چند جمله فراتراز گلایه
علیرضا حیدری - یکی دوسالی است که درتهران از طرف نهادهایی مثل افق یا خبرگزاری ها برای شاعران بزرگداشت هایی برگزار می شود که در این میان گاه نام شاعرانی از دیار خراسان و مشهد هم به چشم می خورد. در این مدت، پاسداشت هایی برای محمد حسین جعفریان، راضیه رجایی، محمود اکرامی،محمد کاظم کاظمی، مصطفی محدثی خراسانی و درروز دوشنبه این هفته برای دکتر هادی منوری برگزارشد ( وشاید دیگرانی که از خاطرم رفته اند). بی شک این بزرگداشت ها و« شب شاعر» هایی که پایتخت نشینان برای شاعران مشهدی برگزار می کنند، درحالی که خوشایند و افتخار آمیزاست وازظرفیت بالای ادبی مشهد و خراسان حکایت دارد، اما یک تاسف عمیق را هم به همراه دارد و آن اینکه چرا این شاعران در شهرخودشان دیده نشده اند؟ البته در این سالیان گاه دیده ایم که درپایان یک همایش از یک شاعرهم تقدیرمی شد همایشی که چه بسا نبودنش خیلی بهتراز بودنش بود. ویا آنچنان که شایسته بوده برگزار نمی شد و اصلا به دل نمی نشست.
مشهد چه در گذشته ادبی خود و چه در روزگار ما نام آورانی در عرصه شعر و شاعری داشته است و محافل و جلسه هایی که آوازه شان در همه کشورمی پیچید. از همین جلسه حوزه هنری که روزی در رقابت با نمونه تهرانی خود سری در سرها داشت شاعرانی صاحب نام و عنوان را می شناسیم. آیا شایسته نبود در این سال ها همایشی برای گردانندگان این جلسه برگزارشود؟ درهمین شهر روزگاری کانون شعر و داستان آموزش و پرورش مکانی برای پرورش شاعران و داستان نویسانی بود که امروز صاحب آثار زیادی هستند و خود برکرسی استادی نشسته اند.
بدون شک اگر دردایره مدیریت فرهنگی مشهد یک ساختاری تعریف می شد که بتواند با ارزش گذاری به ظرفیت و توان وداشته های ادبی این شهر و استان، این مجموعه را ببیند، امروز ما بودیم که قبل از پایتخت نشینان مجلسی در خوربرای شاعران برپا می کردیم و دیگران باید می آمدند در مشهد و از ارزش های ادبی یک شاعر وشعرمشهد می گفتند. امیدواریم این اتفاق زودتر بیفتد تا ....
هفتاد و سومین «عصرانه ادبی »
وعصردوشنبه این هفته پاسداشت مقام شاعری دکتر هادی منوری در خبرگزاری فارس در تهران برگزارشد. شاعری که معتقد است؛ شعردرمانی میکند، چون دارو سازهم هست.
اوسال ها دبیر جشنواره های ادبی بوده است از جمله جشنواره بین المللی شعر فجر ،کتاب سال رضوی ، جشنواره شعر رضوی ، شعر دفاع مقدس و جشنوارههای فاطمی، علوی، علمدار و ...
صاحب بیش از 15 اثر هم هست. در زمینههای شعر، نثر ادبی، سفرنامه و پژوهشهای ادبی میتوان به «کوچههای بی تقویم»، «اولین فصل زمین»، «پاره خطی تا ماه»، «دوباره شیعه شدم» (سفرنامه)، «امام چه مهربونه»، «کوچه های علمدار» و... اشاره کرد . او مسئولیت های ادبی هم داشته است، از ریاست شورای شعر اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی خراسان تا عضویت در شورای شعر و موسیقی صدا وسیما، مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه و سردبیری نشریه مرهم، مشاور فرهنگی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و...
روزهایی که همان جلسه شعر حوزه هنری با نام امثال او مطرح بود. او حتی برای دانشجویان رشته های پزشکی هم جلسه شعر می گذاشت و جشنواره « گریز آهوانه» اوازبهترین جشنواره های رضوی درمشهد بود. داروخانه اش هم یک جور پاتوق ادبی شده است. دوستان شاعر او گاه برای گپ و گفت شاعرانه و خواندن و شنیدن شعرها به داروخانه او می روند.
پاسداشت و رونمایی
در مراسم پاسداشت او، بهزاد پورحاجیان، محمود اکرامیفر، علیرضا قزوه، حمیدرضا شکارسری، مصطفی محدثیخراسانی و مصطفی علیپور حضور داشتند و همچنین در این مراسم، از کتاب «پاییز در راهرو»، اثر هادی منوری، رونمایی شد و به نقد و بررسی این کتاب پرداختند.حمیدرضا شکارسری « پاییز در راهرو» را یک اتفاق در کارنامه ادبی دکتر منوری برشمرد وگفت :شعرهای این کتاب اساسا تحت تاثیر سادهنویسی نیست و شعرها ساده نیستند و پیچیدگی دارند. شعرها علیرغم کوتاهنویسی و تکهستهایبودن، ساده نیست. بیان شعر منثور است، اما ذات شعر که تخیل، دستاندازی در جهان و تصرف واقعیتهاست در کتاب دیده میشود.در ادامه بهزاد پورحاجیان گفت: هیچکس نمیداند چه اتفاقی باعث تولد این کتاب شدهاست. حتی خود شاعر هم بیخبر است. این کتاب اتفاق ویژهای در شعر منوری است و او را نجات داد و کلمات او را احیا کرد.اما مصطفی محدثیخراسانی در این نشست درباره جریان شعر خراسان گفت و اینکه جلسهای که دکتر منوری در دانشگاه علوم پزشکی مشهد راه انداختهبود توانست در آن سالها خلأ بزرگی را در شعر خراسان آن سالها پوشش دهد. منوری در شعر خراسان به قول علیرضا قزوه، شیخوخیت دارد. منوری با سعه صدر و وسعت مشربی که دارد، به نوعی پناهگاه و حامی شاعران جوان است.علیرضا قزوه با اشاره موردی به شعرها، این کتاب را جزو معدود کتابهایی به شمار آورد که از اول تا آخر خواندهاست وافزود: دغدغه اصلی این کتاب عشق است و شاعر تلاش کردهاست به عشق پاک ادای دین کند.
به گفته قزوه؛ در بعضی از شعرها اتفاقات پایانبندی است که شعر را نجات میدهد. فضای غم در کتاب پاییز در راهرو بسیار زیاد و فضای شادی بسیار کم است. آوردن باورهای عامیانه به غنیشدن شعرها کمک کردهاست.