- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از آن جایی که ورزش برای سیستم ایمنی بدن مفید است، برخی از شما ممکن است فکر کنیدکه ورزش در زمانی که بیمار هستید میتواند به شما کمک کند تا بیماری را از بین ببرید اما وقتی صحبت از سرماخوردگی به میان میآید، هیچ مدرکی وجود ندارد که ورزش در هنگام بیماری بتواند بیماری را کوتاه کند یا شدت آن را کاهش دهد.
ورزش و تقویت سیستم ایمنی
ترشح آدرنالین
حین ورزش هورمون هایی به نام کاتکول آمین
که آن را به عنوان آدرنالین و نورآدرنالین میشناسیم آزاد میشوند.این هورمونها با تحریک سلولهای ایمنی به تشخیص وجود ویروسها یا دیگر عوامل بیماریزا در بدن کمک و نقش مهمی در عملکرد سیستم ایمنی بدن ایفا میکنند.
آنها همچنین میزان حرکت سلول های ایمنی ما را بین خون و بافت افزایش می دهند
که در کمک به سلول های ایمنی در شناسایی و پیشگیری از بیماری های ناشی از ویروسها مهم است. تحقیقات نشان
می دهد که ورزش یکی از راه هایی است که میتوانیم سطح این هورمون های مهم را در بدن خود افزایش دهیم.
بالا رفتن جریان خون
هنگامی که ما ورزش می کنیم، جریان خون ما افزایش مییابد.این جریان خون بالا، فشار بیشتری را بر رگهای خونی ما وارد میکند که سلولهای ایمنی خاصی به نام سلولهای کشنده طبیعی و سلولهای T را آزاد میکند.سلول های کشنده طبیعی و سلول های T هر دو نقش مهمی در کشتن سلول های آلوده به ویروس دارند و از این نظر در تقویت سیستم ایمنی موثر هستند.
کاهش عفونت دستگاه تنفسی
سه مطالعه نشان دادهاند وقتی افرادی که ورزش نمیکردند بهمدت 40 تا 45 دقیقه پنج روز در هفته، پیادهروی سریع را شروع کردند، در مقایسه با بقیه افراد40 تا 50 درصد کمتر علایم عفونت دستگاه تنفسی داشتند.
سرماخوردگی با ورزش بهبود مییابد؟
مهم است که به یاد داشته باشید که ورزش می تواند بدن را تحت فشار قرار دهد. این استرس ممکن است به نوبه خود سلول های ایمنی را در واکنش به پاتوژن ها
(میکروارگانیسمهایی هستند که موجب
ایجاد بیماری های کم خطر مثل سرماخوردگی میشوند)کمتر کند.
همچنین بدن هنگام ورزش به اکسیژن و انرژی ذخیره شده بیشتری (به شکل گلوکز) نیاز دارد که سلول های ایمنی ما هم برای کمک به مبارزه با ویروس به آن نیاز دارند.
بنابراین اگر بدن با یک عفونت موجود مبارزه کند و سپس در معرض استرس ورزش قرار گیرد، ممکن است این شرایط برای پاسخ ایمنی بدن مفید نباشد.اما هم اکنون هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ورزش در هنگام سرماخوردگی می تواند به بهبود شما کمک کند.اما اگر علایم شما عمدتا بالای گردن است (مانند آبریزش بینی یا احتقان) میتوانید ورزش با شدت کمتر از حد معمول را شروع کنید تا ببینید چه احساسی دارید. اگر حالتان خوب بود، میتوانید به تدریج شدت ورزش خود را افزایش دهید.
اما اگر ورزش حال شما را بدتر کرد استراحت کنید. همچنین اگر تب، درد عضلات یا استفراغ دارید، فکر ورزش کردن را از سر خود بیرون کنید.
گاهی اوقات بهترین درمان برای سرماخوردگی استراحت، هیدراته ماندن بدن و در صورت نیاز مصرف داروهای مسکن است. بنابراین ورزش منظم را برای تقویت سیستم ایمنی در زمانی که سالم هستید انجام دهید و تا حد امکان در دوران سرماخوردگی ورزش نکنید.
منبع : مطالعات دانشگاه ناتینگهام ترنت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مذاکرات احیای برجام پس از گذشت بیش از یک سال، متوقف شده است. هر چند که قرار است انریکه مورا، مذاکره کننده ارشد اتحادیه اروپا فردا به تهران بیاید تا بن بست به وجود آمده در مذاکرات شکسته شود.اما این سوال مطرح است که سفر مورا به تهران چه سودی میتواند داشته باشد در حالی که گرههای توافق هستهای در واشنگتن است و تا مقامهای آمریکایی این گرهها را باز نکنند امیدی به احیای برجام نخواهد بود.جالب این جاست که دیروز خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران یا همان برجام وارد چهارمین سال خود شد. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت آمریکا روز هشتم ماه میسال 2018 با امضای فرمان اجرایی، خروج این کشور از توافق برجام را اعلام کرد. متعاقب آن، تحریمهای هستهای ایران که باید بر اساس تعهدات برجامی آمریکا کنار گذاشته میشد، بار دیگر علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد. ترامپ چهار سال پیش با این هدف از توافق هستهای با ایران خارج شد که به گفته خودش، توافق بهتری را جایگزین برجام کند. رئیسجمهوری وقت آمریکا به کرات گفته بود که برجام، بدترین توافق در تاریخ ایالات متحده بوده و مذاکره کنندگان ایرانی، سر همتایان آمریکایی خود کلاه گذاشتهاند. وی که خود را بهترین مذاکره کننده قلمداد میکرد، مدعی بود با خروج از برجام میتواند طی مدت زمان کوتاهی، به توافق بهتری با ایران دست یابد. چند روز بعد از خروج آمریکا از برجام، «مایک پمپئو»، وزیر خارجه وقت آمریکا نیز یک طرح 12 مادهای را ارائه کرد تا نقشه راه مذاکرات آینده با ایران باشد. با این حال، تا دو سال و هشت ماه و 12 روز بعد که ترامپ همچنان در کاخ سفید حضور داشت، هیچ مذاکرهای میان ایران و آمریکا برای دستیابی به توافق جایگزین برجام انجام نگرفت. برعکس، ایران پس از گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام، طی 5 مرحله، فعالیتهای هستهای خود را از لحاظ کمی و کیفی ارتقا داد تا جایی که اکنون، ایران غنی سازی 60 درصدی را انجام میدهد و ذخایر راهبردی هستهای جمهوری اسلامی به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. البته در چهار سال گذشته، چه در دولت جمهوری خواه دونالد ترامپ و چه در دولت دموکرات جو بایدن، «سیاست فشار حداکثری» آمریکا بر ایران به شکل حداکثری ادامه داشته است. در این مدت نه فقط تمامی تحریمهای هستهای ایران با شدیدترین وجه به اجرا گذاشته شد، بلکه حتی دولت وقت آمریکا فرمان ترور سردار سلیمانی را صادر کرد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای به اصطلاح تروریستی قرار داد. با این حال، هیچ یک از این فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی موجب نشد تا ترامپ به آرزوی خود برای مذاکره با ایران و دستیابی به توافقی بهتر از توافق برجام دست یابد. با تغییر دولت در آمریکا، این شائبه پیش آمد که دولت جدید با عبرت گرفتن از راه اشتباه دولت پیشین، رویکرد سازندهای به برجام داشته باشد و بار دیگر، آمریکا به جمع کشورهای برجامی برگردد. اما با گذشت یک سال و چهار ماه و 18 روز از استقرار جو بایدن در کاخ سفید، آمریکا همچنان به بهانههای مختلف از عمل به تعهداتش ذیل برجام خودداری میکند، این در حالی است که ایران برای نشان دادن حسن نیت خود با شرکت در مذاکرات وین موافقت کرده است، مذاکراتی که آمریکاییها به شکل غیر مستقیم در آن شرکت دارند. جمهوری اسلامی ایران بارها آمادگی خود را برای انجام فوری تعهدات برجامی اعلام کرده و از آمریکا نیز خواسته است همین رویکرد را در قبال توافق برجام در پیش گیرد. با این حال، دولت آمریکا همچنان خواستههای فرا برجامی را از ایران طلب میکند، آن هم در حالی که خود، به اجرای تعهدات برجامی واشنگتن، تن نمیدهد. این وضعیت سبب شده است که چهار سال پس از خروج آمریکا از برجام و اجرای «سیاست فشار حداکثری» آینده همکاری آمریکا با این توافق در هالهای از ابهام باقی بماند. آمریکاییها تصور میکردند بازگشت تحریمها به همراه تهدیدات نظامی و امنیتی، در نهایت، ایرانیان را به تسلیم و پذیرش شروط واشنگتن وادار خواهد کرد. اما نتیجه این رویکرد به اذعان برخی از بلندپایهترین مقامات دولت آمریکا مانند گفتههای اخیر بلینکن شکست کامل بوده است. در هر حال ظاهرا مورا به تهران میآید اما به نظر نمیرسد که این سفر نتیجهای در بر داشته باشد مگر این که او دست پُر باشد. افزون بر این، شرایط تغییر کرده و جنگ در اوکراین سبب شده است تا نیاز به انرژی به شدت افزایش یابد، تهران حتی اگر برجام هم احیا نشود نفت خود را میفروشد و حتی با قطع همکاری سوئیفت و تحریم بانک مرکزی پول نفت را دریافت میکند و در واقع آن چه قرار است از برجام عاید ایران شود هم اکنون این امتیازها تا حدی محقق شده است و بنا بر این، این آمریکاست که باید در رفتار خود تجدید نظر کند و در این زمینه اروپا به دلیل نزدیکی به غرب آسیا و نیازهای امنیتی و نیاز مبرم به انرژی و همکاری اقتصادی با کشورهای این منطقه، به آمریکا فشار آورد تا راهبرد شکست خورده فشار حداکثری را کنار بگذارد تا توافق هستهای بار دیگر احیا شود. همچنین به نظر میرسد شکنندگی و ناپایداری توافق هستهای نسبت به قبل افزایش یافته است. بنابراین حتی در صورت احیای توافق، حفظ اهرمهای توانمندی هستهای و امکان تسریع در بازگشت به شرایط پیش از توافق برای بازدارندگی در برابر بدعهدیهای آمریکا و اروپا، امری ضروری است. البته مناسب است که سناریوهای احتمالی برای فروپاشی توافق نیز مدنظر قرار بگیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محوری
صدا عامل مهمی است برای عاشقشدن؟
«مهران مدیری» در برنامه دورهمی با حضور 2 مجری تلویزیونی از اهمیت عامل صدا برای عاشقشدن گفت، مسئلهای که از منظر روانشناسی قابل بررسی است
اسما صابری| روان شناس و نوروتراپیست
«شهرام شکیبا» و «ستارهسادات قطبی»، مجریهای تلویزیون، مهمانان برنامه دورهمی مهران مدیری بودند. «قطبی» در بخشی از این برنامه که ویدئوی آن در شبکههای اجتماعی هم پربازدید شد، میگوید: «آقای مدیری، جالبه بدونین من تا قبل از این که از ایشون سوالم رو(درباره مجریشدن) بپرسم، ازشون بدم میاومد اما وقتی از نزدیک دیدمشون و گفتن بله دخترم، یک جوری شدم.» «شکیبا» هم در این باره میگوید: «خودش می گه وقتی حرف زدی، تن صدات برای من گیرایی داشت...». مدیری با شنیدن این ماجرا میگوید: «پس صدا عامل مهمی است برای عاشقشدن ...». برای بررسی روان شناسانه این موضوع، با چند سوال ساده شروع میکنیم تا وارد بحث مهم عاشق شدن شویم یا اینکه چه چیزی علت عاشق شدنهای ماست؟
علاقههایی که مربوط به ناخودآگاه است
در ابتدا به این سوال در ذهن خود پاسخ دهید که چه رنگی را بیشتر دوست دارید؟ و سپس به این فکر کنید که چرا این رنگ را دوست دارید؟ بیشتر افراد میدانند چه چیزی را دوست دارند اما نمیدانند علت این علاقه چیست. پروسه عاشق شدن مثال بزرگ تری از همین جنس است. مثلا ممکن است از شما سوال کنند چه چیزی علت عشق شما به همسرتان است و شما مانند «ستارهسادات قطبی» علت را در صدای دلنشین فرد مقابل بدانید. اما سوال بعدی که مطرح میشود این است که آیا فرد دیگری با صدای دلنشینتری وجود ندارد؟ قطعا وجود دارد پس بخش مهمی از عاشق شدن و اینکه فردی در نظر ما جذاب بهنظر برسد، مربوط به ناخودآگاه است. اینکه در طول زندگی چه چیزهایی از چه افرادی تجربه کردهایم، همه و همه در انتخاب یار و اینکه چه فردی در نظر ما جذاب به نظر برسد، تاثیرگذار است.
آیا انتخاب میکنیم که عاشق چه کسی شویم؟
از نظر روانکاوی بله اما نه به صورت عمدی و کاملا کنترل شده. در واقع ما در پروسه عاشق شدن یا عاشق فردی میشویم که از نظر ما شبیه آن چیزی است که دوست داریم در خودمان وجود داشته باشد یا عاشق تصویری از شخص دیگری میشویم که بازتاب چیزی از درون ماست. گاهی هم عاشق چیزی در فرد مقابل میشویم که مدام درون خودمان به آن احساس نیاز داشتیم.
آیا صدا میتواند علت عاشقشدن باشد؟
در واقع لحظهای که فردی در ذهن ما جذابیتی را درباره خودش به وجود میآورد، باعث ایجاد علاقه و تجربه یک احساس خاص میشود اما یک ویژگی قطعا علت عاشقشدن نیست بلکه ویژگیهای کوچک و بزرگ دیگری هم در همان لحظه دست به دست هم دادهاند و این جذابیت را در نظر ما ایجاد کردهاند که بخش بسیار زیاد آن ناخودآگاه در حال اتفاق افتادن است. مثلا علاوه بر صدا، نوع نشستن، نوع بیان کردن، سبک لباس پوشیدن و ... به صورت غیرمستقیم در حال تاثیر گذاشتن هستند. البته ما به بخشهای زیرین لایههای روانمان دسترسی نداریم و برای یافتن آن بخشها باید به جلسات روانکاوی مراجعه کنیم تا نگاه جامعتری به این مسئله داشته باشیم.
صدا معیار مناسبی برای انتخاب همسر است؟
حالا شاید برایتان سوال شود که معیارهایی مانند صدا میتوانند معیار درستی برای ازدواج باشند؟ همانطور که گفتیم قطعا تنها یک معیار علت جذابیت فرد در نظر ما نیست اما در هر صورت جواب این سوال بله است، یعنی صدا میتواند یکی از معیارها برای ازدواج و عاشق شدن باشد. در هر صورت همه ما با توجه به تجربههای زیستهای که داشتهایم، نیازمند چیزی در دیگری هستیم تا عشق را احساس کنیم. برای فردی صدا قابل اهمیت است، برای فرد دیگری جایگاه شغلی، نوع پوشش، اعتقادات یا حتی ظاهر. پس همین ویژگیها هستند که عاشقشدنهای متفاوت را در هر یک از ما رقم خواهند زد اما مهم آگاهی است. آگاه باشیم که ریشه این عاشق شدن در چیست؟ با این خودشناسی مسیر برای ما روشن خواهد شد. وقتی افراد به علت رفتارها و انتخابهایشان آگاه باشند دقیقا شبیه چراغی در تاریکی است که نور بر بخشهای تاریک تابیده خواهد شد و همین دانستن معیارها باعث میشود با خودمان و زندگیمان شفاف باشیم که از زندگیمشترک چه میخواهیم که بسیار کمککننده است.
آقای جبلی! مشکل سروش صحت ممنوعالکاری نیست
مصطفی قاسمیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- اعضای باند 5 نفره زورگیری که پس از جدال با یک زن دلار فروش، در چنگ قانون گرفتار شده بودند با صدور حکمی قاطع از سوی شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به تحمل 57 سال زندان، 346 ضربه شلاق، رد مال و پرداخت دیه محکوم شدند.
به گزارش اختصاصی خراسان، این حادثه در یک شب سرد پاییزی مشهد هنگامی رخ داد که زن دلارفروش از بعد از ظهر تا شب نتوانست مبالغی از دلارهایش را به فروش برساند به همین دلیل کیف حاوی 7 هزار و 500 دلار و چند میلیون تومان چک پول را روی دوششانداخت و به طرف منزلش به راه افتاد. او در سه راه کاشانی مشهد از خودرو پیاده شد تا بقیه مسیر درون کوچه را قدم زنان طی کند اما نمیدانست چه حادثه شومی انتظارش را میکشد چرا که ساعتی قبل چند جوان داخل یک کافه نقشه زورگیری دلارهای او را کشیده بودند و اکنون درحالی با سر و صورت پوشیده داخل خودروی پراید به کمین نشسته بودند که یکی از زورگیران نقابدار نیز با موتورسیکلت به محل مد نظر آمده بود.
گزارش خراسان حاکی است: زن میان سال بدون توجه به اطرافش همچنان پیاده در حرکت بود تا این که مقابل منزلش ایستاد. او بند کیف را روی شانه اش جابه جا کرد و زنگ را به صدا درآورد اما ناگهان جوانی از پشت سر دستش را دور گردن او حلقه زد و فشار داد. در همین هنگام دو جوان دیگر هم به سوی آنها دویدند تا برای ربودن کیف به همدست شان کمک کنند. زن دلارفروش که تازه فهمیده بود در چنگ زورگیران گرفتار شده است همه توانش را جمع کرد و در حالی که کیف حاوی دلارها را محکم گرفته بود، چرخی زد تا خود را از میان دستان زورگیر نقابدار رها کند ولی با تیغه چاقوی زورگیران روبه رو شد و سارقان چاقوکش تلاش کردند با کتک کاری زن دلارفروش، کیف را به سرقت ببرند ولی با مقاومت وی، جدال بین آنها شدت گرفت. همزمان با فریادهای زن دلارفروش، اهالی محل نیز در آن ساعت شب از خانه هایشان بیرون آمدند و به طرف محل درگیری دویدند.
در این لحظه بود که زورگیران نقابدار بند کیف را بریدند و هراسان به سمت خودروی پراید فرار کردند که یکی از همدستان شان منتظر ایستاده بود. یکی از زورگیران به سمت موتورسیکلت رفت تا با روشن کردن آن از صحنه حادثه بگریزد اما زن میان سال با یک حرکت متهورانه خود را به او رساند و از پشت سر لباسش را چنگ زد. این کشاکش و درگیری ادامه داشت که زورگیر جوان با رها کردن موتورسیکلت ضرباتی را بر پیکر زن میان سال وارد آورد و موفق شد از محل درگیری بگریزد. زمانی که اهالی محل رسیدند پرایدسواران با سرعت وحشتناکی از کوچه خارج شدند و بدین ترتیب صدای زنگ تلفن پلیس 110 به صدا درآمد تا این ماجرای هولناک مورد بررسیهای پلیسی قرار گیرد. زن دلارفروش که زخمی شده بود، هنوز نمیدانست چگونه این حادثه وحشتناک رخ داده است. طولی نکشید که نیروهای انتظامی موتورسیکلت رها شده زورگیران را به مقر انتظامی انتقال دادند و این پرونده با توجه به اهمیت آن در پلیس آگاهی خراسان رضوی مورد واکاوی و کنکاشهای تخصصی قرار گرفت.
چند روز بعد کارآگاهان پلیس آگاهی با هماهنگیها و دستورات محرمانه قضایی موفق شدند با ردیابیهای اطلاعاتی، جوان 28 ساله کافه دار را شناسایی و دیگر اعضای باند زورگیران چاقوکش را در عملیاتهای جداگانه دستگیر کنند.
بنابر گزارش خراسان، متهمان این پرونده پس از بررسیهای مقدماتی و بازجوییهای قضایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، روانه زندان شدند تا این که بعد از انجام تحقیقات تکمیلی، این پرونده با نظر مسئولان قضایی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد چرا که نوع جرم ارتکابی از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار بود.
ابتدا چهار متهم این پرونده پای میز محاکمه ایستادند تا به سوالات تخصصی قاضی هادی دنیا دیده (رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی) پاسخ دهند اما همه آنها باز هم تلاش میکردند برای گریز از مجازات، خود را بی گناه جلوه دهند با این حال مقام قضایی که سطر به سطر این پرونده حساس را زیر ذره بین بررسیهای دقیق قرار داده بود با طرح سوالات فنی و محکمه پسند، متهمان را چنان به گرداب تناقض گوییانداخت که آنها برای رهایی از این شرایط، چارهای جز اعتراف به زورگیری ندیدند و به سرقت کیف حاوی دلار و چک پول معترف شدند.
ولی یکی از متهمان با اشاره به این که کیف حاوی دلارها را زیر خودروی پژو 206انداخته است به قاضی دنیا دیده گفت: وقتی بند کیف بریده شد من آن را برداشتم و فرار کردم ولی زمانی که اهالی محل را دیدم به ناچار آن را زیر یک دستگاه خودروی 206انداختم که در همان محل پارک بود.حدود دوساعت بعد وقتی دوباره برای برداشتن کیف دلارها به محل حادثه بازگشتیم کیف آن جا نبود!
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: در همین حال یکی دیگر از متهمان که در تنگنای سوالات مقام قضایی قرار گرفته بود مدعی شد: امیر و رضا به دنبال کیف رفتند ولی به دروغ گفتند که کیف را افراد دیگری دزدیده بودند! درحالی که امیر به من گفت: به احسان و علی 10 میلیون تومان دادهام و سهم تو را هم میدهم اما باید صبر کنی تا دلارها را به ریال تبدیل کنم چرا که آنها شماره سریال دارد و برایمان مشکل ساز میشود!...
بنابراین گزارش، پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه، در نهایت قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، بزه انتسابی به متهمان را محرز دانستند و آنان را به اتهام سرقت مسلحانه شبانه محکوم کردند. بنابر رای دادگاه دو تن از متهمان هرکدام به تحمل 15 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شدند اما نفر سوم که در صحنه سرقت حضور داشت و با مراجع قضایی و پلیسی برای کشف جرم همکاری کرده بود به تحمل 10 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
براساس رای قضات دادگاه، همچنین یکی دیگر از متهمان این پرونده که آمار و اطلاعات زن دلار فروش را در اختیار زورگیران گذاشته بود به اتهام معاونت در جرم به تحمل 10 سال زندان و 74 ضربه شلاق و متهم دیگری که فقط درون خودرو نشسته و در زورگیری شرکت نکرده بود نیز به تحمل 7 سال زندان و 50 ضربه شلاق محکوم شد.
بنابر گزارش خراسان، احکام این پرونده حساس درحالی به تایید قضات دیوان عالی کشور هم رسیده است که اشد مجازات برای زورگیران همواره مطالبه مردم از دستگاه قضایی است و صدور این گونه احکام قاطع در خراسان رضوی نه تنها نمونهای محسوس از اقتدار قضات در دادگاههای کیفری است بلکه برای خلافکاران عبرتی درس آموز را در پی دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر کلمه «دکتر/ Dr» را پیش از اسمشان ننویسند، امکان ندارد بتوانیم از روی فالوئرهای میلیونی و تیپ و قیافهشان که به مدلها تنه میزند و ادبیاتشان که اینفلوئنسرها را به یاد میآورد، ظن به پزشک بودنشان ببریم. موضوع، فقط به ظاهر محدود نمیشود. خیلی وقتهامنششان هم با تصوری که از پزشکان در ذهن داریم، نمیخواند. دایم دوربینبهدستاند تا رضایت بیمارانشان را ثبت کنند و از خودشان ویدئو بگیرند و سلفیشان با فلان خواننده و ورزشکار و بهمان هنرپیشه و شاخ مجازی را با فالوئرهایشان بهاشتراک بگذارند. در خیلی از مواقع هم حین انجام خدمات مثل دندانپزشکی از دستکش، گان، ماسک و دیگر ملزومات بهداشتی خبری نیست چون با این چیزها نمیشود عکس قشنگ گرفت. طبقه نوظهور پزشکان سلبریتی، پدیدهای است همسو با تغییرات زندگی امروز و پاسخی است به نیاز انسان مدرن یا موضوعی نیازمند بررسی و آسیبشناسی؟ در پرونده امروز در گفتوگو با دو نفر از این پزشکان و یک متخصص اخلاق پزشکی، سعی داریم به این سوال پاسخ بدهیم.
درآمد بلاگریام از دندانپزشکی بیشتر است
پای صحبت 2 نفر از «پزشکان سلبریتی» که زمان زیادی را به انتخاب پوشش و اشتراکگذاری عکس در شبکههای اجتماعی اختصاص میدهند
نفر اول یک دندانپزشک 30 ساله و مرد است. به گفته خودش تمام خانوادهاش پزشک هستند و معتقد است پزشکی در خون آنهاست. از او درباره علاقه اش به این سبک لباس پوشیدن و عکس گذاشتن در اینستاگرام میپرسم و اینکه چطور فرصت میکند این همه برای ظاهرش وقت بگذارد؟ او میگوید: «به نظرم یک دکتر باید همیشه آراسته باشد. اینطوری برای مریضها موجهتر هستی. نمیدانم چرا همه مردم فکر میکنند که دکترها نباید به خودشان برسند و ظاهر من برایشان عجیب است. از خیلی مریضها شنیدهام که شبیه مدلها هستم. بخشی از این مدل لباس پوشیدن و انتشار عکسها در اینستاگرام هم به جذب مشتری برمیگردد. در دورههایی که درباره تجارت پزشکی شرکت کردهام، به ما آموزش دادهاند ظاهر شیک و مطابق مد روزی داشتهباشیم و عکسهایمان را درفضای مجازی منتشر کنیم. درواقع این نوع انتشار عکسها بخشی از کارم است و من درحال تبلیغ کارم هستم. این روزها عقل خیلی از افراد بیش از گذشته به چشمشان است». او درباره اینکه چقدر در روز برای این کار وقت میگذارد، ادامه میدهد: «پیج اینستاگرامم ادمین دارد و برای انتشار و ادیت عکسها وقتی نمیگذارم اما هر روز قبل از آمدن به مطب آرایشگاه میروم و موهایم را درست میکنم. انتخاب لباس هم وقتی از من نمیگیرد زیرا معمولا همه لباسهایم مارک هستند و آنها را به صورت ست از ترکیه یا دبی میگیرم».
ژستهای خاص در کنار یونیت دندانپزشکی
نفر دومی که با او صحبت میکنم، یک دندانپزشک خانم است و 28سال دارد. اگر صفحه اینستاگرام او را کمی بالا و پایین کنید حسابی تعجب خواهید کرد زیرا این صفحه شباهت زیادی به صفحه یک دندانپزشک ندارد و بیشتر شبیه صفحات بلاگرها و مدلهای اینستاگرامی است. البته عکسهای این خانم دکتر را با ژستهای خاص در کنار یونیت دندانپزشکیاش هم خواهید دید. از نگار درباره علاقهاش به این سبک دیده شدن در اینستاگرام و عکاسی و شغل اش که دندانپزشکی است، میپرسم. او میگوید: «از بچگی علاقه داشتم مدل یا بازیگر بشوم و همه من را بشناسند اما پدر و مادرم به شدت با این علاقهام مخالف بودند و اصرار داشتند که دندانپزشک شوم. برای همین بود که حتی وقتی دندانپزشکی هم قبول نشدم، کم نیاوردند و من را راهی هند کردند تا دندانپزشکی بخوانم. در دوران دانشجویی و با وجود زندگی در یک کشور دیگر، این میل به دیده شدن من را رها نکرد و علاوهبر خواندن دندانپزشکی، به دنبال بلاگری هم رفتم. راستش را بخواهید اینطوری هم پدرومادرم راضی هستند و هم من به آن چه میخواهم رسیدم». از او در این باره میپرسم که آیا این همه زمانی که در شبکههای مجازی میگذارد، با حرفهاش در تضاد نیست و باعث نمیشود از کارش عقب بیفتد؟ ادامه میدهد: «راستش انگار بلاگری به شغلم گره خورده و الان بلاگر بودن شغل اولم محسوب میشود تا دندانپزشکی. البته که مریض هم دارم اما کسب درآمدم ازطریق بلاگری بیشتر از دندانپزشکی است و بیشتر زمانم را هم برای آن میگذارم».
هر تبلیغ
از 2 تا 15میلیون تومان
به صاحب چند پیج دایرکت زدیم تا هزینه تبلیغ در این مدل صفحات را در بیاوریم
بعد از صحبت با دو نفر از این نوع پزشکان مخصوصا خانم دندان پزشک بسیار کنجکاو میشوم که هزینه تبلیغ در این مدل پیجها چقدر است؟ مگر بلاگری چقدر درآمد دارد که خانم دندان پزشک، درآمد بیشتری از این طریق بهدست میآورد؟ باید بگویم طبق جست و جوی من در فضای مجازی، هزینه تبلیغ با توجه به تعداد دنبالکنندگان کاملا متفاوت است. هزینه یک استوری در صفحه یک میلیون فالوئری حداقل 2 میلیون تومان و هزینه پست بالای 5 میلیون تومان خواهد بود. این قیمتها در پیجهایی با بازدیدهای بالاتر تا 15 میلیون تومان متفاوت است. در بین این نوع صفحات، دانشجویان پزشکی زیادی را دیدم که در فضای مجازی شبیه بلاگرها عمل میکنند. انگار برایشان استایلیست بودن، جذابتر از پزشکی به نظر میرسد. در این نوع صفحات که تعدادشان در فضای مجازی کم هم نیست، پزشک- بلاگرهایی را میبینید که به جای به اشتراک گذاشتن مطالب مرتبط با رشته خودشان در حال تبلیغ برای لباس، لوازم آرایش و نشان دادن راههایی برای زیباتر شدن هستند. شاید به نظرشان پزشکی دیگر ارزش نیست و برای دیده شدن باید حتما زیبا بود! هزینه تبلیغ در این نوع صفحات از یک میلیون تومان به بالا متغیر است.
تبلیغ باید با هدف آگاهیرسانی باشد نه فریبکاری
یک متخصص اخلاق پزشکی درباره ابعاد اخلاقی سلبریتیزده کردن حرفهپزشکی میگوید
الهه توانا | روزنامهنگار
دکتر «سیدعلی انجو»، پزشک، دانشآموخته دکترای تخصصی اخلاق پزشکی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی، تبدیل شدن پزشکان به سلبریتی را از دیدگاه اخلاق پزشکی بررسی میکند. برای آنکه موضوع بحثمان مشخص باشد، توافق میکنیم که در این مورد مشخص، سلبریتی را معادل کسی بدانیم که تعداد زیادی فالوئر در فضای مجازی دارد.
سلبریتی شدن پزشکان چه پیامدهایی دارد؟
مشهور بودن پزشک، بهخودیِخود موضوعی منفی نیست. فضای مجازی میتواند به ارتقای آموزش همگانی که برعهده نظام سلامت است، کمک کند. پس از این منظر، فالوئر زیاد داشتن پزشکی که دغدغه آموزش و آگاهیرسانی دارد ارجح است به فردِ کمدانشی که صرفا شهرت دارد. اما اگر فعالیت این پزشک در فضای مجازی نامرتبط با تخصص اش باشد، چطور؟ یعنی مثل دیگر سلبریتیهای فضای مجازی، از سواری بر موجها سود ببرد و با جریاناتی همراه شود که کارشان دفاع یا تخریب فرد و گروهی است، ازلحاظ اخلاقی موردتأیید نیست. ملاحظه دوم درباره سلبریتی شدن پزشکان این است که گاهی فضای مجازی به فضایی برای فریب دادن تبدیل میشود؛ از بیمار، کرامتزدایی و به او به چشم مشتری نگاه میشود. گرچه پزشکی یک صنف است ولی پزشکان باید بدانند که کارشان –بااحترام فراوان به کاسبان- با کاسبی متفاوت است. آنها وظیفه سلامت را برعهده دارند و کرامت انسانی بیمار اقتضا میکند که او را به چشم مشتری نبینیم. با این توضیح، اگر کار پزشکان سلبریتی بهسمت تبلیغات گمراهکننده، اغراقآمیز و با هدف جلب مشتری برود، قطعا غیراخلاقی است.
جامعه پزشکی و تصور عمومی از این حرفه چطور تحتتأثیر سلبریتیزدگی قرار میگیرد؟
یکی از مهمترین مولفههای ارتباط بین پزشک و بیمار، اعتماد است. چنان چه در مردم این احساس ایجاد شود که پزشکان بیتوجه به کرامت انسانی صرفا بهدنبال کسب منافع مادی هستند، به این اعتماد خدشه وارد میشود. ما اگر امروز میدانیم یکی از راههای انتقال اچآیوی رابطه جنسی محافظتنشده است، به این دلیل است که بیماران در سراسر دنیا به پزشکان اعتماد کردهاند و خصوصیترین مسائلشان را با آنها درمیان گذاشتهاند. بنابراین ازدسترفتن اعتماد، نهتنها به رابطه درمانی بلکه به علم پزشکی هم صدمه میزند. امروز یکی از عواملی که اعتماد بین پزشک و بیمار را تهدید میکند، رفتار بعضی از پزشکان در اینستاگرام است که عکس قبل و بعد از عمل بیمارانشان را منتشر میکنند. برخی چشمهای بیمار را میپوشانند تا بهزعم خودشان هویت او را پنهان نگه دارند اما تأثیری ندارد. در اخلاق پزشکی، رضایت آگاهانه، کرامت انسانی و رازپوشی اهمیت زیادی دارد. آیا انتشار عکس و فیلم از قسمتهایی از بدن بیمار که بهطور عرفی در همهجای دنیا پوشیده نگه داشته میشود، با رضایت او انجام شدهاست؟ آیا با این کار، راز بیمار فاش نشدهاست؟ اصلا آیا اگر بیمار رضایت داشتهباشد، انتشار عکس و فیلم او اخلاقی است؟ میدانیم که در بعضی از انواع اختلالات شخصیتی، افراد از ردکردن خطقرمزها و قانونشکنی لذت میبرند. این گروه شاید حتی به اینکه عکس بدنشان پخش شود، افتخار کنند اما آیا این رفتار، نرمال است؟ ما داریم با این کار، نُرم و ذائقه جامعه را تغییر میدهیم و ازجنبه فرهنگی هم آسیبهایی وارد میکنیم. اینروزها دست هر بچهای یک گوشی تلفنهمراه است و این عکس و فیلمهایی که بدون ردهبندی سنی بهراحتی در فضای مجازی منتشر میشود، دراختیار آنها قرار میگیرد.
گروهی از پزشکان سلبریتی از شهرت چهرهها استفاده میکنند و با سپردن تبلیغاتشان به آنها اسم خودشان را سر زبانها میاندازند. این رفتار ازنظر اخلاق پزشکی چطور ارزیابی میشود؟
در ارتباط دوسویه افراد مشهور-پزشکان هر دو طرف مسئولیت دارند. همانطور که اخلاق پزشکی برایمان مهم است، به اخلاق رسانه هم باید اهمیت بدهیم. نقل است که مرحوم تختی، زمانی در فقر شدید بهسر میبرد که درنتیجه آن دچار مشکلات خانوادگی شدهبود. به ایشان پیشنهاد دادند برای یک برند عسل که کیفیت خوبی هم داشت، تبلیغ کند. مبلغی که در ازای این کار درنظر گرفته شدهبود، میتوانست همه مشکلاتش را برطرف کند اما نپذیرفت. جوابش این بود که بچههای پایینشهر فکر میکنند تختی با خوردن عسل، تختی شدهاست. در این جمله نکته اخلاقی مهمی نهفته است. تبلیغ، فعلی غیراخلاقی نیست تا وقتی که در آن فریبکاری راه نیابد و هدفش، رساندن اطلاعات و آگاهی باشد. اگر امروز از من درباره مورد آقاتختی سوال کنید، میگویم ایشان میتوانست پیشنهاد تبلیغ عسل را بپذیرد و بگوید این برند عسل خوب است ولی من با عسل خوردن قهرمان نشدهام. در اخلاق پزشکی از مفهومی بهنام «conflict of interest» صحبت میکنیم که به فارسی «تعارض منافع» ترجمه میشود البته ازنظر من معادل دقیقی نیست.
افراد باید از تعارض منافع اجتناب کنند ولی اگر ناگزیر بودند، موظف به شفافسازی هستند. مرحوم تختی از تبلیغ عسل اجتناب کرد چون استعداد سوءبرداشت وجود داشت و ممکن بود به فریبکاری منجر شود با اینکه چنین نیتی درکار نبود. خب اگر اجتناب ممکن نباشد، چه باید کرد؟ برای مثال خیلی از پزشکان میگویند جو فرهنگی جامعه اقتضا میکند که به سمت سلبریتی شدن بروند، بسیارخوب! این استدلال را میپذیریم ولی شرط شفافسازی باید رعایت شود. یعنی فرد مشهور تصریح کند که فلانی پزشک خوبی است، اگر واقعا به او مراجعه کرده و چنین نظری دارد ولی بگوید بابت تبلیغ کردنش برای او پول دریافت کردهاست. پزشک هم اعلام کند که بابت حضور فلان فرد مشهور در مطب اش، فلانقدر پرداختهاست.
پزشکی که ظاهری شبیه به مدلها دارد و مثل اینفلوئنسرها دایم درحال تولید محتوای مجازی است، چقدر میتواند پزشک خوبی باشد؟
سوال خوبی است؛ کسی که فرصت میکند یک ساعت زیردست آرایشگر بنشیند و موهایش را فلان یا خط ریشش را بهمان کند، کی کتاب خوانده و کی مریض دیدهاست؟ آدمهای باسواد دانشکده پزشکی را اگر ببینید، ظاهر چندان ویژهای ندارند چراکه عمده وقتشان صرف درس خواندن و انجام کارهای درمانی میشود. این موضوع میتواند یک شاخص باشد؛ باید شک کرد به توان علمی کسی که خیلی سروصدا و ادعا دارد و نمایش دانایی و مهارت میدهد.
ببینید مثلا کووید درابتدا یک بیماری ناشناخته بود اما در همان زمان کسانی بودند که هرروز در فضای مجازی درباره کووید پست میگذاشتند و مردم هم حرفهایشان را میپذیرفتند. من فکر میکنم در بحث پزشکان سلبریتی باید برای جامعه مخاطب هم سهمی قائل باشیم؛ این جامعه نیاز به آموختن تفکر نقاد دارد. اگر کسی ادعای پزشکی دارد، مردم بهراحتی میتوانند صحتوسقم ادعایش را بررسی کنند؛ اسم فرد را در سایت نظامپزشکی به آدرس membersearch.irimc.org جستوجو کنند. اگر این نشانی درخاطرشان نمیماند، به فارسی «سازمان نظام پزشکی» را درگوگل وارد کنند. با وارد کردن اسم فرد در این سایت، میتوانند بفهمند شماره نظامپزشکی و پروانه مطب دارد یا خیر. اگر فرد ادعا میکند استاد فلان دانشگاه است، با جستوجوکردن اسمش در سایت دانشگاه میتوانند درستی ادعایش را متوجه شوند. اصولا اخلاق پزشکی در کشور ما عمر زیادی ندارد؛ بهعنوان یک رشته دکترا از سال 1387 تأسیس شده و در این 13سال بهنظر من اتفاقات مهمی رخ دادهاست. اگر مدیران ارشد سازمان سلامت اخلاق را جدی بگیرند، ما در موارد بسیاری ازجمله زیرمیزی، نوع رفتار و تبلیغات میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.