رئیس جمهور کوبا شب گذشته و پس از ۲۲ سال از آخرین سفر فیدل کاسترو در صدر هیئت عالی رتبه وارد تهران شد
تعداد بازدید : 281
تحکیم اتحاد
دولت سیزدهم که روی کار آمد، با کنار گذاشتن دیپلماسی صرفا غربمحور ، توسعه روابط با همسایگان و کشورهای دوست و هم پیمان را در دستور کار خود قرار داد. سفرهای رئیسی به کشورهای همسایه و متقابلا سفر مقامات عالیرتبه همسایگان به تهران که منتج به انعقاد تفاهم نامههای متعددی در حوزههای مختلف شد، مهر تاییدی بر این ادعاست، اما جدا از گسترش همکاری با همسایگان، رئیسی تحکیم و توسعه روابط با کشورهای هم پیمان و ضدغربی را نیز در دستور کار دیپلماسی خود قرار داد.در این بین عصر دیروز رئیس جمهور کوبا به دعوت رسمی رئیس جمهوری اسلامی ایران در صدر هیئت عالی رتبه سیاسی و اقتصادی، به تهران آمد.قرار است مراسم استقبال رسمی از «میگل دیاز کانل»توسط رئیسی در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد برگزار شود.«میگل دیاز کانل» ، 22 سال پس از آخرین سفر «فیدل کاسترو» رئیس جمهور فقید این کشور به تهران، با سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از مقامات عالی کشور دیدار خواهد کرد. همچنین قرار است کانل و هیئت همراه، از نمایشگاه توانمندیها و آخرین دستاوردهای فناورانه جمهوری اسلامی ایران بازدید کنند.این سفر درحالی انجام می شود که ایران و کوبا به ویژه طی سال های اخیر همواره بر گسترش روابط سیاسی و اقتصادی تاکید داشته و در این راستا، مقامات دو کشور سفرهای مختلفی را برای گسترش همکاری های فی مابین، به تهران و هاوانا داشته اند.ایران و کوبا به عنوان کشورهای دور از هم به لحاظ جغرافیایی، آرمان های مشترکی را دنبال می کنند که نزدیکی سیاسی و اقتصادی آن ها به یکدیگر را موجب شده است. استقلال خواهی از قدرت های سلطه گر، مبارزه با امپریالیسم، اتکا به توان داخلی، حمایت از جنبش های آزادی خواهانه و حمایت از مظلومان جهان از جمله آرمان های مشترک میان ایران و کوبا به شمار می آید که هر دو، انقلاب های مردمی را تجربه کرده اند. در این میان، مبارزه با مداخله جویی های آمریکا به عنوان یک نقطه مشترک میان تهران و هاوانا در نظر گرفته می شود. آمریکا از ابتدای دهه 1960 کوبا را به دلیل پیشبرد سیاست های انقلابی و مستقل از واشنگتن، تحریم کرد و این تحریم ها را به شکل گسترده تر، از ابتدای دهه 1980 و در پی انقلاب اسلامی در ایران به کار گرفت. هر دو کشور نیز با وجود تحمل فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم های آمریکا، توانستند الگوی نسبتا موفقی را از خنثی سازی سیاست تحریمی آمریکا به نمایش بگذارند. کوبا با وجود فقدان منابع طبیعی گسترده، توانسته است در حوزه هایی همچون بهداشت، درمان و آموزش به موفقیت های چشمگیری دست یابد تا جایی که برخی از کشورهای منطقه آمریکای لاتین، متقاضی دریافت کالاها و خدمات و همچنین، مشاوره های فنی و علمی کوبا در این حوزه ها بوده اند. ایران نیز طی دهه های اخیر توانسته است با نادیده گرفتن تحریم های آمریکا، نه فقط نیازهای روزمره خود را تامین کند، بلکه در حوزه های علمی و صنعتی همچون صنایع هوایی، دفاعی و صنایع مادر، به موفقیت های چشمگیری نایل شود. همین تجربه مشترک میان ایران و کوبا، موجب شده است تا دو کشور به همکاری هایی روی آورند که نیازهای متقابل یکدیگر را رفع و الگویی را ارائه کنند تا دیگر کشورها نیز از آن بهره مند شوند. اکنون در سفر رئیس جمهور کوبا به ایران، قرار است روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور با توجه به مشترکات سیاسی و اقتصادی، تقویت شود.«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران در این زمینه گفت: دو کشور ایران و کوبا از پیشگامان توسعه همگرایی منطقه ای هستند که می توانند فرصت حضور یکدیگر در ائتلاف های شکل گرفته در دو سوی کره زمین را فراهم سازند و تمرکز همکاری ها، در حوزه های بیوتکنولوژی، فنی، پزشکی و انرژی خواهد بود.از سوی دیگر، دفاع از ملت مظلوم فلسطین وجه مشترک دیگری میان ایران و کوبا بوده است. دو کشور از آرمان ملت فلسطین حمایت و در مجامع بین المللی، اغلب همچون یکدیگر، جنایات اسرائیلی ها را محکوم می کنند. با آغاز جنایات جدید صهیونیست ها در غزه که نسل کشی بی سابقه ای را علیه ملت فلسطین به راه انداخته ، دیدگاه تهران و هاوانا برای دفاع از فلسطینیان تشدید شده است. «نورما گویکوچهآ» رئیس انجمن کوبا در سازمان ملل متحد چندی پیش به نمایندگی از جامعه مدنی این کشور، تعهد خود به «آرمان عادلانه فلسطین» را ابراز کرد و گفت: اشغال سرزمین و آوارگی اجباری خانوادههای فلسطینی، ننگی برای بشریت است.موضعی که با مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال فلسطین، منطبق است و می تواند فشار بر رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن را افزایش دهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
تعداد بازدید : 214
خدا دستش را روی قلبم گذاشت
مادر شهید «حسن مهاجربعد» می گوید، عاشق پسرم حسن بودم اما هنگام شهادت، خدا صبر زیادی به من عطا کرد، انگار دستش را روی قلبم گذاشته بود
صادق غفوریان- در خنکای یک صبح پاییزی آذر، دقایقی را مهمان منزل شهید «حسن مهاجربعد» از شهدای مخابرات می شوم که در جریان عملیات والفجر8 در منطقه فاو پس از عبور از اروند در شب دوم این عملیات در تاریخ 23 بهمن 1364 به شهادت رسیده است. با مادر، دو خواهر و برادر این شهید، به 40 سال قبل می رویم و خاطرات و دل گفته های آن ها را مرور و جان را به صفای آن روزها تازه می کنیم.
عباس برادر حسن که موقع شهادت برادرش 18 ساله و یک سال کوچکتر از شهید بوده، می گوید: برادرم مسئول واحد با سیم مخابرات لشکر 5 نصر بود. او حدود 13 ماه به عنوان بسیجی در جبهه حاضر بود و پس از این که به سن خدمت سربازی رسید به عنوان کادر وظیفه و مشمول، در سپاه مشغول به خدمت شد. 18 آبان 63 خدمتش را شروع کرد و 15 ماه بعد در فاو به شهادت رسید. عباس می گوید: پدرم جزو مبارزان و فعالان انقلاب بودند؛ سال 1360 که 44 سال داشت، خودش عازم جبهه شد و او ستون و معلم همه ما از جمله شهید حسن بود....
البته پدر شهید مهاجر، سال 1395 مسافر آسمان و مهمان فرزندش حسن شده و امروز قاب عکسش در جمع ما و این گفت وگوست.
این روزها بیشتر دلتنگ می شوم
از مادر شهید از حال و احوالش در این سال های فراق میپرسم.
می گوید: «قدیمترها کمتر دلم برایش تنگ می شد. اما این سال های اخیر خیلی دلم هوایش را می کند. گاهی می نشینم روبه روی قاب عکسش، با او درددل می کنم. برای رفتن و شهادتش غصه نمی خورم؛ اگر گاهی چشم هایم برایش خیس می شود، از سر دلتنگی است. من چطور می توانم برای شهادت پسرم، که افتخاری برای خودش و ماست، ناراحت باشم. همیشه می گویم خوش به حالش که به آرزویش رسید.» عباس می گوید: مادرم با شهید حسن و سایر شهدا انس زیادی دارند. خودشان همیشه می گویند که سختی انجام برخی کارها با توسل به شهید حسن و شهدا برایشان آسان می شود.
از مادر می پرسم، به این که حسن شفاعتتان کند، چقدر امید دارید؟ میگوید: «به اعمال خودم که نگاه می کنم، خیلی امید ندارم اما این امید را دارم که پسرم حسن و شهدا شفاعتم کنند. به خدا هم همیشه می گویم که من نزد تو آبرو ندارم اما شهدا نزد تو آبرو دارند، از تو می خواهم که وساطت شهدا را برایم بپذیری.»
دست خدا روی قلبم بود
مادر را به 38 سال قبل و لحظه خبر شهادت می برم. می گوید: خیلی کم گریه کردم. فکر می کنم خدا دستش را روی قلبم گذاشته و صبر عجیبی به من داده بود. ده سال بعد از آن که حسین آقا پسر بزرگم به رحمت خدا رفت، برای او گاهی گریه می کنم و غصه می خورم اما برای حسن نه. همیشه امیدوار هستم که او هم با فرج آقا امام زمان(عج) در شمار یارانشان برگردد.
خیلی دوستش داشتم
مادر می گوید: «حسن 16 سال پیش من بود، هیچ وقت از او بدی ندیدم، خیلی دوستش داشتم. پس از دو سال که در جبهه بود، به او پیشنهاد دادم که برای دختر دایی اش شیرینی بخوریم اما قبول نکرد. گفت مادرجان اجازه بده ببینیم جنگ چه می شود. حضور امثال من در جبهه مهم تر است.»
در این دیدار، دو خواهر شهید «حسن مهاجر بعد» هم حضور دارند. فاطمه فرزند سوم است و هنگام شهادت حسن 14 سال داشته. از او عکسی در کنار تابوت برادر به یادگار مانده که علامت پیروزی به دوربین نشان داده است. درباره این عکس و آن لحظه می گوید: «ما در فضایی از نظر خانوادگی بزرگ شدیم که این نوع نگاه و منش انقلابی، در آن وجود داشت. خاطرم هست مادرمان قبل از شهادت برادرم حسن، همیشه این را می گفتند که وقتی خانواده های شهدا را می بینند نزد
آن ها شرمنده هستند.» فاطمه هم این روزها برای برادرش دلتنگی های زیادی دارد: «برادرانم هم مرحوم حسین و هم عباس آقا بسیار مهربان بوده و هستند اما مهربانی های برادرم حسن، شکل دیگری داشت. او خیلی مهربان بود، خصوصا با خواهرانش. خیلی هوای دو خواهرش را داشت، هر بار که از جبهه می آمد دست خالی نبود و حتما برای من و خواهردیگرم که امروز این جا نیستند، هدیه ای می آورد. در یکی از نوبت ها یک آینه کوچک برایم هدیه آورد که هنوز هم آن را دارم و گاهی با آن با یاد برادرم خاطره بازی می کنم.» فاطمه که حالا خودش از آن خواهرهای مهربان برای تنها برادر باقیماندهاش عباس است، شهید حسن را بیشتر با این ویژگی ها به یاد دارد: «حسن واقعا با محبت، آرام و مظلوم بود.» می گوید: «من به عنوان یک خواهر شهید، وظایفی داشته ام که فکر می کنم نتوانسته ام آن طور که باید زینبی باشم و عمل کنم، اما همیشه از خدا می خواهم که حسن در قیامت شفیع ما باشد.»حتی همین امروز هم که فاطمه از برادر شهیدش می گوید، به سادگی می توان وابستگی و محبت های عمیق خواهرانه را نسبت به برادرش احساس کرد: «تا مدت ها پس از شهادت حسن، انگار این احساس را داشتم که شاید یک روز در باز شود و حسن وارد خانه شود. شاید اتفاق شهادت و رفتن همیشگی اش را باور نمی کردیم.»
عاشقانه هایی از یک برادر ندیده
زینب یک سال پس از شهادت حسن به دنیا آمده. الان حدود 37 سال دارد و مادر چند فرزند است. او دغدغه هایی برای نسل امروز دارد و می گوید: «برای نسل امروز باید این موضوع در میان گذاشته شود که تنها آن ها نیستند که عزیزانشان را عاشقانه دوست دارند و حاضر نیستند که کوچکترین آسیبی به آن ها برسد؛ بلکه مادران نسل ما و نسل شهدا هم عاشق فرزندان و جگرگوشههایشان بودند اما اعتقادات راسخ و باورهای عمیقشان به گونه ای بوده که عزیزانشان را برای یک ارزش بزرگ تر و مهم تر فدای دین و وطن کرده اند. من خودم این را بارها در صحبت های مادرم دیده ام که او هنوز هم از داغ نبودن حسن می سوزد اما او به یک آرمان بزرگ که آن هم یک وعده الهی است، باور دارد.
حسن خیررسان بود
از زینب می پرسم، کدام ویژگی حسن برای شما همچنان جذاب است؟ پاسخ می شنوم: «خدایی که می خواهد افراد را برای شهادت انتخاب کند، حتما به بسیاری از جزئیات رفتارها و باورهای فرد نگاه می کند، شاید تنها طول زمان سجده و نماز ملاک برتری نباشد بلکه این که فرد، به چه میزان به دیگران خیررسان بوده به ویژه به پدر ومادر، می تواند یک
ملاک مهم برای شهادت باشد. به نظرم حسن حتی در سنین نوجوانی این ویژگی خیررسانی را خیلی دارا بوده است.»
من و برادرم حسن
خانواده مهاجربعد، سه پسر با فاصله های سنی کم داشته که چند سال پس از شهادت حسن، حسین پسر بزرگ خانواده به رحمت خدا می رود. عباس خاطراتش همه از حال و هوای سه برادر تقریبا همسن است. می گوید: برادرم حسن مشکل لکنت زبان داشت و همین مسئله باعث شده بود که شاید مقداری هم منزوی باشد. آن موقع درمان و کار روی لکنت زبان چندان متداول نبود و همین مسئله باعث می شد کسانی که این مشکل را دارند، کمی از اجتماع فاصله بگیرند. البته رفتار و اخلاق حسن به نوعی همیشه با متانت و آرامش همراه بود، با هر کسی نشست و برخاست نمی کرد. من آن موقع به دلیل شیطنت های پسرانه، گاهی سر به سر او می گذاشتم اما اخلاق و رفتار او واقعا ویژه بود، خیلی دیر عصبانی می شد، رقت قلب زیادی داشت و کلا با من که برادرش بودم و با خیلی از همسن و سالانش متفاوت بود.
ماجرای ساعت سیکو 5 حسن
عباس یک خاطره جالب از حسن تعریف می کند: «همان سال ها پدر و مادرم به حج رفتند. اگر خاطرتان باشد، آن زمان ساعت های سیکو5 خیلی ارزش داشت و یک سوغاتی گران حساب می شد که مادرم از مکه برای حسن هدیه آورده بود. اما در یکی از نوبت های مرخصی که حسن از جبهه برگشته بود، دیدیم که ساعت سیکو5 در دستتش نیست. پرسیدیم ساعت را چه کردی که گفت: به جبهه کمک کردم».
عکسی به یادگار از مادر و برادر و خواهران شهید برای ثبت در حافظه روزنامه می گیرم و از آن ها خداحافظی می کنم. مادر شهید، دعاهایش را که رسم همه مادربزرگ های مهربان این سرزمین است، همراهم می کند و این گونه یک صبح خنک پاییزی برایم دلنشین تر می شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 223
بار تورم 47 درصدی مصالح بر هزینه نهضت ملی مسکن
تازه ترین داده های مرکز آمار نشان می دهد که قیمت مصالح ساختمانی در تابستان امسال نسبت به تابستان سال گذشته تقریباً 1.5 برابر شده است. با این اوصاف هزینه ساخت یک متر مربع منزل مسکونی در تابستان امسال را بررسی کرده ایم
محمد حقگو- داده های جدیدی که مرکز آمار از وضعیت نهاده های ساختمانی تهران منتشر کرد، نشان می دهد که تورم نهاده های ساختمانی در این شهر در تابستان، نسبت به فصل بهار 1.9 درصد، نسبت به تابستان سال گذشته 47.3 درصد و متوسط شاخص نهاده های ساختمانی در چهارفصل منتهی به تابستان امسال نسبت به دوره قبل از آن، (تورم سالانه) 43.5 درصد بوده است. این ارقام از آن جایی مورد توجه است که هم اینک کمتر از 2 میلیون واحد نهضت ملی مسکن در دست ساخت است و سهم مصالح در هزینه های «ساخت مسکن» (بدون در نظر گرفتن قیمت زمین)، حدود 53 درصد تخمین زده می شود. در این میان، برآوردهای رسمی نشان می دهد که تقریباً تا اواخر تابستان و با این وضعیت تورم، قیمت ساخت هر متر مربع مسکن از جمله مسکن ملی، به حدود 10 میلیون تومان رسیده است. هر چند آمارهای اخیر، این رقم را تا 12 میلیون تومان نیز بیان می کند.
1.5 برابر شدن قیمت مصالح در یک سال گذشته
گزارش های ارائه شده توسط مسئولان وزارت راه نشان می دهد که هم اینک 1.9 میلیون واحد نهضت ملی مسکن در دست ساخت بوده و به تبع آن، نگاه همین تعداد سرپرست خانوار به فراز و فرود هزینه های ساخت دوخته شده است چراکه با وجود ثابت ماندن وام ساخت 550 میلیون تومانی، رشد هزینه های ساخت (و سهم 53 درصدی مصالح از این هزینه ها) به معنی تامین آورده بیشتر توسط متقاضیان این طرح خواهد بود. با این اوصاف، تازه ترین داده های مرکز آمار از وضعیت قیمت نهاده های ساختمانی، نکات مثبت و منفی برای متقاضیان مسکن دارد.
نخستین مسئله مورد توجه، تغییر و تحولات قیمت ها در کوتاه ترین بازه ممکن است. مرکز آمار اعلام کرده که در تابستان امسال، رشد هزینه مصالح 1.9 درصد بوده و به این ترتیب ترمز افزایش فصلی قیمت ها در بهار که 13.6درصد بوده، کشیده شده است.
اما برای آن هایی که به هر نحو در ساخت مسکن در یک سال گذشته تعلل کرده اند، آمارهای رشد نقطه ای هزینه مصالح می تواند مورد توجه باشد. این داده ها حاکی از آن است که در تابستان امسال به طور متوسط هزینه مصالح نسبت به تابستان گذشته 47.3 درصد افزایش یافته است. یعنی قیمت ها حدود یک و نیم برابر شده اند.
و در نهایت، داده های مرکز آمار تورم سالانه تابستان (رشد متوسط قیمت ها در4 فصل منتهی به تابستان امسال نسبت به دوره مشابه قبل از آن) را 43.5 درصد نشان می دهد. رقمی که تقریباً با آمارهای تورم مصرف کننده در تابستان که در حدود 46 تا 48 درصد بوده، متناسب است.
ساخت هر متر مسکن چقدر در می آید؟
شاید بد نباشد به بهانه انتشار آمارهای تورمی، نگاهی به هزینه های ساخت (غیر از زمین) داشته باشیم. آمارهای رسمی حاکی از این است که لااقل تا اواخر تابستان امسال، هزینه ساخت یک متر مربع مسکن در کشور به طور متوسط 9 میلیون 800 هزار تومان بوده که در مقیاس 100 متر، حدود یک میلیارد تومان خواهد شد. از سوی دیگر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اوایل پاییز، رسماً اعلام کرد که هر چند قیمت تمام شده واحدها را بنیاد مسکن تعیین نمیکند اما بر اساس طبقات قیمت تمام شده هر متر مربع بین ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۱۲ میلیون تومان تعیین میشود به طوری که هر چقدر تعداد طبقات کمتر باشد هزینه تمام شده کاهش مییابد. در نمودارسمت راست، جزئیات بیشتر هزینه های ساخت آمده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
تعداد بازدید : 202
قهرمانهای ناشناس خانه سبزِ ایران
به بهانه روز جهانی یوزپلنگ و روز حفاظت از حیاتوحش از آدمهای معمولی گفتیم که با کارهای کوچک قدمهای بزرگی برای حیاتوحش برداشتند
اکرم انتصاری | روزنامهنگار - حتما که نباید محیطبان باشیم تا حواسمان به محیطزیست، حیاتوحش و احوالاتش باشد. همه ما آدمهای معمولی میتوانیم با کارهای کوچک، قدمهای بزرگی برای حفظ محیطزیست و حیاتوحش منطقه و کشورمان برداریم. 4 دسامبر یعنی همان 13آذرماه بهطور همزمان روز جهانی حفاظت از حیاتوحش و روز جهانی یوزپلنگ است. دو موضوع مهم که با توجه به جغرافیای کشورمان و تنوعزیستی گونههای مختلف جانوری و همینطور وجود یوزپلنگهای ایرانی که در خطر انقراض قرار دارند، اهمیت زیادی دارد و اگر از آن غافلشویم حسابی ضرر میکنیم. شاید شما هم دختربچهای را که میخواست مرغابیهای پارک چهلبازه مشهد را از یخزدگی نجاتدهد و به شهرداری زنگزد، یادتان باشد یا قضیه آن چوپان که مدتها منتظر مادر دو تولهیوز ایرانی یعنی آذر و توران مانده بود و وقتی دید از او خبری نمیشود، آنها را به خانه خود برد و بعد هم به محیطزیست تحویلداد (البته این یک مورد خاص بود و نباید به نوزادان حیاتوحش در طبیعت دستزد). شاید هم ویدئوی فکخزری را که در تور ماهیگیران گیرکردهبود و در جزیره آشوراده رهاسازیشد، دیدهباشید. همه اینها نمونه کارهای کوچکی است که میتوانیم برای حیاتوحشمان انجامدهیم. البته باید حواسمان باشد، بیگدار به آبنزنیم. قبل از هر چیز باید اطلاعات کافی داشتهباشیم و در صورت توان با مشورت نهادهای مربوط قدمبرداریم. چنین روزهایی فرصت مناسبی است تا راجع به حیوانات حیاتوحش ایران مطالعهکنیم و یک قدم برای آگاهترشدن برداریم. خیلی وقتها موجودات به علت از دسترفتن زیستگاهشان از بینمیروند و نقش ما میتواند با رعایت بهداشت و نریختن زباله در طبیعت، تولید زباله روزانه کمتر و احترام به طبیعت معنیشود. گاهی هم پیشمیآید که باید در یک زمان کم، تصمیم درست را بگیریم حتی اگر انتقال گنجشکها از لابهلای درزهای ساختمان در حال ساختِ کناری به ساختمان مجاور باشد. امروز میخواهیم با یک سری آدم معمولی آشنا شویم که شاید اسمورسمشان را نشنیدهباشیم اما تاثیرشان را در طبیعت و حیاتوحش گذاشتهاند. آنها قهرمانهایی از دنیای آدممعمولیها هستند.
برای گزارش شکار کل و بزها تا تهران هم میروم!
چه کسی؟ عبدالعلی بوداغی
روبهرویش یک سفره کوچک پارچهای و ساده پهن است و قرصی نان و کمی پنیر. یک بخاری نفتی هم گوشه اتاق است و نور از پنجره خانه روی صورت پیرمرد میتابد. اینها را در ویدئویی که داریوش احمدیپور حافظ محیطزیست از او گرفتهاست، میبینم. نام پیرمرد «عبدالعلی بوداغی اترگله» است و یکی از دامداران ارفعکوه در منطقه شکارممنوع سوادکوه. سالها پیش وقتی جمعیت کل و بز وحشی در مراتع و صخرهها به شدت پایین آمد، با کمک این مرد و اهالی تنگه سرخآباد، درستکردن چندین آبشخور و حفاظتهای دایمی و همت محیطبانان و همیاران، جمعیت کل و بزها احیا شد. کل و بز جزو یکی از گونههای آسیبپذیر در ایران است. ویدئوی کوتاهی در نهایت سادگی از عبدالعلی منتشر شده و او در جواب این سوال که چرا حواسش به کل و بزهاست، میگوید:«اگر کسی کلوبزها را شکارکند، گزارش میدهم و اگر نیاز باشد تا تهران هم میروم. چرا بزهای کوهی را شکارکنند؟ نباید آنها را بزنند. تازه بزها زیادشدند و سه، چهار دسته شدند. کل و بزها سرمایههای ایرانند. به من نه مزدی میدهند نه بابت اینکار چیزی می خواهم. فقط دلم برایشان می سوزد. همینقدر در کوه میبینمشان فکر میکنم گوسفندان خودم هستند. من برای ثواب این کار را میکنم. اگر در این منطقه حیات وحش باشد باعث سرفرازی ماست. آنها که زبان ندارند بگویند چرا من را زدی یا مگر من به تو آزاری میرسانم؟ این حیوان، زمستانِ سخت را به بهار میرساند و بهار که شد خوشحال است از سرکردن زمستان. از ما هم هیچ چیز نمیخواهد. یکبار یک شکارچی از من پرسید محیطزیست به تو چهچیزی میدهد که اینقدر مخالف شکار هستی؟ من گفتم در ازای این کار هیچی نمیگیرم. گفت به تو که چیزی نمیرسد و برای خودت دشمنتراشی نکن. من هم گفتم همان خدای بالای سر هوای من را دارد.»
به زندگیات برس گیتارماهی
چه کسی؟ عبدا... باقری
ناخدای یک لنج ماهیگیری جمعوجور است و در خلیجفارس ماهی میگیرد. یک گیتارماهی به تورش افتادهاست و یک تصمیم مهممیگیرد. عبدا... باقری میخواهد گیتارماهی را دوباره به خانهاش یعنی آبهای خلیجفارس برگرداند و به اصطلاح آن را رهاسازیکند. یک نفر از او فیلممیگیرد و صیاد درباره صیدش اینطور میگوید:«کوسه سوس یا همان گیتارماهی یکی از کمیابترین کوسههای خلیجفارسه. متاسفانه چندسال اخیر خیلی کمشدن به خاطر صیدهای بیرویه و صادرات به کشورهای عربی. این کوسهها هم گوشتشون کیفیت خوبی داره هم دم و بالش که میفرستن کشورهای عربی. همین ماهی هیچ که نباشه کمِ کمش 3میلیون تا 4میلیون قیمتشه. ولی ما میخوایم اینو رهاسازی کنیم تا بقیه صیادان هم یادبگیرن و ازین نمونه ماهیها رهاسازی کنیم. ما ازین پول میگذریم تا نسلای آینده هم بتونن ازینا استفادهکنن». گیتارماهی که در بین ایرانیها به «سوس» هم شناختهمیشود ظاهری بین کوسه و سفرهماهی دارد و مانند یوز ایرانی به شدت در خطر انقراض است. رهاسازی گونههای کمیابی مانند گیتارماهی و لاکپشت پوزه عقابی در خلیجفارس به حفظ تنوع زیستی کمکمیکند. از طرفی رهاسازی این صیدها به حفظ تپههای مرجانی و خانه ماهیها کمککرده و فضا را برای ادامه نسل آنها فراهممیکند. در واقع این کار به نفع خود صیادان هم هست. اگر صیادان گونههای مختلف را بشناسند، میتوانند این گونهها را دوباره به دریا برگردانند تا گونههای درخطر منقرض نشوند و تنوع زیستی در اعماق آبها هم حفظشود.
لانههای امن برای لکلکهای مهاجر
چه کسی؟ مردم روستای درهتفی
روستاهای حاشیه دریاچه زریبار مریوان از یک طرف به جنگلهای بلوط میرسند و از طرف دیگر به دریاچه. دره تفی (دره توتها) یکی از روستاهای مرکزی شهرستان مریوان در استان کردستان است که در چنین موقعیتی قرارگرفته و به روستای لکلکها مشهور شدهاست. اهالی روستا به این پرندهها حاجی لکلک یا حاجی لقلق هم میگویند. سالها قبل یک جفت لکلک طبق عادت همیشگیشان در مسیر کوچ به منطقههای گرمسیرِ عربستان بودند که گذرشان به روستای درهتفی خورد و بالای یکی از تیرکهای برق این روستا لانه ساختند. مردم نگران برقگرفتگی لکلکها شدند و برایشان روی تیرک آهنی لانه دستساز ساختند. همین مهربانی مردم درهتفی باعثشد کمکم به جمعیت لکلکهای مهاجر اضافه شود و جمعی از جوانان روستا دستبهکار شوند و در فصل بهار برای آنها در محلهای مناسب، لانه بسازند. انگار لکلکها هم در این منطقه احساس امنیت میکنند و لانهسازی و جوجهآوریشان جزوی از بافت روستا و به جاذبه گردشگری آنجا تبدیلشده، خیلیها از سراسر کشور کیلومترها میروند تا لکلکها و لانههایشان را ببینند. زندگی مردم روستا با لکلکها گرهخورده و اگر آنها آسیبی ببینند یا پروبالشان بشکند با مهربانی آنها را مداوا میکنند. لکلکهای سفید در فرهنگ مردم کردستان نشانه خوشاقبالی و صلح است و ارزش و جایگاه ویژهای دارد. لکلک یکی از پرندههای بسیار مهم در کنترل آفات است و در ایجاد تعادلِ جمعیت آبزیان، دوزیستان، پستانداران کوچک و حشرات نقش اثربخشی دارد.
ساخت آبشخور و عطر مهربانی از مهریه
چه کسی؟ زوجی که خواستند ناشناس بمانند
همیشه درباره مهریههای عجیب و بالا شنیدهایم اما مهریهای که قرار است درباره آن حرفبزنیم خیلی متفاوت است. داماد 32ساله است و پرورش گل و گیاه داشت و عروس 29ساله. سال 94 عقدکردند و مهریه نوعروس ساخت آبشخور برای حیاتوحش به خصوص یوز ایرانی بود. این زوج ساکن تهران هستند و نمیخواستند نام و نشانشان رسانهای شود. عروس عضو انجمن یوزپلنگ ایرانی است و گفتهاست تصمیمشان به هیچوجه برای خودنمایی و گرفتن ژستهای زیست محیطی که این روزها مد شده، نیست. پس دلیل عروس برای تعیین چنین مهریهای چه بودهاست؟ این خانم که یکی از فعالان انجمن یوز ایرانی است، بعد از عقد به همشهری آنلاین درباره تصمیمش میگوید :«من از کودکی به حیوانات بسیار علاقه داشتم و از سال 78 بهطور جدی پیگیر مسائل زیستمحیطی بودم. زمان ازدواج، یکی از همکارانم از من پرسید به عنوان یک دوستدار محیطزیست چه مهریهای درنظر گرفتهای، همان لحظه به فکر ساخت آبشخور برای یوزپلنگ و دیگر گونههای جانوری افتادم.» همان موقع بود که خانم طرفدار محیط زیست با همسر آیندهاش تماسمیگیرد و از تصمیمش میگوید. داماد اصلا از این تصمیم تعجب نکرده و با او همراه شدهاست؛ چون او هم دغدغه محیطزیستی دارد. درگفتوگویی که از داماد منتشر شده نکته جالبی وجود دارد :«تلاش میکنم به سهم خود از تخریب جنگلها که در سراسر دنیا دارد اتفاق میافتد، جلوگیری کنم و قسمتی از زمین را زنده نگه دارم.» شاید برایتان عجیب بهنظر بیاید اما عاقد هم از این تصمیم استقبال کرد و باید هزینه ساخت آبشخور را مشخصمیکرد تا در عقدنامه نوشتهشود. البته زوج جوان فکر اینجا را هم کردهبودند و با مشورتگرفتن از کارشناسان هزینه ساخت آبشخور را 7میلیون تومان (درسال94) درنظرگرفتند. اینطور شد که این زوج دوستدار محیطزیست و حیات وحش قرارگذاشتند تا در پناهگاه حیاتوحش «درهانجیر» یک آبشخور برای حیوانات بسازند.
نجات بچه گاندو از برکه خشک
چه کسی؟ زکریا بشیره
باورتان میشود زکریا با این قدوقواره یک بچه تمساح را از یک برکه نیمهخشک و از بین گلولای نجات دادهباشد؟ زکریا اهل روستای ریکوکش چابهار بود و وقتی با این بچه گاندو مواجه شد با احتیاط آن را نجاتداد و آن را به مرکز پرورش و نگهداری گاندو تحویلداد. بعد هم با کمک محیطبانها آن را در رودخانه رهاسازیکرد. زکریا با این کار مورد توجه حامیان و دوستداران محیطزیست و حیاتوحش قرارگرفت و به او لقب کوچکترین و شجاعترین همیار محیطزیست سیستان و بلوچستان و نشان خرس قهوهای را دادند. متاسفانه این کودک در بهمن ماه سال99 در یازدهسالگی در اثر تصادف جادهای با ماشین سوختبر جان خود را از دستداد اما اقدام او هیچوقت فراموشنشد و حتی مدرسهای در روستای زادگاه زکریا با هزینههای مردمی ساختهشد تا همه یادشان بماند زکریا یک بزرگمرد کوچک بود. گاندو یا تمساح پوزهکوتاه نوعی کروکودیل بومی شبهقاره هند است که در سیستانوبلوچستان ایران هم زندگیمیکند و بزرگترین خزنده و تنها کروکودیل بومی ایران است. گاندوها در برکهها و باتلاقهای این استان زندگیمیکنند و گاهی زمانی که کودکان به ناچار برای برداشتن آب به این برکهها نزدیک میشوند با حمله غریزی آنها مواجهمیشوند و در مواردی دستشان قطعمیشود؛ اما با این همه مردم بومی رابطه خوبی با گاندوها دارند و حتی در زمان خشکسالی برای انتقال گاندوها از برکههای خشکشده به برکههای پرآبتر و تأمین غذای گاندوها اقدام میکنند.
عملیات نجات خرس قهوهای و دو تولهاش با سیب
چه کسی؟ مردم روستای نقل
نقل روستایی در بخش پادنا علیا شهرستان سمیرم اصفهان است. نقل یکی از آخرین روستاهای جنوب استان اصفهان است. بعد از این روستا، هیچ روستای دیگری قرارندارد و راههای روستایی به بنبست قله «پازن پیر» در رشتهکوههای دنا میخورد. همان جایی که پرواز 3704 آسمان از تهران به سمت یاسوج میرفت و متاسفانه در میان کوههای این منطقه سقوطکرد. نقل مانند خیلی از روستاهای کشور جمعیت زیادی ندارد. حدود 73 خانوار در آن زندگیمیکنند و روزگار میگذرانند. آنها بعد از سقوط هواپیما هم مهربانیشان را نشاندادند و آنهایی که مسیرهای محلی را میشناختند به دل کوه زدند تا شاید از سرنشینان هواپیما اثری پیداکنند. چند وقت پیش ویدئویی منتشر شد که یک خرس قهوهای و دو تولهاش در یک استخر کشاورزی بدون آب در روستای نقل، گیر کردهبودند. خرسِ مادر هرچقدر تلاشمیکرد نمیتوانست از دیوارهها بالابیاید. مردم روستای نقل با ماموران محیطبانی تماسگرفتند و تا رسیدن آنها سعیکردند با حرفزدن خرس و تولههایش را آرامکنند. یکی از راهکارهایشان هم این بود که به خرسها سیب بدهند تا سرشان گرم سیبها شود و کمی آرام بگیرند. متاسفانه در بیشتر مناطق ایران، این خرسها به دلیل آسیبرساندن به باغ، مزرعه و گاهی دام اهلی توسط مردم محلی کشتهمیشوند و کاهش تعارض میان انسان و خرس قهوهای در ایران به بررسی و اقدامات و آگاهیبخشی بیشتری نیاز دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت سردبیر
تعداد بازدید : 169
تطهیر نافرجام پهلوی با دژخیم
دکتر سید علی علوی - alavi@khorasannews.com
شبکه ماهواره ای« من و تو» که یکی از ماموریت هایش از ابتدا «تطهیر خاندان پهلوی» بود طی 10 روز گذشته اقدام به پخش مستندی 5 قسمتی از خاطرات پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک و ریاست ساواک تهران کرده است. اگرچه مستند روایتی کاملا یک سویه و بدون هیچ واکاوی محققانه ،برای تطهیر خاندان پهلوی و حتی ساواک است اما به خودی خود حاوی نکات قابل تاملی است. براین اساس درباره پرویز ثابتی و ادعاهایش طی روزهای آینده گزارش هایی را در روزنامه خراسان منتشر خواهیم کرد که اولین شماره آن را در صفحه تاریخ امروز می توانید بخوانید لذا در این مرقومه نه به جزئیات این مستند بلکه به نکات فرامتنی از این مستند که قابل استخراج است، اشاره می شود.
شاه دیکتاتور
پرویز ثابتی به عنوان یک نیروی ارشد امنیتی در یکی از حساس ترین ارکان هفتگانه ساواک در این مستند طی روایت های متعددی همچون نظر شاه بر نخست وزیری علی امینی برخلاف نظر ساواک یا تصمیم شاه در مورد لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی به صراحت اذعان می کند که محمد رضا شاه برخلاف آن چه رسانه هایی همچون من و تو به دنبال تصویرسازی آن هستند، فردی با خلق و خویی دیکتاتوری است. در واقع با وجود ساختارهای تصمیم سازی و تصمیم گیری، شاه نه براساس ساختارهای کارشناسی یا مجلس شورای ملی بلکه براساس نظر شخصی خود اقدام می کرده است.
شاهی که تحمل شنیدن هیچ انتقادی را نداشت
در بخش هایی از مستند، پرویز ثابتی با ذکر مصادیقی همچون برخی گزارش های ساواک از وضعیت جامعه ایران به صراحت اذعان می کند محمد رضا شاه گوش شنوایی برای شنیدن هیچ گونه انتقادی حتی از ساواک به عنوان یکی از وفادارترین ساختارها برای تثبیت رژیم پهلوی را هم نداشت. ثابتی رویدادهایی را روایت می کند که محمد رضا شاه حتی از گزارش های ساواک عصبانی می شد و گزارش را مطابق با واقعیت های جامعه ایران نمی دانست به گونه ای که مسئولان جرئت اظهار نظر مخالف با شاه را به خود نمی دادند.
شاهی که وابسته به بیگانه بود
پرویز ثابتی به عنوان فردی از خانواده بهایی که اصولا براساس مبانی، اعتقادی به سرزمین مادری ندارد به نکته قابل تاملی اشاره می کند که محمد رضا شاه برخلاف ژست استقلال طلبانه ای که در برابر قدرت های جهانی می گرفت و توصیه هایی که به دولتی ها می کرد اما خود در عمل فردی وابسته به قدرت های بزرگ غربی بود. روایت پرویز ثابتی از جلسات متعدد شاه با سفرای انگلیس و آمریکا و فرانسه در ماه های منتهی به بهمن 57 و بی توجهی به مقامات ارشد کشوری و لشکری و امنیتی خود، حکایت تلخ از پادشاهی است که بقایش را نه از مسیر مردم و نه حتی ساختارهای داخلی بلکه در اراده دولت های بزرگ می دید.
شاهی که مردم را نمی دید
براساس روایت پرویز ثابتی در سال های منتهی به انقلاب 57 رژیم پهلوی به لحاظ امنیتی در مقتدرترین وضعیت خود قراردارد و هیچ گونه مسئله امنیتی آن را تهدید نمی کند. به روایت ثابتی همه گروه های مسلح موثر یا منحل یا قلع وقمع شده اند، مخالفین نیز یا کشته شده اند یا در زندان ها هستند اما با وجود چنین شرایطی که به ظاهر همه تهدیدات داخلی و خارجی امنیتی کنترل شده اند به ناگاه موجی از اعتراضات مردمی شکل می گیرد. در واقع رژیم پهلوی براساس یک تحلیل شناختی اشتباه اعتراضات و مطالبات مردمی در اواخر دهه 50 را اصولا جدی تلقی نمی کرد و خواست مردم را نمی دید. به عبارت دیگر برخلاف برخی تحلیل ها انقلاب مردمی سال 57 نه یک انقلاب احساسی یا انقلابی توسط قدرت های خارجی همچون ایده کنفرانس گودالوپ بلکه انقلابی استوار بر منطق و برخاسته از خواست مردم است و ریشه در خواست مردم ایران داشت.
کوتاه سخن این که اگرچه شبکه من و تو که خبر از احتمال تعطیلی خود طی ماه های آینده را داده، در یکی از آخرین تلاش هایش سعی کرد که توسط دژخیمی همچون پرویز ثابتی به تطهیر پهلوی ها بپردازد اما باید این نکته را گوشزد کرد آنچه بستر اقدام برای این چنین تطهیری آن هم توسط جنایتکاری همچون پرویز ثابتی را فراهم می کند، به کم کاری های متولیان در روایت کامل تاریخ انقلاب و خیانت ها به انقلابی برمیگردد که با فداکاری ۴۴ ساله آحاد مردم و جان فشانی بیش از 230 هزار از بهترین افراد این مرز و بوم به دست آمده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 365
تلاش برای تطهیر دژخیم!
مستند «پرویز ثابتی» که به تازگی از شبکه «من و تو» پخش شد، نه فقط حیرت پژوهشگران تاریخ معاصر را به دلیل انکار بدون خجالت جنایات هولناک این مقام ارشد ساواک برانگیخت، بلکه بسیاری از شکنجهشدگان به دست وی و افرادش را به واکنش و اعتراض واداشت. در این نوشتار، با هم به مرور و نقد فرازهایی از این مستند پرداختهایم
گروه تاریخ – ماجرا با انتشار تصویری از یک تجمع ضدایرانی در بهمنماه پارسال آغاز شد؛ تجمع ضدانقلاب در لسآنجلس. سالها بود که پژوهشگران تاریخ معاصر، چهره یکی از منفورترین دژخیمان تاریخ ایران را ندیدهبودند؛ پرویز ثابتی. رئیس اداره سوم ساواک که چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و با درک دقیق این موضوع که کار رژیم پهلوی تمام است، ابتدا به سرزمینهای اشغالی گریخت و بعد از مدتی راهی آمریکا شد و در آنجا زندگی نسبتاً مخفیانهای را در پیش گرفت؛ او طی این مدتها به تمام مصاحبهگرانی که به دنبال ثبت تاریخ شفاهی ایرانِ معاصر بودند، جواب رد داد و نامش در خروجی پروژههایی مانند «تاریخ شفاهی هاروارد» ثبت نشد؛ هرچند بسیاری از مصاحبهشوندگان وصف جنایات وی و نیروهایش را به تفصیل بیان کردند. مثلاً غلامحسین ساعدی درباره شکنجهگران زیردست ثابتی گفتهبود:
« شکنجهها خیلی زیاد بود. مثلاً از شلاق گرفته تا آویزان کردن از سقف و بعد شوک الکتریکی و تکهپاره کردن با میخ. اصلاً یارو میخ را برداشت و شکم مرا جر داد!» ثابتی برخلاف دیگر عناصر رژیم پهلوی تا همین اواخر ویژگی اطلاعاتی خودش را حفظ کرد؛ حتی زمانی که خاطرات خودش را با عنوان «در دامگه حادثه» انتشار داد هم، نَم پس نداد. به همین دلیل، وقتی سر و کله او در همایش ضدانقلاب پیدا شد و عکس وی، همراه با زن و دخترش به فضای مجازی راه یافت، میشد حدس زد که این اقدام، بخشی از یک پروژه احتمالاً رسانهای است؛ پروژهای که طی یک مستند پنج قسمتی از شبکه ضدانقلاب، سلطنتطلب و بهائی «من و تو» پخش شد و نه فقط حیرت پژوهشگران تاریخ را در داخل کشور برانگیخت، بلکه صدای بسیاری از خارجنشینانی را که روزگاری طعم شکنجههای ثابتی و تیم زیردستش را چشیده بودند، درآورد. تلاش وقیحانه کارگردان برای تطهیر یکی از کثیفترین بازیگران رژیم پهلوی، باعث شد که بسیاری از رسانههای همسو با «من و تو» نیز، خودشان را کنار بکشند تا دست و پایشان در این بازی، بیش از قبل نجس نشود! مستند «پرویز ثابتی» مانند خاطرات او، باز هم گرهی از پرسشهای پژوهشی مورخان معاصر باز نکرد؛ او همان آدم وقیح گذشته بود که بود!
شرح عکس: برای شناخت نوع جنایات پرویز ثابتی، مشاهده همین عکس کافی است؛ شهید مراد نانکلی، در پنجم اسفند 1351، ساعت 11 صبح بازداشت شد؛ جوانی ورزشکار و متدین که دوستانش به وی «بچه رستم» میگفتند. جرم او داشتن چند جلد کتاب و اعلامیههای امام خمینی بود. مقاومت مراد در برابر بازجویان باعث شد که زیر سختترین شکنجهها قرار بگیرد و نهایتاً بر اثر اصابت پیاپی ضربه، به جمجمهاش، ساعت 17 روز 19 شهریور سال 1353 شهید شد و پیکر او را به صورت ناشناس دفن کردند. این تصویر، بعد از پیروزی انقلاب و از پرونده وی به دست آمد. تصویری که آینه تمامنمای دوران خدمت آقای پرویز ثابتی است.
آن بهائیِ بیدین!
پرویز ثابتی در سال 1315ش، در سنگسر سمنان و در خانوادهای بهائی به دنیا آمد؛ با این حال، مانند بسیاری از بهائیان دیگر فعال در رژیم پهلوی – افرادی مثل امیرعباس هویدا – مدعی بود که دین خاصی ندارد! با این حال، همه میدانستند که او یک بهائی دوآتشه است و ارتباطات گستردهای با شبکه بهائیان در سرزمینهای اشغالی فلسطین دارد. به گفته «فلیکس آقایان»، از وابستگان رژیم پهلوی و نماینده فرمایشی ارامنه در مجلس شورای ملی - در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد – ثابتی هم بهائی بود و هم حامی بهائیها، به طوری که «بیشتر کارها به دست بهائیها سپردهشد و اکثر پستهای مهم را در کانون بهائیها تعیین میکردند و بعد میآوردند پیش شاه که شاه تصویب میکرد و ابلاغ میکردند.» با این حال، ثابتی در مستند پخش شده، وارد جزئیات مربوط به این موضوع نمیشود.
واکنشها به انتشار خاطرات
ثابتی بعدها در دستگاه امنیتی رژیم پهلوی رشد کرد و به دومین نفر ساواک تبدیل شد. او رئیس اداره سوم و مسئول امنیت داخلی بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین باری که نام ثابتی بر سر زبانها افتاد، در ماجرای مصاحبه صوتی با صدای آمریکا بهبهانه انتشار کتاب خاطراتش با نام «در دامگه حادثه» بود؛ کتابی که خشم بسیاری از زندانیان سیاسی دوران شاه و مبارزان و فعالان آن زمان را برانگیخت. تصور چاپ کتاب خاطرات ثابتی به این امید که وی حقایق ناگفته از تاریخ ساواک و رژیم پهلوی را گفته باشد، خبر خوشحالکنندهای به نظر میرسید، اما ثابتی در پیشگاه تاریخ صادق نبود و عمده مطالب وی نهتنها کذب، بلکه بیشتر زاییده تخیلات و در راستای تطهیر ساواک و دستگاه پهلوی بود. انتشار این کتاب موجب شد تا 198 نفر از زندانیان ساواک نیز، در نامهای با استناد به «عهدنامه بینالمللی منع شکنجه و مجازاتهای اهانتآمیز و غیرانسانی» (مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دهم دسامبر 1984)، خواستار پیگرد حقوقی ثابتی و اخراج وی از آمریکا شوند.
فرار از بیان حقایق در مقابل دوربین
ثابتی در این مستند، کودکی خود و رفتن به دانشگاه را به صورت جزئی بیان میکند، اما به مهمترین مقطع تاریخی قبل از پیروزی انقلاب که میرسد، در حد یک جمله از آن رد میشود: رویدادهای مربوط به کودتای 28 مرداد 1332. وی در صحبتهایش تحلیلی از این رویداد ارائه نمیدهد که البته قابل درک است؛ این روشی است که طی 70 سال گذشته، وابستگان به دربار و رژیم پهلوی پیش گرفتهاند و بدون هر گونه خجالتی، آن را ادامه میدهند! ثابتی در این مستند و در بررسی یکی از تلخترین فرازهای تاریخ معاصر ایران، درباره جدایی بحرین دست به اظهارات عجیب و غریب و شاذ میزند و مدعی است که به پیشنهاد تیمور بختیار رئیس وقت ساواک، بحرین را استان چهاردهم ایران اعلام کردند، در حالیکه 150 سال بود بحرین جدا شده بود! حال آنکه هر مورخی میداند که حاکمیت ایران بر جزایر بحرین، یک حاکمیت تاریخی و غیرقابل خدشهبود؛ وگرنه آنها برای استقلال، دست به دامن انگلیس و وطنفروشی شاه نمیشدند.ثابتی در بررسی مسائل بعد از رحلت آیتا... العظمی بروجردی، حقایق را وارونه جلوه میدهد. او مدعی است شاه پیام تسلیت خود را برای مراجع قم – مانند آیات عظام مرعشی نجفی و گلپایگانی - صادر کرد و نامی از امام خمینی در آن زمان نبود؛ در حالی که همه میدانند در آن زمان، شاه پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آیتا... العظمی بروجردی را خطاب به آیتا... سیدمحسن حکیم از مراجع نجف اشرف نوشت و در رادیو پیام شاه خطاب به آقای حکیم قرائت شد تا به نحوی مرجعیت عامه شیعه را از ایران به عراق منتقل کند؛ ثانیاً، شواهد مربوط به اعلام مرجعیت حضرت امام(ره) آنقدر زیاد است که هیچکس نمیتواند منکر آنها شود. به عنوان نمونه، روزنامه کیهان در گزارش 12 فروردین 1340، یعنی دو روز بعد از رحلت آیتا... العظمی بروجردی، از آیتا... خمینی به عنوان مرجع احتمالی یاد کرده است و در لیست منتشرشده از سوی این روزنامه، نام ایشان در صدر نام مراجع آن زمان قرار داشت. ثابتی در اقدامی مزورانه، به شخصیت انقلابی مرحوم آیتا... طالقانی حمله میکند و مدعی است که آیتا... طالقانی به حسن پاکروان رئیس وقت ساواک قول دادهبود که در اِزای آزادی در روزهای پرالتهاب محرم 1342، سخنرانی نخواهدکرد. این دروغ در حالی مطرح میشود که در پرونده مرحوم طالقانی در ساواک اثری از این دیدار و تعهد نیست، در حالی که این مسئله باید در گزارشهای ساواک ثبت میشد. همچنین افرادی که اندکی با منش آیتا... طالقانی آشنایی داشتهباشند، میدانند که وی اهل سپردن تعهد برای محرومیت خود از تکالیف شرعی و انسانی نبود و اگر اهل چنین سازشهایی بود، چند بار دیگر دستگیر و طویلالمدت زندانی نمیشد.اما شاید مهمترین فراز این مستند که احتمالاً نقشی مهم در برنامه تطهیر دژخیم رژیم پهلوی داشت، فصل مربوط به شکنجه در ساواک بود که از قضا، بیش از دیگر قسمتها اسباب رسوایی شبکه بهائی «من و تو» را فراهم کرد. شاید بیننده این مستند که تنها یکبار نام ساواک به گوشش خوردهبود، انتظار داشت تا نظر ثابتی را درباره شکنجههای ساواک بداند؛ اما او به نحوی تلاش کرد اولاً شکنجه را تئوریزه کند و بگوید شکنجه در تاریخ ایران سابقهای طولانی داشتهاست! ثانیاً، مدعی شد که شکنجه پیش از تشکیل ساواک و در دولت مصدق هم رواج داشته و در فرمانداریهای نظامی مصدق، شکنجه متداول بودهاست و در نهایت و در عین وقاحت پذیرفت که ساواک شاید شکنجه کرده باشد، اما نه آنچنان بودهاست که شکنجهشدگان میگویند! نکته مهمی که باید در پاسخ به این اباطیل گفت، این است که اولاً، فرمانداری نظامی نهادی بود که بعد از کودتای 28 مرداد تأسیس شد و نه در زمان مصدق و اگرچه در فرمانداری نظامی هم شکنجههای سطحی رواج داشت، اما سنگ بنای شکنجه را ساواک بنیان گذاشت؛ چنان که افرادی نظیر فردوست – که اتفاقا ثابتی از او خوشش نمیآید و به دنبال زدن زیرآب جایگاه وی در رژیم پهلوی است! – روایت میکنند که در دوران استقرار ساواک و مسئولیت ثابتی، موجی گسترده از شکنجههای وحشیانه در زندانهای ساواک رایج بود. ثابتی به عنوان مسئول مستقیم و مدیر دستگاه عریض و طویل شکنجه در رژیم پهلوی برای فرار از اتهامات، گاه شکنجه را با مبارزات مسلحانه و درگیری با گروههای مسلحی مانند چریکهای فدایی خلق یکی میکند تا از حلقه اتهام بگریزد؛ اما دم خروس این ادعاهای باطل زمانی بیرون میزند که دریابیم در سیاهه شکنجهشدگان در ساواک، تعداد زیادی از افراد اصولاً ارتباطی با گروههای مسلح نداشتند؛ افرادی مانند آیتا... سعیدی، آیتا... غفاری، مراد نانکلی (جوان مبارزی که بر اثر ضربات وحشیانه شکنجهگر ساواک به شهادت رسید و حتی عکس جسد وی در فضای مجازی مقابل چشم ثابتی و طرفداران اوست) و ... تنها مبارزانی بودند که جرمشان سخنرانی و تبلیغ بود و در گروههای مسلح عضویت نداشتند. ثابتی در این مستند و در مقابل سوالهایی که پاسخ به آنها میتواند پرده از حقایق پشت پرده مخوفترین جنایات رژیم پهلوی در حق مردم ایران بردارد، پاسخهایی تمسخرآمیز میدهد و آن همه جنایت را به هیچ میگیرد. رویکردی که البته از فردی مانند او بعید نیست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 292
سیلی سخت حماس به صهیونیست ها
همزمان با هلاکت ۶۰ نظامی اسرائیلی در کمین حماس، حملات اسرائیل نیز بر جنوب نوار غزه متمرکز شده است. العاروری گفت: تا توقف جنگ، خبری از آتش بس موقت و مبادله اسرا نیست
از روز جمعه دهم آذر که به سبب کارشکنی رژیم صهیونیستی آتش بس موقت پایان یافت، مناطق مختلف نوار غزه آماج تجاوزات وحشیانه این رژیم قرار گرفت که در نتیجه آن ده ها نفر دیگر از مردم بیدفاع این منطقه به شهادت رسیدند و صدها نفر دیگر زخمی شدند. مقاومت اسلامی فلسطین هم در اقدامی تلافیجویانه ده ها صهیونیست را در منطقه «جحر الدیک» غزه به هلاکت رساند.«کتائب القسام» شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس)، با انتشار بیانیهای از کشته شدن حدود ۶۰ نظامی اسرائیلی خبر داد. حماس اعلام کرد: رزمندگان مقاومت، بعد از رصد محل استقرار دهها نظامی ارتش اسرائیل(۶۰ نفر) در داخل چند چادر در شرق منطقه «جحر الدیک» در اطراف این چادر بمب کار گذاشتند. طبق این بیانیه، ساعت ۴:۳۰ بامداد به وقت محلی بعد از انفجار بمبها، یکی از نظامیان قسام برای از پا درآوردن نظامیانی که از این عملیات جان سالم به در بردند، به محل انفجار رفته و بعد از اتمام مأموریت به موضع خود بازگشته است. همزمان صالح عاروری نایب رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس تاکید کرد تا توقف کامل حملات و جنایات دشمن صهیونیستی علیه مردم غزه، هیچ خبری از مذاکرات درباره آتشبس موقت و مبادله اسرا نخواهد بود. ازسوی دیگر در شرایطی که حملات اسرائیل بر جنوب نوار غزه متمرکز شده است،پهپادهای انگلیسی در آسمان غزه به پرواز درآمدهاند. وزارت دفاع لندن هدف از این اقدام را «شناسایی» محل نگهداری اسرا اعلام کرده است. انگلیس مدعی است این پهپادها غیرنظامیاند. همچنین «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه ایالات متحده در نشستی در «دبی» از ادامه حمایت از رژیم اسرائیل خبر داد. ازسوی دیگر،نشریه فرانسوی «لوموند» با بررسی تصاویر ادعایی منتشرشده توسط ارتش اسرائیل از آن چه تونلهای مقاومت فلسطین در زیر بیمارستان شفای نوار غزه عنوان شده است، اعلام کرد ارزیابیهای کارشناسانه نشان میدهد این تونلها نمیتوانند به عنوان محل امن فرماندهان یا رزمندگان گروههای مقاومت فلسطین استفاده شده باشند.دراین بین،روزنامه «اسرائیل هیوم» چاپ قدس اشغالی، در گزارشی از طرح اسرائیل و آمریکا برای انتقال ساکنان غزه به چهار کشور ترکیه، مصر، عراق و یمن در ازای مشوقهای اقتصادی برای این کشورها خبر داد.این روزنامه نوشت که طرح مذکور به اطلاع مقامات بلندپایه حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در مجلس نمایندگان و سنا رسیده و با موافقت آنها مواجه شده است.این طرح بر مبنای تشویق ساکنان غزه برای خروج از این منطقه و سفر به دیگر کشورهاست و آنگونه که اسرائیل هیوم مدعی شده، قرار نیست، اجباری در کار باشد. در مجموع چهار طرح در دست بررسی است که طبق آن مشوقهایی هم برای ساکنان غزه و هم کشورهای مقصد در نظر گرفته شده، طرحی که البته با مخالفت صریح ترکیه مواجه شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان در گفت و گوی اختصاصی با «خراسان» خبر داد
تعداد بازدید : 141
ورود دادستانی به مازوت سوزی پنهان
وحید تفریحی/ مطالبه افکار عمومی جدی است؛ جلوی مازوت سوزی نیروگاه توس و البته پنهان کاری آن ها در این زمینه را بگیرید. ما در روزنامه خراسان قطعا توجه جدی به مطالبات زیست محیطی به خصوص آن دسته از مطالباتی که مستقیما به سلامت مردم مربوط است، داشتیم و داریم. از همین رو این مطالبه جدی و مستقیم مردم را پیش روی مدعی العموم گذاشتیم و دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان نیز با همان روحیه تخلف ستیزی و حساسیت ویژه ای که در حوزه سلامت مردم دارد، قاطعانه از پیگیری این موضوع خبر داد. به گزارش «خراسان»، همین شنبه ای که گذشت، از تخلف آشکار نیروگاه توس در پنهان کاری آمار مازوت سوزی پرده برداشتیم؛ تخلفی که هم سلامت مردم را نشانه گرفته و هم در این هجوم بی رحمانه ریزگردها، بر شدت آلودگی هوای شهر افزوده است. هنوز یادمان نرفته که در همین بهار و تابستان امسال و در زمانی که هیچ مشکلی در تامین گاز وجود نداشت، تخلف مازوت سوزی نیروگاه توس را رسانه ای و آن قدر پیگیری کردیم که جلوی این تخلف آشکار آن ها گرفته شد، حالا نیز آن طور که مدیران محیط زیست استان اعلام می کنند مازوت سوزی نیروگاه توس دوباره از ابتدای پاییز آغاز شده؛ پاییزی که البته تا این جا چندان هوای سرد و سرمای شدیدی را در مشهد ایجاد نکرده و قطعا مشکلی در تامین گاز مورد نیاز ایجاد نشده، همین موضوع اقبال عجیب و غریب نیروگاه توس به مازوت سوزی و تهدید سلامت عمومی مردم را قابل تامل می کند. طبق اعلام محیط زیست، نیروگاه توس از مرداد آمار مازوت سوزی خود را اعلام نکرده و پنهان کارانه در حال مازوت سوزی است. رئیس اداره محیط زیست طرقبه شاندیز به عنوان ناظر نیروگاه توس در همین گزارش دو روز قبل ما که با عنوان «پنهان کاری نیروگاه توس در آمار مازوت سوزی» در همین صفحه منتشر شد، به صراحت اعلام کرد که «بازدیدهای میدانی ما به صورت مشخص نشان می دهد که نیروگاه توس شدیدا از مازوت استفاده می کند. آماری که ما از میزان مصرف سوخت مازوت در نیروگاه توس داریم، مربوط به تیر و مرداد است و از آن موقع تاکنون دو تا سه بار با آنها مکاتبه کردیم ولی آمار میزان مصرف سوخت مازوت هنوز به دست اداره کل محیط زیست استان نرسیده است. نیروگاه موظف است این آمار را به اداره کل حفاظت از محیط زیست استان ارائه دهد. حتما این موضوع را به مقام قضایی منعکس میکنیم و نیروگاه توس باید پاسخگو باشد.»
دادستان: حتما ورود و پیگیری خواهیم کرد
از آن جا که این موضوع نگرانی های جدی مردم و افکار عمومی را به دنبال داشت، مازوت سوزی نیروگاه توس و پنهان کاری آن ها در اعلام آمار میزان مازوت سوزی را با دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان در میان گذاشتیم که قاضی درودی نیز قاطعانه از ورود و پیگیری این موضوع خبر داد. قاضی درودی به «خراسان» گفت: سال های قبل گزارش محیط زیست در این زمینه را داشتیم که معاونت پیگیری حقوق عامه به آن ورود داشتند و پیگیری کردند اما امسال گزارشی از سمت محیط زیست ندیدم، اگر گزارشی ارائه داده اند، اعلام کنند تا معاونت حقوق عامه پیگیری کند. وی تاکید کرد: به هرحال حتما به این موضوع ورود و آن را پیگیری می کنیم. دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان تصریح کرد: سال های قبل همواره با سرد شدن هوا مشکل مازوت سوزی را داشتیم و پیگیری های جدی انجام می شده است، اما امسال تاکنون اعلامی به دادستانی نشده است، مازوت سوزی از فصل سرما شروع می شود، اگر محیط زیست اخطاری داده اند و آن ها توجهی نکردند، گزارش را به ما ارائه دهند و حتما پیگیری خواهیم کرد.
گزارش تخلف را به دادستانی ارائه می دهیم
به هرحال این که محیط زیست استان این تخلف آشکار نیروگاه توس در ارائه نکردن آمار مازوت سوزی را به دادستانی ارائه نداده است، موضوع تعجب برانگیزی بود که آن را از معاون محیط زیست استانی اداره کل حفاظت محیط زیست استان پیگیری می کنیم. مهدی یزدانجو در گفت و گو با «خراسان» ضمن تایید این که گزارش نکردن آمار مازوت سوزی توسط نیروگاه توس به دادستانی اعلام نشده است، در برابر مطالبه ما برای پیگیری جدی این موضوع گفت: حتما اعلام می کنیم که همین دوشنبه (امروز) مکاتبه جدیدی با نیروگاه توس انجام شود و موضوع را هم به دادستانی اعلام خواهیم کرد تا روند پیگیری به خوبی پیش برود. وی ضمن قدردانی از پیگیری های رسانه ای روزنامه خراسان در این زمینه، گفت: بحث تخلف زیست محیطی و آلایندگی نیروگاه توس در مراجع قضایی در حال پیگیری است.
پیگیری های مطالبه گرانه خراسان در ماجرای مازوت سوزی
سال هاست آلایندگی نیروگاه توس به واسطه سوزاندن مازوت به عنوان سوخت جایگزین در دستور کار رسانه ها و به خصوص روزنامه خراسان قرار دارد. ما بارها خواستار رسیدگی به مازوت سوزی نیروگاه توس به عنوان یک مطالبه جدی افکار عمومی شدیم که مسئولان در پاسخ، به وعده نصب فیلتراسیون بسنده می کردند، وعده های متعددی که هر بار کش می آمد و تمدید می شد اما اوایل امسال کلا منتفی شد چرا که محیط زیست استان اعلام کرد که «نصب فیلتراسیون فنی و اجرایی نیست و گوگردزدایی به روش پیش از احتراق در اولویت قرار گرفته است!» برنامه نصب فیلتراسیون لقمه ای بود که مسئولان سال ها، دور سر خود چرخاندند و حالا پرونده آن را با منتفی شدن، مختومه اعلام کردند! 17 دیماه سال گذشته روزنامه خراسان گزارشی با عنوان «نیروگاه مازوت سوز، بدون فیلتر!» منتشر کرد که در آن به بررسی الزام این نیروگاه به نصب فیلتراسیون پرداختیم. رئیس اداره پایش محیط زیست در این گزارش درباره پرونده نیروگاه توس اظهار کرده بود: «این پرونده در کارگروه ماده 14 قانون هوای پاک مطرح و مصوب شده که آخرین مهلت سهماهه نصب فیلتراسیون داده شود که حدودا تا پایان سال 1401 زمان آن فرا میرسد. فرایند قانونی این گونه است که وقتی آخرین مهلت داده شود، پرونده از حوزه ما وارد حوزه حقوقی میشود.» 31 فروردین ماه امسال خبر احضار 5 مدیر دولتی به دادگاه به دلیل ترک فعل ها در اجرای قانون هوای پاک رسانه ای شد و به همین بهانه به سراغ مسئولان و متولیان محیط زیست استان رفتیم تا سرانجام وضعیت نیروگاه توس را پیگیری کنیم اما آب پاکی روی دست مطالبه گران ریخته شد چرا که اعلام شد کلا ماجرای نصب فیلتراسیون منتفی شده است! در گزارشی که همان روز با عنوان «فیلتراسیون نیروگاه مازوت سوز روی هوا!» منتشر کردیم، محیط زیست به طور رسمی اعلام کرد که «نصب فیلتراسیون فنی و اجرایی نیست و گوگردزدایی به روش پیش از احتراق در اولویت قرار گرفته است!» مهدی یزدانجو، معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست استان در گفت و گو با خبرنگار ما اعلام کرد که «گوگردزدایی به روش پیش از احتراق از سوخت نفت کوره در اولویت قرار گرفت و وزارت نفت از ابتدای سال 1403 مکلف شده است برای سولفورزدایی و استانداردسازی سوخت نفت کوره مصرفی کلیه نیروگاه های کشور مطابق استاندارد ملی مصوب اقدامات لازم را به عمل آورد تا پیش بینی های لازم برای ارتقای نیروگاه مذکور به سمت نیروگاه سیکل ترکیبی توسط مدیران نیروگاه محقق شود.» در همان گزارش تاکید کردیم که اگر بازهم تا زمان اجرای این تصمیم یعنی ابتدای سال 1403، نیروگاه توس اقدام به مازوت سوزی کند، چه اقدامی انجام خواهد شد؟ که معاون محیط زیست استان پاسخ داد: بدیهی است در صورت استمرار استفاده از سوخت مازوت خلاف قوانین و مصوبات بالادستی، اقدام قانونی به عمل خواهد آمد.» اقدامی که طبق پیش بینی ها رقم خورده و با پیگیری جدی باید مورد رسیدگی قرار گیرد و خراسان نیز همچنان مطالبه گرانه پیگیر این موضوع خواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 193
کارنامه مجلس یازدهم به روایت قالیباف
رئیس مجلس : در تصویب قوانین اقتصادی تحت تاثیر مافیاهای قدرت و ثروت قرار نگرفتیم
مجاور- محمد باقر قالیباف رئیس مجلس، در نطق پیش از دستور خود، با این گفته که « مجلس فعال و انقلابی مجلسی است که ...» گزارشی مبسوط از عملکرد مجلس یازدهم ارائه کرد. بیمه رایگان حدود پنج میلیون نفر از دهکهای محروم، افزایش ۱۲برابری حقوق سربازان، همراهی مجلس با دولت، دست برداشتن از حمایت کامل از خودروسازان، ورود کنشگرانه به پرونده هسته ای و مواجهه فعال با مشکلات مردم تنها بخشی از دستاوردهای بهارستان در این دوره بود که رئیس خانه ملت از آن ها یاد کرد. در ادامه بخش های مهم اظهارات محمد باقر قالیباف را می خوانید:
*ما تلاش کردیم مجلس را از مجلسی منفعل به مجلسی فعال تبدیل کنیم تا بهجای این که منفعلانه منتظر باشیم تا دستورکارهایش را اتفاقات و رویکردهایش را دیگران تعیین کنند، فعالانه با مشکلات مردم مواجه شویم و دستور کار مجلس را دغدغههای مردم تعیین کند و رویکردها برای راهحلها را از خرد جمعی با کمک کارشناسان دلسوز مشخص کند و به همین دلیل نیز رهبر انقلاب یکی از ویژگیهای این مجلس را شناخت مشکلات مردم اعلام و تصریح کردند که در قوانین مجلس یازدهم ملاحظه و لاپوشانی نیست و صریح و شفاف است.
* مجلس فعال و انقلابی مجلسی است که در مسئله مذاکرات هستهای بهعنوان مهمترین موضوع سیاست خارجی کشور، بهجای انتظار پیشامدها، فعالانه وارد شد و هنگامی که دید دشمن با چماق مصوبات کنگره، زیربار بسیاری از تعهدات خود نمیرود، قانونی وضع کرد که به تعبیر رهبر انقلاب، کشور را از سرگردانی نجات داد و باعث شد رویه انجام تعهدات یکطرفه از سوی ایران پایان یابد و دست تیم مذاکرهکننده پر شود. بهگونهای که عمده آن چه در مذاکرات وین بهعنوان داده طرف ایرانی ابزار چانهزنی قرار گرفت، نتایج اجرایی شدن این قانون است.
* مجلس فعال و انقلابی مجلسی است که بهجای این که وقت خود را صرف طرحهای متفرقه و پراکنده کند، با کمک کارشناسان دلسوز، تحول در قوانین اقتصادی کشور را با تعیین نقشه راهی دقیق، دستور کار اصلی خود برای اصلاح میانمدت و بلندمدت اقتصاد کشور قرار داد.
* تصویب قانون اصلاح ساختار بانک مرکزی بعد از ۵۰ سال که منافع بانکهای خصوصی بهعنوان یکی از موتورهای خلق پول و ایجاد تورم را به خطر می اندازد.
* مجلس فعال مجلسی است که نسبت به مشکلات جاری مردم مانند خودرو، حفظ قدرت خرید و معیشت مردم، چالش اساسی مردم در مسکن ، سلامت و محرومیتهای باقیمانده در مناطق محروم نیز فعالانه و کارشناسانه با شیوهای زودبازده وارد عمل شده باشد و ملاحظات و مصلحتاندیشیهای بیدلیل نکند. مجلس یازدهم در این زمینه نیز بهعنوان مجلسی فعال و انقلابی کارنامه روشنی دارد.
* تغییر ریل حمایت بیحساب و رانتزا از خودروسازان گرچه ناممکن به نظر میرسید، اما مجلس فعال و انقلابی توانست این سیاست را بعد از سالها تغییر داده و مجوز واردات خودرو و خودروهای کارکرده را صادر کند که همان ابتدا باعث کاهش شدید قیمتها با میانگین ۲۵درصد شد که در صورت واردات خودرو، بازار خودرو را کاملاً رقابتی خواهد کرد.
* مجلس فعال و انقلابی مجلسی است که نسبت به مطالبه قدیمی مردم و رهبر انقلاب درباره سربازی، فعالانه وارد عمل شد و علاوهبر افزایش حقوق ۱۲برابری سربازان که باعث شده است سربازی از حالت کار اجباری درآمده و تبدیل به شغلی گرچه موقت شود، با هماهنگی ستاد کل برخی اصلاحات را رقم زده و برخی دیگر را با نهایی شدن احکام مناسب در برنامه پنجساله به سرانجام میرساند.
* تصویب طرح رتبهبندی معلمان بعد از ۱۰سال، تصویب متناسب سازی حقوق قشر ضعیف بازنشستگان به شکلی قابل اجرا، افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی با درنظر گرفتن بودجه برای تامین بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی ازجمله مهمترین آنهاست.
* مجلس فعال و انقلابی با نظارتهای میدانی مشکلات مناطق محروم را دقیق شناخته و بودجه لازم را برای محرومیتزدایی با تعیین نقاط دقیق و با استفاده از ظرفیت نیروهای جهادی تامین کرده و هزاران میلیارد بودجه اشتغالزایی برای مناطق محروم تصویب کرده است.
* مجلس فعال و انقلابی ظرفیتهای حوزه نظارتی مثل سؤال و استیضاح را از ابزارهایی سیاسی به ابزارهایی برای کمک به دولت برای حل مشکلات مردم تبدیل و با خلاقیتهای جدید ظرفیتهای جدید نظارتی را برای مجلس ایجاد کرد.
* مجلس فعال و انقلابی مجلسی است که برای حفظ قدرت خرید مردم، نهتنها قوانین زیرساختی ضدتورمی مثل اصلاح ساختار بودجه را تصویب کرده است، بلکه با هماهنگی دولت کالابرگ الکترونیک را بهجای پرداخت فسادزا و غیرمؤثر ارز ترجیحی تصویب کرد که انشاءا... با تکمیل و نهاییشدن در اجرا میتواند باعث آرامش معیشتی در مردم شود.
* در کنار حوزه اقتصاد، مجلس فعال و انقلابی بسیاری از قوانین در حوزههای غیراقتصادی را که سالها بر زمین مانده بود، به سرانجام رساند. از جمله : قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، قانون ارتقای امنیت زنان و قانون انتخابات مجلس.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبران جامعه مسلمانان آمریکا خروج از کمپین انتخاباتی جو بایدن در سال 2024 را آغاز کردند
تعداد بازدید : 188
بحران بایدن در ایالت های پاندولی
مسلمانان ایالت های کلیدی آمریکا که هواداری تعصبی به یک حزب ندارند، متعهد شدند که در سال ۲۰۲۴ به جو بایدن به دلیل حمایت از حمله اسرائیل به غزه و برقرار نکردن آتش بس دایمی رأی ندهند. مسلمانان آمریکایی ساکن در ایالت هایی که شمار هواداران دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در آن ها تقریبا برابر است، نام کارزار خود را «بایدن را رها کنید!» گذاشته اند. رهبران ایالتهای میشیگان، مینهسوتا، آریزونا، ویسکانسین، فلوریدا، جورجیا، نوادا و پنسیلوانیا همگی با در دست داشتن بنری بزرگ که روی آن نوشته شده بود «بایدن را رها کنید» و شعار «همین حالا آتشبس کنید» در شهر دیربورن میشیگان به عنوان شهری که بیشترین جمعیت عرب آمریکایی را در بین ایالات مختلف این کشور دارد، دور هم جمع شدند. میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا جزو آن دسته از ایالتهایی بودند که به بایدن کمک کردند تا در انتخابات ۲۰۲۰ برنده کاخ سفید شود. اقدام آن ها برای حمایت نکردن از بایدن در حالی انجام میشود که وزارت بهداشت فلسطین، روز شنبه تعداد جانباختگان فلسطینی در جریان جنگ میان حماس و اسرائیل را چیزی حدود ۱۵ هزار و ۲۰۰ تن اعلام کرده و گفته است که تقریبا دو سوم آن ها زنان و کودکان هستند. به گزارش آسوشیتدپرس، یکی از این رهبران، روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل در جریان جنگ را تراژیک خواند و گفت: «خانوادهها و کودکان در غزه با دلارهای ما از بین میروند.» به گفته رهبران جامعه مسلمانان آمریکا، آن چه در شرایط کنونی بیش از همه موجب آزارشان میشود این است که همه آن ها در جریان انتخابات ۲۰۲۰ به بایدن رای دادند و از او حمایت کردند. میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا جزو آن دسته از ایالتهایی بودند که به بایدن کمک کردند تا در انتخابات ۲۰۲۰ برنده کاخ سفید شود. به گزارش اکسیوس، این گروه در بیانیه ای گفت: «مدیران و مقام های محلی در ایالت هایی که هر دو حزب، هواداران برابر دارند دست به دست هم خواهند داد تا شکست بایدن را در انتخابات 2024 تضمین کنند.» جِیلانی حسین اهل مینیاپولیس و سازمان دهنده این کارزار به آکسیوس گفت: کارزار برای شروع کار، از همان ابتدا بر رسانه های اجتماعی تمرکز خواهد کرد. حسین و دیگر مقام های مسلمان این را می پذیرند که حمایت نکردن از بایدن می تواند به انتخاب دوباره ترامپ، رئیس جمهوری پیشین منتج شود؛ بسیاری از مسلمانان در آمریکا از ترامپ به علت پیام های نژادپرستانه ای که در توییتر منتشر می کرد و تلاش های او برای ممنوع کردن مهاجران مسلمان به آمریکا دل خوشی ندارند. حسین گفت: «این را می پذیریم که شاید تصمیم ما سبب شود در چهار سال آینده، شرایطی دشوارتر پیش رو داشته باشیم. اما باور داریم که فرصتی در اختیار خواهیم داشت تا بازاندیشی و تجدید قوا کنیم و حزب دموکرات هم ناچار خواهد بود بررسی کند آیا رای ما را می خواهد یا خیر.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 212
6 سال بی پولی یک قانون
دستگاه قضا حکم 5 مدیر مقصر در اجرا نشدن قانون هوای پاک را صادر کرده اما عمده مشکل در اجرا نشدن درست این قانون نبود بودجه کافی است. ما تبعات جانی و مالی هوای آلوده را احصا کردیم که البته مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای پایتخت به خراسان می گوید متناسب با تکالیف دستگاه ها در این قانون بودجه ای به آنان داده نمی شود
غفوریان-یادش بخیر آن سال ها مدارس فقط به یک دلیل تعطیل می شدند؛ بارش برف. اما بلای تغییراقلیم، کم بارشی و البته سوء مدیریت و «ترک فعل» در امر اجرای قانون هوای پاک، باعث شده شهرهای بزرگ، پاییز و زمستان را در دود و آلودگی سپری کنند. در عین حال دستگاه قضا در رسیدگی به تخلفات مدیران دستگاه ها در سرپیچی از اجرای قانون، اهتمام ویژه دارد و طبق اعلام دادستان تهران، تاکنون نیز برای 5 مدیر متخلف و مقصر در اجرا نکردن قانون هوای پاک در زمان مسئولیتشان احکامی صادر کرده است.
از 96 قانون هم هست
موضوع آلودگی هوا از آن دسته مواردی است که اتفاقا مسئولان نمی توانندچه از اختصاص بودجه و چه از اجرای آن شانه خالی کنند چون در قانون هوای پاک، مسیر اجرا و محل منابع اختصاص بودجه برای آن به طور روشن و شفاف ریل گذاری شده است. «قانون هوای پاک» در تیرماه 1396 به تصویب مجلس شورای اسلامی و یک ماه پس از آن نیز به تایید شورای نگهبان رسیده است.اما در اغلب این سال ها طبق گفته رفیعی رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، بودجه کافی برای اجرای آن لحاظ نشده است.
جرم بزرگ مدیران متخلف
با وجود این قانون اما در 6 سال گذشته، اجرای این قانون همواره دچار دست اندازهایی بوده که نقش مدیران نالایق در اجرای قانون، کم تاثیر نبوده است. نتیجه این قصور، وضعیت بحرانی امروز هوا به ویژه در کلان شهرهاست که هزینه اش را مردم، به ویژه سالمندان و کودکان پرداخت می کنند؛ آن هم از سلامت و ریه هایشان. از همین رو، دستگاه قضا موضوع ترک فعل این مدیران را در دستور کار خود قرار داده و آن طور که علی القاصی رئیس دادگستری استان تهران دیروز اعلام کرد: «در خصوص ترک فعل برخی اشخاص دارای مسئولیت در حوزه قانون هوای پاک در دادسرای عمومی و انقلاب تهران پروندهای تشکیل شد که پس از انجام بررسیهای تخصصی لازم از سوی سازمان بازرسی و سایر نهادهای نظارتی، علیه پنج نفر از مدیران وقت بهلحاظ ترک فعل و با عنوان سوءاستفاده از مقام و موقعیت شغلی کیفرخواست صادر و در نهایت منجر به محکومیت این اشخاص شد.»
مراجعه به خبر صدور رای نهایی این پرونده که پیش از این«میزان» آن را منتشر کرده، نشان می دهد، دادگستری استان تهران در راستای رسیدگی و برخورد با ترکفعلهای مسئولان و متولیان دستگاههای مختلف در حوزه اجرای قانون هوای پاک، برای یک نفر از مسئولان فعلی و ۴ نفر از مسئولان وقت دستگاههای مختلف به اتهام سوءاستفاده از مقام و موقعیت شغلی به لحاظ اجرا نکردن قانون هوای پاک و مقررات مرتبط با این قانون، احکامی را صادر کرده است. «معاون برق و انرژی وزارت نیرو»، «مدیرعامل وقت شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی ایران» و «معاون وقت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست»، هر کدام به سه سال انفصال از خدمات دولتی و همچنین «معاون وقت نظارت بر اجرای استانداردهای سازمان ملی استاندارد ایران» و «معاون وقت تدوین و ترویج استاندارد سازمان ملی استاندارد» به دلیل بازنشستگی در زمان صدور دادنامه بدوی و توجیه اتهام در مقام تصدی مسئولیت اجرایی، هر کدام به پرداخت ۲۰۰ میلیون ریال جزای نقدی درجه ۶ محکوم شدند.
6300 مرگ ومیر فقط در پایتخت
همزمان با آلودگی هوا در پاییز و زمستان کلان شهرها، همچون تمامی سال های قبل بحث درباره آن در نهادها و شوراها یک عادت مسئولان است اما این که این گفت وگوها، آمار ها و جدل ها به چه نتیجه ای ختم می شود، نتیجه راباید در هوا و آسمان دید که بعید است به این زودی ها ما شاهد هوای پاک باشیم. در یکی از این بحث ها، دیروز رئیس کمیسیون محیط زیست شورای شهر تهران گفت: طی گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در سال 1400، 6398 نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادند. جای تاسف است که آمار مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا بر اساس اعلام رسمی وزارت بهداشت سالانه شامل 20 هزار نفر در کشور می شود، بماند که عوارضی که آلودگی هوا بر تن و روان شهروندان می گذارد، خود غصه دیگری است که سخن از آن، گزارش را به درازا می برد.
خسارت هولناک به اقتصاد کشور
بی شک، روی دیگر سکه آلودگی هوا خسارات مالی است که کشور را زیر بار انبوه تبعات اقتصادی می برد. به گفته مدیرعامل شبکه ملی پیشگیری از بیماریهای غیر واگیر و دبیرکل اتحادیه جهانی مبارزه با بیماریهای ریوی، «آلودگی هوا چهارمین عامل مرگ در کشور است که سالانه ۷ میلیارد دلار به مملکت خسارت میرساند. هر سال حدود ۲۰ هزار نفر بر اثر آلایندههای هوا جان خود را از دست میدهند و موتورسیکلتها مهم ترین عامل آلودگی هوا در ایران هستند.»طبق اعلام وی، مهمترین عامل آلودگی هوا در کشور، موتورسیکلتها و خودروهای فرسوده هستند. خودروهای فرسوده ۲۵ برابر بیشتر از خودروهای یورو ۲ آلودگی تولید میکنند و حدود ۴۵ درصد از خودروهای کشور فرسوده و از رده خارج هستند. ۸۸ درصد آلودگی هوا در ایران ناشی از موتورسیکلتها و خودروها و ۱۲ درصد ناشی از منابع ثابت و صنایع است.
پول نمی دهند، اجرا نمی شود
واقعا مشکل چیست که با وجود یک قانون جامع اما ما همچنان در سیطره هوای آلوده هستیم؟ پاسخ همان مشکلی است که در بسیاری از بخش ها وجود دارد: نبود بودجه کافی برای اجرا.ما در این زمینه به سراغ سیدمحمد میرزاییقمی مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای پایتخت می رویم که وی در پاسخ به این پرسش ما، فقدان بودجه برای اجرای این قانون را دلیل اصلی تداوم هوای آلوده در فصل های پاییز و زمستان می داند. میرزایی قمی به خراسان می گوید: طبیعتا باید برای تکالیفی که در قانون هوای پاک برای دستگاه ها پیش بینی شده، منابع مالی لحاظ شود تا به مرحله اجرا برسد. پیشنهاد مشخص ما نیز این بوده که در لوایح سالانه، ردیف مجزایی برای اجرای قانون هوای پاک برای دستگاه ها متناسب با وظایفی که دارند، در نظر گرفته شود. این بودجه نیز الزاما باید مازاد از بودجه تکالیف و هزینه های جاری دستگاه ها باشد.از میرزایی قمی درباره بودجه های مشخص اجرای این قانون می پرسم که می گوید: متاسفانه دستگاه ها برای تکالیفی که در قانون هوای پاک برایشان تعیین شده، ردیف مجزایی ندارند. مرکز پژوهش های مجلس نیز در گزارش اخیر خود مبنی بر دلایل اجرا نشدن قانون هوای پاک، مهم ترین دلیل را اختصاص نیافتن بودجه لازم به دستگاه ها برشمرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با دستگیری عامل قتل دختر ۱۷ ساله صورت گرفت
تعداد بازدید : 218
افشای راز پنهان در جنایت آشکار!
سید خلیل سجادپور- جوان ۲۲ ساله که نامزد ۱۷ سالهاش را در منطقه گلشهر مشهد هدف ۲۰ ضربه کارد قرار داده بود، با تلاش ۴۸ ساعته کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در پیشوای ورامین دستگیر شد و راز پنهان این جنایت را آشکار کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت ۲۰ پنجشنبه گذشته دختر نوجوانی که کاپشن آجری رنگ به تن داشت، مقابل چشمان وحشت زده رهگذران و عابران در خیابان شهید شفیعی 36.1هدف ضربات هولناک کارد قرار گرفت، پسر جوان چنان با چهرهای خشم آلود تیغه کارد را بر نقاط مختلف پیکر دختر نوجوان فرود میآورد که هیچ کس را جرئت نزدیک شدن به وی نبود. لحظاتی بعد جیغهای دلخراش دختر در حالی خاموش شد که پیکر غرق در خون وی کنار خیابان افتاد و خون زیادی درون جوی حاشیه خیابان سرازیر شد. ضارب خشمگین که با رفتار دهشتناک خود ولوله عجیبی توام با ترس و وحشت به راه انداخته بود، کارد خون آلود را کنار پیکر نیمه جان دختر انداخت و از مقابل چشمان حیرت زده رهگذران و کسبه محل گریخت. طولی نکشید که نیروهای امدادی و پلیس از راه رسیدند اما دختر مذکور با ۲۰ ضربه کارد به قتل رسیده بود. بنابر گزارش روزنامه خراسان عقربههای ساعت نهم آذر به ۲۰ شب رسیده بودند که توقف خودروی حامل قاضی ویژه قتل عمد در محل وقوع جنایت به همهمهها و حدس و گمانهای تجمع کنندگان اطراف جسد پایان داد و نیروهای انتظامی تلاش کردند تا افراد زیادی را متفرق کنند که به اطراف جسد حلقه زده بودند و نگران و مضطرب درباره این جنایت آشکار سخن میگفتند. دقایقی بعد تحقیقات میدانی قاضی دکتر صادق صفری در حالی آغاز شد که برخی از شاهدان عینی ضارب را جوانی حدود ۲۲ ساله معرفی کردند. کارد خون آلود برای انجام آزمایشهای تخصصی تحویل عوامل بررسی صحنه جرم شد و بررسیهای جنایی با اظهار نظر دکتر رضازاده (پزشک قانونی) مبنی بر این که حدود ۲ ساعت از وقوع جنایت میگذرد در حالی ادامه یافت که مشخص شد دختر ۱۷ ساله «زینب- الف» نام داشت و به خاطر اختلافات خانوادگی با نامزدش هدف ضربات کارد وی قرار گرفته است. در همین حال برادر مقتول به صحنه جنایت وارد شد و «احمد- ح» را قاتل خواهرش معرفی کرد. او به قاضی صفری گفت: خواهرم حدود ۸ ماه قبل به عقد احمد در آمد ولی نامزد خواهرم به وعدهها و قول و قرارهایش برای پرداخت ۳۰ میلیون تومان شیربها به خانواده عروس عمل نکرد. قرار بود او برای خواهرم طلا بخرد و مجلس جشن برگزار کند. با وجود این هیچ کدام از توافقهای خانوادگی را جدی نگرفت و فقط امروز و فردا میکرد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان با لو رفتن هویت ضارب بیدرنگ گروهی از کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورات محرمانه و راهنماییهای تجربی قاضی ویژه قتل عمد مشهد راهی محل سکونت پدر احمد (متهم فراری) شدند که در همان نزدیکی زندگی میکرد اما کسی در حیاط را باز نکرد؛ به همین دلیل کارآگاهان در حضور مقام قضایی و با گشودن قفلها در حالی وارد منزل مذکور شدند که لکههایی از خون روی پلههای ساختمان سه طبقه تا پشت بام وجود داشت اما هیچ کس در منزل نبود؛ بنابراین فرضیه فرار متهم به همراه خانوادهاش قوت گرفت و بدین ترتیب رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری وارد مرحله جدیدی شد. از سوی دیگر بررسیهای نامحسوس کارآگاهان که با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده به مرحله عملیاتی رسیده بود، نشان از خروج «احمد- ح» به خارج از مشهد داشت؛ به همین دلیل احتمال خروج وی از کشور در حالی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت که متهم به قتل نیز همانند خانواده مقتول تبعه کشور افغانستان بود. بنابراین قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستور ارسال مشخصات و تصاویر متهم به همه مراکز انتظامی و مرزبانی را صادر کرد اما طولی نکشید که ردزنیهای اطلاعاتی به نتیجه رسید و مشخص شد که احمد به شهرستان پیشوا گریخته است.
همزمان با شناسایی مخفیگاه متهم به قتل فراری بیدرنگ هماهنگیهای قضایی صورت گرفت و بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان ورزیده دایره اداره جنایی که برای انجام عملیات محرمانه دیگری در تهران به سر میبردند، عازم پیشوا شدند و روز گذشته در یک عملیات ضربتی متهم و پدر و مادرش را در منزل یکی از بستگانشان به دام انداختند. متهم به قتل بعد از انتقال به مقر انتظامی در پیشوا به قتل نامزدش در منطقه گلشهر مشهد اعتراف کرد و در بازجوییهای مقدماتی گفت با نامزدم در محل قبلی سکونت آنها آشنا شدم و به طور سنتی پای سفره عقد نشستیم اما خیلی زود اختلافات بین ما شروع شد به طوری که دیگر نامزدم به من محل نمیگذاشت و حتی پاسخم را نمیداد این اختلافات در حالی به اوج رسید که رابطه ما به شدت کمرنگ شده بود و او حتی نام مرا از گوشی تلفن خودش حذف کرد. من هم که از رفتارهای عجیب نامزدم بسیار عصبانی بودم او را زیر نظر گرفتم چرا که در یک کارگاه خیاطی در همان منطقه مشغول کار بود تا اینکه بالاخره عصر پنج شنبه هنگامی که از خیاطی به خانه باز میگشت کارد آشپزخانه را برداشتم و او را در حاشیه خیابان هدف ضربات کارد قرار دادم و سپس به تهران گریختم. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان تحقیقات درباره ابعاد دیگر این جنایت وحشتناک همزمان با انتقال متهم به مشهد و با دستورات ویژه مقام قضایی توسط سروان منفرد (افسر پرونده) ادامه خواهد یافت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 317
ضربالمثلهای اشتباه، بلای جان ادبیات فارسی
گفتوگوی خراسان با دکتر امیر الهامی، پژوهشگر ادبی و استاد زبان و ادبیات فارسی درباره رواج معانی ناصواب ضربالمثلها میان عموم مردم
محمد بهبودی نیا - calture@khorasannews.com
در گفتوگوهای روزانه ما فارسیزبانان، ضربالمثل جایگاه ویژهای دارد، اما گاهی ما از ضربالمثلی در گفتارمان یاری میجوییم که شاید معنی آن را ندانیم و درباره ریشه و خاستگاه آن بیخبر باشیم. در هر زبان و جامعهای نداشتن آگاهی در برخی از موارد باعث به کار بردن شکلهای اشتباه برخی ضربالمثلها میشود. دراینباره با دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی و مجری کارشناس تعدادی از برنامههای ادبی صداوسیما گفتوگو کردهایم.
بگوییم «ملانقطی»، نگوییم «ملا لغتی»
دکتر الهامی گفت: در طول تاریخ، زبان در حوزه ادبیات گاهی با جلوههای گوناگون خود ظاهر شده است، به همین دلیل ساختار تلفظ ما از ضربالمثل و عبارتها در برخی موارد شکل دیگری به خود گرفته و ما امروز، شاهد رواج نوع اشتباه این ضربالمثلها و تعابیر در گفتار و نوشتار هستیم. بهعنوانمثال در گذشته زمانی که جملات را مینوشتند، نقطه نمیگذاشتند (بسیاری از نسخههای خطی که بازمانده روزگار کهن است مؤید این ادعاست) درنتیجه در آن روزگار اگر کسی به علت کمسوادی و پایین بودن دقت، میپرسید نقطههای این نوشته کجاست به او میگفتند تو چقدر «ملانقطی» هستی. به این معنی که «چرا در جملات تو این قدر دنبال نقطهها میگردی؟» این بیان براثر گذشت زمان به تعبیر «ملالغتی» تغییر شکل یافته درصورتیکه ما در زبان فارسی هیچ تعبیری به نام ملا لغتی نداریم.
«بادمجان بم آفت ندارد» یا «بادمجان بد آفت ندارد»
وی در تشریح یکی دیگر از اشتباهات رایج عموم مردم جامعه در به کار بستن ضربالمثلها گفت: همه ما این جمله را شنیدهایم «بادمجان بم آفت ندارد» باید بگوییم که این تعبیر هم اشتباه است. اول این که شهر «بم» در کرمان به کاشت و برداشت بادمجان، مشهور نیست که به دلیل این شهرت، تعابیری اینچنینی برای آن به کار ببریم. دوم این که اگر به کارکرد این ضربالمثل دقت کنیم به این حقیقت دست مییابیم که این مثل را زمانی به کار میبرند که فردی دچار سانحهای میشود و در مقام خطاب به خود و نه به دیگری این ضربالمثل را به کار میبرد. در همین گفتوگوها اگر دقت کنید طرف مقابل، بلافاصله به فردی که این ضربالمثل را به کار میبرد، میگوید «نفرمایید خواهش میکنم». درنتیجه باید به این نکته دقت کرد که اگر قرار باشد بادمجان بم، بادمجان خوبی باشد طبیعی است که نباید به آن آفت بزند، پس این بیان نادرست است. شکل درست این ضربالمثل این است که بگوییم «بادمجان بد، آفت ندارد» یعنی وقتی کسی با سانحهای روبهرو میشود باید بگوید «بادمجان بد آفت ندارد» یعنی بادمجان بد خودش خراب است و آفت به آن کارگر نیست. در یکی از شعرها همتراز با این معنا آمده است «سیل، از کشور ویرانه تهیدست رود/ باده با مردم غافل، چه تواند کردن»
نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم مگس دهم!
این پژوهشگر ادبی افزود: یکی از ضربالمثلهای دیگر که با کلمهای اشتباه میان مردم رایج شده، این است که «نه خودخورم نه کس دهم / گنده کنم به سگ دهم» در رد این ضربالمثل باید بگوییم که سگ، گنده خوار نیست و دیگر این که قافیه این بیت هم اگر «سگ» را به کار ببریم، نادرست است. این جا کلمه سگ، جایگزین کلمه «مگس» شده، پس باید بگوییم «نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم، مگس دهم». مگس موجودی است که چیزهایی را میخورد که میگندد.
معنی نازکنارنجی چیست؟
دکتر الهامی تصریح کرد: درباره عبارت «نازکنارنجی» بسیاری از هم روزگاران ما نارنجی را در ذهن خود به معنی رنگ نارنجی به شمار میآورند، اما در این صورت باید پرسید خب معنی این عبارت چیست؟ در اصل معنی نارنجی (نا، رنجی) به معنی فردی که رنجی ندیده است به کار میرود. «نا» را در این ضربالمثل، نای نفیکننده میگویند. در شعر فارسی نیز کلماتی ازایندست وجود دارد. بهعنوانمثال، در یکی از شعرها آمده است «نقاش چیرهدست است آن نا، خدایترس/ عنقا ندیده صورت عنقا همی کند»
نگوییم «پول علف خرس نیست»
الهامی تصریح کرد: همچنین میان مردم، رایج است که میگویند «پول، علف خرس نیست» درصورتیکه این اشتباه است، زیرا خرس علف نمیخورد، باید بگوییم «پول علف هرز نیست».
سینجیم کردن یا سین جین کردن؟
وی در تشریح کاربرد اشتباه عبارت «سیم جین کردن» و «جدوآباد» گفت: در زبان فارسی اصطلاحی بهصورت «سیم جیم کردن» به معنی پاییدن، مراقبت کردن، مجازاً به معنی بازخواست کردن، مواخذه کردن و استنطاق وجود دارد که کاربرد درست آن «سین جیم» است. همچنین بهجای «جدّ و آباء» معمولاً جدوآباد میگویند که اشتباه است. جدّ به معنی پدربزرگ و آباء هم به معنی پدران است، ترکیب جدّ و آباء به معنی پدران است. در یکی از موردهای دیگر میگویند «ساعت خواب» درصورتیکه باید بگوییم «صحت خواب» یعنی این که این خواب برای شما صحت داشته باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.