در گفت و گوی خراسان با جواد منصوری، استاد تاریخ و سفیر سابق ایران در چین بررسی شد
تعداد بازدید : 43
شجاعت امام(ره)دربرابر «استبداد داخلی» و «سلطه خارجی»
جواد نوائیان رودسری-«سلطه خارجی» و «استبداد داخلی» برای ادامه بقا، به یکدیگر نیاز دارند. به همین دلیل است که برای قطع دست اجانب و جلوگیری از مداخله آنها در امور کشور، ابتدا باید «استبداد داخلی» را سرنگون کرد. این موضوع، در منظومه فکری امام خمینی(ره) از جایگاه ویژهای برخوردار است. نگاهی به مشی مبارزاتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نشان میدهد که ایشان، هدف اولیه نهضت را، سرنگون کردن «استبداد داخلی» تعیین کرده بودند.
اما تعیین این هدف، به تنهایی، باعث موفقیت نهضت و کوتاه کردن دست اجانب از ثروتهای مادی و معنوی ایرانیان نشد. صلابت و شجاعت امام(ره) در برخورد با «استبداد داخلی» و پس از آن، «سلطه خارجی»، نقش مهمی در تحقق این هدف خطیرداشت. «جواد منصوری»، از مبارزان معروف دوران انقلاب اسلامی، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سفیر اسبق ایران در پاکستان و چین و پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر ایران، در گفتوگویی با خراسان، به تشریح جایگاه مقابله با «استبداد داخلی» و «سلطه خارجی» در منظومه فکری امام خمینی(ره) پرداخت که در پی میآید.
در منظومه فکری امام خمینی(ره) کدام اولویت داشت؛ مقابله با استبداد داخلی یا ایستادگی در مقابل سلطه خارجی؟
باید توجه کرد که «سلطه خارجی» برای تداوم حضور و سرعت بخشیدن به گسترش نفوذ همهجانبه در یک کشور، نیازمند پایگاه داخلی است. تا زمانی که این پایگاه داخلی، به ویژه در سطح حاکمیت یک کشور، وجود نداشته باشد، «سلطه خارجی» نمیتواند برای خود حاشیه امن ایجاد کند و در معرض تهدید قرار نگیرد. بنابراین، قدرتهای سلطهگر و استعماری، ابتدا تلاش میکنند با نفوذ تدریجی در حاکمیت یک کشور، آن را به خود وابسته کنند؛ این وابستگیِ حاکمیت است که زمینه تسلط قدرتهای استعماری را بر کشور فراهم میکند. پس از این مرحله، سلطهگران با تشدید فساد در حاکمیت، دولتمردان را بیش از پیش به خود وابسته میکنند. این فساد دامنهدار، همزمان، پایگاه مردمی حاکمیت وابسته را به شدت تضعیف میکند و این تضعیف پایگاه مردمی، به نوبه خود، باعث گرایش و وابستگی بیشتر طبقه حاکم به «سلطه خارجی» میشود. بنابراین، تداوم فساد در دستگاه حاکم، قطعاً و جزماً زمینهساز «سلطه خارجی» و تداوم و تشدید آن خواهد بود. شاهد تاریخی این مدعا، گسترش فساد در دورههای قاجار و پهلوی و دامن زدن این فساد به نفوذ قدرتهای خارجی و استعمارگر در ایران است. امام خمینی(ره) هم بر این نکته تأکید میکردند که فساد دستگاه حاکم، زمینهساز «سلطه خارجی» است؛ به همین دلیل، باید ابتدا این زمینهساز سلطه خارجی را سرنگون کنیم و بعد از آن، به مقابله با نفوذ و سلطهگری اجانب بپردازیم.
پس میتوان اینگونه گفت که در منظومه فکری امام خمینی(ره)، اولویت، مبارزه علیه استبداد داخلی بودهاست؟
قطعاً همین طور است. همانطور که اشاره کردم، ابتدا باید استبداد داخلی که زمینهساز سلطهگری اجانب است، سرنگون و در ادامه، مقابله با «سلطه خارجی» آغاز شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از بین رفتن استبداد داخلی، امام خمینی(ره) چه سیاستی را برای مقابله با نفوذ خارجی و سلطهگری بیگانگان و به ویژه آمریکا در پیش گرفتند؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تقابل امام(ره) با قدرتهای سلطهطلب، خیلی آرام و به تدریج آغاز شد. شاید دلیل این رویکرد آن بود که امکان داشت آنها در رفتارشان نسبت به انقلاب اسلامی و درک اشتباهی که نسبت به آن داشتند، تجدید نظر کنند. اما گذر زمان نشان داد که این قدرتها و به ویژه آمریکا، خیال تغییر رویه و تجدید نظر در این زمینه را ندارند. در نخستین ماههای سال 1358، آمریکاییها ابتدا به فعالیت دادگاههای انقلاب واکنش نشان دادند و به این نهاد انقلابی حمله کردند؛ سپس به حمایت از گروهکهای تجزیهطلب پرداختند و بعد، جنگ تبلیغاتی شدیدی را علیه انقلاب اسلامی ایران به راه انداختند. امام خمینی(ره)، به همان دلیلی که اشاره کردم، تا مدتی در مقابل شیطنتهای آمریکاییها، واکنشی نشان ندادند؛ اما به تدریج و با آشکار شدن دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی، ایستادگی و صلابت امام(ره) در برابر دخالتهای آمریکا و رویکردی که در مقابل انقلاب اسلامی در پیش گرفته بود، آشکارتر شد. ایشان در تابستان سال 1358، با نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز جهانی قدس، حیات مهم ترین پایگاه و متحد آمریکا در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی را، به شدت تهدید کردند. موضعگیریهای قاطعانه امام(ره) از تابستان سال 1358 تا تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تردیدی در صلابت و پایمردی ایشان، برای دادن پاسخ قاطعانه به سلطهگریهای آمریکا باقی نمیگذارد. طی چند ماه بعد نیز، آمریکاییها هیچ اقدامی در راستای تعدیل نگرششان نسبت به انقلاب اسلامی، انجام ندادند. با تسخیر سفارت آمریکا در تهران، بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، به حمایت از آن پرداختند. این در حالی بود که اقدامات ضد ایرانی آمریکاییها، همچنان رو به فزونی بود و آنها مدتی بعد از تسخیر لانه جاسوسی، به صورت یکطرفه، ارتباطشان را با ایران قطع کردند. واکنش حضرت امام(ره) به این اقدام آمریکا، اظهار خرسندی بود. ایشان در موضعگیریهای بعدی شان هم، چنین رویکردی را در پیش گرفتند. با این حال، ذکر این نکته لازم و ضروری است که موضع امام خمینی(ره) درباره ارتباط با سایر کشورهای جهان، به استثنای رژیم صهیونیستی، برقراری رابطه عادی و مسالمت آمیز، عادلانه و از موضع برابر بود. ایشان در سال 1361 و در بیاناتی که در دیدار وزیر خارجه وقت و معاونانش ایراد فرمودند، اعلام کردند که ارتباط با آمریکا، «اگر آدم بشود» غیرممکن نیست؛ به شرط آنکه دولتمردان این کشور، حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسند، دست از موضع مداخلهجویانه بردارند و در پی رابطهای از موضع برابر باشند؛ موضوعی که تا امروز تحقق پیدا نکرده است و آمریکاییها حاضر نشدهاند حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسند و با ما از موضع برابر برخورد کنند. به همین دلیل است که میگوییم ارتباط با آمریکا در چنین شرایطی، معنا ندارد.
آیا میتوان گفت سیاست و شیوه برخورد امام(ره) با مسائل مربوط به مقابله با نفوذ دولتهای سلطهگر، به تناسب زمان، مکان و شرایط، تغییر میکرد؟
اصول سیاست خارجی، تغییر ناپذیر است؛ اما شیوههای رفتار با دولتها، میتواند به تناسب شرایط مختلف، تغییر کند. بنابراین، ممکن است با یک کشور چند سال بجنگیم، اما بعداً با آن متحد شویم. قرار نیست به این دلیل که حکومت عراق در دوره صدام جنگی گسترده را به ملت ما تحمیل کردهاست، جنگ ما با این کشور دائمی باشد. شرایط تغییر میکند و این تغییر شرایط، باعث میشود که ما برای مقابله با تروریسم، با عراق متحد شویم. بنابراین، باید گفت که اصول سیاست خارجی حضرت امام(ره) نیز، ثابت و تغییرناپذیر بود، اما ایشان باتوجه به شرایط مختلف، از راهکارها و شیوههای گوناگونی برای مقابله با نفوذ سلطهگران استفاده میکردند.
با توجه به سابقه حضور شما در وقایع مختلفی که قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روی داده است، بهترین خاطرهای که از برخورد پرصلابت و شجاعانه امام(ره) با استبداد داخلی و سلطه خارجی دارید، چیست؟
حضرت امام خمینی(ره)، با ایمان و توکل راسخی که به خدا داشتند، از هیچ کس و هیچ چیزی جز پروردگار متعال، واهمه نداشتند. به همین دلیل، در تاریخ انقلاب اسلامی، همه جا میتوان صلابت و شجاعت ایشان را در برخورد با استبداد داخلی و سلطهخارجی مشاهده کرد. نمونه بارز چنین صلابت و شجاعتی را میتوان در سخنرانی عصر روز عاشورای سال 1383 هـ.ق(13 خرداد 1342هـ.ش) مشاهده کرد. در شرایطی که رژیم شاه در اوج قدرت بود و پهلوی مورد حمایت همهجانبه دولتهای غربی و به ویژه آمریکا قرار داشت، امام(ره)، طی سخنانی شدیداللحن، او را از گرفتار شدن به سرنوشت پدرش بیم داد. وقتی در فروردینماه سال 1343هـ.ش، عوامل رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه حمله کردند، امام(ره)، بی هیچ واهمهای اعلام کردند که قلب ایشان برای اصابت گلولههای دشمن آماده است، اما زیر بار ذلت نخواهند رفت. حضرت امام(ره) پس از انقلاب نیز، همین رویکرد را در برابر «سلطه خارجی» داشتند. یادم هست که با چه صلابتی فرمودند:«اگر شما بخواهید در مقابل دین ما بایستید، ما در مقابل تمام دنیای شما خواهیم ایستاد.» اینها نمونههایی از صلابت و شجاعت بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران است.