نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا اعلام کرد که کشورش «کاملاً آماده است تا با دولت آمریکا و با کسانی که ممکن است در آینده بیایند، به سمت روند عادیسازی روابط دیپلماتیک، کنسولی و سیاسی حرکت کند.» رئیسجمهور ونزوئلا همچنین گفت: «ما برای گفتوگو در بالاترین سطح، برای روابط محترمانه آماده هستیم و امیدوارم پرتوی از نور به آمریکا برسد تا این کشور صفحه جدیدی را بگشاید.» این اظهارات مادورو دو روز پس از آن صورت گرفته که اپوزیسیون ونزوئلا به «دولت موقت» خوان گوایدو پایان داد. رخدادی که به برگ برنده این روزهای دولت کاراکاس تبدیل شده است. با آن که دولت جو بایدن همچون دولت ترامپ، مادورو را به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا به رسمیت نمیشناسد و انتخاب مجدد وی در سال ۲۰۱۸ را تقلبی میداند، اما بحران نفت و انرژی ناشی از جنگ اوکراین سبب شده تا کاراکاس و واشنگتن راجع به گرم شدن مجدد روابط فی مابین، از خود تمایل نشان دهند. نیکلاس مادورو سخن درباره عادی سازی روابط را در حالی مطرح کرده است که دو روز پیش از آن مجلس اپوزیسیون ونزوئلا تصمیم گرفت، خوان گوایدو، رهبر مخالفان دولت این کشور و دولت موقت او را منحل کند. این رای به معنای پایان کار فردی بود که در حدود چهار سال گذشته به عنوان یک چهره محبوب و بینالمللی در مبارزه با نیکلاس مادورو شناخته میشد. جرقه تحولات ونزوئلا که حالا به تصمیم گیری برای عادی سازی انجامیده، در ماه گذشته زده شد. نمایندگان دولت ونزوئلا و اپوزیسیون پس از یک سال مذاکرات خود را از سر گرفتهاند و قرار همکاریهای بشردوستانه گذاشتند.
دو طرف روز شنبه ۲۶ نوامبر (۵ آذر) در برابر خبرنگاران در مکزیکوسیتی توافقنامهای امضا کردند. این «دومین توافق نامه مرحلهای برای حمایت اجتماعی» راه را برای آزادی منابع ونزوئلا در خارج از کشور گشود که به دلیل تحریمهای بینالمللی مسدود شده بود. پس از امضای این سند، دولت آمریکا بلافاصله اعلام کرد، محدودیتهای اعمالشده علیه شرکت نفتی «شورون» در ونزوئلا را کاهش خواهد داد. طبق این مجوز، این شرکت آمریکایی می توانست استخراج مواد خام در ونزوئلا را از سر بگیرد. در ونزوئلا که از انتخابات سال ۲۰۱۹ تا کنون اسیر بحران است و آلمان و بسیاری از کشورها خوان گوایدو، رهبر اپوزیسیون را به عنوان رئیسجمهور این کشور به رسمیت شناختهاند، امضای دومین توافق میان مادورو و مخالفان در ماه گذشته، اندکی از تنشها کاسته است. همچنین، تصمیم هیئتهای اعزامی سه حزب از چهار حزب اصلی مخالف ونزوئلا، به برکناری گوایدو، باعث بازیابی قدرت نیکولاس مادورو شده است. این موفقیت برای دولت کاراکاس در حالی رقم خورده است که خوآن گوایدو هرگز نتوانست نیکولاس مادورو را که از پشتیبانی یک ارتش قوی برخوردار بود، کنار بزند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بهاره موفقی/ آمارهای شیوع بیماری های تنفسی نگران کننده و قابل تامل است؛ افزایش 10 برابری بیماری آنفلوآنزا در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته و ثبت 23 هزار مورد علایم مشکوک به کرونا از ابتدای سال تا کنون، همه این ها در حالی است که زمزمه های رسیدن موج هشتم کرونا به استان طبق پیش بینی ها به صورت جدی به گوش می رسد. تب شدید آنفلوآنزا و دیگر بیماری های تنفسی در مشهد چنان رو به افزایش است که مدیر پیشگیری و مبارزه با بیماریهای واگیر دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این زمینه تاکید می کند که «از ابتدای امسال در استان خراسان رضوی بیش از 3 هزار و 100 نفر به دلیل ابتلا به مشکلات شدید تنفسی در بیمارستان بستری شده اند.» همه این ها در حالی است که با وجود ادعای مسئولان دانشگاه علوم پزشکی مشهد مبنی بر اتخاذ تمهیدات لازم، هنوز خبری از توزیع اسپری های تنفسی در استان نیست و این مسئله با وجود رنج بیماران تنفسی از کمبود اسپری همچنان حل نشده باقی مانده است؛ موضوعی که برای حل آن چشم انتظار پاسخ از تهران هستند. از سویی دیگر، چندی پیش بیماران تنفسی بیمارستان کودکان اکبر نیز به دلیل افزایش مراجعان در سالن های این بیمارستان بستری شدند. هر چند برای رفع این موضوع تمهیدی دیگر اندیشیده شد، اما همه این موضوعات نگرانی ها درباره موج جدید کرونا را جدی کرده است که در این پرونده به پیگیری و بررسی این مضوعات پرداختیم.
افزایش معنادار آمار شیوع بیماری های تنفسی
ناصر امینی، مدیر گروه پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در پاسخ به این سوال که تعداد بیماران شدید تنفسی از ابتدای سال تا کنون چقدر بوده و طی مدت اخیر به چه میزان افزایش یافته؟ به «خراسان رضوی» می گوید: در بحث آنفلوآنزا آمار بیماران سرپایی جایی ثبت نمی شود، فقط آماری که در سامانه ثبت می شود بر اساس بیماری های شدید تنفسی است که از ابتدای سال حدود 3 هزار و 100 نفر از این بیماران را در بیمارستان بستری داشتیم. از تمام این بیماران تست کرونا و آنفلوآنزا گرفته می شود، از این تعداد بیماران حدود 533 نفر مثبت آنفلوآنزا شده اند و متاسفانه درصدی هم فوتی دارد. وی می افزاید: گروه های سنی که بیشتر مبتلا شده اند، گروه سنی 65 سال به بالا هستند و بعد گروه سنی زیر یک سال و رتبه بعدی کودکان 5تا 14 سال هستند. وی در پاسخ به این سوال که میزان درصد فوتی های آنفلوآنزا چقدر است؟ بیان می کند: میزان فوتی را فعلا اجازه انتشار نداریم. وی درباره میزان شیوع آنفلوآنزا از زمان شروع فصل زمستان نیز می گوید: طی یک آمار مقایسه ای از میزان آنفلوآنزا در پاییز امسال با پاییز سال گذشته، در پاییز سال گذشته ما 51 نفر بیمار مثبت آنفلوآنزا که به بستری منجر شده است، داشتیم، اما پاییز امسال 530 نفر، تقریبا حدود 10 برابر نسبت به پاییز سال قبل افزایش داشته ایم. هر سال دو تا سه موج آنفلوآنزا را در فصل سرد داریم، امسال موج اول را گذراندیم که موج آن در آبان ماه بود، هم اکنون آمارها کاهشی است و امیدوارم موج دیگری نداشته باشیم اما احتمال این که یک یا دو موج دیگر تا آخر سال داشته باشیم وجود دارد. مدیر گروه پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد همچنین درباره وضعیت آمارهای کرونا از ابتدای سال تاکنون می گوید: از ابتدای سال 22 تا 23 هزار مورد بابت علایم مشکوک به کرونا به صورت بستری و سرپایی به ما مراجعه کردند که تقریبا حدود 3 هزار مورد از این تعداد مثبت شده اند. وی می افزاید: طی یک هفته اخیر یک آمار مقایسه ای انجام دادیم، در کل جهان طی یک هفته اخیر حدود 3 میلیون و 500 هزار نفر موارد کرونا مثبت بوده که سهم ایران طی یک هفته اخیر 306 نفر بوده و سهم دانشگاه علوم پزشکی مشهد 15 نفر بوده است، یعنی ما طی یک هفته اخیر مجموعا 15 نفر کرونای مثبت داشته ایم، تعداد مرگ بیماران کرونایی هم در یک هفته اخیر در جهان 10 هزار و 700 مورد، در کشور ما 13 نفر و در دانشگاه علوم پزشکی مشهد خوشبختانه ، دو ماه است که فوتی کرونا نداشته ایم. وی تصریح می کند: عمده بیماری های تنفسی که درگیر آن هستیم به ترتیب سرماخوردگی، آنفلوآنزا و کروناست، سرماخوردگی چون تست واضحی ندارد و براساس علایم بالینی رتبه بندی می شود، نمی توان آمار درستی ارائه داد. وی تاکید می کند: معاون بهداشت وزارتخانه اعلام کرده که سویه های جدید امیکرون وارد کشور شده و سه سویه جدید از زیرمجموعه امیکرون شناسایی شده است. این یعنی موج هشتم وارد کشور ما شده است،بنابراین عزیزانی که 6 ماه از واکسن قبلی شان گذشته مجدد دوز دیگر واکسن را دریافت کنند.
آمادگی ها در برابر موج جدید کرونا
بنا بر اعلام وزارت بهداشت موج هشتم کرونا در کشور آغاز شده و سویه های جدید امیکرون هم در بخش هایی از کشور شناسایی شده است. این که دانشگاه علوم پزشکی مشهد چه اقداماتی را برای مقابله با موج جدید کرونا انجام داده است از دو مقام مسئول این دانشگاه پیگیری می کنیم. مدیر گروه پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در پاسخ به این سوال که تمهیدات دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای موج جدید کرونا چیست؟ می گوید: اولین اقدامی که انجام شده این است که 10 مرکز منتخب واکسیناسیون را مجدد به صورت تمام روز از شنبه فعال کردیم، همچنین همه بیمارستان ها آماده باش داده شده اند. معاونت توسعه هم در بحث نیروی انسانی کمک خوبی به بیمارستان کرد. ما الان در حالت آماده باش 10 درصد هستیم تا ان شاءا... موج بعدی را نداشته باشیم. ایوب توکلیان، قائم مقام معاون درمان علوم پزشکی مشهد نیز به «خراسان رضوی» می گوید: با توجه به این که در خیلی از کشورهای دنیا زیرسویه جدید امیکرون شیوع پیدا کرده و در بیش از صد کشور دنیا آمارها افزایشی است حتی کشورهایی که درگیر موج های سهمگین کرونا نبودند، در حال تجربه شدیدترین موج و سنگین ترین موج کرونای خود در دو سال گذشته هستند، همچنین با توجه به این که از آخرین دوز واکسن اکثر افراد جامعه ما هم بیش از شش ماه گذشته است و میزان رعایت شیوه نامه ها بسیار ضعیف است، بنابراین مطابق گفته های وزارت بهداشت مجموعا پیش بینی می شود طی 6 هفته پیش رو با یک موج جدید مواجه شویم، اگر مردم شیوه نامه ها را رعایت کنند امیدواریم این پیش بینی محقق نشود در غیر این صورت این احتمال است که ما هم مبتلا شویم. وی در پاسخ به این سوال که آیا برای موج احتمالی کرونا دستورالعملی به مراکز درمانی ابلاغ شده یا خیر؟ اظهار می کند: دستور العمل های مربوط درباره نحوه آمادگی و مواجهه با موج احتمالی کرونا به مراکز درمانی از هفته گذشته ابلاغ شده است. وی درباره آمار مربوط به کرونا و آنفلوآنزا می گوید: آمار کرونا را می توانیم قطعی بگوییم ولی آنفلوآنزا چون تشخیص قطعی ندارد و بالینی است، به طور کلی آن را بیماری تنفسی می گوییم، این گونه نیست که از همه افراد مراجعه کننده به بیمارستان تست آنفلوآنزا گرفته شود، اما درباره بیماران کرونا حدود 56 بیمار بستری کرونا در استان داریم که 34 نفر آن ها در مشهد هستند. وی در پاسخ به تمهیدات علوم پزشکی مشهد برای موج جدید می گوید: علوم پزشکی مشهد هم اکنون 30 بیمارستان دولتی با ظرفیت 5 هزار و 500 تخت بیمارستانی آمادگی خدمات رسانی دارد، همچنین مراکز بهداشت ما در اقصی نقاط شهرها و روستاها فعال هستند.
اسپری تنفسی نیامد!
یکی دیگر از مشکلات این روزها کمبود اسپری های تنفسی در استان است. بیست و سوم آذر امسال روزنامه خراسان در گزارشی با عنوان «نمی دانم، نمی دانم» به چرایی کمبود اسپری های تنفسی پرداخت؛ موضوعی که معاون غذا و دارو درباره آن پاسخ های عجیبی داد و نسبت به زمان حل این مشکل اظهار بی اطلاعی کرد تا جایی که این مسئول استانی در پاسخ به سوالات ما درباره پاسخ سازمان غذا و داروی کشور به رایزنی های استان برای تامین داروهایی که دچار کمبود شده است، گفت: «نمی خواهند پاسخ بدهند، اگر دارو را داشته باشند به شرکت ها می فرستند تا توزیع شود، دیگر به توضیح نیاز ندارد!». پس از گذشت تقریبا سه هفته از زمان این مصاحبه برای پیگیری مجدد سراغ معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی مشهد رفتیم. ناصر وحدتی در پاسخ به این سوال که آیا بالاخره اسپری های تنفسی وارد استان خواهد شد یا خیر؟ می گوید: آن چه وارد استان می شود، توزیع می شود و ما هم بر آن نظارت داریم اما این که چه موقع به استان وارد می شود، مشخص نیست. چون واردات و تولید تحت کنترل سازمان غذا و دارو در تهران است و تحت کنترل ما نیست، ما هم در استان کارخانه ای که تولید اسپری تنفسی کند، نداریم. روز دوشنبه یک یا دو نامه آمده بود که یک سری نبولایزر (وسیلهای برای رساندن دارو به قسمتهای مختلف دستگاه تنفس از طریق استنشاق) می آید که ظرف چند روز آینده توزیع خواهد شد. وی در پاسخ به این سوال که نبولایزر چه تعداد توزیع خواهد شد؟ اظهار می کند: چون نامه را ارجاع دادم تعدادش را نمی دانم اما تعدادش کافی است البته نبولایزر به تنهایی کفایت نمی کند چون نبولایزر بخشی از درمان است و اسپری ها هم باید باشد، مصرف نبولایزر به این صورت است که دارو را داخل یک مقدار آب گرم می ریزند و بخور داده می شود، دارو هم با بخار آب وارد ریه فرد می شود، برای اسپری ها هم هنوز چیزی نیامده است اما به محض این که بیاید باز توزیع خواهیم کرد. وی درباره دلیل کمبود اسپری تنفسی می افزاید: قاعدتا یا کمبود تولید یا کمبود واردات است. وحدتی در پاسخ به این سوال که رایزنی های شما از تهران برای دریافت اسپری تنفسی چه بوده است؟ نیز می گوید: برای ما هنوز نامه ای نیامده که این اسپری ها چه موقع می آید و چگونه توزیع شود، اما ما مرتبا هر هفته کمبودهای دارویی را به سازمان منعکس می کنیم، یعنی آن ها اطلاعات کمبود دارویی ما را دارند اما این که آن ها چه اقدامی می کنند باید منتظر بمانیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حالی که باشگاه های کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان با پیشنهادهای وسوسه انگیز به ستارگان دنیای فوتبال و جذب آن ها حسابی سر و صدا به پا کرده اند و قطعا جذب بازیکنانی چون رونالدو و کانته و احتمال جذب مسی توسط یک باشگاه عربستانی می تواند به رشد و پیشرفت سریع فوتبال این کشورها کمک کند، در ایران قوانینی وضع می شود که جذب همان چند فوتبالیست خارجی درجه3 و 4 را هم ممنوع می کند! فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در چند سال اخیر با وضع قوانین عجیب از جمله منع جذب دروازه بان خارجی، ممنوعیت جذب هر بازیکن خارجی در پست های مختلف و سقف قرارداد، نه تنها کمکی به باشگاه ها برای رشد و پیشرفت نکرده است بلکه باعث شده نمایندگان ایران در مصاف با رقبای آسیایی شان بیش از پیش تضعیف شوند. حالا و در آستانه نقل و انتقالات زمستانی شنیده می شود، دو باشگاه لیگ برتری از جذب بازیکن خارجی جدید در زمستان محروم شدند.با این که قانون منع جذب مربی و بازیکن خارجی در پایان فصل ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تغییر کرد ولی اکنون پس از حدود یک سال و نیم دوباره ممنوعیت جدیدی به دو باشگاه لیگ برتری ابلاغ شده که این موضوع احتمالا به دلیل بالا رفتن قیمت ارز بوده است.در شرایطی که نقل و انتقالات نیمفصل لیگ برتر فوتبال ایران به طور رسمی از روز شنبه، هفدهم دیماه(۶ روز دیگر) آغاز میشود، حالا دو باشگاه مس رفسنجان و مس کرمان، بنابر نظر مدیریت شرکت ملی صنایع مس، با ممنوعیت جذب بازیکن خارجی مواجه شدهاند که میتواند برنامه سرمربیان دو تیم را نیز تحت تاثیر قرار دهد و دست آن ها را برای جذب بازیکنان با کیفیت خارجی ببندد. فدراسیون فوتبال در شهریور سال گذشته قانون ویژهای برای جذب مربی و بازیکن خارجی برای باشگاهها وضع کرد تا از ورود خارجیهای بیکیفیت و بدون رزومه جلوگیری کند و بعید نیست دوباره این موضوع که دو باشگاه مسی با آن مواجه شدهاند، فراگیر شود. هم اکنون جدا از سرمربیان و مربیان خارجی که در لیگ برتر فعالیت دارند، ۳۳ بازیکن خارجی از ابتدای فصل در سطح اول فوتبال ایران بازی کرده یا جدا شدهاند و قاعدتا اگر ممنوعیت برای دو باشگاه مسی به تمام تیمها سرایت کند، فقط همین نفرات میتوانند تا پایان لیگ بیست و دوم در ایران بمانند و ورودی جدیدی به این جمع اضافه نخواهد شد. البته فعلا خبر ممنوعیت جذب بازیکن خارجی جدید در سراسر فوتبال ایران فراگیر نشده اما سال گذشته آلومینیوم اراک طبق تصمیم این کارخانه نمیتوانست بازیکن خارجی بگیرد و اکنون شرکت ملی صنایع مس برای دو باشگاه کرمانی و رفسنجانی این تصمیم را گرفته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خراسان- اعلام خط فقر تاکنون روند چندان منظمی در کشور نداشته و همین موضوع موجب چالش در مسائلی همچون تعیین دستمزد و حقوق شده است. با این حال، به نظر می رسد این مسئله با توجه به یک الزام قانونی در وزارت تعاون، رفع شده است. طبق اعلام این وزارتخانه و بر اساس تبصره 4 ماده 2 آیین نامه چتر حمایتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است در شش ماه اول هر سال، گزارشی از وضعیت خط و نرخ فقر و گروه های مختلف درآمدی منتشر کند. با این حال از آن جایی که داده های استناد شده این وزارتخانه در فاصله زمانی 5 تا 8 ماه از پایان هر سال منتشر می شود، فعلاً باید منتظر گزارش خط فقر هر سال در ماه های 9 به بعد سال بعد باشیم. با این اوصاف، وزارتخانه مذکور که پیشتر گزارش پایش فقر در سال 99 را منتشر کرده بود، تازه ترین برآورد خود از خط فقر در کشور برای سال 1400 را منتشر کرده است. گزارشی که در ضمن خود، پیش بینی می کند امسال خط فقر برای خانوارهای 4 نفره 7.7 میلیون تومان برای کل کشور و 14.7 میلیون تومان برای تهران برسد. یکی از نتایج ارزشمند این گزارش، مقایسه خط فقر با حداقل دستمزد در مناطق مختلف است که نشان می دهد رویکرد تعیین دستمزد سراسری در کشور با توجه به کافی نبودن آن در برخی مناطق از یک سو و پوشش 1.5 برابری خط فقر در برخی مناطق دیگر سیاست مناسبی نیست و در نتیجه این رویکرد باید به تعیین مزد منطقه ای تغییر یابد.
تازه ترین ارقام خط فقر در کشور و تهران
گزارش وزارت تعاون نشان می دهد که خط فقر در کشور، در سال 1400 نسبت به سال 99، رشد 50 درصدی داشته و به عدد یک میلیون و 682 هزار تومان برای هر نفر در ماه رسیده است. اگر هم بعد خانوار را سه و چهار نفر در نظر بگیریم، خط فقر به ترتیب به 3 میلیون و 700 هزار تومان و 4 میلیون و 541 هزار تومان خواهد رسید،اما برآوردی که این وزارتخانه از وضعیت خط فقر در سال 1401 ارائه کرده است، اهمیت بیشتری دارد. بر این اساس، پیش بینی می شود متوسط خط فقر در سال 1401 (تا نیمه امسال) در کل کشور و به طور سرانه به 2 میلیون و 850 هزار تومان برسد. این رقم برای یک خانوار چهار نفره در حدود 7 میلیون و 700 هزار تومان است.
طبق این گزارش، در تهران نیز که به طور معمول هزینه های زندگی بیشتر از بسیاری از نقاط کشور است، خط فقر برای یک خانوار سه و چهار نفره، به 11.9 و 14.7 میلیون تومان در 1401 خواهد رسید.
کاهش نرخ فقر
گزارش مذکور در بخشی دیگر به تغییرات نرخ فقر در کشور در سال های اخیر پرداخته است. نرخ فقر به درصد جمعیت زیر خط فقر در هر سال اطلاق می شود. بر این اساس، ملاحظه می شود این شاخص از سال 97 به بعد و همزمان با دور دوم تحریم ها و نیز رشد شدید تورم، افزایش یافته و در سال 99 به بالاترین مقدار خود یعنی 31 درصد رسیده بود، اما کاهش نرخ تورم، رشد اقتصادی و اضافه شدن 185 هزار نفر به تعداد شاغلان کشور باعث شد در سال 1400، نرخ فقر حدود 0.84 واحد درصد کاهش یابد و به 30.44 درصد برسد. این بدان معناست که در سال گذشته، کمتر از 26 میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار داشته اند.
رشد بی عدالتی رفاهی!
به رغم بهبود نسبی وضعیت عمومی و متوسط فقر در سال 1400 که در قسمت قبل به آن اشاره شد، جزئیات بیشتر حاکی از بهبود نیافتن نسبی و محسوس در رفاه گروه های پایین درآمدی است. در این خصوص،نگاهی به داده های هزینه خانوار نشان می دهد که با وجود رشد حقیقی هزینه ها/درآمدهای دهک های پایین جامعه، رشد اسمی هزینه های خانوار در 4 دهک اول، کمتر از رشد خط فقر (یعنی 50 درصد)، اما نزدیک به آن بوده است. به عبارت دیگر هزینه های مصرفی افراد فقیر تقریباً با خط فقر رشد کرده و در نتیجه وضع آن ها نسبت به سال 99، بهبود قابل ملاحظه ای نیافته به طوری که با وجود کاهش نرخ فقر از 31 به 30 درصد، شاخص شکاف فقر افزایش یافته است. (شاخص شکاف فقر فاصله افراد فقیر تا خط فقر را نشان می دهد. هر چه شکاف فقر کمتر باشد، به معنای فاصله کمتر افراد فقیر با خط فقر و بهبود وضعیت آنان است). شکاف فقر در سال گذشته 0.01 واحد درصد بیشتر شده است و در نتیجه باید گفت در سال گذشته، افراد فقیر نتوانسته اند فاصله خود را با خط فقر کم کنند.
آشکار شدن ناکارایی تعیین حداقل دستمزد سراسری
یکی از مهم ترین یافته های بررسی یادشده، خط فقر در استان های کشور و نکاتی است که درخصوص دستمزد می توان از آن برداشت کرد. در این خصوص،تصویر نمودار، به خوبی نشان می دهد که چگونه تعیین حداقل دستمزد به شیوه کنونی که برای کل کشور، به طور یکسان انجام می شود، کفاف هزینه های زندگی در برخی شهرها را نمی دهد. این در حالی است که در ماده 41 قانون کار، به صراحت به تعیین حداقل دستمزد برای نقاط مختلف کشور یا حتی صنایع مختلف تاکید شده است. به عنوان مثال، این نمودار نشان می دهد که خط فقر خانوار سه نفره در شهر تهران 80 درصد بیشتر از حداقل دستمزد است، اما در نقاط شهری سیستان و بلوچستان، حداقل دستمزد 1.5 برابر خط فقر است.
این در حالی است که طبق جدول 3 ارائه شده در گزارش مذکور، نرخ فقر استان سیستان و بلوچستان 58.22 درصد و نرخ فقر استان تهران، 15.42 درصد است. بدیهی است با این شیوه تعیین دستمزد، هزینه بنگاه ها در مناطق محروم که فروش به نسبت کمتر و در عین حال هزینه های زندگی کمتری دارند، افزایش خواهد یافت و رونق تولید در این مناطق با چالش های بیش از پیش روبه رو خواهد شد. همین موضوع به طور بالعکس برای مناطق با درجه محرومیت کمتر وجود خواهد داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند حرفه ای و سابقه دار که با دسته چک معتادان کارتن خواب به کلاهبرداری گسترده در مشهد ادامه می دادند در حالی با دستورات ویژه قضایی و تلاش نیروهای کلانتری نجفی دستگیر شدند که بررسی ها نشان داد سرکردگان باند از «زندانیان بندباز» هستند و طعمه های خود را از طریق آگهی های فضای مجازی به دام می انداختند!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای کلاهبرداری های این باند هنگامی در مشهد لو رفت که جوانی به نام «ق» آگهی فروش لوازم و اموال فروشگاه عرضه محصولات فرهنگی خود را در «سایت دیوار» به ثبت رساند تا تغییر شغل بدهد! در این هنگام مردی با شماره تلفن متصدی فروشگاه تماس گرفت و ادعا کرد همه دستگاه ها، فیلم ها و اموال مربوط به محصولات فرهنگی را یک جا خریدار است و سپس از فروشنده خواست تا آگهی فروش را در سایت دیوار پاک کند. ساعتی بعد 4 نفر از دو خودروی پراید و یک دستگاه وانت پیکان در خیابان پایداری پیاده شدند و برای خرید اموال نزد متصدی فروشگاه محصولات فرهنگی رفتند. آن ها پس از بررسی اجناس به توافق رسیدند و فردی که خود را خریدار معرفی می کرد چکی به مبلغ 50 میلیون تومان را نوشت و به فروشنده داد، اما «ق» هرچه اصرار کرد تا چک را در سیستم بانکی به تایید برساند، فایده ای نداشت. در همین حال 3 مردی که همراه خریدار بودند به فروشنده اطمینان دادند که خریدار مرد مورد اعتمادی است و چک به خاطر اختلال اینترنتی تایید نمی شود. آن ها سپس پیشنهاد کردند که «خریدار» دست نوشته ای به متصدی فروشگاه بدهد تا در صورتی که به هر نحوی چک مذکور قابل وصول نبود کلیه اموال به فروشنده بازگردانده شود!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است ، این گونه بود که فروشنده رضایت داد و 4 مرد مذکور اموال را به خودروها منتقل کردند و به راه افتادند، اما دلشوره عجیبی وجود فروشنده را فرا گرفت و او که همچنان به خریداران مشکوک بود به طور مخفیانه سوار خودرواش شد و راننده پیکان وانت را تعقیب کرد که بخشی از لوازم در قسمت بار پیکان وانت حمل می شد ولی در طول مسیر ناگهان راننده وانت متوجه تعقیب خودرو شد و با عبور از کوچه پس کوچه های «رضاشهر» بر سرعت خودرو افزود تا فروشنده کالاها را از تعقیب بازدارد. حالا دیگر «ق» بیشتر از قبل به این ماجرا مشکوک شده بود و دلهره اش هر لحظه بیشتر می شد. دقایقی بعد و در حالی که او چشم از وانت برنمی داشت فردی با تلفن همراهش تماس گرفت و با بیان این که خریدار لوازم محصولات فرهنگی است، مدعی شد گوشی تلفن همراهش را در فروشگاه وی جا گذاشته است و سپس از «ق» خواست به فروشگاه بازگردد و گوشی او را تحویل بدهد! ولی «ق» که یقین داشت همه این ها نقشه ای زیرکانه برای فریب اوست تا از تعقیب وانت دست بردارد، کلید قطع تماس را فشار داد و در یک لحظه با سرعت مقابل پیکان وانت پیچید و در حالی که با پلیس 110 تماس می گرفت از خودرو بیرون آمد و با راننده مذکور درگیر شد. چند دقیقه بعد افسران گشت کلانتری نجفی از راه رسیدند و با شنیدن ماجرا، راننده را به همراه اموال فروشگاه به کلانتری هدایت کردند. راننده وانت که ابتدا اصرار داشت فقط راننده ای است که بارهای خریداری شده را قرار بود به مقصد برساند پس از دقایقی بازجویی های فنی گفت: زندانی «بندباز» بودم ولی وانتی خریدم تا با آن کار کنم. امروز هم یکی از زندانیان که او نیز هم اکنون در «بندباز» تحمل کیفر می کند از من خواست تا باری را برایش از خیابان پایداری به خیابان آیت ا... عبادی ببرم! البته این دومین بار بود که «مهدی- ق» چنین تقاضایی داشت چرا که قبلا نیز بار روغن موتور و ضدیخ ها را از یک نمایندگی فروش برایش انتقال داده بودم! براساس گزارش روزنامه خراسان، با اطلاعاتی که «کاظم» (راننده وانت) در اختیار افسران دایره تجسس گذاشت، عملیات شناسایی، «مهدی- ق» و همچنین فروشنده روغن موتورها با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی مشهد) آغاز شد.
همزمان با انتقال «مهدی- ق» به کلانتری، متصدی و نمایندگی فروش روغن موتورها نیز در مرکز انتظامی حضور یافت و با شناسایی «کاظم» (راننده) گفت: این متهم «کاظم» به همراه فرد دیگری و با شیوه ای متقلبانه مقدار زیادی روغن موتور و ضدیخ از من خریداری کردند و مبلغ 128 میلیون تومان آن را چک دادند، اما از آن جایی که فرد همراه وی قبلا نیز از نمایندگی خرید نقدی داشت به او اعتماد کردم و کالاها را تحویل دادم ولی در سررسید چک تازه فهمیدم که چک مذکور مربوط به افراد مجهول المکان است و موجودی ندارد!
بنابراین گزارش، شاکی مذکور همچنین تصویر همدست متهم را در گوشی تلفن وی شناسایی کرد. در همین حال، مقام قضایی دستورات محرمانه ای برای ریشه یابی این ماجرا و بازداشت «کاظم» (راننده وانت) را در حالی صادر کرد که «مهدی- ق» (متهم زندانی) نیز تحت بازجویی های تخصصی قرار گرفت و مدعی شد: یکی از دوستان قدیمی ام به نام «مهدی- و» از من خواست برای انتقال کالا، فردی مطمئن را به او معرفی کنم که من هم «کاظم» را به او معرفی کردم ولی او از من خواست تا برای انتقال لوازم و محصولات فرهنگی به او کمک کنم! به این دلیل من هم با آن ها همراه شدم و بعد از بارگیری لوازم به «زندان» بازگشتم!
«مهدی- و» نیز که با دستور مقام قضایی به کلانتری احضار شده بود در بازجویی ها گفت: من راننده تاکسی اینترنتی (اسنپ) هستم و قبلا در زمینه فروش محصولات فرهنگی فعالیت می کردم و دستگاهی را به یکی از دوستانم به نام «محمد- س» (خریدار لوازم و اموال در خیابان پایداری) فروخته بودم. امروز هم او از من خواست تا به خیابان پایداری بروم و دستگاه های خریداری شده را تایید کنم که سالم هستند! او سپس مقداری از لوازم را که داخل خودروی من گذاشته بود در بولوار هاشمیه به یک خودروی دیگر انتقال داد و من هم به خانه ام بازگشتم! گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در حالی که ردیابی های اطلاعاتی برای دستگیری «محمد – س» ادامه داشت او متوجه بازداشت همدستانش شد و خود را مخفی کرد، اما استعلام های بانکی و بررسی های تخصصی درباره چک ها بیانگر آن بود که صاحبان چک های بلامحل از افراد کارتن خواب در استان های دیگر کشور هستند که دسته چک 50 برگی با آدرس و نشانی های اشتباهی دریافت کرده اند. در همین حال، مالخر روغن های موتور و ضدیخ ها نیز شناسایی شد و با بیان این که مالخری نمی کند به افسران دایره تجسس گفت: فردی خود را نماینده شرکت «ک» معرفی کرد و با شگردی ماهرانه کالاهای مذکور را به مبلغ 9 میلیون تومان به من فروخت که هنوز مقداری از آن ها در فروشگاه باقی مانده است!
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با انتقال بقیه کالاهای مذکور به کلانتری، تلاش نیروهای انتظامی با دستورات ویژه قضایی برای دستگیری متهمان فراری این پرونده در حالی آغاز شده است که متصدی نمایندگی فروش روغن موتور مدعی شد یکی از چک های مذکور توسط «مهدی- ق» (مرد زندانی) صادر شده است ولی این متهم در ادامه بازجویی ها فرد دیگری به نام «الف» را لو داد که او نیز از کلاهبرداران حرفه ای و سابقه دار است. با گسترده تر شدن دامنه تحقیقات در این پرونده، بررسی های تخصصی نیروهای انتظامی با بهره گیری از تجربیات سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) وارد مرحله جدیدی شده است و تلاش برای دستگیری دیگر عوامل مرتبط با این باند و همچنین کشف کلاهبرداری های احتمالی دیگر ادامه دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی فرصت زمینه ای برای یادآوری میراث او و فرصتی برای بررسی چالش های بعد از شهادت این انسان دوران ساز جهان اسلام است. شخصیتی که در تاریخ معاصر ایران به یکی از محبوب ترین چهره ها تبدیل و نماد همبستگی ملی شد.
شکل دهی به مفهوم «محور مقاومت» و تأسیس آن در پهنه غرب آسیا را می توان برجسته ترین دستاورد سردار سلیمانی ذکر کرد. محور مقاومت به مثابه یک بلوک قدرت اکنون حقیقتی معتبر در مناسبات منطقه به شمار می رود و عنصری تعیین کننده در میدان است.
برای درک بهتر این امتیاز باید دانست ایران اسلامی تنها کشور خاورمیانه است که توانسته چنین دایره ای از متحدان مؤثر پیرامون خود ایجاد و حلقه ها و سرزمین های تشکیل دهنده محور مقاومت را به عمق استراتژیک کشور تبدیل کند.
با نگاهی تطبیقی می توان دریافت اکنون رژیم صهیونیستی بعد از سال ها اقدامات پنهان و آشکار توانسته به مرحله علنی سازی روابط با کشورهای عربی برسد و در تلاش است اثبات کند که حامی خوبی برای امنیت دولت های عربی در سایه خروج آمریکا از منطقه است تا شاید بتواند نوعی عمق استراتژیک بر ضد ایران به ویژه در جوار مرزهای کشور فراهم آورد. همکاری تل آویو با جمهوری آذربایجان جلوه دیگری از این رویکرد است.
عربستان سعودی سال هاست با تأسیس شورای همکاری خلیج فارس بخت خویش را برای برخورداری از یک محور مؤثر در مقابل ایران آزموده اما با اختلافات داخلی به مقابله و محاصره یک عضو خود یعنی قطر نیز روی آورد. در لبنان نیز سال ها سرمایه گذاری و نفوذ برای تقویت جریان های مقابلِ مقاومت نتوانست یک جبهه واحد و قدرتمند برای ریاض گردآورد.
ترکیه به عنوان یک کشور بزرگ دیگر منطقه با جاه طلبی های فراوان ضمن حمایت گسترده از گروه های مسلح در سوریه به دنبال تشکیل نوعی عمق راهبردی بود اما بعد از یک دهه حمایت سنگین همه جانبه از آن ها، مجبور به انحلال و محدودسازی فراوان شد و اکنون خود به صورت علنی از احیای روابط با دمشق سخن می گوید. آنکارا حتی با ایده و پروژه« اتحادیه جهان تُرک» هم نتوانست یک محور موازنه ساز تا به امروز تشکیل دهد. این نمونه ها از اقدامات ناکام کشورهای بزرگ منطقه نشان می دهد محور مقاومت علاوه بر سرمایه های مادی، از عناصر و ریشه های حقیقی فرهنگی و تمدنی فراوان بهره مند بوده است که همچنان بعد از شهادت سردار سلیمانی زنده و پابرجا هستند و بر محیط خود تأثیر می گذارند.
جلوه قدرت نوین چین با اَبَرپُروژه یک کمربند-یک جاده روی جاده تاریخی ابریشم بر اساس یک واقعیت فرهنگی میان ملل و متصل کننده تمدن ها، اکنون در حال تغییر مناسبات در آسیا و فراتر از این قاره است و نشان می دهد پیشبرد عمق استراتژیک و کسب رهاوردهای امنیتی و مادی برای دولت ها بدون اتکا به ریشه های تاریخی و تمدنی پایدار نمی ماند. مسئله ای که به روشنی در مجاهدت های فرامرزی سردار سلیمانی مشهود است. در اهمیت این نگاه و دستاورد سردار مقاومت باید دانست اکنون منطقه غرب آسیا شاهد رقابت های سنگین و نوعی نبرد کریدورها برای دستیابی به موقعیت برتر و منحصر به فرد در ژئوپلیتیک نوین منطقه است. خود سردار شهید سلیمانی به صراحت یکی از خدمات محور مقاومت به ایران و ملت های هم پیمان را اتصال سرزمینی می داند به گونه ای که به تعبیر او بتوان در تهران سوار بر خودرو و در ضاحیه بیروت در کنار مدیترانه پیاده شد. اکنون این میراث سترگ با تهدیدهای جدی مواجه است و به طور کامل امکان بهره برداری از آن وجود ندارد چرا که آمریکا با درک اهمیت فوق العاده آن از اتصال این راه میان مرز عراق با سوریه که به منطقه القائم مشهور است، ممانعت به عمل می آورد و رژیم صهیونیستی نیز تاکنون چندبار به بمباران این محل مبادرت ورزیده است. در شرایط بعد از شهادت سردار سلیمانی تا امروز بدون احیای «کریدور مقاومت» تثبیت جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی خالی از چالش نخواهد بود.
قدرت تفاهم و متقاعدسازی سردار شهید سلیمانی از دیگر امتیازات و در واقع میراث او به شمار می رود. نبود گفت وگوهای مستقیم انتقادی میان رهبران منطقه با خسارت هایی همراه بوده است و از طرفی کمبود مردان عمیق اما بلنداندیش که توان معاشرت و تضارب با طیف ها و کانون های مختلف قدرت در منطقه را داشته باشند، با حضور مردانی چون سلیمانی پُر می شده است. بعد از امام موسی صدر، شهید سلیمانی از معدود شخصیت های ایرانی و شیعه است که در سطح بین المللی توانست موجب اقناع و اتصال بسیاری از ظرفیت ها باشد.
سردار شهید سلیمانی در یک حرکت منطقی و عقلانی، مجاهدت فراگیر خود در منطقه را به عقبه حمایت های مردمی گره زد و از توان و خیزش ملی در پیشبرد سیاست های کشور بهره مند بود. شهید سلیمانی به درستی و راستی تداوم سیاست خارجی را بر اساس سیاست داخلی هم افزا بنیان نهاد و همه طیف ها خود را دلبسته و سهیم در آن می دانستند.
ابتکارات متنوع و خلاقانه فرهنگی و اجتماعی شهید سلیمانی در مقام فرماندهی نیروی قدس، حرکت های تازه ای را به وجود آورد؛ از تأسیس اتحادیه رادیو و تلویزیون های اسلامی به مثابه یک بلوک رسانه ای تا تقویت مشارکت مردم در بازسازی عتبات و پیاده روی اربعین حسینی.
بی شک ایران و محور مقاومت با ضربه دشمن و شهادت او دچار خسارت بزرگی شد اما با الهام از نهضت کربلا، انتقام و راه شهیدان بعد از آنان باید به اشکال گوناگون و مطابق با مقتضیات زمان ادامه یابد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میرزا رضا توکلی-«من و آدمای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدای خودم؛ این بی حجاب اون باحجاب، این این جوریه اون این جوریه، این چپه اون راسته، این اصلاح طلبه، اون اصولگراست، (با این منطق) چه کسی رو می خواید حفظ کنید؟!» «من اصلا قبول ندارم در بین بچه حزب اللهی ها بگیم این آدم با اون شکل و قیافه است...! همان دختر کم حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما اما جامعه ماست. فقط رابطه حزب اللهی با حزب اللهی معنا نداره، رابطه حزب اللهی با کسی که دینش ضعیف تره موضوعیت داره. جامعه ما خانواده ماست، این ها مردم ما هستند باید راه افتاد و رفت بین مردم و جذب کرد.» این ها بخش هایی از سخنان سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی است، صحبت هایی که هم در زمان بیان آن بسیار پربازتاب شد و هم در دوران پس از شهادت ایشان به عنوان معرفی کننده بخشی از سیره و دیدگاه های فکری و شیوه های برخوردی ایشان شناخته می شود. شخصیتی که نه تنها در گفتار بلکه در میدان عمل نیز یکایک مردم ایران را با هر نوع سلیقه سیاسی و فرهنگی یا هر تیپ و ظاهری، مانند فرزندان خود میدانست و درعین توجه و التزام به اسلام ناب محمدی و ارزش های والای اسلامی، تکثر را در جامعه ایرانی به خوبی می دید و به آن احترام می گذاشت و برای دستیابی به وحدت حداکثری در جمهوری اسلامی، تمام تلاش خود را می کرد تا شکاف های اجتماعی را در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ترمیم کند. وحدت و یکپارچگی که در اندیشه امام(ره) بسیار بر آن تاکید شده و رهبر انقلاب نیز بارها و بارها از لزوم توجه به جذب حداکثری و دفع حداقلی سخن گفته اند: «جبهه انقلاب را گسترش دهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت می دهید معتقدند، در فلان مسئله خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایره انقلابیگری خارج بدانید.» در این میان اما می بینیم که برخی از چهره های سیاسی و فرهنگی صاحب تریبون در کشور، توجهی به اندیشه امام و رهبری و الگوی رفتاری حاج قاسم سلیمانی نداشته و با ادبیات و نوع نگاه جناحی و فکری که دارند؛ تنها و تنها بر شیپور تفرقه و شکاف های اجتماعی می دمند. شکاف هایی که عملا به طور مستقیم سرمایه اجتماعی نظام را نشانه رفته است و به جرئت آن را می توان یکی از چالش های پیش رو دانست، چالشی که سیره و سلوک و سرمایه اجتماعی حاج قاسم را می توان یکی از راه های کارآمد مواجهه با آن دانست. امروز که در سومین سالگرد شهادت سردار پرآوازه و قهرمان جبهه مقاومت، شهید حاج قاسم سلیمانی به سر می بریم، این مناسبت مهم را از زوایای گوناگون می توان دید و تحلیل و روایت کرد ولی شاید یکی از ابعاد مهم و قابل توجه این واقعه، پرداختن به چرایی این نگاه موسعی است که در عرصه اجتماع این بزرگمرد داشت؛ بهراستی راز و رمز سرمایه اجتماعی عظیم حاج قاسم چه بود؟ در گفت و گو با چند کارشناس، چهره سیاسی و رسانه ای به بررسی شخصیت جامع الاطراف سردار سلیمانی پرداخته و پیامد نگاه های جناحی و گسترش شکاف اجتماعی را بررسی کرده ایم.
سلیمی نمین: شهید سلیمانی به رغم مخالفت هایی که داشت به حاصل رای مردم کمک می کرد
عباس سلیمی نمین فعال سیاسی در گفت و گو با خراسان با بیان این که وقتی توجهی به تکثر اجتماعی و اقشار مختلف اجتماعی نشود؛ پروژه ها و برنامه های تعریف شده در حوزه های مختلف دینی، فرهنگی و سیاسی به سر منزل مقصود نمی رسند و لطمه های جبران ناپذیری به کشور وارد می شود و انقلاب اسلامی از اهداف خود باز می ماند؛ به ریشه ها و عوامل شکل گیری رویکرد اجتماعی شهید سلیمانی پرداخت و اظهار کرد: «متاسفانه برخی از کسانی که داعیه دار پیروی از مکتب شهید سلیمانی هستند، درک و فهم درستی از شخصیت او ندارند؛ شهید سلیمانی موقعیت جمهوری اسلامی و نیاز به وحدت و همگرایی را به خوبی درک می کرد و تصویر درستی از شرایط ایران و جهان داشت. وقتی دشمن را خوب بشناسیم؛ غفلت را از خودمان دور می کنیم ولی در مقابل وقتی من خودم و طیف خود را ببینیم و احساس کنم که می توانم خودم به تنهایی بر مشکلات فائق آیم؛ دچار توهم بی نیازی مطلق می شوم و به دیگر طیف ها و تفکرات گوناگون توجهی نمی کنم، نه تنها طیف های مخالف بلکه حتی می بینم افراد با کسانی که از حیث سیاسی و فرهنگی در یک طیف و جناح تعریف می شوند نیز مشکل دارند و به آن ها احساس بی نیازی می کنند. این پر واضح است که وقتی شما برای برون رفت از مشکلات به «همه» نیاز پیدا می کنید، تعامل شما فرق می کند با زمانی که فقط به خودتان و همفکران و هم قطارانتان نیاز پیدا می کنید.» سلیمی نمین در بخش دیگری از سخنان خود می افزاید: «گاهی افرادی که خود مبلغ اندیشه شهید سلیمانی هستند، درک و فهم درستی از اندیشه شهید سلیمانی ندارند؛ در حقیقت اندیشه شهید سلیمانی اندیشه امام راحل بود، امامی که به درستی و بارها و بارها بر وحدت و حفظ انسجام کشور تاکید می کرد.» وی ادامه داد: «نباید یک بعدی شهید سلیمانی را ببینیم؛ شهید سلیمانی به رای مردم نه صوری بلکه واقعی احترام می گذاشت؛ مردم به هر دلیلی اگر به یک طیف خاص رای می دادند؛ شهید سلیمانی به رغم مخالفت های فکری که داشت با تمام توان به حاصل رای مردم و دولت بر آمده کمک می کرد و می کوشید که به موفقیت برسد. نه این که سنگ اندازی و منفی بافی کند. متاسفانه برخی از چهره ها صرفا حرف مردم داری را می زنند و درمیدان عمل نه تنها کمکی نمی کنند بلکه منتخب مردم را تحقیر می کنند و به دنبال آن هستند که به مردم بگویند شما اشتباه کردید.»
عماد افروغ: شهید سلیمانی ارزش ها را با جناح ها ارزیابی نمی کرد
عماد افروغ جامعه شناس نیز در پاسخ به این سوال که چرا برخی چهره ها و مدیران از شهید سلیمانی الگو نمی گیرند و نگاه جامع او به اقشار مختلف مردم را دنبال نمی کنند؛ به ما می گوید: «اساسا مسئله این است که برخی چهره های سیاسی و اجتماعی خود را معیار و محور قرار داده و همه را با خود می سنجند. حتی شما نگاه کنید در همین ایام مصادف با سالگرد شهادت شهید سلیمانی، برخی شخصیت ها یک تحلیل آبکی از ایشان ارائه کرده و سعی دارند این چهره مردمی و جامع را به نام خود مصادره کنند و این واقعا برای جامعه مثل سم مهلک است. ماجرا وقتی اسفناک تر می شود که می بینیم برخی از همین افراد با اسم این شهید کاسبی کرده و از مواهب قدرت چه سیاسی و چه فرهنگی متنعم می شوند.» وی در بخش دیگری از سخنان خود شهید سلیمانی را «نماد ملی» می داند و اظهار می کند: «تعلق او به یک سری ارزش های متعالی و اصول فراجناحی بود. ایشان آن اصول را در قالب جناح نمی ریخت و به تعبیری بهتر نگاه فرمی یا شکلی به اصول نداشت که بگوید این اصول و ارزش ها تنها در قالب فلان جناح سیاسی می گنجد. شخصیت شهید سلیمانی قابل تقلیل و مصادره به هیچ جناح و گروهی نیست و به معنی واقعی کلمه ایشان برای همه مردم بود و اتفاقا (نباید فراموش کنیم که) آن هایی که از تریبون ها و مسئولیت خود به درستی استفاده نکرده و به دنبال تکه تکه کردن جامعه هستند، به این کشور خیانت می کنند.»
عطریانفر: بروز شکاف های اجتماعی مهم ترین پیامد بی توجهی به سیره شهید سلیمانی است
محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی کارگزاران هم به خراسان گفت: سردار سلیمانی با توجه به خصلت هایی که دارد نماد وحدت و همبستگی ملی است. همان طور که شاهد بودیم بعد از شهادت او، انسجامی در کشور حتی بعد از ماجراهای آبان98 شکل گرفت. ریشه اساسی موفقیت شهید سلیمانی نیز ناشی از این بود که سعی کرد با خود، خدا و امام و مردم جامعه اش صداقت داشته باشد. سلیمانی به ملت خود دروغ نگفت، به رهبری خلاف نگفت. عطریانفر با بیان این که باور ما همواره این است که جنگ و دیپلماسی دو روی یک سکه هستند، تصریح کرد: دست بر قضا در دورهای که ما رویارویی سنگینی با دشمنان منطقهای خود داشتیم، حضور وتعامل خوب سردار با دستگاه دیپلماسی توانست سطح فعالیت و قدرت و تاثیرگذاری ما را افزایش دهد.عطریانفر همچنین بر این باور است که مهم ترین پیامد بی توجهی به سیره رفتاری شهید سلیمانی، بروز شکاف های اجتماعی است: «وقتی بخواهید در برابر دشمن خارجی یا کشورهایی که رویکرد استعماری دارند بایستید، مهم ترین مولفه ایجاد اتحاد و انسجام داخلی است و هرقدر این استحکام داخلی بیشتر باشد، مواجهه شما محکم تر خواهد بود. امام چون اعتماد کافی به طبقات مختلف جامعه داشت و قشرهای مختلف مردم منسجم بودند و هیچ مناقشه ای در میان مردم نبود، با استحکام بیشتری مقابل جریان های معاند داخلی و خارجی می ایستاد.» وی در ادامه تاکید کرد: «ولی وقتی شما با افراد وتریبون دارانی مواجه هستید که تنها جناح و فکر خود را به رسمیت می شناسند و توجهی به تکثر جامعه ندارند، این باعث ایجاد شکاف اجتماعی خواهد شد.»
بهشتی پور: اتکا به مردم، مولفه ضروری قدرت از دیدگاه شهید سلیمانی بود
بهشتی پور کارشناس مسائل سیاسی نیز در گفت و گو با ما به بررسی شخصیت جامع الاطراف حاج قاسم سلیمانی می پردازد و ضمن تشریح بایدها و نبایدها در شرایط کنونی، بر لزوم تقویت اتحاد ملی و سرمایه اجتماعی تاکید میکند و میگوید: برای مقابله با قدرت خارجی باید بتوان به مردم متکی بود و با موضعگیری علیه این و آن و اتهامات بی اساس درباره جناحهای مختلف و دوقطبیسازی، به جایی نمیرسیم. بهشتی پور با طرح این سوال که چرا مردم برای تشییع پیکر شهید سلیمانی این گونه به خیابانها آمدند؟ گفت: «اتکا به مردم، مولفه ضروری قدرت از دیدگاه شهید سلیمانی بود. حرف و عمل او یکی بود و این مهم است که شخصیتی چنین خصوصیتی داشته باشد. خودش در میدان باشد و دیگران را نفرستد جلو و خودش بنشیند. این مهم است که قاسم سلیمانی در صحنه حضور داشت و هرجا که لازم بود خودش وارد عمل میشد.باید همین صداقت، اخلاص، ایران دوستی، ظلمستیزی و عدالت طلبی را که قاسم سلیمانی داشت، مسئولان و صاحبان تریبون سرمشق قراردهند. شاید شعار به نظر برسد اما من واقعا فکر میکنم کسی مثل قاسم سلیمانی در عمل این گونه بود و به همه ما یاد داد که میشود در صحنه سیاست هم این کارها را کرد.»پرویز امینی پژوهشگر و مدرس علوم سیاسی نیز در تحلیل خود چه از نسبت شخصیت سردار قاسم سلیمانی بهعنوان چهرهای ایدئولوژیک با جامعه متکثر امروز ایران، چه از نوع ارتباط فرمانده شهید سپاه قدس بهعنوان نماد قدرت نظام حاکم با اقشار مختلف اجتماعی و جریانهای متفاوت سیاسی و چه از شیوه مواجهه گفتاری و کرداری او با مسائل داخلی و حتی در روابط خارجی، به دو ویژگی فردی وی یعنی منعطفبودن و توان شهید سلیمانی در نمایندگی از عموم اشاره و در خصوص ثمرات این نمایندگی او تصریح می کند: «اگر امروز سردار سلیمانی بود خیلی از مسائل ما که منجر به ناآرامی های اخیر شد اصلاً شکل نمیگرفت. او دارای شخصیتی قدرتمند در جهت ایجاد وفاق و تعدیل تعارضات و فهمیدن شرایط اجتماعی و مشورت به ساختار حکمرانی بود تا اگر التهابی شکل گرفت جایی بایستد و التهاب را خاموش کند. سرمایه اجتماعی نیرومند حاج قاسم می توانست بازدارنده و تعدیل کننده حوادث تلخ اخیر باشد.» این پژوهشگر و مدرس علوم سیاسی با بیان این که شهید سلیمانی جایگاهش را میشناخت ومیزان ارتباطش باجامعه متناسب با نیاز جامعه بود، اظهار کرد: ما برخورد عمیقی با شهیدسلیمانی نداشتهایم و متاسفانه از این سرمایه برای پرکردن چالههای حکمرانی استفاده کردیم نه اصلاح شیوه حکمرانی.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مصطفی عبدالهی – یا میتوانیم چشمانمان را روی واقعیت تلخ تقلب دانش آموزان ببندیم و نادیدهاش بگیریم، یا باید با جزئیات آن آشنا شویم و با اطلاع کامل، به فکر چارهای برای جلوگیری از آن باشیم؛ ما در این گزارش راه دوم را انتخاب کردهایم.
دیروز با انتشار سوالات و پاسخهای امتحان نهایی عربی در فضای مجازی که البته هفته قبل نیز چنین اتفاقی رخ داده بود، دوباره ماجرای تقلب دانش آموزان به خبر پربازدید رسانهها تبدیل شد و حتی برخی رسانههای خارجی هم آن را بازتاب دادند. وزارت آموزش و پرورش بارها تاکید کرده است که سوالات امتحانات به دلیل رمزداربودن، به هیچ وجه امکان لو رفتن تا قبل از شروع آزمون را ندارد و البته مدعیان فروش سوالات هم این نکته را تایید میکنند و قصه از همین جا آغاز میشود.
انتشار پاسخ سوالات در زمان برگزاری امتحان
یافتن کانالهای مدعی فروش سوالات، کار سادهای است و ما هم به راحتی تعدادی از آنها را یافتیم. از روز شنبه سوم دی ماه تا همین دیروز، سوالات و پاسخهای اکثر امتحانات نهایی در این کانالها منتشر شده است. دیروز هم برخی کانالها، تنها 8 دقیقه بعد از شروع امتحان نهایی عربی، پاسخ سوالات آن را منتشر کردند. ما هم تعداد دیگری از این کانالها را بررسی کردیم و مشخص شد به عنوان مثال، برای امتحان نهایی درس جغرافیای رشته علوم انسانی که ساعت 9:30 دیروز آغاز شد، اولین تصویر از برگه امتحان، در ساعت 10:06 در یکی از این کانالها منتشر شد. البته در این آزمون 80 دقیقهای، داشتن 44 دقیقه زمان برای شروع و پایان تقلب نه تنها کم نیست، که زیاد هم هست! پاسخ همه سوالات هم تا ساعت 10:43 ، یعنی 7 دقیقه قبل از پایان زمان امتحان در کانال منتشر شده است و دانش آموز متقلب فرصت کافی را برای نوشتن پاسخ ها دارد.
چطور ممکن است؟
ادعای فروشندگان سوال، این است که افرادی در جلسات امتحان با آنها همکاری میکنند و در اولین زمان ممکن، از برگه سوالات عکس میگیرند و برای آنها ارسال میکنند. تصاویر منتشرشده از برگههای امتحانی در این کانالها هم مشخص میکند یک دانش آموز یا فرد دیگری، از برگه امتحانی عکسبرداری کرده است. البته آموزش و پرورش بارها امکان ورود تلفن همراه و دیگر ابزارهای عکسبرداری به جلسات امتحانی را تکذیب و تاکید کرده است که به جز مدیر مدرسه، هیچکس حق بردن گوشی به سر جلسه را ندارد، با این حال انگار همچنان راهی برای دور زدن این ضوابط وجود دارد.پس از آن، از طریق برقراری یک تماس صوتی، فردی واسط، جواب های منتشرشده در این کانالها را برای دانش آموز میخواند و او هم پاسخها را روی برگه مینویسد.
از خودکار تا کلیپس
مرحله بعد، استفاده دانش آموز حاضر در جلسه امتحان، از پاسخهای منتشر شده در این کانالهاست که طبق ادعای سودجویان، از طریق برقراری تماس صوتی و استفاده از هندزفریهای نامرئی انجام میشود. این هندزفریها که نمونه های آن در سایت های اینترنتی به راحتی قابل تهیه است، در اشکال پاککن، کلیپس، خودکار و ... وجود دارد و با تعبیه سیم کارت روی آن، امکان برقراری ارتباط با فرد واسط برای خواندن و شنیدن پاسخها را فراهم می کند.
عبور از فلزیاب و سیگنال یاب؟
قطعا کارشناسان وزارت آموزش و پرورش، قبل از من و شما با این شیوههای تقلب آشنا شدهاند و به همین دلیل در حوزههای امتحانی از دستگاههای فلزیاب و سیگنالیاب استفاده میکنند. اما سودجویان معتقدند راهکارهایی دارند که برای عبور از همه این سدها جواب میدهد.
خرید با ارز دیجیتال!
اتفاق عجیب دیگر اینکه، تجربه سالهای گذشته و پیگیریهای پلیس فتا در شناسایی برخی از فروشندگان و خریداران سوالات از روی تراکنش کارتهای بانکی، سبب شده این افراد کسب و کار شیادانه خود را بهروز کرده و هزینه فروش سوالها را با ارز دیجیتال دریافت کنند تا رد پایی از خود و مشتریانشان باقی نماند.
قیمت ها چقدر است؟
نکته جالب درباره قیمتهای فروش سوالات است. برخی از این کانالها برای امتحانات نهایی مبالغی بین 130، 140 و 180 هزار تومان بابت هر درس میگیرند و برخی هم آن را رایگان عرضه میکنند. البته این رایگان بودن، راهی برای جلب اعتماد ادعایی آنهاست، چرا که وقتی به قیمت فروش سوالات کنکور میرسیم با این تعرفهها مواجه میشویم: «رشته تجربی، رتبه زیر هزار، 40 میلیون با 20میلیون پیش پرداخت» و «رشته ریاضی و انسانی، رتبه زیر هزار، 30 میلیون با 15میلیون پیش پرداخت».
بچه تون زرنگ باشه، حله!
نکته جالب دیگر، تلاش برای افزایش مهارت تقلب در دانش آموزان است. ارتباط ما با یکی از این کانالهای فروش سوالات و درخواست ایجاد اطمینان برای خرید، با این پاسخ عجیب آنها همراه بود که: «درستی کار ما در کانال مشخص است، برای تقلب کردن هم راهکارهاش رو آموزش میدیم، بقیهش بستگی به بچهتون داره، یه کم زرنگ باشه برای تقلب کردن، حله!»
سرعت بیشتر فناوری از مسئولان آموزشی
معاون اجتماعی پلیس فتا در گفتوگو با تسنیم تاکید کرده است که 95 درصد این تبلیغات مجازی فروش سوال دروغ است و صرفا به دلیل برخی سهلانگاریها، نمونههایی از این تخلف اثبات شده است. البته سرهنگ پاشایی این نکته را هم گفته است که: «فرایند برگزاری آزمونها در سیستم آموزشی متناسب با رشد فناوری نبوده و مسئولان آموزشی در عصر دیجیتال باید بسیار مراقب باشند».
نگرانی برای سال های پیش رو
اما آنچه بیش از همه نگرانکننده است، ترویج این شیوههای متقلبانه در سال های پیش رو است؛ سالهایی که با مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، سهم نمرات امتحان نهایی سه پایه دهم، یازدهم و دوازدهم در کنکور تا 60 درصد خواهد رسید. هرچند سودجویان این حوزه، از هماکنون ادعای فروش سوالات کنکور دی ماه امسال را هم مطرح کردهاند، اما به نظر میرسد بیشتر از آن باید نگران شیوع این اتفاق در امتحانات نهایی مدارس بود.
نیازمند راهکار کوتاه مدت و بلند مدت
«محمدرضا نیکنژاد» کارشناس مسائل آموزش و پرورش در گفت و گو با خراسان به دو راهکار برای حل این معضل آموزشی اشاره می کند؛
راهکار کوتاه مدت: آموزش و پرورش به تنهایی امکان مقابله با این موضوع را ندارد و باید قوه قضاییه، نیروی انتظامی و به ویژه پلیس فتا، برای برخورد جدی با تقلب دانش آموزان همکاری داشته باشند. تشدید مراقبت ها در جلسه آزمون و آگاهی کامل کادر مسئول از فناوریهای نوین انجام تقلب هم یک ضرورت برای اقدام کوتاه مدت است.
راهکار بلند مدت: با توجه به سبک ارزیابی آموزشی ما در همه مقاطع، طبیعتا وسوسه انتخاب راههای میانبر مثل تقلب همواره وجود خواهد داشت و تا این نیاز باشد، عرضه هم وجود دارد. همانطور که از 10 سال قبل هم این تقلب ها در مدارس وجود داشته و حالا هم با شیوه های نوین استمرار دارد. ما باید در بلندمدت، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، به سمت تغییر شیوه ارزیابی از حالت کمی و مبتنی بر نمره به شیوه کیفی حرکت کنیم تا سنجش دانش آموزان و روح و روان خانوادهها، به جلسات امتحان مبتنی بر نمره گره نخورد و تقاضایی برای خرید سوالات امتحانی وجود نداشته باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهام سعیدی - حدود یک ماه تا آغاز چهلویکمین دوره جشنواره فیلم فجر زمان باقی مانده است و تعدادی از فیلم سازان مشغول آمادهسازی فیلم خود برای شرکت در جشنواره هستند. فعلا به صورت رسمی، اسامی آثاری که متقاضی حضور در جشنواره فجر شدهاند ،اعلام نشده و معلوم نیست فهرست کارگردانهای حاضر در این دوره شامل کدام سینماگران خواهد بود، اما با توجه به اخباری که منتشر شده، احتمالا کارگردانانی مانند محمدحسین لطیفی، محمدعلی باشه آهنگر، نرگس آبیار و مسعود جعفری جوزانی، با ساخته جدیدشان راهی این رقابت میشوند.
نرگس آبیار
پروژه «سووشون»، اثری است که نرگس آبیار از فروردین امسال درگیر تولید آن بوده است. آبیار پس از ساخت پنج فیلم سینمایی، سال 1401 تصمیم گرفت سریال نمایش خانگی «سووشون» را بر اساس رمان مشهور سیمین دانشور به همین نام، جلوی دوربین ببرد. مهرماه امسال، مجوز ساخت فیلم «سووشون» نیز صادر و معلوم شد که این اثر یک نسخه سینمایی هم خواهد داشت. بهنوش طباطبایی نقش اصلی این اثر را ایفا کرده و هوتن شکیبا، میلاد کیمرام، ترلان پروانه و سام درخشانی هم از بازیگران آن هستند. نرگس آبیار از سال 92 تا 99، حضور پررنگی در جشنواره فجر داشته است. اولین تجربه حضور این کارگردان در جشنواره با «شیار 143»، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه هیئت داوران را نصیب او کرد. تحسین فیلم «شبی که ماه کامل شد» و جوایز مختلف آن مانند بهترین فیلم و بهترین کارگردانی در سیوهفتمین جشنواره فجر نیز موفقیت مهمی را برای این کارگردان به همراه داشت. آبیار سال 99 موفق نشد با «ابلق» جوایز اصلی جشنواره را از آن خود کند، اما فیلم با استقبال مخاطبان مواجه شد.
علیرضا افخمی
علیرضا افخمی به واسطه ساخت هفت سریال تلویزیونی، به عنوان کارگردان تلویزیون شناخته میشود. نام او دهه 80 با ساخت مجموعههای موسوم به «ماورایی» بر سر زبانها افتاد. «تب سرد» از آثار پرمخاطب کارنامه این کارگردان است و «او یک فرشته بود»، «پنجمین خورشید» و «پنج کیلومتر تا بهشت» نیز به دلیل فضای ماورایی و تازهشان مورد توجه قرار گرفتند. افخمی دهه 90 کم کار شد و سالهای 95 و 99، «پرستاران» و «احضار» را جلوی دوربین برد که هیچ کدام از این مجموعهها، موفقیت ساختههای قبلی او را تکرار نکردند. افخمی به عنوان اولین تجربه کارگردانی خود در سینما، مسئولیت ساخت فیلم دفاع مقدسی را برعهده گرفته و قرار است زندگی شهید حسن هداوند میرزایی یکی از نیروهای ارتش در دوران جنگ تحمیلی را به تصویر بکشد. تیرماه امسال خبر تولید این فیلم به کارگردانی افخمی منتشر شد، اما فعلا خبری از آغاز فیلم برداری و بازیگران آن نیست.
محمد علی باشه آهنگر
نام محمدعلی باشه آهنگر با آثار ژانر دفاع مقدس گره خورده و جدیدترین فیلم او نیز در این ژانر ساخته شده است. این کارگردان پنج سال پس از آخرین فیلمش «سرو زیر آب»، امسال «سینما متروپل» را جلوی دوربین برد. قصه این اثر در روزهای جنگ تحمیلی و آبادان میگذرد و بنا بر خبری که تسنیم منتشر کرده، رضا کیانیان، پریوش نظریه و هومن برقنورد بازیگران آن هستند. باشه آهنگر تا به حال با تعدادی از فیلمهای خود مانند «بیداری رویاها»، «ملکه» و «سرو زیر آب» در جشنواره فجر شرکت کرده و در بخشهای اصلی و فنی نیز نامزد دریافت جوایز مختلفی شده است. او آخرین بار سال 96 با «سرو زیر آب» که به شهدای اقلیتهای مذهبی میپرداخت، در سیوششمین جشنواره فجر حضور داشت و پس از چهار دوره غیبت در این رقابت، راهی چهلویکمین جشنواره فجر شده است.
مسعود جعفری جوزانی
علاوه بر نرگس آبیار، مسعود جعفری جوزانی دیگر کارگردانی است که پروژه جدید خود را در قالب فیلم و سریال تولید خواهد کرد. این کارگردان با سابقه که با فیلم ماندگار «شیر سنگی» و سریال پربیننده «در چشم باد»، در زمینه آثار تاریخی سابقه درخشانی از خود به جا گذاشته، دوباره سراغ این ژانر رفته است. او در ساخته جدیدش «بهشت تبهکاران» ماجرای قتل احمد دهقان روزنامهنگار و نماینده وقت مجلس شورای ملی را به دست حسن جعفری در سال 1329 روایت میکند. آخرین ساختههای این کارگردان «ایران برگر» و «پشت دیوار سکوت» افتخاری نصیب او نکردند، اما فضای تاریخی «بهشت تبهکاران»، سوژه خاص آن و سابقه جعفری جوزانی در ژانر تاریخی، توقعات را از این فیلم بالا برده است. فیلم برداری «بهشت تبهکاران» این روزها در شهرک سینمایی، در حال انجام است. جعفری جوزانی در پنجمین جشنواره فجر، جایزه بهترین فیلم نامه را برای «شیر سنگی» دریافت کرد و اگر «بهشت تبهکاران» در جشنواره امسال رونمایی شود، پس از پنج سال بار دیگر به این رقابت میآید.
مهدی جعفری
مهدی جعفری در مقایسه با نامهای با سابقه این گزارش، تجربه کمتری در عرصه کارگردانی دارد، اما او توانست با دومین و سومین ساختهاش «23نفر» و «یدو» بهترین فیلم سیونهمین جشنواره فجر، حضور موفقی در این رقابت داشته باشد. جعفری پس از اولین فیلم خود «ایستگاه اتمسفر» که قصهای اجتماعی داشت، آثار بعدی خود را در ژانر دفاع مقدس تولید کرد. «23 نفر» که بر اساس کتاب «آن بیست و سه نفر» ساخته شده، به اسارت گروهی از نوجوانان در اردوگاههای عراق میپردازد و «یدو» نیز با محوریت یک شخصیت نوجوان، روزهای محاصره آبادان در ابتدای جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است. «مدار بسته» چهارمین فیلم جعفری است که با همکاری سعید ملکان به عنوان تهیهکننده تولید میشود.
محمد حسین لطیفی
فیلم «غریب» درباره شهید محمد بروجردی، به عنوان دومین اثر دفاع مقدسی در کارنامه محمدحسین لطیفی، بازگشت این کارگردان به سینمای دفاع مقدس را رقم زده است. نقطه اوج این کارگردان در سینما، به فیلم «روز سوم» و بیستوپنجمین جشنواره فجر برمیگردد. لطیفی برای ساخت این فیلم که آخرین روزهای مقاومت مردم خرمشهر در سال 59 را نشان میداد، جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را دریافت کرد. موفقیت او در سینما، پس از این فیلم ادامهدار نشد و هنوز که هنوز است این اثر مهمترین فیلم کارنامه سینمایی او شناخته میشود. لطیفی 16 سال پس از «روز سوم»، پروژه دفاع مقدسی «غریب» را تولید کرده است.
هادی مقدم دوست
دو فیلم «مومن» و «عطرآلود» ساختههای جدید هادی مقدمدوست هستند که در دو فضای متفاوت تولید میشوند. مقدمدوست در «مومن»، برشی از زندگی شهید حسین همدانی، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولا...(ص) را که سال 94 در مبارزه با داعش به شهادت رسید، روایت میکند و «عطرآلود» قصهای عاشقانه دارد. درباره مراحل فیلم برداری این دو اثر اطلاعات زیادی منتشر نشده و معلوم نیست مقدمدوست پس از شش سال دوری از سینما، امسال با دو فیلم حضور پررنگی در جشنواره خواهد داشت یا تنها یکی از آثار او به این رقابت میرسد.
برادران محمودی
نوید محمودی فیلم ساز اهل افغانستان که در همه آثار خود مانند «رفتن»، «هفت و نیم» و «مردن در آب مطهر» به مسائل و مشکلات هموطنانش پرداخته، آخرین فیلم خود «کابل پلاک 10» را نیز در فضای مشابهی جلوی دوربین برده است. این اثر سال گذشته تولید شد، اما به دلیل آماده نشدن برای رونمایی در جشنواره، در این رقابت غایب بود. الناز شاکردوست و پدرام شریفی بازیگران اصلی این فیلم هستند. نوید محمودی سال 92 با فیلم «چند متر مکعب عشق» به کارگردانی برادرش جمشید محمودی، جایزه بهترین فیلم را در بخش نگاه نو به دست آورد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امروزه همه روانشناسان کودک بر این موضوع اتفاق نظر دارند که مهمترین و موثرترین راه برای برقراری ارتباط و نفوذ در دنیای ساده و زیبای کودکی، بازی است. والدین بهعنوان اولین همبازیهای کودک پررنگترین نقش را در فرایند رشد ذهنی، روانی، جسمی و مهارتهای زندگی به عهده دارند. والدینی که میخواهند با فرزند خود مشغول بازی شوند به این موضوع آگاهی دارند که نمیتوان هر فعالیتی را بازی نامید بلکه بازی باید حداقل چند ویژگی شاخص داشته باشد. در ادامه به اصلیترین ویژگی های یک بازی مناسب و کارکردهای کمتر شناخته شده آن برای کودکان اشاره خواهیم کرد.
ترفندهای افزایش فواید بازی با کودکان
در هر نقش و جایگاهی که قرار داریم، وظیفه اصلی ما محافظت از سلامت جسم و روان کودک است. گاهی دیده میشود والدین بیشتر به نتیجه بازی علاقهمند هستند تا فرایند آن. این رفتار والدین به ایجاد کمالگرایی در کودک منجر میشود و مانع بزرگی برای لذت بردن در بازیهای کودکانه است. والدین میتوانند فواید بازی را که کودک در آن مرکزیت دارد، به چند شیوه افزایش دهند:
1- بازی کودک را جدی بگیرند.
2- از کشفیات کودک هیجانزده شوند.
3- او را به خاطر موفقیت هایش تحسین کنند.
۴- صبور باشند و کودکان را تشویق کنند.
5- به فرایند بازی کودکان بها دهند.
6- همیشه انتظار نتیجه نهایی قابل پیشبینی را نداشته باشند.
ویژگیهای یک بازی مناسب
برای کودکان
اول این که بازی باید دارای انگیزه درونی باشد و آزادانه انتخاب شود و خوشایند کودک باشد. به عبارت دیگر کودک از انجام آن احساس رضایت و شادمانی داشته باشد. گاهی شاهد کودکانی هستیم که بازی را برای رضایت خاطر والدین انجام میدهند در حالی که خودشان به بازی که انجام میدهند علاقه چندانی ندارند، مانند کودکی که به اصرار والدین به سراغ تمرینهای سخت ژیمناستیک میرود یا پدری که به دلیل علاقهاش به فوتبال، فرزندش را در کلاسهای این ورزش ثبتنام میکند. در چنین شرایطی کودک به بازی به عنوان یک تکلیف و وظیفه نگاه میکند نه بازی که خود انتخاب کرده تا از آن لذت ببرد و تنها به اجبار یا برای به دست آوردن دل والدین خود آن را انجام میدهد. از دیگر ویژگیهای بازی این است که واقعیتگریز باشد، یعنی به دور از مسائل و اتفاقات واقعی باشد؛ مانند کودک ۵ سالهای که قطعه چوبی را اسب میپندارد و سوار بر آن به این سو و آن سوی خانه میدود، بازیهایی که در آن تخیل کودک گاهی او را سوار بر هواپیمای خیالی می کند و گاه کوسهای شناور در دریا. والدین در چنین شرایطی باید با کودک همراهی کنند نه این که با خنده و تمسخر یا نگرانی به بازی او نگاه کنند.
از کارآموزی و تحقیق تا تفریح
بازی برای کودک فعالیتی شادیآور و نوعی پاداش است که میتواند در کنار این شور و نشاط، کارکردهای متفاوت دیگری را هم در پی داشته باشد:
کارآموزی| بدین معنی که مثلا زمانیکه کودک تلفنی را در دست گرفته و با فردی خیالی مشغول گفتوگو است، در جریان بازی میآموزد چگونه در زندگی واقعی به تلفن پاسخ دهد و چگونه از طریق تلفن با دیگران ارتباط برقرار و احساسات خود را بیان کند.
تحقیق| کودکان با بازی کردن، دنیای اطراف خود را مشاهده میکنند، جستوجو میکنند، میاندیشند، کشف میکنند و... . بنابراین وقتی کودکی مشغول آب بازی است از طریق همین بازی ساده به خواص آب پی می برد و متوجه میشود که بعضی از مواد و وسایل اطرافش در آب فرو میروند و بعضی در آن شناور باقی میمانند یا زمانی که با خاک یا گل بازی میکند، پی میبرد که میتواند خلاقانه گل را شکل دهد یا از خاک به کمک آب گل بسازد. در حالیکه بسیاری از والدین در چنین شرایطی به دلیل نگرانی از کثیفشدن کودک مانع از یکی از ارزشمندترین بازیها و کشف های کودک میشوند.
کاردرمانی| بازی یکی از سادهترین راهها برای دور شدن کودک از استرسها، خستگی و تنشهای روزمره است. تحقیقات بیانگر آن است که بازی میتواند به کاهش درد یا کنار آمدن کودک با درد یا بیماری کمک کند و استرسهای وی را کاهش دهد.
تفریح| شاید بتوان گفت قابل مشاهدهترین کارکرد بازی همین تفریحی بودن و سرگرم شدن کودک است که بیشترین لذت را برای او به همراه دارد و البته، نکته مهمی هم برای سلامت روان کودک محسوب میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر دیروز در دیدار اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، انجمنهای اسلامی را یکی از ثروتهای جمهوری اسلامی و دارای مأموریت هایی منحصر به فرد خواندند و تأکید کردند: استمرار ثبات قدم، اثرگذاری بر محیط پیرامونی و تبیین حرف نوی جمهوری اسلامی از کارهای لازم انجمنهای اسلامی است.حضرت آیتا... خامنهای در این دیدار با گرامی داشت یاد مرحوم حجتالاسلام دکتر اژهای از بنیان گذاران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، فعالیت جوانان دانشجو و برخوردار از نگاه های نو و تحولی را مغتنم دانستند و افزودند: انجمنهای اسلامی با دو هدف تقویت پایههای فکری و اعتقادی خود اعضا و همچنین اثرگذاری بر محیط پیرامونی شکل گرفت اما انجمنهای اسلامی در خارج از کشور یک مأموریت دیگر نیز دارند که معرفی تفکر بنیادی و مرکزی جمهوری اسلامی است.ایشان تبیین اصول جمهوری اسلامی از جمله پیوند و ارتباط جمهوریت و اسلامیت را کلیدی برشمردند و گفتند: حرف نوی جمهوری اسلامی همین است که در تشکیل یک حکومت، علاوه بر اثرگذاری مردم، اصول دینی و ایمانی نیز اثرگذار است.رهبر انقلاب، به روز رسانی انجمنهای اسلامی با حفظ اصول و مبانی را الزام دیگری برای شرایط امروز دانستند و خاطرنشان کردند: برخی اصول و مفاهیم ثابت و ماندگار هستند همچون اصل عدالت که از هزاران سال قبل وجود داشته و کهنه نمیشود اما در شکل اجرای عدالت امکان تغییر و نوآوری وجود دارد.ایشان مسئله علم و پیشرفت علمی را گفتمان رایج کشور در سال های اخیر خواندند و با تقدیر از برگزاری گردهمایی علمی در همایش کنونی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا گفتند: مسئله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش و این گونه تصور شود که توجه به جنبه های دینی و انقلابی موجب غفلت از پیشرفتهای علمی است.در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام واعظی نماینده مقام معظم رهبری در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا نیز گزارشی از فعالیتها و برنامههای این انجمنها بیان کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آرامشی که انسان در مسجد تجربه میکند، غیرقابل توصیف است و همه ما، آن را بارها تجربه کردهایم. عبادت و نیایش در خانه خدا با معماری آرامش بخش و تولیدی اسلامی، همواره مورد توجه مسلمانان جهان بوده است. معماران اسلامی با نیت نزدیکشدن به حضرت حق، کوشیدهاند تا روح معنویت اسلامی را در بناهای خود نمایش دهند و در تکتک اجزای آن مظاهر الهی را به نمایش بگذارند. به همین دلیل است که شاخصههای معماری اسلامی بیش از هر چیز در معماری مساجد تجلی یافته است.
در پرونده امروز زندگیسلام با 8 مسجد که در فهرست برترین مساجد جهان از منظر تلفیق معماری مدرن و سنتی قرار گرفتهاند، آشنا خواهید شد. همچنین با «پروفسور محمود گلابچی»، چهره ماندگار ایران در معماری، دارای کرسی یونسکو در معماری اسلامی، استاد نمونه و پژوهشگر برجسته دانشگاه تهران درباره تلفیق معماری مدرن و سنتی در مساجد گفتوگو کردیم.
مسجد دانشگاه حمدبنخلیفه قطر
این مسجد روی 5 ستون اصلی بنا شده که نشاندهنده 5 ستون اسلام است. 4 نهر آب از باغهای اطراف جاری می شود که نمادی از نهرهای بهشتی با آب، شیر و عسل است. فضای داخلی مسجد، مینیمالیستی و در عین حال مسحورکننده است.
مسجد مرکزی کلن آلمان
مسجد کلن هم اکنون بهعنوان نمادی از تولد تلفیق معماری مدرن و سنتی در مساجد جهان به شمار میرود. یکی از ویژگیهای این مسجد، گنبد بزرگ آن است. این بنا در سال 2017 تکمیل شد و میتواند 1200 نمازگزار را در خود جای دهد. نمازخانه اصلی آن هم ترکیبی هماهنگ از معماری مدرن و سنتی است.
مسجد الدانای امارات
در حالی که گنبدهای کج این سازه به منظور تداعی تپههای شنی متحرک در امارات است، مسجد در شب به یک فانوس تبدیل میشود زیرا نور از داخل به بیرون ساطع میشود. در طول روز هم، معماری خاص آن باعث میشود نور آسمان در سراسر کف داخلی مسجد بتابد و یک ارتباط معنوی بین «درون زمینی و آسمانهای آسمانی» شکل میدهد.
مسجد السنجقلار ترکیه
ساخت این مسجد در سال 2012 میلادی به پایان رسید و جایزه بهترین ساختمان مذهبی سال 2015 را به خاطر تلفیق زیبایی از معماری مدرن و سنتی توسط ArchDaily دریافت کرد. نمازخانه این مسجد واقعا زیباست و در استانبول قرار دارد.
مسجد جامع کابسراک عربستان
در نمازخانه اصلی این مسجد که در عربستان قرار دارد، دیوارها و سقف آن با نور طبیعی از پنجرهها و نورگیرها میدرخشد، زیبایی خاص و چشمگیری به فضای مدرن این مسجد بخشیده است.
مسجد پانچ بویل استرالیا
این مسجد فضایی را برای 300 مرد و زن نمازگزار فراهم میکندو دارای یک فضای عبادت مرکزی با ساختار لانه زنبوری بتنی است که نشانههای بصریاش از زیباییشناسی معماریاسلامی نشئت گرفته است. با این معماری، در طول روز جریانهای نور از طریق سوراخهای 30 میلی متری در مرکز هریک از مقرنسهای بتنی وارد مسجد میشود. آنها به منظور روشنکردن فضا در طول روز برای نمازهای پنجگانه طراحی شدهاند.
مسجد گل ا... قزاقستان
این مسجد شکل نیمکرهای دارد و نمای کلی ساختمان شبیه گل و الماس است. علاوه بر معماری جالب، منابع انرژی جایگزین روی سقف وجود دارد مانند پنلهای خورشیدی و تجهیزات تهویه تخصصی که به لطف آنها، این مسجد به مکانی با مصرف انرژی صفر تبدیل شده است.
مسجد دانشگاه کمبریج انگلیس
این مسجد با تلفیق هوشمندانه و هنرمندانه معماری مدرن و سنتی در سال 2019 تکمیل شد. اولین مسجد سازگار با محیطزیست اروپاست که طراحی آن شامل معماری محلی، نقوش اسلیمی و استفاده از الوار برای ایجاد ستونهای در هم تنیده و پیچیده است.
معماری مدرن می تواندبه افزایش معنویت مسجد کمک کند
پروفسور «گلابچی» که تاکنون 80 جلد کتاب در زمینه معماری تالیف کرده
از تلفیق معماری مدرن و سنتی
در مساجد میگوید
«پیامبر اسلام با حضور مهاجرین و انصار، بنای اولین مسجد در دنیای اسلام را نهادند و امروز مسجد النبی، نماد و الگوی مساجد جهان اسلام است. مساجد بزرگ دیگری همچون مسجدالحرام در سرزمین حجاز هم نمادی از برگزاری بزرگترین اجتماع مسلمانان جهان هستند.» چهره ماندگار ایران در معماری که دکترای خودش را از کشور انگلیس دریافت کرده، ادامه میدهد: «در تاریخ سرزمینهای اسلامی، مساجد بسیاری در کشورهای مختلف جهان ساخته شده و باتوجه به اینکه مسلمانان اوج توان تخصصی و هنری خودشان را در این بناها به کار گرفتند، اکنون گنجینه عظیمی از مساجد کشورهای مختلف جهان وجود دارد. بهطور مثال، در کشور ما یعنی ایران مساجد بزرگ و باشکوهی مانند مسجد گوهرشاد، مسجد جامع اصفهان، مسجد امام اصفهان، مسجد جامع ورامین و بسیاری مساجد دیگر در شهرهای مختلف از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب وجود دارد که نشان اوج اعتقاد و هنرمندی معماران و طراحان و سازندگان این بناهاست و بالاترین هنرها در زمینه های مختلف در این آثار قابل مشاهده است. مثلا در مسجد گوهرشاد، شاهد یک گنبد بینظیر با کاشی فیروزهای و نقوش بسیار زیبا از اسماء خداوند روی گنبد و گلدستهها و در داخل شبستانها هستیم.»
معماری مسجد باید به شوق عبادت منجر شود
این استاد که دارای کرسی یونسکو در معماریاسلامی است، درباره ویژگیهای معماری مساجد میگوید: «مسجد یک بنای کاملا عبادی و مذهبی است که باید در آن جا شرایط برگزاری نیایش، عبادت، نماز و ... فراهم شود. به عبارت دیگر، طراحی و معماری مسجد باید به گونهای باشد که افرادی که آنجا حضور پیدا میکنند، آن روحیه عبادت، شوق بندگی و شرایط روحی برای راز و نیاز با پروردگار را پیدا کنند. به همین دلیل در معماری مساجد از عناصری استفاده میشود که تداعیکننده چنین روحیهای باشند. بهطور مثال آیات قرآن که روی کاشی با رنگ لاجوردی نوشته میشود و حاشیههایی که در کنار آن است، تداعی کننده آن حالت معنوی است که انسانها از زمان کودکی که مسجد رفتهاند، به یاد دارند. استفاده از نماد آجر، گنبد، گلدسته، ماذنه، مناره و ... برای فردی که در آن جا حضور پیدا میکند، آن حالت نیایش، تضرع و بندگی را بهطور دقیق و کامل فراهم میکند.
مسجد نباید مثل نمایشگاه، موزه یا سالن اجتماعات شود
پژوهشگر برجسته دانشگاههای کشور درباره خط قرمزهای تلفیق معماری مدرن و سنتی در مساجد میگوید: «هم اکنون مساجد باشکوهی در کشورهای مختلف داریم که با مصالح جدید، فناوریهای به روز و رویکردهای نو طراحی و اجرا میشوند و اینها نشاندهنده علاقهمندی انسانها و مسلمانان به فضای معنوی مسجد و در واقع بهرهمندی از فضای مسجد برای ارتباط با پروردگار جهانیان است. در این طراحیهای جدید ما شاهد فرمهای جدید و متنوعی هستیم که هر کدام میتواند از یک نوآوری و خلاقیت و جذابیت برخوردار باشد اما نکته مهم این است که ما نباید مسجد را مانند یک نمایشگاه، موزه، سالن اجتماعات و ... طراحی کنیم بلکه مسجد از فضای ورودی که به آن صحن میگوییم تا فضای برگزاری نماز که به آن شبستان میگوییم، باید در بهترین حالت ممکن برای برقراری ارتباط بهتر بین انسانها و خداوند باشد. در بسیاری از مساجد دنیای امروز این امر رعایت شده است. مثلا ما در دانشگاه کمبریج، مسجدی با معماری بسیار خوب داریم، در مالزی و اندونزی، امارات و ... شاهد بناهای بسیار باشکوهی برای مسجد هستیم. اگر یک معمار توانست نوآوری و خلاقیت را با معنویت مسجد در طراحی گره بزند، موفق خواهد بود.»
معماری مدرن باعث ساختهشدن مساجد باشکوه شده است
پروفسور «گلابچی» درباره تصاویری که در پرونده امروز زندگیسلام چاپ شده هم میگوید: «معماری مدرن میتواند به ما در افزایش معنویت کمک کند و در تصاویری که در این صفحه ملاحظه میکنید، ما شاهد این هستیم که در بسیاری از موارد مثلا با استفاده از خطوطی که آیات قرآن را نشان میدهد، گلدستههایی که دعوت کننده به حق است و ... ، معماری مدرن توانسته مساجد بسیار باشکوهی را در اختیار مسلمانان کشورهای مختلف جهان قرار دهد. نکته پایانی و مهم برای به کارگیری معماری مدرن در مسجد، حفظ روحیه و فضای آن برای عبادت، برگزاری نماز، نیایش و ... است. اگر در مسجدی ما از نورپردازی با رنگهای زرد و قرمز و بنفش که معمولا در نمایشگاه استفاده میشود، بهره ببریم، معنویت و آرامش را از آن جا گرفتهایم بنابراین معماری مدرن اگر به صورت اصولی استفاده شود، به افزایش معنویت در مسجد کمک خواهد کرد.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای شناخت سردار سلیمانی یک راه این است که ببینیم او در نگاه مردم چگونه آدمی بود. حتی حدسهای تحلیلی میتوانند در این زمینه جالب توجه باشند. این مرد دو ویژگی داشت که به نظر میرسد مردم نیز او را با همینها میشناختند. نخست «صداقت» شهید سلیمانی و هماهنگی کردار و گفتار اوست. صداقت برای کسی که در معرض سیاست و شئون مختلف حکمرانی قرار دارد، تنها به معنای دروغ نگفتن نیست بلکه به معنای یکپارچگی پندارها و گفتارهای آن فرد با کردارش است؛ یکرنگی با مردم. ویژگی دوم، «عقلانیت» سردار سلیمانی بود؛ عاقل هم نه به معنای عقل فلسفی و نظری بلکه کنش عاقلانه از دید عرف. همین عقل به او نشان میداد که کجا باید حاضر و کجا باید ساکت بود؟ کجا باید تغافل کرد و کجا باید ابتکار عمل را به دست گرفت؟ بر اساس این دو ویژگی و در نتیجه آن ها وی رویکرد مهمی را در پیش گرفته بود و در وجودش جذب بر دفع اولویت داشت. البته که انسانِ عاقلِ صادق به طور طبیعی هم جاذبه دارد هم دافعه؛ اما همان طور که شهید بهشتی نیز بر آن تاکید داشت، اصالت با جذب است و دفع استثناست. حاج قاسم هم در موقعیتهای مختلف برای جذب افراد و اقشار مختلف تلاش زیادی میکرد.
این نگرش باعث شده بود که (خواه ناخواه) نوع رفتار و کردار شهید سلیمانی با مردم با بسیاری از افرادی که این دیدگاه را نداشته یا نتوانستهاند آن را در رفتار خود پیاده کنند، متفاوت باشد. همین تفاوت شهید سلیمانی باعث شده بود که او به معنی واقعی کلمه مردمباور و مردمدار باشد؛ مثل مردم زندگی کند و مثل آن ها ببیند. مردم ایران در زندگی جمعی هم سلیمانی را در لحظات حساس در حال خدمت به خود میدیدند؛ چه تامین امنیت داخلی و خارجی باشد - از مبارزه با قاچاق و موادمخدر تا مبارزه با داعش - و چه امداد به سیلزدهها و زلزلهزدهها یا ساماندهی بازارچههای مرزی و... .
متاسفانه این سبک مردمباوری و مردمداری نه فقط در برخی مسئولان کمرنگ است بلکه گاهی آن ها در گفتار و کردار خود مردم را ندیده میگیرند و کنار میگذارند یا به زخمها نمک میپاشند و شکافها را دامن میزنند، در حالی که شهید سلیمانی به واسطه جنس فعالیتهایش در عرصه منطقه و ارتباطات مختلف در جهان اسلام، مثل یک دیدهبان عمل می کرد و خودش را به مسائل جزئی داخلی مشغول نمیکرد. مقیاس نگاهش کلان و افق دیدش وسیع بود؛ میدانست خیلی از چیزهایی که دیگران به آن سرگرم هستند، ارزشی ندارد و تلاش میکرد دیگران را هم بیدار کند یا دستکم اختلافات را حل کند. از طرف دیگر او آثار مخرب اختلافات اساسی و دوقطبیهای حاد و کاذب را در جوامع مسلمان و در سرنوشت کشورهای نزدیک ما به خوبی دیده بود؛ این که تضعیف انسجام اجتماعی چه آثار سنگین و سهمگینی به همراه دارد و میتواند کشور را بهسوی پرتگاه سقوط، زوال و انزوا پیش ببرد. برای همین وقتی احساس مخاطره میکرد، با همه توانش برای حل آنها به میدان میآمد.
متأسفانه برخی مسئولان کشور مثل شهید سلیمانی به حوزه کاری خود با مسئولیت و بصیرت نگاه نمیکنند و متوجه عواقب و تبعات گفتار و کردارشان نیستند. در حالی که یکی از ارزشهای کانونی در جامعهسازی و کشورداری، حفظ انسجام اجتماعی و مدارا با مردم است. متأسفانه ما شعار دین را فریاد میزنیم اما در سطح معرفت و مسئولیت، به آموزههای خود پایبندی خوبی نداریم. مثلاً امام رضا میگویند مدارا با مردم، نیمی از خِرد است. آیا مردم آثار این خردمندی را در کردار ما میبینند؟
باید بدانیم کلیدهای جامعهسازی و کشورداری چیست و آن ها را درست و به جا بهکار ببریم. در جای مقاومت، مقاومت کنیم و در جای مدارا، مدارا. شهید سلیمانی هم در مقاومت و هم در مدارا اهل صداقت و عقلانیت بود. شهادت، مُزد عقل و مُهر صِدق او بود و این راه پیش روی ما هم هست: من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا ا... علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در اوج هیمنه و نمایش قدرت داعش، همایش بزرگی با حضور شخصیت ها و متفکران بزرگ جهان عرب و غرب آسیا در بیروت در تاریخ دوم تا چهارم دی ماه 1394، برگزار شد. برگزار کننده این هم اندیشی، دانشگاه بیروت، مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و یک اندیشکده لبنانی بودند و شخصیت های مهمی از وزیر خارجه سابق لبنان تا متفکران مشهوری مثل منیر شفیق و دیگران در آن شرکت کرده بودند. در آن زمان، بیش از یک سال از اشغال موصل توسط داعش می گذشت، حدود نیمی از خاک سوریه و بخش های بزرگی از مناطق شمال غربی عراق در تصرف داعش بود و ابوبکر بغدادی از پایتخت خودخوانده خود در رقه، به فکر پیشروی های بیشتر در منطقه غرب آسیا بود و جوی از وحشت و ناامیدی در سراسر منطقه از لبنان و اردن گرفته تا عراق و سوریه را فراگرفته بود. نکته مشترکی که در سخنرانی بیشتر سخنرانان جهان عرب در این همایش شنیده می شد این بود که اولا مهم ترین موضوع و نقطه نگرانی اغلب سخنرانان گسترش و ادامه سیطره داعش در منطقه غرب آسیا بود و دوم این که با وجود آن همه اختلاف بین اعراب و ناکارآمدی دولت هایشان، چشم اندازی برای شکست داعش تصور نمی کردند و سوم هم این که می گفتند قدرت های خارجی، فعالیت های داعش را به ویژه در سوریه مطلوب می بینند یا این که به صورت رسانه ای از ناتوانی یا بی ارادگی خود در برابر این گروه خشن سخن می گفتند. در آن زمان، دولت اوباما به صورت علنی گفته بود که شکست داعش دهه ها طول خواهد کشید و همزمان با تفکیک فعالیت های داعش در سوریه و عراق، هدف خود را صرفا حفاظت از افراد و پایگاه های آمریکایی در عراق و همین طور برخی اهداف حساس در پایتخت عراق اعلام کرده بود و حتی حاضر به دخالت موثر و جدی برای نجات اربیل از محاصره داعش نشد. مقامات اقلیم کردستان، بعدها بارها از این موضوع انتقاد کردند و اگر اراده و نقش سردار سلیمانی نبود، اقلیم کردستان نیز به تصرف داعش درآمده بود. علاوه بر این، گزارش های معتبری از همکاری های تاکتیکی نیروهای آمریکایی با افراد داعش به طور عمده در سوریه و همین طور مناطق مرزی عراق با سوریه منتشر شد که نشان می داد آمریکا توان یا انگیزه مبارزه جدی با این گروه خطرناک را ندارد و همزمان برخی طرف ها، به ویژه اندیشکده ها و محافل نزدیک به رژیم اسرائیل، داعش را یک فرصت و نه تهدید برای آمریکا توصیف و به دولت وقت آمریکا توصیه می کردند این استخوان لای زخم را برای مدت های طولانی به صورت کنترل شده و در مناطق مطلوب در منطقه غرب آسیا نگه دارد. رژیم اسرائیل هم در آن دوران به مرحله عملی این توصیه ها وارد شد و با اجازه ورود برخی نیروهای داعش به سرزمین های تحت تصرف خود برای نجات آن ها از حملات نیروهای مقاومت یا مداوای برخی از مجروحان آنان، سعی در طولانی کردن این حضور منحوس در منطقه داشت. کمتر از دوسال پس از این کنفرانس، در سی ام آبان 1396، سردار شهید سلیمانی، طی نامه ای به مقام معظم رهبری، رسما از پایان سیطره داعش بر عراق و سوریه خبر داد. خبری که در واقع هدیه ای ارزشمند برای کل منطقه بود و کمتر صاحب نظری پیش بینی جمع شدن بساط این غده بدخیم را در مدت زمانی کوتاه به ذهن می آورد. آن چه این موضوع را عملی کرد، بیش از هر چیز نبوغ و بینش همه جانبه نگر سردار سلیمانی بود که تمایز بین داعش خوب و بد را بر نمی تافت. در همان زمان، عده ای در محافل داخل کشور، پیشنهاد می دادند که ایران نیز همانند آمریکایی ها، مبارزه با داعش را صرفا محدود به مناطق مورد علاقه خود کند و در مناطقی که کمتر با سیاست های ایران همسو هستند، حداقل دست به اقدامی علیه داعش نزند. سردار سلیمانی در برابر این پیشنهادها، با توجه به سیال بودن و درجه انعطاف پذیری داعش، این راهبرد مبارزه انتخابی را باعث دادن فرصت به داعش برای تجدید قوا و تداوم حضور خود در منطقه می دانست و بر مبارزه همه جانبه و مطلق با داعش در تمامی مناطق تاکید داشت و همین راهبرد داهیانه، رمز موفقیت ایران در شکست دادن داعش بود.سیزدهم دی 1398، دو سال پس از هدیه ارزشمند شهید سلیمانی به مردم منطقه غرب آسیا، رژیم تروریست ترامپ، سردار ایرانی را درحالی که مهمان رسمی دولت عراق بود، به همراه قهرمان دیگر مبارزه با تروریسم، یعنی شهید ابومهدی مهندس، به شهادت رساند و هدیه ای بزرگ به بقایای داعش و سایر تروریست های دست ساز منطقه ای و فرا منطقه ای داد. هرچند ایران در آن زمان با حملاتی دقیق و حساب شده به پایگاه های آمریکایی، به این حماقت دولت ترامپ پاسخ داد، با این حال پیگیری مجدانه این قتل خودسرانه همچنان باید در دستور کار جمهوری اسلامی ایران باشد و با همکاری دولت و ملت عراق باید عاملان و مجریان این جنایت بزرگ را پاسخگو کرد. تلاش هایی طی سه سال گذشته انجام شده ولی باید به تلاش ها در این زمینه افزود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری – سه سال از عروج مظلومانهاش میگذرد، از پروازش با پیکر «اِرْباً اِرْباً»؛ هنوز اما، نوشتن از او سخت است؛ نوشتن از انسانی که پله پله بالا رفت تا به ملاقات خدا برسد. آن روزها، روزهای تلخ دیماه 1398 را میگویم، فکر میکردیم مصیبتی بزرگ بر سرمان نازل شده است و تکیهگاهی عظیم را در برابر سیل دشمنان از دست دادهایم، اما چندی که گذشت، فهمیدیم که مصیبت، بیشتر از آن است که حتی در فهم و ادراک ما بگنجد؛ حاج قاسم، ترجمان همه آن ارزشهایی بود که در سراسر عمر، در تمام آموزههای دینی و ملیمان، برای اوج خوب بودن، قرار گرفتن در انتهای انسانیت، نهایت شجاعت و از خود گذشتگی و شناخت مفهوم عمیق «شهادت را زیستن»، فرض میکردیم. او فقط در میدانهای نبرد، در کشاکش سختترین لحظاتی که جانها را به لب میرسانَد و آدمیان را وا میدارد که به لقای پروردگار بیندیشند، قهرمان مردم ایران و چه میگویم، قهرمان همه مستضعفان عالم نبود. برای کسی که عصاره همه خوبیها را بر دوشِ روح بلند و بزرگش حمل میکرد، فرضِ چنین گستره محدودی از خوبی و تعالی، منصفانه نیست. حاجقاسم، بیش از آن که مرد نبرد باشد، مرد میدان جهاد اصغر، سردار میدان جهاد اکبر بود؛ میدانی سخت و دشوار که هر کسی از آن سربلند بیرون نمیآید. حاجقاسم، در دوران ما، عامل راستین دستور آیه شریفه «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» بود؛ دعوای بین خودیها، آزارش میداد؛ نه این که بخواهد همه را در ظاهر و باطن، یک دست و بدون تفاوت ببیند، نه! خوب میدانست که ذات بشر و عنصر سیال و بالنده تعقل و تفکر در او، برانگیزاننده نقدها و نظراتی است که لاجرم، آب خیلی از آن ها با هم به یک جوی نمیرود؛ اما آرزو داشت که همین حرفها، همین نقدها و شبیه نبودنها، تحت تأثیر فضایی باشد که در آن، دوستی، برادری، اُلفت و مهربانی، بر هر چیز دیگری میچربد؛ حاج قاسم، همه را، همه آن هایی را که دوستشان داشت، همه کسانی را که برای امنیت و آسایش آن ها از جان مایه میگذاشت، زیر یک پرچم میخواست؛ با صمیمیتی که در باورهای مشترک انسانی ریشه دارد، همان باورهایی که داشتن شان، فضا و رابطه همه آدمها را، فارغ از این که چه فکر، اعتقاد یا حتی دینی دارند، از عطر خوشبوی اُلفت آکنده میکند و همه آن هایی که در این جبهه حضور دارند، در یک صفت مشترک اند؛ آزادهاند و زیر بار ذلت زیستن و خانه به دشمن واگذاشتن را بر نمیتابند، دوست ندارند در بندگی زنده بمانند و مرگ را بر چنین حیاتی ترجیح میدهند. کنایه غریبی است؛ این که دوستداران حاجقاسم، انسانهایی از این جنس هستند؛ حاج قاسمی که خود، دل باخته راه سیدالشهدا(ع) بود، همان امام شهیدی که غربتش را اینگونه فریاد زد: «إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِین؛ فَکونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیاکم»؛ اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید؛ گویی میشود از این دوست داشتنها، از این مهر ورزیدنها و اشک ریختنها در سوگ «سردار دلها»، باز هم شمیم بهشتی «حُبُّ الحُسَینِ یَجمَعُنا» را استشمام کرد. هرچند که در 13 دیماه 1398، حیات ظاهری حاجقاسم به پایان رسید، اما او، به عنوان شاگرد برجسته راه سیدالشهدا(ع)، همچنان حیات معنوی دارد و یادش، خاطرهاش و از آن مهم تر، مکتب انسانیاش که شعبهای از مکتب امام حسین(ع) است، پایدار میماند و بر مسیر آزادگان و مبارزانِ علیه بیداد و استکبار، نورافشانی میکند.
فصل رویش
دوران کودکی و نوجوانی سردار، در فضایی لبریز از صفا و صمیمیت طی شد. اوضاع اقتصادی در «رابُر» کرمان، زادگاه وی – که در 20 اسفند سال 1335 در آن جا چشم به جهان گشود – هنگامی که حاجقاسم دورانِ پیش از جوانی را میگذراند، خوب نبود؛ اما به حکم مسئولیت پذیری ذاتیاش، میدانست که باید برای رفاه خانواده، برای نجات پدر از گرفتاری بدهیها که باری شده بود روی دوشش، تلاش کند، بدود و فداکاری کند. سطر سطر کتاب «از چیزی نمیترسیدم»، مشحون از همین احساس است؛ کتابی که تنها دستنویس حاجقاسم است از زندگیاش، زندگی نامهای که متأسفانه ناتمام ماند و مشغله سردار، اجازه تمام کردنش را نداد. با این حال، خواندن همان صفحات محدود، کافی است تا بفهمی، حاجقاسم، چگونه حاجقاسم شد؟ چگونه آن جوهر مردانگی و شرف را در وجودش پرورش داد؟ چگونه یاد گرفت که اعتقاداتش را با هیچ چیز معامله نکند و حواسش به دور و برش باشد؛ به خانواده، به دوست، به مسلمانان، به آدمها: «نگاهی به من کرد و گفت: اسمت چیه؟ گفتم: قاسم. گفت: مگه درس نمیخونی؟ گفتم: ول کردم؟ پرسید چرا؟ گفتم: پدرم قرض دارد. اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم، جلوی چشمم آمد. اشک بر گونههایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم: آقا تو رو خدا، به من کار بدید! اوستا دلش به رحم آمده بود، گفت: میتونی آجر بیاری؟ گفتم: بله. گفت: روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی. خوشحال شدم که کار پیدا کردم.» میخواست خانواده را، هر طور که شده، دور هم نگه دارد. برای همین از جان مایه میگذاشت. وقتی بزرگ تر شد، مرزهای اطرافش را هم بزرگ تر کرد، به تدریج همه آدمهای خوب، همه آدمهای آزاده، شدند عضو خانواده حاج قاسم. حالا او، برای حفظ این خانواده، برای نگه داشتن وحدت و الفت در آن، از جان مایه میگذاشت و شهید شد تا این خانواده، برقرار بماند.
فصل شکفتن
حاج قاسم شروع جوانیاش را با انقلاب گذراند؛ 22 ساله بود که 22 بهمن از راه رسید، اما قبل از آن هم در اعتراضات و راهپیماییهای کرمان، حضور فعالی داشت؛ میدانید، هیچ وقت آدم بیتفاوتی نبود. وقتی انقلاب پیروز شد، او هم تصمیم گرفت که به سپاه پاسداران بپیوندد؛ سال 1358 این تصمیم را عملی کرد. حاجقاسم، خیلی زود در میان بر و بچههای سپاه شناخته شد و رفت به واحد آموزش و آن جا، در پادگان قدس کرمان، مسئولیت آموزش نیروها را به او واگذار کردند. لابد میگویید: خب، حتماً آدم با استعدادی بوده است و میتوانسته نیروها را آموزش بدهد و نظم را برقرار کند؛ حرف درستی است، اما همه ماجرا این نبود. خاطرات «آن بیست و سه نفر» را که میخوانی، تازه میفهمی که اخلاق حاج قاسم و مهربانیهایش، حتی از چهره جذاب و مردانه او هم، دلچسبتر بود؛ پاسدارها و بسیجیهای جوان، خیلی زود با او صمیمی میشدند؛ آن جا هم، در پادگان قدسِ کرمان، حاج قاسم محور الفت و وحدت بود؛ همه را یکدل میکرد. به همین دلیل، در سال 1360، او را فرمانده لشکر 41 ثارا... کردند؛ لشکر سپاه در کرمان. حالا دیگر حاج قاسم، شخصیتی ملّی شده بود؛ رشادتهایش در والفجر8، کربلای 4 و کربلای 5، ورد زبان همه رزمندهها بود. دو بار مجروح شد که یک بارش به دلیل جراحتهای شدید، تا مرز شهادت پیش رفت، اما قسمت نبود که برود، هرچند که خیلی دوست داشت، این موضوع را بعدها و در مراسم ترحیم سردار شهید حاج احمد کاظمی، همه فهمیدند؛ دوربینها، بیتابی حاجقاسم را برای پیوستن به یار قدیمی و دوست صمیمیاش شکار کردند. جنگ که تمام شد، حاج قاسم برگشت به کرمان، همه همّ و غمّش را گذاشت برای امنیت منطقه. اشرار امان مردم را بریده بودند، میآمدند، چپاول میکردند، میکشتند و میرفتند. برای حاج قاسم، ناراحتی مردم قابل تحمل نبود، شبها خواب نداشت. بارها پیش میآمد که چند روز نمیخوابید تا بتواند با تلاش شبانهروزی به نتیجه مطلوب برسد. حالا همه میدانستند که او، فرشته امنیت مردم مهربان کرمان و ملکه عذاب اشرار ناجوانمرد است. تلاشهای مداوم حاج قاسم و یارانش در سپاه، بالاخره نتیجه داد و امنیت، دوباره مهمان زندگی مردم منطقه شد؛ وحدت و اُلفت دوباره به زندگی آن ها بازگشت.
فصل بالیدن
سال 1376ش در زندگی حاج قاسم یک سال بسیار مهم است؛ بعد از سالها تلاش در جبهههای دفاع مقدس و مبارزه با اشرار، رهبرانقلاب او را به عنوان فرمانده سپاه قدس منصوب کردند. لباس این منصب، بر تن هیچ کس به اندازه حاج قاسم اندازه نبود. آن روزها، روزهای اوج درگیری در افغانستان بود. مجاهدان افغانستانی که در آتش اختلافات داخلی میسوختند، با پدیدهای به نام طالبان و جریانی به نام القاعده روبهرو شده بودند. آتش جنگ و اختلاف در سرزمین افغانستان شعله میکشید؛ در آن سرزمین ماتمزده، نه خبری از الفت بود و نه اثری از وحدت. حاج قاسم با آن شجاعت و سرِ نترسی که داشت، رفت به افغانستان، با احمدشاه مسعود، شهید ملی افغانستانیها دیدار کرد. سعی کرد میانجی دعواها شود و آشتی را برقرار کند. برای حاج قاسم، حضور در افغانستان، یک تجربه طلایی بود و مجالی برای بالیدن و پروراندن استعدادهایش. آن جا بود که علاقهاش را به اُلفت و وحدت، بیشتر از هر زمان دیگر حس کرد. مجاهدان افغانستانی، در چهره این فرمانده عالیرتبه ایرانی، آرامشی میدیدند که نمیشد جای دیگری سراغ گرفت. خیلیها، همان موقع دوستدارش شدند و دوستیشان با سردار، برقرار ماند و بعد، خودش را در تشکیل تیپ فاطمیون و دفاع از حرم حضرت زینب(س) نشان داد. تجربههای حضور در افغانستان، سال 1385ش و در جریان جنگ 33 روزه، به کار سردار آمد. او از مدتها قبل، به واسطه مسئولیتی که در سپاه قدس داشت، با رزمندگان حزبا... لبنان و فرماندهان شجاع و پرشور آن ها، آشنایی پیدا کرده بود. به همین دلیل، در آن معرکه عجیب و غریب، هنگامی که ضاحیه جنوبی بیروت در آتش سنگین بمباران هواپیماها و موشکهای اسرائیلی میسوخت، تصمیم گرفت در وسط صحنه نبرد بماند. حاج قاسم، بعدها خاطراتش از آن شبهای پرهراس را واگویه کرد؛ شبهایی که در کنار سیدحسن نصرا... و عماد مغنیه، بیهراس از مرگ، گرد یک میز، در اتاقی کوچک و کمنور، واقع در ضاحیه جنوبی و به عبارت بهتر، وسط میدان جنگ، مینشستند و برای ایستادگی در برابر ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیست، طرح ارائه میکردند. خیلیها به حاج قاسم توصیه کرده بودند که میدان را ترک کند و به ایران یا لااقل سوریه برود؛ اما حاجی، مردِ ترک میدان نبود؛ نه فقط به خاطر این که شوق شهادت داشت، بلکه به این دلیل که میدانست این وظیفه خطیر، جز با پایمردی به انجام نمیرسد؛ او، مانند هر مسلمان آزادهای، اعتقادی راسخ به «إِحدَى الحُسنَیَینِ» داشت. حاج قاسم هر کاری از دستش بر میآمد، برای بر و بچههای مقاومت لبنان انجام داد؛ آن ها پیروز شدند، یک پیروزی شیرین و به یادماندنی. در همان سالها بود که حاج قاسم با نیروهای مقاومت فلسطینی و حماس، ارتباط تنگاتنگ پیدا کرد. حمایت از مبارزانی که برای بیرون راندن صهیونیستها از خانه و کاشانهشان، کمر همت بسته بودند.
فصل عروج
سال 1392ش، داعش در عراقِ دوران پساصدام متولد شد؛ پسماندههای حزب بعث و وابستههای گروهک القاعده، دو گروهی که در ایجاد آن ها به دست آمریکا هیچ تردیدی نیست، دور هم جمع شدند تا یکی از وحشیترین جریانهای سیاسی - نظامی تاریخ جهان را خلق کنند. داعشیها فقط برای گرفتن زمین نمیآمدند، میآمدند تا مردم را سلاخی کنند. جنایات آن ها، مو بر اندام بینندگان راست میکرد؛ سر میبریدند، حتی سرِ کودکان را، دختران را به بردگی و اسارت میبردند، آدمها را زنده زنده میسوزاندندو... عراق در بد وضعی قرار داشت. وقتی موصل در 1393ش سقوط کرد، داعش راه افتاد به سمت جنوب، تا برود سر وقت شهرهای مقدس شیعیان؛ هدفش کربلا و نجف بود. حاج قاسم خودش را به سرعت رساند به عراق. همه امکانات را بسیج کرد و همه تجربیاتش را به کار گرفت؛ اصلاً حشدالشعبی، نیروهای مردمی عراق برای مبارزه با داعش، بر بستر همین تجربیات شکل گرفت. «آمرلی» با پایمردی او و یارانش آزاد شد و اگر حاج قاسم و نیروهای جان برکفش نبودند، اقلیم کردستان میشد لقمه چرب و نرم دیگری برای داعش. همزمان، سوریه هم در آتش شورش و جنایات تکفیریها و جریانهایی مانند «النصره» میسوخت؛ حرم حضرت زینب(س) در دمشق، در معرض هجمه تکفیریها قرار داشت. این جا بود که افغانستانیهای تیپ فاطمیون و پاکستانیهای تیپ حضرت زینب(س)، با فرماندهی و هدایت حاج قاسم، وارد میدان شدند؛ جانشان را گذاشتند کف دستشان تا نگذارند حرم بانوی کربلا به دست حرامیها بیفتد و حاج قاسم، باز هم در وسط معرکه ماند. او تا سال 1396ش که طی نامهای به رهبر انقلاب، پایان سیطره داعش و عوامل این گروهک خونریز را در سوریه و عراق اعلام کرد، یک لحظه آرام و قرار نداشت. اما پیروزی بزرگ او، یعنی پیروزی خط مقاومت، یعنی بینی استکبار را بر خاک مالیدن، یعنی آمریکا، اسرائیل و رژیم سعودی را ناکام گذاشتن و این مسئله، برای آن ها که خواری ملتهای آزاده را میخواهند، قابل پذیرش نبود. آن ها که تحمل وجود سردار شجاع اسلام و ایران، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را نداشتند، ناجوانمردانه، در سحرگاه روز 13 دی سال 1398ش، او را به آرزوی دیرینهاش رساندند؛ شهادت. این چنین بود که پرچمدار الفت و وحدت، از دنیای فانی عروج کرد و به ملکوت اعلی پرکشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – روز گذشته و در فاصله یک روز تا سومین سالگرد ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سابق سپاه قدس پاسداران ، دو همایش با موضوع ابعاد دیپلماتیک و سیاسی شهید سلیمانی برگزار شد . ابتدا در دانشگاه عالی دفاع ملی و با عنوان «همایش مکتب سلیمانی و نظم جدید جهانی» ، درباره نسبت مکتب و اندیشههای سردار سلیمانی با تحولات نظم نوین جهانی سخنرانی هایی ایراد شد و ظهر روز گذشته نیز در ساختمان وزارت خارجه فرمانده سپاه پاسداران و وزیر امور خارجه به ابعاد دیپلماتیک شهید سلیمانی پرداختند .همزمان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای با گرامی داشت سومین سالگرد سردار دل ها شهید قدس «سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی» ، انتقام از عاملان و قاتلان شهید سلیمانی در زمان ممکن را امری قطعی و تخلف ناپذیر و تکثیر سردار سلیمانی ها و ترویج مکتب حاج قاسم را راهبرد کتمان ناشدنی این نهاد انقلابی و مردمی در ایران و منطقه دانست. به گزارش خراسان سرلشکر یحیی صفوی طی سخنانی در همایش مکتب شهید سلیمانی و نظم جدید جهانی اظهار کرد: آمریکاییها در دهههای اخیر هم اشتباهات بزرگی مرتکب شدند و هم شکستهای بزرگی را تجربه کردند و یکی از بزرگ ترین اشتباهات رئیسجمهوری تروریست آمریکا و ارتش تروریستیاش به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان بود. وی ادامه داد: آمریکاییها تصور کردند با شهادت این بزرگواران جبهه مقاومت از هم پاشیده خواهد شد اما شاهدیم که این جبهه اکنون به پیروزیهای بزرگتری هم نائل شده است. همان طور که آمریکاییها در حمله به عراق و افغانستان اشتباه و بیش از هشت هزار میلیارد دلار هزینه کردند آخر هم مجبور به فرار از افغانستان و کاهش نیروها در عراق و شرق مدیترانه شدند.رحیم صفوی با بیان این که آمریکاییها معنی شهادت را نمیدانند و از قدرت ملتها و مقاومت هم بیاطلاعند، تأکید کرد: آن چه در آینده شاهد آن خواهیم بود از آن چه در گذشته رخ داده متفاوت است زیرا یک نظم جدید در منطقه و جهان در حال شکل گیری است. دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا همچنین از تصویب دو واحد درسی مکتب سلیمانی برای دانشجویان دانشگاهها خبر داد و گفت: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید سلیمانی، «مکتب سلیمانی» را بهعنوان دو واحد درسی با تصویب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دانشگاهها نهادینه کرده و از سوی دیگر، وزارت علوم نیز کمیته تخصصی توسعه فرهنگ مقاومت و پایداری را تصویب کرده است.
ماجرای 3 بار پیشنهاد رئیس جمهور شدن به سردار سلیمانی
سردار محمدرضا فلاح زاده جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سخنانی با اشاره به اجتناب حاج قاسم از ورود به سیاست و دوری از میز قدرت تصریح کرد: من خودم سه مرحله یک بار در منطقه قنطاریه سوریه به او پیشنهاد نامزدی و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دادم. بار دوم در دمشق پیشنهاد دادم و بار سوم در ۱۳۹۸ پیشنهاد دادم به ایشان که آخرین بار گفت من دنبال یک تیر سرگردانم. وی افزود: او دنبال پیاده کردن فرامین رهبری بود. حاج قاسم شجاع بود و در تمام خطوط مقدم حاضر می شد او استراتژیست بود و طرح های او طرح های آمریکا را به شکست کشاند. احمد وحیدی وزیر کشور نیز در این مراسم، گفت: شهید سلیمانی امروز پس از امام و رهبر معظم انقلاب چهره سوم انقلاب اسلامی است.
2 خاطره خرازی از «سکوت» سردار سلیمانی در برابر فرمان رهبری
آخرین سخنران این مراسم کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی بود. وزیر خارجه وقت کشورمان به بیان خاطره ای از شهید سلیمانی پرداخت و گفت: در زمان جنگ افغانستان ،جبهه شمال با طالبان در جنگ بود ما از جبهه شمال حمایت می کردیم و احمد شاه مسعود اصرار داشت ایران به آزاد سازی هرات کمک کند و نیرو بفرستد. در شورای عالی امنیت ملی جلسه بود درباره این که وارد افغانستان شویم یا نه؟ شهید سلیمانی می گفت باید وارد هرات شویم و بنده به عنوان وزیر خارجه مخالف بودم و در حین بحث شدیدی که داشتیم آقای حجازی از طرف رهبری پیام آوردند که اگر هرات را هم آزاد کنید این ها ممکن است نتوانند نگهش دارند و من نمیپذیرم خون جوانان ایرانی پایمال شود، بعد از آن شهید سلیمانی دیگر سکوت کرد. حضرت آقا گفتند کمک کنید که احمد شاه مسعود خودش هرات را بگیرد و اگر می تواند نگهش دارد. شهید سلیمانی فرمانده میدان و من فرمانده دیپلماسی بودم. وقتی دو فرمانده ارتباط نزدیک نداشته باشند اختلاف نظر پیدا می کنند. من به حضرت آقا گفتم باید هماهنگی بین ما باشد و حضرت آقا به ایشان ابلاغ کردند که مرتب بیاید و مسائل را هماهنگ کنیم و ایشان هر هفته با من جلسه داشت. این ها نشان می داد که چگونه تابع فرمانده اش بود.رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: شهید سلیمانی نقش بالایی در صحنه دیپلماسی ایفا کرد. ارتباطی که با مسئولان مختلف کشورها داشت کس دیگری نداشت، او بود که پوتین را قانع کرد باید در سوریه وارد شود و حمایت ارتش روسیه را جلب کند. تحلیل هایی که ایشان می داد مورد توجه روسای کشورها بود. کاری که در همه پرسی اقلیم کردستان کرد کار بزرگی بود و با حرکت خود توانست جلوی آن همه پرسی را بگیرد اما ساعتی پس از پایان مراسم دانشگاه عالی دفاع ملی در شمال شرق تهران . مراسمی هم برای بررسی شخصیت سردار سلیمانی در حوزه سیاست خارجی در مرکز تهران یعنی ساختمان وزارت خارجه برگزار شد و در آن جا که تعداد زیادی از دیپلمات ها و مقامات ارشد وزارت خارجه نیز حضور داشتند، فرمانده سپاه پاسداران و وزیر امور خارجه کشورمان به بیان سخنانی در این باره پرداختند .
سردار سلامی: تاریخ آن هایی را که قرارداد ننگین نوشتند، فراموش نمی کند
سردار سرلشکر حسین سلامی در این مراسم گفت : شما با نمایندگان صاحبان قدرت مواجه هستید و اعتماد به نفس زیباترین ابزار در عرصه مذاکرات سیاسی است، اگر با دوستان طرف هستیم حساب جداست، معمولا آن جا که باید با اعتماد به نفس و منطق عالی تصمیم گرفته شود، محیط مذاکره با دشمنان است. خدا می گوید این قدرت هایی که شما قدرت می شمارید اگر متحد شوند قدرت آفرینش یک پشه را ندارند، این جهان بینی ماست. اگر ترامپ، بایدن ، ماکرون و همه قدرت های مدرن جهان جمع شوند با پیشرفته ترین امکاناتی که دارند حتی یک پشه نمی توانند بیافرینند. فرمانده کل سپاه با اشاره به اشتباهی که در ذهن دشمنان ترسیم شد مبنی بر این که نظام در حال سقوط است، گفت: اولین کسانی که اشتباه کردند خود دشمنان بودند، اولین کسانی که باور کردند خود آن ها بودند. فکر می کردند فصل امتیازگیری است الحمدلله دوستان ما در وزارت خارجه ایستادند. هر وقت احساس می کنند قوی شدیم با مدل دوستی وارد گفتوگو می شوند، بنابراین باید مراقب باشند با ایران مواجه و طرف هستند، اعتقادم این است از میدان تاثیر تحریم ها دور شدیم، چرا تمایل داریم تحریم ها برداشته شود برای این که اراده ظالمانه است. سلامی در پایان اظهار کرد: تشکر می کنم از عزیزان در سیاست خارجی واقعا از منافع ملت دفاع می کنند، تاریخ عبور می کند آن هایی را که قرارداد ننگین نوشتند فراموش نمی کند، زخم ها برای یک ملت در تاریخ ترمیم نمی شود، افتخارات هم محو نمی شود. کشورها با هویت و تاریخ شان زندگی می کنند، آیندگان براساس آن چه امروز انجام می دهیم، زندگی میکنند. حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه نیز در مراسم گرامی داشت سومین سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی در وزارت امور خارجه طی سخنانی اظهار کرد: اقدامات حقوقی و بینالمللی برای پیگیری پرونده ترور شهید سلیمانی را سرعت داده ایم . اقداماتی از گذشته انجام شده بود و اقدامات جدیدتری انجام شد.از طریق سفارت سوئیس در تهران به عنوان حافظ منافع آمریکا بخشی از اقدامات حقوقی را به اطلاع طرف آمریکایی رساندیم.وی تصریح کرد: برای به دست عدالت سپردن همه عاملان و آمران این ترور، دستگاه دیپلماسی لحظهای از انجام وظایف خود کوتاهی نخواهد کرد و تا به دست عدالت سپردن این جانیان و تروریستهای آمریکایی مسئول در ترور سردار سلیمانی نیز به پیگیریها ادامه خواهیم داد. امیرعبداللهیان همچنین گفت: در بخش همکاری با دولت عراق و دستگاه قضایی این کشور بین دستگاه قضایی ما و بخش سیاسی ما با طرف عراقی تاکنون سه دور مذاکره فنی و دقیق انجام شده و دور چهارم این مذاکرات هفته آینده به میزبانی ایران در تهران برگزار خواهد شد. همه مستندات مشترک لازم برای ارائه در مسیر پیگیری قضایی و بینالمللی تهیه شده و در این دور از نشست نهایی خواهد شد. از جمله مستنداتی که ما نیاز داشتیم پذیرش رسمی دولت عراق و اعلام رسمی دولت عراق مبنی بر این که سردار سلیمانی در روز ترور مهمان رسمی دولت عراق بوده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.