گفتوگو با 2 عکاس ورزشی شناخته شده درباره تلخیها و شیرینیهای شغل هیجانانگیزشان
تعداد بازدید : 135
سمفونی چلیک چلیک ها کنار زمین
یک شغل
نویسنده : محمدعلی محمدپور | روزنامهنگار
«عکاسی، هنر ثبت لحظههاست». این جمله کوتاه را میتوان تعریفی فشرده و مختصر از کار عکاسی دانست. کاری که امروزه نه تنها یک هنر و سرگرمی که یک شغل محسوب میشود. امروزه در بین همه رشتههای گوناگون عکاسی، «عکاسی ورزشی» یکی از دشوارترین و حساسترین انواع عکاسی است. در عکاسی ورزشی، یک عکاس خیلی وقتها باید از فاصله دور، لحظاتی را ثبت کند که به سرعت اتفاق میافتند، فقط یک بار رخ میدهند و سرشار از هیجان و تحرک هستند. فکر کنید لحظاتی مثل «لحظه با دست گل زدن مارادونا در جام جهانی 1986»، «لحظه فریاد پیروزی محمدعلی کلی 23 ساله بر جسم زمین افتاده سانی لیستون، قهرمان بوکس جهان»، «لحظه ضربه سر زیدان به سینه ماتراتزی در فینال جام جهانی 2006» و ... به عنوان تاریخیترین لحظات ورزش جهان، مگر چند بار قرار است اتفاق بیفتند و کسی که به موقع نتواند ثبتشان کند چه فرصتی برای جبران خواهد داشت؟ با این توضیحات به سراغ پرونده امروز میرویم که به شغل «عکاسی ورزشی» اختصاص دارد. برای نوشتن این پرونده با «ابوالفضل امانا...»، عکاس باسابقه ورزش کشورمان و همچنین «پریسا پورطاهریان» به عنوان یکی از موفقترین عکاسان ورزشی خانم، گفتوگویی انجام دادیم تا اطلاعات بیشتری درباره شغل شان و زیر و بمهایش بگیریم.
گفتوگو با «ابوالفضل امانا...» یکی از شناخته شدهترین عکاسان ورزشی ایران
سفر به 40 کشور با تجهیزات 100 میلیونی
ابوالفضل امانا... متولد 1355 تهران است. به دلیل این که پدرش کار عکاسی میکرده، از همان کودکی تجهیزات عکاسی در اختیارش بوده است که این موضوع باعث شده او و برادرش «داوود» خیلی زود دست به دوربین شوند. به گفته خودش، عکاسی ورزشی را از نوجوانی در باشگاههای ورزشی شروع کرده است. او در آن سالها بهوسیله دوربین آنالوگ از ورزشکاران حاضر در باشگاهها عکس میگرفته و با چاپ و فروش آنها برای خودش درآمدی کسب میکرده است. امانا... به طور حرفهای عکاسی ورزشی را از سال 78 در لیگ آزادگان آغاز کرده است و از دیدارهای مقدماتی جام جهانی 2002 که سرمربی وقت تیمملی، میرسلاو بلاژویچ هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده داشت به عنوان اولین مسابقات مهمی که عکاسی کرده نام میبرد.
ریزهکاریها را باید تجربه کرد
استعداد، اطلاعات ورزشی، عشق به کار، تمرکز و عکسالعمل بالا مهمترین مواردی هستند که میتوان برای موفقیت در عکاسی ورزشی به آن اشاره کرد. امانا... درباره عوامل موفقیت در عکاسی ورزشی میگوید: «تجربه در کار ما خیلی مهم است. من خودم بعد از این که به چند تورنمنت آسیایی و بینالمللی رفته بودم و 10 سال از کار حرفهای ام میگذشت، در جام جهانی 2010 تازه احساس کردم کارم را خوب بلدم. نمیگویم قبلش نمیتوانستم عکاسی کنم چون بههرحال عکاسی را همه انجام میدهند، موضوع تسلط در کار است که به تدریج حاصل میشود اما فارغ از بحث تجربه، به نظر من کسی که وارد این حوزه میشود باید عاشق کارش باشد، چون فشار کار بسیار بالاست و یک عکاس، لحظهای را نباید از دست بدهد. ضمن این که یک مسئله دیگر را هم نباید فراموش کنیم و آن هم داشتن قوای بدنی است چون در تورنمنتهایی مانند جام جهانی، جام ملتهای آسیا یا المپیک، عکاس مدام باید از مکانی به مکان دیگر جابهجا شود و تجهیزاتش را که حداقل 15 تا 20 کیلو وزن دارد همراه خودش ببرد.»
اگر حساب کتاب کنیم، نمیصرفد!
لوازم عکاسی با توجه به وارداتی بودن و وضعیت این روزهای نرخ ارز خیلی گرانقیمت هستند. شاید تنها ابزار عکاسی که امروزه میتوان ایرانیاش را تهیه کرد کیف دوربین است که تازه آن هم کیفیت مطلوبی ندارد. امانا... درباره هزینهها و درآمدی که یک عکاس ورزشی در ایران دارد، این گونه توضیح میدهد: «با توجه به سرمایهای که شما باید به کار بگیرید اگر از لحاظ اقتصادی حساب کنیم، عکاس ورزشی بودن نمیصرفد. چون شما نیاز به تجهیزات قوی دارید و اگر نخواهید لوازم خوبی تهیه کنید، نمیتوانید کار باکیفیت انجام دهید. یک نفر برای تهیه تجهیزات مناسب باید چیزی حدود 100 میلیون خرج کند بنابراین اگر ماهی پنج میلیون هم درآمد کسب کند این مقدار نسبت به لوازمش چیزی به حساب نمیآید. از آن طرف این روزها بیشتر روزنامهها و خبرگزاریها مشکلات مالی دارند و حقوق خوبی نمیتوانند به عکاس پرداخت کنند. تا وقتی هم که قانون کپیرایت رعایت نشود در همه رشتههای هنری این مشکل وجود دارد. بههرحال عکس هم یک کالا مثل همه کالاهای دیگر است اما چون شکل فیزیکی ندارد و کالای دیجیتال است خیلیها آن را به حساب نمیآورند. شما ببینید در کل دنیا از وقتی دوربینهای دیجیتال آمدند، عکسها اصولا با کیفیتتر شدند و در کنارش قیمت عکسها بالا رفت در حالی که در ایران موضوع کاملا برعکس اتفاق افتاد.»
آموزش آکادمیک نداریم
در همه رشتههای هنری یکی از موارد مهم برای تربیت نیروهای حرفهای آموزش آکادمیک و بهروز است. از آقای امانا... درباره وضعیت آموزش در عکاسی ورزشی میپرسم که میگوید: «یک وقتهایی کارگاه های کوتاه برگزار میشود اما به آن معنا آموزش آکادمیک نداریم. مثلا خودِ من دارم یک کتاب در حوزه عکاسی ورزشی مینویسم که می تواند مرجع مقدماتی برای این کار بشود. من دوست دارم تجربیاتم را منتقل کنم. الان عده زیادی هستند که هنوز چیزهای زیادی نمیدانند و دارند غلط عکاسی میکنند و جایی هم نیست که به آن ها این کار را اصولی یاد دهد. دلیل تفاوت سطحی که بین عکاسی ورزشی ما با کشورهای پیشرفته وجود دارد هم چند عامل است. اول این که ما به اندازه کافی لوازم قوی در اختیار نداریم. نکته دیگر این که سطح کیفی امکانات سختافزاری، شکل و شمایل ورزشگاهها، حتی لباس ورزشکاران و ... در کشورهای پیشرفته واقعا خیلی شرایط بهتری دارند. ضمن این که عکسهای ما در ایران عمدتا فقط استفاده داخلی دارند اما کشورهایی مانند آلمان، آمریکا، اسپانیا و ... چون ورزشکاران بینالمللی بیشتری دارند و رقابتهای معتبری در کشورشان برگزار میکنند طبیعتا در تمام دنیا از طرف مجلات و خبرگزاریهای مختلف عکسهایشان استفاده و این باعث میشود درآمدزایی و دیده شدنشان بیشتر باشد.»
بااستعدادها وارد کار شوند
امانا... تاکنون چند جامجهانی، جام ملتها و المپیک را تجربه کرده و برای کار عکاسیاش حدود 40-50 کشور را دیده است. وقتی میخواهم از آرزوهایش برای خودش و عکاسی ورزشی کشور بگوید، این گونه پاسخ میدهد: « دوست دارم این کار پیشرفت حرفهای کند و سازمانهایی که عکس استفاده میکنند برای عکس ورزشی ارزش بیشتری قائل شوند چون این عکسها سند و تاریخ به حساب میآیند. همین آژانس عکس «فتوامان» که من چند سال است دارم با درآمد شخصیام آن را پیش میبرم و برایش وقت میگذارم، میتواند بسیاری عکسها را از نابودی نجات دهد. البته ارزش وجودی فتو امان شاید الان مشخص نشود اما در سالهای آینده این پایگاه میتواند آرشیو خوبی برای عکسهایی باشد که به این صورت و به شکل مجموعه شاید هیچ جای دیگری نتوان پیدایشان کرد.»
قابهای ماندگار
در کارنامه هر عکاسی، قابهای ماندگاری وجود دارد که آن شخص میتواند تا سالها به ثبت آن لحظات افتخار کند. از «امانا...» میپرسم کدام عکسهایش را خودش بیشتر از همه دوست دارد، میگوید: «مثلا عکسی که از لحظه لگد زدن علی کریمی به ساک ورزشی در جام 2006 گرفتهام خیلی ماندگار بوده و در همان جام هم جزو 10 عکس ماندگار انتخاب شد. تنها کسی هم که توانست آن لحظه را ثبت کند من بودم. یکی از عکسهای به یاد ماندنی دیگر آن عکسی است که فرهاد مجیدی در جام باشگاهها مقابل تیم پرسپولیس در ورزشگاه آزادی از بازی اخراج شد و عدد 4 را نشان داد. همچنین آن مشت معروف کیروش مقابل تیم کره جنوبی که بسیار معروف شد».
گفتوگو با «پریسا پورطاهریان» یکی از موفقترین خانمها در زمینه عکاسی ورزشی
شروع عکاسی از پشت بام
متولد 1370 شهر سمنان و در دوره دبیرستان ریاضی فیزیک خوانده است. یک بار دانشگاه رشته مهندسی کامپیوتر قبول شده اما به دلیل علاقهای که به هنر داشته، آن را رها کرده است. دوباره کنکور داده و این بار دانشگاه تهران، طراحی صنعتی قبول شده و در همین رشته مدرک کارشناسی گرفته است. خودش میگوید از 17-18 سالگی به عکاسی علاقه مند بوده. مدتی عکاسی استودیویی، تئاتر و طبیعت کرده اما در هیچکدام آن گم شده واقعیاش را پیدا نکرده است تا این که با سایت «فتوامان» آشنا شده و برای این سایت کارهای گرافیکی انجام داده است. به تدریج به خاطر سر و کاری که با عکسهای ورزشی و البته علاقه قبلی که به فوتبال داشته، به عکاسی ورزشی علاقه مند شده است. کارش را با عکاسی والیبال بانوان آغاز کرده و امروز به یکی از خانمهای موفق در عرصه عکاسی ورزشی تبدیل شده است.
اتفاقی که نقطه عطف شد
ورزش فوتبال احتمالا یکی از سختترین رشتهها برای عکاسی ورزشی است. هم زمین بزرگ است و در نتیجه فاصله عکاسان از صحنه دور است. حالا فکر کنید برای عکاسی شرایط دشوارتر از این هم باشد و یک عکاس برای عکاسی از یک بازی به جای استقرار پشت دروازهها مجبور باشد از فاصلهای دور و از روی پشت بامهای اطراف ورزشگاه این کار را انجام دهد. «پریسا پورطاهریان» روزی را که از پشت بام یکی از خانههای اطراف ورزشگاه قائمشهر به عکاسی پرداخته این گونه روایت میکند: «من همیشه دوست داشتم بتوانم از مسابقات فوتبال عکاسی کنم اما به علت مشکلاتی که بر سر راه ورود خانمها به ورزشگاه بود این اتفاق میسر نبود. راستش من قبلاً عکسهای ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر را دیده بودم که تعدادی از تماشاگران از روی پشت بام خانههای اطراف بازیها را تماشا میکنند. بنابراین همین شد که با خودم فکر کردم شاید از همین مکان بتوانم برای عکاسی استفاده کنم. با صعود تیم نساجی قائمشهر به لیگ برتر و آغاز لیگ تصمیم گرفتم این کار را عملی کنم. من آن روز سه ساعت قبل از بازی آن جا حاضر بودم. تمام مدت دنبال این بودم که یکی از خانهها را هماهنگ کنم تا از روی پشت بامش بتوانم عکاسی کنم اما راستش تا آغاز نیمه دوم امکانپذیر نشد. تا این که بالاخره اهالی یکی از این خانهها لطف کردند و به من اجازه دادند روی پشت بامشان بروم. آن روز شرایط خیلی متفاوتی داشتم، شاید بتوانم بگویم ترکیبی از ترس و هیجان در وجودم حس میکردم. ترسم به خاطر ارتفاع و هیجانم به واسطه اولین عکاسیام از یک مسابقه فوتبال لیگ برتر بود. در هر صورت آن روز من یک نیمه توانستم عکاسی کنم و البته میتوانم بگویم آن ترس و هیجان باعث شد تمرکز لازم را در کارم نداشته باشم ولی به هرحال آن روز نقطه عطف و ماندگاری در کارنامه عکاسی من شد.»
اطلاعات ورزشی داشتن خیلی مهم است
داشتن اطلاعات کافی یکی از شاخصه های مهمی است که در هر شغلی میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، پورطاهریان درباره تجربه شخصیاش در این زمینه میگوید: «من در ورزشهایی مثل فوتبال که دربارهشان اطلاعات کافی دارم به راحتی عکاسی میکنم چون در جریان بازی، تقریبا می توانم حدس بزنم چه اتفاقی قرار است بیفتد. اما در خصوص یک سری ورزشها این اتفاق نمیافتد. مثلا خود من یک بار رفته بودم برای عکاسی از ورزش راگبی. میتوانم بگویم جزو سختترین ورزشهایی بود که از آن عکاسی کرده بودم چون واقعا نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد و این کار من را خیلی سخت میکرد. البته الان سعی میکنم اگر قرار است بروم و از ورزشی عکاسی کنم که درباره آن اطلاعات کمی دارم قبلش حداقل چند ویدئو از آن ورزش ببینم یا چیزهایی دربارهاش بخوانم تا بتوانم بیشتر با اتفاقاتی که قرار است بیفتد آشنا باشم. »
تجربه خاص جام ملتها
یکی از مهمترین زمینههای کاری یک عکاس ورزشی حضور در رقابتهای بینالمللی است. پورطاهریان که در جام ملتهای 2019 امارات حضور داشته و رقابتهای بینالمللی دیگری را هم عکاسی کرده، درباره تجربیاتش از این تورنمنتها میگوید: «من با توجه به این که یک سال دبیر عکس فدراسیون والیبال بودم بازیها و تورنمنتهای مختلفی را با فشارهای کاری متفاوت تجربه کردم، یک بازی تیم ملی فوتبال در ترکیه و چند تورنمنت با آکادمی کیا رفته بودم اما میتوانم بگویم تجربه جام ملتها واقعا تجربه متفاوتی بود. هم از لحاظ این که به نظر خودم پیشرفت کرده بودم و هم این که تورنمنت مهمی بود که تیم ملی ما در آن حضور داشت. مهمتر از همه حس راحتی بود که کنار زمین داشتم. استرس خاصی برای ورود نداشتم. زن بودنم خیلی به چشم نمیآمد و حساسیت خاصی روی من نبود. در هر صورت عکاسی در تورنمنتهای فشرده به ویژه وقتی از سوی فدراسیون یا رسانهای برویم سختیهای خودش را دارد. مثلا این که از چند ساعت قبل و بعد از بازی درگیر هستیم. عکس فرستادن، جدا کردنشان و اصلاح آنها باید با سرعت انجام شود.»
آرزوی عکاسی در اولدترافورد
پورطاهریان درباره آرزوهای خود در مسیر عکاسی ورزشی این طور پاسخ میدهد: « امیدوارم که ما خانمها بتوانیم در ورزشگاه به راحتی عکاسی کنیم، روزی بیاید که عکاسی برای ما به صورت یک آرزو درنیاید و بتوانیم بدون دغدغه کارمان را انجام دهیم. در ضمن راستش من از 10-12 سالگی طرفدار تیم منچستر بودهام و همیشه آرزویم این بوده که توی ورزشگاه اولدترافورد عکاسی کنم. بر همین اساس یکی از اهدافم این است که در این باشگاه بتوانم عکاسی کنم و مسابقات این تیم را پوشش دهم. بههرحال این آرزوی بزرگی است که برای خودم مشخص کردهام و دوست دارم به آن برسم.»