بازتاب هویت ایرانی در شاهنامه فردوسی
نویسنده : دكتر عباس سرافرازی استاديار گروه تاريخ دانشگاه فردوسی
شاهنامه سند هویت ملی ایران است و هویت ایرانی به خوبی در آن انعكاس یافته است . در بحث هویت شناسی ایرانیان می توان با تكیه بر شاهنامه یكسری كاربردهای علمی دقیق را شناسایی کرد و در زمینه رشد و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، آن ها را به كار برد و با یك بررسی آسیب شناسانه برای مواجهه با مسائلی كه ریشه در هویت ایرانی دارد راه حل های عملی ارائه کرد، شاهنامه كتابی است كه مباحث مختلفی در آن قید شده و هر یک به تنهایی شایسته بحث و تحقیق مستقلی است. می توان با تكیه بر آن ها، شاخص های مناسبی برای رشد و ارتقای هویت ملی و ایرانی به دست آورد. این كار باعث خواهد شد تا از هجوم فرهنگ غرب كه هویت ایرانی را خدشه دار کرده است و كم كم با هجمه وسیعی كه دارد، فرهنگ و هویت ایرانی را دستخوش تغییر بطئی و تدریجی قرار می دهد، جلوگیری کرد. از خلال شاهنامه مباحث ذیل قابل بحث و بررسی است:
« آداب معاشرت، آداب معیشت، مردم شناسی، تربیت فرزندان، آداب و رسوم ملی، حماسه های ملی و مقایسه آن با حماسه های ملل و اقوام دیگر، آداب پهلوانی، كوشش ایرانیان قدیم در ورزش و تندرستی، آداب جوانمردی، طرز رفتار با اسیران جنگی، توجه به تاریخ، حدود و مرزهای جغرافیایی ایران و ملل ایرانی، روابط و مناسبات ملل قدیم با یكدیگر، طرز تفكر و رفتار مردم با حكمرانان، كارهای بشر دوستانه و رعایت حقوق واقعی بشر و»
بازتاب هویت ایرانی در شاهنامه فردوسی:
ممكن است تصور شود كه شاهنامه داستان شاهان است در حالی كه در سراسر این كتاب بزرگ سخن از جنگ، دلاوری و پهلوانی و داستان های رزمی و پندو اندرزهای بزرگان است. فردوسی در شاهنامه علاوه بر معانی بسیار ظریف فلسفی، اجتماعی و اخلاقی، برخی از مسائلی را بیان می كند كه نشانگر هویت ایرانی است . فردوسی زمانی شاهنامه را سرود كه بر اثر تسلط بیگانگان هویت عنصر ایرانی به شدت خدشه دار شده بود. او توانست، هویت از دست رفته ایران را تجدید كند و زبان فارسی را چون زبانی مستقل با ادبیات پر ثروت آن به وجود آورد و آداب و رسوم ایران را از خطر نابود شدن رهایی بخشد. فردوسی دوره خود را این چنین به تصویر می كشد:
شود بنده بی هنر شهریار نژاد و بزرگی نیاید به كار
به گیتی كسی را نماند وفا روان و زبان ها شود پر جفا
زایران و از ترك و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترك و نه تازی بود سخن ها به كردار بازی بود
همه گنج ها زیر دامن نهند بكوشند و كوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور كه شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش نه كوشش نه كام همه چاره و تنبل و ساز و دام
زیان كسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش
چه بسیار از این داستان بگذرد كسی سوی آزادگان ننگرد
بریزید خون از پی خواسته شود روزگار مهان كاسته
فردوسی ضمن این كه داستان جنگ ها و خونریزی ها و از بین رفتن پهلوانان و جوانان و ویران شدن سرزمین ها را به تصویر می كشد، از بیان این وقایع غمگین و متاثر می شود و پس از بیان داستان با زبانی شیوا به پند واندرز می پردازد. به عنوان مثال در پایان داستان ضحاك ستمگر می گوید:
بیا تا جهان را به بد نسپریم به كوشش همه دست نیكی بریم
نباشد همی نیك و بد پایدار همان به كه نیكی بود یادگار
همان گنج و دینار و كاخ بلند نخواهد بدن مر ترا سودمند
سخن ماند از تو همی یادگار سخن را چنین خوار مایه مدار
فریدون فرخ فرشته نبود زمشك و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیكویی تو داد و دهش كن فریدون تویی
از این گونه اندرز گویی ها در شاهنامه بسیار است. سراسر شاهنامه، دعوت انسان به دانش و خرد، نیكی و راستی و دوستی، داد و دهش، هنرمندی، دوری از دروغ، تجربه و آزمایش و آیین كشور داری و.... است و این صفات پسندیده و نیك نشانگر هویت و ملیت ایرانی است و فردوسی در هیچ كجا توصیه به اعمال و رفتار غیر انسانی نكرده است. فردوسی صفات خوب و پسندیده بسیاری را بر می شمارد و آن ها را منسوب به ایرانیان می داند كه اگر هر یک از این صفات را ریشه یابی كنیم، هویت ایرانی در اندیشه فردوسی پدیدار می شود. مهم ترین ویژگی های هویت ایرانی از خلال شاهنامه را می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد؛ صفاتی كه نشانگر هویت سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی است و دوم ویژگی هایی كه نشانگر هویت اخلاقی جامعه است.
الف- نشانه های هویت سیاسی اجتماعی:
1- ایران دوستی و ایران شناسی(وطن پرستی)
فردوسی ایران را دوست داشت و به نسل های پس از خود توصیه کرد كه در هر شرایطی از ایران دفاع کنند .وی با زبانی دلنشین و شور انگیز به ستایش زادگاه خود ایران و یادگارهای باستانی و تاریخ گذشته و سرگذشت نیاكان و آداب و رسوم آن می پردازد.
دریغ است ایرا ن كه ویران شود كنام پلنگان و شیران شود
نمانیم كین بوم ویران كنند همان غارت از شهر ایران كنند
فردوسی در توصیف ایران، به همه این سرزمین توجه دارد. قوم و طایفه و عشیره خاصی را ستایش نمی كند بلكه از همه به نیكی یاد می كند. وی به توصیف بسیاری از مناطق شهرها و ایالات از جمله مازندران، استخر، اصفهان، خراسان، اروندشت، همدان و...
پرداخته است و همه جای ایران بزرگ را می ستاید. « او ایران را باغ ارم، شكفته و پر بار، به كردار خرم بهشت می داند، برای ایرانی پاك سرشت و سخندان همه جای ایران و همه خاك این سرزمین، جایگاهی بس باشكوه و جان افزا و عنبر سرشت است» همه ملك ایران سرای اوست و می سراید:
كه مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد باد
كه در بوستانش همیشه گل است به كوه اندرون لاله و سنبل است
زیك میل ره تابه البرز كوه یكی جایگه دید بس با شكوه
درختان بسیار و آب روان نشستنگه مردم نوجوان
بدین گونه تا شهر همدان رسید به جایی كه لشكر فرود آورید
بپرسید تازان گران مایه شهر كسی دارد از اختر و ماه بهر
2- تلاش در راه وحدت و یكپارچگی كشور:
فردوسی در زمانی می زیست كه ایران یكپارچگی خود را از دست داده بود و حكومت های ملوك الطوایفی، اساس وحدت و اتحاد كشور را از بین برده بودند و تسلط بیگانگان بر ایران سنگینی می كرد و فرهنگ و هویت ملی ایران در انحطاط بود. بنابراین ایرانیان را به یكدلی و اتحاد و یگانگی توصیه می كند:
هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند شیر ژیان را به كس
همه یك دلانند و یزدان شناس به نیكی ندارند از اختر سپاس
هدف اصلی فردوسی از تنظیم شاهنامه، همانا به هم پیوستگی افراد و تیره هاو طوایف مختلف نژاد ایرانی بوده است تا بدان وسیله وحدت ملی این قوم را تامین و زمینه تشكیل یك حكومت مركزی قادر را پی ریزی كند. ایرانیان در تمام ادوار تاریخ با عزت نفس و سرافرازی زندگی كرده تن به ذلت و خواری و اطاعت از بیگانگان نداده اند و با پایمردی حوادث شوم تاریخ را پشت سر نهاده اند.اثر حماسه ملی ما یعنی شاهنامه در ایجاد چنین سجایای اخلاقی انكار ناپذیر است و در اعاده استقلال از دست رفته ایران و طرد اجانب جایگاه و الا و ممتاز دارد.
بنابراین می سراید:
بر ایرانیان زارگریان شدم زساسانیان نیز بریان شدم
دل من پر از خون شد وروی زرد دهان خشك و لب ها شده لاژورد
از این مارخوار اهرمن چهرگان زدانایی و شرم بی بهرگان
نه گنج و نه تخت و نه نام و نژاد همی داد خواهند گیتی به باد
از این زاغ ساران بی آب و رنگ نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
3- جوانمردی و پهلوانی:
فردوسی در نشان دادن چهره های دیگر هویت ایرانی بر جوانمردی و پهلوانی، كردار نیك و منش های پهلوانی و از میان بردن پلیدی ها و دوری گزیدن از هر گونه زشتی ها تاكید دارد. در اینجا هنر به همان فضیلت ها و برتری های آدمی گفته شده است:
هنر خوار شد جادویی ارجمند نهان راستی آشكارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز به نیكی نرفتی سخن جز به راز
ندانست جز كژی آموختن جز از كشتن و غارت و سوختن
4- دادگری و عدالت:
فردوسی بر عدالت و دادگری تاكید می کند و از عدل و داد و بخشش به عنوان راه هایی برای نگهداشتن كشور از دشمن نام می برد و هنر دادگری را كه در اندیشه ایرانی و جزو هویت ایرانیان است ،بزرگ می شمارد زیرا اولین دادگر را خداوند می داند.
خداوند بخشنده و دادگر خداوند مردی و داد و هنر
5- مشورت و رایزنی با دانایان:
از دیگر هنرهایی كه بازتاب آن در هویت ایرانی بسیار است و در اندیشه فردوسی نیز وجود دارد و بر آن تاكید می ورزد، مشورت با افراد دانا و خبره است تا از دانش و اندیشه آن ها استفاده شود:
هنر جوی و با پیر دانا نشین چو خواهی كه یابی زبخت آفرین
به نیكی گرای و به نیكی بكوش به هر نیك و بد، پند دانا نیوش
6- سخنوری:
از جمله مسائلی كه همیشه مورد توجه ارباب فضل و كمال بوده و در بین تمام ملت ها و ادبیات ما به آن توجه بسیاری شده است، هنر سخنوری است. فردوسی نیز عقیده دارد كه از سخن نیكو چیزی بهتر در جهان نیست و سخن نباید توام با دروغ و فریب باشد ، نه تنها فردوسی بلکه بسیاری از حکما و ادبا بر سخن گفتن خوب كه ریشه در هویت ملی ما دارد تاكید ورزیده اند. سخنان باید سنجیده و از روی خرد و اندیشه باشد تا كهنه نشود و اغلب در اندرزهای بزرگان آمده است.
بدو گفت شاه از هنرها چه به كه گردد ازو مرد جوینده مه
چنین داد پاسخ كه آواز نرم سخن ها كه راند به گفتار گرم
7- تلاش و كوشش:
كار و تلاش از جمله دیگر جنبه هایی است كه باعث كامیابی در زندگی می شود و فردوسی همه جا آن را گوشزد می کند و یكی از رمز و رازهای موفقیت ایران قدیم را در تلاش زندگانی می داند و كاهلی و تن آسایی و تنبلی را خوار و باعث آزردگی درونی بر می شمارد و عنوان می كند :
زكوشش مكن ایچ سستی به كار به گیتی جز او نیست پروردگار
چو كوشش نباشد تن زورمند نیارد سر از آرزوها به بند
نی آسانی دید بی رنج كس كه رسم زمانه بر این است و بس
چه گفت آن سخن گوی آزاده مرد كه آزاده را كاهلی بنده كرد
تن آسانی و كاهلی دور كن بكوش و زرنج تنت سود كن
8- توجه به تاریخ و تجربه اندوزی:
در اندیشه ایرانی بر تجربه اندوزی و دقت در سرنوشت دیگران و عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان تاكید شده است.
جوان ارچه دانا بود با گهر ابی آزمایش نگیرد هنر
بد و نیك هر گونه باید كشید زهر شور تلخی بباید چشید
فردوسی در پی تجربه اندوزی جوانان را به مشورت با پیران دانا توصیه می کند.
هنر جوی و با پیر دانا نشین چو خواهی كه یابی زبخت آفرین
تاریخ گذشتگان قسمت عمده هویت و مواریث تاریخی و فرهنگی یك ملت است كه مطالعه آن می تواند باعث دلبستگی بیشتر به هویت دینی و ملی شود. یكی از كارهای بسیار سترگی كه فردوسی انجام داد آن بود كه با توجه به مواریث تاریخی قدیم، سند هویت ایرانی را زنده كرد و به این وسیله از گسست مردم از فرهنگ و هویت اصیل شان جلوگیری کرد.
ب- جنبه های اخلاقی هویت ایرانی در اندیشه فردوسی:
در جهان بینی و حكمت فردوسی جنبه های اخلاقی بسیار قوی وجود دارد. وی آدمیان را به ارزش های اخلاقی پایدار دعوت می كند، این ارزش های والا كه برخاسته از هویت ایرانی است، بسیار زیاد است به دلیل این كه شاهنامه این اثر ادبی بزرگ مهم ترین اثر باقی مانده است كه بازتاب هویت ایرانی در آن بسیار قوی است و می توان از اشعار آن، این نمونه های هویتی را استخراج كرد که به برخی از آن ها اشاره می شود:
1- آزادگی، آزادمنشی، آزاد اندیشی:
فردوسی آزادگی و آزاد منشی را از ویژگی های ایرانیان و نهفته در هویت ملی ایرانیان می داند. وی با به كار بردن واژه آزادگان در باره ایرانیان عنوان می كند، مردم ایران زیر بار فرمانروایی بیگانگان نخواهند رفت. وی دلیری ایرانیان را می ستاید زیرا دلیران به ستمكاران اجازه سلطه نخواهند داد:
سیاووش نیم نز پریزادگان از ایرانم، از شهر آزادگان
كه من بیژنم پور كشوادگان سر پهلوانان و آزادگان
مرا پشت زآزادگانست راست دل روشنم بر زبانم گواست
2- دوستی دیگران:
یكی از صفات نیك و پسندیده ایرانیان دوستی با دیگران است و در این زمینه آیین مهر پروری حائز اهمیت است. بر این اساس در شاهنامه فردوسی ابیات بسیاری در رابطه با دوستی و صفات دوست و رسم دوستداری آمده است:
همان دوستی با كسی كن بلند كه باشد به سختی تورا یارمند
3- دوری از هوا و هوس:
اشعار بسیاری در شاهنامه در باره هوا و هوس و آشفتگی كه از این راه پدید می آید آمده است، آرزوهای بزرگ و دور و دراز كه برآورده نمی شود، از نظر فردوسی نسنجیده است، وی هوس را باعث بسیاری از فتنه ها و گرفتاری ها می شناسد، بنابراین ملاحظه می شود سرانجام بسیاری از پادشاهان كه به دنبال وسوسه های شیطان و هوس آلود بودند، نافرجامی بود، فردوسی می سراید:
هوا را مبر پیش رای و خرد كزان پس خرد سوی تو ننگرد
سراسر ببندید دست هوا هوا را مدارید فرمانروا
چو چیره شود دلت بر هوا هوا بگذرد همچو باد هوا
4- بردباری:
صبوری و بردباری در كارها از دیگر توصیه های فردوسی است، اما بردباری باید در حالت اعتدال باشد زیرا بردباری بیش از حد دشمن را در دشمنی پایدار سازد.
سر مردمی بردباری بود چو تندی كنی تن به خواری بود
ستون خرد بردباری بود چو تیزی كنی تن به خواری بود
در شاهنامه فردوسی علاوه بر مواردی كه به عنوان مثال ذكر شد مباحث بسیار دیگری در باب پاكدامنی، تهذیب اخلاق و رسیدن به مراحل زندگی سالم آمده است. مواردی مانند نیكی به همنوعان، نفی دروغ، مذمت افراد ترسو، عیب جویی، مبارزه با حرص و آز و رشك و حسد، وفای به عهد، مهرورزی، پرهیزكاری و... این صفات نیك و پسندیده ریشه در هویت ایرانی - اسلامی ایرانیان دارد، بسیاری از این ویژگی ها در زندگی روزمره مردم مورد احترام وقابل اجرا بوده است، این مشخصه های هویت ایرانی متاسفانه در اثر گذشت زمان با مسائلی كه بر ملت ایران وارد آمد دگرگون شد و برخی از بین رفت، شاید بتوان مهم ترین حادثه تاریخی را كه باعث سقوط اخلاقیات و فضایل انسانی شد حمله مغول دانست كه این حادثه دگرگونی عمیقی در همه مظاهر اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی ایرانیان پدید آورد.
خدمات فردوسی به هویت ایرانی:
شاهنامه شیوه های قدیم ایرانی را احیا کرد و ادبیات ما قبل اسلامی ایران را از نو متداول ساخت. فردوسی زبان فارسی را زنده كرد و چون زبان فردوسی و شعر او وجه جامع ایرانیان است، پس شاهنامه فردوسی اساس و پایه استقلال ایران است و اگر او این زبان را زنده نكرده بود امروزه ما همانند مردم مصر و عراق و شام، شاید به زبان عربی سخن می گفتیم و می نوشتیم.
البته شاهنامه به تنهایی در بر انگیختن هویت ایرانی نقش نداشت بلكه نسخه های پهلوی از داستان های اساطیری و حركت هایی كه امیران و سرداران ایرانی داشتند در ایجاد این تحول نیز نقش داشت. فردوسی یك قسمت از این كار بزرگ را انجام داد. وی قوت و قدرت فرهنگی بیگانگان را در ایران شكست و این كار در ضدیت با اسلام نبود بلكه در راستای تجلی بخشیدن هویت ایران با تكیه بر مولفه های دینی و اسلامی بود، زیرا اگر این كار وی در ضدیت با اسلام بود، مورد قبول مردمی كه اسلام را پذیرفته بودند قرار نمی گرفت. فردوسی هویت ایرانی و هویت اسلامی را در مولفه مذهب شیعه تقویت کرد، لذا صدها بیت از ابیات شاهنامه در نعت و ستایش حضرت پیامبر(ص) و مولای متقیان(ع) است، وی ازجمله کسانی بود که ایرانی گری و شیعه گری را در هم آمیخت و این كاری بس بزرگ بود كه در آن زمان در مقابل محمود غزنوی انجام گرفت.
برای نشان دادن علاقه و میل و افر حكیم فردوسی به ائمه اطهار(ع) كافی است بگوییم وقتی محمود غزنوی متعصب و دشمن امام علی (ع) و آل او، فردوسی را بد دین و بد كیش می خواندحکیم توس با جرات و قدرت وصف نشدنی در جوابش چنین می گوید:
كه بد دین و بد كیش خوانی مرا منم شیر نر، میش خوانی مرا
مرا غمز كردند، كان پر سخن به مهر نبی (ص) و علی شد كهن
من از مهر این هر دو شه نگذرم اگر تیغ شه بگذرد بر سرم
اعتقاد راسخ این شاعر بزرگ از ابیات مذکوركاملا روشن است، او كه حاضر است در مقابل مهر نبی (ص) و علی (ع) سر تقدیم كند، با عمل ( نه با حرف) عشق خود را به اثبات می رساند و در ابیاتی محدود كه اشاره به اهل بیت نبوت و طهارت دارد، دریایی از محبت و اخلاص دیده می شود، كه از نظر مفهوم و عمق معنی نظیر آن را كمتر می توان دید، ببینیم ادامه خطاب به محمود چگونه است؟
مرا سهم دادی كه در پای پیل تنت را بسایم چو دریای نیل
نترسم، كه دارم زروشن دلی به دل مهر جان نبی (ص) و علی (ع)
اگر شاه محمود از این بگذرد مر او را به یك جو نسنجد خرد
شعرای متعهد بسیار بوده اند، اما چند تن را می توان شناخت كه این چنین محكم و متین در برابر زورمندی چون محمود داد سخن دهند.
فردوسی با گرایش مجددی كه در زمان وی به احیای هویت ایرانی پدیدار شده بود و با توجه به این كه ایرانیان به تشیع گرایش داشتند، زمینه تلفیق این دو عنصر را بیشتر فراهم کرد و با سرودن شاهنامه كتابی به وجود آورد كه مردم ایران به آن علاقه مند شوند و آن را بخوانند و زبان آن را زبان خود بشناسند و از آن تاریخ باستان و داستان نیاكان خود را بیاموزند، « مردم به زودی مفتون كتاب او شده و حتی از همان چهل پنجاه سال بعد از وفات فردوسی، تقلید از شاهنامه آغاز شده بود».
شاهنامه خوانی سیر خود را آغاز كرد و نام پهلوانان شاهنامه در فضایی سرشار از عشق و ارادت به امام علی (ع) ذكر می شد.
پس از فتح ایران به دست اعراب مسلمان ، ایرانیان هیچ گاه از این معنی غفلت نكرده بودند كه در عین حفظ اسلام، هویت ملی و فرهنگی خویش را نیز حفظ كنند. ایرانیان از همان آغاز جزو پیروان ائمه درآمدند و شیعیان برای به چنگ آوردن قدرت بلامنازع و به دست آوردن آنچنان حكومت مستقلی كه فرمان رسمیت یافتنش از خارج صادر نشود، به دلیل فقدان نیروی جنگی، راهی جز مبارزات سیاسی در پناه عقیده نیافتند، و با پیش كشیدن اصل «تقیه» به اقدامات نهانی ضد نفوذ آل عباس در ایران دست یازیدند...و سرانجام در زمان مغول كار یكسره شد. روند ایرانی گری و شیعی گری در دوران مغول نیز ادامه یافت و جالب آنكه در این دوره زورخانه ها سر بر آوردند كه در این مراكز پهلوانی ضمن خواندن اشعار حماسی شاهنامه، مدح دلاوری های حضرت علی (ع) نیز رواج داشت، این روند در قیام سربداران نیز مشهود است « انواع چندی از عناصر نامتجانس در نهضت اعتراضی سربداران وجود داشت، در این نهضت نه فقط روستاییان و عوام شهرها و... بلكه سایر عناصر شركت داشتند، این عناصر عامی و ذاتا ایرانی به سخن فردوسی پای بند بودند»
در دوره ایلخانان نیز توجه به شاهنامه ادامه داشت و شاهنامه ناگهان به شکل یكی از مردمی ترین و محبوب ترین كتاب های سراسر خاور میانه درآمد . تاكید و تاثیر شاهنامه بر دو عنصر هویت شیعی و ایرانی از مهم ترین عوامل هویت بخش در تاریخ ایران بود و یكی از مهم ترین تاثیرات آن به وقوع پیوستن انقلاب ایرانی - شیعی صفویان بود كه به تشكیل اولین دولت ملی در ایران منجر شد. در حال حاضر نیزبا تكیه بر این امر و استفاده از صفات و ویژگی های پسندیده ای كه در شاهنامه وجود دارد و استفاده از این اثر در متون و كتاب های درسی دانش آموزان و دانشجویان و تكثیر این دیوان مفید به صورت ارزان قیمت و قراردادن آن در دسترس همگان به خصوص اقوام و ملیت های مختلف ایرانی كه امروزه حول محور ایران اتفاق نظر دارند، می توان الگوی عملی بسیار خوبی به منظور سوق دادن جوانان به سوی هویت فرهنگی به وجود آورد. بنابراین در زمینه رشد و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می توان با تكیه بر نیاکان مشترك كارهای ارزنده انجام داد. مآخذ در روزنامه موجود است
مراسم بزرگداشت دومين سالگرد رحلت آيتابهجت 27 ارديبهشت برگزار ميشود
مراسم بزرگداشت دومین سالگرد ارتحال آیتا... محمدتقی بهجت، 27 اردیبهشتماه در قم برگزار میشود. حجتالاسلام اكبری، مسئول دفتر فقیه راحل، آیتا... محمدتقی بهجت فومنی، به ایسنا گفت: این مراسم سهشنبه، 27 اردیبهشتماه، بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد اعظم قم برگزار خواهد شد. وی افزود: مراسم بزرگداشت دومین سالگرد ارتحال آیتا... بهجت در تهران نیز روز پنجشنبه 29 اردیبهشتماه از ساعت 16 تا نماز مغرب و عشا برگزار خواهد شد. یادآور میشود، این مرجع عالی قدر ، 27 اردیبهشتماه سال 1388 در قم دار فانی را وداع و دعوت حق را لبیك گفت. مرقد مطهر ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه(س) قرار دارد.