صادق غفوریان-اگر چه نسبت به جوایز مهم و گوناگون بین المللی دیر اقدام کردیم اما به هرحال، ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است. ماجرا، ماجرای «جایزه مصطفی(ص)» است که در 12 سال گذشته، به عنوان جایزه بین المللی به دانشمندان برتر و موثر جهان اسلام اعطا می شود. در روزهای گذشته (11 مهر) پنجمین دوره آن با معرفی 5 دانشمند برتر مسلمان از سراسر دنیا در اصفهان برگزار شد.ما در این گزارش، ضمن معرفی ابعاد، اهداف و رویکردهای این جایزه مهم که به ابتکار ایران، راه اندازی شده است، 5 دانشمندمنتخب این دوره و اقدام علمی آن ها را مرور می کنیم. در ضمن برای یافتن پاسخ سوالاتمان هم به سراغ دکتر سیدعلی عمرانی، مدیر اجرایی بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) می رویم و سوالاتمان را با وی در میان می گذاریم.
جایزه مصطفی چرا؟
بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) و جایزه مصطفی با چشمانداز گسترش صلح، امنیت و رفاه بشریت، فعالیت خود را با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1391 آغاز کرد و مأموریت خود را توسعه علم و فناوری در جهان اسلام قرار داد.آن طور که دکتر عمرانی، مدیر اجرایی بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) به خراسان می گوید: این جایزه که به صورت دوسالانه به دانشمندان و پژوهشگران برتر جهان اسلام اعطا میشود، به اثری نوآورانه در مرزهای دانش تعلق میگیرد که توسط افرادی شاخص در حوزههای علم و فناوری ارائه شده و زمینهساز بهبود زندگی بشریت باشد. البته آثار برگزیده علاوه بر ویژگی های نوآورانه و بدیع، باید دارای اصالت و موثر در رفاه، امنیت و سلامت بشریت و توسعهدهنده مرزهای دانش باشد.
4 حوزه علمی جایزه مصطفی(ص)
این جایزه به 4 حوزه اختصاص دارد:
1-علم و فناوری ارتباطات و اطلاعات
2-علم و فناوری زیستی و پزشکی
3-علم و فناوری نانو
4-علوم پایه و مهندسی
نوبل اسلامی
دکتر عمرانی، درباره نگاه و نظر سایر مجامع علمی جهان درباره جایزه مصطفی(ص) می گوید: جایزه مصطفی(ص) در سال 1395 و در پانزدهمین مجمع عمومی کمیته علم و فناوری سازمان همکاری اسلامی (کامستک) نیز مورد تقدیر وزرای علوم کشورهای اسلامی قرار گرفت. نشریه علمی ساینس نیز از این جایزه به عنوان نوبل اسلامی یاد کرده است.
جایزه 500 هزار دلاری
از عمرانی درباره مبلغ جایزه و منابع تامین هزینه های آن می پرسم که این طور می گوید: برگزیدگان در هر حوزه علاوه بر دریافت لوح و مدال جایزه، مبلغ 500 هزار دلار جایزه نقدی نیز دریافت میکنند که مبلغ آن از محل وقف و نذر علمی تامین میشود.
بازتاب در رسانه های جهان
درباره این که توجه رسانه های سایر کشورها به جایزه مصطفی(ص) تاکنون چگونه بوده، عمرانی این طور پاسخ می دهد: فعالیت های رسانه ای جایزه مصطفی(ص) تاکنون منجر به انعکاس بیش از 2هزارو200 محتوای رسانهای در 188 شبکه تلویزیونی، رادیویی، روزنامه، خبرگزاری و سایت خبری از 19 کشور شده است. در یکی از این موارد، شبکه المیادین در گزارشی تصویری به نقش جایزه مصطفی(ص) در هموارکردن ارتباط بین دانشمندان مسلمان اشاره کرد و گفت« این جایزه در نزدیک کردن کشورهای اسلامی در زمینه های علمی نقش بسزایی دارد و ارتباط مستقیم بین دانشمندان را فراهم می کند» و رسانه صهیونیستی تایمز آو اسرائیل نیز در گزارشی گفت: «راه اندازی جایزه مصطفی(ص) از سوی ایران در راستای دستیابی به هدفش برای تبدیل شدن به یک قدرت علمی منطقه ای است.»
منتخبان جایزه مصطفی در دوره پنجم؛ از نانو تا داروهای نوین
جایزه مصطفی(ص) در دوره پنجم که اختتامیه آن، 11 مهر در اصفهان برگزار شد، 5 دانشمند برتر کشورهای اسلامی را معرفی و از آن ها تجلیل کرد. خوب است بدانیم، طبق گفته دکتر علی اکبر صالحی رئیس کارگروه علمی جایزه مصطفی(ص) ۲۶۱۳ پرونده در ۴ موضوع مدنظر از دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان دریافت شد. در غربالهای بعدی نیز به ترتیب ۲۰۶، ۴۸، ۹ و در نهایت ۵ پرونده برگزیده شدند.
پروفسور احمد حسن
جایگاه: استاد دانشگاه کویینز، کانادا
سال تولد: 1355/ مصر
اثر: کاوش مخازن نرمافزاری (MSR)
حوزه دریافت جایزه: علم و فناوری اطلاعات و ارتباطات
پروفسور امید فرخ زاد
استاد دانشکده پزشکی هاروارد، آمریکا
سال تولد: 1347/ ایران
اثر: طراحی داروهای نوین بر پایه نانوذرات پلیمری
حوزه دریافت جایزه: علم و فناوری زیستی و پزشکی
پروفسور مورات اویسال
برگزیده مقیم کشورهای اسلامی / استاد دانشگاه نیویورک ابوظبی، امارات
سال تولد: 1352/ ترکیه
اثر: فناوری ارتباطات حوزه دریافت جایزه: علم و فناوری اطلاعات و ارتباطات
پروفسور احمد فوزی اسماعیل
برگزیده مقیم کشورهای اسلامی/ استاد و رئیس دانشگاه فناوری مالزی
سال تولد: 1344/کامبوج
اثر: توسعه کاربردهای فناوری غشا
حوزه دریافت جایزه: علوم پایه و مهندسی
پروفسور سامیا خوری
برگزیده مقیم کشورهای اسلامی / استاد دانشگاه آمریکایی بیروت
سال تولد: 1337/ لبنان
اثر: رویکردهای نوین در درمان بیماری ام اس
علم و فناوری زیستی و پزشکی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صابری - ادن هازارد که او را با درخشش در ترکیب تیم ملی بلژیک و روزهای درخشان با پیراهن چلسی میشناسیم، بعد از 4 سال حضور در رئال که بیشتر آن توام با مصدومیت و نیمکت نشینی بود، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. برای بازیکنی چون او که در مسیر پیشرفت بود اتفاقات سالهای اخیر دور از انتظار بهنظر میرسید و همه تصور میکردند با آمدن او به رئال و لیگ اسپانیا که کم و بیش فوتبال تهاجمیتری نسبت به چلسی و لیگ انگلستان دارد، شاهد درخشش بیشترش باشیم، اما عملاً او در تیمش محو شد و بعد از مدتها انتظار برای بازگشت به روزهای اوج، ناچار به خداحافظی از میادین شد. برای فوتبالدوستانی که میبینند این روزها با تغذیه، مراقبت پزشکی و تمرین خوب، بازیکنانی مثل کریس رونالدو و مسی در 38 سالگی و 36 سالگی هنوز میدرخشند، خداحافظی یک ستاره در این سن و سال کمی تلخ و تعجببرانگیز است. اما این اتفاق بیسابقه نبوده است. به این بهانه سراغ بازیکنانی رفتیم که زودتر از آنچه فکر میکردیم از دنیای فوتبال خداحافظی کردند. با ما باشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سارا مسیحا/اتحادیه جهانی کشتی روز گذشته محمدعلی گرایی کشتی گیر سرشناس ایران و کاپیتان کشتی فرنگی را تعلیق کرد تا شوک بزرگی به او و کشتی کشورمان وارد شود. بعد از اتفاقاتی که در مسابقات جهانی صربستان رخ داد، اتحادیه جهانی کشتی، محمدعلی گرایی را به حالت تعلیق درآورد و اکنون فدراسیون باید دفاعیهاش را به UWW ارسال کند. ماجرا از این قرار است که حین مبارزه محمدرضا گرایی با حریف ژاپنی در مسابقات جهانی کشتی 2023 بلگراد که با نتیجه مساوی دنبال می شد، یک بطری به سمت تشک پرت شد که همین موضوع مانع اجرای فن کشتی گیر ژاپنی شد و به دلیل خیس شدن تشک، کشتی برای لحظاتی متوقف شد. بعد از وقفه ایجادشده در این مبارزه، کشتی با نتیجه مساوی بهسود گرایی تمام شد، اما با توجه به حساسیت مبارزههای این وزن از جهت کسب سهمیه المپیک، ژاپنیها نسبت به پرتاب بطری به تشک معترض شدند و اعتقاد داشتند این اقدام منجر به اجرا نکردن فن از سوی کشتیگیرشان و تغییر نتیجه شده است. آن ها محمدعلی گرایی برادر بزرگ تر محمدرضا را پرتابکننده بطری به تشک معرفی کردند و اتحادیه جهانی کشتی پس از چند روز بررسی حکم به تعلیق محمدعلی گرایی داد. به این ترتیب محمدعلی گرایی کاپیتان تیم ملی کشتی فرنگی فعلاً اجازه حضور در مسابقهای را ندارد تا این که درباره اتفاقی که در سالن اشتارک آرهنا رخ داد، اتحادیه جهانی تشکیل جلسه دهد و دفاعیات فدراسیون کشتی و گرایی را بررسی کند. محمد علی گرایی که در کشتی دنیا به فن سنجاب پرنده معروف است حالا شاید به واسطه این اتفاق با محرومیتی سنگین مواجه شود و دوران حرفه ای اش این گونه به پایان برسد. این رای ممکن است شامل محرومیت یک ساله از حضور در میادین کشتی شود که با این حساب او شانس حضور در المپیک پاریس را از دست خواهد داد. جریمه نقدی و توبیخ نیز از دیگر گزینههای کمیته انضباطی اتحادیه جهانی کشتی خواهد بود. در حالی که فدراسیون کشتی واکنش خاصی به این خبر نداشت، رسانه ها سراغ سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی رفتند تا نظر او را درباره این ماجرا بدانند که البته او هم چیز زیادی نمی دانست یا نخواست در اختیار رسانه ها قرار دهد. حسن رنگرز سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان درخصوص اتفاقاتی که در مسابقات جهانی کشتی در مبارزه محمدرضا گرایی رخ داد و تعلیق محمدعلی گرایی گفت: «من تازه امروز(دیروز) رسیدم و این حرف را از زبان شما و دوستان دیگر شنیدم. هنوز اطلاعی ندارم فعلاً به اندازه شما میدانم. بحثهایی اتفاق افتاد، اما اجازه دهید اطلاعات بیشتری کسب کنم تا به شما بگویم.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیوارهای متفاوت، شکل دایرهای ساختمان این مدرسه، کلاسهای منحصر بهفرد و ... باعث شده تا شاهد حضور دانشآموزانی در حیاط این مدرسه باشیم که خندههای روی لبشان، توجه هر بینندهای را به خودش جلب میکند. دبستان روستای سیدبار جدگال در چابهار، صدمین مدرسه ابتدایی ساخته شده به همت پویش «ایران من» است. این پویش از سال 93 به همت یک سازمان مردم نهاد با هدف ساخت 100 مدرسه ابتدایی در استانهای کمتر برخوردار کشور شکل گرفت. قرار شده بود مدرسه سیدبار جدگال که در 100 کیلومتری شهر چابهار قرار دارد، نگاه متفاوتی به فضای مدرسه و توسعه درونزای روستا داشته باشد. رویکردی که بتواند به قطب روستا تبدیل شود و فضایی را برای آموزش و گردهمایی همه ساکنان روستا فراهم کند و جمعیت روستا بتوانند با تکیه بر تلاش گروهی به رشد روستا و همچنین دانشآموزان خود کمک کنند. با این هدف بود که «آرش علیآبادی» طراحی مدرسه جدگال را به عهده گرفت. این مدرسه نامزد جایزه جهانی معماری آقاخان 2022 شد و نامش در میان 20 نامزد نهایی این جایزه که توسط هیئت داوران مسابقه از میان 463 اثر ارسالی از 16 کشور انتخاب شده بود، قرار گرفت. در پرونده امروز زندگیسلام با طراح این مدرسه که به دلیل ساخت و معماری متفاوت آن، شهرتی جهانی دارد و یکی از متفاوتترین مدارس ایران است، گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
سال 96 کلنگ این مدرسه زده شد
در سال 1396 کلنگ یک مدرسه با شکل و شمایل و کاربرد متفاوت در روستای سیدبار به زمین زده شد و 3 سال بعد دانشآموزان آنجا صاحب مدرسهای بسیار متفاوت شدند. از «علیآبادی» درباره شروع این پروژه میپرسم که میگوید: «ما یک تیم معماری هستیم که سعی میکنیم پروژههایمان را خاص طراحی کنیم و اینطور نیست که طبق الگوی مرسوم بازار یا به اصطلاح ساختمانسازها، حالت بساز و بفروشی در دستور کارمان باشد. آن زمان، یک سری نیکوکار بودند که نزدیک 90 و خردهای مدرسه در جاهای مختلف کشور ساخته و به این نتیجه رسیده بودند که برای صدمین مدرسه، یک کار متفاوت انجام دهند. معمولا در چنین مواقعی به جنبه معماری ساختمان کمتر توجه میشود چون به هر حال، هزینه بر است و گاهی هزینه یک پروژه را تا دو یا حتی سه برابر بیشتر میکند. اما آنها به این جمعبندی رسیده بودند که باید به این مسئله یعنی کیفیت معماری توجه کنند بنابراین به سراغ من به عنوان یک طراح معمار آمدند. پس از روز اول قرار بود که یک مدرسه خاص در آن جا بسازیم و سال 96 کلنگ این مدرسه زده و سال 99افتتاح شد.»
از بچهها خواستیم مدرسه مورد علاقهشان را نقاشی کنند
از طراح این مدرسه که معماریاش در جهان سروصدا کرده، میپرسم که بعد از انتخاب روستا و مشخصشدن زمین مدرسه، مرحله بعدی چه بوده که میگوید: «سپس در مرحله مطالعاتی، نشستیم با مردم آنجا گپ زدیم تا طرز فکرشان را بفهمیم، با بچهها حرف زدیم، حتی از بچهها خواستیم مدرسهای راکه مدنظرشان است ، با گلهای آن جا بسازند یا نقاشی کنند، انگار که خودشان را درگیر طراحی مدرسه کردیم. حس و حالشان جالب بود اما بیشترشان به واسطه اینکه اطرافشان پر از مدرسه تیپیکال بود به خصوص بچههای بزرگتر، همان مدرسهای را که قبلا دیده بودند، میکشیدند. اما بچههای کوچکتر خلاقتر بودند و دید انتزاعیتری به مدرسه داشتند. یکی از دلایلی که این مدرسه آزادانهتر نسبت به دیگر مدارس ساختهشده، بر اساس برداشت ما از همین نقاشیهای بچهها بود.»
هر نفر از اهالی روستا، 10 روز در ساخت مدرسه مشارکت کرد
«بعد از مرحله مطالعاتی، مرحله طراحی مدرسه شروع شد که البته آن هم طولانی شد و بنا بود که این پروژه زودتر افتتاح شود.» «علیآبادی» ادامه میدهد: «ساخت و ساز در مناطق محروم از لحاظ به کارگیری تیمهای فنی، بردن مصالح، خرید یک سری لوازم از تهران و اصفهان و ... و انتقال به آنجا، هم زمانبر بود و هم سخت. در ضمن، تلاش ما هم این بود تا جایی که میشود، نیروی فنی را از همان جا پیدا کنیم و این هم خودش کار پرچالشی بود. میخواستیم اشتغال هم در روستا شکل بگیرد و اگر فردی از اهالی کاری را بلد نیست، برود در حین همین کار یک حرفه و مهارت جدید یاد بگیرد. در بعضی قسمتهای ساخت مدرسه این کار انجام شد ولی بعضی قسمتها نشد. مثلا از خانوادههای آنجا خواسته بودیم که هر نفر در طول پروژه، 10 روز به صورت داوطلبانه مشارکت کند. حالا هر کاری که از نظر خودش میتواند. این هم قسمتی از ماجرای مشارکت بود و درست است که پول ساخت مدرسه را افراد دیگری میدادند اما میخواستیم مردم هم متوجه نقش خود در ساخت این مدرسه بشوند و مدرسه را از خودشان بدانند. درباره طولانی شدن روند ساخت باید بگویم در اواسط کار به تورم هم خوردیم که پیشبینی نکرده بودیم و برآورد پروژهمان یکهو 2 تا 3 برابر شد و دوباره درگیر پول جمعکردن از نیکوکارها شدیم.»
این مدرسه،
4 کلاس و فضای اقامتگاهی دارد
این دبستان 1100متری، 470مترمربع زیربنا دارد. از طراح این مدرسه میخواهم که جزئیات بیشتری درباره آن برایمان بگوید: «این ساختمان در تعریف استانداردش، یک مدرسه ابتدایی 4 کلاسه است البته یک سری فضاهای دیگر مثل سرویس، اتاق مدیر و معلمها هم دارد. ما 2 تا فضای جانبی هم به آن اضافه کردیم که یکی کتابخانه بود که میتوانست سالن چند منظوره باشد و مثلا گاهی امتحانات در آن برگزار شود، گاهی کارگاه سوزن دوزیشود و ... . یک فضای اقامتگاهی هم تعریف کردیم که اهالی آنجا باتوجه به این که در مسیر گردشگری سیستانوبلوچستان هستند، به گردشگرها برای اقامت اجاره بدهند. ایده اصلی این بود که از آنجا یک پولی دربیاید تا اگر برای مدرسه اتفاقی افتاد، جایی از آن خراب شد، یا نیاز به هزینه داشت، از درآمدهای این محل تامین شود که البته آنجا راه نیفتاده است.»
چندین گروه
پای ساخت این مدرسه بودند
«کار معماری این مدرسه به صورت گروهی انجام شد. یک نفر به عنوان سرگروه و طراح کلی مدرسه بود و بقیه هم با او همکاری نزدیکی داشتند». «علیآبادی» با این مقدمه ادامه میدهد: «چندین گروه پای ساخت این مدرسه بودند. گروه معماری این مدرسه سه نفر بودند که وظایفشان از طراحی بگیرید تا نظارت و ... بود. یک نفر هم مسئول کارهای اجرایی بود که پیمانکار به حساب میآمد. غیر از طراحی، کارهای مطالعاتی و اجتماعی آن هم یک گروه داشت که همه اینها هم ارزش با یکدیگر بودند. بنابراین یک تیم به عنوان تسهیلگر اجتماعی بودند که کارهای مطالعاتی را انجام میدادند. یکی از رموز موفقیت چنین پروژههایی این است که آدابورسوم و فرهنگ مردم منطقه مدنظر را بشناسید.»
کارمان با بررسی روانشناسانه
و جامعهشناختی شروع شد
«علیآبادی» درباره یکی از مراحل کمتر شنیدهشده برای ساخت این مدرسه متفاوت و زیبا میگوید: «شروع ماجرای ساخت این مدرسه با تحقیقات برای پیدا کردن روستایی بود که چنین مدرسهای در آن ساخته شود. پیدا کردن چنین روستایی جدا از نیازمندیهای استانداردی که براساس تعداد جمعیت و ... است، به خاطر این که طراحیمان مشارکت محور بود و باید اهالی محلی درگیر پروژه ساخت این مدرسه میشدند، چالشهایی داشت. این طور نبود که ما برویم مدرسه را بسازیم و به آنها هدیه کنیم و برگردیم. به نظرمان این اشتباهترین کاری است که یک فرد نیکوکار میتواند انجام دهد، چون در آینده نه برای این پروژه دلسوزی خواهد شد و نه نگهداری لازم از آن اتفاق میافتد. بنابراین باید یک زیرساختی فراهم شود تا آن مدرسه ماندگار شود و البته مردم باید آن مدرسه را دوست داشته باشند. حالا مدرسه یا هر پروژه دیگری. بنابراین یک بررسی روانشناسانه و جامعهشناختی انجام شد که کدام روستاها که نیاز به مدرسه دارند، مردمشان بیشتر اهل مشارکت و پای کار هستند. حالا یک قسمتی مادی است، یک قسمتی نیروی کار و ... . منظور ما از این مشارکت، فاکتورهای زیادی دارد. بنابراین روستای سیدبار جدگال انتخاب شد و زمین را اهالی روستا به ما دادند.»
اهمیت باهمبودن
در شکل دایرهای مدرسه
بهتر محقق میشود
یکی از ویژگیهای خاص این مدرسه، شکل دایرهای آن است. «علیآبادی» در این باره میگوید: «خیلی نمیخواهم به صورت تخصصی و از لحاظ معماری درباره این موضوع صحبت کنم. همه ما شنیدیم در زمان گذشته، وقتی یک نفر میخواسته صحبت کند، همه به صورت دایرهای دور او جمع میشدند. اهمیت تجمیع و با هم بودن در فرم دایرهای بیشتر محقق میشود. بنابراین ایده حیاط مرکزی و فرم دایرهای مدرسه به این خاطر بود که ما این مدرسه را بهعنوان فقط یک مدرسه برای دانشآموزان در نظر نگرفتیم. به عنوان محلی در نظر گرفته شد که همه بتوانند به داخل آن بیایند. شکل دایره را اجرا کردیم تا بچهها بتوانند کنار هم باشند و بدون سلسله مراتب خاصی کنار هم یاد بگیرند. در این طراحی، حیاط را برای تجمع و فرهنگ تجمع و گفتوگو و کلاس را برای پرسشگری و از بین بردن سلسله مراتب طراحی کردیم. در واقع تلاش کردیم این مدرسه به فضایی برای پرورش فکر، خلاقیت و آزاداندیشی تبدیل شود. بیشتر مدارس اینطور است که در دارد و تا زمانی که درس تمام نشود، باز نمیشود و امکان خارجشدن وجود ندارد. البته باید این را بدانیم که مدرسه در شهر با مدرسه در روستا فرق میکند، شما در شهر مسائل ترافیکی، امنیتی و ... دارید و نمیتوانید کپی این مدرسه را در وسط تهران بسازید. اینها در بستر روستاست که قابلیت بروز دارد. ما دیدیم که در روستا، آموزش الزاما از معلم به دانشآموز نیست. مثلا مکتبخانه است که بچهها میروند پیش یک فرد دیگر و قرآن یاد میگیرند. ما اینطور به مدرسه فکر کردیم که همه میتوانند به آن جا بیایند، با هم تعامل کنند و ... تا چیزی یاد بگیرند. شاگرد دبیرستانی به بچههای کوچکتر، مادربزرگ به بچهها و ... . به همین دلیل، آن را دایرهای و دیوارها را هم آزاد طراحی کردیم تا حضور افراد در مدرسه اختیاری باشد و احساس بهتری بابت لحظات حضور در آن جا داشته باشند.»
از نقش معماری مدرسه در خلاقیت دانشآموزان غفلت کردیم
از «علیآبادی» میپرسم چرا معماری مدرسه مهم است و آیا روی کیفیت یادگیری هم تاثیر دارد یا نه که میگوید: «مدرسههای ما معمولا یک سری زمینها به شکل مستطیل هستند و پنجرههایی دارند که همهشان با حفاظ است. ما در گذشته میرفتیم در آنجا و از نظر معماری هیچ کیفیتی نداشت. در این حالت یا معلم ما خوب بود و او را دوست داشتیم و درس او را یاد میگرفتیم یا برعکس دوستش نداشتیم و از آن درس زده میشدیم. بنابراین کیفیت فضا هیچوقت مورد توجه نبود. ما به جز زمانهایی که سر کلاس هستیم، در حیاط مدرسه با هم کلاسیها معاشرت داریم و ... بنابراین هرچه کیفیت بخشهای مختلف مدرسه از لحاظ معماری بیشتر باشد، در روند یادگیری و خلاقیت دانشآموزان تاثیر مستقیم و مثبت خواهد داشت. نه تنها مدرسه که معماری شهر هم مهم است و روی زندگی ما تاثیر دارد. اینطور به نظر میرسد که از نقش معماری مدرسه در خلاقیت دانشآموزان غفلت کردیم.»
این مدرسه باعث افزایش اعتمادبهنفس اهالی شد
«یک چیزی که خیلی برای من در ماجرای ساخت این مدرسه جالب بود، تاثیرات مثبت روانی آن روی اهالی بود.» طراح این مدرسه ادامه میدهد: «در روستایی که تقریبا 500 نفر جمعیت دارد و خودشان در ابتدا فکر میکردند قرار است ما یک مدرسه مثل مدرسه روستای بغلی بسازیم، بعد از ساخت چنین مدرسه خاصی، احساس کردم که اعتماد به نفس و عزت نفس اهالی روستا بالاتر رفته است. اهالی آن جا احساس میکردند در جایی زندگی میکنند که پروژهای اجرا شده که شهرت کشوری و حتی جهانی پیدا کرده است و خیلیها دوست دارند این مدرسه را از نزدیک ببینند بنابراین احساس میکنم که این مدرسه، حس خیلی خوبی به اهالی آن جا داد.»
هیچ پولی برای انجام این پروژه نگرفتم
از «علیآبادی» درباره هزینههای تقریبی ساخت این مدرسه و پولی که بابت معماری آن دریافت کرده، میپرسم که میگوید: «ما معماری این مدرسه را به صورت داوطلبانه طراحی کردیم و هیچ هزینهای دریافت نکردیم. بچههای تیم تسهیلگری اجتماعی هم هیچ هزینهای دریافت نکردند. بقیه پروژه اگر اشتباه نکنم، آن زمان نزدیک یک میلیارد تومان هزینه شد. قرار بود روی حیاط دایرهای آن جا یک سقف پارچهای بزنیم که پولمان کفاف نداد. اگر روزی یک نیکوکار پیدا شود، این پروژه را تکمیل خواهیم کرد.»
از ضد زلزلهبودن
تا جایزه معمار سال 1400
سازه مدرسه سیدبار با استفاده از پنلهای پلی استایرن، پروفیلهای گالوانیزه و بتن مسلح و بدون ستون ساخته شده است، ضدزلزله و با رنگ و بافت محیط، یکی است. جالب این که پوشش نهایی و بیرونی آن از مواد نیمه بومی با ترکیبی از سیمان و خاک همان منطقه ساخته شده تا جلوی خوردگی سنی نما توسط باران و سیلابهای فصلی را بگیرد. «علیآبادی» در پایان به جوایزی که معماری این مدرسه هم برده، اشاره میکند و میگوید: «اصلیترین جوایزی که برده، یکی جایزه معمار سال 1400 بود که در آن اول شد. در سال 1401 هم ساختمان سال ایران از منظر معماری شد. برای جایزه بینالمللی آقاخان هم فینالیست شد. در وب سایت تخصصی معماری(archdaily) به عنوان ساختمان برتر سال 2022 معرفی و در چند جشنواره دیگر هم فینالیست و برنده شد.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری- در تاریخ اسلام، تقریب و موضوع وحدت، یک امر ابداعی با قدمت اندک نیست. توجه به این مقوله، ریشه در آموزههای اساسی اسلام دارد و قرآن، به عنوان کلام وحی و یکی از اصلیترین مشترکات میان مذاهب اسلامی، بر آن تأکید و تصریح دارد، آنجا که میفرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» (آلعمران - 103) همگی به دین که ریسمان محکم الهی است، چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید؛ یا جایی که توصیه میکند: «وَلا تَکونوا کَالَّذینَ تَفَرَّقوا وَاختَلَفوا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ البَیِّناتُ» (آلعمران - 105) مانند کسانی نباشید که بعد از آمدن نشانههای روشن [پروردگار] پراکنده شدند و با یکدیگر اختلاف ورزیدند. افزون بر اینها، در سنت رسولخدا(ص) و سیره کلامی و عملی آنحضرت، جلوههای متعددی از تأکید بر وحدت وجود دارد که انکار شدنی نیست و ائمه طاهرین(ع) نیز، با عنایت به سیره الهی پیامبراکرم(ص) بر این امر و عامل راهبردی تأکید و تصریح فرمودهاند، مانند آنچه که امام حسن عسکری(ع) در سفارش خود به شیعیان بیان و آن ها را از رفتار تند و هتک حرمت دیگر مسلمانان منع فرمود و مبنای برقراری ارتباط با برادران ایمانی را مهربانی، همراهی و مساعدت قرار داد و ما این حدیث ارجمند را ضمن بررسی مطالب مربوط به «چشمانداز جایگاه تقریب در تاریخ اسلام» (صفحه 6 روزنامه خراسان 8 مهرماه)، به تفصیل بررسی و تحلیل کردیم. بنابراین، وقتی صحبت از تقریب به میان میآید و بر لزوم اهتمام به آن در دوره معاصر تأکید میشود، منظور ایجاد و ابداع یک امر جدید نیست بلکه توجه به احیای یک سنت اصیل اسلامی و تلاش برای فراگیر کردن آن است.
چرایی و چگونگی احیای امر «تقریب»
در تاریخ معاصر، جرقههای شکل گرفتن جریان احیای تقریب مذاهب اسلامی و تقویت وحدت میان مسلمانان، با اقدامات سیدجمالالدین اسدآبادی آغاز شد. اینکه چرا جریان احیا تا پیش از آن به شکلی منظم و ساختارمند پدید نیامده بود، البته ریشه در شرایط تاریخی حاکم بر جهان اسلام، به ویژه بعد از شکلگیری امپراتوری عثمانی در آناتولی و فرمانروایی صفویه در ایران داشت؛ به این معنا که دو دولت مقتدر، از چاشنی اختلافات مذهبی برای تقویت رقابت و توسعه قدرت خود بهره میبردند و با تبلیغاتی که از سوی آن ها می شد، عملاً فضایی برای تأمل و تدبّر درباره اهمیت احیای مفهوم تقریب در جهان اسلام وجود نداشت. نکته غمانگیز این جاست که دو طرف این نزاع، توانستهبودند متحدانی برای خود، بیرون از مرزهایشان بیابند و بر آتش نزاعی که شعلهور شدهبود، بدمند و به آن وسعتی فرامنطقهای ببخشند. اما در همان حال، اروپاییانی که از حضور ارتش قدرتمند عثمانی پشت مرزهایشان وحشت داشتند و به دنبال راهی برای فرار از آن بودند، دانستند که این اختلاف میتواند برایشان ابزار و دستاویزی برای دور کردن ینیچریها از مرزهای اروپا باشد و اینچنین بود که پای نمایندگان سیاسی کشورهای ریز و درشت قاره سبز به این سوی عالم باز و به تدریج، تلاش برای احیای تقریب، زیر تودهای از نیرنگ و فریب و غفلت دفن شد و تا میانه قرن سیزدهم قمری که سیدجمال برخاست و این اصل راهبردی را به یاد مسلمانان آورد، صدای چندانی درباره لزوم آن به گوش نرسید. دشمن واحد و افول اقتدار سیاسی، اقتصادی و نظامی مسلمانان در جهان، زعمای قوم را به چارهاندیشی واداشت و این چنین شد که سیدجمالالدین اسدآبادی و شاگردانش، پیشقراولان احیای تقریب و برافراشتن پرچم وحدت شدند. پرچمی که بعد از آن ها، در اقصینقاط سرزمینهای اسلامی، علمداری یافت و به تدریج در میان امت پریشانِ بهتزده از دسایس استعمار، جا باز کرد و در طنین سخنان بزرگانی چون آیتا... العظمی بروجردی، شیخ محمود شلتوت، امام خمینی و آیتا... سیدعلی خامنهای به گوش مسلمانان رسید و موجش، سراسر جهان اسلام را فرا گرفت؛ ابتدا «دارالتقریب مذاهب اسلامی»، در سال 1326ش و به همت علامه شیخ محمدتقی قمی و با حمایت آیتا... العظمی بروجردی، مرجع عالی قدر شیعه و شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر، در قاهره شکل گرفت و نخستین گامها را در مسیر یکی کردن حرکتهای مبتنی بر احیای تقریب مذاهب اسلامی برداشت. این اقدام منشأ خیر و برکات بسیاری شد که مهم ترین آن ها، افزایش شناخت مذاهب اسلامی از یکدیگر و رفع بسیاری از سوءتفاهمها میان علمای جهان اسلام بود. با این حال، فعالیتهای دارالتقریب، به تدریج و به دلایل گوناگون کاهش یافت و در نهایت متوقف شد. سالها بعد، در 19 مهر 1369ش، با حمایت آیتا... خامنهای، فضای جدیدی برای تقویت حرکتهای تقریبی پا گرفت که در قالب «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» فرصت بروز و ظهور یافت. این مجمع، از ابتدای تأسیس، شش هدف مشخص را برای خود تعریف کردهاست که عبارتند از :
1-احیا و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و دفاع از حریم قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم(ص)
2-آشنایی و تفاهم بیشتر بین علما، متفکران و پیشوایان مذهبی جهان اسلام در زمینههای اعتقادی، فقهی، اجتماعی و سیاسی
3-گسترش اندیشه تقریب بین اندیشمندان و فرهیختگان جهاناسلام و انتقال آن به تودههای مسلمان و آگاهکردن آنان از توطئههای تفرقهانگیز دشمنان
4-تحکیم و اشاعه اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب
5-هماهنگی و تشکیل جبهه واحد در مقابل توطئههای تبلیغاتی و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلم اسلامی
6-رفع بدبینیها و شبهات بین پیروان مذاهب اسلام
آنچه هست، آنچه باید باشد
برخی معتقدند با وجود تعریف این اهداف قابل تحسین و برگزاری نشستهای متعدد و گسترده در راستای تبیین اهداف مجمع، خروجی فعالیتهای تقریبی، نسبت به آنچه که انتظار میرود، چندان مطلوب نیست و طی طریق در این مسیر، سرعت مناسبی ندارد. این انتقاد، البته انتقاد نابجایی نیست؛ اما باید دید آیا میتوان آن را متوجه عملکرد مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی کرد؟ به نظر میرسد که برای یافتن پاسخ این پرسش، ابتدا باید موانع پیشِ روی تقریب را بشناسیم و آنگاه ضمن بیان این موانع و راهکارهای رفع آن ها، درباره جواب مدنظر تصمیم بگیریم. به طور خلاصه، موانعی که میتوان پیش روی پیشرفت تقریب مذاهب اسلامی تصور و نیز راهکارهایی که میشود برای رفع آن ها ارائه کرد، از این قرار هستند:
نخست – موانع داخلی: وجود اختلافهای جزئی در برداشتهای فقهی و سیاسی میان مذاهب اسلامی، امری بدیهی است؛ چنانکه اگر این اختلافات وجود نمیداشت، اصولاً مذاهب مختلف شکل نمیگرفت. باید توجه داشتهباشیم که غرض از تقریب، درآمیختن این مذاهب، حل همه اختلافات و در نهایت رسیدن به یک جامعه با عقیده واحد نیست. چنین اقدامی نه ممکن است و نه اسباب تقریب میشود، چرا که بیش از زایش وحدت، تباه کننده آن خواهد بود. بنابراین، آنچه ما از تقریب مذاهب انتظار داریم، رسیدن به درکی مشترک در عرصه نیازهای ضروری همه مسلمانان و اتحاد در برابر خطراتی است که کیان همه مسلمین را تهدید میکند و نیز تلاش برای زیست برادرانه در جوار یکدیگر است. به همین دلیل، نخستین مانع بر سر تحقق تقریب، فقدان شناخت صحیح از مفهوم آن و اثری است که میتواند در جهان اسلام داشتهباشد. دومین مانع داخلی، جریان عریض و طویل سوءتفاهم است؛ روندی که از دیرباز، سنگ تفرقه را در جامعه اسلامی انداخته و شیوع آن، اسباب اختلافات و حتی جنگهای غمبار و غم افزایی در جهان اسلام شدهاست. این سوءتفاهمها هم در برداشت از متون مذهبی وجود دارد و هم در درک سخنان و اعتقادات مذهبی دیگران؛ روندی که در اوج خود به تکفیر مخالفان میانجامد و با رذالت جریانهای معلومالحال، آرامش و آسایش مسلمانان را با آتش جهل خاکستر میکند. برای رفع این موانع، گام اول گفتوگو و تبادل نظر میان زعما و علمای مذاهب اسلامی است؛ این مرحله، البته با تلاشهای مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و جمعی از نخبگان جهان اسلام، انجام شده و در حال انجام است. با این حال، این نشستها و گفتوگوها، زمانی به نتیجه درخور توجه میرسد که بازتاب آن را در کشورهای مختلف اسلامی ببینیم. نیاز به درک مقوله تقریب، در میان عامه مسلمانان، بیش از طبقه نخبگان ضرورت دارد و اصولاً در طرحها و نقشههای مبتنی بر برافروختن آتش تعصبات مذهبی و اختلافات عقیدتی، روی ظرفیت عوام، بیش از خواص حساب میشود. بنابراین، نشستهایی از قبیل نشستهای سالانه مجمع جهانی تقریب مذاهب یا تأسیس دانشگاههایی برای تدریس فقه مقارن و آشنایی علمای مذاهب با عقاید و دیدگاههای یکدیگر، زمانی نتیجهبخش خواهد بود که این علما و زعما، سفیران تقریب در سرزمین خود باشند و بخش اعظم برنامههای تقریبی، نه در نشستهای سالانه، بلکه در برنامههای مدوّن ملّی، بروز و ظهور پیدا کند.
دوم: موانع خارجی – در توضیحات ابتدای مطلب، به این موضوع اشاره کردیم که دشمنان اسلام، به طور ویژه غربیها، برای مهار قدرت مسلمانان همیشه روی مسئله اختلافات مذهبی حساب میکند. این موضوع آنقدر بدیهی است که اگر نگاهی دقیق به جریانهای طرفدار تفرقه بیندازیم و ظرفیتهای رسانهای و مالی آن ها را بنگریم، نمیتوانیم در وجود چنین رویکردی علیه اسلام و مسلمانان تردید کنیم. در روزگاری که میشد با تحریک عوام و فعال کردن ایادی استعمار، نزاع میان سنی و شیعه را داغ کرد و جنگ خانگی را در جهان اسلام به راه انداخت، از آن ظرفیت استفاده کردند و متاسفانه، خون بیگناهان بسیاری بر زمین ریخته شد. امروزه تقریباً تردیدی وجود ندارد که جریان سلفیگری و تکفیر در جهان اسلام، بدون حمایت غرب راه به جایی نمیبرد؛ همانطور که اسلاف این جریان، امثال ابنتیمیه و بربهاری، در عصر خودشان، مطرود همه مذاهب اسلامی بودند و در انزوا روزگار میگذراندند. در روزگار ما، با رشد وسایل ارتباط جمعی و ابزارهای اطلاعرسانی، تحریک عوام ساختارمند شده و ضریب نفوذ بالایی پیدا کردهاست. امروزه هزاران صفحه در شبکههای اجتماعی و دهها شبکه ماهوارهای، به صورت 24 ساعته به فعالیتهای ضدتقریبی مشغول هستند و بر تقویت اختلافات میان مذاهب اسلامی تمرکز دارند. تردیدی نیست که بخش عمدهای از این شبکهها و صفحات، وابسته به جریانهای مورد حمایت غرب هستند. تقابل با چنین جریانی، نیازمند یک دیپلماسی واحد، هدفمند و قاطع میان کشورهای اسلامی است؛ رویکردی که عملاً به عنوان بخشی از منافع ملّی همه کشورهای اسلامی تعریف شود و ابزاری واحد را برای ایجاد یک جبهه مشترک در راستای رفع موانع خارجی، از طریق همافزایی و طرحهای مشترک تبیینی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تدارک ببیند.
بنابراین، در پاسخ به سوال ابتدای بحث، باید گفت بخش مهمی از رسالت احیای تقریب مذاهب اسلامی، نه در سطح بینالمللی که در سطح ملی معنا و مفهوم پیدا میکند و این وظیفه حساس نخبگان جامعه است که مبلغ و ترویجدهنده مفهوم بلند تقریب در جامعه خود باشند. رویکردی که البته، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در آن، نقش هماهنگکننده را بازی خواهد کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید خلیل سجادپور- بعد از آن که با اسلحه کلاشینکف به سوی کارگران پل باستانی شلیک کردم، چند روزی را در کوههای اطراف روستا سرگردان بودم تا این که در تاریکی یکی از شبهای تابستان مخفیانه به سراغ خانوادهام رفتم و آن ها را به مشهد آوردم اما ۱۶ سال با ترس و وحشت زندگی کردم تا این که...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات قاتل ۵۲ سالهای است که در عملیات سحرگاهی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به فرماندهی سرهنگ ولی نجفی دستگیر شد. او پس از آن که به سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد مشهد پاسخ داد پشت میلههای بازداشتگاه قرار گرفت تا هماهنگیهای قضایی برای انتقال وی به استان ایلام (محل ارتکاب جنایت) صورت گیرد. در همین حال فرصتی به دست آمد تا گفت وگویی با این قاتل بیرحم انجام دهیم و سرگذشت او را برای مخاطبان گرانقدر روزنامه خراسان به دستگاه چاپ بسپاریم.
خودت را معرفی میکنی؟ من «حسین –ق» و اهل شیروان چرداول هستم.
سواد هم داری؟ ۳ یا ۴ کلاس در نهضت سوادآموزی درس خواندم، اما خواندن و نوشتن بلد نیستم!
پدرت چه کاره است؟ او زمانی که من ۵ سال بیشتر نداشتم به خاطر ابتلا به بیماری سرطان فوت کرده بود.
چند خواهر و برادر هستید؟ من تک پسر هستم ولی 3خواهرم که از من بزرگ تر بودند ازدواج کردند و من تنها با مادرم زندگی میکردم.
مخارج زندگی را مادرت تامین میکرد؟ بله! البته بیشتر نهادهای امدادی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) کمک مالی میکردند.
خودت هم کار میکردی؟ من از همان دوران نوجوانی مشغول کار بودم، آن زمان در رودخانه کنار روستا ماهیگیری میکردم و در کنار جاده به مسافران یا رانندگان محلی میفروختم! گاهی هم کارگری میکردم.
متاهلی؟ بله!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ من 2 بار ازدواج کرده ام، بار اول سال ۶۸ بود، آن زمان ۱۸ ساله بودم که با یکی از اقوام پدری ام ازدواج کردم. آن ها در یکی دیگر از روستاهای هلیلان ساکن بودند اما بعد از چند سال زندگی مشترک و در حالی که 2 فرزند داشتیم از یکدیگر جدا شدیم.
چرا ؟با هم کنار نیامدیم! او توقعات زیادی داشت و من هم به خاطر اوضاع مالی ضعیفی که داشتم هیچ وقت نمیتوانستم خواستههایش را برآورده کنم به همین خاطر بالاخره طلاق گرفت.
برای بار دوم چگونه ازدواج کردی؟ بعد از این ماجرا به دختر دیگری از اهالی روستای خودمان دل باختم که روبه روی منزل ما زندگی میکردند! بعد هم در سال ۷۴ با هم ازدواج کردیم و اکنون 3 فرزند حاصل این ازدواج است.
معتادی؟ بله! بعد از ازدواج دوم شروع به مصرف تریاک کردم و حالا هم هر یکی دو روز استفاده میکنم.
فرزندانت ازدواج کردهاند؟ پسر و دختری که از همسر سابقم دارم ازدواج کردهاند اما فرزندان دیگرم تازه به سن نوجوانی و جوانی رسیدهاند!
چه شد که چنین جنایت هولناکی را مرتکب شدی؟این ماجرا به ۱۶ سال قبل باز میگردد شهریور سال ۸۶ بود که من به همراه تعداد دیگری از اهالی روستای باریکه که بسیاری از آنان از بستگان و نزدیکان خودم بودند دریک پروژه مرمت پل باستانی مربوط به میراث فرهنگی کار میکردیم اما وقتی موضوع به تعدیل نیرو رسید اختلافی بین کارگران پیش آمد به طوری که هر کس دوست داشت دیگری از کار اخراج شود.من هم جزو آخرین نفراتی بودم که هنوز کار میکردم اما برخی از نزدیکانم میخواستند من آن جا نباشم این بود که دعوا به راه انداختند و با چاقو و مشت و لگد به من حمله کردند و 3 ضربه چاقو زدند که هنوز آثار آن روی دست و بازو و سینه ام وجود دارد! در این هنگام من که خیلی عصبانی و خشمگین بودم خودم را از زیر دست و پاهای آنان رها کردم و یکسره به سراغ اسلحه ای رفتم که درون طویله گوسفندان جاساز کرده بودم. آن را برداشتم و دوباره وقتی به محل کار بازگشتم ، به طرف آن 5 نفر شلیک کردم. من پاهایشان را نشانه گرفته بودم اما زمانی که خواهرزاده ام و پسر عمه او را هدف گرفتم 3 نفر دیگر فرار کردند و آن 2 نفر هم «نصرت ا... و علی میرزا» روی زمین افتادند. هنگامی که وضعیت وخیم 2 جوان مجروح را دیدم خودم نیز از آن جا گریختم.
خواهرزاده ات که به قتل رسید چند ساله بود؟ نصرت ا... حدود ۱۸ یا ۱۹ سال داشت اما پسر عمه اش که او نیز از ناحیه پا مجروح شد ۲۳ ساله بود.
بعد از شلیک کجا رفتی و اسلحه را چه کردی؟ بلافاصله به طرف رودخانه رفتم و سوار همان تیوبهایی شدم که با آن ها به ماهیگیری میرفتیم. قصد داشتم خودم را به آن سوی رودخانه برسانم ولی تیوب واژگون شد و اسلحه کلاشینکف هم درون رودخانه افتاد با این همه چون شنا بلد بودم خودم را به آن سوی رودخانه رساندم و در کوههای اطراف روستا پنهان شدم. شب بود که به نزدیکی روستا آمدم و فهمیدم که نصرت ا...(خواهر زاده ام) جان باخته است. چند روزی را در کوه بودم تا این که یک شب مخفیانه وارد روستا شدم و به همراه خانوادهام به مشهد آمدم.
روزگارت در مشهد چگونه میگذشت؟ از همان روزهای اول خانهای را در منطقه شهرک شهید رجایی اجاره کردم و با نام جعلی به صورت مخفیانه زندگی میکردم اما هیچ روز خوشی نداشتم. همواره با ترس و وحشت دلهره آوری روزگارم سپری میشد. هر لحظه میترسیدم که دستگیر شوم و خانوادهام بیکس و بی سرپناه بمانند! حتی برای خرید هم با ترس و لرز میرفتم و مدام اطرافم را میپاییدم. هر کسی که به من نگاه میکرد خودم را از دید او مخفی میکردم، از همه آدمها میترسیدم و احتمال میدادم که پلیس لباس شخصی باشد! خلاصه روزهای زجرآوری را در این سالها گذراندم! حتی برای فرزندانم نتوانستم شناسنامه بگیرم و آن ها را به مدرسه بفرستم! همه فرزندانم که اکنون به سن جوانی و نوجوانی رسیدهاند، بی سواد هستند! چرا که میترسیدم از این طریق شناسایی شوم.
اسلحه کلاشینکف را چگونه تهیه کردی؟ آن را زمانی که کنار جاده ماهی میفروختم از مردی عشایر به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان خریدم و در طویله پنهان کردم که همین کار اشتباهم بلای جانم شد! اگر اسلحه نداشتم هیچ وقت دست به چنین جنایت بیرحمانهای نمیزدم که خواهرزاده خودم را به قتل برسانم!
مادرت در قید حیات است؟ نه !او حدود ۵ سال قبل از این درگیری برای شرکت در عروسی یکی از اقوام به کرمانشاه رفته بود که آن جا به خاطر بیماری فشار خونی که داشت دچار ایست قلبی شد و فوت کرد .
اکنون که دستگیر شدهای چه احساسی داری؟خیلی پشیمانم! از روی اقوام و خواهرم خجالت میکشم! دوست دارم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد تا با خواهرم رودررو نشوم!
اگر زمان به عقب بازگردد چه میکنی؟ اگر هزار بار مرا بزنند،سرم را بالا نمیگیرم و با کسی درگیر نمیشوم! این عصبانیت و غرور لحظهای بود که کار دستم داد.دراین شرایط خودم را کنترل میکردم و به خانه ام باز میگشتم تا مثل الان روزی هزار بار از ترس مرده و زنده نشوم!
در این مدت چرا خودت را به پلیس معرفی نکردی؟ فرزندانم خردسال بودند و سرپناهی نداشتند! میترسیدم ولی خیلی عذاب وجدان داشتم و با ترس و وحشتی باورنکردنی زندگی میکردم.
در مشهد به چه شغلی مشغول بودی؟ در یکی از انبارهای ضایعاتی بزرگ نزدیک منزل مان درکوی مهدی آباد کار میکردم. گاهی هم به کارگری مشغول میشدم اما از همان منطقه دورتر نمیرفتم تا کسی مرا شناسایی نکند!
از خواهرت هم خبر داری؟ تماسی با او نداشتم البته چند نفر را قبلاً نزد او برای رضایت فرستاده بودم اما الان شنیدم که شوهر خواهرم نیز فوت کرده است!
فکر میکردی روزی دستگیر شوی؟ اگرچه با نام جعلی در مشهد زندگی میکردم و احتمال میدادم روزی دستگیر شوم اما هیچ گاه تصور نمیکردم در آن ساعت سپیده دم پلیس را بالای سرم ببینم...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر درباره این پرونده جنایی که خبر آن دهم مهر در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد در حالی ادامه دارد که هماهنگیهای لازم با دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری برای انتقال تک تیرانداز بیرحم به استان ایلام صورت گرفته است.
اختصاصی خراسان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مائده کاشیان - پس از ایام عزاداری محرم و صفر و همزمان با آغاز ماه ربیعالاول، فصل جدید مسابقههای «اعجوبهها»، «خودمونی» و «خوشنمک» از شبکه 3 و نسیم روانه آنتن شدند. برنامههای جدید «ایرانبین» و «نیمبند» نیز به کنداکتور شبکه نسیم اضافه شدند. مسابقه «اعجوبهها»، «خودمونی» و «خوشنمک» در فصلهای قبلی پربیننده نبودند؛ بنابراین حکم برگهای برنده را برای تلویزیون نداشتند. برنامه «ایرانبین» و «نیمبند» نیز شانسهای جدید شبکه نسیم برای جذب مخاطب محسوب نمیشوند. فعلا امید شبکه نسیم به مسابقه «بگو بخند» است که کیفیت قابل قبولی داشت. «بگو بخند 2» اوایل پاییز به آنتن نرسید، اما قرار است فصل دوم آن ساخته شود. پنج برنامه شاد و مفرحی که به مناسبت پایان ایام عزاداری و آغاز ماه ربیعالاول پخش شدند، چه ویژگیها و کیفیتی دارند؟
خودمونی
مسابقه «خودمونی» که با حضور اعضای یک خانواده تولید شده بود، جایگزین «زوجینو» بود و اینبار مانند آن مسابقه با حضور زوجها به عنوان شرکتکننده اصلی تولید شده است. مهمترین ایراد مسابقه از همان ابتدا تاکنون که به فصل سوم رسیده، نداشتن خلاقیت است. بازیهای مفرحی که برای سرگرم کردن مخاطبان طراحی شده، خلاقانه نیستند و بعضی مراحل مسابقه نیز برای مخاطب ناخوشایند است. هرچند سر و شکل بعضی از بازیها در «خودمونی 3» تغییر کرده، اما کلیت آنها همان است. مثلا آیتم نامحبوب مزه کردن خوراکیها با چشمان بسته به شیوه دیگری ادامه دارد. یکی از اعضای خانواده به سوالاتی که مطرح میشود پاسخ میدهد و در صورت پاسخ صحیح، صورت شرکتکننده اصلی را داخل ظرف ماست فرو ببرد! آیتم تشخیص جانوران با چشمان بسته نیز که در فصلهای پیش مورد انتقاد بود، در فصل سوم نیز جزو بازیهاست منتها اینبار جانوران در یک محفظه نزدیک صورت شرکتکنندگان حرکت میکنند یا شرکتکننده باید زنگهای طلایی را که میان جانوران جایگذاری شده، پیدا کند. بعید است انداختن عقرب و قورباغه روی سر شرکتکنندگان و جیغ و فریادهای آنان جذابیتی برای مخاطبان داشته باشد.
اعجوبهها
برنامه «اعجوبهها» از همان ابتدا که با ساختار استعدادیابی و با اجرای مهران غفوریان و سپس نادر سلیمانی پخش شد، نتوانست به یکی از برندهای تلویزیون تبدیل شود، اما تحولاتی در ساختار آن به وجود آمد و با اجرای حامد سلطانی تا فصل چهارم ادامه پیدا کرد. «اعجوبهها» که پیشتر میزبان کودکان و والدین آنها بود، تغییراتی در ساختار فصل جدیدش ایجاد کرد. والدین از برنامه حذف شدند و حامد سلطانی میزبان چهرهها شد. سلطانی در ابتدای برنامه با مهمان گفتوگو میکند و سپس کودکان به عنوان شرکتکنندگان مسابقه، همراه سلطانی و مهمان برنامه بازیهایی را انجام میدهند. «اعجوبهها» دچار یکنواختی شده و چنین تغییراتی نیز کمکی به آن نمیکند. علاوه بر این، حضور کودکان در مسابقه و انجام بازیهایی همراه مجری و مهمان، ممکن است برای عده زیادی از تماشاگران بزرگسال جذاب نباشد؛ بنابراین «اعجوبهها» مخاطبان گستردهای ندارد.
خوشنمک
فصل اول مسابقه «خوشنمک»، اردیبهشت امسال پخش شد و فصل دوم آن در نیمه دوم سال به آنتن رسیده است. در فصل اول، افراد مستعد در زمینه کمدی، طی مراحل مختلف باهم رقابت میکردند و برنده با رای تماشاگران انتخاب میشد. بعضی از کمدینها توانایی خاص یا ایدههای خوبی برای اجرای چالشهای بامزه مسابقه نداشتند، در نتیجه «خوشنمک» اتفاقی که باید را رقم نزد. در فصل جدید، شرکتکنندگان لزوما کمدین نیستند؛ بنابراین بازیهایی که برای آنها طراحی شده مانند جملهسازی، 20 سوالی، دوز و پانتومیم صرفا بر استعداد کمدی شرکتکنندهها تکیه ندارد. فضای برنامه هم به اندازه فصل قبل رقابتی نیست. پیشتر نمونههایی از بازیهای مسابقه را به شکلهای مختلف در مسابقات و برنامههای دیگر دیدهایم. علاوه بر این، کمتر پیش میآید که شرکتکنندگان با طنازی، خلاقیت و شوخیهای خود، بازی را به شکل بامزه و جذاب پیش ببرند. میلاد صالحپور که در فصل اول نیز اجرای «خوشنمک» را برعهده داشت، مواجهه صمیمانه و بیتعارفی با شرکتکنندگان دارد، اما شوخیهای او در بعضی مواقع میگیرد و گاهی هم بامزه از آب درنمیآید. در مجموع «خوشنمک» موفق نشده به عنوان یک برنامه طنز و مفرح، جای خود را میان تماشاگران باز کند.
ایرانبین
یکی از معدود برنامههای جدید شبکه نسیم، «ایرانبین» است که اجرای آن را مجید واشقانی برعهده دارد. محوریت این برنامه ایرانشناسی، ایرانگردی، معرفی میراث فرهنگی کشور، تفریحات و سرگرمیهای مردم مناطق مختلف است. این برنامه در 6 قسمت اولیه به موضوعات جالبی مانند غارنوردی، سوارکاری و بانجی جامپینگ پرداخته است. انتخاب سوژههای خوب، امتیاز «ایرانبین» است. مجید واشقانی هم در گفتوگو با مهمانان سوالات خوبی مطرح میکند و گفتوگو شنیدنی از آب درآمده. آیتم «گشت و گوران» که در آن سامان گوران متناسب با موضوع برنامه به مکانهای خاصی مانند غار یا سکوی بانجی جامپینگ سرمیزند نیز تنوع خوبی در «ایرانبین» ایجاد کرده است. بخش «میز مفید» که با حضور سیاوش مفید و با هدف ارائه اطلاعات درباره طبیعتگردی و موضوعات مشابه پخش میشود نیز محتوای مناسبی دارد، اما به دلیل ساختار گفتوگومحور آن، جذاب نیست. مجید واشقانی اجرای قابل قبولی در برنامه دارد، اما با توجه به ساختار برنامه، موقعیت چالشبرانگیزی پیش رو نداشته است.
نیمبند
نقد ترانههای بیمحتوا و پرداختن به ضعفهای سینما و موسیقی، اتفاق خوبی است، اما به شرط اینکه همراه با ایدههای جدید و خلاقانه باشد. مجموعه طنز «نیمبند» که بهتازگی از شبکه نسیم روی آنتن رفته چنین هدفی دارد، اما فاقد ایدههای نو است. این برنامه با استفاده از شبیهسازی مجریانی مانند محمد صالحعلا و فریدون جیرانی، همچنین شوخی با برنامه های قدیمی تلویزیون «دو قدم مانده به صبح» و «هفت» نقدهایی را در حوزه شعر، ترانه و سینما مطرح میکند. این ایده پیشتر در «خندهبازار» استفاده شده بود و تکراری است. «نیمبند» نسبت به نمونه مشابه خود یعنی «خندهباز» امتیاز ویژهای ندارد و نسخه دیگری از آن برنامه است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.