خوانندگان محترم! در صفحه حقوقی روزنامه خراسان، پاسخگوی پرسش های حقوقی شما هستیم. شما می توانید پرسش های خود را در تمام زمینه های حقوقی، از طریق پیامک به شماره 2000999 ارسال کنید. لطفاً در ابتدای متن پیامک حتما کلمه «حقوقی» را قید فرمایید.
پرسش: دخترم 9 ماه است که به عقد جوانی در آمده، اما او کاملا به دخترم بیتوجه است و می گوید قصد دارد او را طلاق بدهد. با توجه به اینکه در دوران عقد هستند، آیا میتوانم با به اجرا گذاشتن مهریه، رفتارهای او را کنترل کنم؟ آیا این کار قانونی است؟
پاسخ: با توجه به اینکه دختر شما در ابتدای زندگی مشترک خود قرار دارد، پیشنهاد می کنم برای حل مشکلات خانوادگی بین دختر و دامادتان از مشاور خانواده کمک بگیرید. مهریه از حقوق مالی زن در عقد ازدواج است که به محض وقوع عقد به وی تعلق میگیرد. در صورت وقوع طلاق پیش از رابطه جنسی، نصف مهریه به زن تعلق خواهد گرفت. بنابراین دختر شما می تواند به دادگاه خانواده، دادخواست مطالبه مهریه تقدیم یا برای مطالبه مهریه خود از طریق اجرائیات ثبت اقدام کند. در صورت مطالبه مهریه از سوی زن، دادگاه مرد را به پرداخت مهریه محکوم خواهد کرد. پس از محکومیت قطعی به پرداخت مهریه ممکن است مرد مدعی شود که به دلیل ناتوانی مالی نمی تواند مهریه را بپردازد (یا به اصطلاح معسر است). در این صورت، دادگاه به ادعای اعسار او رسیدگی و در صورت اثبات ناتوانی مالی از پرداخت یک جای مهریه (اثبات اعسار)، مهریه را تقسیط میکند. مطابق ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، در صورت طرح دعوای اعسار ظرف یک ماه پس از صدور اجراییه، حکم جلب محکوم علیه (زوج) صادر نمی شود. اگر بعد از صدور اجراییه، در مهلت مقرر دادخواست اعسار تقدیم نشود یا در صورت صدور حکم اعسار، زوج (شوهر) آن را اجرا و اقساط را پرداخت نکند، دادگاه مستندا به ماده 18 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، با درخواست زوجه (زن) دستور جلب زوج را صادر می کند. ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مقرر می دارد: «اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد، محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود، مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.»
پرسش: خانمی درباره ازدواج نخست و فرزندی که از این ازدواج داشته است، به شوهر دومش حرفی نمیزند و مدعی میشود که تاکنون ازدواج نکرده است. پس از ازدواج این دروغ آشکار می شود. سوال این است که اولاً، آیا شوهر حق طلاق دادن او را به دلیل فریبکاری دارد؟ ثانیاً، تکلیف مهریه زن در ازدواج دوم چه میشود؟ ثالثاً، شوهر دوم، چه مدت بعد از اطلاع از این موضوع، میتواند برای طلاق به دادگاه مراجعه کند؟
پاسخ: مطابق ماده 1128 قانون مدنی «هرگاه در یکی از طرفین، صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شدهباشد.» نداشتن سابقه ازدواج قبلی و نداشتن فرزند، به طور معمول، برای طرفین مفروض است. به عبارت دیگر، در صورتی که یکی از طرفین سابقه ازدواج قبلی یا فرزند داشته باشد، معمولا انتظار میرود که این موضوع را قبل از ازدواج مطرح کند. اینکه هر یک از طرفین، سابقه ازدواج قبلی داشتهاند یا خیر، به ویژه در مورد بانوان، از خصوصیات و صفاتی است که در عرف فعلی جامعه ما، واجد اهمیت بوده و معمولاً در تصمیم گیری طرف دیگر در مورد ازدواج و شرایط آن، مؤثر است. بنابراین، نداشتن سابقه ازدواج قبلی یا نداشتن فرزند از ازدواج دیگر، از شرایطی است که در صورت عدم تصریح نیز، مورد نظر طرفین است. در صورتی که هر یک از طرفین چنین اموری را از طرف دیگر پنهان کند یا موضوع را قبل از ازدواج به طرف دیگر اطلاع ندهد، آن شخص مرتکب تدلیس شده است. تدلیس، یعنی شخص عیب خود را پنهان یا خود را دارای صفت کمالی که فاقد آن است، معرفی کند. بنابراین، در چنین فرضی، طرف فریب خورده میتواند دادخواستی به طرفیت همسرش، به خواسته «اعلام فسخ نکاح» به دادگاه محل اقامت همسر ارائه کند. در باره مهریه، با توجه به ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی، در صورتی که فسخ قبل از نزدیکی واقع شود، زن مستحق مهریه نیست؛ اما در صورت نزدیکی، مهریه به او تعلق خواهد گرفت. ماده 1101 قانون مدنی مقرر کرده است: «هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی، به جهتی فسخ شود، زن حق مهر ندارد؛ مگر در صورتی که موجب فسخ، عَنَن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.» (عَنَن یعنی ناتوانی جنسی مرد) به نظر بسیاری از حقوقدانان، اگر علت فسخ نکاح، فریب مرد از سوی زن باشد نیز، زن مستحق مهریه نخواهد بود. اعمال حق فسخ فوری است. بنابراین، دارنده حق فسخ باید بعد از اطلاع از تدلیس، فوراً فسخ خود را به طرف مقابل اعلام کند و تنفیذ فسخ را از دادگاه بخواهد.