درگفتگو با کارشناسان درباره تاثیرات پیروزی ترامپ برداخل آمریکا ، اروپا، خاورمیانه و ایران بررسی شد
تعداد بازدید : 163
شطرنج جهانی در پسا ترامپ
نویسنده : دکتر غلامرضاکحلکی g.kahlaki@khorasannews.com
«غیرممکن» ممکن شد. تا دیروز شاید حتی خوش بینترین طرفداران دونالد ترامپ هم فکر نمیکردند او با این فاصله از رقیب دموکرات اش جلو بیفتد. مردی بدون کمترین تجربه سیاسی، که تا بهحال در هیچ مقامی از سوی مردم انتخاب نشده بود، حالا بر خلاف همه نظرسنجی ها، به کاخ سفید راه پیدا کرده است. شوک این نتیجه، احتمالا تا ماهها و بلکه چندین سال، لرزه بر ساختار سیاسی ِ آمریکا خواهدانداخت. صرف نظر از حاشیههای بسیار پررنگ سیاسی این انتخابات که از سوی رسانههای آمریکایی با نظرسنجیهای مختلف برجسته سازی شد فرآیند و نتایج این انتخابات حقیقت روح جامعه آمریکایی را برای بینندگان خارج ازایالات متحده بیش از پیش نمایان کرد. از طرفی بسیاری از کارشناسان پیروزی"دونالد ترامپ" جمهوریخواه را بعد از رای انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا دومین شوک بزرگ برای اروپا و کابوس دیگری که برای این اتحادیه به حقیقت پیوست ارزیابی کردهاند. همچنین این سوال بدون شک ذهن بسیاری را به خود درگیر کرده است که پیروزی ترامپ چه تاثیری بر تحولات منطقه و ایران خواهد گذاشت.بدین خاطر گفتگویی با کار شناسان ارشد مسائل آمریکا داشته واز آنها 4 سوال مشخص پرسیدهایم که درادامه پاسخهای کارشناسان را به این سوالها میخوانید:1. کمتر تحلیلگری فکر میکرد ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، تحلیل شما از علت انتخاب ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا چیست؟2. این انتخاب در سطح داخلی آمریکا چه تاثیری میتواند داشته باشد؟3. تحلیل شما از تاثیر انتخاب ترامپ بر عرصه بینالمللی و غرب آسیا (خاورمیانه )چیست؟4. انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا بر امنیت ملی و سیاست خارجی ایران چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
دکتر ابراهیم متقی:
ادبیات ترامپ نیروهای پایین جامعه را شامل میشد
1. تحلیلگرانی که به پیروزی هیلاری کلینتون توجه داشتند، تحت تاثیر دو مولفه قرار داشتند. نخست نظرسنجیهایی که در آمریکا انجام شده بود. دوم، به فضای ادراکی طبقه متوسط در آمریکا که عمدتاً مربوط به مجموعههای طبقه شهری متوسط بود. در حالی که واقعیت جامعه آمریکا در شرایطی که این کشور چهل و دومیلیون بیکار دارد و گسترش مجموعههای زیر خط فقر را در این کشور شاهد هستیم، زمینه برای ظهور یک نیرویی که دارای رویکرد انتقادی نسبت به ساختار باشد، به وجود آمد. به عبارت دیگر، ساختار سیاسی آمریکا الگویی را در پیش گرفت که زمینههای انتقاد از خود را برای بازتولید قدرت به وجود آورد. بنابراین، ترامپ ادبیاتی را که به کار گرفت، نیروهای پایین اجتماع که طیف گستردهای هستند را در بر میگرفت. از طرف دیگر خیلی از دغدغههای جامعه آمریکا که نهفته بود را ترامپ توانست مطرح کند و به همین دلیل هیجان لازم را در انتخابات ایجاد کرد و در کنوانسیون حزبی یک پدیده شد و در انتخابات ریاست جمهوری هم توانست سورپرایز نوامبر را رقم بزند.
ترامپ نمیتواند وضعیت اقتصادی داخل آمریکا را دگرگون کند
2. انتخاب ترامپ در سطح داخلی آمریکا، هیچ تغییری را در معادله اقتصادی نخواهد داشت. یعنی اینکه ترامپ انتقاد میکرد از اینکه بسیاری از شغلهای آمریکا به خارج از کشور رفته، شغلهای چند ملیتی محوریت کار را عهده دار شدند و وی تلاش میکند که شغل ایجاد کند و به اقتصاد رونق بدهد، واقعیت این است که بحران اقتصادی آمریکا ساختاریتر از این است که به نوعی ابتکار ترامپ یا سازوکارهایی که وی در پیش میگیرد، بتواند شرایط را تغییر دهد. اما یک سری مواردی نیز در این خصوص مطرح است که تحت تاثیر این انتخاب قرار خواهند گرفت. نظیر قانون آزادی سلاح در آمریکا و یا قانون خدمات اجتماعی. این قوانین در وضعیت ابهام قرار گرفته بودند که با پیروزی ترامپ وضعیت آنها تغییر خواهد کرد و قانون کنترل تسلیحاتی در آمریکا شاید به فراموشی سپرده شود.
ترامپ جهت گیری خود را معطوف به فضای راهبردی خاورمیانه خواهد کرد
3. در حوزه سیاست خارجی آمریکا با این انتخاب، روابط اقتصادی چین و آمریکا ادامه خواهد یافت. هنوز خاورمیانه محور اصلی سیاست خارجی و امنیتی آمریکا محسوب میشود. ترامپ هم اولویت خود را مقابله با داعش قرار داده است. بنابراین این انگارهای که برخی گمان میکردند که جهت گیری سیاست خارجی و دفاعی آمریکا به سمت آسیای شرقی میرود با انتخاب ترامپ ابطال میشود؛ چون ترامپ جهت گیری را معطوف به فضای راهبردی خاورمیانه خواهد کرد.
تهدید هیلاری برای ایران گسترده و متنوعتر بود
4. الگوی رفتاری آمریکا برای ایران تهدید است. اما تهدیدهیلاری کلینتون گسترده و متنوعتر بود. علت آن این بود که پایگاه اجتماعی و سیاسی آن با مجموعههای عرب محور و اسرائیل محور پیوند خورده است. اما تهدید ترامپ تهدید آن فوریت را ندارد و نمیتوان هیچگاه تهدید آمریکا را در ارتباط با روندهای سیاست خارجی و راهبردی سیاست خارجی ایران نادیده بگیریم و اینکه به آن کم توجه باشیم.
دکتررضاسیمبر:
هیلاری نمایانگر وضع موجود و ترامپ یک چهره ساختار شکن بود
1. دلیل اصلی این است که ترامپ توانست بر موج سوار شود. یعنی اینکه ترامپ با شعارها و دیدگاههای ساختارشکنانه و با مطرح کردن مباحثی مربوط به ناعدالتی اجتماعی، برابری اجتماعی، فقر و فساد و رشوه در آمریکا، توانست بر افکار عمومی مردم آمریکا سوار شود و استفاده یا سوء استفاده کند. این از طرفی است که در مقابل، هیلاری را اغلب به عنوان جریان محافظه کار یا نماینده حفظ وضع موجود در سیستم آمریکا میدیدند و این باعث شد که ترامپ به عنوان فردی که میتواند ساختارها را تغییر دهد، مطرح شود. اگر سندرز از جناح دموکراتها نامزد نهایی میشد، شانس بیشتری میداشت، چون هیلاری نمایانگر وضع موجود در آمریکا بود و ترامپ با یک چهره ساختار شکن و انقلابیتر مطرح شده است.
نباید خیلی نسبت به این انتخاب در ساختار سیاست داخلی آمریکا هیجان زده شویم
2. ترامپ نخواهد توانست که خیلی تغییر ساختاری فاحشی را در آمریکا ایجاد کند. نباید خیلی نسبت به این انتخاب در ساختار سیاست داخلی آمریکا هیجان زده شویم، آمریکاییها هم باید این را بدانند؛ ساختارهای سیاسی در آمریکا عمدتاً ساختارهای از پیش تعریف شده هستند. الیگارشی و همچنین بوروکراسی در داخل آمریکا حاکم است و خیلی سخت است که شما مجموعههای نظامی و صنعتی را از ساختارهای تاثیرگذار در آمریکا حذف کنید. سخت است لابیها و مخصوصاً لابی صهیونیست را از سیاست گذاریهای آمریکا حذف کرد. خیلی از شعارهایی که در انتخابات مطرح شده، شعارهای انتخاباتی بوده است. اگر تغییراتی هم رخ دهد، تغییرات جزئی اصلاح طلبانه است که در مسائلی مثل بیمهها رخ خواهد داد که محدود است.
باید منتظر سیاستهای خشن تری در عرصه سیاست خارجی باشیم
3. معمولاً جمهوری خواهان در سیاست خارجی خود، خوی رکتر و مداخله گرایانه تری دارند. اما سیاست خارجی آمریکا به مانند سیاست داخلی این کشور، اصولی دارد که تغییر ناپذیر است. اما به نظر میرسد که مانند بوش پدر و پسر، آمریکاییها مداخله گرایانهتر در عرصه بینالملل حاضر شوند و دموکراسی تحمیلی که در سیاست خارجی آمریکا در مداخله در افغانستان و عراق شاهد آن بودیم، مجال حضور بیشتری بیابد. بنابراین، به نظر میرسد که سیاستهای خشن تری را در آینده باید منتظر آن باشیم.
باید دربرابر ترامپ آمادگی بیشتری را در ایران شاهد باشیم
4. این سوال، ادامه سوال سوم است. باید قطعا دربرابر ترامپ آمادگی بیشتری را در ایران شاهد باشیم. ترامپ علناً مخالفت خود با برجام را اعلام کرده است. البته برجام در دوران اوباما نیز نقض شده بود، اما این بدعهدی در دوران ترامپ بیشتر خود را نشان خواهد داد و این برای آنهایی که نسبت به آمریکا و بدعهدی آن شک و تردیدی داشتند، بیشتر آشکار خواهد شد که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد و شک به یقین تبدیل خواهد شد. بنابراین، در ایران، آن دسته که به عدم اعتماد به آمریکا بیشتر تاکید داشتند، در دوران ترامپ بیشتر دیده خواهند شد. ترامپ، قطعاً به تبلیغات بیشتری نسبت به جمهوری اسلامی روی خواهد آورد. ترامپ شاید به تحریمهای بیشتری نسبت به ایران روی خواهد آورد و از نظر امنیتی، اطلاعاتی و نظامی، ایران باید در دوران ترامپ آمادگی بیشتری داشته باشد. انتخاب ترامپ در افکار عمومی ایران تاثیرگذار خواهد بود که از این جهت، بر دولت در ایران نیز اثرگذار خواهد بود.
دکتر علی بیگدلی:
ترامپ با ایران وارد جنگ نمیشود
1. جامعه آمریکا جامعهای سیال است. برخلاف جوامع ثابت که غیر دموکراتیک هستند و از ابتدا مشخص است چه کسی رئیس جمهور میشود. به دلیل همین شناوربودن است که جامعه آمریکا فراز و فرودهای بسیاری را تجربه میکند. این فراز و فرودها نشانه این است که جامعه آمریکا پویایی دارد، دموکراتیک و پیچیده است و خیلی سخت است که از قبل رئیس جمهور آمریکا را پیش بینی کرد. مسئله دیگر این است که موسسات آماری اطلاعات غلطی را به مردم دادهاند که نشانگر این است که آنها دیدگاههای مردم را دست کاری کرده یا از یک طیف خاصی در انتخابات حمایت میکردند. مسئله دیگر، آن صراحت لهجهای بود که ترامپ داشت و با صراحت از اشتباهاتش در برابر مردم پوزش خواست. کلینتون اما در برابر اشتباهاتش به دلیل غروری که داشت از مردم پوزش نخواست. نکته بعدی این است که هر دو نامزدهای انتخاباتی آمریکا آلوده بودند، یعنی هم خانواده کلینتون و هم ترامپ. مسئله اینجا است که ترامپ آلوده از جیب خود هزینه میکرد اما خانواده کلینتون از دولت و ملت آمریکا خرج میکرد. مسئله دیگری که باعث انتخاب شدن ترامپ شد، رفتارهای مسالمت آمیزی بود که در دوره اوباما نسبت به مسائل دنیا و مخصوصاً روسیه وی در پیش گرفت و در مورد کریمه و بعدها سوریه آمریکا کاری از پیش نبرد. ترامپ همیشه میگفت که من کسی هستم که پرستیژ آمریکا را به آمریکاییها باز میگردانم. ترامپ از دو خاستگاه اجتماعی برخوردار بود. نخست جوانان. دوم کسانی بودند که سن 65 سال به بالا داشتهاند که به سفید پوستان شمال آمریکا تعلق دارند. مسئله دیگر، جمعیت رای دهنده در سایه آمریکا بود که نقش تعیین کنندهای را ایفا کردند. فلوریدا که یکی از بزرگترین ایالتهای آمریکا از جهت تعداد الکترال است، غالباً به دلیل لاتین تبار بودن، همه تصور میکردند که رای آن معطوف به هیلاری باشد زیرا ترامپ گفته بود که در برابر مکزیک دیوار میکشد، اما ترامپ در آن برنده شد. ترامپ به خود متکی بود و به هیچ قدرتی تکیه نکرده بود. بیشترین هزینههای انتخاباتی کلینتون را عربستان سعودی تقبل کرده بود. دو دشمن سرسخت ایران یعنی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با کلینتون روابط بسیار نزدیکی داشتند. کلینتون از ابتدا نشان داد که خیلی زن جنگ طلبی است و از ابتدا به انتخاب او دید خوبی نداشتیم.
جمهوری خواهان نگاهشان به درون آمریکا است و دموکراتها نگاه به بیرون دارند
2. معمولاً جمهوری خواهان نگاهشان به درون آمریکا است و دموکراتها نگاه به بیرون دارند. ترامپ در نطق پیروزی به ساخت آمریکا بیشتر توجه کرد و به مسائل داخلی این کشور نظیر بهبود اوضاع مدارس، جادهها و غیره اشاره کرد که نشانگر نگاه وی به درون است. این نگاه به درون برای مردم آمریکا خوشایند است. این گفتهها و نوع نگاه به هیچ وجه مثل نگاه اوباما نیست. یکی از ابزارهای دموکراتها حقوق بشر است که از آن به عنوان یک ابزار علیه کشورهای غیر دوست استفاده میکنند که در مقابل آنها جمهوری خواهان زیاد به این ابزار اعتقادی ندارند. جمهوری خواهان به منافع آمریکا بیشتر توجه دارند و محاسبه سود و زیان میکنند. جمهوری خواهان به ثروت آمریکا توجه دارند و مانند دموکراتها عظمت طلبی نمیکنند. اوباما و ترامپ هر دو با شعار تغییر بر سرکارآمدند، اما تغییری که اوباما به دنبال آن بود خیلی عملی نشد. با آمدن ترامپ وضعیت درونی آمریکا دگرگون خواهد شد و از جهت اقتصادی پیشرفتهایی در آمریکا رخ خواهد داد و سرمایه گذاریهای بیشتری در بحثهای مختلف صورت خواهد گرفت. آمریکا چیزی حدود 9 میلیون نفر بیکار دارد که البته در دوران اوباما ادعا شد که از این مقدار بیکار کاسته شده است. ترامپ تمام تلاش خود را خواهد کرد تا از این مقدار بیکاری بکاهد.
شاید در دوران ترامپ مسئله سوریه بهتر حل شود
3. اوباما حدود یکسال و نیم پیش سخنرانی کرده بود و گفته بود که دیگر خاورمیانه برای آمریکا ارزشی ندارد و باید بیشتر به شرق آسیا توجه کرد. آمریکا از نظر نفت به نوعی به خودکفایی رسیده است. ولی اینگونه نیست که آمریکا به صورت کامل خود را از خاورمیانه بیرون بکشد. ترامپ نیز اعلام کرده که جنگ خود را با داعش میداند. با توجه به نزدیکی ترامپ با پوتین این قابل پیش بینی است که واشنگتن با مسکو وارد مذاکره شود. شاید در دوران ترامپ مسئله سوریه بهتر حل شود و برداشتن اسد از قدرت در مذاکرهای میان روسیه و آمریکا حل شود که اگر چنین شود، برای ایران زیاد خوب نیست. ترامپ شاید تحریمهای روسیه را بردارد و در خصوص ناتو نیز دیدگاه خوبی ندارد و آن را نهادی کهنه میداند. شاید ترامپ مانع پیش روی ناتو به سمت روسیه شود.
ترامپ با ایران وارد جنگ نمیشود
4. آن دسته از افرادی که گمان میکنند ترامپ با ایران وارد جنگ میشود، به شدت در اشتباه هستند. این چنین نیست و ترامپ قطعا این کار را نخواهد کرد. یکی از مشکلات ما با آمریکا قضیه اسرائیل است که مسئلهای حل شدنی نیست. ترامپ البته خیلی خود را بدهکار یهودیها نمیبیند و در مرگ شیمون پرز، نه خود ترامپ به مراسم وی رفت و نه کسی را از جانب خود فرستاد، اما دیدیم که بیل کلینتون خودش شخصاً به مراسم پرز رفت. ترامپ نسبت به عربها نیز دیدگاه خوبی ندارد و گفته است که هزینه ارتباط با عربها را نخواهد پرداخت که به نفع ایران است. بنابراین باید اینگونه جمع بندی کرد که در زمان ترامپ، احتمال جنگ با ایران خیلی ضعیف است. هیچ نگرانی از آمدن ترامپ نباید داشت. آنچه در برابر ترامپ اهمیت دارد در خصوص ایران، قضیه حضور ایران در کشورهای منطقه است که باید مدیریت و کنترل شود. باید حضور در سوریه کنترل شود، سوریه نقطه ضعف اوباما بوده و ترامپ میکوشد تا آن را به نقطه قوت خود تبدیل کند.
دکتر علی محمد زاده :
ترامپ حرف دل طبقه متوسط را زد
1. یکی از دلایلی که تمامی کارشناسان معتقد بودند که هیلاری کلینتون به کاخ سفید راه مییابد، این بود که در بین خبرگزاریها و مجلات درجه 1 آمریکا یک اجماع به نفع کلینتون وجود داشت و از او حمایت میکردند. این رسانهها تلاش میکردند تا افکار عمومی و مخاطبین خود را به این سمت سوق دهند که هیلاری رئیس جمهور آمریکا است. بنابراین، اگر نگوییم همه رسانهها اما 80 درصد آن در سمت هیلاری کلینتون حضور داشتند و به کمپین او کمک میکردند. نکته دیگر در خصوص اشتباه محاسباتی تحلیلگران و علت این اشتباه و البته علت انتخاب شدن ترامپ این بود که بسیاری از آمریکاییهایی که در لایههای پایین جامعه زندگی میکنند، طبقههای متوسط به پایین آمریکا، برای اولین بار ملاحظه کردند که یکی از کاندیداها حرف دل آنها را میزند. ترامپ دغدغههای این طبقه را به زبان آورد. اگر چه جنسیت ترامپ به عنوان بخشی از نظام سرمایه داری آمریکا با این توده تفاوت دارد، اما واقعیت این است که بابخش عمدهای از جمهوری خواهان ترامپ تفاوت دارد و وی توانسته است تا لایههای زیرین اجتماعی را بیدار کند. ترامپ توانسته این طبقه را امیدوار به آینده کند که این عامل، مهمترین دلیل برای پیروزی وی بوده است.
شاید ترامپ بخشی از سیاستهای خودش را به واسطه حمایتهای مردمی پیش ببرد
2. میزان تغییری که ترامپ میتواند در داخل این کشور ایجاد کند، بستگی به ساختار قدرتی دارد که در آمریکا میتواند شکل بگیرد. همزمان با انتخاب ریاست جمهوری در آمریکا، تحولات به گونهای رقم خورد که هم مجلس سنا و هم مجلس نمایندگان، در اختیار جمهوری خواهان قرار گرفت. اینکه تا چه حد ترامپ قادر به تغییر و استفاده از شرایط باشد، زیرا بخشی از بدنه جمهوری خواه حاضر نشدند تا به وی رای دهند، مشخص نیست. این بدنه مخالف ترامپ، بخش اصلی از بدنه حاکمیت را در اختیار دارد. پیش بینی میشود که برخی از مواضع تندی که در دوران انتخابات، ترامپ اتخاذ کرده است، توسط بدنه جمهوری خواه تعدیل شود و ترامپ از این طریق کنترل شود. البته ترامپ شاید بخشی از سیاستهای خودش را به واسطه حمایتهای مردمی به دلیل تحریکهای مردمی پیش براند. اما اینکه ترامپ بتواند صددرصد در جهت شعارهایی که قبلاً داده است حرکت کند، به دلیل اینکه ساختار آمریکا طوری نیست که رئیس جمهور بتواند به تنهایی تصمیم گیری کند و همچنین در درون حزب نیز با مخالفتهایی مواجه است، بعید به نظر میرسد. بنابراین باید منتظر ماند و دید که ترامپ تا چه حد خواهد توانست برنامههای خود را پیش براند.
بعید است ترامپ بتواند امنیت ملی ایران را بیشتر از اکنون تهدید کند
3. در مواضع ترامپ یک سری سیاستهای متناقضی دیده میشود. اینکه ترامپ مخالف جنگ و مداخله در کشورهای خارج است و با مداخله در عراق و افغانستان و یمن مخالف است، جای خوشبختی دارد. اینکه ترامپ روابط نسبتاً خوبی با روسها دارد، برای کاهش تنشها در عرصه بینالمللی خوب است. اما ترامپ یک بازیگر پیش بینی نشدنی است و با این وجود میدانیم که سیاست خارجی آمریکا را رئیس جمهور به تنهایی به پیش نمیبرد و گفتیم که در درون حزب خود نیز مخالفتهایی دارد که این بر سیاست خارجی آمریکا تاثیرگذار خواهد بود. اگر چنانچه ترامپ با جنگ افروزیهای عربستان به دلیل حمایت آنها از کلینتون در یمن مداخله کند برای عرصه جهانی انتخاب ترامپ مطلوب است. ترامپ تنشهای یمن را شاید کاهش دهد و یا بازتعریف روابط آمریکا با چین و روسیه توسط او میتواند بر تحولات منطقه تاثیربسزایی داشته باشد. اگر چه که ترامپ به صراحت درباره مسلمانان و نژادهای غیر آمریکایی مواضع تندی را اعلام کرده بود که این شاید باعث شود تا وی نقش آفرینیهای گفته شده در بالا را به خوبی پیاده نکند.
چون جمهوری اسلامی ایران امنیت ملی خود را بیشتر از مولفههای داخلی تعریف میکند، و اینکه چه به لحاظ دفاعی و چه از نظر امنیتی ما تعریف موسعی از امنیت داریم و آن را فقط از رهگذر لوله تفنگ ندیده وبر عوامل دیگری نظیر پشتیبانیهای مردمی نیز توجه داریم، و از طرف دیگر چون ایران کشور مستقلی است و به خارج وابسته نیست، بعید است که ترامپ بتواند امنیت ملی ما را بیشتر از آنچه که اکنون از جانب آمریکا در خطر هستیم، تهدید کند. اگر چه ممکن است که برخی از مواضع غیر منطقی و غیر عاقلانه ترامپ که بنابه شرایطی اتخاذ میکند، درکوتاه مدت برای ایران مشکلاتی را ایجاد کند، اما چون مولفههای امنیت ایران بیشتر متکی بر توان داخلی است و اینکه ایران به تنش زدایی فکر میکند و به رابطه معقول با کشورهای دیگر میاندیشد، بعید است این انتخاب بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تاثیر بسزایی داشته باشد.
امیرعلی ابوالفتح :
آمریکا در غرب آسیا و آفریقا نقش خود را واگذار میکند
1. در یادداشتی که در خراسان چاپ شد پیشتر در مورد «ترامپیهای خجالتی» و احتمال اینکه ممکن است همگان را شوکه کنند گفته بودیم. یک سری اتفاقاتی در سطح جامعه آمریکا رخ دادو شکافهایی سرباز کرد که دونالد ترامپ، یا آگاهانه و یا صرفاً برای ارضای عطش شهرت و قدرت بر روی این شکافها انگشت گذاشت و سوار بر موجی شد که سالها در آمریکا به راه افتاده بود و در یکی، دو سال اخیر شدت گرفته بود. جامعه آمریکا دچار شکافهای عمیق و دو قطبیهای متعددی بود؛ از جمله بحث تودههای «نادیده گرفته شده» و «صداهای شنیده نشده» از یک سو و نخبگان مالی و سیاسی که در ایالات متحده آمریکا به طور سنتی حکومت میکردند و برای دهههای متوالی توانسته بودند تودههای ناراضی رابه شکلهای مختلف تحت کنترل قرار بدهند که این دوقطبی، در جریان انتخابات 2016 آمریکا سر باز کرد. یکی دیگر از اتفاقاتی که رخ داد، این بود که شکاف عمیقی میان تفکرات جهانی شدن و تفکرات حمایت گرایانه در آمریکا ظهور کرد که به دلیل اینکه مدافعان جهانی شدن نتوانستند برای یک سری از مشکلات جامعه آمریکا چارهای بیابند، روز به روز بیشتر از سوی تودههای ناراضی مورد اعتراض و خشم قرار گرفتند. مجموع این تحولات سبب شد که در نهایت یک دو قطبی بزرگتری شکل بگیرد که یک طرف آن ثبات گرایان بودند که معتقد بودند نظم کنونی و مناسبات شکل گرفته مناسبات مطلوب و مقبولی است و میتواند آمریکا را به سعادت برساند، گر چه نقدهایی به عملکردهای بخشهایی از جامعه وارد میکردند اما کلیت ساختار را مورد پذیرش قرار میدهند. این گروه در میان دموکراتها و تا حدودی در جمهوری خواهان وجود داشت و هیلاری تا حدودی این جریان ثبات گرایان را رهبری میکرد. در سوی دیگر جنبش تحول خواهی بود که تقریباًاز اوایل قرن شروع شده و نشانههای اولیه آن را در کمپینهای انتخاباتی جورج دبلیو بوش شاهد بودیم. در سال 2008 باراک اوباما سوار بر این موج شد و در نهایت این موج قدرت بسیار زیادی پیدا کرد و ترامپ توانست آن را هدایت کند. ترامپ به این مورد تاکید کرد که آن رویای آمریکایی که شالوده زندگی آمریکا است از میان رفته و آمریکا در مسیر سراشیبی قرار گرفته و اگر جامعه دیربجنبد، آمریکا از دست خواهد رفت. در حقیقت این جنبش تحول خواهی در نهایت در انتخابات 2016 پیروز شد و توانست حرف خود را به کرسی بنشاند و در برابر تمام قدرت سیاسی، مالی و رسانهای ثبات گرایان. در حقیقت این موارد باعث شد تا ترامپ در انتخابات پیروز شود. قابل درک نیز میباشد که مردم آمریکا چرا به شخصی مثل ترامپ رای دادند.
تردیدهای جدی در مقابل عملی شدن وعدههای ترامپ وجود دارد
2. تا الان ما در مورد این صحبت میکردیم که چه کسی قرار است رئیس جمهور آمریکا شود. اکنون باید از این صحبت کنیم که این فرد منتخب که تا دو ماه دیگر رئیس جمهور آمریکا خواهد بود آیا به وعدههای خود عمل خواهد کرد یا خیر؟ یک سنتی در آمریکا وجود دارد که بارها دیده شده، نامزدهای ریاست جمهوری پس از پیروزی یا عامداً وعدههای خود را از خاطر میبرند و یا اینکه بهانههایی مطرح میکنند که مخالفین وی کارشکنی کردهاند که این وعدهها نادیده گرفته شده است. قابل تصور است که بخشی از وعدههای ترامپ دچار این سرنوشت شود و نباید این انتظار را داشت که او در انتخابات هر چه گفته است، عملی شود. نکته دیگر این است که با فرض اینکه ترامپ خواهان اجرای این وعدهها باشد آیا تشکیلاتی که ترامپ از آن یاد میکرد به او اجازه تغییرات ساختاری را خواهد داد یا خیر پیرامون این بخش تردیدهای جدی وجود دارد. به هرحال ساختار آمریکا ماحصل تلاش نخبگان است و مناسبات بر اساس آن شکل گرفته و تغییرات بنیادین میتواند این تلاشها را دچار مشکلات بسیار زیادی کند که در برابر آن ممانعت جدی وجود دارد. به هرحال خیلی نمیتوان انتظار داشت تا ترامپ بتواند نظم فعلی را به صورت بنیادین بر هم بزند زیرا منافع خیلی گروهها به خطر خواهد افتاد. وعده اخراج 11 میلیون مهاجر غیرقانونی از آمریکا فارغ از اینکه در چارچوبهای دولتی چنین امکانی برای دولت ترامپ وجود دارد یا نه، اقدام به چنین کاری قطعاً به اقتصاد آمریکا لطمه وارد خواهد کرد زیرا بخشی از این نیروی کار ارزان قیمت در خدمت کمپانیها هستند. یا اینکه ایجاد یک دیوار مرزی در مرز آمریکا و مکزیک میتواند تنشهایی را میان آمریکا و همسایه جنوبی آن ایجاد کند. کنارگذاشتن بیمه درمانی اوباما در حالی که اگر قرار باشد طرح جایگزینی برای آن وجود نداشته باشد میتواند اعتراضات اجتماعی در میان دهکهای پایین جامعه آمریکا را به دنبال داشته باشد. در مورد مسائل اقتصادی هم به همین شکل است. اوباما بیشتر خود را در موضع یک فرد انقلابی مطرح کرد در حالی که جامعه آمریکا اگر چه خواهان تغییر است اما تغییرات انقلابی را بر نمیتابد؛ از این رو میتوان گفت که ترامپ قبل از انتخابات میتواند خیلی با ترامپ بعد از انتخابات متفاوت باشد.
انتظار میرود در غرب آسیا و آفریقا ،آمریکا نقش خود را واگذار کند
3. پیش فرضی در ذهن ترامپ است بر اساس گفتههای او در مناظرات؛ این پیش فرض آن است که باید آمریکا به داخل بپردازد و نابسامانیهای داخلی را باز سازی کند و تاجایی که میتواند، بار سنگین سیاست خارجی را کاهش دهد و بی دلیل از متحداتی که یاثروتمند هستند یا از طریق قراردادها در حال دوشیدن آمریکا هستند، حمایت نکند. یکی از این مناطق غرب آسیا است. قابل انتظار است، سیاستی که در دوره اوباما آغاز شد، مبنی بر کم رنگ شدن نقش آمریکا در نظم بخشیدن به مناسبات غرب آسیا، در دوره ترامپ شدت بگیرد، فقط با یک تفاوت. این تفاوت آن است که به نظر میرسد ترامپ در مقابله با گروههای تروریستی، به طور مشخص داعش، عزم و اراده بیشتری دارد، نسبت به اوباما. براین مبنا میتوان تصور کرد که در غرب آسیا و آفریقا آمریکاییها نقش خود را به تدریج به قدرتهای منطقهای واگذار کنند و اما در مورد مبارزه با تروریسم و داعش، نقش پررنگ تری را آمریکاییها بر عهده بگیرند.
در ارتباط بابرجام شاهد مانع تراشیهای بیشتری خواهیم بود
4. در خصوص انتخاب ترامپ در ارتباط با ایران، ممکن است که دو حرکت موازی رخ دهد. نخست اینکه در موضوع هستهای و برجام، شاهد نوعی بدعهدیهای شدیدتر و مانع تراشیهای بیشتری خواهیم بود. پیش بینی نمیشود که ترامپ کلیت برجام را نقض کند و این توافق را کنار بگذارد. اما اندک حسن نیتهای کوچک را که ما از آمریکاییها در دولت اوباما مشاهده میکردیم، در دولت ترامپ نخواهیم دید. باید این را در نظر گرفت که هر دو قوه مقننه و مجریه آمریکا در اختیار جمهوری خواهان قرار گرفته است. جمهوری خواهان هم در موضوع هستهای با ایران خصومت دارند. اما در طرف مقابل میتوان تصور کرد که در حوزه مسائل امنیتی و مبارزه با تروریسم، به طور مشخص داعش، نوعی همکاری غیر مستقیم یا شکل گیری اتحاد طبیعی میان ایران و آمریکا در برابر یک دشمن مشترک حاصل شود. بنابراین میتوان گفت که در بخش هستهای شاهد تنشهای بیشتری با انتخاب ترامپ میان تهران و واشنگتن و در بخش امنیتی به نوعی شاهد مدیریت تنش فی مابین باشیم. در جامعه جهانی نوعی «راست گرایی حمایت گرایانه» محقق شده که دولتها بیشتر بر توان ملی خود و کمتر به همکاریهای بینالمللی توجه کنند که پیشتر در مورد برگزیت نیز دیده شد که ممکن است بر ایران تاثیرگذار باشد.
فواد ایزدی:
ترامپ در اعمال فشار علیه ایران
حرفهای نیست
1. ا تفاقی که در آمریکا رخ داد، نتیجه اقبال مردم آمریکا به شعار تبلیغاتی بود؛ در سیاست خارجی، ترامپ نقدهای جدی نسبت به جنگ عراق داشت و معتقد بود پولهایی که صرف جنگها شده است هدر رفته و بهتر بود این پولها در داخل آمریکا صرف میشد.انتقاد دیگر ترامپ به سیاست داخلی واشنگتن بود. او در این خصوص گفته بود، سیاستمداران واشنگتن فاسد هستند و ثروتمندان آمریکا آنها را خرید و فروش میکنند. من قبل از اقدام به کاندیداتوری در خرید و فروش آنها دست داشتم اگر من را انتخاب کنید شرایطی را به وجود میآورم که فساد کمتر شود و اقداماتی را در این زمینه انجام میدهم.مردم آمریکا نسبت به سیستم ناراضی و بیاعتماد هستندمردم این کشور انتخابات را فرصتی برای مبارزه با سیستم حاکم و اعلام نارضایتی خود دیدند به نوعی جامعه آمریکا متحول شد و خروجی آن ترامپ بود.
نهادهای دیگر ساختار قدر ت آمریکا میتوانند ترامپ را کنترل کنند
2. ترامپ در سیاست داخلی به جزئیات وارد نشد و در کلیات متوقف شد از این جهت معلوم نیست که در آینده چه کار میکند. مردم به جزئیات رای ندادند بلکه به دلیل نارضایتی خود از سیستم به ترامپ رأی دادند. اینکه ترامپ چقدر به شعارهایش عمل میکند مشخص نیست، البته سیستم آمریکا به نحوی است که رئیس جمهور همه کاره نیست و نهادهای دیگر میتوانند ترامپ را کنترل کنند.
باید صبر کنیم
3. ترامپ تبعاتی برای متحدان خود دارد، همه همپیمانان سنتی آمریکا از انتخاب ترامپ ناراضی هستند، زیرا او نقدهایی نسبت به عملکرد ناتو و تفکر سنتی آمریکا در سایر مناطق دارد، چقدر سیاستهای آمریکا عوض میشود مشخص نیست و در این مورد باید صبر کنیم.
4. ترامپ نیز فشارها علیه کشورمان را تشدید خواهد کرد اما وضع نسبی او علیه ما در مقایسه با خانم کلینتون به نحوی است که در کارش حرفهای نیست؛ او در عرصه سیاست خارجی اصلاً سابقهای ندارد و در اجماع سازی علیه ایران در قیاس با رقیبش ضعیفتر خواهد بود.