خودتون رو معرفی کنید.
«کیستم من پای تا سر نسخهای از زلف او
تیره روزی بیقرار، آشفته حالی، درهمی» (کلیم کاشانی)
- جرمتون چی بوده؟
«ما گنهکاریم آری جرم ما هم عاشقی است
آری اما آن که آدم هست و عاشق نیست؛ کیست؟» (قیصر امین پور)
- پس ماجرا، عشق و عاشقیه... تعریف کنید برامون!
«دل دادهام به یاری، شوخی کشی نگاری
مرضیة السجایا، محمودة الخصائل» (حافظ)
- عجب... نظر ایشون چی بود؟
«گرچه میگفت که زارت بکشم میدیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود» (حافظ)
- درباره مجازاتی که برای شما تعیین شده یعنی تبعید، صحبتی دارید؟
«من ساکن خاک پاک عشقم
نتوانم از این دیار برگشت» (سعدی)
- به کسانی که می خوان دست به این کار بزنن، چه توصیهای دارید؟
«هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق» (فاضل نظری)
- آخرین خواستهتون چیه؟
«شده ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم
که به همت عزیزان برسم به نیکنامی» (حافظ)