وحدت جهان اسلام قربانی تک روی سعودیها
جرقههای شکلگیری آن در ٢١ آگوست سال ١٩٦٩ زده شد. آتشسوزی در مسجدالاقصی در آن تاریخ، حجت را بر جهان اسلام تمام کرد که باید برای جلوگیری از زیادهخواهیهای رژیم صهیونیستی، با یکدیگر همکاری کنند. اراده اولیه شکل گرفته و خشم ناشی از رفتارهای تل آویو، مسلمانان را به فکر اتحاد انداخته بود. نخستین بحثها، در سپتامبر ١٩٦٩ م، در مراکش، میان نمایندگان کشورهای اسلامی صورت گرفت و بیانیهای تاریخی، میوه آن نشست بود: دولتها و ملتهای آنها مصمماند هرگونه راهحلی در مورد مسئله فلسطین را که متضمن بازگشت قدس به وضع پیش از ژوئن ۱۹۶۷ نباشد، رد کنند. پس از این تاریخ نقطه نظرات برای پیشبرد طرح تشکیل سازمانی واحد، جمعآوری شد تا وزرای خارجه کشورهای اسلامی به اجلاس سوم در مارس ١٩٧٢ رسیدند؛ نشستی که اینبار، جده میزبان آن بود. با توافقهای انجام شده، در نهایت سازمان کنفرانس اسلامی که بعدها به سازمان همکاریهای اسلامی تغییر نام داد، شکل گرفت. ٤٧ سال از آن روزها و آن اتحاد گذشته است و در حال حاضر ٥٧ کشور عضو سازمان همکاریهای اسلامی هستند. پس از سازمان ملل، بزرگترین نهادی که این تعداد دولت را به عنوان اعضای ثابت در خود جای داده است، سازمان همکاریهای اسلامی است. اعضای این سازمان در چهار قاره پراکنده هستند و همین مسئله قدرت مانور بسیاری به آنها بخشیده است. گفته شده بود که قرار است این سازمان، صدای جهان اسلام باشد و مدافع منافع کشورهای مسلمان، با تلاش در راستای ارتقای صلح بینالمللی و همزیستی مسالمت آمیز اعضای سازمان ملل در کنار هم.
حالا صدای جهان اسلام در گلویش گرفته است. سالهاست که سازمان همکاریهای اسلامی، آن ماهیت اولیه خود را از دست داده و به نهادی برای پیشبرد اهداف برخی کشورهای خاص تبدیل شده است. خاورمیانه در تب و تاب بحرانهای متفاوت، اعم از فعالیتهای تروریستی تا بازتعریف مرزها و بر هم خوردن امنیت داخلی کشورها، دست و پا میزند، اما از اتحاد جهان اسلام خبری نیست. تندروهای چشم آبی، خود را از کشورهای اروپایی به خاورمیانه میرسانند تا زیر علم سیاه رنگی که ادعا میکند به دنبال دولت اسلامی است، فعالیت کنند و رؤیاهای خود برای سلاخی دیگران را جامه عمل بپوشانند. بر عمر و عمق زخم فلسطین، هر روز افزوده میشود، اما خبری از درمان و حتی همان درمانهای مقطعی قبل هم نیست. غزه در حصر و کرانه باختری در نفاق سیاسی گرفتار است، اما برخی اعضای سازمانی که اولویت اول، دوم و سوم آن فلسطین بود، برای آتشافروزیهای اسرائیل، هیزم جمع میکنند. رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین، چند ماه پشت درهای بسته سازمان همکاری اسلامی بر در میکوبد تا شاید نشستی اضطراری برای پرداختن به مسئله فلسطین تشکیل شود، اما برخی از اعضا ترجیح میدهند نشست فوقالعاده در جده را به مسئله دوجانبه دو کشور همسایه اختصاص دهند و پرونده فلسطین را، با تأخیر، در جاکارتای اندونزی و آن هم با نتیجهگیری سمبلیک، باز و بسته کنند.
کانالهای مجزا در دل سازمان
همکاریهای اسلامی
در دل سازمان همکاریهای اسلامی، چند کانال مجزا زده شده که تنها یک غایت را دنبال میکنند: اجماع برای زمین زدن یک بازیگر مهم در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه؛ هدفی که در قالب بازی با حاصلجمع صفر، برای یکی تعریف شده است. عربستان سعودی، ریاست لابی شورای همکاری خلیج فارس را به خود اختصاص داده است. ریاض امر خود را مکتوب میکند و دیگران در صف میایستند تا امضای بیقید و شرط خود را پای آن بزنند. کشورهای اسلامی از مرهم گذاشتن بر آلام جهان اسلام ناتوان شدهاند و خاورمیانه را به جولانگاهی برای بازیگران فرامنطقهای تبدیل کردهاند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که حالا، کشورهای فرامنطقهای و غیرمسلمان برای حل اختلاف میان دو کشور مسلمان میانجی میشوند. چشم آبیها میآیند و از شرق نشینهایی که یک آیین دارند و رو به یک قبله عبادت میکنند، میخواهند که دست از خصومت بردارند. ترور کور ادامه دارد؛ از حلب در سوریه تا موصل در عراق، از بروکسل تا پاریس. داعش به مثابه لکه ننگی بر پیشانی خاورمیانه، هر روز بر دامنه فعالیتهای خود میافزاید، اما دولتمردان مسلمان سرگرم تدوین بیانیههایی برای محکوم کردن تنها کشوری هستند که از سه سال پیش، مبارزه با داعش را نه فقط در قالب ائتلافهای نمادین که یک تنه پیش برده است. در چنین فضایی، نمایندگان ٥٧ کشور اسلامی، از چهار قاره یا در جده دور هم جمع میشوند یا در استانبول. مقابل دوربینها عکس یادگاری دسته جمعی میگیرند و لبخند زنان مسیر خود را به گونهای مدیریت میکنند که وادار به دست دادن با وزیر امور خارجه کشوری نشوند که عمر بازی با حاصل جمع صفر را پایان یافته میداند. عربستان همزمان در مسیر حضور یک عضو سازمان همکاریهای اسلامی در جده، بارها و بارها سنگاندازی میکند و البته میان سایر اعضا، پیش نویس بیانیههای تند و تیز علیه تهران را پخش میکند. ایران میگوید برای مبارزه با تروریست حاضر به همکاری با تمام بازیگران منطقهای است و این را در عمل هم نشان داده است، اما عربستان انگ «حمایت از تروریسم» را به برچسبی بدل کرده که هر کجا لازم باشد، بر پیشانی هر کشوری که فرمان نپذیرد، میکوبد. ریاض در جهان عرب برای خود طرفدار دست و پا میکند. طرفدارانی که اعتقاد دارند هرآنکس که نان دهد، فرمان دهد. نمکگیرهای اقتصادی عربستان، نمایندگان خود را به جده و استانبول میفرستند تا به فراخور کمکهای اقتصادی که دریافت کردهاند، با سیاستهای عربستان همراهی کنند.
در رأس دبیرخانه سازمان همکاریهای اسلامی، ایاد امین مدنی نشسته است. سیاستمداری سعودی که از اول ژانویه ٢٠١٤ بر این مسند تکیه داده است. دبیرکلی که عملا از استقلال رأی برخوردار نیست و دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی را به یکی از ادارههای وزارت امور خارجه عربستان بدل کرده است. دبیرخانه سازمان همکاریهای اسلامی در جده و دبیرکل هم، مردی از عربستان سعودی است. کشوری که گروکشیهای سیاسی را به بازی هر روزه برای خود در عرصه سیاست خارجی بدل کرده است. عربستان با مهرههای خود در اتحادیه عرب و شورای همکاری، حاشیه بازی را از تمام اعضای مستقل گرفته است. شعار نمادین سیزدهمین نشست سران سازمان همکاریهای اسلامی، یکپارچگی و همبستگی، برای عدالت و امنیت است، اما از نخستین روز نشستهای کارشناسی این دور، یکپارچگی تنها در میان اعضا برای همراهی با عربستان سعودی دیده میشود و لاغیر. امنیت، اصلیترین دغدغه امروز منطقه است، اما به نظر میرسد شأن نزول آن در شعار این دور از نشستهای سران سازمان همکاری اسلامی، بر پایه استراتژی امنیت برای عدهای قلیل و ناامنی برای دیگران است.
سازمان کنفرانس اسلامی هر روز بیش از پیش از ماهیت اولیه خود فاصله میگیرد و هر روز کمتر از گذشته به شکل و شمایل یک سازمان بینالمللی شبیه میماند. هر سازمان بینالمللی در قد و قواره این نهاد، نظام و قواعدی دارد که بازی بازیگران و دبیرکل و سایر اجزا، ذیل این نظامها معنا پیدا میکند. سازمان همکاریهای اسلامی در یک دهه اخیر و بده و بستانهایی که در پشت پرده میان برخی از اعضای آن صورت میگیرد، بیش از قبل، بیقاعده بازی میکند.
بیقاعدگی که عملاً به خنثی شدن فعالیتهای آن و البته فرامین آنکه در قالب بیانیههای نهایی منتشر میشود، منتهی شده است. در چند سال اخیر، هر بار وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی دور هم جمع شدهاند، کمتر موردی بوده که عربستان به دنبال هدفی باشد و این هدف را از قالب سازمان کنفرانس اسلامی تأمین نکرده باشد. این، نه اراده جهان اسلام که اراده عربستان است که در نشستهای سازمان همکاری اسلامی اعمال میشود. عربستان، ایران را حامی تروریست و مداخلهگر در امور منطقهای میخواند، ایران را کشوری میداند که اماکن دیپلماتیک در آن مصونیت ندارند و این نظرات، دست به دست، با فرمان تایید شود، میان اعضا پخش میشود. مداخلههای عربستان در بحرین به اسم کشورهای عضو شورای همکاری مجاز شمرده میشود، اما زمانی که از محور مقاومت در برابر اسرائیل سخن به میان میآید، آلسعود از قرار گرفتن در این قالب پرهیز میکند. قشونکشیها به منامه برای ایستادن در برابر خواست اکثریت مردم اشکالی ندارد ،اما کمک مستشاران نظامی ایران به دولت عراق برای مقابله با گروهی که عنوان تروریست از قد و قامت آن میبارد، مستحق برخورد بینالمللی است.
دخالت نظامی در یمن و کشتار بیامان تا زمانی که هدفی جز زنان و کودکان نمانده باشد، رگ غیرت جهان اسلام را به جوش نمیآورد، اما حزبا... لبنان که سالهاست در برابر اسرائیل ایستادگی کرده است، به یک کرشمه آلسعود، گروهی تروریستی نام میگیرد. تقسیمبندی جهان اسلام به شیعه و سنی، بذر اختلافی است که خود، جرقه اوضاع نابسامان خاورمیانه تبدار امروز است. مسلمانان قریب به نیمقرن پیش دور هم جمع شدند تا سازمانی را برای ایجاد وحدت در کشورهای اسلامی و مواجهه با خطرات مشترک به راه بیندازند اما امروز این سازمان به محلی برای گروکشیهای سیاسی و طرح مسائل دوجانبه بدل شده است.