لنگستون هیوز
رویاها
برای رویاپردازها
دستنیافتنیاند
همچنانکه ترانهها
برای ترانهخوانها.
شب تاریک و آهن سرد
بر تعدادی از سرزمینها
چیره میشود
اما رویا
بازخواهد گشت
و ترانه
قفس خود را در هم میشکند
شعر دوم:
تنها از سکوت تو
پیش از آنکه سخنی بگویی
هر آن چه را که باید
درمییابم
بیآن که واژهای از تو بشنوم
در سکوتت
هر نغمهای که آرزو میکنم
به گوش میرسد.