- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مائده کاشیان - برنامه «فرمول یک» در فصل جدید با حاشیههای مختلفی همراه بوده که غالباً از پرسشهای خاص و علی ضیا نشئت میگیرد. معمولاً علی ضیا تلاش میکند سوالات حساسیتبرانگیزی از مهمان بپرسد تا مهمان حرفهای ناگفته و جنجالی خود را مطرح کند. اما روز چهارشنبه عصر که امیرحسین صدیق مهمان این برنامه بود، به جای این که او درگیر چالش شود و در دام جواب دادن به سوالات حاشیهساز مجری بیفتد، ضیا را به دام انداخت! امیرحسین صدیق در میان گفتوگو، خاطرهای از دعوت علی ضیا به برنامه «کتابباز» تعریف کرد و گفت: «کلاس گذاشتی نیامدی، یک لحظه احساس تاپاستار، مگااستار و تو دست داد و دیگر جواب تلفنهایمان را ندادی!» مشخص بود صدیق این حرف را در دلش نگه داشته تا در چنین روزی، شوخیجدی آن را روی آنتن بیان کند. علی ضیا هم که انتظار چنین صحبتهایی را نداشت در واکنش به او فقط قهقهه زد و بعد از آن هم آگهی بازرگانی پخش شد. بعد از آگهی بازرگانی، امیرحسین صدیق که از ابتدای برنامه چند بار اشاره کرده بود صندلیاش راحت نیست، جای علی ضیا نشست. بعد از این که جای امیرحسین صدیق تغییر کرد، انگار جایگاهش نیز عوض شد و او در مقام مجری بود و علی ضیا مهمان! او در پاسخ به سوال علی ضیا درباره اظهارنظرهایی که راجع به برنامههای تلویزیونی میکند، با هوشمندی از این فرصت استفاده کرد و صحبت از ماجرای علی ولیخانی، کودکی که به بیماری سرطان مبتلا بود به میان آورد. علی ضیا در پاسخ به این مسئله، هیچ حرفی از وظیفه برنامه «فرمول یک» درباره شفاف کردن این ماجرا و سکوت طولانی مدتشان نزد. او بیشتر با دلخوری از رفتار عدهای از منتقدانش صحبت کرد و گفت خود او بوده که دادستانی و پلیس فتا را خبر کرده است! در صورتی که وقتی چنین اتفاقاتی در برنامه تلویزیونی میافتد، ابتدا قبل از این که شائبهای پیش بیاید، تهیهکننده یا مجری آن برنامه وظیفه دارد به مخاطبان پاسخ گو باشد، نه این که سکوت کند و منتظر بماند کسی مستقیماً طی تماس تلفنی از او سوال کند.
علی ضیا در دام حاشیهپردازی غیرحرفهای
گفتوگوی علی ضیا با امیرحسین صدیق و پیش از آن، صراحت زیادی که لاله صبوری در پاسخ به سوال ضیا درباره سن او داشت و نمونههایی شبیه به اینها، این موضوع را ثابت میکند که هر برنامه نیاز به شرایط خاصی دارد که بتوان در آن سوالات حاشیهساز و جنجالی مطرح کرد. در بعضی از برنامهها مانند «دورهمی» مجری از نظر حرفهای، یا از جنبه محبوبیت و تجربه، جایگاهی دارد که مهمان برنامه ناخودآگاه نمیتواند سوال او را بیپاسخ بگذارد یا حداقل با صراحت اعلام کند که پاسخ فلان سوال را نمیدهد. در بعضی برنامههای دیگر مانند «من و شما» از قبل بین مجری و مهمان توافقی صورت میگیرد که چند موضوع جنجالی در برنامه مطرح شود و اصلاً بعضی از هنرمندان تنها به این دلیل که راجع به موضوع خاصی، حرفهایی را برای اولین بار بگویند، انتقاد یا گلایهای مطرح کنند، در برنامه خاصی حاضر میشوند. وقتی نه این توافق و آمادگی وجود داشته باشد، نه مجری برنامه از جنبههای خاصی که اشاره کردیم، جایگاه ویژهای نداشته باشد خروجی و نتیجه گفتوگو اتفاق خوبی نمیشود، سوالات مهمی عملاً بیپاسخ میمانند و مسیر بحث به سمتوسویی هدایت میشود که مهمان میخواهد نه برنامه و مجری! به نظر میرسد «فرمول یک» برای طرح بعضی مسائل و صحبتها، باید ظرفیتش را افزایش دهد و گرنه این رویه اتفاق خوبی برای این برنامه در پی نخواهد داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد آگاهی- تعدادی از دانشجویان دانشگاه کوثر بجنورد، صبح پنج شنبه بنا به دلیل نامعلومی دچار مسمومیت شدند که تعدادی از آنان در اورژانس بیمارستان امام رضا(ع) بجنورد تحت مداوا قرار گرفتند و تعدادی نیز به مراکز درمانی خصوصی مراجعه کردند. در حالی که گفته می شود ۱۰۵ نفر از دانشجویان دچار مسمومیت شدند اما رئیس دانشگاه کوثر اعلام کرد که 17 دانشجو مراجعه مجدد داشتند. به گزارش خراسان، در پی مراجعه 13 نفر از دانشجویان غیر بومی دانشگاه بجنورد و مستقر در خوابگاه دانشجویی این دانشگاه به اورژانس بیمارستان امام رضا(ع)، مرکز بهداشت بجنورد این موضوع را تحت بررسی قرار داد. بر اساس اعلام این مرکز، افراد مراجعه کننده دچار درد شکمی بودند اما حال همگی شان مساعد بود و با درمان سرپایی مرخص شدند. این مرکز از آب و مواد غذایی مصرف شده توسط دانشجویان نمونه برداری و اعلام نتیجه آزمایش ها را به این هفته موکول کرده است.
در همین باره دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی اعلام کرد: تا عصر جمعه ۹۰ دانشجو به بیمارستان های بجنورد و ۱۵ دانشجو نیز به درمانگاه های این شهر مراجعه کردند. به گزارش خبرنگار ما، برخی دانشجویان خوابگاه دانشجویی کوثر غذای سلف سرویس این دانشگاه در چهارشنبه شب را عامل این مسمومیت دانستند.
رئیس دانشگاه کوثر بجنورد ظهر دیروز در گفت و گو با خبرنگار ما، تعداد مسمومان این حادثه را 84 نفر اعلام کرد و گفت: 71 نفر از این تعداد در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتند که 17 نفر از این تعداد بعد از مرخص شدن بازگشت مجدد داشتند. «حسینی» افزود: 13 نفر دیگر از دانشجویان نیز در دیگر مراکز درمانی تحت مداوا قرار گرفتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«قتل فجیع در پایتخت، 4 نفر قربانی جنون بوکسور تهرانی شدند»، «جنایت هولناک مرد بوکسور»، «بوکسور معروفی که 2 دخترش و پدر و مادر همسرش را کشت» و ... . این تیترها مربوط به یکی از پر بازدیدترین و داغ ترین خبرها در سایت ها و شبکه های اجتماعی طی دو روز گذشته است. در ادامه این مطلب، به انگیزه های ادعا شده توسط قاتل برای این ماجرا و واکاوی روان شناسانه آن می پردازیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نقش کلیدی مادر
تصویری از متن یک پیامک در فضای مجازی منتشر شد که در آن مادری به دلیل اینکه با فرزندش تلفنی صحبت کرده، نوشته بود: «9.5 دقیقه باهات حرف زدم، اضافه تر وایسا تا حقوقت حلال باشه» .کاربری نوشت: «درد و بلای این مادر بزرگوار بخوره به فرق سر هر چه مسئول رانتخوار و حرام خواره». کاربری هم نوشت: « مادر نقش کلیدی و مهمی در آینده، سعادت یا شقاوت فرزندانش داره برای مثال شما به نقش مادران کربلا در شکلگیری حماسه های فرزندانشان نگاه کنید».
پرده برداری نماینده سوریه از زورگیری سعودی
ویدئویی از پاسخ بشار جعفری نماینده سوریه به بیانیه نماینده سعودی در سازمان ملل مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گفت که در آن نماینده سوریه در سازمان ملل می گوید: «سعودی در حالی از لزوم تدوین قانون اساسی برای کشور من سخن میگوید که این کشور خود نه قانون اساسی دارد، نه پارلمان و نه حتی اسم! این کشور را با نام حکامش میخوانند، مانند اینکه بگوییم ایالات متحده ترامپی!» کاربری نوشت: «انگار برره رو از رویرژیم سعودی ساختن. قانونی که نداشت پول زور هم میگرفتن». کاربری هم نوشت: « دمش گرم .شک نکنید که بسیاری از همتایان عرب او اگر حکومتشون فقط به اندازه یک ماه، بحرانی را تجربه می کرد که سوریه هفت سال است بار آن را به دوش می کشد، یا به آمریکا پناهنده می شدند یا اینکه خود اکنون نماینده اپوزیسیون بودند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کشته شدن ژنرال عبدالرازق، فرمانده پلیس قندهار در جنوب افغانستان، هرچند که با توجه به فضای جنگی افغانستان، بهت آور نیست، اما قطعا تامل برانگیز است. ژنرال عبدالرازق، چهره شاخص ضد طالبان بود که به رغم وجود اتهام هایی علیه او مبنی بر دست داشتن در قاچاق مواد مخدر و رهبری گروه های مافیایی، چهره ای محبوب در تمام افغانستان به شمار می آمد.او، محبوبیت کم نظیر خود را مرهون قاطعیت منحصر به فرد خود در برخورد با گروه های تروریستی بود. این فرمانده چهل ساله که از سال 1390 عهده دار سمت فرماندهی پلیس شهر مهم و استراتژیک قندهار بود، بارها در مصاحبه با رسانه ها گفته بود که به نیروهایش دستور داده در مواجهه با اعضای گروه های تروریستی و از جمله طالبان، هیچ مماشاتی نداشته و هیچ یک از افراد مخالف را زنده نگذارند.او گفته بود که حکومت مرکزی در کابل، اسرای گروه های تروریستی را پس از مدتی، از زندان آزاد می کند و به همین دلیل به نیروهای تحت امر خود دستور داده تا هیچ یک از اعضای گروه های تروریستی را به اسارت نگیرند و به محض مواجهه در هر شرایطی به قتل برسانند.همین روش او در برخورد با مخالفان، باعث شده بود که به رغم همه اتهاماتی که به او وارد می شد، از سوی مردم به عنوان یک قهرمان تروریست ستیز شناخته شود.از سوی دیگر، طالبان نیز به همین دلیل، دشمنی ویژه ای با او داشتند و به گفته خود ژنرال عبدالرازق، بیش از 35 بار هدف حملات انتحاری و تروریستی گروه طالبان قرار گرفته بود که از همه آن ها جان سالم به در برد.آخرین حمله انتحاری علیه وی در اسفند ماه (حوت) 1396 در منزل استاندار (والی) قندهار صورت گرفت که در آن، خود والی به شدت زخمی شد و سفیر کشور امارات متحده عربی نیز پس از برداشتن جراحت شدید در همین عملیات، جان باخت.ویژگی خاص این فرمانده 40 ساله ضد طالبان این بود که اولا خود او از قوم پشتو (اصلی ترین قوم تشکیل دهنده طالبان) بود و ثانیا، زادگاه او شهر قندهار بود که خاستگاه اصلی گروه طالبان به شمار می رود.بنابراین او اولا به دلیل هم نژاد بودن با بخش عمده طالبان، در برخورد خشن با این گروه، متهم به قوم گرایی نبود و ثانیا او موفق شده بود ریشه تروریسم و افراطی گری را در خانه اصلی آن (شهر قندهار) تضعیف کند.اینک، ژنرال عبدالرازق اچکزی به طور مشکوکی در داخل ساختمان ولایت (استانداری) قندهار و در حضور عالی ترین مقام نظامی آمریکا و ناتو (ژنرال میلر) به قتل رسیده است.هرچند که حکومت افغانستان، سرباز جوانی به نام گلبدین را که از محافظان والی قندهار بود و خود نیز در صحنه قتل ژنرال عبدالرازق کشته شده، به عنوان عامل نفوذی طالبان و متهم اصلی این واقعه معرفی کرده اند و از سوی دیگر، طالبان نیز مسئولیت این رویداد را به عهده گرفته اند، اما این واقعه دارای زوایای پنهانی است که به نظر می رسد واقعیت، غیر از آن چیزی است که تا کنون به صورت رسمی اعلام شده است.نکات مهم زیر در این باره حائز اهمیت هستند:
اول این که طالبان پس از وقوع رویداد، ابتدا با انتشار بیانیه ای، مسئولیت حمله به این ژنرال و نیز فرمانده امنیتی شهر قندهار را به عهده گرفته و هدف اصلی عملیات خود را شخص عبدالرازق معرفی کردند. اما پس از چند دقیقه، این بیانیه را از صفحات رسمی خود در شبکه های اجتماعی حذف کرده و در بیانیه جدید، نام ژنرال میلر را به عنوان دیگر هدف مد نظر طالبان به بیانیه افزودند.سراسیمگی طالبان در صدور بیانیه و تعویض متن آن، به اعتقاد برخی از صاحب نظران به این معناست که اساسا طالبان اطلاع درستی از ماوقع و افراد حاضر در ساختمان استانداری قندهار نداشته اند. این مسئله این گمانه را مطرح می کند که احتمالا طالبان، نقشی در کشتن فرمانده پلیس قندهار نداشته و تنها خواسته اند با به عهده گرفتن مسئولیت آن، قدرت نمایی کنند.
نکته دوم این است که ژنرال عبدالرازق و دیگر مقام های مهم امنیتی و اداری قندهار، در جلسه ای مشترک با عالی رتبه ترین مقام نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان کشته شدند. روش معمول نیروهای آمریکایی در تامین امنیت مقامات نظامی خود این است که در محل جلسات آن ها، به هیچ سرباز افغانستانی اجازه آمد و شد نمی دهند چه رسد به این که سرباز افغانستانی، مسلح بوده و امکان تیر اندازی نیز داشته باشد. حال این مقام آمریکایی اگر ژنرال میلر باشد، به صورت طبیعی، محافظت های امنیتی بسیار بیشتر شده و اساسا امکان این که یک سرباز افغانستانی، امکان تیراندازی به سوی مقامات را داشته باشد موجود نبوده است. در این فرض، اتهام کشتن ژنرال عبدالرازق و دیگر مقامات امنیتی قندهار، متوجه خود آمریکایی ها و مشخصا شخص ژنرال میلر می شود. کسانی که این گمانه را مطرح می کنند، کشته و زخمی شدن تمام مقام های افغانستانی حاضر در جلسه و جان سالم به در بردن تمام مقام های آمریکایی را شاهدی بر مدعای خود ذکر می کنند.
سومین نکته حائز اهمیت این است که برخی از اخبار، بر وقوع نزاع لفظی میان ژنرال عبدالرازق و ژنرال میلر در جلسه فوق الذکر دلالت دارد که البته شاهد و سندی بر این مدعا وجود ندارد. اما اختلاف میان فرمانده پلیس قندهار و مقامات آمریکایی در نحوه برخورد با گروه های تروریستی و طالبان و تخطی ژنرال عبدالرازق از دستورات حکومت مرکزی در مماشات با طالبان را هرگز نمی توان کتمان کرد. مضاف بر این ها، این فرمانده به داشتن سیاست های ضد پاکستانی نیز معروف بود. با این وصف، کشته شدن او می توانست رضایت نیروهای آمریکایی، دولت مرکزی افغانستان، نیروهای طالبان و سازمان استخباراتی پاکستان را توام فراهم کند و هیچ یک از این مجموعه ها، از کشته شدن ژنرال عبدالرازق، ناراحت نیستند.این مطلب در کنار پیشرفت مذاکرات مستقیم میان آمریکا و طالبان و تقویت شایعاتی در خصوص توافق اجمالی میان دو طرف، می تواند این تصور را تقویت کند که آمریکایی ها، ژنرال عبدالرازق را وجه المصالحه خود با طالبان قرار داده و با از بین بردن او، هم امتیازی به طالبان داده اند، هم دولت مرکزی را از شر یک فرمانده قدرتمند متمرد رهانده اند و هم اپوزیسیون قوی کشور را که با محوریت ژنرال عطا محمد نور، محمد محقق و ژنرال دوستم شکل گرفته و از حمایت کامل کسانی همچون ژنرال عبدالرازق در قندهار و حاج ظاهر قدیر در ننگرهار برخوردار بودند، دچار اضمحلال و شکست کرده اند.مقامات آمریکایی مطابق یکی از مفاد پیمان امنیتی آمریکا و افغانستان از مصونیت برخوردار هستند (کاپیتولاسیون) و هیچ محکمه ای نمی تواند ژنرال میلر را حتی به عنوان شاهد برای دادن اطلاعات درباره این واقعه دعوت کند. پس به راحتی می توان واقعیت نحوه کشته شدن ژنرال را پنهان کرد و به گردن یک نفوذی فرضی طالبان انداخت.اگر این احتمال، نزدیک به واقعیت باشد، نباید از نقش زلمای خلیل زاد که هم اکنون با سمت نماینده ویژه آمریکا در صلح با طالبان ماموریت پیدا کرده، در این ترور غافل شد و نیز نباید تداوم رویداد هایی از این دست را برای مهندسی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده و ملحق شدن بخش زیادی از طالبان همسو با آمریکا به بدنه دولت دور از ذهن دانست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفتوگو با استاد بهاءالدین خرمشاهی، برای آموختن و فراگرفتن، فرصت مغتنمی است. افزون بر این، بیان شیرین و پرنشاط او، باعث میشود که جسارت پیدا کنی و بر حجم پرسشهایت بیفزایی. هنگامی که با او تماس گرفتم و خواستم درباره آخرین اثرش که قرار است به زودی منتشر شود، برای خوانندگان خراسان توضیحاتی دهد، با بزرگواری و گرمی پذیرفت. نام آخرین اثر استاد خرمشاهی که در واقع چاپ دوم، اما ویراسته و کامل شده کتاب «از شک تا یقین» محسوب میشود، «دل هم دلایلی دارد» است. استاد در گفتوگو با خراسان، از چرایی و چگونگی انتخاب این عنوان و محتوای غنی کتاب سخن گفت؛ گفتوگویی که علاوه بر بحث درباره محتوای کتاب، گاه به عرصه مباحث خداشناسی و ایمان نیز کشیده شد و زمینه را برای طرح بحثهای شیرینی در این باره، فراهم کرد.
انتخاب عنوان «دل هم دلایلی دارد»، چگونه رقم خورد؟
«دل هم دلایلی دارد» نام کتابی است از بنده، در زمینه دین و ایمان که البته بیشتر درباره ایمان است. در همین آغاز بگویم که این نام را از نوشتههای پاسکال، دانشمند و فیلسوف اواسط قرن 17 میلادی در فرانسه که عمر کمی داشت اما آثار بسیار قابل توجهی در حوزه های مختلف علمی از خود بر جا گذاشت، گرفتهام. از دستاوردهای علمی پاسکال، امروزه در هواشناسی، علوم مربوط به رایانه و همچنین هیدرولیک، فراوان استفاده میشود. با این حال، این دانشمند فرانسوی، در زمینه علوم انسانی هم، دارای آثار مهمی است. در این عرصه، دست کم دو اثر مهم را از او میشناسیم؛ یکی «اندیشهها» که نام کتابم را از متن آن گرفتهام و در ادامه توضیح خواهم داد و دیگری، «نامههای ولایتی» است؛ درباره مباحث درونبینی مبتنی بر الهیات مسیحی. این کتاب متأخر او به کار دینپژوهان حرفهای میآید و بس و تا جایی که اطلاع دارم، هنوز ترجمه نشده است. اما کتاب اندیشهها، ترجمه شده و سطح کتاب، به لحاظ محتوایی، بسیار بالاست. «اندیشهها» به صورت جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف نوشته شده و به اعتقاد من، نوعی خاطره نویسی فکری است. پاسکال در این کتاب، کمتر به رویدادها میپردازد. امیدوارم که یک مترجم و فرانسویدان خوب که در عرصه مباحث ایمانی و عرفانی هم دارای ذوق و سلیقه باشد، همت کند و ترجمهای جدید از این کتاب ارائه دهد و من هم، قول میدهم که بر این ترجمه، مقدمهای بنویسم. اما درباره «دل هم دلایلی دارد»، باید بگویم جمله کامل در کتاب پاسکال به این شکل آمده است که «دل هم دلایلی دارد که عقل از آن ها بیخبر است». همه اهل علم و به ویژه فیلسوفان، از مخاطبان و افرادی که ادعایی را در مقابل آن ها طرح میکنند، استدلالهای عقلانی میخواهند و معتقدند که آنچه با برهان ثابت میشود، در جهان علم قابل قبول است. این سخن، اگرچه درست به نظر میرسد، اما تمام آنچه میتوان گفت، نیست و موضوع «دل هم دلایلی دارد»، بررسی مابقی آن چیزی است که میتوان بیان کرد. این کتاب، در چاپ اول، نامی دیگر داشت. آن را به انتشارات دیگری سپردم که متأسفانه در آن اشتباهاتی وجود داشت و به خوبی هم توزیع نشد.
فکر میکنم توزیع کتاب خیلی سختتر از انتشار آن باشد.
همینطور است؛ اصلا یکی از دلایل قوت ناشران بزرگ، توانایی آن ها در توزیع مناسب کتاب است که این روزها، خیلی از آن ها برای انجام این کار، با مشکلات عدیده روبهرو هستند. شاید خیلیها ندانند، اما 40 درصد قیمت پشت جلد کتاب، صرف پخش آن میشود؛ این در حالی است که مؤلف، فقط 10 تا 15 درصد قیمت پشت جلد کتاب را میگیرد.
دلایلی که دل دارد و شما در کتابتان به آن پرداختهاید، چیست؟
منظور ما از دل، عضو صنوبری شکلی که در سمت چپ قفسه سینه قرار دارد و خون را پمپاژ میکند، نیست؛ دل، مظهر قوای دَرّاکه انسان است. جالب است که در همه زبانهایی که پیشینه فرهنگی سترگی پشت سر آن هاست، دل در همین معنای مرکز احساسات و قوای دَرّاکه انسان مورد استفاده قرار میگیرد. در این معنا، دل، مرکز تجلیات معنوی و شهودی نیز هست. برخی از پژوهشگران که تصور درستی از این مفهوم ندارند، حتی به متون مقدس هم خرده میگیرند که چرا در آن ها، دل به عنوان مرکز احساسات معرفی شده است!؟ غافل از اینکه این مفهوم، در زبان و بیان اندیشمندان، از شرق گرفته تا غرب، از حافظ گرفته تا پاسکال، ساری و جاری است و همه بر این معنا، توافق دارند. حتی در زبان روزمره و محاورهای، شما با اصطلاحاتی مانند «دلم نیامد»، «به دلم افتاد» و ... روبهرو هستید که حکایت از این نگاه عمومی به معنای «دل»، در فرهنگ ما دارد. من یکبار تصمیم گرفتم کلماتی را که در زبان فارسی با «دل» شروع می شود، جمع آوری کنم؛ چیزی حدود 300 کلمه شد. پاسکال میگوید که این دل، این مرکز قوای دَرّاکه، دلایلی برای شناختن دارد که عقل استدلالی، عقل ریاضی دان و فلسفهدان، از آن خبر ندارد.
به نظر میرسد که بیشتر انسانها هم برای شناختی که از جهان به دست می آورند، متوسل به همین دلایل میشوند.
همینطور است که میگویید. اگر شما از انسانها بپرسید که چگونه به خدا ایمان آوردهاید، عده کمی هستند که به استدلال عقلانی متوسل میشوند و خداشناسی خود را برخاسته از عقلانیت و استدلال معرفی میکنند؛ در مقابل، گروه زیادی از مردم، میگویند که «دلم گواهی میدهد»، «به دلم برات شده است» و ... ، یعنی شناختشان نسبت به خداوند، ناشی از دلایلی است که دل به آن ها عرضه کرده است. با این که من در بحث خداشناسی، استدلالهای عقلی خودم را دارم و آن را در معرض بحث و بررسی اهل فن نیز قرار دادهام و نقش مهمی هم در تداوم ایمان من دارد، اما آن حس نهانی که در دل دارم، آن حسی که حالتی عرفانی و غیرقابل وصف را در انسان به وجود میآورد نیز، در این خداشناسی، مؤثر است. این مسیر، مسیر اصلی عرفا برای شناخت خدا هم محسوب میشود. میدانید که بزرگ ترین سرمایه عارفان حقیقی، واردات قلبی آن هاست. کسانی که در خداشناسی مقام شامخی پیدا کردهاند، مراقب واردات قلبی خود بوده و جز خداوند را به آن راه ندادهاند. از یکی از معصومین(ع) پرسیدند که چگونه به مقام بندگی و طاعت خداوند دست پیدا کردید؟ فرمودند: از نشستن بر دروازه دل و محاسبه کردن این که چه در دل میآید و چه میگذرد.
نامی که برای چاپ نخست کتاب برگزیده بودید، چه بود؟
این کتاب در چاپ نخست، با نام «از شک تا یقین» منتشر شد و حجم آن، حدود 150 صفحه بود. در چاپ جدید که عنوان «دل هم دلایلی دارد» را برای آن برگزیدهام، حجم کتاب بیشتر شده است؛ چون پیوستهایی را بر آن افزودهام. یکی از این پیوستها، مقالهای با عنوان «خدا» است که من آن را برای دانشنامه «دانشگستر» نوشته بودم و چون هر کسی، توانایی خرید این دانشنامه گرانقیمت را ندارد، با کسب اجازه از ناشر، این مقاله را به عنوان پیوست، به «دل هم دلایلی دارد» افزودم.
کتاب در قالب متن یکپارچه نوشته شده است یا به صورت فصل به فصل و مقاله به مقاله؟
متن کتاب به صورت یکپارچه است؛ اما من این پیوستها را به آخر کتاب اضافه کردهام.
بقیه پیوستها حاوی چه مقالاتی است؟
یک مقاله هم از مرحوم پدرم آوردهام که عنوانش «ربط حادث به قدیم» است؛ یعنی در این جهان حادث، هر آنچه مخلوق و غیرخداست، چگونه با خداوند که قدیم است، ارتباط دارد. این مسئله، یکی از دشوارترین مباحث فلسفی است. این مقاله هم، یک بار در «آرامنامه» چاپ شد؛ اما این مکتوب را هم خیلیها در اختیار ندارند. به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را دوباره در این کتاب منتشر کنم. تفاوت دیگری که بین «دل هم دلایلی دارد» با «از شک تا یقین» دیده میشود، پیشگفتار جدیدی است که من بر کتاب نوشتهام.
کارهای فنی چاپ و نشر «دل هم دلایلی دارد» در چه مرحلهای است؟
حروفچینی انجام شده است، ولی چون گرفتار دانشنامه حافظ بودم، از این کتاب غافل شدم. ناشر هم روی حساب دوستی قدیم، صبر کرد، هرچند راغب بود کتاب هرچه زودتر روانه بازار نشر شود.
استاد خرمشاهی، شما در انتخاب نام برای آثارتان، بسیار خوش سلیقه و دقیق هستید. بفرمایید که اولاً، دلیل تغییر نام کتاب چه بود و ثانیاً، معمولاً چه عواملی را برای انتخاب نام آثارتان، مد نظر قرار میدهید؟
«از شک تا یقین»، اسمی خوب، اما ساده بود. من برای انتخاب اسم کتابها، دقت ویژهای به خرج میدهم. مثلا برای اسم مجموعهای از مقالاتم، «فرصت سبز» را انتخاب کردم. چند تا از این نامها برگرفته از اشعار سهراب سپهری و چند تا هم برگرفته از اشعار حافظ بود. من به کوتاهی عنوان هم خیلی توجه میکنم و معتقدم که عنوان کوتاه، زیباتر است. از بزرگان ما، افرادی مانند مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب و استاد دکتر شفیعی کدکنی، در عنوان گذاشتن روی کتابهایشان، واقعاً صاحب سلیقه بوده و هستند. من هم سعی میکنم، عنوانی جذاب را برای کتابم انتخاب کنم. اگر عنوانی را که برگزیدم، با وجود سادگی و زیبایی، نتوانست مفهوم را برساند، داخل پرانتز چیزی را بر آن میافزایم تا مکمل عنوان باشد و معنا را برساند.
«دل هم دلایلی دارد»، از کجا آغاز می شود و در کجا به انجام میرسد؟
پرسش خوبی است؛ طرح موضوع در این کتاب، به جای اینکه خطی باشد، دایرهای است؛ یعنی انجام کار همان جایی است که آغاز کار در آنجا قرار دارد. این کتاب درباره اصالت ایمان است. هر چند میتوان برای ایمان آوردن یک فرد خدانشناس، متوسل به استدلال عقلی شد، اما ایمان، متکی به استدلال نیست. ایمان از واردات قلبی است و نیازی به دلیل ندارد.
اگر قرار باشد به خوانندگان کتاب سفارش کنید که به یکی از مباحث کتاب، دقت نظر بیشتری داشته باشند، کدام مبحث کتاب را نام میبرید؟
این کتاب یک تکه است و حجم زیادی هم ندارد؛ در حد یک مقاله است که موضوعی را بررسی می کند و آن را به پایان میرساند. بنابراین، نمیتوان بخشی از آن را بر بخش دیگر، ترجیح داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اسعدی – رنجبر- لایحه اصلاح قانون مطبوعات در هیئت دولت بررسی و تایید شده است و به زودی برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارسال می شود.
به گزارش خراسان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پنج شنبه گذشته با اعلام این خبر در آیین افتتاحیه اجلاسیه سراسری خانه های مطبوعات و رسانه های کشور در ساری افزود: در این اصلاح قانون سعی شده است تا همه مقررات مورد نیاز مطبوعات به طور کامل دیده شود و نگاه حاکم بر آن نیز پیشروانه است.
«سید عباس صالحی» ادامه داد: پیش نویس جدید نظام جامع رسانه ای نیز تدوین شده و در کمیسیون فرهنگی در حال بررسی و برای ارجاع به دولت به منظور تصویب آماده است.
او بیان کرد: به منظور ایجاد استقلال مالی بیشتر در مطبوعات نوبنیاد، این روزنامه ها تا سه سال نخست از زمان آغاز فعالیت شان، از دریافت یارانه دولتی محروم هستند و هیچ طلبی از محل یارانه دولتی نخواهند داشت.
کاغذ مطبوعات با ارز دولتی ٤ هزار و ٢٠٠ تومانی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به این که کاغذ مشمول دریافت ارز دولتی است، اظهارکرد: دولت با وجود مشکلات اقتصادی در کشور قبول کرد که کاغذ مطبوعات با ارز دولتی چهار هزار و ٢٠٠ تومانی تامین شود.«صالحی» کاهش سرانه روزنامه خوانی در کشور را نیز مورد توجه قرار داد و گفت: براساس طرح پیمایش ملی، مصرف رسانه ای که در قالب ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال ٩٤ انجام شد، زمان روزنامه خوانی در کشور رو به کاهش است.
وی افزود: این در حالی است که این پیمایش ملی نشان می دهد میزان گرایش مردم به سمت اینترنت و شبکه های مجازی و ماهواره در مقایسه با روزنامه ها رو به افزایش است.
میانگین تماشای تلویزیون ١٩٤دقیقه
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: میانگین تماشای تلویزیون در روز در کشور ١٩٤دقیقه است و استفاده از شبکه های ماهواره ای به ٤٨ دقیقه رسیده و در میان استان های کشور، کرمانی ها بیشترین زمانشان را صرف تماشای تلویزیون می کنند.
«صالحی» با بیان این که میانگین استفاده از شبکه های ماهواره ای در کشور، ٤٨ دقیقه در روز است، تصریح کرد: مردم کردستان با ١١٦ دقیقه و خراسان جنوبی با ٨ دقیقه در روز بیشترین و کمترین مخاطبان شبکه های ماهواره ای در کشور هستند.
روزنامه خوانی ٢٨ دقیقه در روز
وی گفت: میانگین مصرف رسانه های مطبوعاتی در کشور ٢٨ دقیقه در روز است و مردم تهران و البرز با ٤٤ و ٤٣ دقیقه در روز، بیشترین مصرف رسانه های مطبوعاتی را در کشور دارند.
استفاده از اینترنت 169 دقیقه در روز
وی میانگین استفاده از اینترنت در کشور را ١٦٩ دقیقه اعلام و بیان کرد: هرمزگان با ٢١٥ دقیقه در روز، بیشترین استفاده از اینترنت را در کشور دارد.
رئیس خانه مطبوعات و رسانه های کشور نیز در این آیین به مشکلات رسانه های مکتوب و خبرنگاران اشاره کرد و گفت: خبرنگاران مشکلات صنفی بسیار زیادی دارند.
«کواکبیان» افزود: هنوز مدیرانی هستند که خبرنگاران را پشت در اتاق خود منتظر نگه می دارند و هنوز خبرنگاران مأمن امنی ندارند و با هر خبر انتقادی، از آن ها شکایت می شود.
او از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست تا به خبرنگاران و رفع مشکلات آن ها توجه داشته باشد.
وی با مظلوم برشمردن مطبوعات گفت: قطع مطبوعات نخستین قدم صرفه جویی دستگاه هاست و برای صرفه جویی، اولین کاری که انجام می دهند، کم یا حذف کردن اشتراک مطبوعات است.مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این مراسم گفت: خانه های مطبوعات در سراسر کشور به عنوان تشکل صنفی باید جذب حداکثری داشته باشند.سید محمدرضا دربندی راهکار جذب حداکثری را بهره گیری از توان خبرنگاران غیر عضو خانه های مطبوعات در استان ها اعلام کرد و افزود: خانه های مطبوعات ضمن این که این خبرنگاران غیر عضو را ترغیب به عضویت در این تشکل صنفی می کنند، باید از دیدگاه ها و نظرات آن ها نیز استفاده کنند.
وی رعایت اصول اساسنامه را برای فعالیت کاری خانه های مطبوعات کشور ضروری دانست و خاطرنشان کرد: خانه های مطبوعات باید همه کارهای خود را براساس اصولی که اساسنامه تبیین کرده است، اجرایی کنند.
به گزارش خراسان، در این نشست دو روزه، مجمع عمومی خانه های مطبوعات و رسانه های کشور نیز برگزار شد و اصلاحات بخش هایی از اساسنامه خانه مطبوعات و رسانه های کشور به تصویب رسید. همچنین اعضای هیئت مدیره خانه های مطبوعات کشور در یک کارگاه آموزشی شرکت کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شریفی- دو روز مانده به انتخابات پارلمانی یعنی حدود ساعت 4 عصر پنج شنبه، در حالی که مذاکره ژنرال عبدالرازق با ژنرال میلر به مشاجره می انجامد، فرمانده نیروهای آمریکایی دفتر استاندار را ترک می کند و به سمت بالگرد خود می رود. درست در همین لحظه است که فرمانده پلیس و رئیس امنیت ملی استان قندهار توسط «گلبدین» محافظ شخصی استاندار ترور می شوند و دیوار امنیت جنوب فرو می ریزد. طولی نمی کشد که نیروهای طالبان مسئولیت این حمله را بر عهده می گیرند. همان هایی که طی هفته های گذشته دو بار در دفتر سیاسی خود در قطر، با زلمی خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا دیدار کرده اند. گفتنی است که والی قندهار نیز زخمی شده و در بیمارستان بستری است. این روایتی از جلسه ای است که قرار بود با موضوع تامین امنیت انتخابات برگزار شود. یک روز پس از ترور عبد الجبار قهرمان، نامزد مطرح استان جنوبی هلمند، جلسه ای امنیتی در دفتر استاندار قندهار (استانی در جنوب شرق افغانستان) برگزار شد. ژنرال «عبدالرازق اچکزی» فرمانده پلیس قندهار، ژنرال «عبدالمؤمن حسین خیل» رئیس امنیت ملی قندهار، «اسکات میلر» فرمانده جدید نیروهای آمریکایی در افغانستان و استاندار قندهار در این جلسه حضور داشتند؛ جلسه ای که به خون کشیده شد. در افغانستان عبدالرازق اچکزی 40 ساله که سال 2011 به سمت رئیس پلیس قندهار منصوب شد، از چهرههای قاطع در برابر پاکستان و طالبان شناخته میشد و نقش او را در امنیت منطقه جنوبی افغانستان کلیدی میدانستند. این حمله شاید یکی از مهم ترین رویدادهای امنیتی در ۱۷ سال گذشته افغانستان باشد. ژنرال عبدالرازق، یکی از مقتدرترین فرماندهان دولت در جنوب افغانستان بود که توانست، امنیت نسبی را به مردم بازگرداند. در منطقه ای که خاستگاه طالبان است این حمله و به ویژه حمله به ژنرال عبدالرازق، میتواند توازن امنیتی در جنوب افغانستان را متحول سازد. حالا در غیاب «قهرمان» و «اچکزی» به عنوان چهرههای با تجربه و قاطع، طالبان میتواند مناطق تحت نفوذ خود را گسترش دهد. اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان، تیمی را برای بررسی این موضوع به قندهار فرستاده است. پیش از این، فرمانده پلیس قندهار نزدیک به ۱۰ بار هدف سوء قصد قرار گرفته بود. اکنون در سایه این امنیت متزلزل، مردم افغانستان پای صندوق های رای می روند تا از میان حدود 2500 نامزد، 249 تن از آن ها را به کرسی نمایندگی پارلمان بنشانند. در این میان انتخابات استان قندهار به دلیل ناامنی با یک هفته تاخیر برگزار خواهد شد. این انتخابات در حالی برگزار می شود که طالبان ضمن تحریم انتخابات، تهدید به حمله به مراکز انتخاباتی کرده است.
ژنرال عبدالرازق که بود؟
ژنرال عبدالرازق اچکزی از فرماندهان جوان و مشهور اهل (سپین بولدک) قندهار بود، که نقش مهمی در نبردهای قندهار داشته و به دلیل فرماندهی عملیات های مختلف در استان های جنوبی افغانستان، پایه ثبات و امنیت جنوب تلقی میشد. وی با ائتلاف نجات افغانستان (ائتلاف عطامحمد نور، ژنرال دوستم و محمد محقق) هم پیمان بود. محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان و فرمانده عبدالرازق، روابط بسیار گرمی نداشتند. رازق در زمان طالبان اسیر این گروه شد اما موفق شد از دست آن ها فرار کند. پدر و عمویش توسط جنگجویان این گروه کشته شده بودند. فرمانده رازق از آغاز فعالیت دولتهای پس از طالبان در نقش فرمانده پلیس مرزی قندهار در سپینبولدک در مرز ناآرام افغانستان با پاکستان کار کرد. با اوج گرفتن حملات طالبان و رسیدن پای جنگجویان این گروه به دروازههای ورودی شهر قندهار، احمد ولی کرزی، رئیس پیشین شورای ولایتی قندهار و اسدا... خالد، والی سابق قندهار، از او برای مقابله با این تروریست ها کمک خواستند. ژنرال رازق با راهاندازی اولین عملیات مستقل نیروهای افغان در سال ۲۰۰۸، طالبان را که با هدف کنترل بر قندهار تا حومههای شهر رسیده بود، عقب زد. با کشته شدن خان محمد مجاهد، فرمانده سابق پلیس قندهار در سال ۲۰۱۱، ژنرال رازق بر کرسی فرماندهی پلیس ولایت تکیه زد. توفیق این ژنرال در سرکوب شورشیان در قندهار و فراهم کردن زمینههای بازسازی شهر، محبوبیت و نفوذ او را در بین مردم چند برابر کرد.دامنه نفوذ ژنرال رازق فراتر از قندهار، تا ارزگان، زابل و هلمند هم میرسید. گفته میشد در حوزه جنوب هرجا که شورشیان جولان می دادند، ژنرال رازق هم پیدا میشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امیر قلعهنویی، سرمربی سپاهان به اتفاقات اخیر تیم ملی و تیم امید و توهین کیروش و دستیارش به استیلی، مدیر تیم امید واکنش نشان داد و گفت: «علی پروین بزرگ فوتبال ایران است اما من از او گلایه دارم. چرا فقط وقتی به استیلی توهین شد او به این قضیه ورود کرد؟ چرا در این چند سال در مقابل رفتارهای او سکوت کرده بود؟ اگر پروین مانند حال حاضر به صحبتهای کیروش واکنش نشان داده بود این بلاها سر ما نمیآمد. 7 سال است با این گروه در حال مبارزه هستم و هزینههای زیادی نیز دادهام. چرا کمیسیون اصل 90 همانطور که قرارداد ما را نشان داد به قرارداد کیروش ورود نمیکند؟ شاید قرارداد کیروش از بندهایی تشکیل شده که او اجازه توهین و هرگونه رفتاری را با ما دارد. ما نیز متوجه شویم اگر واقعا چنین بندهایی وجود دارد مقابل او تمکین کنیم. آقایان ایرانی در حال خوار شدن است. در حال حاضر نیز کار نه دست وزیر ورزش است و نه رئیس فدراسیون بلکه همهکاره این آقاست. ۲۰۰ میلیارد جابهجا کرده و میگوید تیم ملی مال من است!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه ما هر روز، خواسته یا ناخواسته با تبلیغهای تجاری گوناگون بمباران میشویم. تبلیغهایی که به ما میگویند چه بخوریم، چه بپوشیم، در چه کلاسی شرکت کنیم و نمونههای بیشمار دیگری که گاهی کلافهکننده هستند. امروزه تبلیغات به عضو جدایی ناپذیر زندگی تبدیل شدهاست؛ بنابراین اهمیت بررسی آنها بهویژه تبلیغهایی که در رسانههای پرمخاطبتر مانند تلویزیون منتشر میشود، فقط به نقشی که در رونق اقتصادی و فروش دارند مربوط نمیشود بلکه میتواند تاثیرات مختلفی در زندگی ما داشتهباشد. همانطور که تبلیغ صحیح و اصولی به مصرفکنندگان در انتخاب بهینه کالا و خدمات مورد نیازشان کمک میکند و کیفیت زندگی آنها را ارتقا میدهد؛ نادیده گرفتن فرهنگ عمومی جامعه و نشان دادن سبکهای نامتعارف زندگی، به تدریج جو روانی جامعه را ناسالم میکند؛ بهویژه در شرایط فعلیِ اقتصاد که بخشی از مردم در تهیه نیازهای اولیه زندگیشان با مشکل روبهرو هستند و کیفیت زندگیشان به بینقصی آنچه تبلیغات نمایش میدهند، نیست. در پرونده امروز به آسیبشناسی تبلیغاتی پرداختهایم که با زندگی واقعی بیشتر مردم فاصله قابل ملاحظهای دارند و با بهرهگیری از اطلاعات چند کارشناس از تاثیرات پنهان آن در اقتصاد، جامعه و زندگی روزمره پرده برداشتهایم. با ذکر این توضیح که این پرونده درباره ویژگیهای تبلیغ خوب و پیامد تبلیغ لوکس است و به اصل ضرورت جذب آگهی برای رسانه مثل صداوسیما که باید با درآمدزایی روی پای خودش بایستد، ورود نکردهایم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.