




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.







ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اختلال های اینترنت را در گفت وگوی اختصاصی با وزیر ارتباطات بررسی کردیم
او وعده هایی می دهد اما دبیر سندیکای مخابرات در این مورد تردیدهایی دارد




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی-برای اولین بار ایران به همراه متحدین چینی و روس خود در عمق دریای کارائیب و در حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا دست به انجام رزمایش مشترک نظامی میزند. رزمایش مشترکی که از روز گذشته به مدت دو هفته در شمال غرب ونزوئلا آغاز شده و مورد توجه رسانهها و تحلیل گران بینالمللی قرار گرفته است. در این میان «نیکلاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا که طی سالهای اخیر در تقویت روابط با ایران از هیچ تلاشی دریغ نکرده، با استقبال از میزبانی ونزوئلا از این رزمایش بزرگ و حضور بی سابقه نظامی تهران، مسکو و پکن در بارکیسیمتو، واقع در شمال غرب این کشور و در چند ده کیلومتری مرزهای آبی ایالات متحده آمریکا را به فال نیک گرفت و آن را چالشی جدی برای آمریکا نامید. گفتنی است که این رزمایش بزرگ درست یک روز پس از اتمام رزمایش فرماندهی جنوبی آمریکا برگزار شد و نیروهای پهپادی و تکتیرانداز ایران، چین و روسیه این تمرینات نظامی را برگزار خواهند کرد. البته این تنها روسیه، چین و ایران نیستند که در این رزمایش حضور دارند و کشورهای دیگری نظیر الجزایر، بلاروس، ویتنام، هند، قزاقستان و ازبکستان نیز خود را به بارکیسیمتو رسانده و در این رزمایش نظامی بزرگ شرکت کردهاند. دراین میان اما اگرچه در این رزمایش بیش از ۱۰ کشور و تعداد قابلتوجهی از کشورهای آمریکای لاتین حضور دارند با این حال بی برو برگرد کانون اهمیت موضوع حضور ایران، روسیه و چین به عنوان مثلث کشورهایی است که صفبندی جدی در برابر ایالات متحده دارند و در ائتلاف سهگانه با تحکیم همکاریهای نظامی، امنیتی و سیاسیشان بلوک جدیدی از قدرت را در برابر رویکرد یک جانبهگرایی آمریکا و متحدانش معرفی کرده و بهدنبال تحقق مهار هژمونی آن هستند. از حیث همکاریهای نظامی این نخستینبار نیست که کشورمان با روسیه و چین اقدام به برگزاری رزمایش مشترک میکند. باید گفت اواسط زمستان سال گذشته تهران به همراه پکن و مسکو یکی از بزرگترین رزمایشهای دریایی را در قلب آبهای اقیانوس هند ترتیب دادند که مورد توجه بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان بینالمللی قرار گرفت و از آن به عنوان شکلگیری یک کمربند امنیت دریایی برای مقابله با تهدیدات فرامنطقهای یاد کردند. رزمایشی مهم که فرصتی بود برای به نمایش درآمدن بیش از پیش ظرفیتهای نظامی ایران در همکاری عملیاتی با قدرتهای بزرگ دریایی؛ قدرت نظامی که در سالهای اخیر و با حضور ناوگروههای خود در آبهای آزاد نشان داده است تا چه حد میتواند در تأمین امنیت آبهای بینالمللی نقشآفرین باشد. در همین خصوص، یکی از نکات قابل توجه در این رزمایش، بهره گیری ارتش ونزوئلا از پهپادهای «مهاجر 2 است». پهپادهایی که ویژگی خیره کننده رصد، شناسایی و حمله با قابلیت ضد تانک و ضد نفر را داراست و این روزها در این کشور آمریکای جنوبی ساخته شده و با نام «آنتونیو خوزه سوکره» شناخته میشود. در آخر اما باید گفت که جمهوری اسلامی ایران با حضور در رزمایش مشترک در آبهای ونزوئلا علاوه بر نمایان ساختن قدرت دریایی و نظامی خود، اثبات میکند که دامنه تأمین امنیت دریایی خود را تا هزاران کیلومتر دورتر از جغرافیای سرزمینی تعریف کرده و برای تأمین امنیت دریایی خود تنها به محدوده خلیجفارس اکتفا نکرده است. همچنان که امیردریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش بارها در اشاره به حضور ناوگان ایران در آبهای بینالمللی تأکید کرده دریاهای آزاد متعلق به همه کشورهاست و حضور در این دریاها بر اساس عرف بینالمللی و قوانین، حقی است که جمهوری اسلامی ایران از آن کوتاه نخواهد آمد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مغز انسان بسیار پیچیده است؛ بهرغم اینکه به کارهای روزمره پیشپاافتاده مشغول است، میتواند کنسرت بسازد، مانیفست صادر کند و برای معادلات دشوار راهحل بدهد. سرچشمه همه احساسات، رفتارها و تجربیات انسانی است و مخزن حافظه و خودآگاهی. بنابراین جای تعجب ندارد که چندوچون عملکردش، معمایی حلنشدنی و منشأ شایعات ریزودرشت باشد. یکی از گزارههای فراوانشنیدهشده درباره مغز، این ادعاست که بشر تنها از 10درصد مغزش استفاده میکند و اگر روزی به 90درصد بقیه دسترسی پیدا کند، موجودی با تواناییهای خارقالعاده خواهدشد که هیچ محدودیتی پیش پایش نخواهدبود. فرقی ندارد این ادعا را کجا و از زبان چه کسی شنیدهباشید، احتمالا ته دلتان امیدواری خوشایندی احساس کردهاید از اینکه بهطور بالقوه قادر هستید غیرممکن را ممکن کنید. در پرونده امروز ادعای استفاده 10درصدی از مغز را بررسی میکنیم و بهکمک یک متخصص علوماعصاب از زیروبم عملکرد مغز سردرمیآوریم.
راست و غلطِ مغزِ 10درصدی
ادعای بلااستفاده ماندن 90درصد ظرفیت مغز انسان چرا و چطور مطرح شد؟
«انسانها فقط از 10درصد مغز خود استفاده میکنند»؛ کسی دقیقا نمیداند این ادعا از کجا آمدهاست اما درباره ریشهاش گمانهزنیهایی شدهاست. یک نظر میگوید اولینبار روزنامهنگاری آمریکایی بهنام «لوول توماس» این ادعا را در مقدمه کتاب «آیین دوستیابی» نوشته «دیل کارنگی» مطرح کرد و باعث گسترش آن شد. توماس در مقدمهاش از «ویلیام جیمز»، روانشناس آمریکایی، نقلقولِ بدفهمیدهشدهای آوردهبود که میگفت: «یک انسان معمولی تنها از 10درصد توانایی ذهنی بالقوه خود استفاده میکند.» اما جیمز درواقع به «انرژی ذهنی بالقوه» اعتقاد داشت. او معتقد بود که ما فقط از بخش کوچکی از منابع ذهنی و جسمی خود استفاده میکنیم و هیچوقت به محدودیت 10درصدی اشارهای نکردهبود. فرضیه دیگری ادعای استفاده 10درصدی از مغز را به اینشتین نسبت میدهد که دربارهاش میگویند نبوغش را مدیون استفاده از تنها 10درصد مغزش میدانستهاست. گرچه برای این نقلقول، سند معتبری وجود ندارد. فرض سوم، «ویلدر پنفیلد» را مسئول رواج این باور میدانند. پنفیلد که جراح مغز و اعصاب سرشناسی بود، در سال 1930 ادعا کرد که «قشر خاموش» را در مغز کشف کردهاست. او در آزمایشهایش متوجه شد که ناحیه خاصی از مغز به تحریکات الکتریکی، واکنشی نشان نمیدهد پس به این نتیجه رسید که لابد کارکردی ندارد. امروزه این ناحیه را بهعنوان قشر تداعی میشناسیم که در پیچیدهترین عملکردهای ذهنی نقش دارد.
همیشه پای هالیوود درمیان است
اگر کل ماجرا صرفا یک سوءتفاهم است، پس چرا همچنان در زمانه ما ادعای استفاده 10درصدی از مغز، شنیده میشود؟ خب این ادعا یکی از گزارههای محبوب هالیوودیها و سخنرانان انگیزشی است. انگیزشیها، افراد فعال در مشاغلی مثل بازاریابی شبکهای و خلاصه همه کسانی که میخواهند دیگران را به کارهای عجیب ترغیب کنند، با مانور دادن بر این موضوع، قصد دارند به مخاطبانشان بقبولانند برای انسان هیچ محدودیتی در دستیابی به اهداف و آرزوهایش وجود ندارد، فقط کافی است تواناییاش را باور داشتهباشد و البته پکیجهای آموزشی این استادهای خودخوانده را هم بخرد تا به رویایش برسد. سخنرانان موفقیت، آگاهانه و عامدانه عوامل محدودکنندهای مثل سابقه و شرایط خانوادگی، تأثیرات دوران کودکی، ویژگیهای جسمانی و روانی، امکانات و زمان را نادیده میگیرند و تمام بار مسئولیت را به دوش انسانی میاندازند که بالقوه میتوانسته به موفقیت برسد اما با مغفول گذاشتن ظرفیت مغزش از این تکلیف جا ماندهاست. به اینترتیب گرچه حرفشان ظاهرا در ستایش انسان و قابلیتهایش است، نتیجهای که از آن میگیرند قصور شایسته سرزنش اوست؛ «90درصد ظرفیت مغز تو بلااستفاده ماندهاست، پس تو مقصر صددرصدی شرایط زندگیات هستی.» هالیوود هم از این ادعا بهخوبی بهره میگیرد، بهویژه آنکه ابزارهای فناورانه به کمکش میآیند تا بهطرزی مجابکننده نشان بدهد انسان درصورت استفاده از تمام ظرفیت مغزش، به موجودی فراتر از هر محدودیت بدل خواهدشد که هرکاری از او برمیآید. در فیلم «پدیده، Phenomenon» محصول 1966، مردی بهنام «جرج» که یک مکانیک معمولی با هوشی متوسط است، براثر رعدوبرق نیرویی عجیب بهدست میآورد. میتواند پیچیدهترین مسائل ریاضی را بهراحتی حل کند و دستهایش قدرت آهنربایی پیدا میکنند. یک جرقه، به جرج امکان میدهد به بخش بیشتری از مغزش دسترسی داشتهباشد. همین مضمون را در فیلم «نامحدود، Limitless» محصول سال 2011 هم میبینیم؛ «ادی» نویسنده بختبرگشته و ناموفقی است که استفاده از یک داروی خاص، او را به سرحد تواناییهای ذهنیاش میرساند؛ چندین زبان جدید یاد میگیرد، سر از والاستریت درمیآورد و در همه زمینههایی که میخواهد به موفقیت میرسد. «لوسی، Lucy» محصول 2014 را اگر دیدهباشید، میدانید که در آن فیلم هم قصه همین است. قدری روانگردان بهطور تصادفی وارد خون «لوسی» میشود و مرحلهبهمرحله بخش بیشتری از ظرفیت بالقوه مغز او را بالفعل میکند. لوسی درنتیجه این اتفاق دید چهاربعدی بهدست میآورد، در زمان سفر میکند، صداها را از فاصلههای بسیار دور شنود می کند و... .
مغز هیچوقت بیکار نمیماند
به اینترتیب باور استفاده 10درصدی از مغز بهتدریج تقویت میشود؛ آنقدر که براساس یک نظرسنجی در سال 2013، حدود 65درصد از آمریکاییها معتقد بودهاند که انسان تنها 10درصد مغزش را بهکار میگیرد اما همزمان با تلاشهای سخنرانان انگیزشی و دستاندرکاران هالیوود، متخصصان علوم اعصاب تلاش دارند که بگویند این ادعا صحت ندارد. «بری گوردون»، متخصص مغز و اعصاب در مصاحبهای در مجله علمی آمریکایی، توضیح میدهد که مغز تقریبا همیشه فعال است. یکی از روشهای رایج تصویربرداری مغز، بهنام «تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی» بهاختصار (fMRI)، میتواند فعالیت مغز را زمانی که انسان درحال انجام وظایف مختلف است، اندازهگیری کند. با استفاده از این روش و روشهای مشابه، محققان نشان میدهند که بیشتر ظرفیت مغز ما در غالباوقات درحال فعالیت است حتی زمانی که درحال انجام یک عمل بسیار ساده، درحال استراحت یا خواب هستیم. درصد استفاده از مغز، میزان ثابت و مشخصی نیست و در هر زمان معین از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این درصد همچنین بستگی به این دارد که شخص چه کاری انجام میدهد و به چه چیزی فکر میکند. بنابراین خبر بد اینکه ناچاریم افسانه ره صدساله موفقیت را یکشبه رفتن و یکروزه نابغه شدن را در همان سینما و کتابهای خودیاری و تدتاکهای انگیزشی رها کنیم اما خبر خوب اینکه سخت تلاش کردن همچنان جواب میدهد. در ادامه پرونده با چندوچون عملکرد مغز و تأثیر تلاش و تمرین بیشتر آشنا میشویم.
منابع این بخش از پرونده: medicalnewstoday.com، britannica.com، همشهریدانستنیها
مغز انسان ظرفیتی بیش از عملکرد روزمره دارد
گفتوگو با یک متخصص علوماعصاب که نکات قابلتاملی درباره ادعای استفاده 10درصدی از مغز مطرح میکند
دکتر «فریبا کریمزاده»، دانشآموخته علوم اعصاب، عضو هیئتعلمی «مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی» زیرمجموعه دانشگاه علومپزشکی ایران و معاونت اجرایی «بانک مغز ایران» توضیح میدهد که مغز انسان، ظرفیتی دارد بیشتر از آنچه به مصرف امور روزمره میرسد اما منظور از این حرف چیست و چه تفاوتی با ادعای استفاده 10درصدی از مغز دارد؟
علم اعصاب درباره چندوچون استفاده ما از ظرفیت مغزمان چه نظری دارد؟
شما وقتی فعالیت و مهارتی یاد میگیرید یا چیزی را بهخاطر میسپارید، یک شبکه حافظه در مغزتان شکل میگیرد که محتوی ارتباطات بین سلولهای عصبی یا همان «سیناپس» است. مثلا وقتی شروع میکنید به یادگیری دوچرخهسواری، یک مدار عصبی در مغزتان شکل میگیرد که این یادگیری را در شما پایدار نگه میدارد. در مغز ما 100میلیارد نورون یا سلول عصبی وجود دارد که بین آنها بیشمار سیناپس میتواند ایجاد شود درحالیکه یک انسان معمولی درطول زندگی، تعداد معدودی مهارت و فعالیت یاد میگیرد؛ تعداد اندکی محاسبه ریاضی انجام میدهد، شعر حفظ میکند و خاطره به یاد میسپارد. با این توضیح، میتوانیم بگوییم مغز ما ظرفیت دارد که n فعالیت یاد بگیرد اما بهدلیل عوامل محیطی محدودکننده از تمام این ظرفیت استفاده نمیکنیم. پس اگر گاهی میشنویم که شخصی برای مثال قادر است به شش زبان زنده دنیا صحبت کند، معنیاش این نیست که کاری خارقالعاده انجام داده بلکه برای یادگیری (شکلگیری مدارهای عصبی در مغز)، زمان صرف کرده و البته شرایط هم برایش مهیا بودهاست. بنابراین ظرفیت بالقوه در مغز وجود دارد اما تفاوتهای فردی بر آن تأثیرگذار است. برای مثال ممکن است مهارت واحد دوچرخهسواری در یک نفر به دو جلسه آموزش نیاز داشتهباشد و در شخصی دیگر بهدلیل ترس، توانمندی ضعیف در کنترل عضلات و ... 10 جلسه تمرین لازم داشتهباشد.
اگر ما از همه ظرفیت مغزمان استفاده نمیکنیم، چرا آسیبهای مغزی مثل سکته عملکرد ما را دچار اختلال میکنند؟ درحالیکه توقع میرود در چنین مواردی، بخش فعال آسیب ببیند و بقیه سالم بماند.
وقتی یک نفر بعد از سکته مغزی قادر به راه رفتن نیست، درواقع سیمکشی مغز به نخاع و عضلات است که قطع شده و اندامها توانایی حرکت کردن را ازدست دادهاند. همانطور که گفتیم عملکرد ما صرفا از وجود داشتن سلولهای عصبی ناشی نمیشود بلکه درنتیجه ارتباطات عصبی بین سلولهاست. فرض کنید تعداد مساوی مکعب خانهسازی در دو ظرف ریخته میشود. در یک ظرف، با مکعبها خانهای ساخته میشود. این دو ظرف، محتوای یکسانی دارند و فرقشان در چیدمان بین واحدهاست. در فرد سکتهکرده هم نورونهای عصبی وجود دارند اما ارتباط بین آنها آسیب دیده یعنی درواقع برای یک عملکرد هدفمند نشدهاند. ما نمیگوییم بخشهایی از مغز انسان بیکار و خالی افتادهاند بلکه منظورمان آن است که ترکیبات سیناپسی بالقوه بیشتری داریم نسبت به آنچه که از آن استفاده میکنیم.
ازنظر تکاملی، وجود مغزی با این ابعاد که تمام ظرفیت اش هم بهکار گرفته نمیشود، توجیهپذیر است؟ وقتی با بخش کمتر آن کارمان راه میافتد، چه نیازی بود که بهصورت کنونی تکامل پیدا کند؟
اگر قرار بود انسان صرفا از حداقلها بهرهمند باشد، مثل ردههای پایینتر در تعدادی سیستم حیاتی مثل تنفس، سیستم گردش خون، تنظیم فشارخون و ... خلاصه میشدیم اما هدف انسان این نیست که تنها زنده بماند. مرکز کنترل فعالیتهای حیاتی در مغز انسان، ازنظر ابعاد بسیار کوچک است. «هیپوتالاموس» که محل کنترل فعالیتهای فیزیولوژیک بدن مثل گرسنگی، تشنگی، فشار خون و... است، از ناخن کوچک شما بزرگتر نیست. در پیاز مغزی هم که ابعاد بسیار کوچکی دارد، تنها چند هسته کوچک به فعالیتهای فیزیولوژیک اختصاص دارد. هدف انسان، پرداختن به فعالیتهای عالی و شناختی مثل تفکر، استدلال، استنتاج و تکلم است، یعنی آنچه در دیگر جانداران وجود ندارد. برای همین است که مغز انسان هم ظرفیت بیشتری از ردههای پایینتر دارد.
با این اوصاف میشود گفت که نوابغ و مشاهیر جهان، درصد بیشتری از ظرفیت مغزشان را استفاده کردهاند؟
خیر، اختلاف بسیار ناچیز است. البته آن چه مشاهیر را از آدمهای عادی متمایز میکند، تفاوت فاحش آنها در عملکردشان است اما ازنظر استفاده از ظرفیتهای ذهنی نمیشود گفت اختلاف چشمگیری وجود دارد چون ظرفیت مغز همانطور که گفتیم بسیار بالاست و نوابغ و دانشمندانی که ما میشناسیم، صرفا در یک یا چند جنبه مشخص سرآمد بودهاند؛ مثلا موسیقیدان برجستهای را درنظر بگیرید که در کار خود فوقالعاده ماهر است اما نقاشی بلد نیست، ریاضی نمیداند و از کلی مهارت دیگر بیبهره است. به اینترتیب با توجه به میزان ظرفیتهای بهکارنرفته مغز در او، میتوانیم بگوییم که تفاوت چندانی با آدمهای عادی ندارد. با اینحال میدانیم هرچه از حواس و فعالیتهای ذهنی بیشتر استفاده کنیم، منطقه مربوط به آنها در مغز، وسعت بیشتری میگیرد. شاهد این مدعا، قویتر بودن بعضی حسها در افراد دارای معلولیت است. شاید شنیدهباشید که افراد نابینا، حس شنوایی قویتری دارند. دلیل این موضوع چیست؟ فرد نابینا چندبرابر دیگران از حس شنواییاش استفاده میکند، بههمین دلیل منطقه مربوط به شنوایی در مغز او گسترش مییابد. یک پیانیست که سرانگشتانش را زیاد بهکار میگیرد، منطقه مربوط به حس و حرکت انگشتان مغزش فعالتر است. کسی که چند زبان بلد است، منطقه بیشتری از ناحیه تکلم مغزش مشغول به فعالیت است.
ظرفیت بالای مغز و استفاده محدود ما از آن، موضوع سرزنشباری است؟ ما از روی قدرناشناسی و تنبلی همه توانمان را بهکار نمیگیریم؟
خیر. ما معتقدیم که مغزمان در هر سن و زمانی این توانایی را دارد که شبکه عصبی جدید درست کند و چیز تازهای یاد بگیریم بهشرط آنکه تمرین و ممارست داشتهباشیم اما این شرط لازم است و کافی نیست. در یادگیری، عوامل بیرونی فراوانی دخیلاند؛ علاقه، امکانات، تغذیه، استرسهای محیطی، مدتزمان صرفشده و... . درواقع همهچیز باید فراهم باشد تا انسان بتواند مهارتی را یاد بگیرد و موضوع فقط مغز نیست. من علاقه و توانایی بالقوه برای پرداختن به موسیقی را دارم اما در شرایطی بهدنیا آمدهام که امکانات لازم برای یادگیری موسیقی برایم مهیا نیست. پس اگر شانسها و موقعیتها دامنه انتخاب من را محدود میکند، معنیاش این نیست که آدم بیفایدهای هستم. ما صرفا درباره ظرفیت بالقوه مغز صحبت میکنیم و نمیگوییم که قرار است از همه ظرفیتمان استفاده کنیم. کسی که درطول مدت زندگی، دو مهارت را خوب یاد میگیرد، کسی که با مهارتش به مردم خدمت میکند و اثر خوبی از خود بهجا میگذارد، از توانش بهره خوبی بردهاست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خبر حمله به سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی در نشستی در آمریکا توسط یک مسلمان مقیم آمریکا، موجی از واکنش ها را طی ۴۸ ساعت گذشته در فضای رسانه ای جهان در پی داشته است، از واکنش های منفی سران و رسانه های کشورهای غربی تا واکنش های مثبت بسیاری از مردم و دلدادگان پیامبر اعظم(ص).
سلمان رشدی به دلیل نوشتن رمانی خیالی از پیامبر(ص) و اهانت به پیامبر اعظم مسلمانان ۲۳ سال قبل به اجماع فقهای فریقین مرتد شناخته شد. در این ۲۳ سال او به طور دایم زیر چتر امنیتی کشور غربی قرار داشت و از سوءقصدهای متعدد جان سالم به در برده بود. سوءقصد روز جمعه را میتوان جدی ترین اقدام برای هلاکت وی دانست که او را تا پای مرگ پیش برده است.
اما آن چه در این رویداد قابل تامل بود، به نظر نگارنده واکنش منفی رسانه های بین المللی بود، فارغ از این که سعی شد این سوءقصد که توسط هادی مطر ۲۴ ساله اهل فرویوی نیوجرسی و شهروند آمریکایی انجام شد، به ایران و جمهوری اسلامی نسبت داده شود اما از منظری دیگر سعی شد این اقدام، یک اقدام خشونت طلبانه علیه آزادی بیان و آزاد اندیشی بازنمایی و تصویر سازی شود. نکته قابل تامل این که گویا براساس ارزش های جهان غرب، توهین و اهانت به پیامبران الهی از موسی(ع)، عیسی (ع) و حضرت محمد(ص) که بیش از 55 درصد جمعیت جهان پیروان آنان هستند نشانه های آزادی بیان است! اما پرسش یا انکار واقعه ای همچون هولوکاست که مربوط به جامعه یهودیان و مورد استفاده یک فرقه سیاسی همچون صهیونیست هاست، مجازات های سنگینی دارد! چنان مجازاتی که حتی اندیشمندانی همچون روژه گاردی را منزوی و زندانی و چنان محروم از خدمات شهروندی میکند تا نه تنها مردم بلکه اندیشمندان نیز به خود جرئت پرداختن به آن را ندهند.
کار بدان جا می رسد که سال گذشته سازمان ملل متحد طی قطعنامهای به طور صریح مصوب می کند جامعه جهانی حق انکار هولوکاست را ندارد. براساس این قطعنامه که 21ژانویه سال 2022 به تصویب رسید «هرگونه انکار کلی یا جزئی هولوکاست بهشدت محکوم و مردود» اعلام شده است.
جالب آن جاست که همین سازمان ملل هیچ قطعنامه مشابهی درباره مجازات، رد یا محکومیت اهانت به پیامبران ادیان بزرگ ندارد. موضوعی که به نظرمی رسد سازمان کنفرانس اسلامی، مجمع تقریب مذاهب، واتیکان و... باید به آن ورود کنند.
به نظر می رسد راه کنترل خشونت علیه اهانت کنندگان به پیامبران الهی نه برخورد با مجازات کنندگان بلکه اجماع جامعه جهانی برای ممنوعیت اهانت به پیامبران ادیان الهی از حضرت ابراهیم و حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) تا زرتشت است. هیچ کسی براساس یک اجماع و هنجار جهانی نباید به خود اجازه دهد که به هجو و تمسخر پیامبران ادیان بزرگ بپردازد، اگر سازمان ملل و کشورهای داعیه دار آزادی بیان به اندازه هولوکاست برای ارزش ها و تعالیم دینداران جامعه جهانی اهمیت قائل بودند، شاید بستر بروز خشونت ها و واکنش های این چنینی که ناظر به غیریت های دینی است، شکل نمی گرفت. این روزها اگرچه باز هجمه یکجانبه علیه اسلام آغاز شده اما از واقعه حمله به سلمان رشدی شاید بتوان به عنوان فرصتی استفاده کرد که یک اجماع جهانی علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ در مجامع جهانی شکل گیرد. پیشنهاد نویسنده پیگیری قطعنامه ای در سازمان ملل متحد علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ است، قطعنامه ای که جامعه جهانی خود را متعهد به آن در ابعاد مختلف بداند. به نظر می رسد دستگاه دیپلماسی کشور نه در مقام رفتار تدافعی یا منفعلانه بلکه در برخوردی فعال باید در سطح سازمان ملل و مذاکرات با کشورهای اسلامی و فعال کردن سازوکارها در سازمان کنفرانس اسلامی و مذاکره با کشورهای دیگر که دغدغه های مذهبی دارند، موضوع قطعنامه علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ را پیگیری کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رفاقت مخاطب پسند 3 ستاره در «دوزیست»
جواد عزتی، پژمان جمشیدی و هادی حجازیفر برای اولینبار در فیلم برزو نیکنژاد با یکدیگر همبازی شدهاند


تیبو کورتوا (بلژیک) رئال مادرید
رافائل لیائو (پرتغال) آ.ث. میلان
کریستوفر انکونکو (فرانسه) لایپزیک
محمد صلاح (مصر) لیورپول
یاشوا کیمیش (آلمان) بایرن مونیخ
ریاض محرز (الجزایر) منچسترسیتی
کاسمیرو (برزیل) رئال مادرید
سون هیونگ-مین (کره جنوبی) تاتنهام
فابینیو (برزیل) لیورپول
کریم بنزما (فرانسه) رئال مادرید
ترنت الکساندر آرنولد (انگلستان) لیورپول
وینیسیوس جونیور (برزیل) رئال مادرید
برناردو سیلوا (پرتغال) منچستر سیتی
لوئیز دیاز (کلمبیا) لیورپول
روبرت لواندوفسکی (لهستان) بارسلونا
مایک منیان (فرانسه) آ.ث. میلان
هری کین (انگلستان) تاتنهام
داروین نونیز (اروگوئه) لیورپول
فیل فودن (انگلستان) منچستر سیتی
سادیو مانه (سنگال) بایرن مونیخ
سباستین هالر (ساحل عاج) بورسیا دورتموند
لوکا مودریچ (کرواسی) رئال مادرید
آنتونیو رودیگر (آلمان) رئال مادرید
کریستیانو رونالدو (پرتغال) منچستر یونایتد
کوین دی بروینه (بلژیک) منچستر سیتی
دوشان ولاهوویچ (صربستان) یوونتوس
ویرجیل فن دایک (هلند) لیورپول
ژائو کانسلو (پرتغال) منچستر سیتی
کیلیان امباپه (فرانسه) پاریسنژرمن
ارلینگ هالند (نروژ) منچستر سیتی
ویدئوی پربازدیدی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که «علی اوسیوند»، بازیگر سینما و تلویزیون در آن میگوید: «مسئله من را در گینس هم باید بنویسند... عاشق حمیرا ریاضی شدم. 9 یا 10 سال خواستگار ایشان بودم و پدرش مخالف بود و فکر میکرد مثلا خیلی قالتاقم، قیافهام غلط انداز بود و ... » حالا سوال این است که آیا از منظر روانشناسی توصیه میشود که 10 سال منتظر گرفتن جواب مثبت از خانواده دختر باشیم؟ قضاوت بر اساس ظاهر افراد درباره ویژگیهای شخصیتیاش، درست است یا نه؟
چقدر منتظر جواب مثبت در خواستگاری بمانیم؟
این که چقدر باید برای گرفتن جواب مثبت از عروس خانم صبر و اصرار کرد، موضوعی است که نمیتوان بهطور قطعی برای آن زمان اعلام کرد چراکه عوامل زیادی از قبیل تفاوتهای فردی و شخصیتی، خانوادگی و قومی، انگیزهها و بسیاری از مولفههای دیگر در آن دخیل هستند. اما واقعیت این است که هرچقدر تعداد دلایل و انگیزههای یک فرد برای تحقق این خواسته بیشتر و قویتر باشد، میتواند زمان و انرژی بیشتری را صرف رسیدن به آن کند. حال این که تا چه حد ممکن است این دلایل و انگیزهها درست یا غلط باشند خود جای بحث دارد که ما قصد پرداختن به آنها را نداریم.
شاید فقط بحث ظاهر نبوده است
بدون شک وقتی یک خانواده به خواستگار دخترشان پاسخ مثبت یا منفی میدهند، براساس یک سری دلایل و شواهد این کار را میکنند. صرفنظر از درست یا نادرست بودن این دلایل، شناخت آنها میتواند به خواستگار کمک کند تا تکلیف خود را بهتر بداند و تلاش خود را برای رفع آنها انجام دهد. هرچند آقای «اوسیوند» راجع به دلایل مخالفت خانواده همسرشان فقط بحث قضاوت ظاهری را مطرح کردند ولی ممکن است دلایل دیگری هم مزید بر علت بوده باشد، چون سوء تفاهم مربوط به غلطانداز بودن چهره طی چند برخورد حضوری و گفتوگو قابل حل است.
صبور بودن خوب است ولی سمج بودن نه
گاهی ممکن است به دلیل نداشتن شناخت کافی از خواستگار در اولین مرحله جواب منفی داده شود و این به معنای خوب نبودن خواستگار نیست. بنابراین بهتر است بهجای دلسرد شدن، تلاش لازم برای تحقق خواسته صورت گیرد. این که گفتم سمجبودن خوب نیست چون ممکن است خانواده دختر بر اثر فشارها و اصرار و واسطه و .... در معذوریت قرار گیرند وجواب مثبت بدهند ولی این احتمال هم وجود دارد که بعد از ازدواج طرف عاشق خواستگار نشود و این حس مجبور شدن همواره در ذهن خانواده دختر وجود خواهد داشت.
عواقب قضاوت خواستگار از روی ظاهر
در پایان به این نکته اشاره میکنم که قضاوتنکردن از روی ظاهر افراد علاوه بر بحث خواستگاری در همه جنبههای زندگی ما باید رعایت شود چراکه بهعنوان یک اصل دینی، اخلاقی و اجتماعی مطرح است. هرچند برخورد افراد هم تا حدود زیادی میتواند در ایجاد و تشدید این موضوع نقش داشته باشد. بنابراین زمانی که فرد به درست بودن انتخاب خود و رعایت معیارهای صحیح انتخاب همسر اطمینان دارد میتواند صبوری و تلاش لازم را بکند و در این زمینه بسته به مولفههای ذکر شده در ابتدای متن و همچنین دلایل مخالفت اولیه، زمانی را برای گرفتن جواب مثبت تعیین کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- کیفرخواست پرونده مردی که نامادری اش را به خاطر اختلاف بر سر ارثیه به قتل رسانده بود، با تایید نماینده دادستان مشهد تایید و به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، شب بیستم اسفند سال 99 بود که مرد 58 ساله وارد خیابان امامیه 13 شد. او نگاهی به اطرافش انداخت و سپس به آرامی از روی دیوار همسایه به پشت بام منزل ویلایی رفت که «زن پدرش» در آن زندگی می کرد. او به درون حیاط پرید و سپس پاورچین پاورچین به داخل زیرزمین رفت که به صورت انباری استفاده می شد. «جواد» مقداری موادمخدر صنعتی از جیبش بیرون آورد و مشغول استعمال شد. او سال ها قبل به جرم حمل موادمخدر به حبس ابد محکوم شده بود اما در سال 97 بعد از تحمل 12 سال زندان عفو شد و از زندان بیرون آمد ولی باز هم به سراغ موادمخدر صنعتی رفت و روزگار سیاه خود را باز هم روی تکرار گذاشت. حالا دیگر چیزی نداشت و همسرش نیز طلاق گرفته بود. «جواد» با زنی که او را «مادر» صدا می زد در گلبهار به زندگی ادامه داد ولی مخارج اعتیادش روز به روز بالا می رفت تا جایی که به جمع آوری ضایعات پرداخت. او روزهای تلخی را پشت سر می گذاشت تا این که در آذر سال 99 پدرش به دلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفت و او به فکر فروش منزل ارثیه ای پدرش افتاد که اکنون نامادری اش در آن خانه زندگی می کرد. همین موضوع موجب بروز اختلافاتی بین ورثه شده بود و کار به شکایت کشید و... .
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، حالا «جواد» در حالی که همچنان موادمخدر مصرف می کرد و درون زیرزمین بیدارخوابی می کشید، به روزهای تلخ گذشته خود نیز می اندیشید تا این که هوا روشن شد.
هیچ صدایی از طبقه اول ساختمان نمی آمد و مرد 58 ساله چشمانش را باز نگه داشته بود تا خوابش نبرد. صبح بود که بساطش را جمع کرد و به آرامی از زیر زمین خارج شد و به طبقه بالا رفت. او از طریق پنجره رو به بالکن که یکی از میله های فلزی آن را خارج کرده بود وارد منزل «مهری» (نامادری) شد. در این هنگام «مهری» با ایجاد سروصدای «جواد» در حالی از خواب پرید که کنار بخاری منزل به خواب رفته بود. مرد 58 ساله بلافاصله دهان نامادری اش را با دستمال بست تا سروصدا نکند اما در میان همین درگیری بود که «جواد» تیغه چاقو را بر گردن «زن پدرش» فرود آورد و سپس پیکر خون آلود او را به داخل حمام منزل کشاند تا از شر جسد رها شود اما در این هنگام صدایی ظریف از بیرون منزل شنید که نام «مهری» را بر زبان می راند! «جواد» بلافاصله از داخل اتاق و در حالی که سعی می کرد صدایش را نازک کند، پاسخ داد: «من حمام هستم!» وقتی آن زن از محل رفت، «جواد» هم سراسیمه از منزل خارج شد و به گلبهار گریخت. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، از سوی دیگر خواهر «مهری» هرچه با او تماس می گرفت کسی پاسخ تلفن را نمی داد. او که به شدت نگران شده بود، موضوع را به دیگر بستگانش اطلاع داد و بدین ترتیب دایی «مهری» برای اطلاع از وضعیت او، به منزل «مهری» آمد ولی اوضاع بسیار مشکوک بود چرا که کفش های «مهری» پشت در قرار داشت اما او در منزل را باز نمی کرد. همسایه طبقه بالا نیز گفت: چند دقیقه قبل من او را از بیرون منزل صدا زدم ولی گفت که داخل حمام است! طولی نکشید که با تماس دایی «مهری» نیروهای امدادی و پلیسی از راه رسیدند و با گشودن در منزل، با صحنه وحشتناکی روبه رو شدند؛ «مهری» زن 46 ساله به قتل رسیده بود و جسد او در حالی درون حمام منزل قرار داشت که دهانش نیز با پارچه ای بسته شده بود.
ساعتی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع قتل، ته سیگارهای تازه مصرف شده در زیرزمین منزل کشف شد و بدین ترتیب تحقیقات برای ردزنی قاتل فراری ادامه یافت. از طرف دیگر بررسی های مقام قضایی نشان داد که اختلافاتی بین مرحوم و ورثه بر سر ارثیه پدری وجود دارد که همین سرنخ مهم، کارآگاهان را به گلبهار کشاند و بدین ترتیب «جواد» در حالی دستگیر شد که نوع سیگار مصرفی او با ته سیگارهای کشف شده در محل وقوع جنایت مطابقت داشت. این مرد 58 ساله که دیگر چاره ای جز اعتراف نداشت ابتدا تلاش کرد تا ماجرای جنایت را به دفاع از خود ارتباط دهد. او که پس از مدتی تحمل زندان، مقابل قاضی دکتر صادق صفری ایستاده بود، درباره حادثه آن شب گفت: وقتی صبح به طبقه بالا رفتم ابتدا به «مهری» گفتم: «ما به تو بدی نکردیم! چرا این کار را با ما می کنی؟ چرا خانه را تخلیه نمی کنی؟» او هم که ترسیده بود با چاقو به دست به من حمله ور شد و من هم از خودم دفاع کردم!
اما در ادامه اعترافاتش گفت: وقتی چاقو را به گردن نامادری ام زدم او روی زمین افتاد و در همان حال به من گفت: مرا راحت کن! نگذار بیشتر اذیت شوم! من هم پیکر او را به درون حمام بردم و از خانه خارج شدم!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، پس از اعترافات مقرون به واقع متهم و بازسازی صحنه جنایت، تحقیقات قضایی تکمیل شد و بدین ترتیب با صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که به تایید نماینده دادستان مرکز خراسان رضوی رسیده بود، این پرونده جنایی به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا این مرد 58 ساله پای میز عدالت بنشیند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.