دارم به انگشت هایت فکر می کنم که بسته است
به چشم هایت که بسته است
به لب هایت
دارم به این عکس فکر می کنم
که یکریز حرف می زند.
ناهید عرجونی
***
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لب هایم
هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس این جا به تو مانند نشد
هرکسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند :نشد
فاضل نظری
***
یک عمر باید بگذرد
تا بفهمی بیشتر غصه هایی
که خوردی
نه خوردنی بود
نه پوشیدنی
فقط دور ریختنی بود...!
گیتا گرگانی
***
عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرینتری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه میبوسی
هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد
حتی سؤالاتِ کتابِ تستِ کنکورت
- عاشق که باشی - بیتهای محشری دارد
با خواندن بعضی غزلها تازه میفهمی
هر شاعری در سینهاش پیغمبری دارد
حرفِ دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد
بهمن صباغ زاده
***
حالا که آمده ای
از گذشته نپرس
در روز آفتابی،
از برف سنگین شبِ قبل
چه می مانَد؟ !
مژگان عباسلو
***
پنداشتی که کوره سوزان عشق من
دور از نگاه گرم تو خاموش میشود؟
پنداشتی که یاد تو، این یاد دلنواز
در تنگنای سینه فراموش میشود؟...
فریدون مشیری