محمود اکرامی
خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است
تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است
دلم اگرچه شکسته، اگرچه بیمار است
ولی به عشق تو چون هست مبتلا، خوب است
مریض عشق تو هرگز شفا نمیخواهد
چرا که درد از این دست، بیدوا خوب است
مگو که درد و بلایت به جان من بخورد
به راه عشق اگر درد، اگر بلا خوب است
خوشم به خنده و اخم و گلایهات، زیرا
هر آن چه میرسد از جانب شما خوب است
***
زهرا محدثی خراسانی
بتابان آسمان من، نگاه آتشینت را
چراغان کن به لبخندی شب سرد زمینت را
برای دیدن یک آسمان صاف در پاییز
شکوفا کن نگاه سبز و باران آفرینت را
در اوج زرد دلتنگی به دنبال تو میگردم
کمک کن تا بیابم باغ سبز یاسمینت را
شکیبایی برایم آرزو کن ای همه خوبی!
که بیتابانه میگریم نگاه آخرینت را
چراغان میکنی شبهای تاریک سکوتم را
و میخوانی برایم شعرهای دستچینت را
یقین دارم در آن صبحی که چون خورشید میرویی
به مهری مینوازی ماه من، عاشقترینت را
***
«علیرضا بدیع»
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
اندوه بزرگی است زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره فیروزهتراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبکسار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی است چه باشی، چه نباشی