پروژه برقی سازی خط آهن مشهد- تهران بعد از کشوقوس هفت ساله در تأمین اعتبار بناست با فاینانس 1.8 میلیارد دلاری چین اجرایی شود اما بعدازاین که اواخر سال گذشته دولت ایران سهم خود را در این فاینانس تأمین کرد، مقرر شد طرف چینی ضمانت نامه فاینانس را صادر کند و در بهار عملیات اجرایی این پروژه آغاز شود اما بعد از گذشت حدود هشت ماه از واریز سهم 10 هزار میلیاردی ایران در این پروژه طرف چینی هنوز ضمانت نامه لازم را نداده و عملیات اجرایی این پروژه معطل صدور ضمانت نامه توسط پکن است.به گزارش خراسان رضوی، سابقه پروژه برقی سازی خط آهن مشهد- تهران به دولت هشتم بازمیگردد؛ در بهمن سال 90 عملیات اجرایی آن رسماً کلید خورد؛ اما بنا به اذعان مدیران راهآهن این پروژه به دلیل نبود اعتبارات راکد ماند. در نهایت بهمن 94 رئیسجمهور عملیات اجرایی برقی سازی خط آهن مشهد - تهران را مجدد کلید زد؛ اما بازهم خبری از عملیات اجرایی نشد. اردیبهشت سال گذشته مدیرعامل راهآهن کمبود اعتبار را دلیل اجرایی نشدن این پروژه بیان کرد و از سرمایهگذاری 1.7 میلیارد دلاری چین در این پروژه خبر داد. مرداد سال گذشته قرارداد، نهایی و بنا شد بعدازاین که دولت ایران سهم 15 درصدی خود را در پروژه پرداخت کند، طرف چینی عملیات اجرایی برقی سازی خط آهن مشهد - تهران را کلید بزند. بعد از کشوقوسهای فراوان دولت توانست سهم 10 هزارمیلیاردی خود (15 درصد) در این پروژه را در اسفند 96 تأمین کند.اردیبهشت امسال مدیرعامل راهآهن از قطعیت شروع برقی سازی خط آهن مشهد -تهران در بهار امسال خبر داد؛ اما بعد از گذشت هفته اول خرداد خبری از عملیات اجرایی این پروژه نشد. همان وقت معاون راهآهن در گفت و گو با خراسان رضوی دلیل آن را وجود برخی مشکلات در ضمانتنامه طرف چینی بیان و اظهار کرد: تا دو هفته دیگر ضمانتنامه صادر خواهد شد.حالا بعد از گذشت هشت ماه از واریز سهم ایران در این پروژه طرف چینی هنوز ضمانتنامهای صادر نکرده است و خبری از عملیاتی شدن این پروژه که هفت سالگی کلنگ زنی خود را طی میکند، نیست.مدیرکل راهآهن خراسان در گفت و گو با خراسان رضوی در این باره اظهار کرد: مطالعات این پروژه در حال انجام است و تا زمانی که طرف چینی ضمانتنامه لازم را ارائه ندهد، برقی سازی این خط وارد مرحله تازه نخواهد شد.محمدهادی ضیایی مهر در پاسخ به این که چرا این پروژه بعد از چندین سال هنوز در مرحله مطالعات است؟ افزود: درست است که مطالعات این پروژه از چند سال پیش شروع شده، اما بحث مطالعات عملیاتی مانند مطالعات زیرساختها و مواردی از این قبیل همچنان در حال انجام است؛ اما این را که چرا این پروژه وارد فاز عملیاتی نشده یا چرا طرف چینی ضمانتنامه صادر نکرده است باید از مدیران راهآهن در تهران پیگیری کرد.
در مراحل صدور است!
معاون فنی و زیر بنایی راهآهن که پیشازاین، خبر از صدور ضمانتنامه توسط چینیها تا پایان خرداد داده بود، در گفت و گو با خراسان رضوی در این باره اظهار کرد: هنوز هیچ ضمانتنامهای از طرف چینی ارائه نشده است و هر بار از آنها میپرسیم پاسخ میدهند؛«در مراحل صدور است».مازیار یزدانی دلیل این تأخیر را اینگونه توضیح داد: طرف چینی هنگام صدور ضمانتنامه قبلی، شروطی را در آن گنجانده بود که ما این شروط را بههیچوجه قبول نداشتیم به همین دلیل ضمانتنامه به کشور چین برگشت داده شد. ازآن جاییکه سیستم کشور چین نیز مانند کشور ما یک سیستم دولتی است، طرف چینی مدعی است سیکل صدور ضمانتنامه جدید باید دوباره همه مراحل قبل را طی کند که مقداری زمانبر خواهد بود.وی با تکرار این که مطالعات اجرای این پروژه مانند مطالعه خطوط انتقال و مسائل زیربنایی در حال انجام است، افزود: مطالعات اجرایی پروژه روند کندی را طی میکند و طبق برنامهریزی پیش نمیرود. از سویی تا زمانی که ضمانتنامه صادر نشود و طرف چینی در کشور حاضر نشود عملیات اجرایی پروژه را نمیتوان آغاز کرد.معاون راهآهن درباره امکان همکاری نکردن طرف چینی در این پروژه به دلیل نگرانی از تحریمهای دولت آمریکا نیز گفت: این موضوع منتفی است زیرا رئیسجمهور چین در دیدار با رئیسجمهور ایران این موضوع را به صراحت اعلام کرد که این پروژه را بهصورت کامل انجام خواهند داد و اصلاً بحث تحریمها در خصوص این پروژه مطرح نیست. اگرچه استاندار در نشست خبری خود در 28 مرداد بابت تأخیر در انجام این پروژه از مردم عذرخواهی کرد؛ اما رئیس مجمع نمایندگان استان در مجلس کمکاری طرف چینی در انجام پروژههای اینچنینی در کشور را مسبوق به سابقه میداند.حمید بنایی در گفت و گو با خراسان رضوی ضمن گلایه از تأخیر و عملیاتی نشدن پروژه برقی سازی خط آهن مشهد- تهران بیان کرد: متأسفانه چینیها در انجام تعهدات خود سابقه خوبی ندارند. به همین دلیل دولت باید در عقد قرارداد با چینیها دقت نظر بیشتری به خرج دهد.
از طریق مجلس پیگیر تاخیر هستیم
وی افزود: در جلسه اخیر کمیسیون عمران مجلس موضوع توسعه شبکه ریلی کشور با حضور وزیر راه و شهرسازی مورد بررسی قرار گرفت و پروژه برقی سازی خط آهن مشهد - تهران نیز یکی از موضوعات مطروحه در این جلسه بود. دولت خود نیز علاقهمند است که این پروژه هرچه سریعتر به سرانجام برسد و در حال پیگیری آن است.وی تأکید کرد: مجمع نمایندگان استان بهصورت جدی پروژههای ریلی استان به خصوص برقی سازی خط آهن مشهد- تهران را از طریق کمیسیون عمران مجلس و وزارت راه و شهرسازی پیگیری می کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خاطراتش پر است از اتفاقات عجیب و ترفندهایی که چند و چون آنها را در زمره اسرار حرفهایاش می داند. برای من و شمایی که تصویر و تصورمان از شعبدهباز دیوید کاپرفیلد و هودینی و کریس انجل است؛ دیدن یک نسخه وطنی خارج از هیجان و ماجرا نیست. بهروز کریمی 63 ساله را مشتاقان این حوزه به عنوان پدر شعبده بازی ایران میشناسند که با نام هنری «پرستیو» فعالیت میکند، او نزدیک به پنج دهه است که شعبده بازی را به عنوان شغل و هنر خود انتخاب کرده است و در این مسیر توانسته از رتبه دوم جهانی در رشته کمدی و در جشنواره شعبده بازان جهان (سوئیس- سال 70) تا فرصت ملاقات با برجستهترین شعبده بازان جهان را کسب کند. او در این سالها عمدتا شعبده هایش را بدون ابزار و با چاشنی خنده اجرا می کند و عقیده دارد، ایرانی ها به سرگرمی و خنده نیاز دارند و هنرمندی که بتواند فرصت این دو را برای آنها فراهم کند، راهش را درست طی کرده است. حضور این شعبده باز معروف در مشهد بهانهای بود برای گفت وگو با او و سرک کشیدن میان راز و رمزهای حرفهای اش.
شعبده بازی در ایران در حاشیه قرار دارد
آغاز صحبتمان با کریمی در خصوص وضعیت این حرفه عجیب و جذاب در کشورمان و همچنین قیاسی با اوضاع آن در دیگر کشورهاست. او در این باره میگوید: شعبده بازی در کشورهای دیگر دنیا اوضاع و احوال بهتری دارد و استقبال بیشتری از آن صورت میگیرد. اغلب شعبدهبازان ماهر نمایشهای مستمری دارند اما در ایران شعبده در حاشیه قرار گرفته و در واقع عمدتا اجرای شعبده بخشی از یک برنامه و جُنگ مفرح است. در حالی که در کشورهای دیگر شعبدهباز به تنهایی روی صحنه میرود و برنامههای مستقل و پرمخاطبی اجرا میکند. او در عین حال تاکید میکند: خوشبختانه در تمام این سالها مانعی برای اجرای برنامههای شعبدهام نبوده و اگر کسی می گوید مانعی وجود دارد، حتما قصد شایعهسازی دارد. طی این سالها مجال تربیت شاگردان زیادی را داشتهام و از بابت آن خوشحالم.کریمی مولف چندین کتاب در زمینه هنر خود است و ترجمه کتاب «رازهای هودینی» را نیز به کارنامه اش افزوده است، میپرسیم چرا در کنار شعبده سراغ نویسندگی و ترجمه رفته است؟ در جواب بیان میکند: هرکسی اگر بخواهد در هر شغلی موفق باشد، ابتدا باید به تحصیل بپردازد. یکی از شعارهای من در آموزشگاه این است که اگر می خواهید یک شعبده باز خوب شوید اول درس بخوانید. دوست داشتم منابع مطالعاتی کافی در حوزه مورد علاقه من وجود داشته باشد. این هم کمک میکند تا مردم با هنر شعبده بیشتر آشنا شوند و هم شعبدهبازان جوان، منابعی برای مطالعه بیشتر داشته باشند.
از اجرای شعبده در رادیو تا شعبدهبازی برای نابینایان
این شعبده باز مدعی است که در تمام این سال ها سعی کرده تا از کسی الگو نگیرد و خودش باشد البته الگو گیری در هر زمینه ای را امری اجتناب ناپذیر می داند ولی تاکید میکند که نباید به عادت تبدیل شود. وی در این خصوص می گوید: اگر اجراهایم ضعیف از کار در بیایند، با چندین بار تکرار روی صحنه سعی میکنم به مهارت برسم. در رشتههای مختلف هنری تقلید وجود دارد. مثلا در موسیقی سبک و سیاق کار یک خواننده، توسط همکارش شبیه سازی می شود، در شعبده هم این اتفاق زیاد رخ می دهد اما چقدر خوب است شعبدهبازان وطنی، کارشان رنگ و بوی ایرانی داشته باشد. من دو سه گزینه برای خودم انتخاب کرده ام که با دیگر شعبدهبازان دنیا، متفاوت است. البته آنها هم برای خودشان ایده های خوبی دارند. یکی از کارهایی که سعی کرده ام به ثمر برسد، اجرای شعبده برای نابینایان بوده است. یا این که از طریق رادیو شعبده بازی کردهام و مخاطبان هم لذت بردهاند. یکی از جملات آنها که من را سر ذوق می آورد این است که ؛«کریمی چقدر خوشگل اجرا کردی» و این حمایتها به دل من می نشیند.
شعبده بازی بدون ابزار و به مدد تجربه
کریمی حدود 28 سال است که بدون ابزار کار می کند. او با تاکید بر این که مردم ایران به خنده نیاز دارند، یادآور می شود: ابزار من، همان تجربه است حتما نباید لیوان مخصوص در دست داشته باشیم. ابزار یک روزی از بین می رود اما آن چیزی که در ذهنم دارم همیشه محفوظ می ماند و هرروز می توانم آن را تقویت کنم. این که از ابزار استفاده نمی کنم کار را برایم مشکل نمی کند. من سعی کرده ام کارهایم با چاشنی خنده باشد و فقط هیجان را به تماشاچی تزریق نکنم.
شعبده بازهایی از روستاهای خراسان
این شعبدهباز حرفهای در ادامه از رونق گرفتن این هنر نسبت به سال های دورتر می گوید و می افزاید: خوشبختانه این روزها شعبده بازها در کشورمان خوب کار می کنند. زمانی در کل کشور 5 یا 6 شعبده باز بودند اما هم اکنون حتی در روستاهای خراسان نیز افراد مشتاق به شعبده بازی داریم که اجراهای موفقی دارند.وی تاکید میکند: شعبده بازی می تواند در کارش موفق باشد که راستگو و صادق باشد و روابط عمومی خوبی داشته باشد و به دیگر همکارانش احترام بگذارد. مردم وقتی یک شعبده باز را می بینند فکر می کنند آدم عجیبی است اما این تصور غلطی است او فقط مهارت و هنری دارد که به کمک آن شما را سرگرم و شاد می کند.از کریمی میپرسیم آیا با بزرگ ترین ترس شعبدهبازها که سوتی دادن و لو رفتن حقههایشان است، مواجه شده یا نه؛ در جواب می گوید: برای من هم تا به حال پیش آمده که در حین اجرا سوتی بدهم. اما خوشبختانه توانسته ام آن را به خوبی جمع کنم. هرکسی در هر حرفه ای ممکن است در اصطلاح سوتی بدهد ولی اگر بتواند اشتباهش را طوری جمع کند که مخاطب متوجه نشود، هنر کرده است. سوتی اجتناب ناپذیر است اما فرد نباید خودش را ببازد. من در این نوع موارد، اغلب ترفندهایی را با اجرایم تلفیق می کنم که انگار باید این اتفاق می افتاده است. طوری که تماشاگر می گوید چقدر جالب من فکر می کردم قرار است اتفاق دیگری بیفتد اما چیز جالب تری پیش آمد.
گفتند چون شعبده باز هستی؛ پس دزدی کردی
پدر شعبده بازی ایران جایی میان صحبت هایش به اتفاقاتی اشاره می کند که در این سال ها برایش خاطره شده و می گوید: قبل از انقلاب در تئاتری کار می کردم. یک روز وسیله ای سرقت شد و سارق را پیدا نمی کردند. در نهایت گفتند این شعبده باز را بگیرید و توجیه شان این بود که تنها کسی هستم که به مدد مهارتم می توانسته سرقت را انجام دهد و کسی متوجه نشود. خلاصه من را به کلانتری بردند و آن جا برای این که آبروی خودم را حفظ کنم، خیلی مقاومت کردم تا این که خبر رسید سارق اصلی پیدا شده است. خلاصه از این جنس حاشیهها کم نبوده، جالب است بدانید بعضیها حتی سراغم میآیند و به من می گویند که برایمان دعا بنویس. فکر می کنند من دعانویسم و ورد می دانم.
بهروز هندی
کریمی ادامه می دهد: در سریال «هوشیار و بیدار» با آقای علیرضا خمسه همراه بودم، قسمت هایی از این اثر برای کودکان بود. باید کاری می کردم که جذابیت داشته باشد و در نهایت تصمیم گرفتم به شکل یک شخصیت اهل هند دربیایم و اتفاقا آن قدر کار موفق از آب درآمد که هنوز بعد از 30 سال من را با همان نقش هندی می شناسند و بعضی مخاطبان در خیابان مرا «بهروز هندی» خطاب می کنند.وی ادامه میدهد: حتی یک بار پروازی به مقصد هند داشتم که در آن، زنده یاد ناصر ملک مطیعی با من همسفر بود. او به من گفت: بالاخره راه دیار خودت را پیش گرفتی؟(با خنده) می خواهم بگویم اینقدر این کار تاثیر گذار بود که در ذهن مخاطب ماندگار شد.کریمی بهترین شعبده اش را «هیپنوتیزم» می داند و می افزاید: کار سختی است اما خودم دوست دارم، مردم هم دوست دارند و می خندند و چه بهتر از این؟او اذعان می کند که این شغل کفاف زندگی و معاش او را میدهد، چون به آن عشق می ورزد و با آن زندگی می کند.
ایتالیایی ها در پیروزی ام سهیم شدند
وی در پایان از دیدارش با معروف ترین شعبده بازهای دنیا برایمان میگوید: در سال 71 تمام شعبده بازهای مطرح دنیا در جشنواره ای در سوئیس حضور داشتند و از قضا من هم از ایران شرکت کرده بودم. خوب به یاد دارم در آن جشنواره «دیوید کاپرفیلد» با هواپیمای شخصی خودش حضور یافته بود. برای من دیدن برجسته ترین چهره های این هنر جالب بود و برای آن ها نیز ملاقات با شعبده بازی از ایران. کریمی ادامه می دهد: قرار بود از طریق وزارت کشور ورودی من پرداخت شود و مبلغ ناچیزی بود که پرداخت نکردند و من را در لیست انتظار گذاشته بودند تا اگر کسی نیامد من جایگزین شوم. از قضا از کشور ژاپن یک کمدین حضور نیافت و چون رشته من «منتال مجیک» بود، جایگزین او شدم و توانستم مقام دوم را کسب کنم. من تنها ایرانی شرکت کننده بودم. اما از کشورهای دیگر هرکسی مقام می آورد دورش حلقه می زدند و عکس یادگاری می گرفتند. زمانی که اسم من خوانده شد، تمام افرادی که از ایتالیا آمده بودند؛ دور من جمع شدند و گفتند: ما همه ایرانی هستیم و این مهربانی آنها برای من خیلی جالب بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه خانواده و مشاوره
شاید شما هم از آن دسته پدر و مادرهایی باشید که هنوز فرزندشان، یک درخواست را برای بار دوم به زبان نیاورده، به آن پاسخ می دهند. به طور مثال، به محض درخواست بچه برای خوردن بستنی برایش آن را می خرند، اگر از لباسی خوشش بیاید امکان ندارد که دست خالی از مغازه بیرون بروند و اگر بخواهد که او را به پارک ببرند، همان لحظه لباس می پوشند و راهی پارک می شوند. با این حال، نتایج یک تحقیق جدید روان شناسی نشان می دهد که نباید به همه خواسته های کودکان به محض مطرح شدن، پاسخ داد. در ادامه این مطلب، علاوه بر نتایج این تحقیق به راه های آموزش صبر به کودکان هم اشاره خواهیم کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با توجه به الزاماتی که تبصره 20 قانون بودجه امسال برای کاهش هزینه های قوه مجریه مشخص کرده، یک مقام مسئول با ارسال ابلاغیه ای به همه اعضای کابینه از آن ها خواسته است ظرف یک ماه آینده زمینه های کاهش هزینه های مجموعه خود در اموری مثل برگزاری همایش، هزینه های مصرفی و ملزومات اداری، سفرهای خارجی و ماموریت اداری داخلی را شناسایی و گزارش آن را به سازمان برنامه و بودجه ارائه کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در میان تمام نقشهایی که با بازیگری زندهیاد، استاد عزتا... انتظامی در حافظه تاریخی مردم ما باقی ماندهاست، «خان والا» یا «خان مظفر»، در سریال به یاد ماندنی «هزاردستان»، اثر زندهیاد علی حاتمی، جایگاه ویژهای دارد؛ پیرمردی با چهرهای مرموز که پشت پرده وقایع بسیاری است و به نوعی، هسته مرکزی تشکیلاتی محسوب میشود که همه مقدرات سیاسی و اجتماعی را در دست دارد و مدیریت میکند. بسیاری معتقدند که شخصیت «خان مظفر» در ذهن زندهیاد علی حاتمی، در واقع تداعی شخصیت عبدالحسین میرزا فرمانفرماست؛ فرزند شانزدهمین پسر عباس میرزا و نبیره فتحعلیشاه قاجار. آنچه احتمال این تطبیق را تقویت میکند، شباهت ظاهری «خان مظفر» با چهره فرمانفرماست. نام عبدالحسینمیرزا در تاریخ معاصر ایران، به عنوان چهرهای انگلوفیل و مورد توجه دولت استعماری بریتانیا شهرت داشت و البته، شخصیت او، با آنچه زندهیاد حاتمی تصویر کردهاست، تفاوت فراوانی دارد. در میان فرزندان او، شاید نصرتالدوله فیروز، وزیر مالیه پهلوی اول و یکی از اطرافیان رضاخان و کمککنندگان به وی در رسیدن به قدرت، بیشتر از دیگران معروف باشد؛ سیاستمداری که مدتی بعد گرفتار غضب رضاشاه شد و پس از تبعید به سمنان، او را سر به نیست کردند! مریم فیروز، همسر نورالدین کیانوری، از سران حزب توده نیز، دختر فرمانفرما بود. افزون بر اینها، عبدالحسینخان، خواهری به نام نجمالسلطنه داشت که دو یادگار از خود به جا گذاشت؛ بیمارستان «نجمیه» تهران و فرزندی به نام دکتر محمد مصدق. عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، با وجود شهرت و اعتباری که در تاریخ معاصر دارد، کمتر شناخته شده است و حتی بسیاری از علاقهمندان به تاریخ، کمتر درباره او میدانند؛ مردی که باید او را در ردیف مهم ترین افراد مورد اعتماد استعمار انگلیس قرار داد.
یک شازده بااصالت!
عبدالحسین میرزا در سال 1231 هـ.ش، در تهران متولد شد. پدرش شاهزاده فیروز میرزا فرمانفرما، برادر کوچک تر محمدشاه قاجار و فرزند عباسمیرزا نایبالسلطنه بود. عبدالحسینمیرزا از طرف مادری هم نبیره فتحعلیشاه محسوب میشد؛ چرا که مادرش هُماخانم، دختر سی و هفتمین پسر فتحعلیشاه، یعنی بهاءالدوله بود. به این ترتیب، باید عبدالحسین را یک قاجار تمام عیار و اصیل نامید! دوران کودکی وی مانند دیگر شازدههای قجری نگذشت. معمولاً رسم بر این بود که پسران خاندان قاجار را پس از فراگیری ادبیات فارسی، عربی و اندکی تعالیم دینی، به تیراندازی و شکار میفرستادند و سپس، به فراخور استعدادشان، به شغلی درباری میگماردند. اما برای عبدالحسینمیرزا، معلم سرخانه آوردند و او، پس از فراگیری ادبیات و عربی، پیش از دیگر شازدههای قجری، به مدرسه نظام رفت و زیر نظر استادان اتریشی به فراگیری فنون نظامی پرداخت. در همین دوره بود که عبدالحسینمیرزا، زبان فرانسوی را به کمال فرا گرفت و در سال 1265، در 34 سالگی، فرمانده نظامیان آذربایجان شد.
یک سال بعد، یکی از افسران انگلیسی که تازه با او آشنا شده بود، دربارهاش نوشت: «مردی است باریک اندام، با قدی کمتر از حد متوسط و تا حدی نزدیکبین ... به طور کلی، به عنوان یک ایرانی، آدم خیلی مطلعی است.» در همین ایام است که عبدالحسینمیرزا با دختر مظفرالدینمیرزای ولیعهد و مظفرالدینشاه بعدی، ازدواج کرد و به مقام صندوقداری وی رسید. سه سال بعد از آن، حدود سال 1269، عبدالحسینخان به جای برادرش، والی کرمان و فرمانفرمای این خطه شد و به این ترتیب، لقب فرمانفرما را از پدر و برادرش به ارث برد.
ماجراهای کرمان
عبدالحسینمیرزا در ابتدا چندان مایل به پذیرش والی گری کرمان نبود؛ شرایط اقلیمی این منطقه، با آذربایجان تفاوت اساسی داشت. اما به تدریج دوستانی پیدا کرد؛ دوستانی که برخی از آن ها با جریاناتی مانند بابیه که در آن زمان به دلیل سرکوب شدید دولت و نفرت عمومی جامعه، به صورت زیرزمینی فعالیت میکردند، سر و سِرّی داشتند. یکی از این افراد که خانوادهاش مورد توجه فرمانفرمای جوان قرار گرفت، میرزا آقاخان کرمانی، منورالفکر بابی و داماد میرزا یحیی صبح ازل، سرکرده جماعت بابیِ ازلی بود. عبدالحسینمیرزا، دیوان اشعار وی را به طبع رساند و ارتباط محکمی با خانواده وی برقرار کرد. فرمانفرما، تا سال 1272هـ.ش در کرمان ماند. در همین دوره بود که ارتباط جدی و مستحکمی میان او و انگلیسیها برقرار شد.
عزیز دل انگلیسیها
نخستین کسی که فرمانفرما را برای انگلیسیها کشف کرد، سروان پی.ام سایکس یا همان پرسی سایکس معروف بود. تلاقی دوران حکومت فرمانفرما با دوره کنسولگری سایکس در کرمان، باعث آشنایی این دو نفر شد. البته سایکس پیش از رسیدن به مقام کنسولگری، در کسوت افسر سوارهنظام بریتانیا و هنگام سفر به هند از طریق ایران، در کرمان با فرمانفرما دیدار کرده و از مهماننوازی او بهرهمند شده بود. روابط میان سایکس و فرمانفرما، خیلی زود از حالت رسمی خارج و به رفاقتی پایدار تبدیل شد. سایکس در گزارشی به مورتیمر دوراند، وزیرمختار انگلیس در تهران، نوشت: «فقط کافی بود که من خواستههایم را به آن ها اظهار کنم تا آن ها را انجام بدهند و این در حالی بود که دوستی حضرت والا با دولت پادشاهی بریتانیا چنان آشکار بود که تمام مقامات منطقه و رؤسای محلی، هنگامی که به کرمان وارد میشدند، بلااستثنا به دیدن من میآمدند و به من میگفتند که به آن ها دستور داده شده با من ملاقات کنند.» دوراند نیز در گزارشی خطاب به وزیر خارجه وقت انگلیس، سالیسبوری، نوشت:«فرمانفرما در حال حاضر روابطی کاملاً دوستانه با ما دارد و تحت نفوذ ماست.» این دوستی زمانی به کار بریتانیا آمد که قرار شد حدود مرزی هند و ایران در منطقه بلوچستان، توسط گروهی انگلیسی تعیین شود. در سایه رفاقت فرمانفرما، والی کرمان و بلوچستان، کار تعیین حدود، تنها یک ماه طول کشید و انگلیسیها برای تعیین مرز، خودشان بریدند و دوختند! فرمانفرما در همین دوره، مبالغ معتنابهی پول را در سهام قرضه دولت انگلیس سرمایهگذاری کرده بود. نظر بسیار موافق انگلیسیها به او از یک سو و رابطه نسبی و سببیاش با مظفرالدینشاه، از سوی دیگر، باعث شد در سال 1275 و بلافاصله پس از آغاز سلطنت مظفرالدینشاه، به عنوان وزیر جنگ منصوب شود. گزارشهای سفارت بریتانیا در تهران، فرمانفرما و مخبرالدوله، وزیر داخله، را «بهترین دو دوست ما در ایران» توصیف میکرد. با این حال، یک سال بعد، فرمانفرما در مسابقه دسیسهچینی درباریان شکست خورد و با تهمت تلاش برای ضربه زدن به سلطنت، به بغداد تبعید شد و مدتی بعد، سر از مصر درآورد.
شنا روی موج مشروطه
انگلیسیها از انقلاب مشروطه حمایت میکردند. دلیل این موضوع، نفوذ روسها در دربار و به ویژه در میان اطرافیان ولیعهد، محمدعلی میرزا بود. فرمانفرما نیز، همسو با دولت انگلیس، به حمایت از مشروطه پرداخت و در نخستین کابینه دولت مشروطه، یعنی کابینه موقت میرزا سلطانعلیخان وزیر افخم، وزیر مالیه شد. حمایت عبدالحسینمیرزا از مشروطه، مانع از آن نشد که پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر، به او سِمَتی اعطا نشود؛ او در این دوره نیز، مسئولیت وزارت داخله را داشت!
مردی برای تمام فصول
سیاست فرمانفرما، در دو دوره استبداد و مشروطه، مصداق «هم از توبره و هم از آخور خوردن» بود. او به خوبی میتوانست در موقعیتهای مختلف، شرایط را با میل خود تطبیق دهد. فرمانفرما در دوران جنگ جهانی اول، در قامت طرفدار متفقین و دشمن آلمان و عثمانی، دو کشوری که مورد توجه ملیون و دموکراتهای مجلس بودند، ظاهر شد و مورد حمایت کامل روسیه تزاری و انگلیس قرار گرفت؛ دو کشوری که هفت سال پیش از وقوع جنگ، بر اساس یک قرارداد دو طرفه، ایران را تقسیم کرده بودند! در این دوره، فرمانفرما به صورت ماهانه از دو سفارت روس و انگلیس پول میگرفت تا بتواند آن را خرج مقابله با دشمنانی کند که درصدد ساقط کردن وی بودند. حمایت بریتانیا از وی تا آنجا پیش رفت که سفیر انگلیس در دیدار با احمدشاه به وی اعلام کرد که اگر کابینهای بدون حضور فرمانفرما تشکیل شود، نشانه دشمنی آشکار دولت ایران با انگلیس است! بریتانیا حتی غرامت آسیبهایی را که در جریان حمله عثمانیها به املاک فرمانفرما وارد شده بود، پرداخت کرد. همین حمایتها باعث شد که فرمانفرما، در زمستان سال 1294، طعم نخست وزیری را بچشد و برای نخستین بار به این مقام، در سیاهترین دوره تاریخ ایران، دست پیدا کند. اما او میدانست که این دولت، مستعجل است و هر آن، امکان دارد که مقام نخست وزیری از وی گرفته شود؛ به همین دلیل با بریتانیا و روسیه به توافق رسید تا در صورتی که مجبور به فرار شود، ماهانه مبلغ مناسبی پول برای اقامت وی در اروپا پرداخت کنند؛ این مبلغ 400 پوند تعیین شد؛ اما انگلیسیها به او گفتند اگر فرار نکند، میتواند سالانه 3600 پوند کمک از سفارت این کشور در تهران دریافت کند. دولت فرمانفرما زیاد دوام نیاورد. او استعفا کرد و بلافاصله، با فشار انگلیس، به عنوان والی فارس و مناطق جنوب، انتخاب شد.
روزهای پایانی شازده
کودتای سوم اسفند 1299، موسوم به کودتای سیاه، یکی از برهه های حساس در تاریخ معاصر ایران است. تصمیم قطعی انگلیس برای جایگزین کردن دودمان قاجار، با دودمانی جدید که بتواند بهتر منافع این دولت استعماری را تأمین کند، باعث شد که با رهبری سیاسی سیدضیاءالدین طباطبایی و فرماندهی نظامی رضاخان میرپنج، کودتایی برای در اختیار گرفتن حکومت مرکزی شکل بگیرد. این نخستین بار بود که در ایران، کودتا با شیوه نوین اتفاق میافتاد. پس از اشغال تهران توسط رضاخان، تعداد زیادی از رجال سنتی قاجار که همه صاحب اراضی و اموال فراوان بودند، بازداشت شدند و انگلیسیها، کوچک ترین واکنشی به این اقدام نشان ندادند. یکی از بازداشت شدگان، فرمانفرما بود. چند روز بعد، با هدیه سنگینی که او به عنوان فدیه جان خود و دو فرزندش به سیدضیاء و رضاخان پرداخت کرد، از مرگ نجات یافت و آزاد شد. از آن پس، فرزندانش به جای او در فعالیتهای سیاسی حضور پیدا کردند. فرمانفرما در 30 آبان 1318، در حالی که 87 سال از عمرش میگذشت و از هشت بار ازدواجش، صاحب 36 فرزند بود، در باغ ییلاقی خود در شمیران درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مدفون شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته رئیس جمهور نشستی 3 ساعته با حدود 40 اقتصاددان برگزار کرد. نشستی که اگرچه خبر رسمی منتشر شده توسط نهاد ریاست جمهوری از آن، صرفا به چند جمله کلی از روحانی محدود شده است، اما اظهارنظر چند اقتصاددان حاضر در جلسه نشان می دهد که نشستی جدی بوده است و اقتصاددانان انتقادهای خود را به صورت صریح مطرح کرده اند و روحانی پاسخ داده است اگر چه برخی حاضران پاسخ های روحانی را تکرار همان سخنرانی های علنی او دانستند. غایبان و حاضران جلسه هم خبرساز بودند. از جمله غیبت اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، که ریاست شورای اقتصاد، ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی و برخی مسئولیت های هماهنگ کننده در تیم اقتصادی دولت را دارد و غیبت مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور که پیشتر خبرهای غیررسمی درباره استعفای وی مطرح شده بود قابل توجه بود. رئیس جمهور در جلسه با اقتصاددانان ضمن اشاره به این که دولت طرح های گسترده ای برای مقابله با جنگ روانی دشمن دارد گفت: این دوران به رغم دشواری های آن، سپری خواهد شد و با برنامه ریزی های دقیقی که انجام شده، آمریکا در بلند مدت قادر نیست به سیاست های ضدایرانی خود ادامه دهد.رئیس جمهور تصریح کرد: در تمام دوره فعالیت پنج ساله دولت، پیوسته هفته ای دو جلسه اقتصادی با مسئولان، مدیران و مشاوران اقتصادی داشته ام و در این دولت ، هیچ تصمیمی بدون مشورت با کارشناسان اتخاذ نشده است.
طرح های گسترده دولت برای مقابله با جنگ روانی
رئیس جمهور با بیان این که باید امید در جامعه و سرمایه اجتماعی را بیش از پیش تقویت کنیم، به جنگ روانی و اقتصادی دشمنان علیه ملت ایران اشاره و تصریح کرد: ما در شرایط بحرانی نیستیم اما شرایط، عادی نیز نیست و در تصمیم گیری ها و اعلام مواضع و دیدگاه ها، باید این شرایط مورد توجه باشد و در کنار ابراز نگرانی های به حق ، برای رفع این نگرانی ها نیز راه حل و پیشنهادات عملیاتی ارائه شود. دکتر روحانی با تاکید بر این که مردم و به ویژه صاحبان درآمدهای ثابت در شرایط کنونی با مشکل معیشت مواجه اند، گفت: دولت طرح های گسترده ای برای مقابله با جنگ روانی و اقتصادی دشمنان و رفع مشکلات دارد اما در عین حال اقتصاد کشور از گذشته با بیماری های مزمنی مواجه بوده که بروز برخی مشکلات و مسائل، باعث می شود تا عوارض آن بیماری های مزمن، تشدید و آثارش بیشتر در جامعه لمس شود.رئیس جمهور با اشاره به دستاوردهای دولت در عرصه کاستن از نرخ تورم ، ایجاد رشد اقتصادی و برچیدن موسسات اعتباری غیرمجاز، گفت: طی فعالیت دولت یازدهم علت کاهش تورم ، انضباط مالی دولت بود و ما در هیچ شرایطی و به رغم تحمل سختی ها، خلق پول یا استقراض از بانک مرکزی نکردیم. دکتر روحانی تاکید کرد: دولت هم اکنون نیز به گونه ای برنامه ریزی کرده است که حتی در شرایط سخت تر هیچ مشکلی در تامین کالاهای اساسی نخواهد داشت.
اقتصاد با بگیر و ببند درست نمی شود اما...
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سخنان یکی از اقتصاددانان حاضر در جلسه گفت:کلیت این حرف درست است که اقتصاد با بگیر و ببند درست نمی شود اما ما گاهی با مواردی مواجه می شویم که تاسف آور است و باعث می شود که نتوانیم صرفا مقررات و معیارهای اقتصادی را در این موارد حاکم کنیم. گاهی شاهدیم فردی تولید را به این بهانه که مواد اولیه و قطعه ندارد، متوقف کرده و حال آن که در بازرسی از انبارهای آن متوجه می شویم برای ماه ها مواد اولیه و قطعه دارد و صرفا به دنبال سود بیشتر در آینده ، فعالیت تولیدی را متوقف کرده است.
رئیس جمهور تندترین انتقادات را شنید
درباره این جلسه، سیدمحمد صادق الحسینی از اقتصاددانان جوان کشور هم نوشت: غالب افراد از منتقدان سیاست های دولت بودند و انتقادات تندی هم مطرح شد. انتقادهایی که آقای روحانی برخی را وارد و برخی را ناوارد خواند. به گزارش اقتصادآنلاین، نکته مهم شنیدن تندترین انتقادات توسط رئیس جمهور به مدت دو ساعت و توضیح محدودیت های فعلی به حضار بود.
بخشی از صحبت های رئیس جمهور قانع کننده بود
همچنین توکلی، عضو اقتصاددان مجمع تشخیص که در این جلسه حضور داشت ضمن موثر دانستن این جلسه میگوید بعضی از صحبتهای رئیسجمهوری از منطق قانعکننده برخوردار بوده است. براساس گفتههای احمد توکلی در این جلسه حدود 40 اقتصاددان حضور داشتهاند که 16 تا 17 نفر از آن ها نظرات خود را مطرح کردهاند. البته نکته مورد توجه در این میان حضور نداشتن اسحاق جهانگیری در این جلسه بود. وی در گفت وگو با اعتماد آنلاین گفت: بعضی از صحبتها از منطق قانعکننده برخوردار بود؛ برخی هم منطقی بود اما قانعکننده نبود.
شنیده های غیر رسمی از جلسه رسمی
درباره جزئیات این جلسه خبرگزاری فارس هم به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد که اکثر اقتصاددانان حاضر از طیف نهادگرایان بوده اند. به گفته این منبع آگاه، این جلسات استمرار خواهد داشت. خبرگزاری مهر هم در گزارشی نوشت: آنهایی که در جلسه حاضر بودند به دلایلی حاضر نشدند نتایج جلسه را به صورت رسمی اعلام کنند، اما از یک رفتار رئیس جمهور کمی مکدر شده بودند و آن هم این که احساس شان این بود که رئیس جمهور آمده است تا حرفهای خودش را بزند و در نهایت از آنها بخواهد ملاحظاتی را در تحلیلهای رسانهای خود رعایت کنند.
فرا خبر
حاضران و غایبان خبرساز جلسه اقتصاددانان و روحانی
همچنین گفتنی است مدیریت این جلسه با علی ربیعی بود و از طرف دولت محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، عبدالناصر همتی و محمد نهاوندیان در این جلسه حضور داشتند. در این جلسه اقتصاددانان مشهوری همچون، حسین عبده تبریزی، تیمور رحمانی، احمد توکلی، محسن رنانی، سید فرشاد فاطمی، سعید لیلاز، سیدعلی مدنیزاده (اقتصاددان برتر جوان کشور در سال 96) و کامران ندری حضور داشتند. اما ظاهرا مسعود نیلی، مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور که چندی است از دولت فاصله گرفته، حضور نداشته است. علاوه بر این فرشاد مومنی، عباس شاکری و حسین راغفر به عنوان سه اقتصاددان شاخص نهادگرا که در راس فهرست امضاکنندگان دو نامه اخیر این طیف به رئیس جمهور هستند، نیز در جلسه حضور نداشتند. گفتنی است پیش از این سه نامه سرگشاده از سوی اقتصاددانان ارائه شده بود که یکی از آن ها مورداشاره رهبری هم قرار گرفت و ایشان خواستار استفاده از این نظرات شدند. نوبخت رئیس سازمان برنامه هم پیش تر جلسه ای برگزار کرده بود که مورداستقبال قرار نگرفت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- ظاهرا همه راه ها بر بقای آقای شهردار پایتخت در صندلی ساختمان بهشت بسته است و نظر معاونت حقوقی رئیس جمهور که آخرین تیر ترکش حامیان ماندن شهردار بود، نیز راه به جایی نبرد و حکم بر وداع شهردار بازنشسته داد. معاون حقوقی رئیس جمهور حتی هم تراز بودن جایگاه شهردار تهران با مقامات را نیز رد کرد: «در اصلاحیه قانون که مقامات موضوع بندهای (الف)، (ب) و (ج) را مستثنا از شمول ممنوعیت ذکر کرده است برخلاف حکم تبصره (۱) قبل از اصلاح و در مقام بیان عبارت «و هم ترازان آن ها» حذف شده است؛ از این رو در مواردی که شهردار یک کلانشهر هم تراز با مقام موضوع بند (ج) نیز باشد، چون مقامات هم تراز مستثنا نشدهاند، مشمول حکم ممنوعیت موضوع قانون هستند.»
الهام فخاری، عضو شورای شهر نیز دیروز از قطعی شدن رفتن افشانی شهردار تهران سخن به میان آورد: « افشانی بازنشسته است و مطابق قانون باید در مهلت قانونی از خدمت کناره گیری کند.
وی در خصوص سرنوشت شهردار تهران به فارس گفت: محمد علی افشانی شهردار تهران مشمول قانون منع به کارگیری بازنشستگان است. »
در همین حال و در شرایطی که برخی فقط شعار جوان گرایی می دهند، تعدادی از نمایندگان تهران و اعضای شورا به دنبال راهی برای ابقای افشانی هستند.
محمود صادقی نماینده تهران در مجلس از جلسه پریشب این دو گروه با هم خبر می دهد و می گوید: «اتفاق نظر حضار بر این بود که شهردار تهران با توجه به شرایط موجود شهرداری ابقا شود و اکثر اعضای شورای شهر تهران هم با این نظر موافق هستند. راه حلی که پیشنهاد شد این بود که طرح دوفوریتی داده شود و دسته ای از مسئولان از اجرای این قانون مستثنا شوند از جمله شهرداران کلان شهرها حداقل در تهران و بعضی دیگر از پست ها.»
سخنگوی شورای شهر نیز به همین موضوع اشاره کرده و از پیشنهاد ارائه طرح دو فوریتی اصلاح مصوبه "منع به کارگیری" سخن می گوید تا شاید امکان حفظ شهردار فعلی پایتخت در شهرداری فراهم شود.
عارف: نماینده شهرداری در مجلس ضعیف عمل کرد
دکتر عارف رئیس مجمع نمایندگان تهران در مجلس اما مقصر این ماجراها را نماینده شهرداری در مجلس دانسته که چرا درزمان تصویب این قانون از جایگاه شهردار تهران دفاع نکرده است: «نماینده شهرداری در مجلس در زمان بررسی قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان ضعیف عمل کرد، وی می توانست اعلام کند شهردار تهران قانون خاص دارد و هم تراز با وزیران است.»
او همچنین گفته است: «فضای خانه ملت برای اصلاح این قانون فعلا آماده نیست و باید ازطریق تعامل با اداره کل قوانین مجلس در قالب تشکیل کمیته ای پیشنهادهای مطرح شده را پیگیری کرد»
به نظر می رسد با تکاپویی که برخی از این آقایان برای بقای یک بازنشسته در مسئولیت اش دارند ، این سوال به ذهن می رسد پس آن جوان گرایی که شعارش را می دادید کجاست؟ واقعا مگر قحطی مدیر و شهردار و نماینده است که این میزان از یک قانون برآشفته ایم؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برنامه «نود» جزو معدود برنامههای تلویزیونی است که سالهاست روی آنتن میرود. ایدههای جدیدی که عادل فردوسیپور همیشه در ذهن دارد، پرداختن به مسائل مهم در زمینه فوتبال، گفتوگوهای شفاف با مهمانان برنامه و عواملی شبیه اینها باعث شده فردوسیپور همچنان بعد از گذشت 19 سال، ستاره تلویزیون باشد و مخاطبان زیادی به تماشای برنامه او بنشینند. اما متاسفانه به تازگی عادل فردوسیپور روشی در پیش گرفته که این برنامه درگیر حواشی مختلفی شده است، حواشی که غیر ورزشی هستند، به موضوعات برنامه ارتباطی ندارند و در نهایت مخاطبان برنامه و مردم را قربانی خواهند کرد. جنجال تازه مربوط به پخش نشدن برنامه «نود» به علت پخش مسابقات لیگ ملتهای اروپا و صحبتهای ابهامبرانگیز عادل فردوسیپور در این باره است.
ماجرا از کجا شروع شد؟
در حالی که دوشنبه هفته گذشته، عادل فردوسیپور وعده پخش برنامه را در هفته پیش رو داده بود، روز جمعه 20 مهرماه، خبرها حاکی از این موضوع بود که برنامه «نود» دوشنبه 23 مهرماه پخش نخواهد شد و علاقه مندان به فوتبال به جای آن میتوانند شاهد مسابقه دو تیم انگلیس و اسپانیا در چارچوب رقابتهای لیگ ملتهای اروپا باشند. بلافاصله برخی رسانهها دستبهکار شدند و درباره تصمیم پنهان مدیران شبکه سه برای حذف فردوسیپور، جوسازی کردند. در حالی که پخش برنامه «نود» به خاطر تعطیلی مسابقات لیگ برتر در این هفته، آنچنان موضوعیتی نداشت. به علاوه همراه با «نود»، چهار برنامه دیگر شبانگاهی شبکه سه نیز در این هفته از کنداکتور حذف شد تا فوتبالدوستان بتوانند مسابقات جذاب لیگ ملتهای اروپا را تماشا کنند. با این حال، داستانسرایی برخی رسانهها در این باره ابهاماتی را در ذهن مردم ایجاد کرد. در ادامه فردوسیپور نیز در مصاحبهای، از علت این اتفاق اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: در تدارک پخش برنامه است و امیدوار است این برنامه پخش شود. این در حالی بود که او از جلسه هفته گذشته مدیران گروههای مختلف شبکه سه خبر داشت و میدانست خروجی این تصمیم، حذف قطعی پنج برنامه شبانگاهی در این هفته است. صحبتهای عادل بیش از پیش به ابهامات و حواشی دامن زد و مردم منتظر بودند ببینند چه سرنوشتی در انتظار برنامه «نود» خواهد بود.
چرا فوتبالها به شبکه ورزش نرفت؟
بالاخره بعد از این ماجراها، مرتضی میرباقری معاون سیمای رسانه ملی به صحبتهای عادل فردوسیپور واکنش نشان داد و در انتقاد از رفتار او این اتفاق را کاملاً طبیعی دانست و گفت: «بهترین برنامهسازان و مجریان دنیا میدانند که باید به سیاستهای رسانهای که سال ها برای آنها سرمایهگذاری کرده و این افراد را به اوج رسانده است، پایبند بمانند و این مسئله طبیعی است.» او همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا بازی انگلیس و اسپانیا از شبکه ورزش پخش نشد، توضیح داد که مردم سراسر ایران امکان تماشای فوتبال از شبکه ورزش را ندارند اما دسترسی به شبکه سه برای همه وجود دارد.
حاشیههایی که تنها ضرر است
مجری و تهیهکننده باسابقه «نود» با این مصاحبه، به وادی پا گذاشته که همه را متضرر خواهد کرد. بدون تردید این قبیل حاشیهسازیها برای «نود» نه به نفع فوتبال است، نه عادل، نه تلویزیون و نه مخاطبان. به ویژه آن که عادل فردوسیپور سابقه حاشیهسازیهای مشابه را هم دارد. مانند ماجرایی که درباره حضور کارلوس پویول تابستان امسال در برنامه «2018» به وجود آورد. در آن زمان وقتی نتوانست مجوز حضور پویول را بگیرد، جلوی دوربین آمد و حسابی غرغر کرد! که مسابقه ایران و اسپانیا به کام خودش و مخاطبان نیز تلخ شد. بدون شک اولین کسی که از این حاشیهها ضرر میکند، خود عادل فردوسیپور است. او هیچ جایی بهتر از صداوسیما برای فعالیت پیدا نخواهد کرد، زیرا هم از مخاطبان میلیونی برخوردار است و هم بدون دردسرهای احتمالی قضایی، کارش را انجام میدهد. میدانید که طبق قوانین جدید، همه تلویزیونهای اینترنتی تحت نظارت رسمی صداوسیما هستند و بدون موافقت رسانه ملی، هیچ کس قادر به اجرا یا برنامهسازی در این اپلیکیشنها نیست. مانند ماجرای حذف آزاده صمدی از «زابیواکا» که همه در جریان هستید. از طرفی روش حاشیهسازی که فردوسیپور در پیش گرفته است، به «نود» به عنوان برند ورزشی تلویزیون آسیب وارد میکند و در صورت ادامه این جنگ، دادگاهی که در «نود» برای اهالی بعضاً متخلف فوتبال به راه افتاده، با مشکل مواجه خواهد شد. در نهایت اگر کار به جاهای باریک نیز برسد، مخاطبان را از تماشای برنامه جذاب و مهم «نود» محروم خواهد کرد. چیزی که هیچ کس، نه عادل، نه مدیران تلویزیون، نه مخاطبان و نه اهالی فوتبال نمیخواهند. بهتر بود عادل فردوسیپور که در 19 سال گذشته با قدرت روی آنتن بوده، یک هفته برنامه نداشتن را تحمل میکرد و حاشیهسازی نمیکرد؛ حاشیههایی که به نفع هیچ کس نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرزانه ناصری- پیوند ایران و زبان فارسی دیرپاست. نفوذپذیری و شیرینی زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و همین ویژگی هاست که آن را به فراسوی مرزهای کشور برده و نویسندگان، شاعران و حتی آهنگ سازهایی را در چهارگوشه دنیا تحت تاثیر خود قرار داده است. در گفت و گویی با احسان رضایی روزنامه نگار و منتقد ادبی درباره الهام بخشی زبان فارسی به شاعران و نویسنده های خارجی، متوجه تعداد بالای نویسندگان خارجی که از ادبیات و زبان فارسی الهام گرفته اند، شدیم. این روزنامه نگار و منتقد ادبی قرار است از این به بعد یک شنبه شب ها در فصل جدید برنامه «کتاب باز» درباره ادبیات به خصوص در حوزه رمان و داستان حرف بزند. او می گوید صحبت درباره تعداد نویسنده هایی که زبان فارسی بر بخشی از آثار آن ها تاثیر گذاشته یا به ایران و زبان فارسی علاقه مند هستند، گزارش مفصلی لازم دارد که ما در این جا به بخش کوتاهی از آن ها اشاره می کنیم و در بخش دوم ، پرسش و پاسخ سایت Quora درباره زبان فارسی و واکنش خارجی زبان ها به آن را خواهید خواند.
ایرانی نیستم اما ایران و زبان فارسی را دوست دارم
لئو تولستوی نویسنده نامدار روسی، کتابی به نام «محدوده مطالب خواندنی» دارد. او در این مجموعه، پیشنهادهای خواندنی از آثار ادبی کوتاه و برجسته دنیا را جمع آوری کرده است و پیشنهاد می کند که مخاطبانش هر روز بخشی از آن را بخوانند. جالب این که بسیاری از حکایت های این کتاب نویسنده «جنگ و صلح»، حکایت هایی از متون فارسی است.
آندره ژید نویسنده دیگری است که دلباخته زبان فارسی است. تاثیر حافظ بر او و علاقه ژید به فارسی باعث شد او در آثارش ارجاعات بسیاری به زبان فارسی داشته باشد. کتاب « آندره ژید و ادبیات فارسی» به نویسندگی دکتر حسن هنرمندی، کتابی است که به تاثیر ادبیات فارسی بر تکامل اندیشه و قلم آندره ژید فرانسوی می پردازد.
آگاتا کریستی نویسنده رمان های جنایی و کارآگاهی که به «ملکه جنایت» نیز معروف است، سه بار به ایران آمده. یکی از داستان های آگاتا کریستی «خانه ای در شیراز» نام دارد که به بررسی رویداد مرموزی در شهر شیراز می پردازد. آگاتا کریستی در زندگی نامه اش درباره شهر شیراز و زیباییهای آن نوشته است :« خوب یادم است که شیراز چقدر قشنگ بود. باغهای شیراز مثل یک زمرد سبز خالص بودند که رگههایی از خاکستری و قهوه ای را در خود جای داده بودند. شیراز یک زمرد سبز زیباست».
ادبیات جنایی با خلق شرلوک هلمز جان گرفت و آرتور کانن دویل نویسنده اسکاتلندی این اثر، بخش بزرگی از شهرت خود را به داستان های شرلوک هلمز بدهکار است. دویل که پزشک ارتش نیز بوده است، در شکل گیری شخصیت دکتر واتسن، دستیار و گاهی راوی قصه های شرلوک هلمز، اشاره هایی به ایران دارد. این شخصیت پزشک جنگی ارتش بریتانیاست که به جنگ افغانستان اعزام می شود و به همین دلیل اطلاعاتی از ایران دارد و در قسمت هایی از داستان، بخشی از آن اطلاعات را بروز می دهد.
خورخه لوییس بورخس نویسنده معروف آرژانتینی و آمریکای لاتین هم یکی از دلشدگان زبان فارسی است. بورخس در بخشی از کتاب «رز زرد» که مجموعه اشعار اوست، درباره عطار سخن می گوید. البته او در کتاب های دیگر خود درباره خیام و قصه های هزار و یک شب نیز می گوید. او یکی از شخصیت هایی است که از دوردست ترین موقعیت جغرافیایی به ایران، به زبان فارسی علاقه مند است.
شاید در نگاه اول به عنوان کتاب «نامه های ایرانی»، نویسنده آن را هم اهل ایران بدانید اما این طور نیست. شارل دو مونتسکیو متفکر و نویسنده فرانسوی این کتاب را نوشته است. او این کتاب را از زبان دو ایرانی به نام های «ازبک» و «ریکا» نوشته است که در مدت سفر خود به اروپا، مدت زمان طولانی را در فرانسه ساکن هستند.
زبان فارسی شبیه زبان عشق است
سایت Quora یک وب سایت پرسش و پاسخ است که در آن کاربران سوالات خود را مطرح می کنند یا به سوالات دیگر پاسخ می دهند. کاربران در این سایت، می توانند به سوالات مطرح شده پاسخ دهند یا سوال های جدید خود را با کاربران و متخصصان هر حوزه که در این سایت حضور دارند، به اشتراک بگذارند. یکی از سوال های مطرح شده در این سایت این است: «زبان فارسی به گوش یک خارجی چگونه است؟» نظراتی که در جواب این پست مطرح شد، جالب است. یکی از کاربران توییتر فارسی، بخشی از این نظرات را به فارسی ترجمه کرده و در صفحه خود قرار داده است که در ادامه می خوانید.
Lara Novakov: زیبا به نظر میآید. یک همکلاسی نیمهایرانی دارم که به طور معمول با مادرش فارسی صحبت میکند. من همیشه آن شیطانی هستم که خودم را میکشم تا به صحبتهایشان گوش بدهم چرا که به نظر، آهنگین و احساسی میآید.
Usama Ahmad : پدربزرگ مادری من به فارسی صحبت میکرد و مینوشت. او فارسی را «فرانسه آسیا» مینامید و همچنین آن را زبان «شاهان» میخواند چرا که فارسی، زبانی شاهانه برای آن ها بهشمار می رود.
Johnny Zhivago: فارسی و فرانسه آواهای شبیه به هم دارند و هر دو زبانهایی زیبایند.
Ian Da Silvaاز دانشگاه تگزاس: برای پاسخ دادن به این پرسش، ۳۰ دقیقه بیبیسی فارسی را روشن کردم تا به صدای این زبان گوش بدهم. زیبا به نظر میآید. بسیار ظریف، شیرین و سیال است. نه مانند عربی از گلو میآید و نه مانند هندی تودماغی است.
Pathak (هندی میداند): زبان بیگانه ای به نظر نمیآید و آشنا به نظر میرسد. زبان ما به شدت تحت نفوذ فارسی بوده و تعداد بسیار زیادی وام واژه فارسی در هندی وجود دارد.
korkmaz (ترکی و انگلیسی میداند): واقعاً فارسی را دوست دارم و می خواهم آن را یاد بگیرم. ایران برای ترک هایی مانند من مهم است. نقشی که یونان باستان برای اروپا دارد، ایران برای ترکیه دارد. فارسی، آهنگین و شسته و رفته به نظر میآید. به ویژه، موسیقی سنتی ایرانی عالی است.
Enna (صربستان): بسیار رمانتیک به نظر میآید و من برنامه دارم آن را درآینده همراه با روسی و یونانی یاد بگیرم. فردی را درصربستان دیدم که ۱۰ زبان میدانست و به من گفت که در میان همه آن ها، فارسی را بیشتر از همه دوست دارد چرا که بسیار شاعرانه است. به من گفت باید آن را یادبگیری.
Fabio: در یککلام، عاشقانه. پیراسته، موزیکال و ماساژدهنده تارهای صوتی است.
نظرات کاربران فارسی در واکنش به این نظرات درباره زبان فارسی جالب است. آن ها هم تجربه هایی از خاطرات شیرین زبان فارسی را به اشتراک گذاشته اند.
-«منم یه بار با دوستم صحبت می کردم. یه آمریکایی رد می شد پرسید کجایی هستین؟ گفتیم ایرانی. گفت زیباست انگار که دارید شعر می خونید. می تونم یه خرده گوش کنم؟»
-«مادر من آمریکا مربی مهد کودکه. میگه مادرها دوست دارن من برای بچه هاشون شعر فارسی بخونم و یکی چون بچه هاش خیلی لالایی ایرانی مادرم را دوست داشتن، فارسی یاد گرفته و مادرم از ایران کتاب براش خرید. می گن وقتی تو حرف می زنی، آهنگ زیبایی داره و بچه ها دوست دارند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دست فروشی با مدرک دکترا!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.