- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«قانون بود که داخل آب آشامیدنیمان کرم باشد!»، «غذایمان فقط یک وعده در شبانهروز بود»، «اگر دو سه تا زندانی با همدیگر صحبت میکردند، شروع به شکنجه شان میکردند» و ... . این جملات و دهها جمله دیگر، فقط بخشی از توصیفات دردناکی است که از زبان عبدا... خاتونی، صیاد 24 ساله شهرستان سرباز استان سیستانوبلوچستان در گفتوگویش با زندگیسلام میشنویم. صیادی که در یکی از روزهای آبان 96 به همراه 9 تن دیگر از دوستان و همکارانش، مثل هرروز برای شکار ماهی دل به دریا میزنند اما بعد از سه هفته کار طاقتفرسا با وجود داشتن مجوز صید در آبهای بینالمللی، ارتش تانزانیا آن ها را دستگیر می کند .آن ها هرگز تصورش را نمیکردند که قرار است سه سال از عمر و زندگانیشان را در جایی سپری کنند که به خاطر رنج زیاد هر روز به هم بگویند دست آخر باید خودمان را بکشیم و از این موقعیت خلاص شویم! حالا او و هفت نفر دیگر بعد از سه سال حبس ناعادلانه و تحمل رنج و محنتهای فراوان در زندانهای تانزانیا چند روز پیش به آغوش گرم خانواده و میهن بازگشتند. در پرونده امروز، گفتوگوی ما با کوچکترین و جوانترین صیاد این گروه را درباره زندان جهنمی کیکو میخوانید، فردی که صدایش از پشت گوشی بیشتر شبیه مردی 40 یا 45 ساله شده بود نه جوانی 24 ساله!
با مجوز وارد آبهای بینالمللی شدیم
بعد از احوال پرسی و تبریک بازگشت عبدا... به میهن از او میخواهم که بدون مقدمه برویم سراغ ماجرای زندانی شدنش در تانزانیا که میگوید: «هشتمین ماه سال 96 بود که برای ماهی گیری از بندر بریس در سیستانوبلوچستان به سمت آبهای آزاد حرکت کردیم. بعد از پانزده بیستروز ماهیگیری، گشت استرالیا جلوی ما را گرفت و شروع به بازرسی لنجمان کرد و بعد از دقایقی رفت. سه روز بعد نیروی دریایی تانزانیا ما را گرفت و شروع به بازرسی و کتکزدن ما کرد و نظامیهایشان مدام میپرسیدند برای چه وارد آب تانزانیا شدید و ما هم میگفتیم که ما خودمان نیامدیم و لنجمان خراب شده، توفان ما را به آبهای تانزانیا آورده است و ... . واقعیت هم همین بود اما آنها پشت سر هم تکرار میکردند که شما وارد آبهای ما شدید تا آشغال بریزید(!) و بدون مجوز ماهی گیری کنید، در صورتی که ما به آنها گفتیم، طبق قانون و مجوزی که داریم، وارد آبهای آزاد بینالمللی شدهایم.»
بعد از 4 روز راهی زندان شدیم
«بعد از بازرسی اولیه، ما را به یک دفتر دیگر بردند و دوباره از ما چهار روز بازجویی کردند و در نهایت هم ما را راهی زندان کردند»، عبدا... با این مقدمه ادامه میدهد: «بعد از زندانی شدن، سر هر 14 روز ما را به دادگاه میبردند و میگفتند شما حق صحبت کردن ندارید، فقط اسمهایمان را میخواندند و ما هم حاضری میگفتیم و بعد دوباره به زندان برمیگشتیم! در همان حین چندین بار با آنها دعوا کردیم و پرسیدیم برای چی هی ما را میبرید و میآورید؟ چرا فقط اسمهایمان را میخوانید؟ مگر چه جرمی کردیم؟ آنها هم در جواب میگفتند این قانون است و چون پروندهتان کامل نیست، باید این کار را انجام بدهیم. بعدش هم میگفتند که هر وقت پروندهتان کامل شد، شما را به دادگاه بزرگ میفرستیم. از همان اول مدام میگفتیم که موضوع را به سفارت ایران اطلاع دهید اما این کار را نکردند و بعد از دو ماه به سفارت خبر دادند.»
به جرم صحبت با یکدیگرشکنجهمان می کردند
در ادامه گفتوگویم با عبدا... از رفتار زندانبانها و آیا اینکه هر 10 نفر با هم در یک اتاق بودند یا نه پرسیدم که اینگونه جواب داد: «اسم زندان کیکو بود و 10 نفرمان در اتاقهایی جداگانه و 12 متری بودیم. در هر اتاق 12 متری تقریبا 80 نفر زندانی بودند و اصلا برای نشستن و خوابیدن جا نبود. زندانبانها هفتهای دو سه بار داخل اتاقها میآمدند، سوت میزدند، لباسهای همه را بیرون میآوردند، دستوپاهایمان را میبستند، ما را روی زمین میخواباندند و به همه ما حمله میکردند و با یک چوبی مثل باتوم کتکمان میزدند. اگر اعتراض هم میکردیم، بیشتر کتک میزدند. حتی اگر دو سه تا زندانی هم با همدیگر صحبت میکردند، شروع به شکنجه میکردند. در این مدت چندین بار از سازمان ملل و حقوق بشر هم آمدند، به آنها گفتیم ما نه پروندهای داریم و نه جرمی کردیم، اما نمایندگان سازمان ملل هم هیچ واکنشی نشان نمیدادند.»
قانون بود که داخل آب آشامیدنیمان کرم باشد!
«هر بیست و چهار ساعت یک بار به ما غذا میدادند»، خاتونی با این مقدمه اضافه میکند: «ذرت را آرد میکردند، توی آب میجوشاندند و به عنوان ناهار میدادند، تا ظهر روز بعد. داخل این آبها کرم بود. همین را هم میگفتند قانون است! وضعیت بهداشتی هم خیلی بد بود، جایی که غذا میخوردیم پر از آشغال، آب کثیف ، پشه و مگس بود. سرویسهای بهداشتی در نداشت، نمیدانم چه بگویم، خیلی بد بود. حمامش کوچک بود، 12 نفر به صورت همزمان و با همدیگر حمام میکردند. حمامها، کاشی و سرامیک نداشت، خودمان باید از یک قسمت دیگر آب میبردیم. بعضی وقتها هم اصلا آب نبود. اتاقها آن قدر کوچک بود که عدهای ایستاده میخوابیدند. اتاقها پنکه و کولر نداشت، شبها تا صبح عرق میکردیم و از تعریق زیاد اتاقها خیس میشد. یک تلویزیون هم بود که البته بیشتر اوقات برق نبود تا نگاه کنیم. در ضمن، هر درد و مرضی که داشتیم، فقط استامینوفن میدادند! میگفتی شکمم درد می کند، استامینوفن میدادند، پایمان درد میکرد، استامینوفن، بعضی روزها همین استامینوفن هم نبود، میگفتند دارو نیست. خلاصه اینکه وضعیت دارو و پزشکی هم خیلی بد بود. یادم میآید عبدالمجید آسکانی بیماری مالاریا گرفته بود، چندین بار او را به دکتر زندان نشان دادیم و دکتر گفت که وسایلی برای آزمایش نداریم. تقریبا سه چهار روز گذشت که بیهوش شد و دوباره او را پیش دکتر بردیم و گفتیم این را یک هفته است که میآوریم. بالاخره دکتر بعدازظهر آن روز قرص مالاریا برای او آورد و کم کم بهتر شد.»
آنجا، مردن یک چیز عادی بود
از عبدا... درباره دیدارهایش با دوستان در زندانهای مخوف تانزانیا، حرفهایی که بین هم رد و بدل میکردند، آرزوهایشان و ... میپرسم که توضیح میدهد: «اتاقهایمان به همدیگر نزدیک بود و هر روز همدیگر را میدیدیم. روز که میشد، همه را از اتاق بیرون میآوردند و در محوطه زندان مینشستیم تا بعدازظهر که دوباره بر میگشتیم به اتاقهایمان. در طول این سه سال به هم میگفتیم ما دیگر نمیتوانیم به ایران برگردیم و همین جا میمیریم، چون آن جا هر روز یک نفر از بیماری میمرد. در زندان کیکو ،مردن یک چیز عادی بود و هر روز به چشم خودمان میدیدیم که یکی دو نفر میمیرند. وقتی یک نفر مریض میشد، هرچقدر ماموران را صدا میکردند که بیایید رسیدگی کنید، نمیآمدند، تا این که صبح جسدش را میبردند! همه هم از ترس اینکه چوب وکتک نخورند، اعتراض نمیکردند. آن روزها فقط با خودمان میگفتیم آیا زمانی میرسد که ما به ایران برگردیم؟ همه ما ناامید بودیم و فکر نمیکردیم که برگردیم. رفیق من عبدالمجید آسکانی بود و بیشتر با او درد دل میکردم. بزرگترمان «مسلم امیری» هم خودش یک گوشه افتاده بود و هیچ حرفی نمیزد. حدود 19 نفر دیگر از بچههای سیستان و بلوچستان هم از سال 92 در زندان تانزانیا هستند و هنوز بلاتکلیف اند، آنها را حتی به دادگاه هم نمیبرند ، ان شاءا... که این بندگان خدا هم هرچه زودتر آزاد شوند.»
3 سال هیچ خبری از خانوادههایمان نداشتیم
متاسفانه در این سالها ،صیادان به هیچ مسیر ارتباطی با خانوادههایشان دسترسی نداشتند و هر دو طرف از همدیگر بیاطلاع بودند. از او درباره این قضیه و دلتنگیهایش میپرسم: «نه تلفنی بود که زنگ بزنیم، نه میتوانستیم نامهای بنویسیم و از خانوادههایمان بیخبر بودیم. وقتی نامهای هم مینوشتیم، تحویل نمیگرفتند و میگفتند ممنوع است. دراین چندسال هیچ خبری از خانوادهها و فامیلهایمان نداشتیم. خانوادههایمان فقط با سفارت تماس داشتند و با پولی که قرض کرده بودند از طریق سفارت یک وکیل در تانزانیا برایمان گرفته بودند، وکیل هم به زندان میآمد و میگفت که پروندهتان که به دادگاه بزرگ برود، آزاد میشوید. سرکنسولگر سفارت هم سالی یک بار به ملاقاتمان میآمد و دلداریمان میداد. از سمت سفارت ،سالی یک بار فقط یک صابون، مسواک، خمیردندان، یک جفت دمپایی و یک پیراهن برای ما میآوردند که یک ماه هم کفایت نمیکرد. آن روزها من فقط با خودم میگفتم آیا روزی میشود که دوباره پدر و مادرم را ببینم؟»
بازرسها به جای بازرسی، تونل وحشت راه میانداختند
این صیاد جوان درباره نحوه ارتباط با زندانیهای دیگر و زندانبانها هم میگوید: «اوایل با اشاره صحبت میکردیم، زبانشان سوئدی بود و کمکم زبانشان را یاد گرفتیم، با بقیه همسلولیها هم که صحبت میکردیم، میگفتند که در تانزانیا اصلا قانون وجود ندارد! یک نفر بود که میگفت درست است من جرم کردم، خب من را به دادگاه ببرند و برایم تصمیم بگیرند ولی هفت سال است که در زندانم و یک بار هم مرا به دادگاه نبردهاند. رئیس زندان هم که هر شش ماه یک بار میآمد داخل زندان، نمیگذاشتند به او نزدیک شویم و حرف بزنیم. یک نکته عجیب دیگر اینکه، یک گروه مخصوص از بازرسان زندان در تانزانیا هستند که سالی یک بار از دادگاه نامه میگیرند و برای بازرسی نصف شب که همه خوابند به زندان میآیند، یهویی وارد اتاقها میشوند و همه را داخل راهرو میاندازند و شروع به کتک زدن و شکنجه میکنند. آنها به جای بازرسی، تونل وحشت راه میاندازند. یک بار هم یکی را از همه بیشتر کتک زدند و بعد او را به اتاق دیگری بردند تا اینکه صبح مرد و جنازهاش را آوردند!»
باورم نمیشود که زنده
به ایران برگشتم
رهایی بعد از سهسال زندان، آن هم زندانی مرگبار، لحظه بزرگ و باحلاوتی است که عبدا... درباره آن چنین میگوید: «اصلا باور نمیکردم که دارم به ایران برمیگردم، یعنی هیچ کداممان باورمان نمیشد، آن هم زنده! به همدیگر میگفتیم این خواب و رویا نیست؟ شیرینی این رهایی در خروج از تانزانیا خلاصه نمیشود، زیبایی آن زمانی دوچندان شد که با خانواده و دوستانم رو به رو شدم. حسی بود که برای اولین بار تجربهاش میکردم، انگار که دوباره به دنیا آمده بودم.»
ناخدایمان به 30 سال حبس محکوم شده است
گرچه هشت نفر از این صیادان آزاد شدند و به آغوش گرم خانواده و میهنشان بازگشتند اما این تلخی کاملا رفع نشده است چون که عبدا... به دو نفر از دوستانش یعنی ناخدای لنج «نبیبخش بیبرده» و کمک مکانیک لنج یعنی «محمدحنیف درزاده» اشاره میکند که از آن جهنم راحت نشدند و دادگاه تانزانیا برای هر کدام 30 سال حبس بریده است! او در این باره میگوید: «هشت نفرمان آزاد شدیم و متاسفانه دو نفر دیگر به 30سال حبس محکوم شدند. البته ما هم هیچ امیدی به آزادی نداشتیم تا این که یک روز ما را صدا زدند و گفتند تاریخ دادگاه شما آمده است. ما با خودمان میگفتیم حتما به ما یک حکمی میدهند و ما را به زندان دیگری میبرند. آن جا که رفتیم اسمهایمان را خواندند و گفتند آنهایی که لنج را به این کشور آوردند، یعنی ناخدا و مکانیک به 30 سال حبس محکوم هستند و بقیه هم آزادند ولی ما باور نداشتیم چون که شنیده بودیم آنجا خیلیها آزاد میشدند، ولی باز دوباره پلیس آنها را چند دقیقه بعد دستگیر میکرد و به زندان میبرد. همان طور که انتظار داشتیم، بعد از اعلام آزادیمان پلیس زندانها ما را سوار خودرو کرد و به آنها گفتیم ما که آزاد شدیم، برای چه دوباره باید برویم بازداشتگاه؟ گفتند هنوز برگه آزادیتان به دست ما نرسیده، اگر برگهتان بیاید، آزادید وگرنه هنوز اینجا خواهید ماند تا اینکه بعد از چهار روز گفتند برگهتان آمده و شماها آزادید.»
باید کار کنیم و پول وکیلمان
را بفرستیم
زمانی که این عزیزان آزاد شدند، مسئولان سفارت ایران به این هشت صیاد میگویند ما پولی برای تهیه بلیت شما نداریم و خانوادههایتان باید ظرف دو روز آینده، پول بلیت برگشتتان یعنی حدود 20 میلیون و 500 هزار تومان را برای ما بفرستند وگرنه این ها دوباره شما را به زندان بر میگردانند. خاتونی در این باره میگوید: «مسئولان سفارت میگفتند که برای ما بودجهای نمیفرستند. به خانوادههایمان هم که زنگ زدیم، میگفتند ما چنین پولی نداریم، از کجا در این زمان بسیار کم بیاوریم؟ تا این که با کمک خیرها توانستند این پول را تهیه کنند و از این خیران خیلی تشکر میکنم، بالاخره بعد از چندشب به سمت ایران پرواز کردیم. از طرف دیگر، وکیلمان مدام میآمد و میگفت که اگر پول من را ندهید، نمیگذارم شماها بروید. با هزاران خواهش گفتیم، میرویم، کار میکنیم و برایت پولت را میفرستیم که قبول کرد.»
ناخدا و مکانیک میگفتند
ما با تابوت برمیگردیم
خداحافظی از دو رفیق که در بدترین شرایط ممکن گرفتار شدهاند، کار سادهای نیست. جوانترین صیاد این جمع اینطور توضیح میدهد: «روزی که آزادیمان قطعی شد، ناخدا و مکانیک گفتند که این جا آخر قصه ماست، ما همین جا میمیریم، اگر بیاییم هم با تابوت برمیگردیم. آن دو فقط گریه میکردند. با وجود ناراحتی میگفتند به خانوادههایمان پیغام دهید که نگران نباشند. ناخدا، ساعت، دستبند و انگشتر و مکانیک هم ساعت و انگشترش را به ما داد و گفت اینها را برای خانوادههایمان ببرید. علاوه بر اینها هرکدامشان یک نامه هم نوشتند. سفارت گفت ما هم پیگیر خواهیم بود تا برای آنها عفو بگیریم.»
نوروز آینده ازدواج میکنم
«من دیگر ماهی گیری و صیادی را کنار گذاشتهام و دیگر هیچ گاه در دریا کار نخواهم کرد»، عبدا... درباره تصمیمهایش برای آینده با این مقدمه میگوید: «اگر بشود در یک مغازه یا جای دیگر کارگری میکنم. وکیلم هم در تانزانیا هر روز زنگ میزند که پولش را بفرستیم و باید زودتر دست به کار شوم. اگر خدا بخواهد نوروز آینده میخواهم ازدواج کنم. دو برادر دیگر هم دارم و به آنها توصیه کردم که فقط درس بخوانند و مثل من دنبال صیادی نروند. موقعی هم که با دوستان از تانزانیا برمیگشتیم، آنها هم میگفتند ما دیگر صیادی نمیکنیم.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بانک مرکزی ضمن اعلام نرخ کارمزدهای جدید از جمله کارمزد تراکنش های پایا و ساتنا اعلام کرد تغییر رمز تنها در داخل شعبه هزینه دارد.به گزارش تسنیم، با ابلاغ رسمی بانک مرکزی به شبکه بانکی، کارمزد خدمات بانکی از امروز اول آذرماه افزایش خواهد یافت. هر چند در این بخشنامه تاکید شده که بانک ها و موسسات اعتباری غیربانکی می توانند به منظور رقابت با یکدیگر، حداکثر تا 30 درصد و برای افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور، مستمری بگیران و مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) حداکثر تا 100 درصد مبالغ مندرج در جداول ابلاغی نرخ های کمتری را اعمال کنند.بر این اساس، کارمزد کارت به کارت به ازای انتقال یک میلیون تومان از 500 به 600 تومان افزایش خواهد یافت و در صورت افزایش هر یک میلیون تومان در فرایند کارت به کارت معادل 240 تومان به این هزینه اضافه میشود.نکته مهم در بخشنامه بانک مرکزی اعمال کارمزد برای خدمات پایا و ساتناست. در این زمینه کارمزد انتقال وجه بین بانکی پایا یک صدم درصد مبلغ تراکنش (بازه نرخ کارمزد از 200 تا 2500 تومان) در پرداخت های انفرادی و 100 تومان به ازای هر تراکنش در پرداختهای گروهی تعیین شده است. کارمزد انتقال وجه بین بانکی ساتنا نیز 2صدم درصد مبلغ تراکنش تا سقف 25 هزار تومان کارمزد خواهد بود.اما در خصوص هزینه ارسال پیامک بانکی، این بخشنامه نرخ کارمزد را 30 تومان به اضافه هزینه پیامک و حق اشتراک سالانه اعلام کرده و افزوده است: آبونمان سالانه متناسب با کارکرد و پس از اخذ رضایت مشتری دریافت خواهد شد.هزینه صدور دسته چک در شرایط جدید به ازای هر برگ چک 200 تومان به همراه هزینه تمبر چک در نظر گرفته شده است. کارمزد رفع سوء اثر نیز برای هر برگ چک 12 هزار تومان است.طبق نرخ نامه جدید، صدور کارت مغناطیسی هوشمند در شعب بانکی با کارمزد 6 هزار تومانی همراه خواهد بود ضمن این که کارمزد صدور رمز جدید برای انواع کارتهای بانکی (نقدی، اعتباری و هدیه) «در شعبه» به درخواست مشتری هزار تومان تعیین شده است. در این باره برخی رسانه ها در فضای مجازی به اشتباه کلیه تغییر رمز کارت ها را مشمول کارمزد اعلام کردند که بانک مرکزی در اطلاعیه ای، ضمن تاکید بر رایگان بودن عملیات تغییر رمز کارت بانکی با استفاده از خودپرداز یا هر یک از کانالهای غیر حضوری، اعلام کرد: فقط عملیات تغییر رمز کارت در داخل شعبه با هدف جلوگیری از مراجعه حضوری به شعب بانکها، با کارمزد انجام خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یوسفی-آیین الحاق ناو اقیانوس پیمای شهید رودکی به نیروی دریایی سپاه با حضور سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی از مقامات و مسئولان لشکری و کشوری برگزار شد.ناو اقیانوس پیمای شهید رودکی شناوری سنگین، چند منظوره و دوربرد است که قابلیت حمل و عملیاتی کردن انواع پهپاد و سامانه های موشکی، پدافندی و راداری را دارد.این ناو با تناژ ۱۲ هزار تن و طول ۱۵۰ متر و عرض ۲۲ متر دارای رادار آرایه فازی سه بعدی، موشکهای سطح به سطح، سطح به هوا، سامانههای مخابراتی یکپارچه بسیار پیشرفته جنگال و موشکی سوم خرداد با قابلیت حمل بالگردها، پهپادها و شناورهای عملیاتی است که همه آن ها از تولیدات داخلی بوده و توسط جوانان کشورمان طراحی و عملیاتی شده است.در واقع،ناو سنگین رزمی، اطلاعاتی و پشتیبانی شهید رودکی به مثابه یک شهر دریایی متحرک است که با تمام تجهیزات و امکانات لازم ،آماده انجام ماموریتهای اقیانوسی با ایجاد امنیت پایدار خطوط مواصلاتی دریایی و امدادرسانی به ناوگان تجاری و صیادی جمهوری اسلامی و کشورهای منطقهای است.با پیوستن این شناور سنگین به ظرفیتهای نیروی دریایی سپاه، ماموریت دریادلان سپاه برای حضور مقتدر در آبهای دوردست آغاز شد.سردار سلامی فرماندهکل سپاه پاسداران در مراسم الحاق ناو اقیانوسپیمای رودکی این رخداد مهم را رقمزننده روزی فراموشناشدنی و تاریخی برای این نیرو توصیف کرد و افزود : « آن چه امروز مشاهده میکنیم نشانه مجسم به آب و آتش زدن برای دفاع از ملتمان در مقابل زورگویان است؛ به این حقیقت پایبندیم و برای آن جان میدهیم.»اما الحاق ناو اقیانوس پیمای شهید رودکی به نیروی دریایی سپاه که قابلیتهای مختلفی باهدف توانمندی نیروی دریایی سپاه و دفاع از آب ها و منافع ایران اسلامی دارد، مورد توجه رسانه های خارجی نیز قرار گرفت. بلومبرگ با تیتر «ایران با ناوی جدید به دنبال حضور دریایی فراتر از خلیج فارس است» به این رخداد پرداخته و نوشت: این ناو اقیانوس پیما این پیام را مخابره می کند که به دنبال گسترش نفوذش فراتر از خلیج فارس است. علاوه بر این، خبرگزاری شینهوا با اشاره به قابلیت های متعدد این ناو از جمله مجهز بودن آن به موشک های سطح به سطح، سطح به هوا، سامانه های الکترونیکی جنگی یکپارچه فوق پیشرفته و سامانه موشکی سوم خرداد در این باره نوشت: ناو جدید سپاه تمام تجهیزات و امکانات لازم برای تامین امنیت پایدار حمل و نقل دریایی و کمک رسانی به کشتی های تجاری و ماهیگیری را دارد .اسپوتنیک نیز نوشت :سپاه ایران شهری شناور با زرادخانه ای از اسلحه را به آب انداخت که قابلیت انجام ماموریت در آب های دور دست را دارد. خبرگزاری آسوشیتدپرس هم به تحویل این ناو پیشرفته به نیروی دریایی سپاه پرداخته و تیتر زده «سپاه پاسداران ایران ناو اقیانوس پیما روانه آب ها کرد»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رعیت نواز- ویدئویی تلخ از تخریب یک خانه در بندرعباس در فضای مجازی منتشر شد که یادآور حادثه «آسیه پناهی» در کرمانشاه بود و باعث شد دوباره زخم کهنه حاشیه نشینی که درمانی برایش اندیشیده نشده دهان باز کند و دردش گریبان گیر تمام جامعه شود. سال هاست که اصطلاحات و واژههای متعددی در جهان برای حاشیهنشینی مثل زاغهنشینی، آلونکنشینی، کوخنشینی و کپرنشینی به کار می رود. به اعتقاد برخی کارشناسان حاشیهنشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی نشدهاند و حاشیه شهر را به قصد تهیه مسکن و داشتن سرپناه انتخاب می کنند. سر پناه هایی که عمدتا متعلق به خودشان نیست ولی به دلیل نبود نظارت، به تصرف خودشان در آورده اند و به راحتی هم آن را به مالک اصلی واگذار نمی کنند. اتفاق هایی مانند تخریب خانه آسیه پناهی در کرمانشاه و خودسوزی یک زن 35 ساله به دلیل تخریب خانه اش در بندرعباس همه عوارض همین حاشیه نشینی است که عمدتا به درگیری و صحنه های ناخوشایند وحتی سوء استفاده های خارجی منجر می شود. امروز ضمن مرور حادثه تلخ بندرعباس به میزان حاشیه نشین های شهرهای مختلف پرداخته ایم و همچنین درباره نیاز تنظیم یا تغییر پروتکل ها برای برخورد و بازپس گیری زمین های تصرفی در حاشیه شهرها نوشته ایم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – سی ماه از خروج آمریکا از برجام می گذرد و در همین حدود هم از بیانیه تیرماه 1397 کمیسیون مشترک برجام که اروپایی ها در 11 بند تعهد داده بودند برای بی اثر کردن تحریم های آمریکا و باقی ماندن برجام اقداماتی انجام دهند . اما در حالی که اروپا هیچ کدام از 11 تعهد خود را عملی نکرده و تنها با حرف درمانی زمان را گذرانده ، حالا در بیانیه ای بی شرمانه که به امضای وزیران خارجه آلمان ، انگلیس و فرانسه رسیده با این ادعا که " بهرغم حسن نیت ما ایران مرتکب نقض جدی برجام شده است " همچنان از ایران می خواهند در حالی که شدیدترین تحریم های آمریکا را تحمل می کند ، به برجام و اجرای تعهدات هسته ای خود برگردد.تروئیکای اروپا این ادعا را در بیانیه خود که خطاب به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی صادر شده است مطرح کرده و به شکلی ریاکارانه نوشته اند : «همواره صراحت داشتهایم که از خروج آمریکا از برجام و احیای تحریمها متأسفیم. ما تحریمها را به نحو پیشبینیشده در برجام رفع کرده و مضاف بر آن از طریق ایجاد ساز و کار مالی اینستکس، تلاشهایی اضافی جهت مجاز کردن تجارت مشروع با ایران به کار بستهایم...با وجود این، بهرغم این تلاشهای مبتنی بر حسن نیت، ایران اکنون یک سال و نیم است که مرتکب اقدامات متعددی در نقض جدی تعهدات هستهای خود شده است. ما کماکان به شدت از اقدامات ایران که در حال تهی کردن توافق از مزایای اصلی آن در زمینه منع اشاعه است نگرانیم.» صدور این بیانیه در شرایطی که دولت ترامپ اعلام کرده فشار حداکثری خود علیه ایران را ادامه میدهد، میتواند بهانهای شود تا واشنگتن این فشارها را افزایش بدهد و همچنین زمینه های زیاد خواهی احتمالی بایدن در پرونده برجام را فراهم کند. این بیانیه در شرایطی صادر شد که ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده سنتکام (تروریستهای آمریکایی مستقر در خاورمیانه) مدعی ادامه اقدامات بی ثبات کننده ایران در منطقه شده بود وپمپئو هم دیروز مدعی شد که کارزار فشار حداکثری علیه ایران ادامه دارد و هنوز هم تمام گزینهها برای مقابله با تهران روی میز است.در مقابل،سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه کشورمان، با "محکوم کردن مواضع غیرمسئولانه" وزیران خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه - سه کشور عضو برجام - گفته است: "از سه کشور اروپایی انتظار می رود که به جای فرافکنی سیاسی، در جهت پایبندی کامل به تعهداتشان طبق برجام و مصوبات کمیسیون مشترک اقدام کنند و به اجرای کامل برجام برگردند."خطیب زاده همچنین خبر روزنامه نیویورک تایمز درباره تماس سید عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه با تیم جو بایدن را ساختگی خواند و افزود: هیچ تماسی مستقیم یا غیر مستقیم با تیم بایدن نبوده است.خبرسازیهای زرد شیوه مرسوم برخی رسانهها به ویژه در این روزها شده است.نیویورکتایمز در گزارشی مدعی شده بود که عباس عراقچی سعی کرده به مشاوران جو بایدن این پیغام را برساند که ایران میخواهد آمریکا پیش از شروع دوباره مذاکرات، بدون قیدوشرط به برجام برگردد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تیم ملی ایران 8 سال با هدایت کارلوس کیروش از لحاظ ساختار دفاعی به بهترین تیم قاره آسیا تبدیل شده و گل زدن به این تیم بسیار سخت و در مواقعی هم غیرممکن بود. ایران با کیروش 2 دوره متوالی با کمترین گل خورده خود را به جامجهانی رساند و در بزرگترین تورنمنت دنیای فوتبال مقابل تیمهای بزرگی همچون آرژانتین، اسپانیا و پرتغال هم ساختار قدرتمند دفاعی خود را به رخ کشید. خیلیها معتقد بودند کیروش در تیم ملی کلمبیا هم با همین روش به کابوس تیمهای بزرگ آمریکایجنوبی تبدیل خواهد شد اما این اتفاق هرگز رخ نداد و کیروش نتوانست با کلمبیا نتایج خوبی کسب کند. کلمبیا با سرمربی سابق تیم ملی کشورمان در پایان هفته چهارم رقابتهای انتخابی جامجهانی در آمریکای جنوبی فقط یکبار توانست طعم پیروزی را بچشد و یک تساوی و 2 شکست کار این تیم را برای صعود به جامجهانی قطر بسیار سخت کرده است. این تیم در 2 بازی اخیر 9 بار مقابل رقبا دروازه خود را باز شده دیده و درمجموع با دریافت 11 گل در 4 بازی دومین خط دفاعی ضعیف رقابتها را به خود اختصاص داده. این عملکرد ضعیف باعث شد تا از پنجشنبه اخراج کیروش به سوژه داغ رسانههای کلمبیایی و پرتغالی تبدیل شود و درنهایت هم این خبر رنگو بوی واقعیت به خود بگیرد. ابتدا روزنامه رکوردپرتغال بود که خبر از اخراج کیروش داد و نوشت: «خروج کارلوس کیروش از سرمربیگری تیم کلمبیا قریبالوقوع است و فدراسیون فوتبال باید ۲میلیون دلار هزینه غرامت بپردازد. مذاکرات با مدیربرنامه کیروش برای نحوه پرداخت مرحلهای این پول درحال انجام است.» این روزنامه پرتغالی و نزدیک به کیروش در ادامه خبر خود آورده است: «در قرارداد کیروش غرامت فسخ قرارداد آورده شده که این بند به مبلغ ۲ میلیون دلار برای طرفی که پیش از پایان قرارداد اقدام به فسخ کند، هزینه خواهد داشت. با این حساب فدراسیون کلمبیا این هزینه را متحمل میشود. تصمیم برای کنار گذاشتن کیروش از طریق رامون خسورون رئیس فدراسیون به وی اعلام شده. کل این پروسه در یک محیط آرام و به دور از تنش انجام شده است.» بعد از این گزارش خبر اخراج کیروش در رسانههای کلمیبایی هم پیچید و درنهایت روز گذشته رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا این خبر را تایید کرد تا تلخترین پایان ممکن برای سرمربی سابق تیمملی کشورمان رقم بخورد. گفته میشود نسترو لورنزو موقتا در ادامه رقابتهای انتخابی جامجهانی روی نیمکت کلمبیا خواهد نشست تا فدراسیون فوتبال این کشور در نهایت با گزینه قطعی جانشینی کیروش به توافق برسد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
10 ماه از آغاز محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا در کشور گذشته است. در این مدت بسیاری از ما به تجربه دریافتهایم که فرزندان مان تحت تاثیر این محدودیتها قرار گرفتهاند. آنها از بودن در موقعیتی محدودکننده که انتهایی هم برای آن ترسیم نمیشود، نگران هستند. البته در این بین برخی عوامل دیگر هم میتواند به اضطراب و ناراحتی آنها دامن بزند که کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ از آنلاین شدن مدارس تا پیامهای بهداشتی مکرر که حالا به دفعات زیاد در میان برنامههای کودک هم پخش میشود و ... . در این مطلب نگاهی انداختهایم به برخی عواملی که میتواند به اضطراب کودکان بینجامد و به دنبال آن نکاتی را برای مدیریت بهتر این شرایط با هم مرور کردهایم.
چرا کرونا باعث افزایش اضطراب کودکان میشود؟
به هم خوردن کارهای روزمره سابق| اگر ما به عنوان بزرگ تر با مجموعه مهارتهایی بسیار قویتر از کودکان، قرار باشد برنامه ثابت و قابل پیشبینی برای زندگی نداشته باشیم، از نظر روانی دچار فرسودگی خواهیم شد. به همین ترتیب به هم ریختگی در برنامههای روزمره و نداشتن احساس پیشبینی آن ها کودکان را هم کلافه میکند.
مدارس غیرحضوری| اغلب بچهها امسال معلمان خود را بسیار محدود دیدهاند. بسیاری از بچهها هم همکلاسیهای خود را با این که حدود 3 ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته است، هنوز ندیدهاند. این محدودیت در دیدارها میتواند باعث تاخیر در ارتباطگیری بین معلم و دانشآموز و البته اضطراب کودکان شود. جدای از آن که باعث بروز مشکلاتی در زمینه آموزش کودکان هم میشود و اضطراب مرتبط با عملکرد درسی را هم افزایش میدهد.
روابطی که کم رنگ شده| نقشی که روابط اجتماعی در زندگی کودکان دارد، بیش از آن است که ما بزرگ ترها تجربه میکنیم. کودکان بیش از ما از طریق روابط اجتماعی متوجه تواناییهای خود می شوند و مهارتهای جدید میآموزند. به همین دلیل دور بودن از دیگران میتواند حتی روی اعتماد به نفس بچهها و تصورشان از خود اثر بگذارد.
جدایی از منابع عاطفی| اقوام و دوستان برای همه ما از جمله کودکان، منبعی برای حمایت عاطفی محسوب میشوند. محدودیت در روابط حضوری و از سوی دیگر مهارت کمتر کودکان در استفاده از تلفن و تماسهای جایگزین میتواند باعث شود این محدودیتها در کودکان اضطراب بیشتری ایجاد کند.
بازی در فضایی بسیار محدود| زندگی در آپارتمان و شهرنشینی باعث شده کودکان برای تحرک، بسیار بیشتر از قبل وابسته به محیطهای بیرون از خانه مانند پارکها و زمینهای بازی باشند. اما محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا استفاده از این فضاها را محدود کرده است و باعث شده بچهها در محیطهایی محدودتر و با مقررات بیشتر ناچار از بازی باشند.
اخبار و پیامهای مرتبط با کرونا| این که کودکان تشویق به رعایت مواردی چون دست شستن درست و مکرر و استفاده از ماسک شوند، بسیار عالی است اما متاسفانه روشهای نادرست برای تشویق کودکان برای این کار و تکرار زیاد توصیهها در شبکههای مورد علاقه کودکان مثل پویا میتواند به اضطراب آنها دامن بزند. همچنین تکرار زیاد دستورالعملها به زبانی غیرکودکانه که باعث میشود کودک، به طور کامل متوجه موضوع نشود، یکی از عوامل ایجاد اضطراب در این مسئله است. از طرفی شنیدن اخبار ناراحتکننده در باره کرونا میتواند باعث آشفتگی کودکان شود.
8 راهکار برای مدیریت
اضطراب کودکان
برای مدیریت بهتر اضطراب کودکان در این روزها و کاهش آن، میتوانید از راهکارهایی که همگی ساده و قابل اجرا هستند، کمک بگیرید.
برنامه روزانه داشتن را جدی بگیرید| با حضور فرزندتان چند فعالیت ثابت روزانه را مشخص و با کشیدن نقاشی یا نوشتن آن ها، به فرزندتان کمک کنید تا دیدی بهتر از یک روز خود داشته باشد. این کار احساس کنترل را در فرزندتان تقویت می کند و به او آرامش میدهد.
وعدههای غذایی را در خانه دور هم بخورید| دور هم نشستن و غذا خوردن و کمی صحبت کردن میتواند پاسخ خوبی به احساس تعلق در کودکان باشد و به آن ها آرامش دهد.
کمک کنید با دوستانش تماس بگیرد| با هماهنگی والدین همکلاسیهای فرزندتان، او را تشویق به تماس تلفنی یا ارسال پیامک برای دوستان مدرسهاش کنید. بچهها نیاز به ارتباط با همسالان خود دارند. درست است که تماس تلفنی، کیفیت ایدهآل را ندارد اما باز هم میتواند مفید باشد.
از تماس تصویری کمک بگیرید| از تماس تلفنی به ویژه تماس تصویری برای تقویت رابطه کودک با اقوام استفاده کنید. اگر بتوانید برنامه ثابت هفتگی برای این کار داشته باشید، بهتر است. فقط توجه داشته باشید که کودکان کم سن، نه توان صحبت طولانی را دارند و نه نیازی به تماس تصویری طولانی. یک تماس کوتاه چند دقیقهای که کودک بتواند تصویر عزیزان خود را ببیند و صدای آن ها را بشنود، برای او کفایت میکند.
سرگرمی دستهجمعی را جدی بگیرید| نشستن دور هم و تماشای یک برنامه تلویزیونی محبوب با حضور همه اعضای خانواده یا انجام یک بازی دستهجمعی ساده، میتواند باعث آرامش همه اعضا و البته کودکان شود.
اخبار را از سایتها پیگیری کنید| برای این که فرزندتان مضطرب نشود، بهتر است اخبار را نه از طریق تلویزیون که از طریق منابعی چون سایتها پیگیری کنید. به این ترتیب فرزندتان کمتر در معرض اخبار ناخوشایند خواهد بود.
بعد از پیامهای بهداشتی با او صحبت کنید| اگر فرزندتان در میان برنامههای کودک یا در موقعیتهای دیگر در معرض اخبار و دانستنیهای مربوط به کرونا قرار گرفته است، سعی کنید در اولین فرصت با او صحبت کنید. شرایطی را برای او فراهم کنید تا سوالاتش را مطرح کند و با زبانی ساده برای او توضیح دهید.
خودتان مضطرب نباشید| در نهایت این که مراقب میزان استرس و اضطراب خود در ارتباط با کرونا باشید. زمانی که والدین مضطرب هستند، ولو این که تلاش زیادی برای مخفی کردن آن داشته باشند اما باز هم کودکان میتوانند این موضوع را حس کنند. روشهای آرامشبخشیدن را یاد بگیرید و با استفاده مستمر از آن ها، از آرامش خود و دیگر اعضای خانواده مراقبت کنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.