سید حسن حسینی
این طرفهمردانی که خصم خوف و خواباند
بر حلق ظلمت خنجر تیز شهاباند
بر خاک میغلتند و گل میروید از خاک
روح بهاران، شوکت باران و آباند
نیلوفر عشقاند و با شوق شهادت
گرد نهال سبز حق در پیچ و تاباند
نازم وقار سرخ شان را، این عزیزان
زخم زبان دشنه را با خون جواباند
جوشندهرودی پاک از سرچشمۀ خلق
سوی لقاءا... جاری با شتاباند
بر گرده شبباوران و شبپرستان
شلاّق سرخ آذرخش اضطراباند
یار وفادار رسول عصر خویشاند
عماروَش، بوذرمنش، حیدرمآباند
بغضگدازان هزاران نسل دربند
آتشفشانِ شیعه را خشم مذاباند
در جادههای سربی رزم شبانگاه
چابک بُراق برق را پا در رکاباند
شعر بلند جانفشانی در شب رزم
منظومه بیانتهای آفتاباند
با عزم اینان، مکرشان نقش بر آب است
سقانمایانی که همدست سراباند
در اوج ایمان پاسدار نهضت حق
شأن نزول آیههای انقلاباند
قادر طهماسبی (فرید)
ز چشم بسته، هلا! مُهر خواب بردارید
به دفع فتنه قدم با شتاب بردارید
سپاه تفرقه بر طبل اتّحاد زده ست
ز پیش چشم جهان بین، حجاب بردارید
به نورِ بینشِ خورشید رهبری آنک
ز چهره های منافق، نقاب بردارید
گذار ما به بیابان شور خواهد بود
هلا! ز چشمه ایثار، آب بردارید
در این مراجعه با درد و داغ همسفریم
به قدر تنگ کفایت، شراب بردارید
به راستی که در این استقامت خونین
مباد یک سر مو پیچ و تاب بردارید
به پشتوانه تعقیب تا شناسایی
چراغ شب شکن آفتاب بردارید
بس است لحظه شماری، به نام عدل علی
نقاب از رخ روز حساب بردارید
جوی زیان نرسد به احتیاط اگر
در این محاکمه دار و طناب بردارید
به موج خوانی دریای انقلاب آنک
قدم گذاشته چندین حباب، بر دارید
به اهل فتنه بگویید با صدای بلند
خیال بود که آب از سراب بردارید
فلات نور، چراگاه گاو شیطان نیست
طمع ز مزرعه انقلاب بردارید
ز چشم اگر نستانید خواب را، فردا
سر بریده ز بالین خواب بردارید