حاجی عابدزاده؛ مشهورترین خادم قرآن در تاریخ مشهد
نگاهی به زندگی، زمانه و خدمات مرحوم حاج علیاصغر عابدزاده که فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود را ذیل فعالیتهای قرآنی تعریف میکرد و با این شیوه، به یکی از تأثیرگذارترین مردان تاریخ معاصر مشهد تبدیل شد
گروه تاریخ – تأسیس جلسات قرآن و نیز انجمنهایی که حول آموزش قرائت و مفاهیم این کتاب آسمانی شکل میگرفت، طی دهههای 1310 تا 1330 خورشیدی، نوعی واکنش به جو حاکم بر جامعه بود؛ ابتدا حکومت پراختناق رضاشاه و پس از آن، حضور گسترده و فعال جریانهای مارکسیستی. هر چند که این دو تهدید عمده، منشأ و ویژگیهای کاملاً متفاوتی داشت، اما حاصل آن برای جامعه مسلمان ایران یک چیز بود؛ مذهبزدایی و حمله به مقدسات اسلامی. مرحوم حاج علیاصغر عابدزاده در چنین شرایطی، وارد میدان شد و از حدود سال 1319، در اوج اختناق رضاشاهی، سنگ بنای جلسات قرآنی را گذاشت که بعدها، تبدیل به یک جریان هدفمند و تأثیرگذار به نام «انجمن پیروان قرآن» در مشهد شد؛ جریانی که شاید برای نخستینبار در چنین سطحی، میتوانست اسباب همسویی متدینان را در وقایع اجتماعی و سیاسی آن روزگار فراهم کند و این خود، از منظر بررسی تاریخ شکلگرفتن ساختارهای اجتماعی و سیاسی در مشهد، بسیار مهم و قابل توجه است. افزون بر اینها، مرحوم عابدزاده نقش مهمی در شکلدهی ساختارهای نوین آموزشی، با رویکرد مذهبی، در مشهد داشت؛ او به دنبال ایجاد مدارسی بود که در هیاهوی تبلیغات مادی و غیردینی آن دوران، نقشی راهبردی در تربیت نسل جوان و معصومی که زیر بمباران تبلیغاتی گرفتار شدهاست، داشته باشد. از سوی دیگر، اقدامات وی در واقع نوعی اعلام موضع در کارایی هیئتهای مذهبی نیز، به حساب میآمد؛ انتخاب نام انجمن به جای «هیئت»، منبعث از چنین رویکردی بود. رسول جعفریان در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران»، به این موضوع اشاره و تأکید میکند که انتخاب نام «انجمن» در برابر برخی هیئتهای مذهبی صورت گرفت که از جریانهای حامی رژیم شناخته میشدند. با این حال، تردیدی نیست که کاریزمای شخصیت مرحوم عابدزاده در دوام جریان انجمن و ورود آن به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گوناگون نقش داشت؛ وی اهل سخنرانی و منبر بود و مردم کوچه و بازار به وی علاقه فراوانی داشتند. بدیهی است که در چنین شرایطی، نقش مرحوم عابدزاده در شکل دادن به جریانهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بسیار پررنگ میشد.
نهضت تأسیس مدارس اسلامی
آنچه درباره مرحوم عابدزاده در میان مردم مشهد شهرت دارد، بیشتر مربوط به تلاشهای وی برای تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی در این شهر است؛ بناهای متعددی مانند مهدیه، فاطمیه، نقویه و... که افزون بر فعالیتهای مذهبی، در بسیاری از آنها مدارسی تشکیل شدهبود که کار آموزش کودکان را برعهده داشت و آنها در کنار علوم جدید، قرآن، برخی علوم دینی و زبان عربی را هم در این مدارس فرامیگرفتند. اهتمام وی به آموزش قرآن کریم، خیلی زود زمینه را برای گسترش فعالیتهای فرهنگیاش فراهم کرد. او را باید بدون هیچشک و شبههای، مشهورترین فعال و خادم قرآنی تاریخ هزار و 200 ساله شهر مشهد بدانیم. مهدیه مرحوم عابدزاده که نخستین مهدیه تاریخ ایران محسوب میشود و برای مدتی، محل سکونت آن مرحوم هم بودهاست، به واسطه جلسات آموزش قرآن کریم و برگزاری جشنهای شکوهمند نیمه شعبان، شهرت فوقالعادهای داشت و سبک و الگوی برگزاری این جشنها، خیلی زود در سراسر ایران استفاده شد. همانطور که اشاره کردیم، مرحوم عابدزاده، بنیانگذار «انجمن پیروان قرآن» بود؛ انجمنی که با هدف ترویج فعالیتهای قرآنی در مشهد و مبارزه با تفکرات انحرافی شکل گرفت و خیلی زود میزبان هزاران نفر از مردم مشهد و به ویژه جوانان این شهر، در 60 شعبه فعال خود شد. او به معنای کامل کلمه، یک مدیر فرهنگی بسیار توانمند بود؛ سخنرانی زبردست که میتوانست معارف دینی و نکات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را با زبانی ساده و قابل فهم برای عامه مردم توضیح دهد و لهجه شیرین مشهدیاش، باعث پیوندی عمیق میان وی و مخاطبانش شود.
با این حال، فعالیتهای «انجمن پیروان قرآن» به این موارد، محدود نمیشد. جمع زیادی از جوانانی که به انجمن میپیوستند، علاقهمند به فعالیتهای سیاسی بودند. برخی معتقدند که مرحوم عابدزاده چندان با این فعالیتها در انجمن موافق نبود؛ اما به دو دلیل این مسئله درست به نظر نمیرسد. دلیل نخست فعالیتهای سیاسی خود مرحوم عابدزاده است که در جریان ملی شدن صنعت نفت حضور فعالی داشت و پیشتر به تفصیل درباره آن سخن گفتهایم؛ دلیل دوم این بود که اگر آن مرحوم به انجام چنین فعالیتهایی تمایلی نداشت، از همان ابتدا یا جلوی ورود جوانان علاقهمند به این عرصه را میگرفت یا اصولاً، مانع هر گونه حرکتی از سوی آن ها میشد. فعالیتهای سیاسی «انجمن پیروان قرآن»، بیتردید، یکی از بخشهای مهم فعالیتهای این مرکز، دست کم تا پیش از کودتای 28 مرداد و سپس، بازداشت مرحوم عابدزاده در اسفند سال 1336ش، محسوب میشود. آن ها ارتباط منسجمی با تشکلهای مذهبی فعال در عرصه سیاست داشتند. به عنوان نمونه، هنگامی که شهید نواب صفوی و یارانش در جمعیت فدائیان اسلام، به دلیل وابستگی برخی هیئتهای مذهبی سنتی به روحانیان درباری، قادر به استفاده از ظرفیت آن ها نبودند، «انجمن پیروان قرآن» امکانات خود را در اختیار آن ها گذاشت و حتی شهید نواب صفوی هنگام مسافرت به مشهد، گاه مهمان «انجمن پیروان قرآن» میشد و سخنرانیهای خود را در اماکن وابسته به این انجمن ایراد میکرد. فضلا... فرخ، یکی از علاقهمندان به جمعیت فدائیان اسلام در مشهد و از اعضای «انجمن پیروان قرآن»، درباره ارتباط انجمن با این جمعیت میگوید: «وقتی قرار شد فدائیان اسلام به مشهد تشریف بیاورند، میزبان آن ها انجمن پیروان قرآن شد. مقدماتی برای استقبال از اینها فراهم کردیم و استقبال بسیار باشکوهی از اینها انجام شد.»
خاموشی پیرِ جلسات قرآن مشهد
با وقوع کودتای 28 مرداد 1332، شرایط برای تمام کسانی که مدافع نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند، سختتر شد. مرحوم عابدزاده در مشهد، به عنوان یکی از رهبران اصلی نهضت، تحت نظر قرار گرفت و گزارشهای روزانه فعالیتهای او به تهران ارسال میشد. حساسیت رژیم پهلوی نسبت به فعالیتهای مرحوم عابدزاده چنان بود که اطلاعات مربوط به او را مستقیم به «دفتر مخصوص شاهنشاهی» ارسال میکردند و به اطلاع شاه میرساندند. دغدغه دستگاه امنیتی رژیم درباره مرحوم عابدزاده، با عضویت وی در نهضت مقاومت ملی بیشتر شد. گزارشهای ساواک نشان میدهد که برنامه مدوّنی برای تخریب شخصیت وی در مشهد ترتیب داده شدهبود که البته راه به جایی نبرد. بالاخره در تابستان سال 1336، دستور بازداشت مرحوم عابدزاده را صادر و او را همراه با افرادی مانند استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی شریعتی و تنی چند از فعالان سیاسی مشهد، بازداشت و روانه تهران کردند. بازداشت مرحوم عابدزاده، واکنش علما را برانگیخت؛ آیتا... سیدعبدا... شیرازی، طی پیامی از نجف به دولت وقت، به شدت به این اقدام اعتراض کرد. کار به جایی رسید که رژیم بهناچار مرحوم عابدزاده را از زندان آزاد و به مسافرخانه «اعیان» در بازارچه مروی تهران منتقل کرد و او، ششماه را تحت نظر در این محل گذراند، تا اینکه ساواک تحت شرایط خاص به وی اجازه داد که به مشهد بازگردد. مرحوم عابدزاده را با قطار به نیشابور انتقال دادند و بعد شبانه وارد مشهد کردند. مأموران مانع استقبال و مراجعه مردم به او شدند. مرحوم عابدزاده از این زمان، در حالی که همواره تحت نظر بود، کارهای خود را به فعالیتهای قرآنی و فرهنگی محدود کرد؛ اما با اوج گرفتن انقلاب اسلامی، به همراهی با آن پرداخت. او روز دهم دیماه سال 1357 و پس از وصول خبر کشتار مردم در خیابانهای مشهد، دچار سکته مغزی شد و در بستر افتاد؛ هشت سال بعد، در 1365، بر اثر عوارض ناشی از آن سکته مغزی، دارفانی را وداع گفت. او را در سرداب ساختمان مهدیهاش به خاک سپردند.