- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«گوردون» در مزرعه «جان» و «بریجیت لیون» در لوئیزیانا، از ایالتهای جنوبی آمریکا، مشغول کار بود. کار البته عنوانی بود که اربابها به بیگاری کشیدن همراه با تحقیر و آزار زیردستانشان اطلاق میکردند وگرنه بردههایی مثل گوردون میدانستند آنچه مجبور به انجامش هستند، فرسنگها از کار انسانی فاصله دارد. خب دانستن این موضوع چندان هم بهکارشان نمیآمد چون چارهای نداشتند جز تحمل؛ البته تا وقتی که گوردون از مزرعه لیونها فرار کرد و عکس کمر برهنه مجروح از ضربات شلاقش، در مجلهای منتشر شد. این تصویر مثل یک اعلامیه صامت و بیکلام، در حکم سندی تکاندهنده از ظلم بیحدی که بر بردگان میرفت، پیش چشم هزاران نفر قرار گرفت و ادعاهای ثروتمندان جنوب آمریکا که بردهداری را مسئلهای اقتصادی و نه نژادپرستانه جلوه میدادند، زیرسوال برد و سفیدپوستان شمال آمریکا را به ابراز مخالفت با بردهداری واداشت و درنهایت در کنار زمینه های اجتماعی دیگر به الغای بردگی، کمک بزرگی کرد. آن هم در ایالاتمتحده درگیر جنگ داخلی که افکار عمومی، متوجه و نگران موضوعات دیگری بود. در پرونده امروز به بهانه پخش فیلم «رهایی از بردگی» که از عکس مذکور الهام گرفتهاست، نگاهی داریم به داستان زندگی گوردون و نقشی که در رهایی سایر بردگان ایفا کرد. رهایی از بردگی، محصول سال 2022، ساخته «آنتوان فوکوآ» با نقشآفرینی «ویل اسمیت»، نقطه غیرقابلدفاعی را در تاریخ زندگی بشری یادآوری میکند که تنها دو قرن از آن میگذرد.
تعقیبوگریز مرگبار برای فرار از جهنم
مروری بر زندگی «گوردون»، بردهای که با جسارتش به بردهداری خاتمه داد
وقتی گوردون در مارس 1863 به ارتش «اتحادیه»، درگیر در نبرد «باتنروژ» رسید، جهنم را پشتسر گذاشتهبود. کیلومترها راه رفتهبود، سگهای وحشی دنبالش کردهبودند، 10 روز با پای برهنه از میان رودها و زمینهای سنگلاخ دویدهبود. اما این 10 روز مرگبار درمقایسه با مصیبتی که در تمام زندگی بردهوارش از سر گذراندهبود، چندان قابلاعتنا نبود. سربازان ارتش اتحادیه، وقتی گوردون را با لباسهای پاره و خیس از گل و عرق پیدا کردند، حیرتزده شدند درحالیکه هنوز چیزی از شکنجه مرگباری که تحمل کردهبود، نمیدانستند. پزشک کمپ، وقتی گوردون را معاینه کرد، چشمش به کمر مجروح او افتاد و متوجه شد در مزرعه تا سرحد مرگ شلاق خوردهاست. گوردون برای پزشک تعریف کرد که 10روز پیش از مزرعهای که در آن کار میکرده، فرار کردهاست چون دیگر طاقتش بهسر رسیدهبود. ناظر مزرعه او را بهطرز وحشیانهای کتک زدهبود. اگرچه بعد از آن، صاحب مزرعه، ناظر را اخراج کردهبود اما گوردون در دو ماهی که براثر زخمهای شلاق در بستر افتادهبود، تصمیمش را گرفتهبود؛ باید خودش را از آن زندگی تحقیرآمیز نجات میداد. او و سه برده دیگر در تاریکی شب فرار کردند. یکی از بردهها درطول راه بهدست شکارچیان برده بهقتل رسیدهبود. بردههای نجاتیافته، به بدنشان پیاز میمالیدند تا از چنگ سگهای درنده بردهگیران که در تعقیب آنها بودند، جان سالم بهدر ببرند. بعد از روزها تعقیبوگریز، رسیدن به اردوگاه ارتش، برای بردگان فراری حکم بهشت موعود را داشت. بلافاصله در ارتش، نامنویسی کردند. سربازان سفیدپوستی که مسئول تحویل گرفتن گوردون بودند، از دیدن بدن زخمی او تعجب کردند اما معدود سیاهپوستان شاهد این صحنه، چندان توجهشان جلب نشد. کتک خوردن برای آنها بهطرز دردناکی آشنا بود. گوردون، اولین بردهای نبود که آزار و تحقیر را تجربه کردهبود اما شمالیهایی که بردهداری و وحشیگری اربابان را با چشم خودشان ندیده و صرفا چیزهایی دربارهاش شنیدهبودند، حسابی شوکه شدند.
تحریک احساسات ضدبردهداری با یک عکس
بدن شلاقخورده گوردون، تابلوی دردناکی بود که هیچکس بعد از دیدنش نمیتوانست به آن فکر نکند
شاید برای تان این سوال پیش بیاید که داستان «گوردون» چطور در بحبوحه جنگ از مرزهای اردوگاه فراتر رفت؟ بعد از پیوستن او به اردوگاه ارتش، حرفوحدیثها کمکم در ارتش اتحادیه بالا گرفت. بدن شلاقخورده گوردون، تابلوی دردناکی بود که هیچکس بعد از دیدنش نمیتوانست به آن فکر نکند. حرفها کمکم از اردوگاه به بیرون درز کرد و دو عکاس دورهگرد را از نیواورلئان به آنجا کشاند. «ویلیام مکفرسون» و «الیورِ» عکاس که شغلشان چاپ کارت ویزیتهای ارزانقیمت بود، از گوردون خواستند پیراهنش را دربیاورد و پشت به دوربین بنشیند. عکسِ فوری از دوربین که بیرون آمد، جراح ارتش پشت آن نوشت: «برای سرهنگ ل.ب». عکس بهدست روزنامهنگار ناشناسی افتاد و بعد سر از هفتهنامه پرطرفدار «هارپر» درآورد. تیراژ بالای مجله، صدای خفهشده گوردون را به گوش مردم رساند و دلیل قدرتمندی بود برای رد این دروغ پذیرفتهشده که با بردهها انسانی رفتار می شود. کسانی که تا آن روز لزومی نمیدیدند درباره لغو بردهداری حرف بزنند یا دستکم پیش خودشان به آن فکر کنند، احساس میکردند مشت محکمی وسط پیشانیشان فرود آمدهاست. عکس «پیتر شلاقخورده» -اسم مستعار- بهزودی الگویی شد برای دیگران. پرترههای بسیاری منتشر شد از بردگانی که توانستهبودند فرار کنند. درآمد حاصل از فروش عکس بردگان، صرف تأمین هزینه تورهای سخنرانی درضدیت با بردهداری میشد. حالا دیگر همهجا حرف از این واقعیتِ تا آن زمان پنهان بود که آدمها، دارایی کسی نیستند. البته مدافعان بردهداری هم ساکت و بیکار ننشستند. عکس گوردون را تقلبی خواندند و بحثهای پرشوری درباره ضرورت اقتصادی بردهداری پیش کشیدند اما احساسات ضدبردهداری با چنان شدتی بالا گرفتهبود که این دستوپازدنها راه به جایی نمیبرد.
به شهرت رسیدن درعین گمنامی
مورخان در پژوهشهایشان درباره بردهداری با چالش اطلاعات زندگینامهای قابلاعتماد بردهها مواجهاند، «گوردون» هم از این قاعده مستثنا نیست
گوردون، پیش از آنکه عکسش منتشر شود، کسی بهحساب نمیآمد. ما از زندگی او پیش و پس از عکس «پیتر شلاقخورده» که تازه آن هم نشان واقعی هویتش را بههمراه ندارد، چیز زیادی نمیدانیم. این موضوع، فقط محدود به گوردون نیست. مورخان در پژوهشهایشان درباره بردهداری با چالش اطلاعات زندگینامهای قابلاعتماد بردهها مواجهاند. پس جای تعجبی ندارد که از گوردون بهرغم شهرتش در دنیا، اطلاعات زیادی نداشتهباشیم جز اینکه اواخر جنگ داخلی آمریکا، در تعدادی از خونینترین نبردها حضور پیدا کرد و جزو 25هزار لوئیزیانایی بود که به مبارزه رسمی با بردهداری پیوست و به تاریخ 200ساله ننگینی خاتمه داد که در آن سیاهپوستان آمریکایی، ازنظر قانونی، دارایی ملکی بهحساب میآمدند و میشد آنها را تحتتملک گرفت. در جنوب آمریکا، وضع سیاهان بهمراتب بدتر بود و بردگان درتمام طول عمرشان هیچ امیدی به آزادی نداشتند. «مایکل دیکمن»، مورخ، میگوید استفاده از شلاق در مزارع جنوبی، مجازاتی بسیار رایج بود و اگر هم گهگاهی به آن اشارهای میشد، صرفا منافع اربابان مدنظر بود. برای مثال عدهای توصیه میکردند که مجازات بحق شلاق، کمتر بهکار برود تا بردهها شورش نکنند. دیکمن در اینباره مینویسد: «اربابان خواستار حفظ نظم در جامعه بودند. آنها از شلاق بهعنوان ابزاری برای حفظ اقتدارشان استفاده میکردند و بردگان هم شلاق را مظهر جسمانی ظلمی میدانستند که ناگزیر از تحملش بودند. خاتمه دادن به چنین ظلم ریشهدار و آشکاری، به یک سردسته پیشرو نیاز داشت. گوردون با کمال میل این مسئولیت را پذیرفت و درعین تواضع آن را انجام داد. کسی نمیداند بعد از جنگ، گوردون چه کرد و زندگیاش را چطور گذراند. بردهداری لغو شد اما او که زخمهای بردگی را تا آخر عمر بر خود داشت، جز اسم کوچکش و یک عکس، ردونشان دیگری از خودش بهجا نگذاشت. گوردون، تاریخ را با جسارت و شجاعتش به خود مدیون کرد و بعد در پیچوخم تاریخ ناپدید شد.
تاریخچه بردهداری و ضد بردهداری
شواهد بردهداری کهن به 11 هزار سال پیش بر میگردد اما از سال 1542 میلادی شرایط تغییر کرد
بردهداری یک سیستمِ قانونی و به رسمیت شناخته شده بود که در آن انسانها به شکل قانونی، ملک یا دارایی در نظر گرفته میشدند. بردهداری قوانینی داشت و میشد برده ها را خریداری کرد یا فروخت و آن ها را مجبور به کار برای مالک شان بدون هیچ گونه حق انتخاب(به اجبار) یا پرداخت دستمزد کرد. در مستعمرات آمریکایی و دیگر نقاط، اغلب فرزندانِ یک مادر برده، بهعنوان برده شناخته می شدند و بهشکل برده به دنیا میآمدند. مدارک و شواهد بردهداری کهن به پس از توسعه کشاورزی و در جریان انقلاب نوسنگی در حدود 11 هزار سال پیش میرسد. نخستین سند درباره بردهداری را میتوان به قانون حمورابی(1760 پیش از میلاد) منسوب کرد که در آن به گشایش یک مؤسسه در این باره اشاره میشود.
بردهداری از غرب آسیا تا شرق آفریقا و اروپا
تجارت برده در جهان عرب به خصوص در غرب آسیا، شرق آفریقا و بخش های مشخصی از اروپا(مثل ایبری و جنوب ایتالیا) در دوره سلطه اعراب بر آنها رایج بوده است. این تجارت بر بازارهای برده خاورمیانه، شمال آفریقا و شاخ آفریقا متمرکز بود. مردم مورد معامله به نژاد، قومیت یا مذهب خاصی منحصر نبودند.
آغاز جنبش ضد بردهداری
با اعتراضات یک کشیش به نام «دومینیکنی بارتولومه» که از شیوه برخورد با بردگان در دنیای نو شوکه شده بود، اسپانیا نخستین قانون الغای بردهداری در مستعمرات را در سال 1542 به اجرا گذاشت. البته نظام بردهداری تا قرن 18 اعتراضات کمی را برانگیخته بود. در این قرن متفکران عصر روشنگری و معتقدان به فلسفه عقلانی از بردهداری به دلیل نقض حقوق انسانی انتقاد می کردند. سپس اعضای فرقه مذهبی کویکر و دیگر مذاهب انجیلی هم بردهداری را به عنوان عملی غیر مسیحی محکوم کردند. اگرچه احساسات ضد بردهداری در اواخر قرن 18 گسترش بسیاری پیدا کرده بود، با این حال این احساسات نتوانستند تأثیر سریع و مؤثری بر مراکز اصلی بردهداری، نظیر غرب هندوستان، آمریکای جنوبی و ایالتهای جنوبی آمریکا داشته باشند. واردات بردگان آفریقایی در مستعمرات انگلستان در سال 1807 و در آمریکا در سال 1808 ممنوع شد. در نهایت هم بردهداری در بریتانیا و غرب هند، در سال 1827 و در متصرفات فرانسه 15 سال بعد منسوخ شد. با این حال در 11ایالت جنوب آمریکا، بردهداری یک عرف رایج اجتماعی و اقتصادی محسوب میشد، به نحوی که در سال 1860، جمعیت بردگان در آمریکا به 4 میلیون افزایش یافته بود. زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زیادی در مسیر لغو این قانون عجیب بود. تا این که سال 1863 آبراهام لینکلن اعلامیهای مشهور به اعلامیه آزادی صادر کرد که نقطه عطفی در تاریخ جنبش ضد بردهداری آمریکا شد و به موجب آن تمامی بردگان مستقر در ایالتهای موتلف آزاد شدند و به دنبال آن و بر پایه سیزدهمین متمم قانون اساسی ایالاتمتحده(1865) بردهداری در سراسر این کشور ممنوع شد. با این حال، در برخی مناطق آمریکا، آفریقا و حتی اروپا تا اوایل قرن 20 بر ادامه سنت بردهداری به عنوان یک اصل قانونی اصرار میشد.
رهایی از بردگی را ببینیم یا نه؟
«رهایی از بردگی» که بهانه نوشتن این پرونده شد، از آن فیلمهایی است که ازپیش دانستن قصهاش، صدمهای به لذت تماشایش وارد نمیکند. شما حالا همه ماجرای گوردون را میدانید اما حتی اگر نمیدانستید هم پایان داستان برایتان قابلحدس بود و همان ابتدای فیلم، میتوانستید پیشبینی کنید که گوردون، پیروز خواهدشد. این تقلای او برای رهایی است که فیلم را دیدنی میکند. پس اگر ژانر اکشن را میپسندید، از فیلمهای مبتنیبر واقعیت خوشتان میآید و توقع ندارید که با فیلمنامهای پیچیده و پر از ظرافت مواجه شوید، با خیال راحت بنشینید پای تماشای این فیلم و نگران این نباشید که این پرونده، قصه فیلم را لو دادهاست. اگر هم بابت تکراری بودن سوژه، مردد هستید که برای دیدن «رهایی» وقت بگذارید یا نه، نظر «ویل اسمیت» که نقش گوردون را بازی کردهاست، شاید کمکتان کند. او درباره نقشش میگوید: «در طول دوران کاریام، فیلمهای زیادی درباره بردهداری به من پیشنهاد شد اما همهشان را رد میکردم. دوست نداشتم در اینطور فیلمها بازی کنم و به مخاطبان نشان دهم که چه بر سر سیاهپوستان آمدهاست. اما وقتی این عکس [گوردون] را دیدم، فهمیدم که فیلم درباره بردهداری نیست بلکه درباره مفهوم آزادی است. این فیلم راجعبه کارهایی است که انسان انجام میدهد تا به آزادی برسد. عکسی که از پشت یک فرد سیاهپوست گرفته شده، من را دگرگون کرد. با او همذات پنداری کردم، خودم را در قالب او دیدم و تصمیم گرفتم این حسوحال را با دیگران بهاشتراک بگذارم.» البته خیلیها بهدلیل حواشی پیشآمده در اسکار 2022 که مربوط به برخورد ویل اسمیت با مجری بود، دل خوشی از اسمیت و کارگردان فیلم، فوکوآ، ندارند و محصول کارشان را هم زیرسوال میدانند چون معتقدند دستاندرکاران فیلمی که آزادی و انسانیت را میستاید، خودشان در عمل طور دیگری رفتار کردهاند.
منابع این پرونده: history.com، allthatsinteresting.com، دیجیاتو و ...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در یک رابطه زنوشوهری سالم، انتظار میرود که ارتباط با همسر بسیار راحت، آزاد و بدون دغدغه فکری باشد. زمانی که در یک رابطه سالم هستید، پیشبینی خلقوخو و ترجیحات همسرتان خیلی سخت نیست. بنابراین بدون این که از یکدیگر واهمه داشته باشید، میتوانید اشتباهات و مشکلاتتان را بهراحتی و بدون سوءنیت با یکدیگر حل کنید. یک اصطلاح انگلیسی و روان شناسانه وجود دارد به نام: «walking on the eggshell» بهمعنای راه رفتن روی پوسته تخممرغ که بیشتر برای زندگیمشترک کاربرد دارد، یعنی در برقرار کردن ارتباط با کسی مرتب باید مواظب باشید که چگونه رفتار میکنید، مبادا که مسئلهای بهوجود بیاید. این اختلال در موارد حاد به ترس دایمی تبدیل میشود و آدم به نوعی اصالتِ واقعی خودش را در رابطه از دست میدهد. اگر شما هم در رفتار با همسرتان دچار چنین مشکلی شدید، در ادامه نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد که به کمک شما خواهد آمد.
نشانههای ابتلا به این اختلال
درک این موضوع که رابطه شما در زندگیمشترک ناسالم است یا نه، همیشه کار سادهای نیست. بااینحال، اگر صحبتکردن و جواب پس دادن برای شما سخت است و وقتی در کنار همسرتان قرار میگیرید بیش از حد مراقب رفتار، گفتار و بیان نظرتان هستید، این میتواند به این معنی باشد که در رابطهتان احساس راه رفتن روی پوسته تخممرغ را تجربه می کنید، اما یک رابطه ناسالم زنوشوهری چه ویژگیهایی دارد تا بتوانیم بهتر آن را تشخیص دهیم و علایم آن را بررسی کنیم؟
ترس زوج ها از ترک خوردن تخممرغ!
همانطور که یک تخممرغ برای پیشگیری از ترک خوردن نیاز به مراقبت زیادی دارد، زن یا شوهری که در زندگیمشترک احساس راه رفتن روی پوسته تخممرغ را دارد، برای جلوگیری از ناراحتی همسرش احتیاط زیادی میکند. این ناراحتی ممکن است هنگامی که هیجانات بالا میرود یا حتی در هنگام صحبتکردنهای عادی با طرف مقابل ظاهر شود. در این مدل رابطه خلقوخوی یکی از دوطرف با کوچکترین تحریکی از خوشحالی به عصبانیت و سرزنش یا ناراحتی عمیق تبدیل میشود و این رفتار، طرف دیگر این رابطه را همیشه روی زمینهای لرزان نگه میدارد و باعث میشود برای جلوگیری از فوران همسرش سکوت کند. این چرخه ممکن است تا مدت زیادی وجود داشته باشد.
کنترل پلیدانه همسر
زن یا شوهری که باعث میشود همسرش به رفتار راه رفتن روی پوسته تخممرغ متوسل شود، به دلیل سوءاستفاده عاطفی، یک مقصر به حساب میآید زیرا همسرش را در اضطراب و احتیاط بیمورد برای حرکات بعدی خود قرار میدهد. این یک کنترل پلیدانه است. کنترلی که آرامش روانی دیگران را هدف قرار میدهد، درحالیکه تمایل دارد آنها را تحت سلطه خود درآورد. این نوع خشونت معمولاً به چشم نمیآید و زود فراموش میشود اما رفتهرفته، رفتارهایی را به وجود میآورد که در آن یکی از دوطرف تمایل دارد بااحتیاط در کنار دیگری رفتار کند تا از مشکل جلوگیری کند.
3 گام مهم برای توقف راهرفتن روی پوسته تخممرغ
علاوه بر ایجاد یک جو متشنج بین زوجها، رابطهای که بااحتیاط بیش از حد از طرف یک فرد حفظ میشود، ممکن است خطر ابتلا به اختلالات جدی سلامت روان را هم افزایش دهد. آثار سوء استفاده عاطفی مانند ترس آموخته شده از شریک زندگی ممکن است به شرایطی مانند افسردگی و اضطراب منجر شود. در ادامه راهکارهایی آوردهشده که میتواند هنگام برخورد با همسری که منبع دایمی تنش است و به شما احساس راه رفتن روی پوسته تخممرغ را القا میکند، کارآمد باشد.
ریشه مشکل را بیابید| اگر رفتار همسرتان به تازگی برای مراقبت، ارتباط و پذیرفتن نیازهای شما به دلایل مختلف تغییر کرده است، باید دلایل آن را کشف کنید. همچنین باید بررسی کنید در چه مواقعی این اختلال در شما، شعلهورتر میشود. شاید نیاز باشد که نزد
یک متخصص بروید بهویژه درصورتیکه تغییر رفتار با عوامل استرسزایی که بهتازگی برای شما ایجاد شده است مانند ارتقای شغلی یا شاید مشکلات خانوادگی، مرتبط باشد.
با همسرتان در این باره حرف بزنید| برای مطرح کردن این مسائل و بیان این که چگونه رفتارهای همسرتان بر شما تاثیر میگذارد و مضطربتان میکند، زمانی را پیدا کنید که اوضاع خوب است؛ مثل یک لحظه آرام و سرشار از حس خوب. بیان این که واکنش او بر شما و رابطه شما تأثیر میگذارد، میتواند به تغییر رفتارش کمک کند. اگر او نادرستی رفتارهای گذشته خود بپذیرد و عذرخواهی کند، برای جلوگیری از تکرار چرخه سمی راه رفتن روی پوسته تخممرغ باید صبور باشید و همسرتان را در مسیر اصلاح رفتارش همراهی کنید.
از یک متخصص کمک بگیرید| در یک رابطه سمی، عضو قربانی مسئول مشکل و ناسالمی طرفمقابل نیست. زخمهای روانی بهجامانده از یک رابطه عاطفی آزاردهنده میتواند عمیق باشد. گاهی اوقات، حمایت دوستان و خانواده ممکن است برای کمک به شما در روند بهبودی کافی نباشد. صحبت کردن با یک متخصص میتواند به غلبه بر درد و آسیب متحمل شده در رابطهای که احساس راه رفتن روی پوسته تخم مرغ را به شما می دهد، کمک کند. در جلسات درمان، شما میتوانید به دیگر مسائل روانی که در نتیجه تروما ایجاد شده است، رسیدگی کنید و سازوکارهای مقابلهای سالم را بیاموزید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
انتقاد از روزمرگی و تصمیمات متناقض، تاکید بر حمایت ویژه از بخش خصوصی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
احضار کاردار اوکراین و یادداشت رسمی اعتراضی تهران به کی یف
آن سوی مواضع کینه توزانه مشاور زلنسکی
محمدی – «میخایلو پودولیاک» مشاور رئیسجمهوری اوکراین در صفحه توئیتر خود در اظهارنظری عجیب مدعی شده بود: «منطق جنگ، بیرحم و کشنده است. عاملان و همدستان را به شدت مؤاخذه میکند. وحشت در فدراسیون روسیه، بسیج بیپایان نیروها، دفاع موشکی در مسکو، سنگربندی در فاصله ۱۰۰۰ کیلومتری، آماده سازی پناهگاهها، انفجارهای شبانه در ایران در تاسیسات تولید پهپاد، موشک و پالایشگاههای نفت به شما هشدار داد.» بیان این اظهارات از سوی یک مقام رسمی اوکراین و پذیرش تلویحی مشارکت انتقامجویانه این کشور در حادثه اخیر در یک مجتمع کارگاهی وزارت دفاع در اصفهان، پذیرش مسئولیتی است که میتواند تبعات حقوقی قابل ملاحظهای برای کییف بهدنبال داشته باشد. موضوع قابل توجه در این مسئله، بیان ادعاهای مشابه از سوی برخی رسانهها و فعالان رسانهای رژیم صهیونیستی است که مانند برخی رخدادهای قبلی مسئولیت این اقدام را برای ارائه نوعی قدرتنمایی به این رژیم منتسب کردند. نورنیوز نوشت: صرف نظر از صحت و سقم ادعاهای مطرح شده که در جای خود قابل تحلیل است، اتخاذ رویکرد کینهتوزانه توسط یک مقام رسمی اوکراینی و مراجع نیمهرسمی رژیم صهیونیستی از راهبرد مشترک کییف و تلآویو در تهدید امنیت جمهوری اسلامی ایران خبر میدهد. گرچه هنوز باورپذیری موضع مشاور رئیس جمهور اوکراین که تلویحا شراکت کییف در اقدام خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرده، بسیار سخت است اما اگر دولت اوکراین رسما از موضع اعلام شده اعلام برائت نکند باید آماده پذیرش مجموعه تبعات این موضعگیری غیرمسئولانه باشد. بر همین اساس روز گذشته ادعای مشاور رئیسجمهور اوکراین و پذیرش تلویحی مشارکت این کشور در حمله به یک مجتمع کارگاهی وزارت دفاع در اصفهان باعث شد تا کاردار اوکراین به وزارت امورخارجه برای توضیح درباره ادعاهای مطرح شده از سوی پودولیاک احضار شود. در این احضار مسئول ایرانی ضمن تسلیم یادداشت رسمی به کاردار سفارت اوکراین، خواستار توضیح رسمی و فوری از سوی دولت اوکراین در این باره شد. همزمان مرندی، مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده نوشت: بهنظر میرسد یکی از مشاوران زلنسکی تلویحاً به این موضوع اشاره کرده است که اوکراین در حمله هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی در اصفهان دست داشته است. آیا زلنسکی واقعاً میخواهد قدرت تخریب پهپادها، موشکها و دیگر سلاحهای ایرانی را تجربه کند؟ او قطعا از چنین حماقتی پشیمان خواهد شد.
بازی در نمایشِ زندگی، روی صحنه «آکتور»
نخستین سریال نیما جاویدی با نقشآفرینی نوید محمدزاده و احمد مهرانفر چگونه آغاز شد؟
مائده کاشیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.