اسرار ناشنیده «شبهای پیشاور»
18 مهرماه، سالروز درگذشت سلطانالواعظین شیرازی، مبلغ نامدار جهان اسلام است که حتی بزرگانی مانند گاندی نیز در جلسات مناظره وی شرکت میکردند و از آن بهره میبردند. در این نوشتار به زوایای کمتر گفته شده زندگی وی و معرفی تلاش او در راه تقریب مذاهب اسلامی پرداختهایم
نویسنده : جواد نوائیان رودسری j.navaeian@Gmail.com
![](http://neo.khorasannews.com/content/upload/767b07ca-2a4e-4443-ade2-9525dcbcbead.jpg)
![](http://neo.khorasannews.com/content/upload/1c914c9e-564b-4b77-8d30-af94a7406e58.jpg)
سلطانالواعظین شیرازی برای بسیاری از مردم، نامی شناخته شدهاست و اسم بردن از کتاب مشهور «شبهای پیشاور» برای معرفی وی کفایت میکند؛ خطیبی زبردست، دانشمندی واقعبین و پژوهشگری سختکوش که پیش از رسیدن به 30 سالگی، مشهور شد و شرح مناظراتش به روزنامههای معتبر جهان اسلام راه یافت. دفاع او از حریم اعتقادی شیعه و تلاش خستگیناپذیر و ستودنی وی در این مسیر، باعث شدهاست تا برخی افراد ناآگاه یا مغرض، او را در زمره کسانی قلمداد کنند که به بهانه ترویج تشیّع، بر طبل تفرقه میان مذاهب اسلامی میکوبند و مروّج تفکراتی هستند که امروزه از سوی جریانهای معلومالحال که ما آنها را با عنوان عمومی «شیعه انگلیسی» میشناسیم، اشاعه داده میشوند. در حالی که مرور نوشتههای عالمانه سلطانالواعظین، بیانگر چیز دیگری است و او در فضایی جز آنچه که گروههای مغرض یا ناآگاه سخن میگویند، نَفَس میکشیدهاست. این مبلغ توانا، با وجود همه تلاشهایش در مسیر ترویج معارف اهلبیت(ع) فکری جز اتحاد میان مسلمانان و اندیشهای جز همزیستی برادرانه میان مؤمنان نداشت. شاید بد نباشد که در همین ابتدا، فرازی مهم از نوشته او را در کتاب مشهور «شبهای پیشاور» مرور کنیم که در «واپسین گفتار» و ذیل عنوان «وحدت: بهترینراه» چنین مینویسد: «بدانید که غرض از ذکر آیات و اخبار و اقامه دلایل و براهین منطقیّه که در لیالی ماضیه (منظور شبهایی است که سلطانالواعظین در مناظره با پیروان دیگر مذاهب اسلامی شرکت داشته) ایراد شده، آن نبوده که بر خصم غالب آییم. چون ما خصمی در مقابلِ خود نمیبینیم، بلکه در مقابل برادران مسلمان خود قرار گرفتهایم که روی عادت در هر دوره، تحت تأثیر گفتار بقایای خوارج و نواصب قرار گرفته و در اشتباه افتادهاند. ولی القای شبهات و اشکالات و عداوت بخاندان رسالت و اهلبیت طهارت(ع) را از ناحیه نواصب و خوارج و امویها میدانم ... امروزه ما مسلمانان بیش از همه وقت احتیاج به اتحاد و اتفاق داریم زیرا اطراف ما را دشمنان قویپنجه گرفتهاند و یگانه راهی که سبب غلبه آنها به ما میگردد، نفاق و دوئیّت ماست. مگر نه این است که پیغمبر عظیمالشأن ما، خاتمالانبیاء(ص) فرمود: بَدَأَ اسلامُ غریباً سَیَعودُ غریباً؛ یعنی اسلام در روز اولِ ظهور غریب بود و زود است که عود کند (باز گردد) به حالتِ غربت. ممکن است زمانی که پیامبر خبر داده همین زمان ما باشد؛ زیرا که آثار غربتِ آن ظاهر و هویداست.» کتاب «شبهای پیشاور»، چنان که شهرت دارد، در سال 1336شمسی و زیر نظر مرجع عالیقدر، حضرت آیتا... العظمی بروجردی به زیور طبع آراسته شد و آن عالم عالیمقام، خود از مروّجان و تکریمکنندگان تقریب مذاهب اسلامی بود؛ به همین دلیل، دور از انتظار نیست که سلطانالواعظین، به تبعیت از زعیم شیعه در دوران خود و همنوا با او، چنین به دفاع از حریم برادری و همزیستی برادرانه بپردازد و در همان حال، در تبیین معارف شیعه و تبلیغ معارف اهلبیت(ع) از هیچ خدمتی فروگذار نکند. ذکر این مقدمه مطوّل، پیش از معرفی و سخن گفتن درباره زندگانی سلطانالواعظین شیرازی، ضروری و واجب بود تا خوانندگان گرامی، پیش از ورود به فضای اصلی بحث، جایگاه فکری این مدافع و مرزبان حریم تشیع را بشناسند.
فرزند برومند «اشرف الواعظین»
سیدمحمد موسوی شیرازی، مشهور و ملقب به «سلطانالواعظین» در سال 1275شمسی در خانوادهای از سلاله سادات و در شهر تهران متولد شد. طبق آنچه که خودِ وی در مقدمه کتاب «صد مقاله سلطانی» آوردهاست، نسبش با 25 واسطه به امام کاظم(ع) میرسید. پدرش سیدعلیاکبر، مشهور به «اشرفالواعظین» نیز از خطبای زبردست دوران خود محسوب میشد و سیدمحمد این ویژگی و توانایی را از پدر بزرگوارش به ارث بردهبود. سلطانالواعظین تحصیلات خود را در مدرسه پامنار تهران آغاز کرد و در سال 1287شمسی، هنگامی که حدود 13 سال داشت، همراه پدرش راهی کربلا شد و مدتی را از درس علمای عتبات بهرهبرد. وی بعدها به ایران بازگشت و در قم، پای درس مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، زعیم و مؤسس حوزه علمیه قم نشست و تقریباً از همان ایام با دانشی که بهویژه در علم کلام اندوخته بود، مطالعات گسترده خود را برای توانمندی در عرصه تبلیغ آغاز کرد. سلطانالواعظین افزون بر اجازه اجتهاد از شیخ عبدالکریم حائری، از علمای نامداری همچون آیات شیخ عبدا... مامقانی، شیخ ضیاءالدین عراقی، سید شهابالدین مرعشی نجفی و سیدابوالقاسم طباطبایی غروی اجازه مکتوب داشت که در انتهای کتاب شبهای پیشاور، متن و تصویر آنها را آورده است.
شگفتیهای شخصیت سلطانالواعظین
![](http://neo.khorasannews.com/content/upload/27cb9958-1501-443d-94a5-e99616b465a0.jpg)
چنین به نظر میرسد که بخش عمده حیات علمی سلطانالواعظین، به مطالعات گسترده وی در متون دیگر مذاهب اسلامی و نیز بررسی متون ادیان دیگر، اعم از توحیدی و غیرتوحیدی گذشتهاست. او تسلط کمنظیری بر این متون داشت و در مناظرات مشهور خود، از این توانایی به حد کمال استفاده میکرد. کریم فیضی، مترجم و مصحح «شبهای پیشاور»، درباره شخصیت علمی سلطانالواعظین که در این کتاب جلوه کامل دارد، بهدرستی مینویسد: «کمتر بحثی از مباحث اسلامی مربوط به علمالفرق وجود دارد که در این کتاب یافت نشود. همین موضوع شبهای پیشاور را به دایرهالمعارفی کلامی – با صبغهای شیعی – بدل میکند که در خصوص تکتک مباحث این زمین و این زمینه دارای موضع و بحث و گفتوگوست. او در همه موضوعهای مورد بحث خود دارای تخصص است و این تخصصی است که از کثرت مطالعه و زیادت تعمّق در سطر به سطر منابع به دست آمدهاست و عجیب اینکه تمام منابع و مستندات او را آثار اهل سنت و نوشتههای متقدمین و متأخرین آنها تشکیل میدهد و این از شگفتیهای شخصیت مؤلف کتاب است که در این اثر پرشور و جانبخش تا به ابد به یادگار مانده است.»
سفرها و مناظرات
آغاز سفرهای تبلیغی سلطانالواعظین از جوانی بود؛ او در این سفرها به هند، مصر، اردن و فلسطین سفر کرد و با علمای مذاهب اسلامی و ادیان مختلف به مناظره و گفتوگو پرداخت و در این جلسات، تسلط کمنظیر خود را بر موضوعات مختلف نشان داد. گزارشی درباره حضور مهاتما گاندی، در یکی از مناظرات سلطانالواعظین وجود دارد؛ مناظرهای که وی با برهمائیان داشت و بازتاب وسیعی در رسانههای هندوستان پیدا کرد. جزئیات مجموعهای از مناظرات وی با تعدادی از علمای اهلسنت که طی 10 شب، از 23 رجب 1345 تا 3 شعبان 1345 (6 بهمن 1305 تا 16 بهمن 1305) در شهر پیشاور برگزار شد، به صورت مبسوط در روزنامههای آن زمان هندوستان انتشار یافت و بعدها، سلطانالواعظین آنها را جمعآوری و در قالب یک کتاب با عنوان «شبهای پیشاور» منتشر کرد؛ کتابی که چه در دوران خود و چه در زمان ما، منبعی جذاب و قابل مطالعه برای شناخت و بررسی شبهات اعتقادی و کلامی محسوب میشود.
مرحوم سلطانالواعظین در اواخر عُمر بر اثر بیماری خانهنشین شد و دیگر نتوانست به فعالیتهای تبلیغی بپردازد. او 18 مهر 1350، در 75 سالگی در تهران درگذشت و پیکرش پس از تشییعی باشکوه در آرامستان «ابوحسین» قم به خاک سپرده شد.