پشت پرده نگارش 5 داستان مشهور کودکانه
چگونه «هانسل و گرتل» برای بدنام کردن یک شیرینیفروش و «آلیس در سرزمین عجایب» برای سرگرمی یک کودک آتشپاره ساخته شد؟
رودسری – خلق داستان، نیازمند یک پشتوانه ذهنی است؛ این را هر نویسنده کاربلدی میداند. داستانهای بسیاری در جهان وجود دارد که میتوان ریشههایی واقعی برای آنها یافت؛ حتی اگر این داستانها تخیلی بهنظر برسند. قصههای کودکانه هم، از این امر مستثنا نیست. بیشتر نویسندگان بزرگی که آثار مشهور کودکان را به رشته تحریر درآوردند، بهدنبال یک اتفاق واقعی یا سپریشدن یک دوران خاص در زندگیشان، دست به قلم بردند و به خلق داستانهای ماندگار پرداختند. دانستن راز نوشتهشدن یک قصه، خود میتواند داستانی شیرین و جذاب باشد؛ بهویژه برای افرادی که کنجکاوی را دوست دارند و میخواهند از واقعیت و پشتپرده هرچیز، سر در بیاورند. در نوشتار پیشِ رو، درباره پشتپرده نگارش پنج داستان مشهور کودکانه که خوشبختانه همه آنها به زبان فارسی ترجمه شده و در دسترس کودکان ایرانی است، مطالبی را ارائه خواهیم کرد.
هانسل و گرتل
ماجرای یک زیرآبزنی!
حتماً داستان مشهور هانسل و گرتل را شنیدهاید؛ خواهر و برادری که توسط والدینشان در دل جنگلی تاریک رها میشوند و پس از چندبار موفقیت در یافتن راه بازگشت به خانه، سرانجام مسیر خود را گم میکنند و به خانهای ساختهشده از شیرینی و شکلات میرسند و در آنجا با جادوگری بدطینت روبهرو میشوند و... . این قصه اصالتاً آلمانی است و متعلق به قرن هفدهم؛ اما جالب است بدانید که دلیل نوشتهشدن آن، زدن زیرآب یک شیرینیفروش بودهاست! ماجرا از این قرار بود که در هامبورگ آلمان، خانم شیرینیپزی به نام «کاترینا شرادرین» شیرینیهای خوشمزهای میپخت و حاضر نمیشد دستور پخت آنها را به یکی از همکارانش به نام «هانس متزلر» بدهد. تلاشهای چندباره هانس به جایی نرسید و برای همین، با کمک خواهرش «گرت»، کاترینای بدبخت را به جادوگری متهم کرد و داستانی برای کودکان ساخت که خودش و خواهرش، قهرمانان آن بودند و جادوگر، یعنی کاترینا، چهره منفی آن! البته هانس و گرت بعدها کاترینا را به قتل رساندند و خودشان هم محکوم شدند!
آلیس در سرزمین عجایب
بداههگوییهای یک لَلِه
لوئیس کارول، نویسنده داستان پرطرفدار «آلیس در سرزمین عجایب»، قصه عجیب و غریب خود را ابتدا برای کودکی با نام آلیس تعریف کرد. ظاهراً او مسئولیت نگهداری از این بچهشیطان را برعهده داشت و گاه او را با خود سوار قایق میکرد و به دریاچه نزدیک منزل کودک میبرد تا سرش گرم شود؛ اما دختربچه آتشپاره سر جایش بند نمیشد و دایم در معرض خطر قرار میگرفت. این شد که کارول شروع کرد به گفتن قصههایی که ناگهانی به ذهنش میرسید. اتفاقاً این ترفند گرفت و علاقه آلیس به این روایتهای خیالی که با الهام از محیط دریاچه و ساحل آن ساخته میشد، کارول را واداشت تا به نگارش قصه بپردازد و آن را در سال 1865 منتشر کند. اتفاقاً دیگران هم از بداههگویی و خیالپردازی کارول خوششان آمد و قصه معروف شد!
جوجه اردک زشت
خاطرات تلخ کودکی
اثر جاودانه هانس کریستین اندرسن، یعنی «جوجه اردک زشت»، در سال 1843 منتشر شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت؛ قصه، ماجرای جوجه اردکی را روایت میکرد که به دلیل زشتبودن، موردتمسخر دیگران قرار میگرفت، اما مدتی بعد، مبدل به قویی زیبا شد که زیبایی رشکبرانگیزی داشت. بسیاری از کسانی که با خواندن داستان، به لذت مطالعه یک قصه جاندار دست مییافتند، نمیدانستند که جوجه اردک زشت، در واقع روایت کودکی خودِ نویسنده است! کریستین اندرسن در سال 1805 در دانمارک به دنیا آمد و در 10 سالگی پدرش را از دست داد؛ او به دلیل بینی بزرگ و ظاهر نهچندان مطلوبش، همواره مورد تمسخر اطرافیان قرار میگرفت و این مسئله در نوشتن این داستان نقش مهمی داشتهاست.
شازده کوچولو
رؤیاهای یک خلبان
شازده کوچولو، اثر مشهور آنتوان دو سنت اگزوپری، در سال 1943 منتشر شد؛ داستان یک مسافر کوچولو که برای پیداکردن دوست به زمین میآید؛ روایتی ملیح و دلچسب. اگزوپری پیش از آنکه هوس نویسندگی به سرش بزند، خلبان بسیار موفقی بود؛ اما هنگامی که در یک سانحه هوایی در شمال آفریقا، ناچار از هواپیما بیرون پرید، به فکر نوشتن قصهاش افتاد. برخی میگویند که او در نگارش داستان، تحتتأثیر کریستین اندرسن بودهاست، اما اگزوپری از شاخصهای زندگی خودش بهوفور در داستان استفاده کرد و حتی هواپیما را هم در جایی از داستان قرار داد و سعی کرد پیامش را با آن برساند.
هری پاتر
تولدی در ایستگاه قطار
هری پاتر، اثر مشهور جی.کی.رولینگ، یکی از محبوبترین داستانهای کودکانه در تاریخ ادبیات است. البته رولینگ این محبوبیت را بیشتر به خاطر تبدیلشدن داستانش به فیلم سینمایی، به دست آورد. نخستین جلد این مجموعه داستان 9 قسمتی، در سال 1997 منتشر شد. جالب است بدانید که ایده نوشتن داستان هری پاتر، در ایستگاه قطار به ذهن رولینگ رسید. ساختمان قدیمی راهآهن و پسرکی جارو بهدست که حاشیه ایستگاه را تمیز میکرد، رولینگ را به وادی خیالات کشاند. با اینحال، بسیاری از کاراکترهای داستان، برخاسته از نیازها و خواستههای رولینگ در کودکی بودهاست؛ او در خردسالی، آرزو داشت که بتواند همان کارهایی را انجام دهد که هری پاتر قادر به انجام آنهاست؛ شاید تمسخر رولینگ به خاطر این ایدهها، زمینهساز نوشتن داستان پرهیجان «هری پاتر» شده باشد.