گزارش تاریخی
تعداد بازدید : 77
پیدایش و فرجام حزب زحمتکشان ملت ایران
حزب زحمتکشان ملت ایران که طبق اساسنامهاش گرایش سوسیالیستی داشت، ترکیب عجیبی از بازاریان خردهپای بازار قدیمی تهران، روشنفکران سوسیالیست دانشگاه تهران و حتی اراذل و اوباش بود. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، حزب زحمتکشان، در اردیبهشت 1330، طی ائتلاف «سازمان نگهبان آزادی» به رهبری مظفر بقائی کرمانی و «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی، که در سال 1326، به دلیل وابستگی حزب توده به شوروی، از این حزب جدا شده بود، تشکیل شد. برای حداکثر اثرگذاری، حزب به یارگیری از تمام قشرها دست زد. اعضای حزب که پس از مدتی پنجهزار نفر برآورد شده بودند، بیشتر از این چهار منبع متفاوت جذبشدند: 1- دانشگاه تهران و روزنامه «جوانان» حزب، نیروی سوم و مجله روشنفکری علم و زندگی که خوانندگان بسیاری داشت؛ 2- کرمان، زادگاه بقائی؛ 3- مغازهداران کرمانی و عطاران بازار تهران؛ 4- افزون بر دستههای مذکور، حزب از پشتیبانی لاتهای شهر، همچون شعبان بیمخ و چاقوکشهای بدنام تهران نیز برخوردار بود. حزب زحمتکشان ملت ایران طبق اساسنامهاش، بهظاهر گرایش سوسیالیستی داشت، ولی در عمل با اهداف اصلی مبارزه با کمونیسم و مخالفت با حزب توده و نظریات پوپولیستی سوسیالیستی، برای جلب نظر رژیم پهلوی و افکار عمومی بهوجود آمده بود. در ادامه راه، پس از کشمکشها و خواستههای منفعتطلبانه حزب و در پی مخالفتهای مصدق با آن، در سال 1331، دو دیدگاه در حزب زحمتکشان پدید آمد: دیدگاه بقائی که دوران همکاری با مصدق را پایانیافته میدید و دیدگاه خلیل ملکی که به تداوم همکاری با مصدق تمایل داشت. از 26 تیرماه 1331، مواضع بقائی در این زمینه علنیتر شد. با استعفای مصدق و ملاقات بقائی با احمد قوام، در روز 30 تیر 1331، خلیل ملکی و همراهانش خواستار توضیح درباره این ملاقات شدند، اما بقائی با این استدلال که حاضر نیست تا این درجه به نظم حزبی و سازمانی تن دردهد، از دادن هرگونه توضیحی خودداری کرد. در پی آن، هواداران بقائی در عصر 22 مهر 1331 در دفتر حزب حاضر شدند و طرفداران ملکی را پس از ضرب و شتم، بیرون راندند و بقائی را از منزل به مرکز حزب آوردند. با سقوط دولت مصدق در 28 مرداد 1332 و نرسیدن بقائی به نخستوزیری و عدم ورود اعضای حزب به کابینه، این بار مخالفت پرسروصدای حزب متوجه دولت فضلا... زاهدی شد. نتیجه این اقدام، تعطیلی روزنامه حزب و تبعید سران آن به زاهدان بود؛ اما بعدها، رهبران آن، ارتباط تنگاتنگی را با سفارت آمریکا برقرار کردند و عملاً راهی غیر از آنچه مدعی آن بودند، پیمودند.