انتظار جراحی صنعت تصویر در 1402
5 اقدام فوری و دارای اولویت برای حل مشکلات سینما، تلویزیون و نمایش خانگی کدام است؟
نویسنده : مصطفی قاسمیان
با توجه به وقایعی که در دهه 90 و به خصوص 2-3 سال اخیر در جریان بوده است، هرقدر نمایش خانگی پررونق است، اما وضعیت کنونی سینما و تلویزیون در شرایط ایدهآلی نیست. سال 1402 اگر با تصمیمات درست مدیران فرهنگی و پیگیری اولویتهای واقعی از سوی آنان همراه شود، میتواند امیدها را به آینده سینما و تلویزیون کشور برگرداند. در ادامه درباره 5 اقدام مهم و فوری میخوانید که اجرای آنها برای سال 1402 در عرصه سینما، تلویزیون و نمایش خانگی اولویت فراوانی دارد.
تلویزیون
ضرورت اجرای کامل حکم رهبر انقلاب
حکمی که رهبر انقلاب در نیمه سال 1400 به پیمان جبلی رئیس جدید رسانه ملی دادند، دستورالعملی جامع برای بازگشت مرجعیت به این رسانه است. ایشان در این حکم، سازمان صداوسیما را دانشگاهی برای ارتقای سطح آگاهی و معرفت عمومی، آوردگاهی برای مقابله با امواج خصمانه تحریف و تفتین، آسایشگاهی برای بهرهمندی چشم و دل همگان از جلوههای زیبایی و هنر و قرارگاهی برای پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور دانستند. در حالی که سازمان صداوسیما در ماههای اخیر تلاش فراوانی برای اجرای دستورهای ایشان مبنی بر «مقابله با امواج خصمانه تحریف و تفتین» و «هدایت فرهنگی» انجام داده است-که البته باید مراقبت شود به ایجاد دوقطبی نینجامد- اما بعید به نظر میرسد که مردم از نتیجه به دست آمده درباره بعضی دیگر از دستورهای ایشان به خصوص «افزایش همبستگی ملی» و «پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور» راضی باشند. رسانه ملی نیازمند تلاشی بسیار بیشتر برای انجام دستورهای رهبر انقلاب در این زمینههاست؛ نه محصولات سرگرمکننده و نشاطآفرین آن به اندازه کافی توفیق داشته و نه همبستگی ملی از خلال برنامههای سیاسی و خبری آن به اندازه کافی تأمین شده است. به خصوص آن که ظرفیت رسانه ملی برای اجرای این دستورها بسیار بالاست و طبعاً انتظارات از آن هم فراتر از این حرفهاست.
تلویزیون بازگشت سرگرمکنندههای شاخص
اگر قرار باشد اسامی پربینندهترین و جذابترین برنامههای یک دهه اخیر تلویزیون را فهرست کنیم، احتمالاً عناوینی مانند «خندوانه»، «دورهمی»، «ماه عسل»، «حالا خورشید»، «عصر جدید»، «کلاه قرمزی»، «90»، «پارک ملت» و... در آن فهرست ردی پررنگ خواهند داشت؛ عناوینی که به شکلی عجیب، جملگی در نوروز 1402 غایباند! شبکههای مختلف صداوسیما در سالهای اخیر در حالی که به ندرت موفق شدهاند برند جدیدی خلق کنند، برندهای قبلی خود را نیز به انحای مختلف کنار گذاشتهاند و فصول تازهای از آنها را روی آنتن نمیبرند. اگرچه بعضی مانند «ماه عسل» به خواست خود برنامهساز تعطیل شدند و بعضی مانند «عصر جدید» و «خندوانه» ممکن است در آینده به تلویزیون بازگردند، اما در این که آنتن فعلاً به شکلی محسوس از برنامههای سرگرمکننده، خالی است و به نظر میرسد همچنان خالی خواهد بود، تردیدی نیست. آن چه در سال 1402 برای تلویزیون بسیار لازم و حیاتی است، بازگشت برنامههای سرگرمکننده شاخص است؛ برنامههایی که از ظرفیت معمول 20-30 درصد مخاطب فراتر بروند و بتوانند موجی در جامعه ایجاد کنند و به آنتن گرما ببخشند. چنین برنامههایی گاه با خلاقیت، گاه با حضور چهرههای محبوب، گاه با صرف هزینه زیاد و گاه با تعدیل برخی خطوط قرمز معمولاً به انجام میرسند.
سینما مقابله با بحران تماشاچی
سینمای ایران چند سال است که با بحران دست و پنجه نرم میکند؛ بحرانی که به زعم بسیاری از اهالی سینما، دیگر کار را به احتضار رسانده و سینما با تنفس مصنوعی زنده است. در حالی که گفته میشود کف هزینه تولید فیلم به حدود 10 میلیارد تومان رسیده و طبعاً برای آن که فقط هزینه تولید یک فیلم بازگردد، باید حداقل 30 میلیارد تومان بفروشد، اغلب فیلمها با کمتر از 10 میلیارد تومان فروش به کار خود در گیشه پایان میدهند. در سال 1401 با نمایش بیش از 30 فیلم در سینماها، تنها 3 فیلم از مرز 30 میلیارد فروش رد شدند که هرسه کمدی بودند. در کشوری با جمعیت 85 میلیون نفر، اغلب فیلمها حتی 500 هزار تماشاچی را به سالن سینما نمیکشانند و کل مخاطب سال 1401 سینمای ایران، حدود 13.5 میلیون نفر بوده است!
آمار و ارقام نشان از یک فاجعه دارد که عملاً سینما را از موضوعیت خارج کرده و باعث شده قریب به اتفاق فیلم سازان شاخص کشور به سریالهای نمایش خانگی کوچ کنند که فعلاً رونق نسبی در آنها برقرار است. در همین شرایط سازمان سینمایی با درخواست اصناف سینما موافقت کرد و سقف بهای بلیت سینما را به 60 هزار تومان رساند؛ تصمیمی که احتمالاً خریداری بلیت سینما را از سبد فرهنگی شماری دیگر از خانوارهای طبقه متوسط خارج میکند. وضعیت گیشه فیلمهای اکران نوروزی در 3-4 روز نخست نیز مؤید همین مسئله است. بنابراین تردیدی نیست که فوریترین و اصلیترین مسئله پیش روی سینمای ایران در سال 1402، مقابله با بحران تماشاچی است، بحرانی که میتواند با ارزانتر شدن فیلم سازی، کاهش بهای بلیت سینما، افزایش شمار روزهای نیمبها، اکران فیلمهای خارجی و... مرتفع شود. به هر حال تردیدی نیست که اقدامی جدی برای افزایش تماشاگران سینما لازم است.
نمایش خانگی قانونگذاری فاقد ابهام
از مهمترین مسائل روز صنعت تصویر، نبود قانون نظارت بر سریالهای خانگی است؛ مسئلهای که در سال 1401 باعث ایجاد حواشی بسیاری شد و تقابل سنگین بزرگترین پلتفرم تولیدکننده فیلم و سریال کشور را با ساترا به عنوان بازوی نظارتی صداوسیما بر صوت و تصویر فراگیر رقم زد. ماجرا در نهایت به شکایت قضایی ساترا از فیلیمو و صدور قرار منع تعقیب برای فیلیمو انجامید تا روشن شود که نبود قانون شفاف در این مسئله، چه حواشی گستردهای را به وجود آورده است.
در تمام سالهای گذشته از حیات شبکه خانگی، با وجود برخی مجوزها در گذشته، شرایط این رسانه تحولات زیادی از جمله گستردهتر شدن رقابت بین سریالهای تلویزیونی و خانگی و همچنین تشکیل شورای عالی فضای مجازی به عنوان کانون مرکزی سیاستگذاری فضای مجازی کشور داشته است، اما هیچگاه به شکل رسمی حدود و ثغور عبارت فنی «صوت و تصویر فراگیر» تعریف نشده است و اختلافات بسیاری را در دولت قبل با مدیریت گذشته سازمان صداوسیما رقم زد. در دوره جدید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما مذاکراتی را برای تعیین حدود و ثغور نظارتی دو نهاد آغاز کردند که در نهایت هیچ خروجی مشخصی نیز نداشت. حال آن چه برای سال 1402 لازم به نظر میرسد، تعیین حدود نظارتی دو نهاد در موضوع ویدئوهای اینترنتی نه توسط وزارت فرهنگ و صداوسیما به عنوان دو دستگاه اجرایی بلکه توسط مجلس یا شورای عالی فضای مجازی به عنوان نهادهایی است که شأن قانونگذاری دارند؛ چراکه روشن است اصل مشخص کردن حوزه فعالیت نهادهای اجرایی، اقدامی است که در حوزه «تقنین» (قانونگذاری) میگنجد و در زمره وظایف نهادهای اجرایی به شمار نمیرود.
در این میان 3 نکته را نباید از خاطر برد: اول لزوم تعریف دقیق و غیرقابل توسیع «صوت و تصویر فراگیر» توسط دستگاه قانونگذار است، چراکه دستگاه اجرایی ممکن است بنا به تفسیر خود، طیف بسیار وسیعی از محتوا را مشمول این تعریف بداند. مواردی مثل سریالهای خانگی، برنامههای ترکیبی پلتفرمها، فیلم و سریال خارجی، ویدئوهای کاربران در پلتفرمهای کاربرمحور، لایوها و ویدئوهای صفحات اجتماعی، پادکست، انواع موسیقی در پلتفرمهای مجازی، ویدئوها و صوتهای خبری، برنامههای آموزشی تصویری و صوتی و... . دوم لزوم تأسیس قانونی ساترا و نگارش قانون کامل تأسیس آن؛ قانونی که حدود اختیارات آن و شیوه نظارت بر آن را روشن سازد. سوم نیز توجه به مسئله تعارض منافع است تا مبادا قانون مصوبه مجلس یا شورای عالی فضای مجازی، موجبات نظارت یک رقیب بر رقبای خود را که از لحاظ منطقی و عقلانی درست نیست، فراهم کند.
تلویزیون آشتی با چهرهها
تردیدی نیست که چهرهها، برای مخاطبان عام جذاب هستند و یکی از عوامل اصلی جذابیت برنامههای تلویزیونی نیز حضور چهرههای آشناست. حال هرقدر این افراد به اصطلاح سلبریتیتر باشند، تماشای حضورشان در تلویزیون بیشتر به مذاق بینندگان خوش میآید و اساساً به همین دلیل است که سیما طی یک دهه اخیر، به سمت استفاده از بازیگران برای اجرای برنامهها رفته است، با وجود این که بسیاری از این بازیگران مجریشده، مهارتهای مجریان حرفهای را ندارند.
از قضا یکی از علل اصلی عقبماندگی صداوسیما از پلتفرمهای خانگی در زمینه جذابیت، همین موضوع است، چراکه در 3-4 سال اخیر حضور چهرههای شاخص و شناختهشده در برنامههای خانگی، به شکل ناگهانی بسیار بیشتر از تلویزیون شد و تلویزیون نیز به علل مختلف، با سلبریتیها سر سازگاری نداشت. حضور کم رنگ سلبریتیها که با دستفرمان جدید تلویزیون کمتر از قبل نیز شده است، در مناسبتهایی مانند شب یلدای 1401 به اوج خود رسید و شرایط را برای رسانه ملی به نزدیکی بحران برد. آن چه بیتردید برای سال 1402 اهمیت فراوانی برای صداوسیما دارد، آشتی با چهرههای شناختهشده است؛ چه در پشت و جلوی دوربین سریالها و چه در میزبانی یا مهمانی برنامههای ترکیبی و مسابقات. حضور چهرههای شاخص و رنگارنگتر شدن آنتن، البته ابعاد مختلف مالی، فرهنگی و حتی سیاسی دارد، اما در صورت مدیریت صحیح آن فواید چشمگیری دارد که نهتنها هزینههای خود را جبران میکند و مخاطب گسترده را پای بسیاری از برنامهها و سریالهای تلویزیون مینشاند بلکه حتی برای بقیه برنامههای تلویزیون نیز مفید است. در مقابل با حضور پررنگتر چهرهها در تلویزیون، بعضی مسائل سیاسی مرتبط با آنان نیز به شکلی که بیشتر مطلوب مدیران رسانه ملی است، پیش خواهد رفت.