیا، آن جا نماندید؟
از ابتدا قرار بود به خاطر کار همسرم چند سال در این کشور زندگی کنیم و برگردیم. من هم از این فرصت استفاده کردم و آن جا درس خواندم و چند فیلم کوتاه ساختم. به هر حال کار کردن برای هنرمندی که در کشور خودش اندکی جا افتاده و می خواهد در کشور دیگری از صفر شروع کند، سخت است. آن ها دانش آموختگان زیادی در رشته های مختلف هنری دارند و اگر یک نفر از یک فرهنگ دیگر بخواهد وارد رشته بازیگری شود، سخت است. پس تصمیم گرفتم برگردم و در کشور خودم ادامه دهم.
اگر نخستین فیلم سینمایی خود را بسازید، از دریچه دوربین شبنم قلی خانی با چه مضمونی و در چه ژانری ساخته خواهد شد؟
11 فیلم کوتاه و مستند ساخته ام و اگر شرایطش فراهم شود خیلی علاقه دارم در زمینه کودک و نوجوان فیلم بسازم، چون خودم فرزند کوچکی دارم و می دانم که در این زمینه فیلم سازان زیادی نداریم.
شما حدود دو دهه پیش در «مریم مقدس» با زنده یاد پرویز پورحسینی کار کردید و سال گذشته در «بیگانه ای با من است» با او همبازی شدید. بعد از این همه سال چقدر حس تان در بازی تغییر کرده بود؟
وی استاد من در دانشگاه بود و خیلی به او علاقه داشتم و وقتی فوت کرد، بسیار ناراحت شدم. صحنه های بسیار زیادی با هم بازی داشتیم و خیلی از حضورش به عنوان یک مربی و استاد استفاده کردم. بسیار باهوش و بااستعداد بود و با توجه به سن اش دیالوگ ها را حفظ می کرد و حس های مختلف بازی را که کارگردان از وی می خواست با صبر و حوصله ارائه می داد. این درس بسیار بزرگی برای من بود و از وی اخلاق حرفه ای را یاد گرفتم. حیف که او را از دست دادیم.
چقدر بعد از بازی در سریال «مریم مقدس» از این پیشنهادها داشتید و به واسطه چهره مظلوم و مثبت تان انتخاب شدید؟
بعد از پخش این سریال بیشتر نقشهای مثبت به من پیشنهاد داده میشد، اما خیلی سعی کردم این قضیه را مدیریت کنم. البته هر نقش مثبتی هم مشابه نقش مثبت دیگری نیست، به هر حال شخصیت ها با هم فرق می کنند، اما خیلی سعی کردم نقشهای متفاوتی را انتخاب کنم. در نقش های خیلی متفاوتی بازی کردم. مثلاً نقش «هما» در سریال «پنجمین خورشید» که هنوز هم خیلی ها از آن یاد می کنند، یا نقش ام در سریال «هشت و نیم دقیقه» و همچنین در سریال «مانکن» یا سریال «آنام» و الان هم که «بیگانه ای با من است»
اگر در سریال «بیگانه ای با من است» بازی نمی کردید و مخاطب سریال بودید، چقدر این قصه را باور می کردید؟
واقعاً این قصه را باور می کردم. به هر حال گره های داستان درست است و شخصیتپردازی هم همین طور. ممکن است مانند همه آثاری که ساخته می شود ضعف هایی در کار باشد که از دست من به عنوان یک بازیگر خارج است، ولی به هر حال چون قصه در دهه 60 اتفاق می افتد، قابل باور است. در دهه های جدید به خاطر وجود فضای مجازی چنین دروغ هایی هیچ وقت پنهان نمی ماند، ولی در آن دهه به نظرم می توانست پنهان بماند.
تصور مخاطب از نقش «نسا» زنی قوی هیکل همچون زنان دست فروش سر چهارراه ها با آن فن بیان و گویش و رفتار و ویژگی هاست. آیا به نظر خودتان برای این نقش مناسب بودید؟
معتقدم در میان دست فروش های سر چهارراه ها همه جور آدم می بینیم؛ از دختربچه ریزنقش 4-5 ساله تا زن درشت هیکل. هیکل ملاکی برای انتخاب بازیگر این نقش نیست.
بازیگری سختی های خاص خودش را دارد. آیا اگر دخترتان قصد ورود به این حرفه را داشته باشد مخالفت می کنید؟
خیلی از جوانها که از بیرون گود نگاه میکنند، دل شان می خواهد جای یک بازیگر باشند، اما این حرفه سختی های خاص خودش را دارد. من به شخصه به نظر فرزندم احترام میگذارم و انتخاب با اوست، اما همیشه به جوان هایی که به آموزشگاه می آیند و می خواهند بازیگری را شروع کنند، گفته ام که فکر نکنید خیلی ساده است، بلکه کار بسیار سختی است و مشکلات خاص خودش را دارد و باید بسیار تلاش کنید.
از میان نقش هایی که بازی کرده اید، کدام یک بیشتر در ذهن شما و مخاطبان مانده است؟
همیشه نقش «مریم مقدس» را جدا میکنم، چون به هر حال شخصیت ویژهای برای من و بازی در آن برایم افتخار بود، به خصوص این که اولین کارم هم بود. بنابراین احترام خاصی برای آن قائل هستم. از میان نقش هایی که بازی کرده ام، نقش ام در سریال «پنجمین خورشید» و «آنام» را دوست دارم، به خاطر سریال «هشت و نیم دقیقه» جایزه مردمی را گرفتم که آن را هم خیلی دوست دارم، همچنین نسا در «بیگانه ای با من است» را که خیلی برایش زحمت کشیدم.
در شرایط کرونایی خواسته تان از متولیان امر با توجه به بیکاری اغلب هنرمندان چیست؟
در این شرایط خیلی از فیلم ها و سریال ها با رعایت پروتکل های بهداشتی در حال فیلم برداری هستند، اما به هر حال تئاتر تعطیل است و خیلی از دوستان و همکاران تئاتری ام بیکار هستند و شرایط سختی را می گذرانند. من هم مثل بقیه همکارانم دوست دارم همه با هم کار کنیم نه این که قشر خاصی کار کنند. دوست دارم دولت، اداره تئاتر و متولیان امر کمک ماهانه ای به تئاتری های بیکار بکنند تا این شرایط کرونایی به پایان برسد و بتوانند دوباره وارد کار شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لذت سوارشدن بر خودروی دومنظورهای که هم خوراک گشتوگذار در دریا باشد و هم مناسب سیر و گردش در خشکی، به طور قطع تجربهای هیجانانگیز خواهد بود. محمود مظلومی، مخترع خودروی دومنظوره آبی-خاکی است. با او در مینی پرونده امروز زندگی سلام درباره زمانی که جرقه این ایده در ذهنش خورده، فرایند ساخت و کاربردهای خودرواش، گفتوگو خواهیم کرد.
این خودرو را در پارکینگ خانهام ساختم
مبتکر و فناور متولد بندر انزلی صحبتش را از ایده و طرح این پروژه و هفتماه کار کارشناسی روی آن آغاز میکند و میگوید: «سال 97 بود که ایده ساخت خودروی دومنظوره آبی-خاکی(خودروی دوزیست) به ذهنم آمد و از آن جا که چنین خودرویی در ایران وجود نداشت و من هم دغدغه رونق دادن به گردشگری شهرم و کمک به این صنعت را داشتم، تصمیم گرفتم این خودرو را بسازم. به خودم ایمان داشتم که میتوانم این کار را انجام دهم و به همین دلیل برای حمایت از ایدهام به سراغ سازمانهای مختلف رفتم ولی حمایتی ندیدم. سپس خودم دست به کار شدم و ذره ذره این کار را انجام دادم و اواخر سال 98 تکمیلش کردم. من فقط یک مغازه تاسیسات دارم و این ایده را در پارکینگ خانهام پیاده کردم».
خودروی دومنظورهام 2 موتور دارد
«پا در کفش خودروسازان کردم»، مظلومی با این مقدمه کوتاه ادامه میدهد: «خودروی دومنظوره دیگری در ایران وجود ندارد و چند کشور دیگری هم که این نوع خودرو را دارند، در واقع کارخانههای خودروسازیشان آن را تولید میکنند، آن هم به این دلیل که اضافه کردن آپشن شناوری به خودرو سخت است. درواقع خودروسازان کشورهای صاحب این فناوری با شناورسازان شان همکاری مشترک دارند و خودروهای دوزیست را میسازند. من اولین نفر در ایران هستم که چنین خودرویی میسازم. این خودرو دو موتور دارد که یکی مخصوص دریا و دیگری مخصوص خشکی است، به محض این که به ساحل برسد چرخهایش شروع به باز شدن و در کنار ساحل مسافرانش را پیاده میکند. وزن خودرو 2 تن و ظرفیت سرنشینانش هم بین 8 تا 10 نفر است، 5 متر طول و دو متر و 20سانتیمتر عرض دارد و ارتفاعش هم 3 متر و 20سانتی متر است».
آلودگی این خودرو برای دریا صفر است
هر مخترعی به دنبال دغدغهها و اهدافی که برای خود تعریف میکند، پا به عرصه ابداع و اختراع میگذارد ،مظلومی درباره انگیزهها و اهدافش این طور میگوید: « انگیزهام از ساخت خودروی دومنظوره این بود که تواناییام را نشان دهم، به اقتصاد کشورم کمک کنم و همچنین امیدوارم اختراع من بهانه و تلنگری شود برای خودروسازان مان که ببینند و دست به کار شوند. در کنار همه اینها جذب گردشگر و رونقبخشیدن به این صنعت از دغدغههای ذهنیام بود که خوشبختانه آن را عملیاتی کردم و البته برای ساختش سختیهای زیادی کشیدم. در ادامه راه هم قصد دارم شرکتی تاسیس کنم و این خودروی دومنظوره را گسترش دهم و هیدرولیکیاش کنم. در ضمن، این را هم بدانید قایقهای موتوری و دوزمانهای که در دریا هستند، اگزوزشان در آب است و آلودگی زیادی را وارد دریا میکنند. در همین دریای خزر بیش از یکمیلیون قایق دوزمانه داریم که اگزوزشان در آب است اما خودرویی که من ساختم، اگزوزش بالاست و آلودگی دریایی ایجاد نمیکند و هیچ روغنی هم داخل دریا نمیریزد».
واکنش مسئولان به اختراعم فقط در حد یک خنده بود
«متاسفانه چند نفر خودروی دوزیست را به نام خودشان ثبت کردند، ولی نساختند»، وی با این مقدمه میگوید: «مسئولان گفتهاند ما برای بررسی اختراع شما نقشه کاملش را میخواهیم ولی من عملا نباید نقشه و فرمول کامل خودرو را به آنها ارائه دهم، چون این یک مسئله انحصاری است و امکان دارد بعدها خودشان بروند و از روی خودروام بسازند. واقعیت این است که بعضی مسئولان ما بیخیال و خوابند و روزی هم که برای رونمایی خودرو آمدند، واکنششان در حد یک خنده بود. حالا هم برای ساختش که از من حمایت نکردند، لااقل برای تولیدش یک حمایتی کنند. 500 میلیون صرف ساخت این خودرو کردم. البته با پیگیریهایی که انجام دادم، در آینده نزدیک مجوز بهرهبرداریاش صادر میشود تا به عنوان نمونه به کار گرفته شود».
اطرافیانم میگفتند تو از عهده این پروژه بزرگ برنمیآیی
از وی درباره واکنش اهالی شهر و اطرافیانش هم درباره ساخت این خودرو میپرسم که میگوید: «اوایل که شروع کردیم همه ناامید بودند و میگفتند تو از عهده چنین پروژه بزرگی برنمیآیی! اما موقعی که ساخته شد از دوستان گرفته تا اهل فن همگی از ساخت چنین خودرویی خوشحال و شگفتزده شدند و میگفتند این اختراع افتخاری برای شهر و کشورمان است. خوشبختانه تا الان از سمت قایقداران محلی ناراحتی ندیدم و این که چرا درست کردی و نان ما را آجر میکنی؟! اما اگر به تولید انبوه برسد، بعید نیست عدهای سنگاندازی کنند. هر از گاهی هم خانواده را برای تفریح با این خودرو بیرون میبرم».
امکان ندارد این خودرو غرق شود
بیش از هرچیز در ساخت یک خودرو که از اهمیت بالایی برخوردار است، تامین جان مسافران و سرنشینان آن است که مظلومی دربارهاش میگوید: « علاوه بر استفاده مسافران از جلیقه نجات، برای تامین هر چه بیشتر جانشان، از شش باک هوا استفاده کردم که در مواقع خطر و خدای نکرده اگر در دریا اتفاقی افتاد، به طور مثال تصادفی رخ داد، موتورش از کار افتاد یا با جداره سنگلاخی برخورد کرد، غرق نشود. بهتر بگویم شش باکی که روی خودرو تعبیه کردم، حکم جلیقه نجات را دارد و مسافران با امنیت کامل سوار میشوند. همچنین این شش باک قدرت شناوریاش را بیشتر میکند و در مواقع خطر، غرق نخواهد شد. خودرو ضدآب است و سقف و دیوارهاش نفوذ آب ندارد. درواقع دور تا دور این ماشین ضدآب است. ماشین آن قدر سنگین است که موج دریا روی آن تاثیری ندارد. اگر بدنه اصلیاش هم سوراخ شود و آب داخل آن برود، شناور روی آب میماند. از بالای سقف هم یک محفظه دارد که هوا وارد کابین و از طرف دیگر سوخت و ساز میشود و بیرون میرود».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قصه پرغصه مصادره میراث ملموس و ناملموس فرهنگی ایران، به جاهای خیلی خطرناک رسیدهاست؛ آنقدر خطرناک که اگر حواسمان نباشد، مسئولان ترکیهای یا شاید اماراتی، همین فردا تصمیم میگیرند «زیگورات چغازنبیل»، بنایی چند هزار ساله و متعلق به عیلام قدیم در خوزستان را هم به نام خودشان بزنند؛ چون احتمال میرود روزی روزگاری یکی دو نفر از ساکنان آناتولی یا بومیهای آن سوی خلیجفارس، در کار ساخت آن شرکت داشتهاند؛ تعجب نکنید! دروغ استخوان نیست که در گلو گیر کند! وقتی ما با تاریخ 10 هزار ساله سرزمینمان، راحت از کنار ارزشمندترین میراث پیشینیان عبور میکنیم و بیخیال مفهوم عمیقی به نام فرهنگ و هنر ایرانی میشویم، نسخههای بدلی مثل قارچ رشد میکنند؛ آنوقت عربستان هم به فکر ثبت هنر خوشنویسی به نام خودش میافتد و مصداق «قورباغهای» میشود که در «شهر به هم ریخته هفتتیر» میکشد!
تاراجهای ناملموس
این روزها خبرهایی درباره ثبت میراث ناملموس ایران در یونسکو به گوش میرسد که در وهله اول، آدم فکر میکند خبرهای خوبی است؛ اما این خوب بودن، فقط مربوط به بخشی از خبر است و اگر قرار باشد همه ماجرا رو شود، آتش به دل هر ایرانی وطندوستی میزند؛ باور کنید که میراث اجدادی ما، از شمال و جنوب و غرب و شرق، مورد هجمه و تعرض است. دیروز، خبرگزاری ایسنا، در گزارشی تفصیلی، از پشت پرده ثبتهای اخیر جهانی ایران رونمایی کرد؛ جمهوری آذربایجان، یکراست به سراغ فرهنگ اصیل ایرانی رفته و «جشن انار» را با عنوان «نار بایرامی»(1) به نام خودش ثبت کردهاست؛ انگار نه انگار که مردم این مُلک قرنهاست که با این جشن پیوندی ناگسستنی دارند و انار، بخشی از هویت جشن یلدای آنهاست. فاجعه به همینجا ختم نمیشود؛ ترکیه سالهاست که به جان مفاخر فرهنگی ما افتادهاست؛ به بهانه گستره فرهنگ تُرکی تا عمق آسیای میانه، همه چیز را شخم میزند و هر چه دم دستش میرسد، از فارابی، بوعلی و مولوی بگیر تا زینالعابدین مراغهای و دیگر هنرمندان ایرانی، همه را بر میدارد و به نام خودش میکند. وقتی مسئولان ما خواب هستند یا برنامهای مدون و جدی برای ثبت و حراست از میراث ملموس و ناملموس ایران ندارند، کار بهتر از این نمیشود. به قول نویسنده گزارش ایسنا، آیا مطمئن هستیم که جمهوری آذربایجان، بعد از «جشن انار»، به سراغ «جشن یلدا»ی ایرانی نمیرود و مدعی نمیشود که همه اینها مال ماست؟!
قصه تلخ مینیاتور ایرانی
26 آذرماه امسال بود که ایران به همراه جمهوری آذربایجان، ترکیه و ازبکستان، پرونده «هنر مینیاتور» را ثبت جهانی کرد. اینکه اصلاً ترکیه در این پرونده چهکاره است، خودش داستان غریبی دارد! در سراسر آناتولی، محدوده جغرافیایی که ترکیه را در بر میگیرد، یک مینیاتوریست لایق و نامی یافت نمیشود و آنچه از میناتور و نگارگری ایرانی در موزههای استانبول و آنکارا موجود است و آن را به اسم هنر خودشان به خورد جهانگردان میدهند، همه شاهکارهایی است که در ایران، به ویژه ایران عصر صفوی پدید آمد. جمهوری آذربایجان هم دستکمی از ترکیه در این ماجرا ندارد. عجیب اینجاست که افغانستان، با وجود قرار داشتن شهر هرات در آن که به نوعی مهد مینیاتور ایرانی است، اصلا سهمی در این پرونده نداشته، اما ازبکستان که ماترک تیمورلنگ را به رخ دنیا میکشد، مدعی هنری است که بنیانگذار دودمان گورکانی، با چپاول و غارت سرزمینهای غربی و به ویژه ایران، به سمرقند برد.
با این حال، آنچه آدم را عذاب میدهد، فقط این ادعاهای پوشالی و انکار فرهنگ ایرانی و جایگزین کردن آن با یک فرهنگ موهوم نیست؛ هنگامی که برخی در کشور ما، جشن ثبت جهانی مینیاتور را با عنوان «نگارگری ایرانی» میگرفتند – که البته در اسناد رسمی یونسکو اشارهای به ایرانی بودن این هنر نشده است – مستنداتی از طرف کشورهای شریک ایران در این پرونده، به یونسکو ارائه شد که آه را از نهاد هر ایرانی بلند میکند؛ ایران نسخهای از مینیاتور داستانهای شاهنامه فردوسی، ترکیه نسخهای از مینیاتور داستانهای مثنوی مولوی، آذربایجان نسخهای از مینیاتور داستانهای نظامی گنجوی و ازبکستان، نسخهای مینیاتوری از آثار و اشعار امیرعلیشیر نوایی را ارائه کرد. به دیگر سخن، حضرات خیلی راحت مالکیت ضمنی خود را نسبت به سه شخصیت برجسته فرهنگی ایرانی ابراز کردند؛ مولوی، نظامی و امیرعلیشیر نوایی! حکومتهایی که مسئولانشان حتی قادر نیستند یک خط از اشعار این بزرگان را بخوانند؛ چون به هیچ وجه نه فارسی بلدند و نه میتوانند فخامت و عظمت پارسیگویی را درک کنند.
آنچه تاراج میشود
بگذارید زندگی این مفاخر را به لحاظ تاریخی و جایگاهشان در فرهنگ و هنر ایرانی، به سرعت از نظر بگذرانیم. از نظر قدمت، نظامی گنجوی بر دیگران مقدم است؛ درگذشته به سال 608 هـ.ق، شاعر بلندآوازه پارسیگو که خمسه او، گنج جاودان ادبیات ماست؛ همو که وقتی قرار شد داستانی عاشقانه را به نظم آورد، به سراغ خسرو و شیرین رفت و همچنین لیلی و مجنون را روایت کرد. زادگاه نظامی، شهر گنجه، تا همین 200 سال قبل، زمانی که عهدنامه ننگین گلستان به شاه بیکفایت قاجار تحمیل شد، بخشی از سرزمین ایران بود. هنوز بر در و دیوار گنجه، هزاران شاهد از ایرانی بودن فرهنگ و تبار مردم آن خطه، به چشم میخورد. مولوی را بنگریم؛ عارف و شاعری که در شاهنشین نظم و نثر فارسی، جایگاه ویژه دارد؛ زاده بلخ و درگذشته در قونیه، پارسیگویی که حکمت را با شعر و ادب فارسی به بند کشید و تبار خراسانیاش، حکایت از وابستگی تام و تمام او به گستره فرهنگ ایرانی دارد. داستان امیرعلیشیر نوایی از همه دردناکتر است؛ سیاستمدار فرهنگدوستی که نقش مهمی در تاریخ ایران دارد، اما تقریباً گمنام است؛ میرنظامالدین علیشیر نوایی، زاده و درگذشته هرات و وزیر نامدار سلطانحسین بایقرا؛ مردی که یادگارهای بیشمارش در همین شهر مشهد ما، هنوز هم چشمنوازی میکند. نوایی در سال 906 هـ.ق بدرود حیات گفت، اما پیش از آن، عمارت جنوبی صحن عتیق (انقلاب) حرم رضوی را ساخت و ایوان زیبای آن را بنا کرد؛ او بود که برای تأمین آب مشهد، چشمه «گلسب» را که امروزه با نام «چشمه گیلاس» میشناسیم، سامان داد و نهری مصفا به سوی مشهد جاری کرد؛ به فارسی شعر میسرود و تخلصش در این اشعار، «فانی» بود. حالا چشممان روشن که قرار است او را هم، در کنار مولوی و نظامی، از فرهنگ ایرانی منتزع کنند و به فرهنگهای موهوم و مندرآوردی پیوند بزنند.
بیایید باور کنیم
مسئولان محترم! بیایید باور کنیم که این پایان ماجرا نیست؛ هنوز آغاز آن است. ثبت جهانی «نوروز» توسط ایران و با مشارکت چند کشور دیگر، خوب است، ولی نه آنقدر که بتواند مرهمی بر اضطراب ایراندوستان باشد. نگاهی به سیاهه همسایگان برای ثبت جهانی بیندازید؛ طبق گزارش ایسنا، جمهوری آذربایجان به دنبال ثبت انفرادی پرونده ساز موسیقی «بالابان»(2) است؛ در حالی که اگر بنا به ادعای طرح پرونده باشد، ایران و ارمنستان هستند که در این قضیه ذیحق محسوب میشوند. بزرگواران! ما برای ثبت جهانی هنر خوشنویسی اسلامی، با دهها هنرمندی که از قرنها پیش تا امروز در ایران ظهور کردهاند، از میرعماد قزوینی و علیرضا عباسی دوره صفویه بگیرید تا میرزارضا کلهر دوره قاجار و حسن میرخانی در دوره اخیر، باید به مصاف 16 کشور عربی و ترکیه برویم. کشورهای عربی میخواهند این هنر را با نام «خوشنویسی عربی، دانش، مهارت و شیوهها»(3) در یونسکو ثبت کنند؛ 16 کشوری که در میان آنها عربستان سعودی، بحرین، کویت، امارات، سودان و موریتانی حضور دارند؛ کشورهایی که جمع دوره تاریخی همه آنها، به اندازه طول دوره حکومت صفویه در ایران نمیشود! کشورهایی که به دلیل بیهویتی، در به در دنبال سرقت هویت هستند و با انکار فرهنگ بزرگ ایرانی در پهنه گسترده خاورمیانه، در پی خلق و قالب کردن فرهنگهای جزئی و ساختگیاند. آیا نمایندگان ما در سازمانهای بینالمللی، از این اقدامات خبر دارند و کاری نمیکنند؟ آیا قرار است ما همیشه در این پروندهها، آخر صف بایستیم و ترکیه را آنقدر جری کنیم که بخواهد هنر خوشنویسی را با عنوان «حُسن خط، هنر باستانی خوشنویسی اسلامی»، فقط به نام خودش ثبت و میراث هنر ایرانی را لوطیخور کند؟! آیا تاکنون دیدهاید که کشور ترکیه یا جمهوری آذربایجان که اشتهای فراوانی هم در بلعیدن مفاخر و فرهنگ همسایگان خودشان دارند، سروقت اروپاییها بروند؟ مگر ترکیه با قاره سبز هممرز نیست؟ مگر سوابق تاریخی مشترک ندارد؟ مگر بخشی از فرهنگ باستانی یونان درون آناتولی مستقر نیست؟ پس چرا حواس مسئولان ترکیهای همیشه به سوی شرق است و سراغی از غربیها نمیگیرند و اگر هم بخواهند چنین کنند، پابرهنه وسط معرکه نمیدوند؟! اینها، همه سوالاتی است که باید پاسخی برایشان ارائه کرد و به دنبال رفع این خطر مُهلک بود؛ باور کنید میراث فرهنگی ایرانی در خطر است.
پینوشت:
1- Nar Bayrami, traditional pomegranate festivity and culture
2- Craftsmanship and performing art of balaban
3- Arabic calligraphy, knowledge, skills and practices
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هواداران ترامپ و معترضان به نتایج انتخابات وارد صحن اصلی کنگره آمریکا شدند. شب گذشته حامیان ترامپ به مجلس کنگره که در حال جمع آوری آرای الکترال بودند، هجوم آوردند. اوضاع در ایالات متحده به هم ریخته است و حامیان ترامپ که نسبت به روند تایید انتخابات در کنگره معترض هستند، در خیابان های اطراف کنگره اجتماع کردهاند و گروهی از آنها با کنار زدن گارد محافظ، وارد کنگره شدند. شبکه سی ان ان ساعت 23 شب گذشته نوشت: با هجوم طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره و تلاش برای ورود به ساختمانی که در حال شمارش آرای الکترال کالج است، تمام درب های کنگره قفل شده و حتی خبرنگار سی ان ان نیز نتوانست از این ساختمان خارج شود. طبق تصاویر منتشر شده حامیان ترامپ بعد از درگیر شدن با نیروهای پلیس توانسته اند تا پله های ساختمان کنگره پیش روی کنند و با شعارهای خود، خواهان لغو انتخابات ۲۰۲۰ هستند. این در حالی بود که دونالد ترامپ پس از تحریک هوادارانش در جریان نشست مشترک کنگره آمریکا در خصوص شمارش آرای گزینشگران انتخابات ریاست جمهوری و هجوم آن ها به داخل ساختمان کنگره، از آنان خواست تا آرامش خود را حفظ کنند! رئیس جمهور بازنده انتخابات آمریکا در توئیتی نوشت؛ با پلیس همکاری کنید، آنها حافظ منافع کشور هستند. گزارشها نشانمیدهد که پلیس با پرتاب گاز اشک آور سعی دارد مانع پیشرفت معترضان شود. رویترز همزمان با هجوم طرفداران ترامپ نوشت: پلیس نمایندگان را از تالار مجلس نمایندگان آمریکا به بیرون هدایت کرد. برخی منابع خبری چهارشنبه شب تا لحظه تنظیم این خبر (ساعت 23:30) از متوقف شدن شمارش آرای الکترال کالج به دنبال تشدید اعتراضات و هجوم حامیان ترامپ خبر دادند. همزمان با این اتفاقات، رابرت ریش تحلیلگر و نویسنده آمریکایی با انتشار تصویری از حمله معترضان به ساختمان کنگره آمریکا نوشت: این شرمساری ملی است. دنیا دارد تماشا میکند. ترامپ و کسانی که او را تقویت کردهاند باید پاسخگو باشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
24 ساله شده بود و پدرش با تماشای قد و بالای رعنای پسر، به وجد میآمد. اما سوداگران مرگ، داغ پسر را بر دل پدر گذاشتند و جوانش را از او گرفتند. شهید استوار یکم «سعید بنیاسدی» که پیکر مطهرش صبح دیروز چهارشنبه در گلزار شهدای بیرجند خاکسپاری شد، داغی را تازه کرد که سالهاست در دلهایمان نشسته است و انگار نمیشود پایانی برای آن متصور بود. نیروی انتظامی در راه مبارزه با مواد مخدر، تاکنون بیش از 2500 شهید تقدیم این آب و خاک کرده است و حالا هم جوان رعنای دیگری به جمع آنها افزوده میشود. همه آنها پارههای تن این سرزمین بودهاند و با خونشان، راه را بر سوداگران بستهاند که اگر نبودند آنها، نمیدانیم اوضاع نگرانکننده مصرف مواد مخدر در کشور، چقدر وخیم بود... .
ناجا و هزار ماموریت و مطالبه
حدود 30 سال از تاسیس «ناجا» میگذرد؛ مجموعهای که یک نگاه اجمالی به وظایفش نشان میدهد چه مسئولیتهای خطیری را برعهده دارد: مرزبانی، مبارزه با مواد مخدر، پلیس آگاهی، کلانتریها، پلیس راهنمایی و رانندگی، یگان امداد و ... . هرچند ممکن است در ناجا هم همانند بسیاری از نهادها و مجموعههای دیگر، کاستیهایی وجود داشته باشد، اما چه کسی است که بتواند نقش این سبزپوشان فداکار را در تامین امنیت و نظم کشور کتمان کند. همین بس که بدانیم، نیروی انتظامی تاکنون بیش از 13 هزار شهید تقدیم وطن کرده و استواریکم «سعید بنیاسدی» تازهترین مهمان جمع این شهیدان بود، که بیشک آخرین آنها نخواهد بود.
بیشترین شهدای سلامت بعد از کادر درمان
درباره این جانفشانیها نکته دیگری هم هست که شاید شما نیز مثل من تا روز گذشته از آن بیخبر بودید: «در دوران کرونا، بعد از کادر درمانی بیشترین تعداد شهدا متعلق به مأموران نیروی انتظامی است». این خبر را سردار «حسین اشتری» فرمانده نیروی انتظامی کشور اعلام کرده است؛ فرماندهای که چندسالی است این مسئولیت خطیر را عهدهدار شده است.
نگرانیهای فرمانده برای ناجا
حالا اما سردار اشتری نگرانیهایی دارد؛ این که لایحه بودجه 1400 آنطور که باید حق ناجا را ادا نکرده و بدونتوجه به نیازهای اساسی این مجموعه بسته شده است.
نیازهای معیشتی و کمبود اعتبارات مرزبانی
23 آذر بود که فرمانده ناجا راهی بهارستان شد تا در نشست با اعضای کمیسیون امنیت ملی، دغدغههایش را بیان کند و خواستار تلاش برای اصلاح بودجه در کمیسیون تلفیق شود. سردار اشتری در آن دیدار به نگرانیها و نیازها اشاره کرد و گفت: «همکاران ناجا به صورت شبانهروز در اقصی نقاط کشور در حال خدمت هستند و باید از حداقل امکانات برخوردار باشند. در زمینه تجهیزات نیروی انتظامی، ابنیه و معیشت کارکنان نیازهایی وجود دارد، در حوزه مرزبانی نیز مشکلاتی داریم و درخواستمان این بوده که بودجه مرزبانی باید حداقل 70 درصد افزایش داشته باشد».
کاهش 11 درصدی اعتبارات
یکی از موارد قابلتوجه در لایحه بودجه، کاهش 11.4 درصدی اعتبارات مبارزه با مواد مخدر است؛ موضوعی که مرکز پژوهشهای مجلس هم بر آن تصریح داشته و در گزارش «اعتبارات آسیبهای اجتماعی» به آن پرداخته است. در لایحه بودجه، 5 دستگاه متولی اجرای برنامههای مرتبط با حوزه اعتیاد هستند: ستاد مبارزه با مواد مخدر، سازمان امور اجتماعی، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و سازمان بیمه سلامت. اعتبارات این برنامهها در مجموع 11.4 درصد کاهش یافته اما نکته نگرانکننده در این بین، کاهش عجیب و غریب اعتبارات برنامههایی است که نیروی انتظامی متولی آنهاست:
*کاهش 82.5 درصدی اعتبار برنامه مبارزه با مواد مخدر و داروهای روانگردان (از 78 میلیارد تومان در سال 99 به 13.6 میلیارد تومان در لایحه 1400)
* کاهش 74.9 درصدی اعتبار برنامه مبارزه با قاچاق مواد مخدر (از 19.9 میلیارد تومان سال 99 به 5 میلیارد تومان در لایحه 1400)
یعنی مجموع 90 میلیارد تومان اعتبار این دو برنامه در سال گذشته، با 81 درصد کاهش به 18.6 میلیارد تومان رسیده است. البته طبق گزارش مرکز پژوهش ها، به نظر می رسد با توجه به افزایش اعتبارات نیروی انتظامی اعتبارات ردیف های مرتبط با حوزه مقابله با مصرف مواد مخدر و روانگردان به سایر ردیف های اعتباری ذیل این دستگاه ازجمله ردیف راهبری امور انتظامی انتقال یافته است.
گفتوگویی به دور از تشریفات
اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت که به سراغ فرمانده ناجا برویم و با او گفتوگو کنیم. برایمان جالب و جذاب بود که فرمانده نیروی انتظامی بدون تشریفات رسانهای معمول، پاسخگوی ما شد و دقایقی را با «خراسان» از نگرانیهایش درباره وضعیت بودجهای ناجا در لایحه1400 سخن گفت.
افزایش 30 درصدی کشفیات در 9 ماه اخیر
صحبتهایم را با سردار اشتری،
با موضوع خروجی عملکرد او و همکارانش در حوزه مبارزه با مواد مخدر آغاز میکنم و او میگوید: «در بحث مبارزه با مواد مخدر، همه مجموعههای کشور بسیج شده و هر یک وظیفهای را بر عهده دارند اما طبیعتا سهم اصلی مسئولیت بر عهده نیروی انتظامی است که باید با سوداگران مقابله و برخورد کند». وی میافزاید: «بحمدا... در سالهای گذشته اقدامات خوبی صورت گرفته و امسال هم بیش از 30 درصد افزایش کشفیات را در 9 ماهه نسبت به سال قبل داریم».
مردم حامی ناجا هستند اما ...
سردار اشتری در ادامه میگوید: «خوشبختانه با توجه به تلاشهای همکاران من در ناجا و خروجی برنامهها و اقدامات، مردم هم از اقدامات نیروی انتظامی همیشه حمایت کردهاند. البته آن چیزی که نیروی انتظامی علاوه بر حمایت مردمی نیاز دارد، حمایت و پشتیبانیهای قوای مقننه و مجریه است».
نیاز به تقویت تجهیزات و نیروی انسانی
این سوال را مطرح میکنم که «اکنون مهمترین نیازهای ناجا چیست؟»؛ سردار پاسخ میدهد: «نیروی انتظامی باید حمایت شود؛ هم از نظر تجهیزات و هم از نظر تقویت نیروی انسانی. ما در این حوزه با مشکلاتی مواجهایم که باید در لایحه بودجه 1400 دیده شود تا به کمک آن بتوانیم توان ناجا را افزایش دهیم».
وی تصریح می کند: «ما برای حوزههای مختلف مسئولیتیمان در ناجا برنامه و راهبرد داریم، به عنوان مثال در حوزه مبارزه با مواد مخدر، همکاران ما برنامهریزی خوبی دارند که نیازمند حمایت است و اگر پشتیبانیها از ناجا بیشتر شود، حتما تاثیرات مثبت و خروجی این برنامهها در کشور نمایان خواهد شد».
هم در مرزها، هم در شهرها
فرمانده ناجا به حضور موثر همکارانش در نقاط مرزی و شهری هم اشاره میکند و میگوید: «ناجا هم در مرزها و هم در شهرها اقدامات و برخوردهای جدی و قاطعی در حوزه مواد مخدر دارد که مطمئنا حمایت بیشتر از این اقدامات آثار خود را به خوبی نشان خواهد داد».
نگرانیم قولها عملی نشود
از سردار اشتری درباره جلسات برگزارشده با نمایندگان مجلس درباره لایحه بودجه 1400 میپرسم و او پاسخ میدهد : «با توجه به وضعیت فعلی بودجههای پیشبینیشده، جلسات متعددی برای بیان نیازها داشتهایم و امیدواریم بودجه ناجا به صورت ویژه تقویت شود. البته همه هم قول این حمایت را دادهاند اما ما مقداری نگرانیم که قولها عملی نشود».
تجارت مرگ در مرزها...
صحبتهای چند روز قبل فرمانده مرزبانی استان با «خراسان» را به خاطر میآورم. صحبتهایی نگرانکننده که از تجارت مرگبار مافیای مواد مخدر در مرزهای شرقی کشور حکایت داشت؛ همانهایی که شگرد تازهشان خرید پیشسازهای مواد مخدر صنعتی در کشور و انتقال آن به افغانستان است و ادامه تجارتشان، واردات مخدرهای صنعتی تولیدشده به داخل کشور. نوآوریها و تلاش این مافیا برای بازی با زندگی جوانان این آب و خاک ادامهدار است اما گویا حمایتهای بودجهای دولت از ناجا برای مقابله با آنها رو به افول. سردار اشتری بر اهمیت تطابق اعتبارات با برنامهها در حوزه مبارزه با مواد مخدر تاکید دارد؛ برنامههایی که اگر تقویت نشود هم آمار شهدای ناجا را بیشتر خواهد کرد و هم آمار گرفتاران در دام اعتیاد ... .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از کاخ سفید، بایدن و دموکرات ها در آستانه فتح کنگره نیز قرار گرفته اند. رافائل وارنوک نامزد حزب دموکرات با کسب 50.4 درصد آرای این ایالت موفق به پیروزی در یکی از دو کرسی سنا متعلق به این ایالت شد. جان آساف، دیگر دموکرات نامزد کرسی سنا از ایالت جورجیا نیز بر اساس آخرین شمارش آرا، با 12 هزار و ۸۰۶ رای از پردیوی جمهوری خواه جلوتر است. در انتخابات سنای آمریکا که در ۱۳ آبان همزمان با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس نمایندگان برگزار شد، تکلیف دو کرسی ایالت جورجیا به دلیل به حد نصاب نرسیدن آرا، به دور دوم کشیده شد. آخرین نتایج حاکی از آن است که با شمارش نزدیک به ۹۸ درصد آرای این ایالت، جان آساف دموکرات با 50.1 درصد از دیوید پردیوی جمهوری خواه با 49.9 درصد پیشی گرفته است که احتمالا نامزد جمهوری خواهان درخواست بازشماری آرا را بدهد. چنان چه پیروزی اوسوف قطعی شود؛ ترکیب سنا 50-50 خواهد شد. در این صورت، رأی «کاملا هریس» معاون جو بایدن رئیسجمهور آینده آمریکا تعیینکننده خواهد بود و به این ترتیب، کنترل سنا به حزب دموکرات واگذار خواهد شد. سنا تنها امید جمهوری خواهان بعد از انتخابات جنجالی نوامبر 2020 است تا بتوانند با حفظ برتری خود، مانع اجرای برخی از برنامه های دولت بایدن شوند. همین موضوع نیز بر اهمیت انتخابات سناتوری ایالت جورجیا برای حزب دموکرات افزوده است. اگر دموکرات ها بتوانند در انتخابات جورجیا هر دو کرسی به رای گذاشته شده را تصاحب کنند، قادر خواهند بود با بهره مندی از حق رای طلایی کاملا هریس، معاون رئیس جمهوری که ریاست سنا را نیز همزمان برعهده خواهد داشت، بر مانع تراشی های سناتورهای جمهوری خواه فائق آیند. در این صورت، بعد از سال ها اختلاف میان کاخ سفید و کنگره، یکدستی میان دو قوه مجریه و قانون گذاری در آمریکا حداقل از لحاظ ترکیب حزبی، حاکم می شود. پیش بینی می شود هزینه انتخاباتی برای این دور از انتخابات سناتوری در ایالت جورجیا که فقط دو کرسی سنا به رای گذاشته می شود، به عدد خیره کننده یک میلیارد دلار برسد. با این رقم، این دو کرسی سناتوری جورجیا به گران قیمت ترین و پرهزینه ترین کرسی ها در میان تمامی کرسی های مجالس ملی در سرتاسر جهان بدل خواهد شد. این موضوع آثار عمیقی به لحاظ اثرگذاری پول و ثروت بر روند انتخابات آمریکا به جا خواهد گذاشت و کنگره این کشور را بیش از پیش به صاحبان ثروت وابسته خواهد کرد. با این حال، در مجلس نمایندگان یعنی دومین رکن نهاد قانونگذاری آمریکا نیز کفه ترازو به نفع حامیان بایدن سنگین است. دموکراتها توانستند در انتخابات ۱۳ آبان، ۲۲۲ کرسی مجلس را از آن خود کنند و بدین ترتیب در برابر رقیبان جمهوریخواه خود که به ۲۱۱ کرسی بسنده کردهاند اکثریت مجلس را همچون دوره پیش در اختیار داشته باشند. نانسی پلوسی ۸۰ ساله نیز توانست با جلب رأی ۲۱۶ نماینده بار دیگر بر کرسی ریاست مجلس آمریکا تکیه زند. با همراهی کنگره و کاخ سفید، بایدن امید زیادی خواهد داشت تا در گام نخست، تایید اعضای کابینه خود را از سنا بگیرد و در گامهای بعد طرحها و لوایح حزب دموکرات بدون نیاز به آرای جمهوری خواهان با اکثریت آبی کنگره تبدیل به قانون شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ناصری- یک سال از سانحه تلخ هواپیمای اوکراین گذشت؛ همان حادثه ای که در ابتدا همه گمان می کردند یک سانحه بوده اما بعد از دو روز با صدور بیانیه ای از سوی ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر این که سقوط هواپیمای اوکراینی به دلیل بروز خطای انسانی بوده و به صورت غیرعمد هدف اصابت قرار گرفته، مشخص شد اشتباه اپراتور دلیل این حادثه تلخ بوده و سقوط هواپیما با اصابت موشک در شبی که احتمال حمله آمریکا به کشورمان داده می شد، رخ داده است. هرچند برخی از تاخیر 48 ساعته علت سقوط گلایه داشتند اما همان موقع رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره انتقادهای مطرح شده درخصوص تاخیر در اعلام دلیل سقوط هواپیمای اوکراین گفته بود این تاخیر در اعلام، برای قطعی شدن نتیجه تحقیقات بوده است چون چهار گمانه در خصوص این حادثه وجود داشت که خطای انسانی توسط پدافند یکی از آنها بود و بلافاصله بعد از احراز، یعنی ظرف ۴۸ ساعت اعلام شد. البته موارد مشابهی مانند حادثه سال 2001 وجود دارد که حتی اوکراین بعد از یک هفته مسئولیت شلیک به آن را به عهده گرفت یا مواردی مانند حادثه سال 2014 هواپیمای مالزی که هنوز مقصران آن مشخص نشده اند. درباره زمان رسیدگی به سوانح هوایی هم ، رئیس سازمان هواپیمایی کشور حداقل زمان لازم برای بررسی را بین یک تا دو سال اعلام می کند. درخصوص موضوع غرامت قانونی هم اگرچه هیچ مبلغی نمی تواندحتی التیامی بر درد و رنج جانکاه بازماند گان این حادثه باشد اما روال های قانونی این موضوع نیز باید پیگیری شود که هم اکنون در مراحل پایانی است. به هرحال امروز می خواهیم ضمن بررسی آخرین جزئیات پرونده هواپیمای اوکراینی، به نتیجه و فرجام موارد مشابه این چنینی بپردازیم که تاکنون در جهان رخ داده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- مردی که با حدود 11 میلیون تومان چک پول قلابی در مشهد دستگیر شد، کارتن خواب از کار درآمد. به گزارش خراسان، مردی به کلانتری شفای مشهد مراجعه کرد و در حالی که پنج قطعه چک پول 50 هزار تومانی در دست داشت به افسر نگهبان گفت: من سال هاست که در این محله کاسب هستم و با نان حلال زندگی می کنم اما امروز مردی برای خرید پیک نیک به مغازه ام آمد و پنج قطعه چک پول 50 هزار تومانی را در قبال بهای 230 هزار تومانی پیک نیک به من داد. من هم 20 هزار تومان وجه نقد به او بازگرداندم. اما بعد متوجه شدم که چک پول ها تقلبی است و چنان ماهرانه جعل شده اند که برای عموم مردم غیرقابل تشخیص است. گزارش خراسان حاکی است، در پی دریافت این گزارش و با صدور دستوری از سوی سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) پیگیری ماجرای چک پول های تقلبی به افسران تجسس سپرده شد و بدین ترتیب گروهی از نیروهای زبده عملیات ردزنی چک پول ها را با به کارگیری منابع و مخبران محلی آغاز کردند تا این که سرنخ هایی از یک فرد معتاد به دست آمد که با چک پول های تقلبی در شهر لوازم می خرد. این گونه بود که ماموران تجسس با هماهنگی قضایی، محل زندگی این مرد را در یک انباری شناسایی و او را دستگیر کردند. در بازرسی بدنی از این مرد که حدود 40 سال دارد 212 قطعه چک پول تقلبی کشف شد. خانواده این مرد مدعی بودند که به خاطر اعتیاد شدید، او را طرد کرده اند و در همان انباری زندگی می کند. در همین حال مرد میلیونر قلابی، ادعا کرد چک پول ها را در قبال فروش موتورسیکلت گرفته است اما نتوانست هیچ گونه مدرکی در این باره به پلیس ارائه کند. وی تا تکمیل تحقیقات با دستور قضایی روانه زندان شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.