دکتر فریدون جنیدی در ششمین کنگره «پاژ» در مشهد مطرح کرد:
تعداد بازدید : 2
چگونگی پدید آمدن شاهنامه
نویسنده : علیرضا حیدری
ششمین کنگره بین المللی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با عنوان «پاژ» عصر روز جمعه بیست و سوم و دو روز مانده به یادروز فردوسی در تالار دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی مشهد برگزار شد. در این مراسم که بنیاد فردوسی آن را تدارک دیده بود و جهاد دانشگاهی، شهرداری مشهد و سازمان اکو در برگزاری آن همکاری کرده بودند، پس از خیرمقدم گویی خاکپور -دبیر کنگره- دکتر فریدون جنیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه و بنیان گذار بنیاد نیشابور از چگونگی پدید آمدن شاهنامه سخن گفت. جنیدی که ۳۰ سال از عمر خود را صرف ویرایش شاهنامه کرده و به قول خودش ۲۸ سنجه در این ویرایش را مدنظر داشته است، در ابتدای سخن گفت: پیش از پاسخ دادن به چگونگی پدید آمدن شاهنامه باید به دو داستان آن اشاره کنم. داستان نخست این که چون ضحاکیان ستم ها می کردند و جوانان را به بند می کشیدند و این ستمکاری حدود هزار سال طول کشید و به قول فردوسی:
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدان دست دیوان دراز
زنیکی نبودی سخن جز به راز
ندانست خود جز بد آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن
مادران ایرانی که به آن ها «فرانک» می گفتند، کودکان خود را به کوهستان ها می بردند و تحت نظر کسانی بزرگ می شدند که کیش مهر داشتند. این کودکان به دو شیوه تربیت می شدند هم به عنوان «کیومرث» که پایمردی در برابر دشمنان را می آموختند و هم «فریدون» که در زمینه دینی و روانی تربیت می شدند. خود فردوسی می گوید:
یکی مرد دینی در آن کوه بود
که از کار گیتی بی اندوه بود
بعدها هر جوان که متوجه ستم ضحاک نسبت به پدرانشان شده بودند، پیش مادر می روند و دلایل آن را می پرسند و کیستی و چیستی خود را جست وجو می کنند. «فرانک» نیز به فرزند خود پشت گرمی می دهد و می گوید: پدر تو ضحاک را چو یوز به بند کشید اما فرزند در پی انتقام برمی آید که البته نتیجه این داستان را می دانید و آن پیروزی فریدون است بر ضحاک.
جنیدی به داستان سهراب نیز اشاره می کند و می گوید: وقتی سهراب نیرو و بالا گرفت از مادر، نیای خود را می پرسد که مادر می گوید: تو از دودمان سام و نریمانی. و سهراب شکوه می کند که چرا تاکنون چنین موضوعی را از او پنهان داشته و ادامه داستان.
این استاد دانشگاه از این دو داستان نتیجه می گیرد که ایرانیان هماره در پی یافتن پیشینه خود بوده اند و زمانی که درماندگی و بیچارگی روان آن ها را می آزارد، به هویت خود تکیه می کنند. به همین دلیل پس از پذیرش اسلام و تسلیم در برابر ندای وحدت بخش این آیین در عمل با رفتار خلاف خلفای بنی امیه و بنی عباس روبه رو شدند و همین تبعیض پرسش های دوباره ای برانگیخت تا جایی که جان یک ایرانی پاک نهاد را سوزاند و او محمدبن عبدالرزاق توسی پور بابک خراسانی بود. او کنارک (استاندار) خراسان بود و فردوسی در آغاز شاهنامه به این نکته اشاره می کند.
یکی نامه بد از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
پراکنده در دست هر موبدی
از او بهره ای برده هر بخردی
یکی پهلوان بود، دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهنده روزگار نخست
گذشته سخن ها همه باز جست
ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد و این نامه را گرد کرد
بپرسیدشان از نژاد کیان
از آن نامداران فرخ مهان...
جنیدی با اشاره به این که من در شگفتم چرا پژوهشگران شاهنامه می گویند این ها اندیشه های فردوسی است در حالی که همین ابیات نشان می دهد که این گونه نیست افزود: کسانی که به فرمان عبدالرزاق شاهنامه را گردآوردند، نامشان در پیشگفتار شاهنامه ابومنصوری آمده است در ۲۰ مقاله قزوینی نیز می توان سراغ گرفت. این افراد شامل ۳ موبد از توس، نیشابور و سیستان و یک پهلوان به نام «ماخ» می شدند، که در توس شاهنامه را از پهلوی به فارسی ترجمه کردند. در آن زمان وزیری خردمند به نام «ابومنصور معمری» هم این گروه را سرپرستی می کرد. بعضی ابیات به شاهنامه اضافه شده است
بنیان گذار بنیاد نیشابور با تاکید بر این که امروز نیز نیازمند فردوسی و شاهنامه اوییم از اشتیاق جوانان به هویت خود ابراز خوشحالی کرد و گفت: نکته دیگری که در باب پدید آمدن شاهنامه باید بدان اشاره کرد، تهمتی است که به فردوسی زده اند و گفته اند او برای دریافت صله این کار را کرد. اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، می بینیم شاهنامه در سال ۴۰۰ ه به پایان رسید:
سرآمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپند ارمذ روز ارد
زهجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان داور کردگار
که اگر سال ۴۰۰ شاهنامه به پایان رسیده باشد، باید سال ۳۷۰ آغاز شده باشد و در ۳۷۰، محمود یک بچه یازده ساله بود و جالب است که فردوسی در چند جا «محمود» را لعن می کند و از او بد می گوید: «شود بنده بی هنر شرمناک/ نژاد و بزرگی نیاید به کار»
جنیدی در پایان سخنان خود با اشاره به دو بیت از انوری در تمجید فردوسی اظهار داشت: ما ابیاتی در شاهنامه داریم که بعدها توسط مردم و یا ناسخان به آن افزوده شده است و بعضی از آن ها چنان مشهورند که در اذهان مانده است مثل «بناهای آب گردد خراب/ زباران و از تابش آفتاب» که این شعر از خسروپرویز است و برای بازسازی ایوان مدائن گفته است و یا «نمیرم از این پس که من زنده ام/ که تخم سخن را پراکنده ام» که این بیت هم به لحاظ معنایی غلط است و هم دو «که» موصول در یک عبارت و بیت نمی آید.
سخنران دیگر این مراسم دکتر خیرآبادی، رئیس شاخه توس بنیاد فردوسی بود که از «کیخسرو در شاهنامه» گفت. به گفته این استاد دانشگاه شاهنامه ۴۹ شهریار دارد که دو شهریار آن برترند و «کیخسرو» یکی از برترین شهریاران شاهنامه است. او یک انسان نمونه و اساطیری است که جاودانه شد. پایان کار «کیخسرو» شبیه هیچ اسطوره ای نیست و او خود چگونگی مردن را انتخاب می کند و به تعبیری می میرد قبل از آن که بمیرد.
خیرآبادی نیز با اشاره به این که نسل امروز توجه خوبی به فردوسی پیدا کرده است اظهار امیدواری کرد که نسل آینده نسلی همراه فردوسی و شاهنامه باشد تا از درغلتیدن به فرهنگ غرب مصون بماند.
بسیاری از قابلیت های پزشکی در شاهنامه آمده است
دکتر توسی وند، بنیان گذار بنیاد فردوسی نیز «پزشکی در شاهنامه» را برای ارائه در کنگره انتخاب کرده بود. به گفته او در شاهنامه فردوسی به پیشرفت ها و دستاوردهای ایرانیان در علم پزشکی در زمانی که اروپاییان هنوز متمدن نشده بودند، اشاره شده است. تاثیر مهمی که پزشکی ایرانیان در دوران کهن بر علم پزشکی جهان داشته است، انکار ناپذیر است و فردوسی در شاهنامه به بسیاری از قابلیت ها و توانایی های علم طب در ایران اشاره کرده است. وی افزود: گرچه اروپاییان به اشتباه عمل سزارین را متعلق به خود می دانند اما فردوسی درباره چگونه زاده شدن رستم بحث «سزارین» را مطرح می کند و من به پزشکان آلمانی ثابت کرده ام که سزارین همان زایمان رستمی است.
دکتر سرامی، عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان نیز از خردورزی در شاهنامه گفت و این که: «فرهنگ ایرانی زیرساختش خرد و تیره است و فردوسی انسان را نخستین فطرت و پسین شمار می داند و برای خرد ارزش والایی قائل است. به گفته سرامی خرد فارسی، خرد سیمرغی است و با شرع کنار می آید.
در تاجیکستان عاقل ترین فرد کسی است که شاهنامه می داند
یکی دیگر از سخنرانان این همایش دکتر شاه منصور خواجه اف نماینده تاجیکستان در سازمان اکو بود که به تاثیر شاهنامه در کشورهای آسیای میانه اشاره کرد و گفت: عاقل ترین فرد در میان مردم تاجیکستان کسی است که شاهنامه می داند و برای همین است که برای مشورت نزد او می روند و او را فردی خردمند و مطمئن می دانند. وی افزود: شاهنامه در تاجیکستان بین عام و خاص محترم است. رادیو و تلویزیون نیز مدام ابیات و داستان های شاهنامه را می خواند. پس از فروپاشی شوروی مردم مجسمه لنین را پایین کشیدند و مجسمه فردوسی را جایگزین آن کردند و این نشان می دهد که فردوسی چقدر برای مردم تاجیک باارزش است.
در این مراسم هم چنین استاد عبدالکریم تمنا شاعر و فردوسی پژوه از افغانستان شعری با عنوان «کاخ بلند» قرائت کرد و علاوه بر اجرای چند موسیقی از دو تابلوی نقاشی پروانه عارف با عنوان «هویت ایرانی» پرده برداری شد.
آرامگاه حکیم توس امروز گلباران می شود
حیدری- دوستداران شعر و ادب به پاس سی سال رنج مردی از تبار خراسان بزرگ در یادروز سراینده شاهکار بی بدیل ادبی، شاهنامه، عصر امروز در آرامگاه او گرد هم می آیند تا نام جاودانه او را گرامی بدارند و در روز بزرگداشت این حکیم فرزانه، به احترام او بایستند و شاخه گلی نثار او کنند. به گفته موسوی، رئیس اداره روابط عمومی اداره میراث فرهنگی خراسان رضوی، در برنامه امروز که از ساعت ۵عصر آغاز می شود، نقالی، شعرخوانی و سخنرانی رئیس بنیاد رودکی از تاجیکستان و اجرای موسیقی توسط گروه ارکستر فردوسی و قرائت پیام رئیس سازمان میراث فرهنگی پیش بینی شده است.
دیدگاه
تعداد بازدید : 6
دكتر راشد محصل: شاهنامه مجموعه ای از جلوه های فرهنگ ایرانی است
شاهنامه مجموعهای از جلوههای مختلف فرهنگ ایرانی است و جستوجوی همه این جلوهها تمامشدنی نیست. دکتر محمدرضا راشد محصل در آستانه روز بزرگداشت فردوسی در گفتوگو با ایسنا عنوان كرد: تاکنون پژوهشگران زیادی متناسب با کار و زمان خود مطالب ارزندهای از شاهنامه فردوسی دریافت کرده و در معرض مطالعه خوانندگان قرار دادهاند. او با بیان اینکه تاکنون از کارنامه شاهنامهپژوهی راضی بوده است، ابراز كرد: با اینکه در زمینه شاهنامه تحقیقات و پژوهشهای خوبی انجام شده است؛ اما معتقدم کارهای بسیاری نیز باقی مانده که میتواند برای اولینبار انجام شود یا در ادامه پژوهشهای پیشین به شکل کاملتری صورت گیرد. این استاد ادبیات اصلیترین منبع فردوسی را نسخه منثور شاهنامه ابومنصوری دانست و گفت: فردوسی در سرودن شاهنامه بسیار امانتدار بوده و حتی از منابعی که در شعرش استفاده كرده، نام میبرد و از جمله آنها میتوان به خداینامهها اشاره کرد که از منابع مهم در دسترس فردوسی بوده است.
او افزود: در کنار شاهنامه که مجموعه گستردهای از منابع تاریخ و اسطوره ایران باستان است، شمار دیگری از حماسههای فارسی در دست است که از جمله آنها گرشاسپنامه، بهمننامه، شهریارنامه، سامنامه و ... است؛ اما هیچکدام از لحاظ قدرت سرایش و سخنوری به فردوسی بزرگ نمیرسند.
دکتر راشد محصل خاطرنشان کرد: فردوسی در عین بهره بردن از کتاب "خداینامه" از منابع و مطالب دیگری نیز استفاده کرده است که از جمله روایات و داستانهای پراکندهای که به صورت شفاهی و از قول موبدان زرتشتی به فردوسی رسیده در تکمیل این منظومه عظیم بسیار مؤثر بوده است.
او در ادامه گفت: برخی از داستانهای شاهنامه مانند داستان رستم و سهراب شهرت جهانی دارد و اخیرا یک پژوهشگر انگلیسی 84 داستان در فرهنگ ملل دیگر را با بنمایههای داستان رستم و سهراب جمعآوری کرده و نام آن را "رستم و سهراب" گذاشته و این امر ارزشمندی و برتری کار فردوسی را نشان میدهد.
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه گفت: همواره موضوع داستانهای شاهنامه نخستین دورههای تمدن یک ملت است و در دورههای ترقی و کمال استقلال یک ملت دیگر شاعران به حماسههای طبیعی روی نمیآورند. نویسنده کتاب "شاهنامه، جلوهگاه روح ملی" عنوان کرد: حماسه متعلق به اجتماعاتی است که مرکزیت و تمدن دارند و در جوامعی که عربها میزیستند، این مرکزیت وجود نداشت؛ آنها زندگی قبیلهای داشتند و محور حماسهسازی بر پایه خیر و شر، رسیدن به یک استقلال و اثبات یک ملیت است؛ بنابراین اقوامی که این محوریت را نداشته باشند، حماسهای در فرهنگ آنان شکل نمیگیرد. او با اشاره به نقش زن در شاهنامه خاطرنشان کرد: حکیم توس در عین توجه به مردان و پهلوانان از حضور زنان پاکدامن غافل نمانده است و زن را با عالیترین صفات ستوده و سروده است؛ زنان شاهنامه پاکدامن، شجاع و دلاور هستند و همواره نقش مهمی را در رویدادهای شاهنامه ایفا میکنند.
راشد محصل افزود: به طور مثال زنی چون فرانک پس از مرگ همسرش مردانه در میدان نبرد علیه ضحاک پای میفشارد و پیش میرود و یا دختری چون گردآفرید شجاعانه و زیرکانه در برابر سهراب میجنگد و رابطه پهلوانان با زنان چنین است که آنها را صاحب شخصیت میشناسند و رستم در جنگ با اسفندیار نه فقط از پدر بلکه از مادر خود رودابه نام میبرد و به او میبالد.
این نویسنده و پژوهشگر اظهار كرد: امسال شروع هزاره دوم سرایش شاهنامه است و همچنان نام فردوسی بر آسمان شعر و ادب فارسی میدرخشد؛ زیرا که شاهنامه وی از جاذبههای شگرفی برخوردار است.