گفتوگوی خراسان با دکتر محمدعلی آذرشب، استاد دانشگاه تهران و مترجم آثار رهبر انقلاب و دکتر جواد منصوری، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر تاریخ معاصر
تعداد بازدید : 44
جاودانههای «مکتب سلیمانی» برای « ملت » و « امت»
نوائیان / حلاجیان – شهید سلیمانی، چنانکه رهبرانقلاب در دیدار اخیر (11 دیماه) خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت او اشاره کردند، در هر دو ساحت «ملی» و «اُمتّی» الگویی کمنظیر و باصلابت بود؛ وجود دو رکن اساسی «صدق» و «اخلاص» در شخصیت شهید سلیمانی، زمینه را برای تأثیرگذاری بیشتر وی فراهم کرد. طی بیش از دو دهه گذشته، کمتر مکانی در جهان اسلام وجود دارد که از موهبت تلاشهای مجاهدانه و مخلصانه شهید سلیمانی برخوردار نبودهباشد. افزون بر صدق و اخلاص، تدبیر و شجاعتی که شهید سلیمانی داشت، از او فرماندهی تیزبین، سریعالانتقال و هوشیار ساختهبود و آن بزرگوار، با چنین توانایی مثالزدنی، میتوانست از دشوارترین لحظات و بحرانیترین رویدادها و خطرات، فرصتهای طلایی بسازد و زمینه را برای پیروزی و فتح در جبهه حق فراهم کند. امروز، سالروز شهادت مظلومانه سردار دلهاست؛ او که حیات بارورش پس از شهیدشدن نیز تداوم دارد و آنچه در شخصیت وی تبلور یافته بود، امروز در کسوت «مکتب سلیمانی» جلوهگر است؛ مکتبی که تمام مستکبران عالم را به مبارزه میطلبد و مدعیان دروغین نجات بشر از ظلم و بیداد را به چالش میکشد. به همین مناسبت، در گفتوگو با دو کارشناس، به بررسی ابعاد شخصیتی و تأثیرگذاری جاودانه و بدون مرز شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، در قامت یک قهرمان «ملی» و یک چهره شاخص در میان «امت اسلامی» و نیز، ایجادکننده «مکتب سلیمانی» پرداختیم. مهمانان این گفتوگو، دکتر جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، تحلیلگر مسائل سیاسی، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در چین و نیز، دکتر محمدعلی آذرشب، استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران، فعال حوزه تقریب مذاهب اسلامی و تلاش برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و همچنین، مترجم برخی از آثار رهبر معظم انقلاب به زبان عربی هستند.
سردار سلیمانی؛ غیرقابل مقایسه با دیگران
دکتر جواد منصوری، تبدیل شدن شهید سلیمانی به شخصیتی «ملی» و «امتی» و به وجود آمدن «مکتب سلیمانی» را ناشی از دو عامل بسیار مهم میداند؛ حمایت و عنایت الهی و استعداد و هوش فردی. او به عنوان یک پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر، ارزیابی دقیقی از این عوامل دارد و میگوید: در شکلگیری چنین شخصیتهای بزرگی، قطعاً با دو عامل ویژه روبهرو هستیم. نخست بحث حمایت و توفیقات الهی است. به هر حال پروردگار به بندگان خاص خودش، ظرفیتها و تواناییها را ارزانی میکند و مسیر را برای آنها هموار میسازد تا بتوانند به مردم خدمت کنند. شهید سلیمانی، به طور قطع مشمول عنایات الهی بود؛ مانند دیگر سرداران شهیدی که عمری را برای عزت اسلام و مسلمین صرف کردند. نکته دوم، استعداد شخصی و توانمندیهای فکری است؛ ما در تاریخ هیچ فرمانده لایق و توانمندی را سراغ نداریم که از مزایای یک ذهن فعال و هوشیار، کمبهره باشد. اصولاً در بررسی تحولات تاریخی، چنین افرادی را باید تحولآفرین بدانیم. بدیهی است که هرچه شخصیت فرد از توانایی بیشتری برخوردار باشد، عرصه تأثیرگذاری او نیز، گستردهتر میشود. درمورد شهید سلیمانی، ما با چنان هوش و فراستی روبهرو هستیم که از آن سردار نازنین، نه فقط شخصیتی ملی، بلکه شخصیتی در تراز «امت اسلامی» ساخت و مواهب فراوانی را در پرتو تلاشهای وی به جهان اسلام ارزانی کرد. منصوری افزون بر نگاه کلی به موضوع بحث، یک تذکر ویژه هم دارد و آن، فراموشنکردن جایگاه انقلاب اسلامی در تربیت و ترقی افراد و ساختن شخصیتهای بزرگی همچون شهید سلیمانی است. او تصریح میکند: شرایط دوران انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی آن، یک شرایط بسیار ویژه برای تربیت افراد خاص و نخبه بود. جریان انقلاب باعث افزایش هوشیاری و تجربه جوانانی شد که خیلی فراتر از سن خودشان فکر میکردند و میفهمیدند. به عنوان کسی که سالهاست در حوزه تاریخ کار میکنم، میتوانم بهجد این مسئله را مورد توجه قرار دهم که بسیاری از فرماندهان سپاه و بسیج، یعنی همانهایی که در ایام انقلاب و دوران دفاع مقدس تربیت شدند، از هر نظر، چه نظامی، چه سیاسی و چه حتی معنوی، به بالاترین تراز ممکن رسیدند. شهدای گرانقدری مانند شهید خرازی، شهید همت و البته شهید سلیمانی، اصولاً قابل مقایسه با هیچ کدام از فرماندهان نظامی دنیا، حالا در هر کشوری که فعالیت داشته باشند، نیستند. این فقط حرف یک مورخ نیست؛ دنیا در برابر چنین صلابت و اقتداری سر تعظیم فرومیآورد. فرماندهان وابسته به قدرتهای بزرگ دنیا، پنهان و آشکار، به این واقعیت اقرار کردهاند و این نه قابل انکار است و نه قابل نادیده گرفتن.
آینده، تحت تأثیر «مکتب سلیمانی»
سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در پکن، به پیامدهای شهادت سردار سلیمانی هم گریزی میزند و میگوید: اقدام جاهلانه و مغرورانه دشمن در به شهادت رساندن سردار، موجی بزرگ و بلند در جهان اسلام ایجاد کرد که کمتر میتوان در دوران معاصر، نمونهای مانند آن یافت. سوابقی که سردار سلیمانی داشت از یک طرف و از طرف دیگر، تشییع باشکوه پیکر پاک وی از سوی میلیونها ایرانی که فقط میتوان عظمت آن را با مراسم تشییع حضرت امام خمینی(ره) مقایسه کرد و همچنین، واکنشهای گسترده و ناشی از علاقه عمیق مردم ستمدیده منطقه به واقعه جانگداز شهادت سردار سلیمانی و یارانش، یک پیام صریح و معنادار دارد؛ اینکه امت اسلامی، با وجود همه بازیها و توطئههای غرب، از یک هویت مشترک برخوردار است؛ هویتی که میتواند باعث پرورش چنین شخصیتهای عظیم و تأثیرگذاری شود. نباید از یاد برد که شهید سلیمانی، با تقدیم جانش، تصویری روشن و واضح را از یک مبارز مسلمان، پیشِ روی جامعه و امت اسلامی قرار داد و این، سرآغاز یک روند تأثیرگذار در تاریخ است که بهتدریج، جلوههای مختلف آن را مشاهده خواهیم کرد و در واقع، «مکتب سلیمانی» سببساز تحولات گستردهای خواهد شد.
چگونه سردار سلیمانی محبوب قلبها شد؟
دکتر محمدعلی آذرشب، از استادان بنام زبان و ادبیات عرب در دانشگاه تهران است؛ استادی که تعدادی از کتابهای رهبرانقلاب را به زبان عربی ترجمه کرده و نگاه گستردهای به مقوله امت اسلامی و ظرفیتهایی که باعث برقراری اتحاد و تقریب بیشتر میان مسلمانان میشود، دارد. او اخیراً مجموعه شعر «جواهری» را در بغداد، با الحاق نظرات رهبر معظم انقلاب درباره اشعار این شاعر، به چاپ رساندهاست. صحبتمان با او درباره شخصیت سردار سلیمانی از منظر «ملی» و «اُمّتی»، خیلی زود گُل میاندازد. دکتر دوست دارد به عواملی که سبب جذابیت شخصیت شهید سلیمانی میشود، بپردازد؛ همان جذابیتی که از او شخصیتی محبوب، نه فقط در ایران، بلکه در تمام جهان اسلام ساخت. این استاد دانشگاه میگوید: به اعتقاد من، مهمترین خصوصیتی که در شخصیت سردار سلیمانی وجود داشت و البته، پس از شهادت او نیز، عامل جذابیت شخصیت و دلبستگی عمومی به اوست، فرامذهبی، فراملیتی و فرادینی عملکردن سردار است؛ شما امروز میبینید که نه فقط ما ایرانیان شیعه، بلکه اقلیتهای دینی و مذهبی، مانند آشوریها و «شَبَکْها»* در عراق و نیز، همه اقوام، از فارس، عرب، ترک، کُرد و... از او به نیکی یاد میکنند و شخصیت او را میستایند. این مسئله نشان میدهد که سردار سلیمانی توانستهاست از تمام موانعی که میتواند جلوی همزیستی مسالمتآمیز و همجواری توام با صلح پیروان ادیان و مذاهب گوناگون را بگیرد، عبور کند. در قاموس رفتاری وی، اثری از وابستگیهای قومی و قبیلهای نیست. حتی میبینید یک نفر در آن سوی دنیا، مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، وقتی از سردار سلیمانی سخن میگوید، از او تمجید میکند و به یاد میآورد که چگونه وقتی استکبار جهانی با سردمداری آمریکا، در سال 2019م به کشور وی حمله کردند و باعث قطع برق در آن شدند، سردار سلیمانی به کمک آنها شتافت و مانع محرومیت و رنج مردم ونزوئلا شد؛ یعنی برای مردم آن سوی کره خاکی، با نژاد و دین متفاوت هم، سلیمانی همانقدر عزیز است که برای ما. شاید جالب باشد برایتان که بدانید، در همین ایام سال نوی میلادی، مسیحیان در لبنان، عراق و سوریه، در سرودهای مذهبیِ خودشان، یاد سردار سلیمانی را گرامی داشتند. اینها میدانند که هستیشان مدیون تلاشها و مجاهدتهای سردار سلیمانی است؛ وگرنه داعش در عراق و سوریه، اثری از اقلیتهای دینی و مذهبی باقی نمیگذاشت. بنابراین، حاجقاسم شخصیتی فراملی و فرادینی است و به همین دلیل، باید او را محبوب امت اسلامی هم بدانیم. او به یک معنا، مدافع انسان و انسانیت بود. شجاعت و ایمان راسخی که داشت، به سردار سلیمانی این امکان را داد که نه فقط در محدوده سرزمین مادری خودش، یعنی در بُعد ملی، بلکه در بُعدی فراتر، یعنی دفاع از ساحت امت اسلامی در سراسر جهان و از آن فراتر، در ساحت دفاع از تمام ستمدیدگان عالم در برابر حکومتهای جائر و جهانخوار، در ترازی بسیار بالا بدرخشد. وقتی به زندگی این شهید بزرگ مینگریم، انگار مکتب اسلام در شخصیت و منش او متبلور است؛ اصلا «مکتب سلیمانی»، چیزی جدا از مکتب اسلامی نیست؛ او در پرتو پیروی از ولیفقیه زمان خود، حکمت، تدبیر و شجاعت را درآمیخت، این خصوصیتهای بسیار مهم را در خود جمع کرد و به شخصیتی ماندگار و جاودانه تبدیل شد.
*شَبَکْها اقلیتی مذهبی از علویان عراق هستند که در استان موصل زندگی میکنند و زبانی نزدیک به زبان کُردی دارند. جمعیت آنها چیزی درحدود 300 هزارنفر است و در جریان هجوم داعش به شمال عراق، متحمل آسیبهای جانی و مالی زیادی شدند.