تصور کنید فردا از خواب بیدار می شوید و در خبرها می بینید که پراید به قیمت 200 میلیون تومان رسیده است! -که البته مشابه این اتفاق با ثبت قیمت های ناگهانی 50 میلیون تومان در اوایل امسال و سپس 100 میلیون تومان طی چند روز گذشته افتاد- میزان تاسف خوردن یا احتمالا خوشحالی شما با مشاهده چنین خبری، کاملا بستگی به فضای فکری و موقعیت اجتماعی و دارایی شما دارد، اگر در زمره مردم عادی مصرف کننده خودرو باشید احتمالا نگران یا ناراحت
می شوید، اما اگر جزو دلالانی باشید که همین الان چند خودروی پراید دپو شده در پارکینگ هایشان دارند، قطعا خوشحال می شوید و اگر از مدیران یا کارکنان شرکت تولید کننده این خودرو باشید احتمال دارد نگران یا خوشحال شوید ، نگرانی از بابت این که با این قیمت تعداد مصرف کنندگان این خودرو ، کاهش می یابد و فاصله اجتماعی و عدالت اجتماعی نیز مخدوش می شود و جای خوشحالی احتمالی ناشی از امکان درآمدزایی بیشتر...
طرح این مقدمه از این بابت بود که متذکر شوم، گرانی خودرو آثار متفاوتی دارد و طیف
گسترده ای از مردم با موقعیت ها و طرز فکرهای گوناگون را می تواند متاثر کند، اما از این مثال پر چالش که بگذریم ، واقعیت این است که قیمت های کنونی خودرو نه برای مصرف کننده و نه حتی تولید کننده در واقع منفعتی ندارد و منافع اصلی آن بیش از همه به جیب دلالان و واسطه ها می رود اما پرسش اصلی این است که چرا مدیران وزارت صنعت و خودروسازان کشور اجازه چنین منفعت سرشاری را به دلالان می دهند؟
دست آخر این که چرا دستگاه های نظارتی نظیر سازمان تعزیرات ، اقدامی جدی برای برخورد با گران فروشی در این بخش نمی کنند؟ آیا صرف این که برای خودرو سقف قیمتی در بازار تعیین نشده است و درنتیجه نمی توانند مصداقی برای گران فروشی تعیین کنند، دلیل موجهی برای عدم برخورد با گران فروشان است؟ چرا با دلالانی که در حاشیه بازار این خودروها را گران تر از قیمت کارخانه می فروشند برخورد نمی شود؟