«مستشارالدوله»، یکی از شاهدان وقایع روز به توپ بستن مجلس شورای ملی در تهران، در خاطرات خود مینویسد:«همین که [قزاقها] نزدیک شدند، هنگامۀ دلگدازی برپا شد که به گفتن راست نیاید. بیش از همه به دستارداران(روحانیان) پرداخته، تو گویی کینۀ همه را از ایشان باز میجستند؛ میزدند، دشنام میدادند، رخت از تن هایشان میکندند. من کنار درختی ایستاده بودم و چون مرا از شمار ایشان نمیگرفتند، کاری با من نداشتند؛ ولی از آسیبی که به آقایان میرساندند، دلم نزدیک بود بترکد. بهبهانی و طباطبایی را چندان زدند که اندازه نداشت. یکی از این رو سیلی یا مشت یا قنداق تفنگ مینواخت و آن یکی فرصت نداده، از آن رو مشت یا سیلی میخوابانید. دیدم سر برهنه آقا سیدعبدا...[بهبهانی]، در هوا این ور و آن ور میرفت. در همۀ این آسیبها تنها سخنی که از زبان اینان بیرون میآمد جمله لاالهالاا... بود.» روز دوم تیرماه سال 1287، یکی از مهم ترین وقایع تاریخ معاصر ایران رخ داد. در این روز، کلنل لیاخوف روس، به فرمان محمدعلیشاه، مجلس را به توپ بست و مشروطه را تعطیل کرد. با وجود اهمیت این واقعه و تأثیری که بر سرنوشت مردم ایران داشت، کمتر از حوادثی که در آن روز نامیمون به وقوع پیوست، سخن به میان میآید و مورخان، بعضاً، عادت کردهاند که به واقعه به توپ بستن مجلس، از دریچه وقایع بعد از آن، از جمله قیام مردم تبریز و در نهایت، فتح تهران، بنگرند و سخنی از جنایات و خون ریزیهای مستبدان، نمیگویند. با این حال، در برخی متون تاریخی و به ویژه خاطراتی که از شاهدان عینی باقی ماندهاست، میتوان وقایع تلخ آن روز را مرور کرد. سفیر وقت فرانسه در خاطراتش مینویسد:«من همانروز عصر از میدان جنگ و خیابانهای اطراف بهارستان بازدید کردم. سطح میدان بهارستان آغشته به خون بود، در برخی جاها مقدار خون به قدری زیاد بود که اگر کسی میخواست عبور کند تا مچ پا در خون فرو میرفت. کف خیابان جلو مسجد سپهسالار و خیابان ظلالسلطان و چراغبرق پر از خون بود.» تعداد کسانی که در این واقعه کشتهشدند، هیچگاه مشخص نشد. قزاقها به فرماندهی لیاخوف، آیتا...سیدجمال افجهای و کسانی را که همراه او، برای کمک به نمایندگان مجلس به سمت بهارستان میرفتند هم به گلوله بستند. نیروهای استبداد تعدادی از مشروطهخواهان را با درشکه به باغشاه منتقل کردند و افرادی مانند ملکالمتکلمین و میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل را به دستور شاه و در حضور او، خفه کردند. برخی را مانند قاضی ارداقی، ابتدا با سم مسموم کردند و سپس به فجیعترین شکل ممکن به قتل رساندند و قطعهقطعه کردند. این توحش کمسابقه چهار ساعت ادامه داشت.