مترجم: محمد تاج احمدی- اصول نوشتاری یا قواعد نویسندگی از جمله مهارت هایی است که در بسیاری از نشریات معتبر ادبی جهان با قلم و امضای نویسندگان بزرگ به مخاطبان ارائه می شود. سعی کرده ایم در ادامه هشت نکته مهم از درس گفتارهای دوران تدریس «کورت وونه گات» را در دانشگاه شیکاگو که برای نخستین بار در کتابی با عنوان «Bagombo Snuff Boxl» سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شده است، برای استفاده شما عزیزان در اختیارتان قرار دهیم.
1- با فراغ بال بنویسید
کسی که به بانک بدهکار است یا توی جیبش، شپش قاب می اندازد امروز نویسنده خوبی نخواهد شد. لااقل در دوران حیاتش کسی او را جدی نمی گیرد. پس سعی کنید در دنیای سرمایه داری حداقل خرج خورد و خوراک خود را تامین کنید و بعد نویسنده شوید.
2-اوایل کار با قلم و کاغذ بنویسید
خیلی ها دوست دارند با استفاده از یک ماشین تحریر ژست نویسندگی بگیرند. شاید خودتان بپسندید اما مخ دیگران را سفره می کنید. بهتراست زمانی از ماشین تحریر استفاده کنید که یادگرفتید با چه کلمات، جملات و تکنیک هایی احساسات مد نظرتان را در داستان پیاده کنید.
3- از غریبه ها به موقع استفاده کنید
پای غریبه ها را تنها زمانی به داستان بازکنید که مخاطب غافلگیر شود نه این که احساس کند سرکار گذاشته شده است.
4- به شخصیت های داستان فکر کنید
به وجود و نقش همه کاراکترهای داستان فکر کنید حتی به کسی که تنها یک لیوان آب برای قهرمان می آورد. به این فکر کنید که چرا قهرمان خودش نرفته آب بخورد؟ چرا آن کاراکتر سیاهی لشکر باید برایش یک لیوان آب بیاورد؟
5-در داستان نویسی بدجنس باشید
برای پایان بندی داستان تان بدجنس باشید و به سراغ نامحتمل ترین گزینه ها بروید.
6- به برداشت خواننده داستان تان فکر کنید
مثل یک آدم سادیستیک و روانی، دایم سعی کنید به بدترین و افتضاح ترین حالتی که خواننده ممکن است از شخصیت شما برداشت کند، بیندیشید و فکری برایش بکنید.
7-شخصیت ها را یکی یکی خلق کنید
با این کار شما مجبور می شوید جهان را از دریچه ذهن یک شخص بفهمید و به درک درستی از او و شرایطش دست یابید.
8- به خوانندگان خود اطلاعات لازم را بدهید
به جهنم که با این کار نمی توانید حالت تعلیق و گره افکنی ایجاد کنید. داستان باید خودش به پایان برسد شما در مسیر حرکت داستان فضولی نکنید. اطلاعات لازم را به مخاطب بدهید تا مخاطب بتواند گزینه های مختلف داستان را در ذهنش تحلیل و بررسی کند. حتی اگر این کار مثل خوراندن سوسک به مخاطب باشد.