راهنمای سفر به کوهرنگ، عروس گردشگری چهار محال و بختیاری
تعداد بازدید : 112
سفر به سرزمین لاله های سر به زیر
نویسنده : سمیه محمدنیا حنایی h.habibi@khorasannews.com
سراسر دشت به تماشا آمده بودند؛ جوان رعنای «شاهنامه» سوار بر اسب از کنار گل ها و سبزه ها می گذشت. گنجشکان، فریاد شادی سر می دادند و گل ها هر آن، رنگ تازه تری به خود می گرفتند. گونه هایشان از شوق چنین دیداری سرخ تر از هر روز دیگری بود... جهان به زیبایی تمام می گذشت، تا این که «افراسیاب» چون کسوفی خوفناک از راه رسید. آری، حیله «گرسیوز» مکار، کارگر افتاده بود؛ و «افراسیاب» تا خون جوان معصوم را نمی ریخت؛ آرام و قرار نمی گرفت. همهمه ای در دشت بلند شد؛ و درست زمانی که تیغ تیز «افراسیاب»، گلوی «سیاوش» را درید، آن همه زیبایی افسرده شد. لاله ها که تا آن زمان به هوای دیدن رخ «سیاوش» قد کشیده بودند؛ سر به زیر انداختند و هر از گاهی، اشکی به یاد تنهایی و مظلومیت سیاوش از گوشه گلبرگ هایشان به زمین می ریخت. لاله ها از این غم بزرگ دلشان گرفت و عمرشان کوتاه شد؛ عمری به کوتاهی یک ماه. هر سال، لاله های داغدار «سیاوش» در عمر کوتاه شان، تا می توانند زیبایی خلق می کنند. آن ها تمام دشت سنگلاخی را به گلستانی بی بدیل تبدیل می کنند؛ که هوش از سر هر بیننده ای می برد. مقصد گردشگری امروز ما، دشتی پر از لاله های واژگون و زیبایی های سحر انگیزی است که در دل کوهستان های زاگرس جا خوش کرده اند. از آن جا که فرصت بازدید از دشت های لاله بسیار کوتاه است، اگر برنامه «کوهرنگ گردی» در ذهنتان هست، پس دست بجنبانید.
لاله های واژگون:
این گل های زیبا همان طور که از نامشان پیداست؛ گل های علفی و پیازی هستند؛ که به جای این که مانند هر گل دیگری سر به آسمان و آفتاب داشته باشند؛ به سمت زمین روی برگردانده اند. فارغ از داستان غم انگیزشان که فردوسی در شاهنامه روایت گر آن است؛ زیبایی خارق العاده ای دارند. پیاز این گیاه زمستان های سرد را دوام آورده؛ و بعد از بارش های اوایل بهار کم کم از دل زمین سر بر می آورد. ساقه شان نسبت به دیگر لاله ها بسیار بلندتر است و حتی تا 120 سانتی متر هم می رسد. اواخر فروردین که خورشید گرمای بیشتری دارد؛ غنچه ها باز می شوند و دشت مانند فرش قرمزی زیر پایتان گسترده می شود؛ تا شاهد عظمت هنرمندی خداوند باشید.
شهرستان کوهرنگ
استان چهار محال و بختیاری را می توان گنجینه غنی از بی نظیر ها دانست. طبیعتی که در این استان جاخوش کرده است، از بسیاری جهات کم نظیر و حتی بی نظیر است. زمستان های طولانی و پر برکت به روی زمین های چین خورده زاگرسی منطقه، باعث شده سفره های زیرزمینی وسیعی از آب شیرین را به وجود آورد. با آمدن فصل بهار و ذوب شدن برف روی کوه ها، این سفره ها غنی تر از هر زمان دیگری می شود تا جایی که از هر سنگی چشمه ای می جوشد.
«کوهرنگ»، از توابع استان چهار محال و بختیاری، جاذبه های خارق العاده طبیعی زیادی دارد. از دشت های لاله واژگون تا آبشارهای متعدد و چشمه های شفا بخش بگیرید تا بزرگ ترین یخچال طبیعی کشور، که همه را در خود جای داده است. مثلا از دل همین کوه های کوهرنگ، چشمه ای می جوشد که آب غنی اش عاشقان دست به جیب بسیاری دارد، مانند «کویتی» ها که حاضرند برای نوشیدن این آب هزینه زیادی را صرف کنند.
اقامت در شهر کرد
برای رفتن به «کوهرنگ» باید به سمت «شهرکرد» حرکت کنید و از آن جا به سمت «چلگرد» تغییر مسیر دهید. زیبایی های خارق العاده یک به یک خود را به شما نمایان می کنند. برای این که از تمام موهبت های طبیعی منطقه «کوهرنگ» بازدید کنید، باید حداقل یک فرصت دو روزه برای اقامت در «شهرکرد» یا «چلگرد» را در نظر بگیرید. برای اسکان هم نگران نباشید؛ در سال های گذشته مسئولان با درک فرصت مطلوب اقتصادی گردشگری، اقدام به تاسیس امکانات رفاهی از قبیل هتل، مسافرخانه و رستوران در «شهرکرد» کرده اند. البته امکان اقامت محدود در «چلگرد» نیز وجود دارد. اقامت در «شهرکرد» برای یک اتاق چهار تخته حدود 150 تا 180 هزار تومان است.
پیش به سوی دشت لاله های واژگون:
اگر می خواهید تمام شگفتی های دشت را تجربه کنید، از باز شدن گلبرگ گل ها در زیر انوار طلایی خورشید، تا دیدن عشق بازی مداوم پروانه ها با معشوقه کم عمرشان؛ باید صبح زود آن جا باشید. دشت با «شهرکرد» حدود 85کیلومتر فاصله دارد. شاید از نظرتان فاصله طولانی نباشد؛ اما داستان جاده های غرب کشور با داستان جاده های شرقی ما تفاوت بسیاری دارد. هر چه جاده های شرقی به اصطلاح کفی و هموار است؛ جاده های غربی؛ پر از دست انداز، پیچ و خم و گاه پر جاذبه است. تا جایی که ممکن است این مسیر کوتاه دو تا دو ساعت و نیم طول بکشد. پس اندکی زودتر از اقامتگاه تان بیرون بزنید.
اگر می خواهید به طبیعت در حال انقراض منطقه و همچنین جلوبندی خودرویتان آسیبی وارد نشود، بهتر است خودروهایتان را در روستای «فخر آباد» آخرین آبادی قبل از دشت پارک کنید. حدود یک ساعت پیاده روی جذاب تا پای کوه در انتظارتان است. اگر واقعا سحرخیز باشید و خوش شانس، در راه می توانید در کنار انواع متنوعی از گیاهان و گل های وحشی، «کبک دری»، «کل»، «زاغ نوک زرد یا نوک قرمز» و حتی خرس قهوه ای را ببینید. زمانی که به پایین دشت می رسید، از دیدن این همه زیبایی شگفت زده خواهید شد، خواهش می کنم:«تا جایی که توان دارید با وسوسه دلتان بجنگید و قصد چیدن این گل های زیبا را نکنید!» چرا که متاسفانه طی سال های گذشته از حجم گل های روییده دشت به شدت کاسته شده است.
آبشار علی خان
در نزدیکی دشت لاله ها و 40 کیلومتر مانده به روستای جذاب «سر آقا سید»، آبشار زیبایی وجود دارد، که سر چشمه اش در ارتفاعات بالا دست است. این آبشار از میان تنگه پر شیبی عبور و با قدرت زیاد به سنگ ها برخورد می کند و در فصل بهار با توجه به حجم بارش ها از هر زمان دیگری خروشان تر و شگفت آورتر است. البته نا گفته نماند، این آبشار زمانی که در زمستان ها یخ می زند؛ نیز، لقب زیباترین آبشار یخی منطقه را از آن خود می کند.
برای رفتن به آبشار باید خود را به چلگرد برسانیم.5 کیلومتر بعد از آن، در راه روستای «سر آقا سید» با کمک و راهنمایی محلی ها، به این آبشار فرح بخش می رسید. متاسفانه این آبشار هنوز خیلی معرفی نشده است و اگر آن طرف ها راه بلدی را پیدا نکنید؛ امکان این که از دیدن این زیبایی محروم بمانید بسیار زیاد است.
روستای سر آقا سید
بیشتر روستاهای کوهستانی غرب کشور، شکل پلکانی دارند که نمونه دیرینه ای، از مجاورت آپارتمان گونه امروزی ماست. زمین بازی کودک شما، سقف آرام بخش همسایه است، دقیقا همان طور که سقف شما، حیاط خانه دیگری است. اما آن چه که تا حد زیادی این روستا را خاص و عجیب کرده؛ این است که بیشتر خانه های روستا، جز درهایشان هیچ منفذ دیگری به بیرون ندارند! حقیقت این است که طبیعت دلربای بهاری غرب، در زمستان نقاب دیگری به صورت می زند و بسیار خشن و استخوان سوز می شود. تا جایی که گرم شدن در خانه ای با بخاری هیزمی و کرسی زغالی، تا حد زیادی دور از ذهن می شود. بیشتر اهالی به قیمت از دست دادن چشم انداز زیبای روستای شان، ترجیح داده اند که برای خانه هایشان تنها یک منفذ، که آن هم در ورودی است؛ تعبیه کنند.
اهالی روستا بسیار خونگرم و مهمان نواز هستند. با آن که بیشتر آن ها به گویش محلی سخن می گویند اما حتی با ایما و اشاره هم که شده، شما را به خانه و باغ های میوه شان دعوت می کنند. در میان کوچه پس کوچه های پایین دست روستا، بقعه ای خشتی با سقفی گنبدی شکل، که پرچم سبز رنگی بر فرازش است؛ خود نمایی می کند. بقعه «امام زاده سید» بسیار ساده و بی آلایش است و آن قدر معنوی، که آرام گرفتن در آن جا می تواند، بار بسیاری از آزردگی هایتان را سبک کند و شما سبکبال به ادامه ماجراجویی غربی تان بپردازید. اما مواظب باشید زیاد محو زیبایی روستا نشوید هنوز دو مقصد دیگر در برنامه داریم.
چشمه آب معدنی دیمه
از روستای «سر آقا سید» تا روستای «دیمه» حدود 10 کیلومتر فاصله است. راه دسترسی به چشمه و روستای «دیمه» آسفالت و با کیفیت است. چشمه در کنار روستا قرار دارد و اهالی برای آن، داستان سرایی های دور و درازی کرده اند. قهرمان داستان محلی ها، در واقع «کیکاوس» یکی از شخصیت های شاهنامه فردوسی است. اما فارغ از داستان های
پر رنگ و لعاب افسانه ای، با استناد به شواهد و مدارک علمی و آزمایشگاهی، آب این چشمه، به طور معجزه آسایی درمانگر است. کیفیت آب این چشمه از نظر وجود املاح معدنی، در حد عالی گزارش شده است. این چشمه از دل «زرد کوه بختیاری» سر چشمه می گیرد و در فصل های پر بارش عمقی برابر با دو متر دارد. آب این چشمه در تمام فصول سال سرد و گواراست. در کنار چشمه، امکاناتی چون رستوران، غذا خوری و آلاچیق های متعددی بنا شده است، که مکان خوبی برای صرف ناهار و استراحت کوتاه است. باز هم باید از یک زیبایی دل فریب دیگر، دل بکنید؛ چرا که شگفتی اعجاب انگیزی، در نزدیکی شما قرار دارد که دیدنش به دل کندن اکنون تان می ارزد.
غار یخی چما:
اگر کودکان خردسال و بازیگوش یا افراد مهربان کهن سال در میان همراهانتان هستند، «چشمه دیمه»، بهترین جایی است؛ که می توانید برای مدتی از آن ها جدا و راهی دشت «چما» شوید. از چشمه «دیمه» تا «چما» حدود یک و نیم ساعتی پیاده روی پیش رو دارید. برای رسیدن به کوه و دشت «چما» هم باید، دل به آب بزنید و وارد رودخانه کم عمق و فوق العاده سردی شوید. به هر حال برای رسیدن به دشت «چما»، کوه کم ارتفاع و سهل العبور «چما» جلویتان قد بلند کرده است. بعد از بالا رفتن از دامنه سرسبز کوه و رسیدن به قله، منظره باور نکردنی زیر پایتان می بینید. دشتی سفید و پوشیده از برف درست زیر پایتان، دامن گسترانیده است. اگر روی قله باشید، یک طرف که سر برگردانید، بهار حضور دارد، سبزه زار و گل های رنگارنگ وحشی در دشت دلبری می کنند؛ و چون به آن طرف نگاه می کنید، می توانید منظره زمستانی را مشاهده کنید. «دشت چما» در فصل های گرم سال نیز همچنان پوشیده از برف است. ارتفاع برف در برخی از جاهای نسر دشت حتی به 50 متر هم می رسد. اما با این حال آفتاب کم توان بهاری، باز هم کار خودش را می کند و برف هاکم کم آب می شود. اما نه آن قدر که دشت را آب بردارد و خاک نمایان شود. تنها رودی، از زیر انبوه برف ها جریان می یابد که بسیار سرد است. اگر دقیق نگاه کنید در قسمت شرقی دشت دو غار را می بینید؛ که با فاصله 100 متر از هم قرار گرفته اند. کارشناسان معتقدند که این دو غار در واقع یکی بوده اند و طی سال های متمادی و با فرسایش آبی، از هم دور افتاده اند. دهانه هر دو غار عریض است و دیواره های ورودی شان مملو از یخ هایی است که اشکال جالبی به خود گرفته اند. نور خورشید که برف ها را آب می کند باعث می شود رودی در زیر برف جریان یابد. این جریان آرام طی سال های زیاد، عامل فرسایش در دل کوه های محافظ یخچال شده و غاری زیبا و یخ زده را برای تماشای گردشگران پدید آورده است. اگر می خواهید وارد غار شوید، حتما خود را با چکمه های ضد آب، لباس های گرم، چراغ قوه، هد لایت و عصا مجهز کنید. دمای غار نسبت به دشت چندین برابر سردتر؛ اما به همان میزان نیز زیباتر است. قندیل های یخی آویزان از غار، دیواره یخ زده با اشکال هندسی جالب و رودی که تا انتهای غار شما را همراهی می کند؛ تنها بخشی از زیبایی غار است که می توانم در بند واژه ها برایتان توصیف کنم. غار اولی نسبت به غار دوم کوتاه تر و تنگ تر است؛ به طوری که، بعد از 30 دقیقه غار نوردی به جایی می رسید؛ که دیگر امکان پیشروی در آن جا را ندارید. اما غار دوم عریض تر است و اگر زمان و توان کافی داشته باشید، می توانید تا انتهای غار پیش بروید و از آن طرف غار خارج شوید. لذتی که آدم بعد از لمس تابش خورشید بر چهره یخ زده اش، احساس می کند، تکرار نشدنی است. اما در غار پیمایی «چما»، توجه به این نکته بسیار مهم است؛در فصل های گرم که شدت ذوب یخ ها بیشتر می شود ممکن است در بخش هایی از دشت قطر یخ ها نازک شود یا حتی در غار قندیل های آویزان از سقف کنده و برای گردشگران خطرآفرین شوند. بنابراین اگر در فصلی جز اردیبهشت برنامه «چما گردی» را در سر دارید جداً از پیشروی زیاد در غار دوم اجتناب کنید.