گفت و گو با زهرا کاوه، تولید کننده انواع دمنوشهای گیاهی و چایهای طعم دار
تعداد بازدید : 138
از عطاری پدری تا پارک علم و فناوری
نویسنده : مژگان اثنی عشری h.habibi@khorasannews.com
چند هفته قبل برخی ایدههای نوآورانه در حوزه مواد غذایی و اسانسها را معرفی کردیم. همچنین توضیح دادیم که چه رستههایی در صنعت مواد غذایی آینده دار هستند. حالا بعد از چند هفته دوباره سراغ حوزه مواد غذایی و خوراکی آمده ایم، اما این بار با معرفی کامل یک تجربه. تجربه زهرا کاوه، بانوی کارآفرینی که انواع دمنوش و چای کیسهای طعم دار تولید میکند را در ادامه بخوانید.
با وجود اینکه کار دولتی داشته و زندگی اش در یک حد متعارف تامین بوده است، از سال 87 وارد حوزه کارآفرینی میشود. میگوید که پدرم سعی داشت فرزندانش را مستقل بار بیاورد به همین خاطر در خودش توان کارآفرینی و مدیریت گروه را میدیده، ایده کسب و کارش را از دوران کودکی و از عطاری پدری در ذهن داشته است. او که اکنون به تولید انواع دمنوشهای گیاهی و چایهای طعم دار مشغول است از کودکی به فکر این بوده تلخی گیاهان دارویی را به نوعی برطرف کند که خاصیت آن از دست نرود.
حالا انواع محصولات و دمنوشها با طعمهای مختلف به صورت کیسهای و غیر آن و حتی برخی محصولات مثل دمنوش ضددیابت کارلا را برای اولین بار در ایران تولید میکنند. بعد از حدود 8 سال کار، ورود به پارک علم و فناوری و استفاده از تسهیلات آنجا و گذراندن روزهای سخت پروراندن نهال کسب و کار، حالا محصولاتشان را به برخی کشورهای عربی صادر میکنند و در داخل هم گردش سرمایه خوبی دارند. در پاسخ به این سوال که آیا به جوانان توصیه میکنید که به این حوزه وارد شوند یا نه؟ میگوید که برای ورود به کارآفرینی باید ابتدا برخی سوالها را از خود بپرسند و بعد تصمیم بگیرند. پاسخ ایشان به برخی سوالات کسب وکاری ما را بخوانید.
اگر ممکن است برای ما بگویید چگونه تصمیم گرفتید به جای کار برای دیگران خودتان یک کسب و کار مستقل را شروع کنید؟
این طرز تفکر که یک فرد چگونه میتواند یک گروه را هدایت کند به نظر من به تربیت خانوادگی آن شخص برمی گردد. یک خانواده میتواند فرزند خود را مستقل از خانواده یا وابسته به خانواده تربیت کند. پدر من سعی بر این داشت که فرزندانش را مستقل تربیت کند. قبل از شروع این کار، من کار دولتی داشتم و آن جا هم سمت ریاست به عهده من بود. چون به تربیت خودم اعتماد داشتم که میتوانم یک گروه را هدایت کنم سعی کردم افرادی را به خودم جذب کنم و در چارچوبی که تعریف کردم کار را شروع کنم.
چگونه این فرصت را شناسایی کردید و به سمت آن قدم برداشتید؟
پدر من عطار بودند. چون از کودکی با گیاهان دارویی سروکار داشتم خاصیت آنها دستم آمده بود که چه گیاهی برای چه بیماری مناسب است و نحوه استفاده و زمان استفاده از آنها را میدانستم. تنها چیزی که من با آن مشکل داشتم تلخی و بدمزه بودن این گیاهان بود. زمانی که تصمیم گرفتم یک کاری را شروع کنم به این فکر افتادم که باید تلخی این گیاهان را طوری برطرف کنم که خاصیت آن عوض نشود تا بقیه بتوانند بدون چشیدن طعم تلخ و سازش با ذائقه آنها را مصرف کنند. این یک ایده بود که از زمان کودکی به سراغ من آمد.در واقع خانم کاوه میخواستند تلخی کار پدر را شیرین کنند.
برای راه اندازی این کار به چه مقدار سرمایه نیاز پیدا کردید؟ و سرمایه خود را چگونه تامین کردید؟
این بستگی دارد فرد بخواهد از صفر شروع کند یا کار را پروسهای پیش ببرد. اگر فرد بخواهد کار خود را از صفر شروع کند به طور مثال باید یک میلیارد سرمایه داشته باشد، اما اگر فرد کار را پروسهای انجام دهد مبالغ کمتر فشار میآورند. ما بعد از بیان ایده به سراغ پارک علم و فناوری وزارت علوم رفتیم تا در آنجا کالای خود را تولید و تجاری سازی کنیم. این پارک به کسانی که ایده دارند اما سرمایه کمی دارند با در اختیار گذاشتن یک فضا و مقدار اندکی سرمایه کمک میکند. زندگی ما از نظر مالی تامین بود و یک زندگی اولیه که داشتن مسکن و احتیاجات بود را داشتیم. نیازی به این نداشتیم که این پروژه زودتر راهاندازی شود تا زندگیمان را تامین کند. این کار را با دو هدف بهتر زندگی کردن و اشتغال زایی برای کشور راه اندازی کردم. مقداری از سرمایه را خودمان و مقداری را از بانکها و پارک علم و فناوری تهیه کردیم. شاید اگر زندگی اولیه را نداشتیم موفق نمیشدیم زیرا چند سال اول بیشتر هزینه داشتیم تا درآمد.
اگر امکان دارد مقداری هم راجع به سختیهایی که روزهای اول آغاز به کار با آن مواجه بودید برایمان بگویید؟
پروسههای اداری بزرگ ترین مشکل تولید کنندگان است. مشکل بعدی پاسخ گویی زمانبر بانکها برای دریافت وام است. متاسفانه یکی از دلایلی که بعضی افراد به سمت ایدهها یشان نمیروند شاید همین پروسههای بانکی باشد زیرا با وجود زحمتی که باید برای گرفتن وام بکشیم بلافاصله بعد از گرفتن وام نیز باید قسطهای آن را بپردازیم که این موضوع برای تولید کننده امکان پذیر نیست و نمیتواند سریع بهره برداری کند. میتوان گفت تولید کنندگان به این موضوع میرسند که با وجود اینکه بانک کاری انجام نمیدهد اما به اندازه توزیع کننده که زحمت بسیاری برای فروش اجناس میکشد سهم بر میدارد و این تولید کننده را کمی نا امید میکند. مشکل دیگر تصمیم گیری سران کشور است که با کوچکترین تصمیم تحولی در تولید کننده به وجود میآورند به طور مثال من یک برگه کوچکی را قبل از افزایش دلار یک تومان خریدم اما بعد از افزایش دلار آن را 18 تومان خریدم. ثبات اقتصادی میتواند بهترین خبر برای تولید کننده باشد. این باعث میشود تولید کننده نگران افزایش قیمت مواد اولیه خود نباشد. دومین خبر خوب برای تولید کننده کمک کردن یک بانک سالم به اوست.
چقدر طول کشید تا شما توانستید به یک گردش نقدی و نقطه سر به سر مثبت دست پیدا کنید؟
ما 8 سال است که این کار را شروع کرده ایم. 3 سال اول دنبال مطرح کردن ایده و گرفتن مجوزهای لازم سپری شد. 3 سال هم در بازار بودیم تا محصول را تجاری سازی کنیم و با معرفی کامل به دست مصرف کننده برسانیم. در حال حاضر هم پول ما در بازار و سرمایه مان در گردش است.
تصوری که از قبل وجود دارد که کارخانه دارها همان سالهای اولیه بار خود را میبندند به نظر من اینطور نیست و باید یک زندگی اولیه داشته باشد تا بتواند سالهای اول را از جیب خود خرج کند. بنگاه کوچکی مثل ما باید زودتر به نقطه سر به سر میرسید اما متاسفانه چالشهای اداری زمان ما را گرفت.
برای آینده چه برنامهای دارید؟ آیا فقط قصد بهره برداری اقتصادی از کسب و کار دارید یا این که در فکر توسعه آن هم هستید؟
سعی برآن است که هر دو را داشته باشیم اما در حال حاضر به بهره برداری اقتصادی میاندیشیم تا بتوانیم درصدی از آن را برای توسعه در سالهای بعد کنار بگذاریم. زیرا برای توسعه نیاز به بودجه داریم و وامها بسیار کمر شکن هستند.
اگر به قبل بر میگشتید و دوباره این کار را آغاز میکردید اشتباهی انجام داده اید که حال بخواهید آن را اصلاح کنید؟
بله اشتباه من این بود که اول تولید کردم بعد وارد تجاری سازی شدم به نظر من این اشتباه است زیرا ابتدا باید ایده را در بازار تست کرد و مقدار نیاز مصرف کننده و سلیقه استفاده از آن کالا را سنجید و بر اساس این موارد تولید صورت بگیرد. اگر نتایج تست مثبت بود و جایگاه خود را در جامعه پیدا کرد بعد به تولید انبوه برسانیم. اشتباه اینجاست که به تولید انبوه میرسانیم و یک بازه زمانی به دلیل این اشتباه کالاها یا در واقع همان سرمایه در انبارها میخوابد.
آیا به جوانان توصیه میکنید که وارد این حوزه شوند؟
اگر کسی بخواهد مستقل وارد حوزه کار آفرینی بشود بهتر است زندگی ساخته شدهای داشته باشد زیرا مستقل بودن هزینه زیادی را در بر دارد. نکته دیگر این است که باید بسیار صبور و مقاوم باشد به طوری که کفش آهنین پایش کند و پشت ایده خود بایستد. جوانان ما باید آینده کشور و آینده خودشان را بسازند. هرکس در این دنیا وظیفهای دارد. بهتر است جوانان به خود نگاهی بیندازند و ببینند آیا میتوانند گروهی را سرپرستی و نظارت کنند؟ آیا پول به اندازهای دارند که چند سال اول را از جیب بخورند؟ و سوالات دیگری میتوان مطرح کرد. اگر بتوانند این گونه سوالات را پاسخ دهند قطعا بهتر است که به سمت کار آفرین شدن قدم بردارند.