
تاریخ ارتباط جدایی ناپذیری از حیات انسانی دارد. برخی از علمای این علم معتقدند که تاریخ را باید به آنچیزی مربوط دانست که نشئت گرفته و پیوسته با زندگی بشری است. این تعریف، درست یا غلط، نشان دهنده این است که نباید تاریخ و تاریخنگاری را محصور به یک سلسله گزارشهای متعلق به رفتارهای سیاسی یا نظامی بدانیم. تاریخ، وسعتی به گستره پیشینه زندگی آدمها دارد و از این منظر، میتوان هر جزء از زندگی و نیازهای جامعه انسانی را، بخشی از تاریخ فرض و آن را بررسی کرد. به همین دلیل، خوراک نیز، تاریخی شنیدنی و خواندنی دارد که گاه شیرینی اطلاع از آن، کم از روایات مربوط به رویدادهای هیجانانگیز تاریخ ندارد. امروز در صفحه تاریخ، میخواهیم چرخی در تاریخ پرفراز و نشیب غذاهای ایرانی بزنیم و از غذایی سخن به میان بیاوریم که جایگاه بلندی در سفره ایرانیان دارد و در زمره غذاهای ملی و آیینی ماست؛ آش رشته!
خراسان؛ قطب تاریخی آش رشته!
آشِ رِشْته، از غذاهای ملی و آیینی ایرانیان است. این غذا افزون بر مصرف غذایی، به مناسبتهای مختلف که ریشه در باورها و اعتقادات مردم دارد، پخته میشود. از اجزاء تشکیلدهندۀ این خوراک بسیار قدیمی ایرانی، عدس، لوبیا، نخود و انواع سبزیجات مانند تره، جعفری، اسفناج، گشنیز، گاهی برگ چغندر و رشته، با چاشنی کشک یا سرکه، رب انار و آب لیمو و برای تزیین آن، کوفته سرگنجشکی، زیره، دارچیـن، فلفـل، پیاز، سیـر و نعناع داغ را میتوان نام برد. این آش را در کشورهای دیگر مانند ترکیه و ارمنستان نیز میپزند. در ترکیه، آشرشته را با عدس، پیاز، کرفس، گوجهفرنگی، آب قلم و رشته طبخ میکنند. اما در میان مناطق مختلف ایران، خراسان از دیرباز در پخت آشرشتۀ لذیذ زبانزد بودهاست.
تاریخ «رشته بینجیندن»
رشتهای که در این خوراک پرسابقه به کار میرود، خمیرِ به درازا بریدهای از آرد گندم است؛ از آن جا که آش رشته در فرهنگ مردم ایران اهمیت بسیاری دارد، به موازات آن رشته هرچه باریکتر و جلوۀ آن هرچه ستودهتر، در آش رشته حائز اهمیت بوده است. درگذشته و حتی امروز، رشته در منزل تهیه میشد، به این صورت که آرد گندم بهاره را به صورت خمیر درمیآورند و با کارد به صورت رشتههای باریک میبرند. خمیر رشته باید محکم باشد و با کاردی تیز و به سرعت بریده شود. اگرچه امروزه مردم رشته را به صورت آماده از بازار میخرند، اما هنوز در برخی شهرستانها و روستاها، زنان خود به صورت سنتی رشته تهیه میکنند. به عنوان مثال در ابیانه، آرد گندم را در ظرفی سفالی خمیر میکنند و پس از ورز دادن با دست، روی پارچهای پهن میکنند و آن را با پارچهای دیگر میپوشانند و با پا خمیر را صاف میکنند، سپس خمیر را به شکل رشته میبرند و در معرض آفتاب قرار میدهند تا خشک شود. در خراسان که گفتیم شهرتی فراوان در پخت آش رشته دارد، سنت تهیه رشته که در مناطق اطراف مشهد، مانند ازغد به آن «رشته بینجیندن» میگویند، بسیار قدیمی و مورد توجه است و برای انجام آن، افراد یک خانواده گرد هم جمع میشوند.
«رشدیه»، نخستین آش رشته تاریخ
در اندک اسناد به جا مانده از غذاهای ایران باستان، نامی از آش رشته نیامدهاست، اما در متون عربی مربوط به آشپزی و کتابهای تاریخی و ادبی سدههای دوم تا پنجم قمری، به سبب تأثیرپذیری از فن آشپزی ایرانیها، نام فارسی غذاها نیز دیده میشود. به رغم نام نبردن از آشرشته در کنار انواع آشها (تفشیله یا آش عدس، شیرازیه یا آش ماست، دوغباج یا آش دوغ)، غذایی به نام «رشدیه» دیده میشود که امام شوشتری آن را خوراک رشته معنا کردهاست. گویا رشدیه یا رشیدیه در فرهنگهای لغت، معرب رشته و نوعی غذا معنا شده است. در یکی از کتابهای آشپزی دورههای بعد با عنوان «الطبیخ» (تألیف: سده ۷ق)، رشته نام خوراکی متشکل از گوشت، عدس و دارچین بوده است که پس از پخته شدن در آب، به آن رشته میافزودند. به هر حال واژۀ رشدیه، شاهدی بر کاربرد رشته در خوراکهای ایران باستان و دور از ذهن نماندن کاربرد رشته در آش نیز هست. از دورۀ صفویه به بعد، نام آش رشته و شیوۀ طبخ آن در متون آشپزی دیده میشود. در رسالههای آشپزی این دوره، دستور پخت آشرشته به این صورت است که ابتدا شکم مرغ را با گوشت قیمه، نخود، پیاز و دارچین پر میکنند و میدوزند و با چند تکه گوشت همراه نمک، دارچین و نخود در دیگ میاندازند تا آبپز شود، یا گوشت و مرغ را مانند آب گوشت میپزند، سپس آنها را از دیگ بیرون میآورند و رشته، اسفناج و گشنیز ریزشده را به آن میافزایند و پس از چند دقیقه دوباره گوشت مرغ را به دیگ باز میگردانند. این آشرشته نیازی به «قاتُغ» (= به ترکی ماست) ندارد و چاشنی آن آب لیموست. در روشی دیگر، آش رشته را با مرغ و گوشت، عدس، باقالی، «سیاه چشمک»(لوبیای چشم بلبلی) و لوبیا قرمز، همراه سبزیجاتی از جمله «گِزِر»(هویج)، شلغم، کلم، اسفناج و «گندنا»(تره) و مرزه تهیه میکردند. «علیاکبر خان آشپزباشی»، آشپز نامی دورۀ قاجار، در میان انواع آشها، از آشرشته نام بردهاست و پس از بیان صفت خمیر مناسب برای رشته، چنین توضیح میدهد که برای طبخ آشرشته، عدس، نخود و لوبیا قرمز را جدا میپزند و اسفناج، برگ چغندر، تره و «شبت» (شوید) را به آن میافزایند و پس از کمی پختن، رشته را میریزند. اگر از چاشنی کشک استفاده شود، آن را با نعناع داغ میخورند یا با سیر داغ و در این صورت هنگام کشیدن آن در ظرف رویش گوشت قیمه میریزند و اگر بدون کشک باب میل بود، زردچوبه میافزایند و با سرکه میخورند. روش طبخ آشرشته در ادوار مختلف با هم تفاوتهایی دارد؛ اما حضور آن در همه جا احساس میشود.
فعالیت فرهنگی با آش رشته!
آش رشته در سفره ایرانی، تنها حُکم یک غذای خشک و خالی را ندارد و برای آن شخصیتی ویژه فرض کردهاند. مثلاً ممکن است آشرشته به سبب نیت و هدفی که برای پخت آن مد نظر است، نامی دیگر داشته باشد. آش «پشت پا» و آش «ابودردا» (که در خراسان هم طبخ میشود) از این جملهاند. آش پشتپا یا «قفابا» همان آش رشته است که ۳ یا ۷ روز پس از مسافرت فردی به نیت سلامت و کوتاهی سفر وی میپزند. مردم راور کرمان این آش را «عقبپا» مینامند و مراسم پخت آش عقب پا، همراه سلام و صلوات و دود کردن اسفند، به نیت خوش گذشتن به مسافر است. در ابیانه، تهیۀ مواد این آش در اختیار زن حمامی قرار میگیرد و پخت آن در دیگهای مسی است و این آش بیشتر به مناسبت مسافرت طولانی اعضای خانواده مثلاً سفر حج یا سفر مشهد امام رضا(ع) یا هنگام سربازی رفتن پسر خانواده به این نیت که به سلامت بازگردد، پخته میشود. در سروستان، خداحافظی مسافر با آشنایان و خویشاوندان ضروری است، در غیر این صورت میان آنها کدورت پیش میآید و پس از رفتن مسافر یکی دو روز بعد آش «پشت پا» یا «پشت سری» میپزند. در شاهرود سه روز پس از رفتن مسافر آشرشتۀ پشت پا میپزند و آن را میان همسایهها و خویشان تقسیم میکنند و رسم است هنگامی که آشرشته را به کسی میدهند، توصیه میکنند که ظرفش را نشوید، زیرا در غیر این صورت حادثهای برای مسافر پیش خواهد آمد! آش رشته در مراسم مذهبی مختلف با آدابی خاص پخته میشود. از رایجترین زمانهای پخت این آش، ماههای رمضان و صفر است. در خانوادههای مسلمان ایرانی، افطاری دادن در ماه رمضان سنتی بافضیلت است و در سفره افطاری، آش رشته از مهمترین خوراک هاست.
محوریت آش رشته در تاریخ اجتماعات زنانه
از دیگر مراسمی که در آنها آشرشته میپزند، انواع سفرههایی است که از روزگار پیشین به مناسبتهای مختلف توسط زنان برگزار میشده. آنچه با عنوان سفره مطرح میشود، بیشتر حضور اجتماعی زنانی است که توسط صاحب نذر دعوت میشوند. هر سفره نام خاصی دارد و دعا و روضه و اعمال خود را میطلبد. سفرۀ پهنشده با انواع خوراکها، پس از تقسیم آنها میان حاضران جمع میشود. آش رشته نقش مهمی در برپایی چنین مراسمی دارد. مثلاً خراسانیها سفره حضرت ابوالفضل(ع) را برای شفای بیمار و سلامت مسافر، پیدا شدن مال مسروقه و رفع گرفتاریها برگزار میکنند. از غذاهای معمول در این سفره آشرشته است که هنگام خوردن آن دست به دعا برمیدارند. در کازرون معمولاً این سفره در زیارتگاهی به نام «بیبی زبیده خاتون» شب یا روز جمعه پهن میشود. از مواد اصلی آن افزون بر میوه، آجیل و شیرینی، آشرشته است که پس از تقسیم آن میان مهمانان، برای کسانی که به عللی نیامدهاند، نیز فرستاده میشود. آشرشته در آداب و رسوم مربوط به فرا رسیدن سال نو نیز جایگاهی دارد. در کاشان و آبادیهای پیرامون این شهر، روز اول اسفند آشرشته میپزند و معتقدند که با پختن و خوردن آشرشته، رشتۀ زندگی بهتر به دستشان میآید. در زنجان، درست کردن قاووت، به نیت بچهدار شدن، رفع بیماریها و برآورده شدن حاجتها، بهانهای برای پخت آشرشته است؛ زیرا شبی که قرار است، قاووت درست کنند، همسایهها و آشنایان برای شام دعوت میشوند. غذای این شام هر چیزی میتواند باشد، اما آشرشته با کشک حتماً باید در سفره باشد و زمان درست کردن قاووت، ۳ شب جمعۀ آخر چلۀ بزرگ یا اولین شبچلۀ کوچک است و از گندم بو داده، تخم خربزه، توت خشک، زنجبیل، ریشۀ شیرین بیان، نخود و آرد سنجد تهیه میشود.
آشرشته در دیگر ادیان
خوب است بدانید که زرتشتیان نیز در آیینهای خود آشرشته میپزند. برای مثال در جشن «سالگیری» که از جشنهای سنتی آنان است، آشرشته با کشک، شکر و کماج شیرین تهیه و با پشمک، باقلوا و انواع شیرینی خورده میشود. یا پس از مراسم عروسی، در روز سوم آشرشته میپزند، اما رشتۀ آن را باید عروس بریده و داماد آن را در دیگ انداخته باشد. نزد ارمنیان ایران نیز، در جشن «سارکیس» که ۲۵ روز پس از سال نو مسیحی است، آشرشته پخته میشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نشست تخصصی تحلیل و بررسی «تأثیر اقلیم نویسی بر داستان کودک و نوجوان» در دانشگاه فردوسی به همت «مکتبخانه ادبی خراسان» برگزار شد.به گزارش خراسان، نشست تخصصی تحلیل و بررسی «تأثیر اقلیم نویسی بر داستان کودک و نوجوان» با حضور داوود امیریان، نویسنده شناختهشده این حوزه با حضور جمعی از استادان و نویسندگان نوقلم در قطب علمی دانشگاه فردوسی برگزار شد. داوود امیریان در این مراسم گفت: درباره اهمیت موضوع اقلیم نویسی، همین بس که بگوییم تا امروز آن دسته از هنرها بیشترین شانس جهانیشدن رادارند که با تکیه بر بومی نویسی یا همان اقلیم نویسی خلقشده باشند. بر کسی پوشیده نیست که هنرهای بسیاری تا امروز با بهرهگیری از این تکنیک توانستهاند توجه مردم جهان را به خودشان جلب کنند.موقعیت و شخصیت در اقلیم نویسیوی افزود: توجه به موقعیت و شخصیت، دو موضوع مهم در داستاننویسی است که برای خلق موفق موقعیت و شخصیتها باید اقلیمی را که داستان در آن روایت میشود بهخوبی بشناسیم.امیریان تصریح کرد: این واقعیتی انکار نشدنی است که ما فقط با داستانهای بومی میتوانیم قدرت نویسندگیمان را به رخ جهانیان بکشیم، بهعنوانمثال «قصههای سبلان» و «کوه، مرا صدا زد»، نوشته محمدرضا بایرامی با تکیه بر همین اصل مهم و البته تسلط این نویسنده برساخت روایتها و دیگر اصول که در ادامه به آن اشاره میکنم به موفقیتهای زیادی در سطح جهان دست پیداکرده است.این نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: دقت، تیزبینی و قدرت نویسندگی در توصیف طبیعت و مردم هر اقلیم جزو تکنیکهایی است که برای اقلیم نویسی بهعنوان قدمهای حساس اولیه به شمار میرود. پس داستان نویسان ما باید از همان منطقهای بنویسند که در آن نفس میکشیدند و سالها آنجا زندگی کردهاند. نمونههای موفق این نوع نویسندگی را میتوان در آثاری از احمد محمود، محمود دولتآبادی، نویسندگان جوانتر ایرانی و خارجی یافت. امروزه نویسندگان زیادی به این اتفاقنظر رسیدهاند که برای موفقیت بیشتر باید بومی نویسی را اصل قرار دهند. البته یادآوری این نکته ضروری است که علاوه بر تیزبینی در روایت جغرافیای محل زندگی خود، هوشمندی در شناخت و تحلیل لهجه، فرهنگ و نوع پوشش مردم آن اهمیت ویژهای دارد. با این شیوه مخاطبی که هیچگاه آن محل را به چشم ندیده در ذهن خود به آن منطقه سفر میکند و همین فنها او را در ادامه مطالعه یک داستان، مشتاق و مشتاقتر میکند.دلیل موفقیت هوشنگ مرادی کرمانینویسنده کتاب «جام جهانی در جوادیه» تصریح کرد: اگر بخواهم چند نویسنده ایرانی، موفق در اقلیم نویسی حوزه کودک و نوجوان را نام ببرم، اولین نویسنده هوشنگ مرادی کرمانی است که آثار فراوانی از او به زبانهای دیگر ترجمهشده و فیلمهای سینمایی و سریالهای زیادی نیز بر اساس داستانهای اقلیمی او ساخته شده است. مرادی کرمانی در «قصههای مجید» بهقدری جذاب فضای کرمان را توصیف کرده که حتی یک خواننده اگر در کشوری دور زندگی کند میتواند فضای این شهر تاریخی را در ذهنش مجسم کند و سفری خیالی به کرمان داشته باشد. (هرچند سریالی که بر اساس این داستان ساختهشده در فضای اصفهان است). هوشنگ مرادی کرمانی در داستان «خمره» هم بهخوبی اقلیم را توصیف کرده است. داستان «بچههای قالیباف خانه» و حتی «شما که غریبه نیستید» که داستان زندگی این نویسنده است هم از هنر اقلیم نویسی بهرهمند شده است. امیریان گفت: صمد بهرنگی ازجمله نویسندگان دیگری است که از فضای بومی و اقلیم بهخوبی بهره گرفته است. او در حجم زیادی از داستانهایش، فضای آذربایجان را بهخوبی تشریح کرده است. تمام قصههای ماندگار او بهجز کتاب «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» در فضا واقلیم آذربایجان روایتشده است. وی گفت: البته شاید نویسندهای اهل یک محل نباشد اما داستانی درباره یک موضوع با بنمایه اقلیم آن محل بنویسد وبه موفقیتی بزرگ دست یابد. رمز موفقیت این نویسنده بیتردید زندگی چندهفتهای یا چندماهه در آن محل است. «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی، یا «آتش بدون دود» اثر نادر ابراهیمی ازجمله این داستانها هستند.تفاوت توریستی نویسی با اقلیم نویسیامیریان افزود: نوشتن از اقلیم به معنای توریستی دیدن یک منطقه نیست؛ زیرا توریستها معمولاً به تماشای کوه و درخت و مناظر، بسنده میکنند اما یک اقلیم نویس باید در لایههای عمیقتر یک منطقه به جستوجو بپردازد و حتی ظرافتهای لهجه را مدنظر قرار دهد.اقلیم نویسی در نگاه نویسندگان جهان نویسنده کتاب «برادر من تویی» در تشریح جایگاه اقلیم نویسی در نگاه نویسندگان بزرگ جهان گفت: داستان «هری پاتر»، یا «رمز داوینچی» اثر نویسندگان بزرگ غیرایرانی، نیز با تکیه بر اقلیم نویسی نوشتهشده است. پس میبینیم که این تکنیک جهانی است. مارک تواین در داستان «هاکلبری فین» بهخوبی از اقلیم محل زندگی خود و رود «می سی سی پی» بهره برده است. این نویسنده که در دوران جوانی روی یک کشتی بخار کار میکرد، آنقدر جذاب مشاهداتش را توصیف میکند که خواننده مشتاق زندگی در کنار رود می سی سی پی میشود. او با بهرهگیری از اقلیم نویسی و تخیل و قدرت نویسندگی مثالزدنیاش، رود می سی سی پی را از یک پدیده طبیعی به یک شخصیت جان دار و دارای روح، تبدیل کرده است. وی گفت: «چارلز دیکنز» نیز در آثارش فضای مهآلود لندن را بهخوبی روایت کرده است. او در رمان «دیوید کاپرفیلد» و «جک لندن» به جزئیترین موضوعات مرتبط با اقلیم پرداخته است. پسر جنگل، پینوکیو و بسیاری از داستانهای موفق در حوزه کودک دارای همین تکنیک هستند.تأکید «مکتبخانه خراسان» بر اقلیم نویسیدر حاشیه این نشست ادبی، سید جلال قوامی، سخنگو و عضو هیئت مؤسس مکتبخانه ادبی خراسان در گفت گو با خبرنگار ما درباره فعالیتهای مکتبخانه ادبی خراسان و تأکید بر اقلیم نویسی گفت:فعالیت مکتبخانه ادبی خراسان از تابستان ۱۴۰۱ رسماً شروع شد. این مکتبخانه را بناکردهایم تا در آن بیندیشیم، بیاموزیم و میراث فرهنگی و بومی و ملی پیشینیان را پاس بداریم. وی افزود: فعالیتمان را در حوزه اقلیم نویسی با داستان شروع کردیم که مادر همه هنرهاست. ضرورت اقلیم نویسی را دریافتیم و پای درراه نهادیم. فرازوفرودهایی هم داشتیم؛ اما همچنان تلاشمان را خواهیم کرد تا اقلیمنویسی را به معیارهای جهانی ادبیات داستانی پیوند بزنیم.قوامی تصریح کرد: تا امروز چندین جلسه با حضور نویسندگان صاحب سبک اقلیمنویسی برگزار کردهایم و در همین مدت کوتاه، دوستان و همراهان ارزشمندی به ما پیوستهاند. امید داریم اندکاندک سیمرغی شویم و بیرق داستان اقلیمی را با تمام عمق و ظرایفش بر بلندای کوهِ قافِ ادبیات داستانی جهان برافرازیم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. وی تصریح کرد: جلسات مکتبخانه ادبی خراسان، چهارشنبهها ساعت ۱۶ در کتابخانه قطب علمی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میشود. علاقهمندان به حوزه داستاننویسی و ادبیات اقلیمی میتوانند از طریق آدرس https://eitaa.com/Maktabkhaneh_adabi_khorasan نیز به اخبار مربوط به فعالیتهای مکتبخانه خراسان دسترسی پیدا کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در جنگ اخیر غزه پدیده اعلام خشم و انزجار جهانی از سیاستهای اشغالگرانه رژیم صهیونیستی و وضعیت آپارتاید حاکم بر فلسطین با تحول و جهشی چشمگیر رو به رو بوده است، به صورتی که در سالهای گذشته کمتر رویدادی را میتوان مشاهده کرد که توانسته باشد تودههای شهروندان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب جهان را پیرامون آن برای روزها و هفتههای متمادی به خیابانها بکشاند و به معنای واقعی کلمه تجلیبخش گزاره «افکار عمومی جهانی» باشد. امروزه بعضاً حتی جمعیت مردمی حامی فلسطین در قلب خیابانهای کشورهای غربی ورای حد تصور خوشبینانه ترین برآوردها بوده و اگر از تجمعات کشورهای عربی و اسلامی بیشتر نباشد، کمتر نیست. نمونه اخیر این رویداد را میتوان در تظاهرات شنبه شب لندن مشاهده کرد که بهرغم تمامی محدودیتها به گفته رسانهها بیش از 500 هزار نفر جمعیت خودجوش را به خیابان کشاند و لندن را یکپارچه فلسطینی کرد. اهمیت این واقعه بهویژه در کشورهای غربی وقتی بهتر درک میشود که ابعاد و گستره بزرگ دهها سال تلاش صهیونیسم بینالمللی از طریق کنترل بر جریان رسانههای اصلی و با خرج بودجههای هنگفت مالی را برای جا انداختن روایت وارونه و تحریف شده برای محق و مشروع نشان دادن اشغالگری و تروریسم معرفی کردن مبارزات آزادیخواهانه ملت فلسطین مدنظر قرار دهیم. صهیونیستها برای دههها با پنهان شدن در پشت نقاب قربانیان نژادپرستی و تحمل صدها سال آوارگی و کشتار قوم یهود با پرچم اسطوره ای بهنام قتل عام 6 میلیون یهودی در جریان جنگ جهانی دوم (هولوکاست)، نه تنها از حمایت تام و تمام دولتهای غربی برخوردار بودند بلکه با انواع شیوه های تبلیغاتی به ویژه آثار هنری و سینمایی به نفوذ در جوامع این کشورها هم پرداختند.با این حال اکنون بیش از هر زمان دیگری پایان ماه عسل صهیونیستها در جوامع غربی نمایان شده است تا جایی که به ویژه پس از روی کار آمدن دولت راست افراطی اسرائیل میتوان مدعی شد که تلقی افکار عمومی در غرب از جنبش صهیونیستی، از یک دموکراسی و طلایهدار پیشرفتهای تکنولوژیک در قلب خاورمیانه به رژیمی استعمارگر و تبعیض محور و ضددموکراتیک تغییر وضعیت داده است.وضعیت در بقیه کشورهای غربی هم چنین روندی را طی میکند اما برای صهیونیستها هیچ جا به اندازه آمریکا حائز اهمیت نیست که مانع از شیوع نگاه منفی و روشنگری افکار عمومی در قبال تحولات فلسطین شوند. اگرچه افکار عمومی آمریکا همیشه سیاست خارجی ایالات متحده را ترسیم نمیکند، اعتراضات در شهرهای مختلف آمریکا نشان از شکاف دیدگاه های عمومی و سیاستهای دولتی دارد و این برای اسرائیل که موجودیت اشغالگرانه خود را مدیون تداوم حمایتهای غرب و به ویژه آمریکا میبیند به معنای به صدا درآمدن ناقوس مرگ است. این که چه عواملی در ظهور این تحول خیره کننده نقش داشته اند، پاسخ را میتوان در چکیده تحولات غزه در هفتههای اخیر دید که مهمترین سطح در حوزه رسانه است. انقلاب رسانه ای سالهای اخیر در عصر گسترش کاربرد اینترنت و شبکههای اجتماعی، که به ظهور فضای جدید در عرصه اطلاع رسانی انجامیده و انحصار شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای جریان اصلی را به چالش کشیده است در روشن شدن افکار عمومی و آگاهی از اخبار با سانسور کمتر نقش مهمی ایفا کرده است. اکنون جنایات متحیرالعقول رژیم کودککش، علیرغم تمامی محدودیتسازیهای سازمان یافته از سوی غربیها، در بسیاری از پلتفرمهای فضای سایبری بی پرده به نمایش درمیآید با وجود محاصره کامل غزه و کشتن عامدانه خبرنگاران برای خفه کردن صدای مردم اما ساکنان غزه خود در انتقال اخبار وقایع مهمترین بازیگر هستند. شکست جریان رسمی رسانه ای و سیاست دولتهای غربی برای انحراف افکار عمومی از حقایق جنگ نابرابر غزه، به صورت کامل در وزنسنجی حضور مردم در دو تجمع همزمان در لندن خود را نشان داد. یکی مراسم دولتی خاندان سلطنتی برای کشته های اسرائیل و دیگری تجمع مردمی حمایت از فلسطین. اولی جمعیتی بسیار محدود و تحت تدابیر شدید امنیتی اما دومی تظاهراتی صدهاهزار نفری که نظیر آن را حتی لندن نشینها در سال های اخیر به یاد ندارند. یک شکست کامل برای رژیم صهیونیستی و یک پیروزی بزرگ در قلب اروپا برای فلسطین و غزه.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جدال برای زندگی در بیمارستان های غزه زیر بمباران شدید رژیم صهیونیستی ادامه دارد؛ نوزادان و بیماران در پی قطع برق و آب اکنون به شکلی جدی برای ادامه زندگی میجنگند. اوضاع با توقف فعالیت بیمارستان های بیشتر در غزه که از چند روز پیش تاکنون در معرض آتش مستقیم ارتش اشغالگر هستند، هر روز بدتر می شود. در روز سی و هفتم از جنگ علیه غزه، نیروهای اشغالگر، زایشگاه غزه را بمباران کردند و باعث شهادت دو پزشک شدند. هلال احمر فلسطین نیز هشدار داد که نوزادان بیمارستان های غزه به دلیل کمبود شیر از کم آبی رنج میبرند. افزون بر این، پهپادهای اسرائیلی به مجتمع پزشکی الشفا حمله کردند. فعالیت بیمارستان قدس در نوار غزه هم به دلیل پایان سوخت و قطع برق آن، متوقف شده است و این بیمارستان دیگر قادر به خدمات رسانی نیست. بخش قلب مجتمع پزشکی الشفا در شمال نوار غزه نیز در بمباران وحشیانه اسرائیلی ها منهدم شد. به گفته سازمان هلال احمر فلسطین، از ۱۸ آمبولانسی که در شهر غزه فعالیت میکردند، اکنون فقط ۷ دستگاه باقی مانده است. همچنین مناطق مسکونی در شمال و جنوب نوار غزه در معرض بمباران شدید قرار گرفته و ده ها فلسطینی دیگر شهید شدند. روی زمین نیز مبارزان مقاومت فلسطین با نیروهای اشغالگر در چندین محور در غرب شهر غزه درگیر شدند. ازسوی دیگر در جبهه شمالی، مقاومت اسلامی لبنان اعلام کرد که یک واحد لجستیک اشغالگران اسرائیلی را که قصد نصب دکل و تجهیزات جاسوسی در نزدیکی پایگاه «دوفیف» را داشتند، هدف قرار داده و تلفاتی قطعی به آنها وارد کرده است. مقاومت اسلامی لبنان همچنین اعلام کرد که یک دستگاه بولدوزر اسرائیلی را در نزدیکی پایگاه «دوفیف» با موشکهای هدایت شونده هدف قرار داده و آن را منهدم کرده که در این عملیات سرنشین این بولدوزر کشته شده است و تعدادی از نظامیان اسرائیلی که در نزدیکی آن مستقر بودند هم کشته یا زخمی شدهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.











ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هایپرمارکتهای زنجیرهای بزرگ با حذف واسطههایی مثل عمدهفروش، فروشنده، خرید کلی و در حجم زیاد و بهینهسازی هزینههای فضا، نیروی انسانی و چیزهای دیگر، میتوانند با قیمت کمتری کالاها را در اختیار مشتری قرار دهند. هرچند گاهی ادعا میشود که برخی کارخانهها ممکن است در توافقی با این فروشگاههای بزرگ از ترفندی مثل بالاتر زدن قیمت روی بستهبندی استفاده کنند تا بعد فروشگاه بتواند تخفیف جذابتری بهمخاطب ارائه دهد که وسوسهبرانگیز است اما در نهایت با قیمت بیرون فرقی ندارد. اما بسیاری از اوقات هم میدانیم که قیمت یک کالا در این فروشگاهها بهتر است. ممکن است وقتی از یک سوپرمارکت محلی که فاکتوری نمیدهد خرید کنیم جمع ارقام با عددی که پرداخت کردیم همخوانی نداشته باشد؛ اما در هایپرمارکتها همیشه میفهمیم در ازای هر چیزی چه رقمی پرداخت کردهایم. خرید از آنها برای بچهها هم جذابتر است. اما گاهی بدون آنکه خرید زیادی داشته باشیم برای چند قلم وارد یک هایپرمارکت میشویم و موقع خروج میفهمیم کالاهایی خریدیم که نیاز نداشتیم، حجم خریدمان زیاد شده و... از طرفی همیشه این سوال مطرح است که اگر همه خریدهایمان را از این فروشگاهها داشته باشیم تکلیف سوپرمارکتها و فروشگاههای محلی چه میشود. در این مطلب بررسی میکنیم که چطور باید از این فروشگاهها خرید کنیم تا بهصرفه باشد. چه زمانی نباید سراغ آنها برویم و...




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
.jpg)