در سیوسومین نشست از درسگفتارهایی درباره سنایی مطرح شد:
تعداد بازدید : 66
شباهت مثنوی طریقالتحقیق و حدیقةالحقیقه سنایی
گروه ادب و هنر- سیوسومین نشست از درسگفتارهایی درباره سنایی با موضوع «سراینده طریق التحقیق کیست؟» با سخنرانی غلامرضا دهبد، (عضو هیئت علمی مرکز مطالعات ادبیات فارسی و تحقیقات عرفانی دانشگاه آزاد اسلامی و مترجم) در مرکز فرهنگی هنری شهر کتاب شهید بهشتی تهران برگزار شد.
بعد از اوتاس، «طریق التحقیق» را متعلق به سنایی میدانند
در ابتدای نشست، علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب گفت: محققان «حدیقةالحقیقه»، «سیرالعبادالیالمعاد»، «مکاتیب»، «دیوان» و «کارنامه بلخ» را به طور قطع منسوب به سنایی میدانند؛ در این میان چند اثر هست که در انتساب آن به سنایی تردید وجود دارد و از جمله آن، میتوان به کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» اشاره کرد.
وی افزود: در گذشته این کتاب را جزو آثار سنایی میدانستند اما چند دهه قبل بوآندرس اوتاس که از محققان و ایران شناسان سوئدی است، درباره این کتاب تحقیقاتی انجام و نشان داد این کتاب منسوب به سنایی است و از آثار وی نیست. بعد از اوتاس و بر خلاف استدلالهای او، مقالههایی نوشته شدهاند که کتاب حاضر را متعلق به سنایی میدانند.
از بسترهای بحث تاریخی درباره «طریق التحقیق» خود سنایی است
غلامرضا دهبد، سخنران نشست در ادامه بحثهایی برای شناخت سنایی گفت: محمدرضا شفیعی کدکنی جملهای شاعرانه اما با دقتی علمی گفته است که میتوان ادبیات ایران را به قبل و بعد از سنایی تقسیم کرد؛ این جمله برای نشان دادن اهمیت این شاعر گویاست. هم اکنون کسانی در حوزه ادبیات اثبات کردهاند که کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» نمیتواند متعلق به سنایی باشد و برخی دیگر این استدلال را رد کردهاند، این بحث بستری تاریخی دارد که یکی از این بسترها خود سنایی است.
او ادامه داد: درباره آثار سنایی با مشکلی روبه رو هستیم، به عنوان مثال نسخههایی از مشهورترین اثر وی «حدیقةالحقیقه» از 3800 تا 14000 بیت است. یعنی هم نسخه 14000بیتی دارد و هم نسخه 3800بیتی. در یک دوره تمام مثنویهایی را که بر وزن بحر خفیف «حدیقةالحقیقه» بوده به سنایی نسبت دادهاند.
دهبد همچنین بیان کرد: زمینه تاریخی دیگر، این است که نسخههای تاریخی چگونه به ما منتقل شدهاند؟ در قدیم نسخهها دستنویس بوده و کاتب از روی چند نسخه نوشته شده، یکی را قبول میکرد. روی برخی نسخ در طول تاریخ هم زمانه (گم شدند و سوختند) و هم عقاید تاثیرگذاشته است. در قرن 11 عبداللطیف عباسی 80 نسخه از«حدیقةالحقیقه» را میخواند و تلفیقی از اینها را ارائه میدهد. یک سنت نسخه شناسی به این نوع داشتیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب اظهار کرد: از 150 سال پیش، وارد مرحله جدیدی شدیم؛ یعنی اروپاییانی پیدا شدند که زبان فارسی میدانند و ادبیات فارسی خوانده اند. دستهای پیدا شدند که آثار ادبیات فارسی را به شیوهای علمی تدوین کردند و به ما تحویل دادند مانند نیکلسن با تدوین کشفالمحجوب و به ما نشان دادند که شیوه قدیم، دیگر جوابگو نیست. از نخسین کسانی که وارد این حوزه شدند، علامه قزوینی است. سپس دهبد یادداشتی از علامه قزوینی درباره نسخه شناسی خواند و گفت تصحیح در اروپا به یک فن تبدیل شده است و نسخه واقعی میتواند مبنای هر پژوهش، داوری و نقد ادبی باشد.
از قرن 10 به بعد «طریق التحقیق» به سنایی نسبت داده شده است
این مترجم اضافه کرد: تذکره، تاریخ ادبیات ماست اما هرکس گذارش به تذکره افتاده باشد، مشاهده میکند چه مقدار افسانه و روایتهای بی پایهای در آن وجود دارد. در 1973 اوتاس تطبیقی درباره کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» انجام میدهد و دو کتاب مفصل درباره این اثر دارد. در یکی از کتابهای خود، این مثنوی را تصحیح کرد و صرف نظر از این که مولف این اثر کیست؛ بر اساس نسخ، یک شیوه منطقی و سنجیده، یک چاپ انتقادی، قابل استفاده، سرمشق و الگو ارائه داده است. او همچنین بحثی درباره مولف و کتاب «مثنوی طریقالتحقیق» انجام داده است. احمد آتش، شرقشناس، نخستین کسی است که گفته «مثنوی طریقالتحقیق» نمیتواند از سنایی باشد و این راهنمایی شد برای اوتاس تا تحقیق درباره این مثنوی را آغاز کند.
وی درباره کتاب و کار اوتاس گفت: او متن تصحیح شده و انتقادی علمی از «مثنوی طریقالتحقیق» به جامعه ما داده است؛ شیوهای در تصحیح و یافتن مولف بهکار گرفته که این شیوه الگوست. همچنین ارزش روش شناسی برای ما دارد. این کتاب را سالها به عنوان یکی از آثار سنایی دانستهاند. اوتاس شواهد درونی و بیرونی را برای رد این استدلال میآورد؛ از شواهد بیرونی به این موضوع اشاره دارد که تا قرن 10 در هیچ کدام از تذکرهها، اسمی از «مثنوی طریقالتحقیق» به عنوان اثری از سنایی نیامده. از یک جایی به بعد در تاریخ این اثر را متعلق به سنایی دانستند به این دلیل که این مثنوی با همان موضوعات ذهن سنایی که آمیزهای از عرفان و اخلاق و در بحر خفیف، در همان بحری که «حدیقة» سروده شده، است.
شباهت «طریق التحقیق» با «حدیقة الحقیقه» از نظر سبک
این استاد دانشگاه بیان کرد: «طریق التحقیق» با «حدیقةالحقیقه» از نظر سبک بسیار به هم شباهت دارند اما اختلافاتی هم دارند. احمد فروزانفر درباره اختلاف این دو اثر گفت: آن روح تجبر که در «حدیقةالحقیقه» وجود دارد، در مثنوی نیست بلکه این جا لحن ملایم و آرامی است که گویی کس دیگری سراینده آن است. هرکسی هم خواننده آثار سنایی باشد، متوجه تفاوت این مثنوی با آثار سنایی خواهد شد. اوتاس در شواهد بیرونی، از تاریخ مرگ سنایی گفته است که مرگ سنایی را بین 525 تا 540 دانستهاند و تاریخ تالیف این مثنوی در متن به صراحت 528 نوشته شده است؛ اگر تاریخ مرگ سنایی 525 باشد طبعا نمیتواند این اثر را در 528 نوشته باشد اما مشکل آن جاست که تاریخ مرگ این شاعر، به طور دقیق مشخص نیست و این بحث معتبری برای این استدلال نیست.
او درباره شواهد درونی که اوتاس به آن اشاره کردهاست، گفت: اولیا چلبی در قرن 11 نخستین کسی است که میگوید این مثنوی منسوب به سنایی نبوده و برای شیخ اوحدالدین بن حسن بن النخجوانی کرمانی است. اوتاس بیان میکند شاعر بیتی را سروده که در آن از کلمه نخجوان استفاده کرده است پس میتواند منسوب به النخجوانی کرمانی باشد. در مثالی دیگر، شاعر در بیت اول شعری که سروده نوشته است نشنیدی که آن حکیم چه گفت و در بیت دوم، بیتی از شعر سنایی را آورده؛ آیا ممکن است شاعری به خود بگوید حکیم و بیتی دیگر از اشعارش را تکرار کند؟
دهبد مثالی دیگر از این استدلال زد و اظهار کرد: در قسمتهایی از این مثنوی شاعر از اوضاع بد روزگارش بسیار مینالد و از زن و فرزندانش میگوید در حالی که سنایی زن و فرزندی نداشت و مورد توجه شاهان بود. اوتاس مطرح میکند اگر اثری را از یک فرد گمنام به یک فرد مشهور نسبت بدهند، طبیعی است تا این که اثری را از یک فرد سرشناس به یک آدم گمنام نسبت بدهند. شفیعی کدکنی در کتابی که درباره قصاید سنایی نوشته است چهار مثنوی را منسوب به سنایی دانسته و سه مثنوی دیگر را مطلقا از سنایی نمیداند در حالی که در تذکرهها بسیاری از مثنویها را متعلق به سنایی دانسته اند.
طریق التحقیق را میتوان به عنوان یک واحد درسی خواند
سخنران نشست در پایان گفت: اوتاس در کتاب خود، چندین صفحه جدول از اختلاف نسخ آورده است. همچین «مثنوی طریق التحقیق» 948 بیت دارد و با بسما... الرحمن الرحیم شروع می شود و قسمتهایی در وحدانیت خدا، مناجات، مدح پیامبر و چهار خلیفه دارد و مباحث عرفانی و اخلاقی خاصی را مطرح میکند. فکر میکنم این مثنوی را میتوان به عنوان یک واحد درسی خواند و در آن طریقه فکر کردن صوفیان را نشان داد.
غلامرضا دهبد، صحبتهای خود را با خواندن غزلی از سنایی به پایان رساند. این نشست با پرسش و پاسخ به اتمام رسید.