در حاشیه واکنش استاد شفیعی کدکنی به اشعار جعلی منسوب به او
تعداد بازدید : 52
زنجیره ویروسِ «جعلیات ادبی» را قطع کنید
الهه آرانیان - انگار قرار نیست دست از سرمان بردارند، همهجا هستند؛ در یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب از نوع دورهمی، در صفحه شخصی چهرهها، در کانالها و گروههای تلگرامی و واتساپی، حتی در کتابهای درسی و کمک آموزشی! قرار نیست اشعار و نوشتههای جعلی منتسب به شاعران و نویسندههای ادبیات فارسی، حالاحالاها به نامِ خالقان اصلیشان شناخته شوند و هنوز هم این افراد باید برای بر سرِ زبانها افتادن اثرشان، دست به دامان شاعر و نویسندهای مشهور و تأثیرگذار شوند. تفاوتی هم نمیکند که شاعر و نویسنده معاصر باشد یا کلاسیک.
صدای استاد شفیعی کدکنی هم بلند شد
آش نشر جعلیات آنقدر شور شده که صدای استاد محمدرضا شفیعیکدکنی هم درآمدهاست. بهتازگی صفحه اینستاگرامی و کانال تلگرامی این استاد و پژوهشگر برجسته(که البته ادمین آن را اداره میکند) در مطلبی، به اشعار و نوشتهها و خاطرههای جعلیای که به نام او در فضای مجازی منتشر میشوند، واکنش نشان دادهاست. یکی از این مطالب، نقلقولی منسوب به ایشان در یکی از کلاسهاست: «دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و بهار بود و پنجره باز ... استاد شفیعی رو به ما دانشجوها گفتند: خاک بر سر دانشجویی که عاشق نشود ... همین»! استاد هم در واکنش به این نقلقول گفتهاست: «بنده همچه چیزی نگفتم. بنابراین این نقلقول جعلی است». دیگری شعری سست و نااستوار است از این قرار: «گیریم خنجر حرف تو بر پهلوی باورها نشست، نوشدارویی، شرابی، شیونی، شعری به کارش میکنیم، دل که چرکین شد، چه کارش میکنیم؟»؛ از همه معروفتر، خاطرهای است که حتی پایش به کتاب ریاضی دوم دبستان(چاپ 91، ص 72) هم باز شده بود: «من بیستویک ساله معلم بودم در مشهد. پدرم گریه میکرد که ما پول عیدی نداریم به بچهها بدهیم. مادرم او را آرام میکرد. من فهمیدم. دست کردم در جیبم و کل پول معلمیام را گذاشتم روی گیوههای پدرم. آن سال نوروز، خواهرها و برادرهایم آمدند مشهد و پدر به همه آنها عیدی داد»! این در حالی است که استاد شفیعیکدکنی خواهر و برادر ندارد و مادرش هم وقتی او 13 ساله بود، از دنیا میرود. خوشبختانه این خاطره غیرواقعی در چاپ جدید این کتاب حذف شدهاست.
آنچه وظیفه ماست
البته انتساب جعلیات در ادبیات ایران و جهان پدیده تازهای نیست و نمونهاش را میتوان در انبوهی از رباعیاتی دید که به خیام نیشابوری نسبت داده میشود یا ابیات الحاقی و بدون اصالتی که به شاهنامه فردوسی منسوب شدهاست. اما نکته اینجاست که مصححان آثار ادبی با روشهای گوناگون تحقیقی، اصالت جزء به جزء این آثار را بررسی میکنند و به همت آنها، اثری منتشر میشود که شبیهترین متن به زمان شاعر و نویسنده است. در حالی که کسی نمیتواند جلوی نشر جعلیاتی را که این روزها در فضای بی در و پیکر مجازی دست به دست میچرخند، بگیرد؛ تنها راه موجود، آگاهکردن مخاطبان از بیریشه و جعلیبودنِ این مطالب است. این روزها وظیفه اجتماعیمان، قطعکردن زنجیره ابتلا به ویروس کرونا و وظیفه فرهنگیمان، قطع زنجیره نشر ویروس جعلیات است.