گفت وگو با محمدعلی مهتدی؛ تحلیلگر ارشد مسائل منطقه ای
تعداد بازدید : 60
حاشیه امن اسرائیل در اختلاف افکنی میان ایران و اعراب است
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، پنج شنبه گذشته به بحرین سفر کرد و طی آن با وزرای امور خارجه اعضای شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشت؛ دیداری که پس از آن، این مقام عالیرتبه آمریکایی از ایران خواست تا از توان و نفوذ خود در منطقه استفاده و برای پایان دادن به بحران سوریه و یمن استفاده کند. در این باره، گفتوگویی با محمدعلی مهتدی، تحلیلگر ارشد مسائل منطقهای داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
وزیر امور خارجه آمریکا، روز پنج شنبه به بحرین سفر کرد و طی آن با وزرای امور خارجه اعضای شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشت. شأن زمانی و سیاسی این سفر به بحرین چه بود؟
سفر جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در آستانه برگزاری چهارمین دور مذاکرات ژنو، میان دولت سوریه و معارضین سوری است که بنا بر اخبار منتشر شده، قرار است در ١١ آوریل انجام شود. از سوی دیگر، اخباری هم منتشر شده است که این دور از مذاکرات به ١٣ آوریل موکول شده است. در روزهای گذشته هم، استفان دیمیستورا، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه به مسکو سفر کرده و قرار است طی روزهای آینده به تهران و دمشق سفر کند. به نظر میرسد که سفر دورهای جان کری و استفان دیمیستورا، در چارچوب آماده کردن بازیگران موثر در بحران سوریه، برای مذاکرات ژنو٤ است. در این فاصله، ما شاهد انتشار تحلیلها و نظراتی در رسانههای عربی مبنی بر این هستیم که آمریکا در خاورمیانه تضعیف شده است، آمریکا نسبت به کشورهای عربی بیتوجه شده است، آمریکا میخواهد از خاورمیانه عقبنشینی کند و مرکز ثقل استراتژیکش را از خاورمیانه به چین و اقیانوس آرام منتقل کند. این تحلیلها و نظرات، موجب شد تا عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نسبت به سیاست آمریکا در قبال مسائل خاورمیانه نگران شوند و برای رفع نگرانی و پر کردن این خلأ، از سویی به اسرائیل نزدیک شوند و از سوی دیگر، به روسیه به عنوان یک قدرت جدید بینالمللی که اخیراً هم به منطقه وارد شده است، پل بزنند. در این فضا، میطلبید وزیر امور خارجه آمریکا به خلیجفارس بیاید و با وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشته باشد و به آنها اطمینان دهد که آمریکا همچنان حامی درجه اول آنها در عرصه بینالمللی است. من با دنبال کردن سخنان کری در این سفر و جزئیات آن، تصور میکنم که وزیر امور خارجه آمریکا میخواهد به اعراب اطمینان دهد برجام به هیچوجه خطری برای آنها ندارد و با وجود دستیابی به توافق هستهای، آمریکا همچنان به فشارهای خود علیه ایران در مسائل مختلف ادامه میدهد. با این حال، باراک اوباما در مصاحبهای که چندی پیش با نشریه آتلانتیک داشت، از کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان نسبت به سیاستهایشان در قبال ایران انتقاد کرده و قبلا نیز گفته بود که خطر اصلی برای اعراب، مسائل داخلیشان است. هدف اصلی سفر کری و دیدار با وزرای شورای همکاری هم دادن اطمینان به آنها در خصوص مسائل امنیتی است. از سوی دیگر، مهمترین مسئله مطرح شده در این نشست، بحران سوریه و یمن است.
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا یک بار پیش از شکلگیری توافق هستهای، در کمپ دیوید، اعضای شورای همکاری را دور هم جمع کرد و به نوعی در خصوص برجام به آنها اطمینان داد. ماحصل آن دیدار در رفتار اعضای شورای همکاری مشهود نبود. میزان نفوذ آمریکا در این شورا تا چه اندازه است؟
عربستان و همپیمانان عربیاش در خلیج فارس، برای تامین امنیت خود متکی به آمریکا هستند و در خصوص مسائل امنیتی، از خود استقلالی ندارند و فکر هم نمیکنم که آنها توانایی مستقل شدن را هم داشته باشند. البته آنها چند سالی است که در حال نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی هستند. زمانی هم که اوباما سران کشورهای حاشیه خلیج فارس را به کمپ دیوید دعوت کرد، این تحلیل وجود داشت که آنها نسبت به آمریکا اطمینان ندارند که دلیل آن عدم حضور ملک سلمان در آن دیدار بود؛ ولی عدم حضور او به دلیل سیاست آمریکا نبود بلکه به دلیل بیماری وی بود که به همین خاطر، محمد بن سلمان، فرزند و مرد شماره یک این روزهای عربستان به آمریکا رفت. اعراب برای تامین امنیت راهی جز وابستگی به آمریکا ندارند. حال مسئلهای که در این باره مطرح میشود این است که مهمترین منبع تهدید امنیتی برای آنها چیست؟ اسرائیلیها دائماً این مسئله را تبلیغ میکنند و زیر گوش اعراب میخوانند که این منبع تهدید ایران و قدرت نظامیاش است. عربستان، قطر و امارات، از جریانهای تکفیری تروریستی حمایت کردند و آنها را سمت عراق، سوریه و مصر راهی کردند؛ ولی این گروههای تروریستی هماکنون به جان همین کشورها افتادهاند. آمریکا فقط زمانی میتواند به اعراب کمک کند که یک قدرت خارجی به آنها حمله کند ولی در این مسائل، آنها نمیتوانند کار خاصی کنند. با این حال، من انتخاب محل دیدار کری با وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس در بحرین را، اقدامی نمادین میدانم؛ زیرا بحرین محل استقرار ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس است و آمریکاییها اینگونه میخواهند به اعراب بگویند که ما از شما در برابر تهدیدات خارجی حمایت میکنیم.
یک مقام وزارت امور خارجه آمریکا گفته است که دولتهای خلیج فارس را در برابر ایران تقویت میکنیم. چرا با وجود مشکلاتی که منطقه خاورمیانه گرفتار آن است و لازمه حل این مشکلات، اجماع منطقهای است، آمریکا همچنان به دنبال تعمیق شکاف میان ایران و این کشورهای عضو شوراست؟
این سیاستی برای دوشیدن کشورهای عربی است تا از این طریق سلاحهایشان را به کشورهای عربی بفروشند. آمریکاییها با مطرح کردن مسائل امنیتی، میتوانند مسئله توازن قوا را برای کشورهای عربی جا بیندازند تا به این بهانه، به آنها میلیاردها دلار سلاح بفروشند. با فروش سلاح به آنها، استفاده از این سلاح نیازمند آموزش به نظامیان عربی است که از این طریق، آمریکاییها خدمات مستشاری هم انجام میدهند و باز پول میگیرند. پس از مدتی هم، این سلاحها کهنه و قدیمی میشود و آنها مجدداً، از آمریکا سلاح میخرند. از سوی دیگر، با ایجاد اختلاف میان ایران و کشورهای عربی، رژیم اسرائیل یک حاشیه امن پیدا میکند و ترسی برای مقابله و توجه به آرمان فلسطین ندارد.
جان کری در تازهترین سفر خود به بحرین گفته است که از ایران برای حل بحران در سوریه و یمن کمک میخواهد. معنی این کمک مدنظر آمریکاییها چیست؟ آیا خروج مستشاری ایران از این معادلات مدنظر است یا آمریکاییها در برابر تمام سر و صداهایی که میکنند با مبارزه ایران در سوریه با جریان داعش و تروریستهای افراطی موافق هستند؟
اینکه آمریکاییها مشخصاً از ایران چه میخواهند، باید شخص کری بگوید؛ ولی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در مسائل منطقهای، سیاستهایی اصولی هستند و تغییر پیدا نمیکنند. حمایت ایران از فلسطین و محور مقاومت، در برابر اسرائیل، سیاستهایی نشأت گرفته از قانون اساسی ماست. با این حال، شاید منظور آمریکاییها سرنوشت و آینده بشار اسد است که همچنان یکی از گرههای کور حل بحران سوریه است. ایران بارها تاکید کرده است که هیچ کشوری نمیتواند برای ملت سوریه تعیین تکلیف کند و مردم سوریه نیز از طریق صندوقهای رأی نظرشان را درباره آینده بشار اسد اعلام میکنند. روسیه هم در این باره با ایران همنظر است و همین را میگوید. اخیراً منابع روسی هم میگویند آمریکاییها قانع شدهاند که مردم سوریه سرنوشت بشار اسد را تعیین کنند. با توجه به برگزاری مذاکرات ژنو٤، شاهد بودیم که سخنگوی معارضین مورد حمایت ریاض، اعلام کرده بود کلید حل مسئله سوریه کنارهگیری بشار اسد است و تا او کنار نرود، مسئله سوریه هم حل نمیشود و این سخن به معنای آن است که عربستان همه را به خانه اول بازگردانده است. با این وجود، شاید مقصود کری آن است که ایران در این باره کوتاه بیاید که ایران هم کوتاه نخواهد آمد. اگر بحث مبارزه با تروریسم نیز مطرح باشد، ارتش سوریه در هماهنگی با ایران و روسیه بیشترین تلاش را انجام میدهد و نیازی به توصیه آمریکا نیست.
عادل الجبیر همچنان اصرار دارد که کلید حل تنش میان ایران و عربستان، تغییر رفتار ایران است. آیا دورنمایی را میتوان برای حل تنش میان ایران و عربستان در نظر گرفت؟
تغییر در وضعیت کنونی روابط ایران و عربستان مشکل است و بهبود روابط دو کشور در کوتاهمدت هم قابل رؤیت نیست؛ چون عربستانیها سیاست تنشآفرینی با ایران را در دستورکار دارند و ایران را متهم به دخالت در کشورهای عربی میکنند. ما در این زمینه شاهد هستیم که آنها به این بهانه، جنگ یمن را به راه انداختند و بیش از یک سال است که این کشور را بمباران میکنند و هزاران نفر را کشته و این کشور را تخریب کردهاند. ایران که در یمن نیرویی ندارد. اگر نفوذی هم دارد، این نفوذ فرهنگی و فکری است که با بمباران از بین نمیرود. در سوریه و لبنان نیز همزمان با اسرائیل از ایران میخواهند که از جریان مقاومت حمایت نکند و به آنها اجازه دهد که در سوریه، به هر شکلی که میخواهند عمل کنند، در حالی که سوریه عمق استراتژیک محور مقاومت و حلقه وصل ایران با جریان مقاومت در لبنان و فلسطین است. آنها برای عادیسازی روابطشان با ایران میگویند که ایران باید سیاستهایش را تغییر دهد، در حالی که ایران این کار را نمیکند، زیرا حمایت از جریان مقاومت جزو اصول و زیرساختهای سیاست خارجی ایران است. با این حال، اگر فرض کنیم که ایران این خواسته آنها را هم برآورده کند، باز آنها قانع نخواهند شد و اگر الان حرف از تغییر رفتار میزنند، بعد از آنکه ایران بازوهایش را در منطقه از دست بدهد، از تغییر رژیم حرف میزنند. ایران این کار را نخواهد کرد و همپیمانان خود را فدای عربستان نمیکند. این بحران ادامه مییابد تا سعودی قانع شود و دست از تروریسم بردارد.
ایران در روزهای پسابرجام در رابطه با کشورهای عضو شورای همکاری و همچنین کشوری مانند مصر در جهان اسلام با چالشهای بسیاری روبهرو است. چرا برجام هم نتوانست از این دوری بکاهد؟
دوری و اختلاف با این کشورها طبیعی است؛ چون عربستان و اسرائیل تا قبل از دستیابی به توافق هستهای، بیشترین تلاش را داشتند که برجام به دست نیاید. اکنون هم که ایران و گروه ١+٥ به توافق هستهای دست یافتهاند، تلاش میکنند تا با همکاری یکدیگر این توافق اجرا نشود. اکنون لابی عربستان و اسرائیل در آمریکا بسیار فعال هستند. لابی صهیونیستها فشار میآورد و لابی عربستان هم در این ماجرا برای خرید سناتورها پول خرج میکند. میخواهم بگویم که سیاست ضد ایران از قبل وجود داشته است و به خاطر برجام هم نیست. آنها از انقلاب اسلامی، نفوذ اندیشههایی مانند استقلال، آزادی و دموکراسی بیم دارند و به همین دلیل، آمریکا و اسرائیل از این شرایط حداکثر استفاده را کردهاند و نفوذ خود را گسترش دادهاند. هماکنون، نفوذ صهیونیستها در عربستان بسیار گسترده است و صرفاً شامل ملاقات بندر بن سلطان، ترکی الفیصل و انور عشقی با مقامات اسرائیلی در مجامع بینالمللی نیست. مثلاً در ماه گذشته، شاهد انتقال یهودیان یمن به اسرائیل بودیم و این در حالی است که یمن زیر بمباران عربستان است. از سویی، یمن از نظر هوایی، زمینی و دریایی تحت محاصره عربستانیهاست و عبور از منطقه، با بازرسی آنها صورت میگیرد. در این شرایط چطور میشود که این همه یهودی به رژیم صهیونیستی منتقل میشوند؟ این نشان از هماهنگی گسترده میان ریاض و تلآویو دارد.