در صبح روز شنبه شیشه گنجه شکست. این اتفاق در زمانی اتفاق افتاد که پسر کوچک خانه در خواب بود. پسر کوچک خانه به محض دیدن پدر هرآن چه را می دانست به او گفت. ناصر گفت که در زمان شکسته شدن شیشه گنجه، مادر مشغول آشپزی و آماده کردن صبحانه بود ؛ سمانه هم در حال نظافت خانه بود و مجید هم برنامه مورد علاقه اش را می دید. پدر پس از شنیدن صحبتهای ناصر بلافاصله فردی را که شیشه را شکسته بود شناخت. به نظر شما پدر ناصر چطور توانست متوجه شود و به نظر شما فرد خاطی کیست؟