چرا انگلیسیها در شهریور 1320 رضاشاه را کنار گذاشتند؟
تعداد بازدید : 123
فرجام سادهلوحیهای قزاق پیر!
در نخستین ساعات روز سوم شهریور سال 1320، متفقین از شمال و جنوب مرزهای ایران را درنوردیدند. ارتش رضاشاه که برایش آن همه هزینه کردهبود و پُزش را میداد، با کمترین مقاومت تسلیم شد و پهلوی، سراسیمه و مستأصل به سراغ محمدعلی فروغی، انگلوفیل معروف رفت تا به واسطه او، از مهلکه جان به در ببرد؛ اما ظاهراً دیر شدهبود. انگلیسیها مدتها بود که دیگر به رضاشاه اعتماد نداشتند. روایت حسین فردوست، رفیق محمدرضا پهلوی، نشان میدهد که قزاق پیر، در سر خیال پیوستن به هیتلر را داشت. فقدان سواد کلاسیک نظامی از یکسو و از سوی دیگر، قلع و قمع تمام اطرافیانی که میتوانستند در این روزها به او مشاوره بدهند، باعث سوق دادن رضاشاه به این ورطه شده بود. او از سال 1318، رسماً خود را به آلماننازی نزدیک کرد و این برای بریتانیاییها که خودشان رضاشاه را آورده بودند، قابلتحمل نبود. هرچندکه پهلوی، پس از اولتیماتوم انگلیس و شوروی، تعداد معتنابهی از کارشناسان آلمانی را از ایران اخراج کرد، اما با توجه به نقشه متفقین و سلب اعتماد آنها از رضاشاه، وجودش دیگر برای انگلیسیها کارایی نداشت و به همین دلیل، باید کنار گذاشته میشد. نکته قابل تأمل اینجاست که پهلوی اول، در فرصت 16 ساله سلطنت خود، کاری برای ایجاد پایگاه مردمی و جلب افکار عمومی انجام ندادهبود. حتی دوستان او نیز، از ترکشهای کینهورزی و سوءظن رضاشاه در امان نبودند. او در حالی وارد سال 1320 شدهبود که در کارنامه خود، قتلعام عشایر، واقعهخونین مسجد گوهرشاد و ضبط صدها هزار هکتار زمین مرغوب کشور را به نام خود داشت و این همه، چیزی نبود که با ایجاد تغییر در ظاهر چند شهر و ساختن مراکز اداری و آموزشی جدید، از ذهن مردم برود. در واقع رضاشاه، نقطه اتکای داخلی نداشت و برای حفظ خود، به دنبال نقطه اتکای خارجی میگشت و سادهلوحانه میاندیشید که هیتلر میتواند نقش این تکیهگاه را بازی کند. اما چنین نشد و انگلیسی ها، خیلیراحت فاتحه قزاق پیر را خواندند و به همراه شوروی و آمریکا، ایران را اشغال کردند.