هزار سال تاریخ «آبکوه»
چگونه منطقهای که اکنون در قلب شهر قرار دارد، صدها سال قبل به خودکفایی اقتصادی رسید و به ایفای نقش در دفاع از مشهد پرداخت؟
جواد نوائیان رودسری – با نام آن آشنایی داریم؛ یعنی مشهدیها این محله را خوب میشناسند؛ آبکوه با قلعه تاریخیاش که حالا تنها نامی از آن باقی مانده و بس، امروز دیوار به دیوار بولوار سجاد، یکی از مناطق مرفهنشین شهر قرار دارد. اصلاً اطراف این محله را مناطق به قول معروف «بالاشهر» احاطه کردهاست؛ اما هنوز هم در کوچهپسکوچههای این محدوده کهنسال، میشود رد پای تاریخ درخشان آن را یافت. اگرچه برخی عادت دارند کهنگی و قدیمیبودن را به حساب بیکلاسی بگذارند و از بالارفتن برجهای بتنی لذت ببرند، اما هیچکدام از این افادهها، از تاریخ جذاب این محله نمیکاهد؛ منطقهای که روزی روزگاری، یکی از نقاط خوش آب و هوای اطراف مشهد بود و در نزدیکی دروازه سراب قرار داشت. بعدها و در سال 1330ش، در حاشیه شهر قرار گرفت و اواخر دهه 1340ش، بخشی از شهر مشهد شد و امروز، در قلب این شهر بزرگ، همچنان زنده و فعال است؛ هنوز هم میشود ردپای آثار قدیمی را در آن یافت و از درختان توت وقفیاش، چند دانه میوه نوبرانه چید و کام را شیرین کرد.
چرا آبکوه؟
دشت مشهد، از سمت شرق به غرب، مرتفع میشود؛ بنابراین، نهرها و رودخانههای فصلی این منطقه، ابتدا از غرب مشهد عبور میکنند و سپس به شرق آن میرسند. به همین دلیل، غرب دشت مشهد، منطقهای نسبتاً حاصلخیز است که به دلیل وجود آب مناسب و هوای دلانگیز، صاحب باغها و آبادیهای متعدد بوده و هنوز هم هست. برخی معتقدند که وجه تسمیه آبکوه، ورود آبهای فصلی از کوههای همجوار به این منطقه و توزیع آن در دشت مشهد، از این محل بودهاست. اینکه چنین ادعایی چقدر میتواند صحت داشته باشد، نیازمند تحقیق بیشتر است. اما میدانیم که نام آبکوه دستکم از 400 سال قبل در متن وقفنامهها ثبت و ضبط شده است؛ مثلاً قنات عشرتآباد که با چند جریب زمین، توسط شاه سلطانحسین صفوی در سال 1119ق، وقف حرم امام رضا(ع) شد، از زمینهای آبکوه عبور میکرد و این موضوع در متن وقفنامه وجود دارد. همچنین، در بررسی تاریخ قنات سناباد، قدیمیترین قنات شناختهشده مشهد نیز، از عبور آن از اراضی آبکوه و زرگران سخن به میان آمده است؛ بنابراین، میتوان چنین پنداشت که منطقه آبکوه دیرزمانی است به این نام شهرت و عبور قنات سناباد از کنار آن، نشان از رونق و آبادانی این روستای کهنسال در دورههای تاریخی مختلف دارد و شاید بتوان آنگونه که برخی از قدیمیهای این محله میپندارند و بعضی کارشناسان اذعان دارند، برای آبکوه قدمتی هزارساله در نظر گرفت و آن را دستکم از دوره اقتدار سامانیان به بعد، به عنوان یک آبادی مستقل به حساب آورد.
چرا قلعه آبکوه؟
در طول تاریخ دیرپای ایران، هرگاه حکومتهای مرکزی دچار ضعف شدهاند، اقوام بیابانگردی که در آن سوی رود سیحون، فرارودان، میزیستند، برای غارتگری و چپاول راه خراسان را پیش میگرفتند و به همین دلیل، خراسان بزرگ همواره در معرض حملات خارجی قرار داشت؛ مثلاً این منطقه نخستین جایی بود که دست مغولان به آن رسید. بنابراین، ساکنان این خطه، همواره خود را در معرض خطر میدیدند و میکوشیدند با اندیشیدن تمهیداتی، مانع از وارد آمدن خسارت سنگین به خود شوند. ساخت قلعههای متعدد که در اطراف مشهد به چهار بُرجی معروف بودند، یکی از این راهکارها بود. در روستاهای اطراف مشهد، تقریباً جایی را پیدا نمیکنید که چنین قلعهای در آن ساخته نشده باشد؛ هنوز هم میشود بقایای این قلعهها را در مناطقی مانند «زکریا»، «اسگل» و تا حدودی وکیلآباد یافت. عمومیت این مکانها چنان بود که در لهجه خراسانی، قلعه را معادل روستا گرفتند و از عنوان «قلعگی» یا «قَلِگی» در این مناطق، برای روستایی خواندن افراد استفاده کرده و میکنند. نامهایی مانند «قلعه آبکوه»، «قلعه سمزقند»، «قلعه محرابخان»، «قلعه شادکن» و... میتواند نشاندهنده تاریخ یک منطقه و وجود قلعه قدیمی و شاید از بین رفته در آن باشد. قلعه آبکوه با چنین مشخصاتی شکل گرفت و طبق گزارشهای پراکندهای که از آن دوران به دست ما رسیدهاست، خانههایی با سقف گنبدی داشت که در کنار یکدیگر، به شکلی منظم ساخته شده بودند.
تاریخ مقاومت در آبکوه
برگردیم به تاریخ آبکوه؛ مجاورت اراضی این منطقه با دشت یا صحرای «زرگران» که بخشی وسیع و حاصلخیز در جنوب غربی مشهد بود، باعث شد که آبکوه از زمانهای بسیار دور، مکانی سرسبز و صاحب زراعتهای پرحاصل باشد. با این حال، بسیار پیش میآمد که ساکنان این روستا، ناچار میشدند قلعهنشین شوند و در نقطهای که امروزه به نام «قلعه کهنه» شهرت دارد، به دفاع از خود بپردازند. نباید از یاد برد که این قلعهها، در واقع برای شهر مشهد، نوعی ضربهگیر دفاعی بودند و میتوانستند از حجم حمله مهاجمان بکاهند. این مسئله، بهویژه در دوران پیش از عصر صفوی که مشهد هنوز برج و باروی مستحکمی نداشت، بسیار ضروری بود. ساکنان قلعه آبکوه، برای آنکه بتوانند سطح مقاومت خود را در برابر هجمههایی که بهویژه از سوی تاتارها و ازبکان صورت میگرفت، بالا ببرند، مجبور بودند بهنوعی خودکفایی در قلعه دست پیدا کنند؛ موضوعی که باعث شد این روستا در میان قریههای اطراف مشهد، از نظر خودکفایی در تأمین نیازهای داخلی، وضعیتی ویژه داشتهباشد و در هجمه غارتگرانی که مدتی قبل از سلطنت نادرشاه، به مشهد تاختند و در اراضی الندشت و زرگران با مردم مشهد روبهرو شدند، نقش مهمی در راستای مقاومت در برابر چپاول ایفا کند؛ هر چند که قلعه چهار برجی آبکوه در غرب مشهد قرار داشت و عموماً حملات از شرق این شهر صورت میگرفت و نقاطی مانند طُرُق بیشتر در معرض هجمه و حمله بودند، اما آبکوه نیز، در این مقاومت شریک بود.
سنتهای اخلاقی ماندگار
مردم آبکوه، مانند بسیاری از ساکنان روستاهای نزدیک مشهد، ارادت ویژهای به اهلبیت(ع) داشته و دارند؛ یکی از قدیمیترین هیئتهای عزاداری فعال در مشهد، مربوط به این منطقه است که اسناد آن از حدود سال 1300ش، یعنی حدود 100 سال قبل وجود دارد و حفظ شدهاست. در این منطقه، به سنت دیرین و چندصدساله ساکنان دشت مشهد، درختان توت سفید متعددی کاشته شده که استفاده از میوه آن برای همه آزاد و رایگان است؛ درختانی که به «وقفی» مشهور هستند و صاحبان آنها، از باب خیرات و مبرّات این درختان را وقف کردهاند تا مردم از میوه و سایه آن بهره ببرند. هنوز هم در منطقه قلعه آبکوه، میتوان درختان وقفی متعددی را یافت که با وجود تغییرات فراوان در بافت محله، ثابت و استوار ایستادهاند؛ درختانی عموما با بیش از 100 سال سن. وجود آب فراوان در منطقه آبکوه باعث شد که این منطقه، پیش از پیوستن به شهر مشهد، صاحب دو حمام بزرگ باشد؛ حمام کهنه و حمام بلور که دومی قدمت کمتری داشت و امروزه هر دو تخریب شدهاند. برخی از قدیمیهای مشهد معتقدند که حمام بلور، در دوران خود، یکی از شیکترین و مجهزترین حمامهای شهر بود.