حیدر کاسبی- «فرفره کولی» دومین کتاب مهدی حاتمی شاعر چنارانی است که توسط انتشارات مروارید در تابستان امسال چاپ شده است. حاتمی با کتاب اولش در سال ۱۳۹۶ برنده دوازدهمین دوره جایزه شعر خبرنگاران شد.
در مجموعه «فرفره کولی» مهدی حاتمی سعی میکند در اغلب شعرهایش، تعادل در هنجارگریزی، آشنایی زدایی، بازیهای زبانی و دیگر تکنیکهای رایج در شعر امروز را رعایت کند. او اساساً شاعر معناگریزی نیست و شعرش هم بر پایه همین تفکر چندان شعر پیچیدهای نمیتواند باشد:
«خودم را پرندهای میبینم / که بال در شادی دیدارت میشوید / خودش را که بتکاند/ جهانی را خیس میکند»
سادگی و برقراری ارتباط با مخاطب به شکلی کاملاً بی واسطه و به دور از تکلفات و تصنعات پیچیده در این شعر و شعر بعدی کتاب دیده میشود:
«چرا خاطرهها در باران خیس اند/ در گندمزار سعی میکنند پرنده باشند/ صدای کبکی را میشناسند/ و گذشتن از دره بر آنها تأثیر دارد»
کلمهها به عنوان ابزاری در اختیار شاعر قرار میگیرند تا ارتباطش با مخاطب را حفظ کنند نه واسطهای که بین آنها فاصله بیندازد. علاوه بر سادگی در نگارش، ترجیح محتوا بر فرم در شعر حاتمی آن قدر اهمیت دارد که بدون مکث و یک نفس میتوان شعرها را خواند و از ابهام زیاد دچار سرگیجهای از نوع هیچکاکی نشد:
«دستم در این تابستان بزرگ/ اگر به بلندترین شاخه گیلاس برسد/ آخرین خاطره کودکیام را / در باغهای کارگری /فراموش خواهم کرد»
بازگشت به خاطرههای سیاه سفید
از ویژگیهای دیگر کتاب توجه شاعر به بومی گرایی است:
«هر بار که چاقو فرود میآید بر چغندر/ یادی زخم میخورد/ باد در سحر دیوانه است / من در سحر دیوانهام / هر کپه چغندر/ گورستان عشقهای مرده است»
خواسته ناخواسته کلماتی که جغرافیا و بوم و بر زندگی شاعر را برجسته میکنند و باعث میشوند شعرها به اصالت نزدیک شوند در کتاب «فرفره کولی» به شکلی واضح دیده میشوند، مثل ویژگی «کُرد بودن» شاعر که در چندین و چند شعر تکرار شده است:
«مادربزرگ من یک زن کُرد است/ چادرش را که به کمرش میبندد/ باد از حرکت میایستد...» یا: «تقصیر خودم بود آن قدر کوچک باشم/ که نتوانم به کُردی به مادرم گفته باشم دوستت دارم...»
بومی گرایی در شعر میتواند به یک ویژگی منحصر به فرد تبدیل شود. البته که مثل راه رفتن بر لبه یک تیغ است و شاعر نباید بر آن سماجت ورزد و از ویژگی های دیگر شعر غافل شود. به هر تقدیر در مجموعه «فرفره کولی» همان گونه که از اسمش پیداست پرداختن به واژگانی شبیه به «فرفره»، «کولی»، «تیله» و ترکیبهایی از قبیل «حلقههای خمیازه» و «فلفل خنده» علاوه بر این که خود شاعر را سر ذوق آورده، مخاطب را هم گاهی به گذشتههای دور میبرند، گذشتههایی که آن قدر سیاه و سفیدند که تنها در آلبومهای رنگ و رو رفته قابل مشاهده هستند.
ما پایان یه داستانیم
در بخش دوم کتاب شعرها اغلب کوتاه و با زبان محاوره نوشته شدهاند. به نظر میرسد شاعر در بخش دوم بیشتر مخاطب خاص را هدف قرار داده است مثل این شعر:
«وقتی میگم وانت/ هیچ وقت منظورم یک وانت نو نیس»
معلوم نیست مخاطبی که خاص نیست و از قضا چندان هم نمیخواهد پسوند عام را یدک بکشد با تکیه بر کدام یک از معیارهای زیبایی شناسی بتواند با این شعر و شعر بعدی ارتباط برقرار کند:
«تا حالا توی شعرم از طبقه استفاده نکردم/ میخوام این جا یه طبقه بذارم»
شعرهایی هم البته در همین بخش هستند که ارتباط با آن ها نیاز به ابزارهای عجیب و غریبی نداشته باشد:
«بین من و درخت/ چند قدم فاصله هست: یا:
«اسب سرش را بالا میدهد/ مرتع سبز دیده میشود»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 5
راهکارهایی برای فهم آثار نمایشی
«تفسیر متن نمایشنامه تعمق و تحلیل» نوشته آنتوان فلیتسوس با ترجمه علیاکبر علیزاده توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است. در این مطلب ضمن معرفی نویسنده، بخشهای مختلف کتاب را بررسی کردهایم.آنتوان فلیتسوس، منتقد ادبی و نظریهپرداز فرانسوی است که بهعنوان کارگردان تئاتر نیز شناخته میشود.نمایشهای «مکبث»، «دولتمردان»، «مادام بوفاری» از مهمترین آثار او بهعنوان کارگردان است که با رویکردی نوآورانه به صحنه رفته و زمینه شهرت فلیتسوس را فراهم آوردند.
روشهای تفسیر متن نمایشی
کتاب «تفسیر متن نمایشنامه، تعمق و تحلیل» یکی از مهمترین آثار فلیتسوس است. او در این کتاب به بررسی روشهای مختلف تفسیر متنهای نمایشی میپردازد و روی این اصل تأکید میکند که صرفاً یک نوع خاص تحلیل، مناسب همه نمایشنامهها نیست. فلیتسوس با یاد کردن از کتابهایی که پیشازاین اثر با موضوع تحلیل متن نوشتهشده، معتقد است که این آثار به طرز آزاردهندهای شبیه به هم هستند. درواقع او تلاش کرده تا در یک فرایند کارگاهی که با مشارکت و بازخوردهای هنرجویانش همراه بوده است، انواع مختلفی از تحلیل متنهای نمایشی گوناگون را پیش چشم مخاطبان بگذارد.
3 روش تحلیل در یک کتاب
این کتاب سه روش تحلیل نمایشنامه را در سه بخش بیان میکند. در بخش اول به مباحثی از واکنش ذهنی، شهودی و اولیه میپردازد که با عنوان «تعمق و واکنش شهودی» تعریفشده است. در بخش دوم روی روشهای متعارف سنتی/ عقلانیِ تحلیل، تأکید میکند که بیشتر برای تحلیل نمایشهای خطی و کلاسیک مورداستفاده قرارگرفته و با عنوان «تحلیل فرمالیستی» معرفیشده است. بخش سوم کتاب نیز با تأمل در باب روشهایی جایگزین برای متون غیرخطی که با عنوان «تفسیر نمایشنامه غیرخطی» تعریفشده است، تلاش میکند تا راهی برای تحلیل متون مدرن و پستمدرن و... را پیش پای مخاطبان بگذارد.بااینهمه نویسنده در بخش چهارم این کتاب که با عنوان «واکنش به متن» معرفیشده، تلاش کرده است تا مخاطبان اثر را که دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به تئاتر هستند، با خود مواجه کند. نویسنده: حامد قریب
منبع: پایگاه اطلاعرسانی ایران تئاتر
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلط ننویسیم
تعداد بازدید : 7
نسیب/ نصیب
نسیب به ابیات آغازین قصیده گفته میشود که دربردارنده اشعاری لطیف درباره وصف معشوق و عشقورزی و احوال عاشق است، نیز به معنی «صاحب نسب و اصیل» است:
نینی به جای خویش نسیبی همی کند/ نعتی است زان دلبر و کعبه است دلبرش (خاقانی ۲۱۹)
نصیب به معنی «بهره،حصه» و «قسمت هر کس از سرنوشت» است:
بدبختی نصیب همه مردم و نیکبختی بهره چند تن بیش نیست. (نفیسی نمونههایی از نثر فصیح معاصر ۲۴۰) برگرفته از کتاب «فرهنگ درست نویسی سخن»،تالیف استاد حسن انوری
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرهای تجسمی
تعداد بازدید : 5
برگزاری نمایشگاه عکس «کهن دیارا»
نمایشگاه گروهی عکس «کهن دیارا» پنجشنبه یازدهم مردادماه ۱۴۰۳ در گالری خانه عکاسان جوان افتتاح میشود.
به گزارش صبا به نقل از روابط عمومی خانه عکاسان جوان، نمایشگاه گروهی عکس «کهن دیارا» دربرگیرنده آثار ۲۰ هنرمند جوان است. این نمایشگاه تا روز سهشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۹ در خانه عکاسان جوان دایر است و هنردوستان میتوانند با مراجعه به این گالری واقع در یوسفآباد، خیابان چهارم، پلاک ۳، طبقه دوم واحد ۳ از این آثار دیدن کنند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 23
شعرهایی برای شهید« هنیه»
شبیه حاج قاسم بودی، اسماعیل ما بودی
تو را قابیلیان کشتند تو هابیل ما بودی
سراپای وجودت عطر قرآن داشت اسماعیل!
شهادت را کدامین آیه از تنزیل ما بودی؟
سلام ا...، بازوی رشید مردم غزه!
شما بازوی برحق خدا، سجیل ما بودی
فلسطینی چه فرقی میکند با قوم ایرانی
تو ای یوسفترین ای ایلیا از ایل ما بودی
بخوان قرآن بخوان، بی سر بخوان این بار اسماعیل!
که صوت عرشی و بارانی ترتیل ما بودی علیرضا قزوه
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطرۀ کفر رها میگردد
عاقبت حاجت مظلوم روا میگردد
آفتاب از پس این ابر برون میآید
نوبت عاشقی و فصل جنون میآید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد»
خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبلۀ اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی (عج) زسفر میآید
صبر ایوبی این قوم به سر میآید
خالی از عاطفهاید و تهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدانشناسید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابریست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
میرسد جمعۀ موعود و سواری از راه
«هر که دارد هوس کربوبلا بسم ا...» رضا نیکوکار
نمیگریم که میترسم جهان را سیل بردارد
قرار است این بنا را صور اسرافیل بردارد
اگرچه رفت «اسماعیل» اما میرسد روزی
که دنیا را سراسر باز اسماعیل بر دارد
هدر هرگز نخواهد رفت این خونها و نزدیک است
که سیلابی شود وَ خاک اسرائیل بردارد
برای قتل موسی رفت فرعون و خدا میخواست
که موسی مردهِ فرعون را از نیل بردارد مهران پوپل ،شاعر افغانستانی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 15
محمد سرور رجایی؛چریک نستوه زبان و ادب فارسی
گفتوگوی خراسان با استادان محمدکاظم کاظمی و مصطفی محدثی خراسانی درباره شخصیت ، آثار و خدمات ارزشمند زندهیاد محمدسرور رجایی، شاعر و فعال فرهنگی نامدار اهل افغانستان در سالروز درگذشت او
26 ساله بود که از افغانستان به ایران مهاجرت کرد. محمدسرور رجایی، شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی، پس از حضور در ایران، خیلی زود با شاعران و اهالی ادبیات ایران و افغانستان ارتباط پیدا کرد که نتیجه این دوستی و همدلی، تاسیس خانه ادبیات افغانستان در حوزه هنری بود. محمدسرور رجایی در دوران زندگی پربار خود فعالیتهای متعددی برای پاسداشت زبان فارسی و پیوند و همدلی دو ملت ایران و افغانستان انجام داد و در این راه، آثار مهمی در قالب شعر، داستان و روایت منتشر کرد که از جمله آنها میتوان به کتابهای «گلهای باغ کابل»، «در آغوش قلبها»، «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» و «گرگهای مهربان کوه تخت» اشاره کرد. چند ماه بعد از درگذشت زندهیاد رجایی(مرداد 1400)، کتابی به نام «خونشریکی» که دربرگیرنده مجموعه یادداشتهای مطبوعاتی این شاعر و نویسنده است، با تنظیم و گردآوری پژمان عرب به چاپ رسید. سال گذشته هم دفتر دوم این مجموعه منتشر شد. محمدسرور رجایی در یادداشتهایش به این باور شخصی خود اشاره کرده است که مردم افغانستان و ایران بر «سفره مشترک فرهنگ» نشسته و از همدلی به «خونشریکی» رسیدهاند. این فعال فرهنگی و شاعر و نویسنده برجسته در هفتم مردادماه 1400 در 53سالگی به علت ابتلا به کرونا از دنیا رفت. پنجشنبه گذشته (11 مردادماه) بزرگداشت سومین سالگرد درگذشت زندهیاد محمدسرور رجایی در حسینیه هنر تهران برگزار شد. در ادامه، گفتوگوی ما را با استادان محمدکاظم کاظمی و مصطفی محدثی خراسانی، شاعران شناختهشده و از دوستان و نزدیکان زندهیاد رجایی درباره شخصیت و آثار او میخوانید.
نویسنده : الهه آرانیان
شخصیت محمدسرور رجایی را چگونه توصیف میکنید؟
ایشان یک شخصیت جامع الاطراف داشت که از چندجهت برجسته بود. بعضیها فقط شاعر هستند؛ بعضیها فقط نویسندهاند؛ بعضیها مستندساز و... ایشان در همه حوزههای فرهنگی کار کرده بود و به اندازه چند نفر بود؛ هم شاعر بود، هم برای کودک و نوجوان نشریه چاپ میکرد، هم درباره ادبیات مشترک تحقیق میکرد. در عین حال بسیار احساس مسئولیت بالایی داشت و هرجا احساس میکرد کاری روی زمین مانده، شانه از زیر کار خالی نمیکرد. او از کار برای ادبیات و فرهنگ خسته نمیشد. خیلیها استعداد دارند، ولی پشتکار و احساس مسئولیتِ لازم را ندارند. ایشان زندگیاش را وقف این کار کرده بود؛ یعنی فعالیت و مشغله دیگری نداشت و هرچه بود، کار فرهنگی بود. سرور رجایی از این جهت شخصیت کمنظیری بود.
خیلیها ایشان را نماد دوستی ایران و افغانستان میدانند. ایشان در پیوند این دو ملت چه نقشی داشتند؟
ایشان به این دوستی به عنوان یک نگرش فکری باور داشت. او این باور را بر اساس دو مولفه عمیق فرهنگی و زبانی و عقیدتی داشت؛ از طرفی روی همزبانی دو ملت تاکید میکرد و از طرفی بر روی مشترکات اعتقادی و همجبهه بودن در جهان. ویژگی دیگر ایشان این بود که یک رویکرد کاملا سازنده داشت و به فکر استفاده از فرصتها بود. بسیاری از مواقع کسانی از جامعه مهاجر هستند که میخواهند برای مهاجران کاری بکنند، ولی بیشتر این علاقه را در شکل انتقاد کردن از دشواریها و سختیها صرف میکنند که این کمکی به پیشرفت نمیکند. بلکه آنچه کمک میکند این است که شما در جهت مثبت عملگرا باشید و بخواهید وجوه مشترک را زنده کنید تا مردم خودشان ببینند و احساس پیوند کنند. نه این که فقط انتقاد کنید که چرا همدل و همسو نیستید.
درباره فعالیتهای زندهیاد رجایی در پاسداشت زبان فارسی بگویید.
سرور رجایی خدمت بزرگی به ادبیات کرد. وقتی که ما بخواهیم زبان فارسی را تقویت کنیم، باید برای ادبیات هم کار کنیم. بدون کار بر روی ادبیات فارسی، نمیتوان برای زبان فارسی کاری کرد و صرفاً کاری علمی و خشک خواهد بود. سرور رجایی هم در حوزه ادبیات خیلی کار میکرد و هم در شعر و داستان و هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و هم از مسئولان خانه ادبیات افغانستان بود. ایشان و دوستانش جشنوارههای قند پارسی را برگزار میکردند و اینها در واقع خدمات مهمی برای ادبیات بود و وقتی خدمت برای ادبیات فارسی است، در جهت پاسداشت زبان فارسی هم هست.
زندهیاد سرور رجایی در جهت پیوند دو ملت ایران و افغانستان گامهای بلندی از جمله در زمینه نهادینه کردن مفهوم «خونشریکی» برداشت. درباره این جنبه از فعالیت ایشان بیشتر توضیح دهید.
واقعیت این است که محمدسرور رجایی را بیشتر با پژوهشها و پرداختن به خاطرات جهاد میشناسیم و کارهایش درباره مفهوم خونشریکی قابل توجه بود. یکی از آثار ایشان، کتاب «وطندار» است که خاطرات جمعی از مهاجران افغانستان در ایران را در برمیگیرد. خیلی از دوستان ایرانی به من گفتهاند هرکدام از مسئولان ایرانی بخواهد برای افغانستان کار کند، شایسته و لازم است که این کتاب را بخواند. کتاب دیگر رجایی «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»، شامل خاطرات رزمندگان افغانستانی در جنگ تحمیلی است که کار مهمی بود. هیچ کس به اندازه سرور رجایی بر مفهوم خونشریکی و مشترکات ایران و افغانستان کار نکرده است. وقتی به من گفت میخواهم درباره این موضوع کار کنم، تصور نمیکردم کتاب حجیمی باشد. ولی وقتی کار تمام شد، دیدیم که چه تعداد سرمایه عظیمی در این زمینه بوده که خیلیهایشان دیگر در دسترس نیستند.
رجایی، حلقه وصل اهل ادب ایران و افغانستان
مصطفی محدثی خراسانی که سابقه دوستی و همکاری دیرینه با زندهیاد محمدسرور رجایی در حوزه هنری دارد، درباره دوران آشنایی با این چهره فرهنگی و خاطراتش از او میگوید: «در همان سالهای اول که از مشهد به تهران آمدم، با ایشان آشنا شدم. من مسئولیت مجله شعر را در حوزه هنری داشتم و ایشان متولی دفتر ادبیات افغانستان بودند. تواضع، فروتنی، پشتکار و مهربانی ایشان به دلم مینشست و خیلی زود با هم دوست شدیم. من در اکثر برنامه های فرهنگی در تهران سعی میکردم به کمک آقای رجایی، اهل ادب افغانستان را دعوت کنم. از جمله وقتی سه دوره دبیری کنگره شعر برای شهید مطهری را به عهده داشتم، آقای رجایی خیلی به من کمک کرد و حدود 50 نفر از اهالی ادبیات افغانستان را برای این سه دوره کنگره دعوت کرد. آن وجود نازنین هم حلقه وصل ادب افغانستان و مهاجران بود و هم حلقه وصل جامعه ادب ایران و افغانستان. جای خالی ایشان را کسی دیگر نتوانست پر کند. آقای محمد کاظم کاظمی قبلا در مشهد این نقش را داشتهاند، ولی جایگاه ایشان به دلیل تسلط بر حوزه تمدنی زبان فارسی بیشتر نخبگانی است. آقای رجایی به میدان آمده بود و با کار میدانی و وقت گذاشتن و رابط شدن برای تسهیل بعضی مشکلات مهاجران، نقشی را ایفا کرد که دیگر مانند ایشان کسی را ندیدم».
مصطفی محدثی خراسانی، تلاش زندهیاد رجایی در رفع مشکلات افغانستانیها در ایران و نیز تبیین جایگاه آنها در جنگ تحمیلی را مقدس میداند: «دغدغه آقای رجایی مقدس بود. او تلاش میکرد برخی سوءتفاهمهایی را که بین افغانستانی و ایرانیها به وجود میآمد، رفع و دلها را به هم نزدیک کند و به همین دلیل هم به سراغ موضوع نقش افغانستانیها در جنگ تحمیلی و آن کتاب ارزشمند(از دشت لیلی تا جزیره مجنون) رفت».
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 21
دیدار با خالق رمان کلیدر
به مناسبت هشتاد و چهارمین زادروز استاد محمود دولتآبادی نویسنده سرشناس خراسانی، روز دوشنبه 15 مرداد ساعت 18 مراسم بزرگداشتی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود.محمود دولتآبادی یکی از نویسندگان جریانساز چند دهه اخیر است. نویسندهای که با رمان ها و نمایشنامههایش بهخوبی توانسته است داستاننویسی ایران را به دیگر کشورهای جهان معرفی کند.محمود دولتآبادی (زاده ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در سبزوار) نویسنده ایرانی است. رمان دهجلدیِ کلیدر مشهورترین اثر اوست. شهرت رمان های او سالهای سال است که مرزهای ایران را درنوردیده و برخی از آثار دولتآبادی به چندین زبان برگردانده شده و به چاپ رسیدهاند.او همچنین، چندین نمایشنامه و فیلمنامه نوشته است و آثار اقتباسی از رمان های او نیز کم نیستند.دولتآبادی در سال ۲۰۱۳ برگزیده جایزه ادبی «یان میخالسکی سوئیس» شد و در سال ۲۰۱۴ جایزه «شوالیه ادب و هنر فرانسه» را دریافت کرد.اگرچه دولتآبادی تا امروز بیش از سی کتاب داستان، رمان و نمایشنامه نوشته است اما از میان این آثار رمان های کلیدر و جای خالی سلوچ مشهورترند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.