انتظارات فاطمه(س) از «خواص» امت اسلامی
نگاهی به محتوای اعتقادی و سیاسی برخی از فرازهای خطبه حضرت صدیقه طاهره(س) در گفتوگو با آیتا... سیداحمد حسینی خراسانی، عضو فقهای شورای نگهبان
جواد نوائیان رودسری - حضرت فاطمه(س)، طبق برخی از روایات، 75 روز پس از رحلت حضرت ختمیمرتبت(ص)، بر اثر عوارض ناشی از وقایعِ پس از آن واقعه جانگداز، به شهادت رسید. اما آن بانوی یگانه، در همین مدت کوتاه، مدافع حریم امامت و روشنگر افکار امّت بود. بیانات و خطبههای حضرت زهرا(س)، با وجود محتوای غمانگیزی که دارد، خود به تنهایی یک دانشگاه کامل و مجموعهای از معارف ناب الهی است که بر زبان دختر گرامی رسولخدا(ص) جاری شد و چون میراثی ذیقیمت، به دست ما رسید. «خطبه فدکیه» که چیزی حدود 10 روز بعد از رحلت پیامبرخدا(ص)، در مسجدالنبی و در حضور بزرگان مهاجر و انصار و قاطبه مسلمانان ایراد شدهاست، یکی از یادگاریهای ارزشمند آن وجود مقدس محسوب میشود که امروز، متن آن در اختیار و دسترس ماست. در سالروز شهادت جانگداز حضرت صدیقه طاهره(س) و در گفتوگو با آیتا... سیداحمد حسینی خراسانی، عضو فقهای شورای نگهبان، به بررسی برخی از فرازهای این خطبه مهم و راهبردی پرداختیم؛ فرازهایی که آموزههای مندرج در آنها، میتواند برای روزگار ما و به ویژه شرایط اخیر کشورمان، درس آموز و قابل توجه باشد. برای پیوستگی مطلب، سوالات را حذف کردیم و متن سخنان آیتا... حسینی خراسانی را به صورت یکپارچه در اختیار شما خوانندگان عزیز میگذاریم.
در باب جایگاه و فضایل «خطبه فدکیه»
«خطبه فدکیه» یکی از یادگارهای پرعظمت حضرت زهرا(س) است که ظاهراً به فاصله 10 روز بعد از رحلت حضرت ختمیمرتبت(ص)، در اجتماع بزرگ مهاجر و انصار و چهرههای سرشناس امت اسلامی در مسجدالنبی ایراد شد. این خطبه را باید گنجینهای بسیار ارزشمند در عرصههای گوناگون معرفتی بدانیم که نه فقط در دسترس شیعیان و دوستداران مکتب اهلبیت(ع) بلکه در اختیار امت بزرگ اسلامی است. «خطبه فدکیه» در طول تاریخ، همواره مورد توجه بزرگان و فضلا بوده؛ به خصوص منتسبان به خاندان رسالت و فرزندان حضرت زهرای اطهر(س) به آن توجه ویژه داشتهاند. در برخی از آثار شخصیتهای برجسته علمی و تاریخی ما، مانند جناب میرداماد در «شرح تقدمة تقویم الایمان فی فضائل امیرالمومنین(ع)» و مرحوم سید شرفالدین در کتاب «النص و الاجتهاد» به این موضوع اشاره شدهاست که در میان پیشینیان، به خصوص در میان افرادی که اتصال نسبی به خاندان رسالت داشتند، خطبه حضرت فاطمه(س)، نسل در نسل، به فرزندان عرضه میشد و حتی نقل کردهاند که برخی مشایخ آلابیطالب، بر حفظ این خطبه مراقبت میکردند و چنانکه قرآن کریم را به کودکانشان آموزش میدادند، این خطبه را در متن فعالیتها و برنامههای آموزشی خود میگنجاندند. چنین بود که این خطبه باعظمت، به دست ما رسید. بنابراین شایسته است که اهل فضل، علاقهمندان به مسائل اعتقادی و تاریخی، به ویژه دانشگاهیان و حوزویان گرامی، با دقت این خطبه را بخوانند و با مفاد آن، مأنوس باشند. در متن این خطبه نورانی، درسها و حکمتهای متعددی وجود دارد که بنده، به فراخور نیاز امروز و محدودیت فضای ارائه در روزنامه، به برخی از درسهای خطبه فدکیه اشاره خواهم کرد.
امامت؛ «درةالتاج» خطبه فاطمه زهرا(س)
قلّه و اوج خطبه فدکیه و روح و «درةالتاج» آن، مسئله امامت است. حضرت زهرا(س) در یکی از فرازهای بسیار مهم خطبه که مربوط به بیان حکمت و فلسفه احکام الهی است، میفرمایند: «طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ»؛ خداوند پیروی از ما اهلبیت(ع) را سبب سامان یافتن دین و دنیای مردم قرار دادهاست. در حقیقت، آن بانوی گرامی به این نکته بسیار مهم اشاره میکند که آن چه به جامعه اسلامی و امور گوناگون آن، نظام میبخشد، پیروی و فرمانبرداری از خاندان رسالت است و این مسئله، طبق آنچه در ادامه فراز میخوانیم، ضامن آرامش و امنیت جامعه و عنصر بازدارنده از تفرقه و تشتّت و درگیری است. توجه داشته باشید که اتحاد و همبستگی، همیشه و در تمام جوامع، به عنوان یک اصل و آرمان جمعی، مورد توجه بودهاست و هیچ کس، در این معنا، با آنچه عرض شد، مخالفتی ندارد، اما در پاسخ به این سوال که چنین اتحادی، در جامعه اسلامی چگونه رقم خواهد خورد؟ حضرت زهرا(س) پیروی از امامت را اسباب رقم خوردن این آرمان و آرزو میداند. مسئلهای که در این فراز به آن اشاره میشود، جزو مسائل اجتماعی و سیاسی مهم روزگار ما نیز هست و بدون آن، بسیاری از مقاصد و مصالح عالیه جامعه، از قبیل گسترش ایمان، امنیت و عدالت، در دسترس نخواهد بود. تحقق همه اینها در گرو وجود رهبری لایق و شایسته است که به حکم خدا و بر اساس ضرورت عقلی برخاسته از تاریخ، همان امامت برخاسته از خاندان رسالت است؛ در عصر حضور، امامتِ خودِ رسولخدا(ص)، امیرمؤمنان و اولاد طاهرین آن حضرت(ع) و در عصر غیبت کبرای حضرت ولیعصر(عج)، بر اساس رهنمودهای اهلبیت(ع)، فقیه جامعالشرایطی است که در حقیقت رهبری وی بر جامعه، از امامت ائمه(ع) سرچشمه گرفته. مطابق روایات، چنین امامتی است که ضامن تحقق مقاصد مهم شریعت خواهد بود؛ مقاصدی مانند تحقق و گسترش امنیت، عدالت و... که به آن ها اشاره کردیم. خوب است در اینجا و به مناسبت طرح این فراز از خطبه حضرت زهرا(س)، حدیثی ارجمند از ثامنالائمه، امام رضا(ع) را هم نقل کنیم که فرمودهاست: «إنَّ الإمامَةَ زِمامُ الدِّینِ وَنِظامُ الْمُسْلِمینَ وَصَلاحُ الدُّنْیا وَعِزُّ الْمُؤمِنینَ، اِنَّ الإمامَةَ أُسُّ الاْءسْلامِ النّامِى وَ فَرْعُهُ السّامی» (کافی، ج1، ص200) این امامت است که میتواند استقلال کشور، شرافت ملّت و عزّت امّت را تأمین و آن را از تعدی و تهاجم دشمن حفظ کند.
ضعف خواص؛ گلایه صدیقه کبری(س)
فراز دیگری از خطبه که گویی بخشی از وضعیت جامعه امروز ما را هم تصویر میکند، منظورم اوضاع ناشی از اتفاقات اخیر و اغتشاشاتی است که اسباب حوادث تلخ و ناگوار شد، مربوط به درد دل حضرت زهرا(س) با خواص امت است. آنحضرت میفرماید که در پرتو امامت و رهبری پیامبرخدا(ص) و فداکاری انسانی مبارز، شجاع و بصیر، یعنی امیرمؤمنان(ع) و البته یاری جمعی از مسلمانان مؤمن، امت اسلامی به عزتی دست یافت که حیرت و شگفتی جهانیان را برانگیخت، اما پس از رحلت پیامبرخدا(ص)، مسائلی پیش آمد که اسباب کاهش آن شکوه و عظمت را فراهم کرد. حضرت زهرا(س)، به تحلیل علل این مسئله میپردازد و در درجه نخست، قصور افراد تعیینکننده و تأثیرگذار در جامعه را به عنوان علت، مطرح میکند. اینکه این افراد از مسیر صحیح و امامت راستین فاصله گرفتند. میدیدند در جامعه، گروهی به دنبال تخریب چهره امام راستین هستند، علیه او بدگویی میکنند، جوانان را علیه وی بر میانگیزند، شبههافکنی میکنند؛ ابتلای امت اسلامی را به این مسائل دیدند، اما حرفی نزدند و چشمشان را بر این قضیه بستند. خواصی که روزگاری در خط مقدم نبرد با دشمنان اسلام بودند و دین، با مجاهدت و فداکاریهای بیدریغ آنان مستقر شد، آن روحیه اخلاص و آن ایمان درخشان را کنار گذاشتند و به دنیا رو آوردند. این دنیاگرایی، راحتطلبی و آلوده شدن به زندگی اشرافی، باعث شد روحیه آنها تغییر کند و از جایگاهی که نخست داشتند، فاصله گرفتند. حضرت زهرا(س) در این خطبه نورانی، همین پیشگامان و مجاهدان صدر اسلام و مشخصاً گروه انصار را مخاطب قرار میدهد و میفرماید: «یَا مَعْشرَ الْفِتْیَةَ وَ اَعْضادَ الْمِلّةَ و انْصارَ الِاسْلام! مَا هَذَهِ الغَمیزَةُ فِی حَقِّی؟» ای گروه بانفوذ و پیشتاز، ای جوانمردان، ای یاران اسلام، ای کسانی که در جبهههای جهاد فداکاریها میکردید و به جنگ دشمنان اسلام میرفتید، چرا اینچنین چشم خودتان را بر حق و حقیقت بستهاید؟ چرا در حالی که به ارزشها اهانت میشود و احکام الهی را نادیده میگیرند، هیچ عکسالعملی نشان نمیدهید؟ چرا در برابر بدگویی و شبههافکنی درباره امام و رهبر راستین جامعه اسلامی، سکوت اختیار کردهاید؟ چرا چنین دچار چُرتزدگی و بُهتزدگی شدهاید؟ بدانید که اگر بخواهید بر این منوال باشید، گرفتار افراد کجکردار خواهید شد و دیدیم که این سخن گهربار صدیقه طاهره(س)، با حکومت حجاج بن یوسفها بر جامعه اسلامی، عینیت پیدا کرد و شد آنچه نباید اتفاق میافتاد. این فراز، درس بزرگی برای روزگار ماست؛ خواص ما، آنها که حقیقت انقلاب اسلامی، حقیقت اعتقاداتی را که مبنای شکلگیری این نهضت و به وجود آمدن ایران مقتدر شد، میشناسند، نباید در هجوم فتنهها و فراگیر شدن شبههها، سکوت اختیار کنند و در برابر هتّاکیها و رفتارهای ناشایست، آرام بنشینند. قطعاً باید به اعتراضات بر حق، توجه و مشکلات موجود را با درایت و در کمترین زمان ممکن رفع کرد تا زندگی مردم، دچار آسیب نشود، اما این اعتراضات، نمیتواند دلیل و مجوز اغتشاشگری برخی افراد باشد که اتفاقاً در محدوده موضوع این اعتراضات هم قرار نمیگیرند. اینکه گروهی بیایند و با سوء استفاده از دلهای پاک جوانان ما و وسایل ارتباط جمعی، اعم از فضای مجازی و شبکههای معلومالحال ماهوارهای، اغتشاش ایجاد کنند، نظم زندگی مردم را بر هم بزنند و به شبههافکنی و دروغگویی و اتهامزنی به ارکان نظام بپردازند و شما، خواص این جامعه، در برابر این همه دشمنی و اجحاف و سوءاستفاده، ساکت بمانید و به دفاع از کیان اسلام و جریان الهی امامت نپردازید، پسندیده نیست.