غفوریان- چهره هایشان با صلابت و پرانگیزه است، هر لحظه آماده اند، پرنده هایشان مسلح است و وقتی بینشان هستی دلت گرم می شود به این همه اقتدار و توان و به این همه باور و ایمان. بگذارید این جمله را دوباره بگویم که «چهره هایشان باصلابت است» اما احساساتشان هم پر است از ظرافت و نرمی. وقتی با برخی پرسش ها چشم هایشان خیس می شود یا بغض می کنند کمی تعجب می کنی. 19 بهمن روز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بهانه ای شد تا یک روز را در جمع فرماندهان و خلبانان پایگاه شکاری سرلشکر خلبان شهید حبیبی باشیم و حرف های پر از حماسه آن ها را بشنویم و بیش از هر زمان دیگری برای حضورشان به خود ببالیم. فرمانده 44 ساله مهربان و خوش صحبت پایگاه کلی حرف برای گفتن دارد، هر یک از پروازهایش کلی خاطره است. خاطراتش گاهی شبیه فیلم های جنگی پر از هیجان و گاهی هم شبیه فیلم های درام پر از احساس می شود. ما امروز از تیزپروازان وطن برای شما روایت می کنیم.
از هم صحبتی با فرمانده پایگاه سیر نمی شوم. پرانگیزه، با اراده و عاشق پرواز است و وقتی نام امام رضا(ع) را می برد چشم هایش خیس می شود. ای کاش می شد تمام حرف ها و خاطرات او را نوشت؛ خاطراتی که هر کدام یک حماسه بزرگ برای عزت و سربلندی این خاک پاک است. او امیر سرتیپ دوم خلبان «حمید مصطفوی» فرمانده پایگاه شکاری شهید حبیبی مشهد است. او کار در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را نوعی «عشق و عاشقی» می داند و می گوید: برای این که این عشق و عاشقی را تفسیر کنم باید مقدمه ای بگویم. نیروی هوایی تلفیقی از علم پرواز، هواپیمای شکاری و کار با تجهیزات پروازی است. وقتی هواپیما به کمک نیروی زحمتکشی که شبانه روز در حال تلاش هستند آماده پرواز می شود، در واقع خلبان و پرواز از مجموعه دلبستگی ها و وابستگی های زمین جدا می شود و به دل آسمان می رود. حالا قصه ، قصه پرواز، خلبان و پرنده ای است که این پرنده هم بخشی از جسم خلبان شده است.
مشروح این خبر را در سایت khorasannews.com بخوانید.