سلام، خوبین؟ ممنون از همه دوستانی که درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. قبول داریم که عکس سختی بود، برای همین پیامک های بی ربط و بی نام و کم مزه متاسفانه حذف شدن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* ما دهه پنجاه و شصتی ها همیشه اینقدر منتظر زنگ آخر بودیم تا حساب یکی رو برسیم که بدون توجه به معلم به وقت فکر میکردیم! عرفان ربیعی
* وقتی سر کلاس فیزیک بین نظریه نسبیّت اینشتین و سیاه چالهها قاط میزنی و یهو در سفر زمان میکنی! حسن قدیری
* وقتی منتظری خانمت حاضر بشه و برین بیرون! علی عباس طلایی
* وقتی میگی روم به دیوار، ولی حرفت رو درست نمیشنون و یه ساعت دیواری به روت میچسبونن! سید حسین آروند
* وقتی برای پز دادن یک ساعت بزرگ میخری رو دستت جا نمیشه و مجبور میشی رو صورتت بذاری! علی شاهرخی
* چه دقتی کرده به مسائل درسی استاد. باریکلا! جواد فرهادی
* اولین روز که یک ژاپنی بیاد این جا کار کنه میبینه بعضی کارگرها از هشت ساعت کار فقط نیم ساعت کار می کنن اونم کار آشپزی!
غلامرضا قلی پور، روستای به آباد
* داداش این جا بخش پیوند قلبه، پیوند سر و جمجمه اتاق بغلیه!
حسن قدیری
* از بس این چند روز از مغزم کار کشیدم تو مدرسه الان هنگم!
فائزه کهن شهری
* وقتی همه ازت ساعت می پرسن! علی عباس طلایی
* وقتی سر کلاس خواب بودی و بیدار شدی فهمیدی زلزله اومده!
محمد نگهبان، روستای گرجی