دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است
حسین می شنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
محمد سهرابی
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کرده اند اردیبهشتی می رسد از راه
بهاری می رسد از راه و می گویند می روید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه
بگو چله نشینان زمستان را که برخیزند
به استقبال می آییمت ای عید، از همین دی ماه
به استقبال می آییمت آری دشت پشت دشت
چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه
به استهلال می آییمت ای عید از محرم ها
به روی بام ها هر شام با آیینه و با آه...
سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر کنید ای تیغ های تشنه، بسم ا...!
محمدمهدی سیار
بیا که دیده ام از انتظار لبریز است
کویر سینه تفتیده ام عطش خیز است
شکوه رویش سُکرآور بهارانی
که بی طراوت رویت، بهار، پاییز است
به باغ عاطفه، عطر نگاه تو جاری است
مشام جان ز شمیم تو عطرآمیز است
همیشه خاطر ما آشیان یاد تو باد
که در هوای تو پرواز، خاطرانگیز است
بخوان که نغمه تو معجز مسیحایی است
نوای گرم تو شورآور و شکربیز است
ز کوچه سار دیار دلم عبور نکرد
به غیر دوست که این کوچه کوی پرهیز است
بیا و بر دل آلوده ام نگاهی کن
که پیش عفو تو کوه گناه ناچیز است
عباسعلی براتی پور
سکوت کردی و این اول شنیدن بود
سکوت کردن تو لب گشودن من بود
به چشم های تو سوگند می خورم که دلم
به بازگشتن تو، ماندن تو، روشن بود
من و تو در نظر دوست چون گلیم و بهار
همین علاقه ما خار چشم دشمن بود
تو دل بریده ای از من چنان که رود از کوه
سرت بلند! که روزی به شانه من بود...
روح ا... اکبری
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد
راز شب تار برملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت
هر قطب نما قبله نما خواهد شد
میلاد عرفان پور