«اطلاعات در دسترس» چگونه تصمیمات اقتصادی ما را تغییر می دهد؟
تعداد بازدید : 121
خرید، تحت تاثیر خبر
نویسنده : مسعود زین اوقلی پژوهشگر حوزه اقتصاد رفتاری
تروریسم یا فقر، انسان ها در کدام یک بیشتر جان خود را از دست می دهند؟ اگر شما می توانستید بین این دو، به یک مورد پایان دهید کدام یک را انتخاب می کردید؟ تعداد تلفات انسانی در فقر به مقدار بسیار قابل توجهی بیشتر از تروریسم است اما احتمال این که یک روز خبر ها را بررسی کنید و خبر های مرتبط با فقر بیشتر از خبر های مربوط به تروریسم باشد چیزی نزدیک به صفر است. علت های بسیاری را برای توجه و واکنش بیش از اندازه ما به موضوع تروریسم می توان نام برد، اما احتمالا بزرگترین دلیل این توجه، دیدن، شنیدن و به یادآوردن خبر هایی است که در مورد تروریسم وجود دارد. به عنوان مثال طبق آمار تعداد آمریکایی هایی که به خاطر ترس از سوار شدن هواپیما بعد از واقعه 11 سپتامبر در سوانح جاده ای کشته شدند، از تعداد کشته های خود واقعه 11 سپتامبر بیشتر بود. شاید موضوع گفته شده تا به اینجای متن در ظاهر ارتباط مشخصی با اقتصاد نداشته باشد، اما مبحث فوق که در علم اقتصاد رفتاری با نام «اطلاعات در دسترس» شناخته می شود تاثیر بسیار زیادی در تصمیمات روزانه همه ما، از خرید خوار بار گرفته تا سیاست گذاری های کلان در سطح کشور دارد.
هرچیزی که زودتر به ذهن بیاید، مهم تر است
سوالی که پیش می آید این است که چرا ذهن خیلی از ما در مواجهه با سوال فوق، تروریسم را انتخاب می کند؟ علت این اتفاق راه میانبری است که مغز انسان در هنگام روبه رو شدن با مسائل استفاده می کند. این میانبر که اطلاعات در دسترس یا اطلاعات شفاف نام دارد این گونه عمل می کند:
«اگر ما چیزی را به خاطر می آوریم پس مهم است، اگر آسان تر به یاد می آوریم بسیار مهم تر است.» در واقع ما احتمال وقوع یک اتفاق یا مطلوب بودن یک تصمیم را براساس میزان آسان بودنِ به یادآوردن یک مثال برای آن موضوع ارزش گذاری می کنیم. هر پاسخی که به این سوال دادید، بستگی به همان مسائلی که به خاطر می آورید دارد.
جهت گیری ذهن بر اساس اطلاعات در دسترس گرایشی طبیعی است که باعث می شود هنگام تخمین احتمال وقوع رویدادی خاص، بر اساس سابقه آن در حافظه مان قضاوت کنیم. به صورت شهودی گمان می کنیم رویداد هایی که محتمل تر هستند، آسان به خاطر آورده می شوند اما اغلب آن چیز هایی که به یاد می آوریم خلاصه دقیقی از رویداد های جهان نیستند.
خودروی سوخته و چشم ما
اگر ذهن ما فقط در مواردی مانند آزمایش انجام شده این گونه عمل می کرد خیلی نگران کننده نبود اما ما از همین روش در تعداد زیادی از تصمیم گیری های خود استفاده می کنیم. یکی دیگر از مثال هایی که می تواند اطلاعات در دسترس را برای ما به روشنی توضیح دهد این است که بعد از شنیدن خبری در مورد یک مسئله، آن را بیشتر از قبل مشاهده می کنیم. به عنوان مثال شما امروز در روزنامه مطالعه می کنید که خودرویی که معمولا در خیابان زیاد نمی بینید، دچار حادثه شده و آتش گرفته است. پس از آن اگر دقت کنید هر بار که به خیابان می روید، در میان خودرو های در حال حرکت چشمتان دقیقا به همین خودرو می افتد و خودرویی را که تاکنون فکر می کردید بسیار کم در خیابان ها رفت و آمد دارد، حالا در همه جا می بینید. این مسئله که قطعا برای همه ما پیش آمده است اطلاعات در دسترس را به خوبی بیان می کند.
برج سلمان مشهد و فروش بیمه آتش سوزی
شرکت های بیمه از این موضوع استفاده بسیار زیادی می کنند، احتمالا پس از وقوع آتش سوزی اخیر در برج سلمان مشهد فروش بیمه آتش سوزی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. طبق آمار فروش بیمه های حوادث آتش سوزی و یا زلزله بعد از وقوع هر یک از این اتفاقات به طرز چشمگیری افزایش پیدا می کند و شرکت های بیمه با یادآوری مکرر این اتفاقات، مثال ها و خاطرات بسیاری از آن وقایع را در ذهن مشتری زنده کرده و باعث می شوند که مشتری احتمال بسیار بیشتری برای وقوع اتفاق مشابه در نظر بگیرد.
این خودرو به درد نمی خورد
فرض کنید قصد خرید خودرو دارید و مدتی است که تحقیقات بسیاری در مورد تهیه خودروی مورد نیاز خود کرده اید. تحقیقات شما شامل بررسی مشخصات فنی و نکات ایمنی خودروی مورد نظر است و شاید حتی نظرات دارندگان خودرو و کارشناسان را در سایت های اینترنتی خوانده اید. یک روز قبل از انجام خرید، قصد خود از خرید این خودرو را به اطلاع دوستتان می رسانید. دوست شما پریشان شده و بیان می کند که هرگز این خودرو را خریداری نکنید چون برادر وی این خودرو را داشته و به هر علتی هرگز از آن راضی نبوده و مجبور به فروش آن شده است. این اطلاعات جدید و شفاف جای بررسی های شما را گرفته و احتمال این که شما از خرید این خودرو منصرف شوید را زیاد می کند در صورتی که شاید این خودرو برای برادر دوست شما مناسب نبوده یا حتی علت نارضایتی وی تحقیق کم در مورد خودروی مورد نظر بوده است.
شبکه های اجتماعی، اطلاعات غیر موثق و تصمیم ما
با گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی ما بسیار بیشتر از گذشته در معرض اشتباه در مواجهه با اطلاعات شفاف قرار گرفته ایم. حتما برای شما هم پیش آمده که در یکی از شبکه های اجتماعی پیامی مبنی بر این که یک محصول استاندارد تولید نمی شود با توصیه های بسیار که به شما پیشنهاد می کند دیگر از این محصول استفاده نکنید را بدون این که هیچ منبع یا منبع موثقی برای تایید حرف بیان شده زده شده باشد دیده اید. نام های تجاری بسیاری در معرض این حملات قرار گرفتند و بعضا مشتریان خود را از دست دادند. خبر هایی در مورد بازار مسکن هم منتشر می شود که تنها پیش بینی های یک فرد در مورد آینده بازار و افزایش یا کاهش قیمت ها و خرید و فروش است که فقط به علت نشر زیاد در شبکه های مجازی مورد توجه قرار می گیرد و بسیاری از مردم تصمیم های مالی خود را براساس این پیش بینی ها انجام می دهند، فارغ از این که پیش بینی اتفاقات بازار حتی برای افراد متخصص که اطلاعات صحیحی در دسترس داشته باشند به معنای واقعی کلمه کاری غیرممکن است، چه برسد به پیش بینی های فردی که هیچ شناختی از وی نداریم.
یکی از واضح ترین و قابل لمس ترین این مسائل، شبکه اجتماعی تلگرام می باشد که در حال حاضر یکی از بزرگترین جامعه کاربری در ایران را دارد. تلگرام که حالا منبعی برای انتشار و انتقال اخبار و امور مهم شده، با قدرت خیلی بالایی می تواند اطلاعات در دسترس ذهنمان را تغییر دهد و در تصمیم گیری های اجتماعی و اقتصادی مان تاثیر به سزایی داشته باشد.
به عنوان مثال به خاطره ای که چندی پیش یکی از دوستانم در این باره برایم تعریف کرده بود، توجه کنید:
علی که به تازگی توانسته بود از کار جدیدی که برای خود راه اندازی کرده بود پنج میلیون تومان برای خودش پس انداز کند، با همین اطلاعات ضرر بسیاری به خود وارد کرد. او می گوید یکی از دوستانم را دیدم و او به من گفت که قیمت دلار و طلا در روز های آینده قطعا افزایش چشمگیری خواهد داشت. پس از گذشت چند روز در یکی از گروه های تلگرام هم دیدم که دوستانم در مورد افزایش قیمت ارز صحبت می کنند. به همین دلیل تصمیم گرفتم که فردای همان روز به صرافی رفته و همه پس اندازم را به دلار تبدیل کنم. با گذشت دو هفته از آن روز، من هر روز با امید افزایش قیمت دلار سایت های خبری را چک می کردم و در نهایت، قیمت دلار نه تنها افزایش پیدا نکرد بلکه کاهش هم داشت و من مقداری از پولم را که در طول یک سال پس انداز کرده بودم، به همین راحتی از دست دادم.