بازیهایی که دیده نشد
نویسنده : احمد صبریان sabrian@khorasannews.com
سینماعرصه رقابتی جدی برای پیشرفت بازیگران است. در میدان این رقابتها گاه بازیگران به حق بایسته خود دست مییابند، گاه نیز از آنچه شایسته آنان است بیبهره میمانند. کم نیست بازیهای روان، درخشان، حسی و باورپذیر برخی بازیگران که گاه مورد توجه داوران جشنوارههای مختلف قرار نگرفته و حتی از چشم منتقدان و تماشاگران دور مانده است. اگرچه پس از فروکش کردن تب و تاب جشنوارهها بارها در نظرسنجی نشریات تخصصی سینما از سوی سینما دوستان، تماشا گران ومنتقدان همین بازیهای دیده نشده به عنوان بازیهای ماندگار در سینمای ایران فهرست شده است. در ماراتن نفسگیر بازیگری، بسیاری از آنانی که باید قدر ببینند، نادیده گرفته میشوند و برخی نیز به سبب داوریهای سلیقه ای، گوی سبقت را از دیگران میربایند. نگاهی گذرا به بازی برخی بازیگرانی که با وجود ارائه بازیهای چشمگیر، درخشان و تاثیرگذار ؛ نامشان در فهرست جایزه بگیران خالی است، گواه این ادعاست که این بازیها در خاطر منتقدان، دوستداران سینما و تماشاگران خاص و عام حک شده و جایگاه شایسته خود را یافتهاند و گذشت زمان نیز بر حقانیت این ادعا میافزاید.
قهرمانی خسته و زخمی
فریبرز عرب نیا (سلطان- مسعود کیمیایی)
بسیاری از تماشاگران سینما، قهرمانان فیلمهای کیمیایی رادر سالهای پس از انقلاب دوست ندارند. آنها قهرمانهای محبوب این کارگردان کهنه کار را در این دوران، فاقد جذابیتهای دراماتیک فیلمهای پیشین وی میدانند. اما «سلطان »یک استثنا است . حتی آنها که فیلمهای کیمیایی را دوست ندارند و با دنیای آدمهای فیلم هایش، همذات پنداری نمیکنند، سلطان را دوست دارند. کیمیایی با «سلطان» توانست به نسل جوان نزدیک تر شودالبته بخش عمدهای از جذابیتهای سلطان مدیون حضور فریبرز عرب نیا است. این بازیگر توانمنددر این فیلم یکی از بهترین بازیهای سینمایی اش را به نمایش گذاشت و قهرمان خسته ،به ته خط رسیده و زخمی کیمیایی را تجسم بخشید. اگر چه در جشنواره فجر بازی زیرپوستی، حسی و باورپذیرعرب نیا را نادیده گرفتند اما منتقدان لب به تحسین بازی درخشان وی گشودندواز او تقدیر کردند. پس از "سلطان" انتظار میرفت که عرب نیا به جوان اول سینمای ایران تبدیل شود و حداقل بتواند کمبود قهرمان کاریزماتیک در سینمای ایران را جبران کند اما این اتفاق نیفتاد .شخصیت سلطان، یک ویژگی فراموش ناشدنی دیگر هم داشت. عشق فیلم بود و خود را در قالب قهرمانهای سینما میدید. سلطان اکنون یکی از قهرمانان دوست داشتنی فیلمهای کیمیایی است. اگرچه با وجود بازی درخور ستایشش، دست خالی از جشنواره بازگشت.
زنی ایستاده در آستانه فصلی سرد
لیلا حاتمی (لیلا- داریوش مهرجویی)
لیلا حاتمی را پیش از این در فیلمهای پدرش -زنده یاد علی حاتمی- دیده بودیم. اما وی در« لیلا» اثرداریوش مهرجویی تماشاگران را شوکه کرد. لیلا حاتمی در این فیلم آن چنان با نقش پیوند خورده است که نمیشود تصور کرد بازیگری به جز او بتوانداین نقش را چنین ظریف، هوشمندانه، با احساس و تاثیرگذار بازی کند. حاتمی پس ازفیلم« لیلا»ی مهرجویی در فیلمهای بسیاری بازی کرد و در تمامی این تجربهها کارگردانها از او خواستند باز هم شمایل دختری شکننده، معصوم و فرشته وار را از خود ارائه کند اما هیچ کدام« لیلا» نشد .چشمهای غمگین لیلا درد پنهانش را واگویه می کرد. زنی که میخواست در آزمون عشق، صبر، شکیبایی و خودشناسی، پیروز شود اما این مبارزه بسیار طاقت فرسا بود و خارج از توان.اندوه تنهایی او را هنوز بسیاری از منتقدان ،تماشاگران ودوستداران سینمای مهرجویی، از یاد نبرده اند. هنوزهرگاه سخن از عشق و شکیبایی به میان میآید، ناخودآگاه لیلا در خاطر سینما دوستان جان میگیرد. اما داوران چشمان خود را بر بازی خیره کننده، حسی و چشمگیر وی بستند و سهم لیلا حاتمی از ایفای نقشی چنین دشوار تنها یک دیپلم افتخار بود. حاتمی اگرچه تجربههای موفق دیگری را پس از لیلا در کارنامه اش به ثبت رسانده است اما لیلا در این میان همچون نگینی میدرخشد.
سیمای زنی در دور دست
نیکی کریمی (دوزن- تهمینه میلانی)
نیکی کریمی درفیلم «دو زن» تهمینه میلانی یکی از دشوارترین تجربههای سینمایی اش را پشت سر گذاشت. وی در این فیلم نقش زن آرمانی کارگردان را بازی کرد. زنی باهوش و توانا که در مسیر زندگی آسیبهای جدی میبیند و به زنی منفعل و ناامید تبدیل میشود. او بهترین و درستترین انتخاب برای نقش «فرشته» بود. کریمی با یک بازی کنترل شده و به دور از تصنع، دورههای متفاوت زندگی این شخصیت را تجسم میکند. در یک سوم آغازین فیلم، دختری باشور، پرهیجان، موفق و شاد است. استفاده درست کریمی از میمیک چهره، نگاههای باطراوت و امیدوار، فرشته را برای تماشاگر باورپذیر کرد . در دوره دوم زندگی با تصویر دیگری ازفرشته روبه رو میشویم که نمیتواند در مقابل خودخواهی ها، بدگمانیها و خودرأییهای احمد (با بازی آتیلا پسیانی) مقاومت کند و به تدریج در خود میشکند. در بخش سوم زندگی اش،به کمک چهره پردازی خوب با زنی شکسته، رنجور و ناامید مواجه میشویم . بازی خوب، روان و باورپذیر کریمی در «دو زن» که به باور بسیاری از تماشاگران و منتقدان نقطه عطفی در کارنامه بازیگری وی پس از«سارا» و «پری» داریوش مهرجویی است، دیده نشد. اگرچه بعدهابرای فیلمهای «واکنش پنجم» و «دیوانهای از قفس پرید» سیمرغ دیر هنگام بازیگری را دریافت کرد.
مردی سرگردان در دو راهی سرنوشت
حمید فرخ نژاد (ارتفاع پست- ابراهیم حاتمی کیا)
حمید فرخ نژاددر نخستین تجربه سینمایی اش «عروس آتش» آن چنان خوب ظاهر شد که خیلیها مطمئن شدند، او بازیگری توانا با سبکی ویژه و منحصر به فرد است. وی در« ارتفاع پست» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بار دیگر قدرت بازیگری خود را به رخ کشید. در «ارتفاع پست» او باز هم یک جنوبی است که از فرط استیصال میخواهد با هواپیما ربایی زندگی خود را سامان ببخشد. وی در این فیلم نقش جوانی جنوبی (قاسم)را بازی میکند که در دو راهی سرنوشت سرگردان است وبرای داشتن حداقلهای بیشتر در زندگی مجبور به کوچی اجباری است و بار سفر میبندد و برای در آوردن نقش از عنصر اضطراب درونی در عین تظاهر به آرامش استفاده میکند. فرخ نژاد با درک شخصیت قاسم و شباهتهای اندکی که این نقش، با «فرحان »عروس آتش داشت، نقش مردی عصبی و پرخاشگر را به گونهای متفاوت و روان اجرا کرد. بازی حمید فرخ نژاد در فضای بسته هواپیما یکی از بازیهای ماندگار سالهای اخیر شد و برای بسیاری از سینما دوستان و منتقدان«ارتفاع پست» باقاسم نگران، عصبی و پریشان ماندگار شده است. «ارتفاع پست» فیلمی بازیگر محور در محیطی کاملا بسته فرصتی ویژه برای فرخ نژاد بود که به دیگران ثابت کند درخشش او در «عروس آتش» اتفاقی نبوده است اگرچه هیئت داوران سیمرغ بازیگری را از وی دریغ داشت.
تولدی دیگر باتصویری متفاوت
پارسا پیروزفر (مهمان مامان- داریوش مهرجویی)
پارسا پیروز فر در« مهمان مامان» تصویری را که معمولا از یک معتاد در ذهن تماشاگران سینما بود، درهم شکست. وی برای نخستین بار، معتادی را برای تماشاگران سینما به نمایش گذاشت، که عاشق همسرش است و دوست دارد در زندگی خوش بگذراند.
این تصویر متفاوت و دلنشین با بازی خوب پارسا پیروزفر باورپذیر شد.
بازیگری که معمولا در بیشتر فیلم هایش، نقش جوانهای رمانتیک و عاشق پیشه را بازی کرده که همواره ظاهری آراسته دارند؛ در مهمان مامان برای نخستین بار با راهنمایی مهرجویی و چهره پردازی تحسین برانگیز این کلیشه را شکست. وی با بازی متفاوت و دلپذیر خود همگان را غافلگیر کرد و منتقدان را به تحسین واداشت.
پیروزفر با تغییر صدا، لحن و نیز کند کردن حرکاتش، از الگوهای کلیشهای برای تصویر کردن یک جوان معتاد بهره گرفت ،اما با ظرافتی خاص و مثال زدنی، طنزی ویژه به نقش و شخصیت یوسف داد تا این معتاد دوست داشتنی و طناز یکی از شخصیتهای محبوب و ماندگار سینمای ایران شود.
داوران باز هم چشم بر حقیقت بستند و بازی وی را که تصویری متفاوت از جوانی معتاد به نمایش گذاشت نادیده گرفتند. انگارجذابیتهای فیزیکی و چهره این بازیگر، مانع از این شده است که داوران، آن روی سکه را هم ببینند وبازی هایش را ملاک قرار دهند.