گروه اجتماعی-دبیرکل جمعیت مبارزه با دخانیات ضمن ابراز نگرانی از روند افزایشی راهاندازی کارخانجات دخانی در کشور، در عین حال از آن چه که صرف هزینه ۱۵ میلیون دلاری برای خرید و واردات کاغذ سیگارخواند، انتقاد کرد. «مسجدی» ضمن ابراز نگرانی از وضعیت موجود در حوزه استفاده از مواد دخانی به ایسنا گفت: یکی از مطالبات ما تدوین برنامه اساسی برای حفظ سلامت مردم از سوی نهادهای حکومتی است. تأمین مصرف مواد دخانی باید تابع عوامل قانونی باشد نه سوداگریهای بازاری. در حالی که نشریات مکتوب کشور به دلیل بالا رفتن قیمت کاغذ رو به تعطیلی هستند، هزینه شدن ۱۵ میلیون دلار برای خرید و واردات کاغذ سیگار به کشور اشتباه است.متأسفانه درحالی که برخی صنایع کشور درحال ضعیف شدن هستند یا حتی با حدود یک سوم از قدرت تولیدی در حال کارند، ما شاهد رشد کارخانههای تولید دخانیات از هشت کارخانه به ۱۵ تا بودهایم. گزارش خراسان از میزان حاکی است، براساس آمار گمرک در ۱۱ ماه نخست سال ۹۷ بیش از چهار هزار و ۲۳۶ تن کاغذ سیگار از ۱۳ کشور جهان وارد ایران شده است.واردات این میزان کاغذ سیگار باعث خروج ۱۵ میلیون و ۹۵۰ هزار و ۹۶ دلار ارز از کشور شد که رقم ریالی آن حدود یا به عبارتی ۶۷۰ میلیارد و ۷۴۱ میلیون و ۶۹۲ هزار و ۹۱۱ ریال شده است.طبق آمار گمرک واردات کاغذ سیگار از ۱۵ کشور از جمله چین، سوئیس، اسپانیا، امارات متحده عربی، اتریش و ترکیه انجام شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آرانیان- انگار قرار نیست نام محسن چاوشی از دایره حاشیه خارج شود. همین یک ماه پیش قطعه «حلالم کن» این خواننده برای فیلم «ژن خوک»، به دلیل حذف نام ترانهسرایش، حاشیهساز شد. چاوشی این بار با قطعه «جورچین» که تیتراژ سریال رمضانی «دلدار» شبکه 2 سیماست، بر سر زبانها افتاده است. پوستر این قطعه که با شعری از حسین صفا و آهنگسازی چاوشی ساخته شده، کپی از آب در آمده است.
کپی در روز روشن
هنوز چند قسمتی از پخش سریال «دلدار» نمیگذرد که مشخص شد پوستر آهنگ «جورچین» چاوشی برای تیتراژ این سریال، از یک پوستر خارجی متعلق به کنسرت گروه موسیقی استرالیایی «تیم ایمپالا» کپی شده است. طراح اصلی این پوستر، پائولو چاوز، یکی از هنرمندان مطرح گرافیک و طراحی است. در پوستر کپیکاری شده «جورچین»، نام فردی به نام امین باقری مشهور به «امین کاپتیو»، به چشم میخورد که بعد از جنجال به وجود آمده، در صفحه شخصیاش از چاوشی و هوادارانش عذرخواهی کرد و البته، بعد از چند ساعت عذرخواهیاش را پس گرفت و آن مطلب را حذف کرد. به گفته بهمن بابازاده، تهیهکننده موسیقی، این فرد بدون اطلاع چاوشی این اثر را کپی کرده است.
بیدقتیهای چاوشی
چاوشی در واکنش به این موضوع، پوستر «جورچین» را از صفحاتش حذف کرد؛ اقدامی که هم میتواند در دفاع از حقوق مولف اثر تلقی شود و هم راهی برای بستن پنجره انتقادات باشد. این که او در عرض یک ماه، با دو حاشیه جنجالی خبرساز شده، ممکن است به اعتبار و محبوبیتش در بلند مدت آسیب بزند. به نظر میرسد او باید در انتخاب افراد گروهش دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد و از افراد حرفهای و دارای کارنامه موجه تر کمک بگیرد. هنر به معنای خلق و آفرینشی تازه است و روح آن با کپی از روی دست دیگران جور در نمیآید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته، قیمت دلار در بازار آزاد روند نزولی یافت و به کمتر از 15 هزار تومان بازگشت. قیمت دلار از سه شنبه هفته گذشته وارد کانال 15 هزار تومانی شده بود. تزریق ارز به بازار و تخلیه اثرات روانی تحریم های اخیر آمریکا از مهم ترین دلایل بازگشت دلار به کانال 14 هزار تومان ذکر شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اولین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده شرکت پدیده، امروز برگزار می شود.به گزارش خراسان رضوی، اولین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده موسوم به "شرکت پدیده" صبح امروز در محل دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران در نظام اقتصادی کشور در مشهد برگزار می شود.رئیس کل دادگستری استان، روز ۱۴ اردیبهشت ماه در این باره گفت: پرونده موسوم به پدیده دارای سه متهم اصلی و تعداد زیادی متهم دیگر است که برای رسیدگی به دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی ارسال شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عبدالهی – سال گذشته بود که موضوع نام گذاری روزی به نام «روز ملی مشهد» در تقویم رسمی کشور جدی شد و دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان بر آن شد تا با دریافت نظرات کارشناسان و نخبگان، روزهای پیشنهادی را گردآوری کند. در این زمینه مسئولیت انجام مطالعات و دریافت نظرات کارشناسی، به مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد سپرده شد و برگزاری جلسات با نمایندگان دستگاه های عضو شورای فرهنگ عمومی و همچنین استادان و کارشناسان مذهبی و تاریخی از جمله اقدامات انجام شده در این خصوص بود. حالا پس از چند ماه، از میان گزینه های پیشنهادی مطرح شده، سه گزینه به عنوان پیشنهادهای اصلی مرکز پژوهش های شورای شهر انتخاب شده که در نشست تخصصی تعیین نهایی «روز ملی مشهد» مشهد بررسی و درباره آن تصمیم گیری خواهد شد.
1- رد بی چون و چرای یک گزینه
یکی از گزینه های نهایی برای بررسی در جلسه تخصصی، «روز تغییر رسمی نام توس به مشهد» است که نتایج بررسی های کارشناسی و دریافت نظرات پژوهشگران در مرکز پژوهش های شورای شهر با این پاسخ همراه بوده که «درخصوص تغییر نام توس به مشهد، تاریخ دقیقی که بتوان روز، ماه و سال آن را مشخص کرد در منابع تاریخی وجود ندارد».
بر این اساس بدون هیچ چون و چرا، یکی از سه گزینه پیشنهادی نهایی، از بین گزینه ها خارج می شود.
2- ابهام و تقریب در گزینه دوم
دومین گزینه، سالروز ورود امام رضا(ع) به مشهد است. روزی که به گفته مورخان، برای آن نیز نمی توان روز دقیقی را مشخص کرد. حتی در پژوهش انجام شده و پاسخی که در این خصوص به مرکز پژوهش های شورای شهر ارائه شده نیز به غیرقطعی بودن آن اشاره و از واژه «تقریب» استفاده شده است : «بنابر نوشته ابن باویه در کتاب عیون اخبارالرضا(ع)، امام رضا(ع) در مسیر حرکت به سمت مرو پس از خروج از نیشابور به قریه سناباد وارد شده اند. با توجه به فاصله شهرها و مقدار مسیر ممکن برای طی شدن در یک روز در آن دوران، در تحقیقات مختلف زمان ورود آن حضرت به طوس یا سناباد، «به تقریب» یک شنبه 3 جمادی الاخر سال 201 هجری برابر 11 دی ماه سال 195 خورشیدی است».
نمی توان تاریخ دقیق ورود امام رضا(ع) به مشهد را مشخص کرد
دقیق نبودن این تاریخ، همان نکته ای است که حجت الاسلام «یوسفی غروی» محقق برجسته تاریخ اسلام نیز پیش از این در گفت وگو با ما به آن اشاره کرده بود. وی در این باره گفته بود: «آن گونه که در تاریخ نقل شده، مأمون در جریان سفر به سمت بغداد، ایامی را در هر شهر می ماند و مشخص نشده که چند روز را در این شهرها توقف کرده است. بنابراین روز رسیدن وی به شهرهای دیگر از جمله سرخس نیز مشخص نیست، بر این اساس نه روز ورود و نه روز خروج وی مشخص است. از سوی دیگر، بعید به نظر می رسد که مأمون در توس نمانده باشد و در قصر «حُمَید بن قَحطَبه» (والی خراسان در دوره خلافت هارون الرشید و مامون) در سناباد، بیش از 10 روز مانده باشد. مأمون از سرخس به قصر «حُمَید بن قَحطَبه» (محل شهادت حضرت رضا (ع)) آمده و در این مسیر، از توس گذشته است. این اطلاعات وجود دارد اما هیچ سرنخی در هیچ جا به دست نمی آید که چه زمانی به توس یا سناباد رسیده باشند. تعیین این زمان امکان ندارد، مگر آن که به صورت حدسی و تخمینی، اوایل ماه ذیقعده را مشخص کرد. نهایت این است که گفته شود مأمون حدود 20 روز یا سه هفته در سناباد مانده و با این حساب اوایل ماه ذیقعده تاریخ تخمینی برای این موضوع است و امکان اعلام زمان دقیق آن وجود ندارد».
دو نکته مهم
نکته مهم این که بدون شک سیاست مدنظر در تعیین روز ملی مشهد این است که بتوان تمام نگاه های ملی را متوجه این شهر کرد و جایگاه و اهمیت این کلان شهر مذهبی جهان را بیش از گذشته نشان داد. در این مهم شکی نیست که مشهد به نام نامی امام رضا(ع) شناخته شده و همین یک ویژگی برای آن بس است، اما قطعا باید در روز ملی مشهد از همه نیازها و مطالبات این شهر نیز سخن گفت. باید در کنار زیبایی های معنوی پایتخت معنوی ایران اسلامی، از کاستی ها و مشکلات آن گفت تا مسئولان ملی بیش از وضع موجود به این شهر توجه داشته باشند، چیزی که طبیعتا در روز عزیزی مانند «سالروز ورود حضرت به مشهد» (که تعیین دقیق آن از نظر تاریخی ممکن نیست)، شدنی نخواهد بود و نکته دیگر این که، تاریخ پیشنهادی 11 دی ماه دو اشکال مهم دیگر هم دارد. اول این که یک روز پس از «دهم دی» به عنوان یکی از روزهای تاریخ ساز مشهد است. روز عزیزی که «یک شنبه خونین» نام گذاری شده و باید تا همیشه تاریخ، آن را بزرگ داشت و به یاد شهیدان آن قیام کرد. ضمن این که دی ماه مشهد به دلیل شرایط جوی، زمان مناسبی برای انتخاب روز مشهد که بتوان در آن برنامه هایی در سطح ملی وبا حضور آحاد مردم برگزار کرد، نخواهد بود.
3- گزینه سوم : هشتمین روز هشتمین ماه
اما سومین گزینه ای که مرکز پژوهش های شورای شهر آن را در فهرست گزینه های نهایی قرار داده است، پیشنهاد روزنامه خراسان است. «هشتمین روز هشتمین ماه سال» یعنی هشتم آبان هر سال، پیشنهاد متفاوتی که در کنار نداشتن ابهام، فرصت جدیدی را برای این شهر خلق خواهد کرد. اولین و مهم ترین دلیل پیشنهاد این تاریخ، عدد «8» است. عددی که همه ما ایرانیان با شنیدن آن به یاد «هشتمین امام» می افتیم و ناخودآگاه دلمان روانه مشهدالرضا(ع) می شود. این عدد سال هاست که با روح و جان ایرانیان آمیخته شده و بسیاری از عاشقان اهل بیت(ع)، هر روز در ساعت 8 صبح و 8 شب، صلوات خاصه ایشان را زمزمه می کنند. ترکیب عدد هشت با روز و ماه، یعنی «هشتمین روز هشتمین ماه سال» تاثیر آن را دوچندان می کند، به طوری که اگر از هر مسلمان بپرسیم «چرا هشتمین روز هشتمین ماه سال به نام روز ملی مشهد نام گذاری شده است؟»، بدون شک اولین پاسخش این خواهد بود که «به خاطر امام هشتم، امام رضا(ع)». همین ویژگی که همه مسلمانان جهان، چه تاریخدان و پژوهشگر و چه یک فرد عادی و غیردانشگاهی، با شنیدن این تاریخ، نام امام هشتم(ع) برایش تداعی خواهد شد، کافی است که باور داشته باشیم انتخاب هشتم آبان ماه هر سال، انتخاب خوبی برای نام گذاری به عنوان «روز ملی مشهد» خواهد بود. بماند که در این روز امکان صحبت و گفت وگو درباره همه ابعاد این کلان شهر وجود دارد و می توان در کنار هویت اصلی آن که همان امام «هشتم» است، دیگر موضوعات از جمله نیازها، دغدغه ها، کاستی ها، توانمندی ها، اعتبارات و ... را نیز بیان کرد.
تصمیم گیری در جلسه نهایی
بر اساس اطلاعات ارائه شده، مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد، طی روزهای آینده جلسه نهایی بررسی این گزینه ها را برگزار خواهد کرد تا کارشناسان نظرات خود را اعلام و گزینه نهایی خود را برای ارائه به شورای فرهنگ عمومی استان انتخاب کنند. پس از آن شورای فرهنگ عمومی استان با بررسی گزینه نهایی، در این باره تصمیم گیری خواهد کرد و روز پیشنهادی برای ثبت در تقویم رسمی کشور به نام «روز ملی مشهد» را به شورای فرهنگ عمومی کشور و دیگر نهادهای متولی، پیشنهاد خواهد کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حالی پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا به عراق سفر کرد که واشنگتن چند روز قبل ناوگان جدیدی از تسلیحات دریایی و هوایی را به منطقه ارسال کرده است. هدف اعلامی آمریکا فشار به ایران برای پذیرش تعهدات جدید هسته ای و امنیتی است. اما واقعیت چیز دیگری است. البته افرادی چون ابوهلاله تحلیلگر عرب، مدعی هستند این سفر بر خلاف ادعای اعلامی برای پیام صلح و واسطه گرایی عراق نسبت به جایگاه این کشور و رابطه حسنه بغداد با تهران است. اما ماجرا پیچیده تر از این حرف هاست و به نظر می رسد برای شناخت این موضوع باید تامل بیشتری داشت. تاملی که بر پایه شناخت منافع آمریکا از عراق و موضوعات روز بغداد است.
در خبرها آمده است، هدف اصلی سفر پمپئو راضی کردن بغداد به قرارداد با غول آمریکایی است. خبرگزاری رویترز با اشاره به این موضوع گفت : دولت عراق در حال نهایی کردن یک قرارداد 30 ساله به ارزش ۵۳ میلیارد دلار با دو شرکت اکسون موبیل از آمریکا و پتروچاینا از چین است.
هر چند این خبر توسط دولت عراق و ربط آن به معافیت تحریمی ایران تکذیب شد اما واقعیت این است که آمریکایی ها با بازیگری جدید در عراق به دنبال قراردادهای بلند مدت و البته پر هزینه هستند. کما این که خبرها حاکی از کاهش نیروی نظامی آمریکایی در عراق و جایگزینی نیروهای بلک واتر با آن هاست. به طوری که سطح درگیری امنیتی آمریکا در عراق کاهش یافته و ترامپ سناریوی جدیدی را دنبال می کند. هدف اصلی این سیاست چپاول و استعمار نوین است تا منافع جدید آمریکا که همان جذب درآمد از غرب آسیاست تامین شود. اگر بخواهیم به طور خلاصه اشاره کنیم باید گفت، هدف آمریکا تامین هزینه ۷ تریلیارد دلاری در خاورمیانه است و هدف ترامپ تامین این هزینه ها با فروش تسلیحات به عربستان، پروژه بازسازی عراق و مواردی از این قبیل است.
هدف دیگری که پشت این سفر نهفته، تغییرات ساختاری در قانون اساسی عراق است. آمریکایی ها به این جمع بندی رسیده اند تا زمانی که دولت عراق به قانون اساسی حاضر تمکین کند هیچ جای بازیگری برای آمریکایی ها نمی ماند. در واقع قانون اساسی عراق بر پایه رای بالا و جمعیت است و همین مسئله دست برتر شیعیان را در پارلمان، دولت و نهادهای اجرایی باز گذاشته و قدرت مقاومت را افزایش می دهد. سفر پمپئو در کنار هزینه های عربستان در بازسازی عراق، نشان از سناریوی جدید واشنگتن برای اصلاح ساختار قدرت در عراق است؛ به طوری که بتواند بازیگری شیعیان را مهار کند و نقش آنها را فروکاهد.
از سویی، این سفر با موضوع دیگری هم همراه بود. مسئله حشدالشعبی و بقای آن در منطقه؛ موضوعی که آمریکایی ها را نگران کرده و واشنگتن خواستار آن است تا احتمالات لازم برای مسئله معامله قرن را در نظر بگیرد. بقای حشدالشعبی به معنای حفظ کمربند امنیتی تهران تا بیروت است و از سویی آمریکا با ۱۰۰ تیپ و لشکر عملیاتی مواجه است که می تواند معادلات سیاسی را به سمت محور مقاومت تغییر دهد. حتی اگر جنگی هم میان مقاومت و آمریکا یا رژیم صهیونیستی رخ ندهد، بودن یا نبودن حشدالشعبی مسئله ای نیست که بتوان به راحتی از کنارش عبور کرد. به عبارت دیگر مسئله حشدالشعبی و آینده آن و نیز جایگاه این گروه اهمیت ویژه ای دارد و به نظر می رسد طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر به آن اشاره کرده است.
در نتیجه باید اشاره کرد، موضوع سفر به عراق هر چیزی بود الا جنگ با ایران یا راضی کردن عراق به همراهی با تحریم های واشنگتن علیه تهران. جمع بندی ها نشان می دهد این سفر یک سفر اقتصادی -سیاسی بود تا آن که یک سفر
سیاسی - امنیتی؛ هدفی که در برآوردها و اخبار رسانه ای نیز به آن اشاره شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روند روزافزون قیمت ها که منجر به افزایش فاصله طبقاتی مزد و حقوق بگیران با دیگر دهک های درآمدی بالاتر می شود، لزوم تصمیم گیری جدی دولت برای پیاده سازی نظام سهمیه بندی کالاهای اساسی برای اقشار نیازمندتر را آشکار کرده است. موضوعی که دولت تاکنون به بهانه های مختلف از زیربار آن شانه خالی کرده است. همزمان با بروز شوک ارزی سال گذشته که دولت سیاست تامین کالای اساسی برای مردم را در پیش گرفت خبرهایی مبنی بر توزیع کوپن الکترونیک از سوی دولت منتشر شد. هر چند در آن زمان، میدری معاون وقت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی این موضوع را صرفاً یک پیشنهاد ارائه شده از سوی وزارت متبوعش اعلام کرد، اما تشدید روند قیمت کالاهای اساسی در بازار، هشدار کارشناسان برای اتخاذ سیاست حمایتی از طریق سهمیه بندی و توزیع کوپنی کالاها را در پی داشت.
با این حال، پس از پاییز سال گذشته و به رغم میلیاردها دلار تامین ارز 4200 تومانی برای واردات کالاها از جمله مواد اولیه و کالاهای اساسی، تورم و تلاطم قیمتی در بازار کالاهای اساسی بیشتر آشکار شد که نمونه آن رسیدن نرخ گوشت به بیش از 100 هزار تومان بود.
رویکرد منفعلانه رفاهی دولت
این ها همه در حالی بود که مسئولان در دولت همچنان بر سیاست های برخورد یکسان، بسیط، عمومی و متکی بر کل بازار تاکید داشته و دارند. به عنوان مثال در ماجرای سهمیه بندی بنزین، در ماه های اخیر طرح تخصیص عادلانه سهمیه به هر ایرانی مطرح شد که رویکرد عدالت محور و نیز کنترل کننده مصرف داشت. با این حال، نه تنها این رویکرد مورد استقبال پاستورنشینان واقع نشد، بلکه احتیاط و تاخیر در اجرای سیاست های حمایتی، کار را به نظرخواهی دولت از مجلس و در نهایت، تعطیلی همه طرح های افزایش یا سهمیه بندی بنزین در سال 98 کشاند. دولت حتی در آستانه ماه مبارک رمضان و با توجه به موج سواری کالاهای اساسی بر قله تورم، حاضر نشد روی به تخصیص سهمیه کالایی به خانوارهای نیازمند بیاورد تا همچنان رویکرد فله ای «ریختن جنس در بازار تا ارزان شدن آن» ادامه یابد.
انگاره های فلسفی و سیاسی، مانع واقع گرایی
در هر حال، آن چه تاکنون در خصوص سیاست های حمایتی از دولت مشاهده شده، عمدتاً پرهیز از بدیهیاتی است که در کشورهای دیگر دنیا رواج دارد. به عنوان مثال، سال هاست که در آمریکا طرحی اجرا می شود که در آن به نیازمندان «یارانه غذا» داده می شود. طبق آخرین آمارها، تعداد این نیازمندان کم هم نیست و این یارانه از بین جمعیت 330 میلیون نفری آمریکا به حدود 40 تا 50 میلیون نفر ارائه می شود. طبیعی است قدم اصلی و اول پیاده سازی چنین طرح هایی، شناسایی دقیق نیازمندان و دهک های درآمدی از طریق بانک های اطلاعاتی از جمله حساب های بانکی است. اقدامی که سال های قبل به بهانه عدم سرک کشی به حساب های مردم از آن غفلت شد. در وهله دیگر، به نظر می رسد ترس دولت از برچسب «بازگشت به عقب» یا پافشاری بر رویکردهای بازار آزاد دلیل دیگری بر اتخاذ سیاست های رفاهی فعلی بوده است. در روزهای گذشته، جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، با بیان این احتمال که «شاید مجبور شویم در برخی کالاها به سمت سهمیه بندی و کوپنی شدن پیش برویم» این نظر را دارای موافقان و مخالفانی ذکر کرد و در شرایطی که کشور نیاز به تصمیم گیری عاجل در این زمینه دارد، از صاحب نظران خواست چالش سنتی موجود در اقتصاد یعنی دخالت در اقتصاد و سهمیه بندی برخی کالاها یا دخالت نکردن دولت در اقتصاد (آزادسازی یارانه ها) را نقد کنند! در مجموع به نظر می رسد با توجه به شرایط موجود، تغییر رویکرد دولت لااقل در حوزه کالاهای اساسی ضروری است. کاری که می توان مثل تجارب همه دنیا از جمله آمریکا با اختصاص کالابرگ الکترونیک، آن را پیش برد. در این زمینه همتی رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است : «بانک مرکزی برای اختصاص کالابرگ الکترونیکی به مردم آمادگی لازم را دارد اما زمان اجرای آن منوط به تصمیم دولت است.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور شامگاه دیروز در سالن اجلاس سران با تعداد زیادی از فعالان مطرح دو جناح سیاسی دیدار کرد. از صحبت های حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی و نیز فعالان سیاسی حاضر در جلسه تا لحظه تنظیم این مطلب (22:30 شب گذشته) خبر رسمی منتشر نشده است. به گزارش اعتمادآنلاین، در این مراسم چهرههایی از دو جناح از جمله الیاس حضرتی،غلامعلی حدادعادل، آذر منصوری، محمدرضا جلاییپور، محمد سلامتی، بهزاد نبوی، ابراهیم اصغرزاده، حسین مظفر، محمدحسن غفوریفرد، غلامرضا مصباحیمقدم، علی ربیعی، سیدمحمود واعظی، علی شکوریراد، شهابالدین صدر، احمد توکلی، عبدالحسین روحالامینی، علی یونسی، زهرا ساعی، محسن هاشمیرفسنجانی، سیدرضا تقوی، اسدا... بادامچیان، محمدعطریانفر، رمضانعلی سبحانیفر، علی جنتی، فیضا... عرب سرخی، قدرتا... علیخانی، محمدعلی ابطحی، محمد قوچانی، جواد امام، حسین مرعشی، مرتضی بانک، فیاض زاهد و محمدرضا باهنر حضور داشتند. به گزارش فارس، ۱۰ نفر از شخصیتهای اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل در دیدار با رئیس جمهور به سخنرانی پرداختند. جواد دلیری سردبیر روزنامه ایران در توئیتی نوشت: فعالان سیاسی با حسن روحانی دیدار کردند؛ حرف های مهمی گفت وشنود شده است. همچنین انتشار تصویری از احمد توکلی در کنار بهزاد نبوی در حاشیه این دیدار که هر دو عصا به دست در حال خنده هستند، با این مضمون که در وقت تهدید کشور همه جناح های سیاسی کنار هم هستند از سوی برخی کاربران در شبکه های اجتماعی بازتاب داده شد .بنا بر گزارش فارس، در این جلسه اکثریت اصلاحطلبان در خصوص فاصله ایجاد شده بین دولت و اصلاحات انتقاد کردند و قدرت ا... علیخانی از حسن روحانی به دلیل عملکرد برخی از وزیران انتقاد کرده است. علیخانی در این جلسه گفته که چرا برخی از وزیران باید در دولت جا داشته باشند در حالی که ناتوان هستند و باید درباره آن ها فکری کرد. همچنین حجتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم نیز برخی از مشکلات اقتصادی در کشور را به دولت یادآور شد و درباره قیمت سوخت نکاتی را مطرح کرد. بنا بر این گزارش، علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران نیز درباره احضار برخی افراد به نهادهای مختلف انتقاد کرده است. به گزارش فارس، الیاس حضرتی نیز در این جلسه درباره حصر صحبت کرده و از دولت خواسته است که در خصوص ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات و حصرسران فتنه اقداماتی را صورت دهد. حداد عادل، حسین مظفر، فیاض زاهد، زهرا ساعی و روحالامینی نیز از دیگر سخنرانان این ضیافت افطار بودند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درحالی که اظهارنظر چند هفته پیش سعید حجاریان درباره شرط گذاری برای مشارکت در انتخابات بار دیگر روز گذشته از سوی او مطرح شد، محمدرضا تاجیک از دیگر چهره های برجسته و یکی از تئوریسین های این جریان بر ضرورت خودانتقادی اصلاح طلبان برای پرکردن شکاف میان خود و مردم تأکید کرد. سعید حجاریان از تئوریسین های برجسته جریان اصلاحات در یادداشت جدید خود توضیحاتی درباره ایده مشارکت مشروط در انتخابات مطرح کرد. او در یادداشت خود با اشاره به نقدهای صورت گرفته به این ایده نوشت: شماری از نقدها بیانگر یک پرسش اساسی بود؛ «اصلاحطلبان برای چه کسی شرط میگذارند؟» و بر مبنای همین پرسش، مشارکت مشروط بهعنوانی غیرعقلایی و انتزاعی تفسیر شد. وی در ادامه مدعی شد: واقعیت آن است که در مقطعی که دستاندرکاران انتخابات در خلوت و جلوت، علاوه بر قوانین منصوص از شروط تکمیلی سخن میگویند، طرح «مشارکت مشروط» عجیب بهنظر نمیرسد. حجاریان تصریح کرد: تجربه ادوار اخیر مجلس، از ضعف جدی پارلمان حکایت میکند و تعدد فیلترها پیام مثبتی به ما مخابره نمیکند. از این رو باید گفت، سویه اول مشارکت مشروط اصلاحطلبان نه معطوف به خود و حضورشان در قدرت، بلکه از سر دغدغه برای تشکیل پارلمان قوی و غنی در جهت منافع مردم است. هر چند نباید از سویه دوم که همان فیلتریزاسیون اصلاحطلبان باشد، غافل شد تا در پرتو آن راه قدرتطلبی و رانتخواری در پوشش اصلاحطلبی مسدود شود. این تئوریسین جریان اصلاحات تأکید کرد: البته در این میان، وجود و کارکرد پارلمان بهدلیل تناقضات و تعارضات یا بهتعبیری دیگر، «حاکمیت دوگانه» بهطور جدی محل پرسش قرار گرفته است و شاید، تمهید «حاکمیت یگانه» و پایان دادن به این معضل، از معبر استعفای رئیس جمهور و برگزاری همزمان دو انتخابات در اسفندماه امسال بگذرد تا در نتیجه، مجلس و دولتی همسو با روسای همسوتر بر مصدر امور قرار بگیرند.در عین حال محمدرضا تاجیک از دیگر تحلیل گران برجسته جریان اصلاحات نیز در گفت و گویی با شرق که روز گذشته منتشر شد درباره راهبرد انتخاباتی اصلاح طلبان تأکید کرد: جریان اصلاحطلبی یک جریان واحد نیست که اگر عدهای تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت نکنند یا از سیاست و قدرت کناره بگیرند، بسیاری از اصلاحطلبان دیگر با آن ها همکاری و همراهی داشته باشند. وی افزود: چنین حرکتی جز ایجاد فراق و شکاف در فضای اصلاحطلبی کار دیگری نمیکند و اراده واحدی در پس و پشت جریان اصلاحطلبی نهفته نیست. تاجیک در ادامه در پیشنهادی به فعالان اصلاح طلب گفت: بنابراین در شرایط کنونی مقدم بر هر چیز، جریان اصلاحطلبی را فرا میخوانم که در آینه نقد، خودشان را نگاه کنند، آینه را نشکنند؛ خود شکن، آینهشکستن خطاست. تلاش نکنیم آیندهای که واقعیت زمخت و کژیهای ما را نشان میدهد بشکنیم؛ خودمان را بشکنیم. در شرایط تاریخی اگر این خودشکنی را در دستور کارمان قرار دادیم ممکن است در آینده بتوانیم شکافی را که میان ما و مردم ایجاد شده است کم کنیم و دوباره شرایط را به دوران گذشته برگردانیم در غیر این صورت بسیار بعید است که بتوانیم مشکل را حل کنیم. وی همچنین افزود: تا اصلاحطلبان از خود اکنون شان فاصله نگیرند و خود اکنون شان را یک جا پیاده نکنند، خود اکنون شان را مورد نقد جدی قرار ندهند؛ این خود مرسوم و مألوف اصلاحطلبی که امروز در حال تجربه آن هستیم، نمیتواند احیاگر جریان اصلاحطلبی باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درحالی که کاخ سفید دو روز پیش تحریم هایی را درباره منع صادرات صنایع فلزی ایران وضع کرده و جان بولتون تلاش می کند این طور القا کند که سایه جنگ پررنگ شده است، ترامپ ژست دیگری به خود گرفته و در قالب «پلیس خوب» حتی شماره تماس خود را هم اعلام کرده و گفته منتظر تماس ایرانی هاست! شبکه سی ان ان دراین باره گزارش داد: پس از آن که ترامپ به صورت علنی خواستار آن شد که سران ایران به او زنگ بزنند، یک منبع دیپلماتیک فاش کرد که کاخ سفید با سوئیس تماس گرفته و شماره تلفنی را که ایرانی ها می توانند از آن برای سخن گفتن با ترامپ، استفاده کنند، در اختیار آن ها قرار داده است. به گزارش انتخاب، این منبع آگاه افزوده است که سوئیس به احتمال زیاد این شماره تلفن را در اختیار ایرانی ها قرار نمی دهد، مگراین که ایرانی ها خواستار آن شوند. وی افزود: با این حال احتمال آن که ایرانی ها چنین درخواستی بکنند، بعید است.این مسئله از همان ساعات ابتدایی دستمایه توئیت های جدی و شوخی کاربران قرار گرفت که نمونه هایی از آن را می بینید:
* مگه خودت زن و بچه نداری که شماره به کشور مردم می دی؟!
* الان ترامپ پای تلفن شبیه بچه مدرسه ای هایی شده که برای اولین بار به یکی شماره میدن ولی پادوهای داخلیش از ترس جنگ فکر مذاکره هستن.
* من جای ترامپ بودم منتظر نمی شدم ایرانیا زنگ بزنن خودم زنگ می زدم ایران می گفتم آقا مثل این که تماس گرفته بودید، جانم بفرمایید!
* آآآی ترامپ! مارو از چی می ترسونی؟ ما ناوت رو گذاشتیم تو دیوار برای فروش! زود بجنبی میتونی به قیمت بخری وگرنه تو سِد اسمال باید دنبال قطعاتش باشی!
* میگن از دیشب تا حالا ترامپ نشسته پشت تلفن، تا یکی زنگ می زنه از جا می پره و با ذوق برمی داره و جواب می ده بلکه حسن_روحانی باشه .
دراین میان کاربری هم نوشت :
* مسئله «انتظار تماس» فقط عقده شخصی ترامپ نیست. تمام روسای جمهور آمریکا در حسرت این زنگ تلفن بودند. ایران تنها کانون مقاومت در برابر سلطه جهانی آمریکا بود و نشان داد که بدون تسلیم آمریکا شدن هم میتوان پیشرفت و عزت و اقتدار داشت. افسوس که آن «تماس تلفنی» را خیلی ارزان فروختند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- ای کاش حقوق های 30 میلیونی اگر هنوز هم هست، جایی خارج از سازمان های مرتبط با بازنشستگان باشد.منطقی وحتی انسانی نیست مدیر یا مدیرانی باشند که ماهانه 30میلیون از سازمانی دریافت کنند که قرار است برای بازنشستگان کسب درآمد بیشتر کنند. با این حقوق خودشان اولین عامل کسری درآمد هستند.ضمن این که به طور اساسی دریافت این میزان تخلف محسوب میشود.در همین زمینه مدیرعامل جوان صندوق بازنشستگی کشوری از برکناری یک مدیر متخلف با حقوق ۳۰ میلیونی خبر داد.سید میعاد صالحی، در پیامی توئیتری اعلام کرد:« طبق گزارش کمیته شفافیت صندوق بازنشستگی، دریافتی خالص سال ۹۷ مدیران عامل دو هلدینگ، علیرغم ضعیف و پرحاشیه، ماهانه بیش از ۳۰ میلیون تومان بوده است.» وی افزود: همه بدانند در دفاع از حق و سرمایه بازنشستگان و جلوگیری از ویژهخواری با احدی تعارف نداریم. اولین مدیرعامل متخلف برکنار شد.
18میلیارد تومان ویژه خواری برخی مدیران در سال
صالحی مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری سه روز قبل نیز در پیامی توئیتری نوشته بود: «به بیش از ۵۰ شرکت تابعه صندوق بازنشستگی دستوردادم ضمن خودداری ازپرداخت خارج از قانون به هیئت مدیره ومدیران عامل خود، گزارش پرداخت های سال ۹۷ را ارسال کنند. بر اساس تخمین اولیه این به معنای جلوگیری ازماهانه حداقل یک و نیم میلیارد و سالانه حداقل ۱۸میلیارد تومان ویژهخواری است.»
در انتظار سنگ اندازی ویژه خواران بادمجان دورقاب چین
این اقدام جسورانه مدیرعامل جوان به طور قطع در مسیر اجرا با چالش و سنگ اندازی های فراوان ویژه خواران بادمجان دورقاب چین مواجه خواهد شد به خصوص آن جا که این ویژه خواران احساس کنند منافع شان در خطر است. البته جسارت و توانمندی مدیران جوان همیشه ثابت کرده که میتوانند دربرابر قلدرها بایستند. جالب است این دو پیام توئیتری با تمجیدهای متعدد کاربران مواجه شده است. تعدادی از کاربران نیز آدرس هایی از ویژه خواری در برخی شرکت های زیر مجموعه صندوق بازنشستگی کشوری به وی گوشزد کرده و خواستار پیگیری آقای مدیرعامل شده اند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر سریال شکارچی ذهن را دیده باشید، شما هم به این نتیجه رسیده اید که وقتی دانش روانشناسی در کنار دانش پلیس قرار میگیرد، چه نیروی خارقالعادهای خلق میشود. ارتباط بین این دو بخش البته قدمت چندانی نداشته و جدا شدن روانشناسی جنایی از عنوان کلی روانشناسی در دهه 60 میلادی انجام شده است. بعد از آن اما مطالعات روانشناسی جنایی آرام آرام باعث شد کاربردهای متنوع این رشته بهتر شناخته شود. یکی از شناخته شدهترین کاربردهای روانشناسی در کارهای پلیس، نیمرخسازی است؛ منظور از نیمرخ سازی نیز توصیف دقیق دلایل و انگیزههای درگیر در انجام عمل مجرمانه است، به شکلی که بتوان بر مبنای آن، شخصیت فرد مجرم را توصیف کرد. این بخش از فعالیتهای روانشناسان جنایی البته به دفعات در فیلمها نمایش داده شده اما جدای از این بخش، کاربرد روانشناسی در فعالیتهای پلیس، در دنیای واقعی شامل چه موارد دیگری میشود؟ اصلاً در ایران علاقه مندان به این رشته، چطور میتوانند در این زمینه آموزش ببینند و با توجه به پیشرفت در دنیای فناوری، این روزها چه ابزارهای جدیدی در این رشته برای جمعآوری اطلاعات کاربرد دارد؟ این سوالاتی است که در این پرونده به آنها میپردازیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با گذشت حدود دو هفته از دستور صریح رهبر انقلاب به وزرای صمت و ارشاد برای حل مشکل کاغذ، دو روزنامه بزرگ کشور، از کاهش هشت صفحه ای صفحات خود خبر دادند تا مشخص شود، معضل کاغذ همچنان در حال فشردن گریبان روزنامه هاست. جواد دلیری سردبیر روزنامه ایران خبر داد به علت بحران جدی کاغذ، از امروز هشت صفحه از صفحات این روزنامه کم خواهد شد. روزنامه ایران تا دیروز در 24 صفحه منتشر میشد و از امروز در 16 صفحه منتشر خواهد شد. به نوشته سردبیر روزنامه ایران «بحران کاغذ به حدی جدی است که تیراژ بسیاری از روزنامهها در دو ماه گذشته به یک سوم کاهش پیدا کرده است». همچنین نیلوفر قدیری عضو هیئت مدیره روزنامه همشهری خبر داد: روزنامه همشهری از امروز تا اطلاع ثانوی در 16 صفحه منتشر میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به ظاهر کارشان لودگی و مسخرهبازی بود؛ در خیابانها و کوچه پس کوچههای شهر میچرخیدند و با شوخیهایشان، مردم را میخنداندند تا قوت لایموتی به دست آورند؛ گاهی چنان معروف میشدند که کار و بارشان سکه میشد و نُقل هر مجلس جشن و سروری بودند؛ گاهی هم شهرتشان، راهی میشد برای ورودشان به خانه اعیان و اشراف و میشدند وسیله سرگرمی آن ها و وقتی کارشان میگرفت، ممکن بود سر از قصر سلطان در بیاورند و بشوند تلخک رسمی دربار. احتمالاً درباره تلخکها یا همان دلقکهای درباری و رفتارهایشان، حکایتهای بسیاری شنیدهاید؛ حکایتهایی که هیچکدام، سند درست و حسابی ندارد و معمولاً، در قالب نقل خاطره یا حکایتی فولکلوریک، جای خود را در حافظه تاریخی مردم باز کرده است. تلخکها اصولاً به چشم کسی نمیآمدند که مورخی بخواهد درباره آن ها فصلی بپردازد و شیرینکاریهای آن ها را مستند کند. به همین دلیل، نام تلخکهای مشهور هر دوره تاریخی، به ندرت در کتابها و اسناد، ثبت و ضبط میشد.
تلخکهایی که مشهور شدند
شاید قدیمیترین تلخکی که نامش در تاریخ ایران به یادگار مانده است، «طلحک» باشد؛ دلقک محبوب سلطان محمود غزنوی. غیر از «طلحک»، میشود ردپای تلخکهای درباری را در ادوار مختلف تاریخ ایران پیدا کرد. شاه عباس، تلخکی به نام «عنایت کچل» داشت و کریمخان زند، از خوشمزگیهای «لوطی صالح» لذت میبرد؛ تلخکی که فرجام خوشی پیدا نکرد و بعدها، آقامحمدخان قاجار، شاید به دلیل متلکهای نیشداری که از «لوطی صالح»، هنگام حضورش در شیراز شنیده بود، وی را به طرز فجیعی به قتل رساند. حضور تلخکهای درباری، در دوره قاجار پررنگتر شد. شاید دلیل آن، تصویر نسبتاً روشنی است که از فعالیتهای روزمره شاهان قاجار، به ویژه ناصرالدینشاه قاجار در دست است. آن ها عادت به نوشتن خاطرات روزانه داشتند یا به یک نفر منشی دستور میدادند خاطرات را ثبت و ضبط کند. درباریان هم به تبعیت از شاه قاجار، دست به قلم میشدند و روزنامه خاطرات مینوشتند؛ مانند «عینالسلطنه» که روزنامه خاطراتش، دریایی از اطلاعات نایاب و کمیاب دوره قاجار است. در دوره ناصرالدین شاه، کمکم با تلخکهایی روبهرو میشویم که در برخی حوادث و وقایع، نقش آفرین بودند؛ از «کریم شیرهای»، ملقب به «دوشابالملک» بگیر تا «شغالالملک». پس از ناصرالدین شاه نیز، هنوز تلخکها، به قول «سرجان ملکم»، «یکی از اجزای لاینفک اسباب سلطنت» محسوب میشدند و تا پایان دوره قاجار، حضوری پررنگ در دربار داشتند؛ چنانکه میرزا زکیخان، ملقب به «چلغوز میرزا»، تلخک رسمی احمدشاه قاجار بود.
فراتر از وظایف تعریف شده
بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان نامآشنای معاصر، در کتاب «نمایش در ایران» مینویسد:«برخی از این مسخرهچیها چنان در کار خود لودگی و ظرافت و چیرهدستی داشتند که مورد حمایت اُمرا واقع میشدند و پایشان به دربارها باز میشد ... چیزی را که مردم در مسخره(تلخک) بیشتر دوست میداشتند، مایه انتقادی او بود، زیرا مسخره در قالب طنز و هزل، انتقادهایی از طبقه بالا میکرده است و استقبال مردم از مسخره، بیشتر به خاطر آن بود که او را زبان خود میدیدند.» وظیفه اصلی تلخک، خنداندن شاه بود؛ او باید وسایل انبساط خاطر همایونی را فراهم میکرد! به تدریج میان شاه و تلخک رابطهای ایجاد میشد که به وی اجازه میداد مرزهای نزاکت مرسوم را بشکند و با لودگی و مسخرهبازی، گزارشهایی را که درباریان به سمع شاه نمیرساندند، به او عرضه کند. هنر تلخک این بود که با ادبیات سخیف و گاه مستهجن خود، هم شاه را بخنداند و هم صدای رعیت را به گوش وی برساند. البته، همه آن ها در این عرصه موفق نبودند و بسیار پیش میآمد که به طایفه ظلمه بپیوندند و از موقعیت به دست آمده، برای رونق زندگی و جایگاه خود، بهره ببرند و یادی هم از رعیت بختبرگشته نکنند. اما در میان همین صنف، افرادی بودند که کارهای خوبشان در ذهن مردم باقی ماند و در گذر ایام، مبدل به داستانهای جذاب و شنیدنی شد.
تلخکی به نام «کریم شیرهای»
«کریم شیرهای»، یکی از مشهورترین تلخکهایی است که نام او در ذهن مردم ایران ماندگار شد. وی اصالتاً اصفهانی بود و در عنفوان جوانی به تهران رفت تا برای خودش، کار و باری دست و پا کند؛ اما سر از دسته مطرب ها درآورد و شهرتش، او را به کاخ هزارتو و هراسناک ناصرالدین شاه کشاند. عبدا... مستوفی، از سیاستمداران عصر قاجار، در خاطراتش مینویسد که کریم شیرهای، افزون بر سمت مسخرگی دربار ناصری، نایب مطربهای دربار بود و بر فعالان این صنف در تهران نیز، نظارت داشت. شاه با وجود استبداد و خشونت ذاتی، به لودگیهای کریم شیرهای کاری نداشت و به صورت هدفمند، دست او را برای مسخره کردن درباریان باز گذاشته بود تا بتواند از چند و چون کارهای اطرافیانش آگاه شود! به همین دلیل، درباریان برای آنکه رازهایشان نزد شاه برملا نشود، ناچار بودند دلِ کریم شیرهای را به دست بیاورند و از همینجا بود که ضربالمثل «خرِ کریم را نعل کردن» به معنای «دمِ شخصی را دیدن»، در میان مردم تهران و سپس سایر ولایات، جا افتاد. با این حال، حکایتهایی که از زندگی و رفتارهای او نقل میکنند، نشان میدهد که در بسیاری از مواقع، «نعل کردن خرِ» او، مشکل درباریان را حل نمیکرد و کریم، گاه با زبان تند و تیزش، ابزاری برای فاش کردن رفتارهای خائنانه درباریان یا نجات رعیتی از ظلم و ستم اعیان یا رها کردن بیگناهی از زیر تیغ جلاد میشد. این نقش ویژه را، شاید هیچ کدام از تلخکهای معروف، در این حد و اندازه، نداشتهاند. کریم شیرهای به عنوان یک تلخک، در شرایط خفقان حاکم بر ایران عصر ناصری، برای رعایایی که دستشان از زمین و آسمان کوتاه بود، یک غنیمت محسوب میشد. او در دوره ناصرالدین شاه درگذشت، اما خاطرهاش در ذهن مردم این مرز و بوم باقی ماند.
منابع:
نمایش در ایران؛ بهرام بیضایی؛ انتشارات کاویان؛ 1344
کریم شیره ای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه؛ حسین نوربخش؛ انتشارات سنایی؛ 1348
شرح زندگانی من؛ عبدا... مستوفی؛ نشر زوار (دوره سه جلدی)؛ 1374
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.