نگاهی به «اکنون»؛ مجموعه شعر جدید فاضل نظری غزلسرا
تعداد بازدید : 31
شاعر باید از قلهاش عبور کند
اکرم انتصاری- «اکنون»، ششمین کتاب شعر فاضل نظری طی دو هفته گذشته موضوع صحبتِ شاعران و شعربازهای بسیاری بود. حال تب اخبار رونمایی از این کتاب پایین آمده است و رسیدن این کتاب به چاپ پنجم در همان روزهای نخست حکایت از این دارد که فرصت خواندن آن برای خیلیها فراهم شده است. انتشار «اکنون» باعث شد تا نگاهی بیندازیم به روند شاعری فاضل نظری پس از سه گانه شعرش، یعنی «ضد» که با آن بارها مورد تشویق قرار گرفت تا «اکنون» که سه شنبه 14 اسفند در فرهنگسرای ارسباران از آن رونمایی شد.
«اکنون» عاقلتر از «ضد» است
شاید اشعار «اکنون» طبق گفته فاضل نظری در این کتاب جامه عاشقانه به تن داشته باشند اما مضمون غزلها، عاشقانه صرف نیست. لحن فاضلِ در آستانه 40 سالگی در این کتاب نسبت به آثار قبلی او به خصوص «ضد» که در زمان انتشار آن در دهه سوم زندگی خود قرار داشت، پرسشگرتر است و تنها عشق مسئله او نیست. شاید به همین دلیل است که عاشقانههای او در «ضد» بیشتر به دل مینشیند. به طور مثال او در «ضد» عشق را مهمانی میداند که دیر آمده اما باز هم مقدمش را مبارک میداند و میسراید:« ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر/ دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی» یا برای آن فرصت و مجالی قائل است و به همین دلیل مینویسد:« تمامش کن ای عشق و آغاز کن/ دگر فرصتی نیست! کم ناز کن». این لحن عاشقانه در مجموعه شعر «کتاب» نیز غالب است و او نسبت خود و عشق را این طور تعبیر میکند:« نسبت عشق به من نسبت جان است به تن/ تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من» یا «گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم/ عشق اگر حق است این حق تا ابد بر گردنم» اما همین شاعر در «اکنون» مینویسد: «عشقها داماند و دلها صید و گیسوها کمند/ بگذر و بگذار، دل در هرچه میبینی مبند». انگار که پختگی ناشی از گذر عمر به شوریدگی و شیدایی عشق جوانی غلبه کرده باشد و شاعر در حالی که از عشق ناامید است به آن نیمنگاهی هم دارد و میگوید: «ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه/ روید ز سنگفرش خیابان جوانهای» یا «شراره غم عشق آتش افکن است هنوز/ بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز».
فاضل باید از شعر خود عبور کند
فاضل نظری، کار خود را در عرصه چاپ شعر با «گریههای امپراتور» که اکنون بیشتر از دیگر آثار او به چاپهای مجدد رسیده است، در سال 83 آغاز کرد. این روند با چاپ «اقلیت» در سال 85، «آنها» در سال 88 و پس از آن «ضد»، «کتاب» و «اکنون» با فاصلههای دو ساله ادامه پیدا کرد. هرچند بیشتر آثار فاضل نظری تاکنون مورد توجه بوده اما به جرئت میتوان گفت هیچ کدام به اندازه «ضد» او را به اوج نبرده است. با وجود فاصله غزلهای فاضل در این کتاب با غزل بسیاری از شاعران و وجود چندین غزل ناب در این کتاب، با کمی تامل میتوان گفت فاضل هنوز نتوانسته قله بلندتری از غزل برای خود بسازد و از قله «ضد» عبور کند. او در شعر فارسی ماندگار میشود اگر بتواند چند شاهکار ادبی در غزل خلق کند و نگاهش را از پشت سر و کتاب های دیگرش به خصوص «ضد» بردارد و نگاهی نو و حکیمانه شبیه همان چیزی که در آثار اولیه او دیدیم به شعرش بیشتر و بیشتر تزریق کند.